جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 129
مباحثه با جان هیک
نویسنده:
علی اکبر رشاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تاریخ 3/11/83: بنا به دعوت قبلی، پروفسور جان هیک، در جمع اعضای هیأت علمی پژوهشگاه و شماری از استادان فلسفه و الاهیات دانشگاه حضور یافت. در این نشست، نخست حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد، ضمن خوش‌آمدگویی به پروفسور هیک و دانشوران حاضر در جلسه، طی بحثی فشرده به نقد اجمالی نظریه پلورالیسم دینی پرداخت. سپس جان هیک ضمن پاسخ‌گویی به برخی نقدها, مقاله‌ای را با عنوان پلورالیسم دینی و اسلام قرائت کرد که در همین شماره قبسات درج شده است. در آخر سخنرانی پروفسور جان هیک، اساتید حاضر نقدها و نظریه‌های خود را در باب تکثرگرایی دینی مطرح کردند و جان هیک نیز به اختصار به پاسخ‌گویی آنها مبادرت کرد. ابتنای نظریه پلورالیسم دینی بر مدل معرفت‌شناختی کانت و طبعاً تسری نقد و نقض‌های وارد بر کانت به نظریه هیک؛ بیهودگی دغدغه حقیقت دین و دین حقیقی با فرض پذیرش تکثرگرایی دینی؛ ناسازگاری پلورالیسم دینی با مواضع انحصارگرایانه ادیان و ناروا بودن تمسک به شواهدی در ادیان برای توجیه نظریه؛ چالش معیار در دایرة شمول پلورالیسم دینی؛ خلط سنت دینی و حقیقت دینی؛ ناکارآمدی تکثرگرایی دینی در تأمین دغدغه همزیستی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان؛ . . ازجملة کاستی‌های نظریه است که آقای رشاد آنها را در این نشست، مورد تأکید قرار داده است. پیش از این در تاریخ 22/9/81 نیز مباحثه‌ای میان آقای رشاد و آقای جان هیک در دانشگاه بیرمنگام، رخ داده بود که برای تتمیم بحث گزارش فشرده آن مباحثه نیز به صورت پیوست این مطلب, تقدیم خوانندگان فرهیخته می‌شود. بنا به درخواست پروفسور جان هیک، مبنی بر ارسال کامل مقاله جناب آقای رشاد، جهت پاسخ‌گویی از سوی وی؛ به محض وصول پاسخ آقای هیک، آن را به همراه پاسخ‌های احتمالی آقای رشاد در شماره‌های بعدی فصلنامه درج خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی هستی شناسی از منظر کانت و سهروردی
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 186 تا 211
پیروان جدید کانت
نویسنده:
ذاکرزاده ابوالقاسم
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پس از افول فلسفه ایده آلیستی هگل، علوم دقیقه یعنی علومی که با کمک علم ریاضی به پژوهش در اشیا و امور طبیعی می پردازند، به سرعت توسعه یافتند. فلسفه کانت در اثر این توسعه دوباره مورد توجه متفکران قرار گرفت؛ زیرا او فقط شناخت علمی را شناخت حقیقی می دانست و شرایط امکان آن را مورد بررسی قرار داده بود. کانت درباره متافیزیک سوال می کند که آیا اساسا متافیزیک ممکن است؟ در حالی که امکان علم را مسلم می داند و فقط شرایط امکان آن را بررسی می کند. متفکرانی که در سال های دهه هشتاد قرن نوزدهم به فلسفه کانت روی آوردند تا به کمک آن پاسخی برای مسایل حل نشده علوم طبیعی بیابند، به پیروان جدید کانت (نوکانتی) ملقب شدند.
صفحات :
از صفحه 195 تا 214
کانت و بحران شناخت در عصر روشنگری
نویسنده:
مرادخانی علی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در حوزه شناخت، حاصل عصر روشنگری را به اعتباری می توان در دو امر خلاصه کرد: 1- نقادی بر بنیاد عقل 2- تلقی مکانیکی از طبیعت. در سایه دو نگاه مذکور، روشنگری دچار بحران شد. در کمین نقادی شکاکیت نشسته بود و در کمین تلقی مکانیکی از طبیعت، اصالت ماده. شکاکیت باورهای متعارف انسان را در خصوص واقعیت مستقل از خویش سست می کرد و اصالت ماده باور به آزادی، خلود نفس و مانند آن را تهدید می کرد. لذا مساله این بود که نقادی از شکاکیت و اصالت طبیعت از اصالت ماده نجات یابد. کانت با ایده آلیسم استعلایی، یعنی با ایجاد نسبتی بین عینیت و علیت، درصدد گذشت از این مساله بود. تقلا و تمنای کانت با همه سترگی آن در زمان خویش، مورد پرسش قرار گرفت. مقاله حاضر بعد از مقدمه و طرح مساله به بررسی این امر پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 175 تا 192
تفسیر موقعیت اولیه رالز با توجه به نظریه خودآیینی کانت
نویسنده:
هاشمی فاطمه, گلچینی حسین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 121 تا 139
نقد و بررسی «معنای زندگی» از دیدگاه کانت
نویسنده:
مرضیه خدام حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرداختن به «پرسش از معنای زندگی»، به مثابه یک پرسشِ مشخصِ فلسفی به قرن اخیر باز می‌گردد؛ فیلسوفان کوشیده‌اند تا از چشم‌اندازهای مختلف بدین پرسش پرداخته، هم ابعاد گوناگون خودِ این پرسش و هم پاسخ‌های گوناگون به آن را بررسی کنند. اهمیت بنیادین این پرسش و گستردگی آن به گونه‌ایست که می‌توان آن را پرسشِ مشترکِ همه‌ی فیلسوفان دانسته و چه بسا اساسا فلسفه را کوششی برایِ یافتنِ پاسخی به این پرسش دانست. اهمیت کانت و تاثیر اندیشه او بر تفکر فلسفی بر هیچ‌کس پوشیده نیست، بی‌تردید می‌توان هر گونه اندیشه فلسفی پس از اورا به نوعی تحت تاثیر او دانست. از این رو بررسی «معنای زندگی در اندیشه کانت» و کوشش برای بررسیِ «پرسش از معنای زندگی» در پرتوِ اندیشه او، نه تنها برایِ بررسی اندیشه خودِ کانت، بلکه برای بررسی کلی این پرسش و پاسخ‌های گوناگونی که فیلسوفانِ پس از کانت به آن داده‌اند نیز اهمیت به‌سزایی دارد.
کانت و مسأله مابعدالطبیعه
نویسنده:
مدریک سعیدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
رابطه دین و اخلاق از نگاه خواجه نصیر طوسی و کانت
نویسنده:
شیرین عبدالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش اصلی در زمینه دین و اخلاق به توانایی بشر در درک حقایق اخلاقی و احتیاج وبی نیازی او از مراجعه به دین ارتباط دارد، به این معنا که انسان بدون مراجعه به دین می تواند به احکام اخلاقی دست یابد ؟آیا بدون اعتقادت دینی ،ضمانت اجرائی برای ارزش های اخلاقی فراهم می آید؟میزان ارتباط دین با اخلاقچقدر است؟رابطه ی دین و اخلاق ، در آثار فیلسوفان مغرب زمین مورد بحث بوده است، هرچند موضوعات آن به طور غیر منسجم ودر بحث های حسن و قبح عقلیمطرح شده است ، اما به صورت بسیار جدی این مسئله در نیم قرن اخیر مورد تحلیل قرار گرفته است.کانت،فیلسوف شهیر آلمانی پس از نقد براهین عقل نظری به براهین اخلاقی و عقل عملی تمسک می جوید و پی آمد قوانین اخلاقی را اذعان به وجود خدا و خلود و جاودانگی نفس می داند و معتقد است که اهداف دین تنها در پرتو مجموعه ی خاصی از دستورات اخلاقی تأمین پذیر است ،لذا دین بدون اخلاق نمی تواند به اهداف خود دست یابد. دین حقیقی از نظر کانتدینی است که، شخصدر تمام تکالیف خودخدا را به عنوان و اضع کل ّ قانون که باید مورد احترامواقع شود بداند و احترام به خدا همانا با پیروی از قانون اخلاقیو عمل برای ادای تکلیفاست. وی با هرگونه آداب ظاهری دینی مخالف است و می گوید:«به جز پیش گرفتن راه اخلاقهر کاری که انسان معتقد برای خشنودی خدا انجام دهد ،توهم دینی و عبادت دروغین خداوند است. و هرگاهآداب و رسوم ظاهری در دین بر روح اخلاقی غلبه نماید ،آن دین از بین خواهد رفت...»وی همچنین معتقد است ،که ملاک اخلاقی بودن یک کار به وظیفه و تکلیفی بودن آن بستگی دارد،بنابراین فعل اخلاقی باید به انگیزه ی احترام به قانون و انجام وظیفه صورت گیرد؛و اگر به انگیزه های مانند رسیدن به کمال یا از روی ترسیا به سبب تشویق فعلیت یابد،از اخلاقی بودن خارج می گردد، فعل اخلاقی تنها باید به خاطر احترام نهادن به قانون اخلاق باشدلذا زمانی که آنرا به نیت ادای تکلیف وجدان انجام داد،کار وی اخلاقی است.کانت، هرچند به نظریه ی استقلال اخلاق از دین متعهد بود ودرک و دریافت های قانون و گزاره های اخلاقی را برای فهم وشناخت معیار های اخلاقی کافی می دانست، ولی هماهنگی دین و اخلاق را قبول داشت و بر این باور بود که اعتقاد به خداوندی که به کردارهای نیک پاداش و به اعمال زشت کیفر می دهد برای تعهدات اخلاقی امری ضروری است لذا وجود خداوند شرط ضروری برای عقل عملی(اخلاق) می دانست. به دلیل انکه قانون اخلاقی مارا وا می دارد که برترین خیر را به عنوان اصل موضوع مسلم بدانیم ،یعنی از طریق قانون اخلاقی ملزم هستیم که خدا و جاودنگی نفس را فرض کنیم، بنابراینناگزیر به دینمی انجامد. به اعتقاد وی انسان برای شناخت وظایف اخلاقی ،به دین و خدا محتاج است نه برای یافتن انگیزه ،لذا آنها برای عمل به وظیفه ی خود به دین نیازی ندارد.خواجه نصیر ،معتقدبود انسان با دانستن مقولات علم اخلاق،نگاهی بیرونی به خود می اندازد و با تقسیم دقیق نیروها و قابلیت های انسانی،زمینه را برای گریز از لغزش ها فراهم می کند از این رو یک سویاخلاق در نفس نهفته است،که آن قابلیت های نیک و بد و گرایشات خیر و شر در وجود آدمی است،و سوی دیگر در عمل نهفته است که انسان به عنوان موجودی دارای اختیار باید آنچه را که نیک است انجام دهد و آنچه را که بد است ترک کند. وی همچنین معتقد است که دین بر اساس فطرت است ،عقول آدمیاننیز بر اساس فطرت سالم انسانی استوار است و ایندین است که با توضیح مصداق های حسن و قبح افعال،عقل را در دریافت های صحیح از حسن و قبح اشیاء کمک می کند.
خود آگاهی از دیدگاه کانت
نویسنده:
اعظم محسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهعلی‌رغم تأکید بسیاری از مفسران مبنی بر اینکه کانت و نظام فلسفیش امکان ارائه تعلیمی مثبت درباره "خود" را نمی‌تواند داشته باشد؛ نگاهی کوتاه به اصل و بنیانی که نظام فلسفی کانت بر مبنای آن شکل گرفته است، نشان خواهد داد که کل رویکرد کپرنیکی کانت به فلسفه از مفهوم ذهن (خود) و قوای خاصش نشأت می‌گیرد؛ از همین رو می‌توانیم ضرورت پرداختن به این مبحث را از همان ابتدا در نظام فلسفی کانت احساس کنیم.کانت، با توجه به دو تعلیم اساسی فلسفه‌اش، یعنی منفعل دانستن حس و پیشینی دانستن زمان به مثابه صورت حس درونی به ما نشان می‌دهد که ما هیچگاه نمی‌توانیم به شناختی از خود فی‌نفسه دست پیدا کنیم؛ ما آن را صرفاً آنگونه که بر ما پدیدار می‌شود می‌شناسیم. اما با این همه از همان ابتدا اصل را بر "ذهن" یا "خود" می‌گذارد و با تکیه بر ویژگی‌های خاصش سعی می‌کند که نظام فلسفی را بنیان نهد که نه تنها از مسائل و معضلاتی که در فلسفه‌های گذشته وجود داشته مبرا باشد؛ بلکه به نوعی بر طرف کننده آنها نیز باشد.نکته مهم و حائز اهمیتی که ما در این رساله سعی داشتیم نشان بدهیم؛ این است که تأکید کانت بر "خود" و بحث درباره خصوصیات و مراحل رشد آن در انسان هیچگاه نباید با مباحث روانشناسانه در این خصوص یکی گرفته شود؛ چنانچه او خود بار‌ها بر این نکته تأکید می‌کند و حتی بسیاری از تعالیمش من جمله نقد‌هایش بر تعالیم لاک که از آن تعبیر به فیزیولوژی ذهنی می‌کند؛ نیز تأییدی بر این مطلب است. البته این نکته را نمی‌توان از نظر دور داشت که مباحث او در بعضی موارد به مباحث روانشناسانه در این خصوص نزدیک می‌شود؛ اما با این همه هدف و مقصدی که او با طرح این مباحث دنبال می‌کند، بسیار دور از آن چیزی است که روانشناسان دنبال می‌کنند. هدف از طرح این مباحث،نشان دادن این مطلب است که "خود" یا "ذهن" اصل و اساس در عالم است. اگر ما می‌بینیم که فلسفه‌های گذشتگان به بن بست رسیده؛ از آن رو‌ست که آنها هیچ یک به این مطلب توجه نداشتند که اصل، ذهن و خود است و ما باید بدنبال این باشیم که همه چیز با ذهن ما مطابق باشد نه بالعکس. این ماییم که نظم و قاعده‌مندی را در پدیدار‌ها نمودار می‌سازیم؛ به تعبیری این ما و ذهن ماست که قوانین و مقرراتی را از سوی خود کشف می‌کند و سپس بر طبیعت تحمیل می‌کند و به نوعی طبیعت را وادار به اطاعت از آنها می‌کند.تأکید کانت بر این نکته که در سراسر آثارش، چه در حوزه نظری چه در حوزه عمل و زیبایی شناسی نمایان است؛ نشان دهنده این مطلب است که "خود" و "ذهن" اصل و اساسی را شکل می‌دهد که او تعالیمش را از آن بیرون می‌کشد. ما در این رساله، نقد عقل محض و تا حدودی رساله انسان شناسی را اصل قرار داده‌ایم؛ اما این مبحث، مبحثی است که در سایر آثار کانت نیز قابل بررسی است.کلید واژه‌ها: خود‌آگاهی، خود‌شناسی، ادراک نفسانی، خود‌آگاهی استعلایی، خود‌آگاهی تجربی.
تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در وهله اول به تبیین و تفسیر اخلاق کانت که یکی از نگرشهای عمده در حوزه اخلاق است ، می‌پردازد. و سپس آن را نقادی می‌کند. انسانها همواره با این سوالات اساسی مواجه بوده‌اند: چه چیزی خیر و چه چیزی شر و بد است ؟ آیا انسانها می‌توانند اعمال خوب را از بد تشخیص دهند یا اینکه خدا باید آنها را آشکار سازد؟ از انجام این اعمال چه هدفی داریم؟ در این زمینه به طور کلی دو گرایش اساسی در حوزه اخلاق وجود دارد یعنی گرایش غایت گرایانه و وظیفه‌گرایانه. اخلاق کانت یک نوع اخلاق وظیفه‌گرایانهاست که بر آن است که ما می‌توانیم بدی و خوبی یک عمل را از طریق خود عمل و معیارهای آن وراء آن تشخیص دهیم. در حالی که اخلاق غایت‌گرایانه بر آن است که خوبی و بدی عمل را بر حسب نتایج آن تعیین می‌کنیم. بنابراین کانت معتقد است که اخلاق مستقل از هر علمی حتی مابعدالطبیه و دین است . او با قاطعیت و روشنی می‌گوید: "اخلاق نه نیازمند تصور وجود دیگری بالای سر آدمی است تا او وظیفه خویش را بشناسد و نه محتاج انگیزه‌ای غیر از قانون اخلاقی به وظیفه خود عمل کند. بنابراین اخلاق به هیچ روی به خاطر خودش به دین نیاز ندارد بلکه به برکت عقل محض عملی خود بسنده و بی‌نیاز است ." این نوع نگرش به اخلاق بی سابقه بوده است . از این رو می‌توان گفت که او انقلاب مهمی را در اخلاق پدید آورده است . کانت با تحلیل اعتقادات اخلاقی متعارف تلاش می‌کند که پیش فرضها و اصول پیشینی آنها را به دست آورد. او در این راستا به امر مطلق یا معیار عمل اخلاقی می‌رسد و صورت‌بندیهای متعددی از آن ترسیم می‌کند. اگر عملی با این صورت‌بندیها سازگار بود اخلاقی و الا غیراخلاقی است . آنها عبارتند از: 1) صورت‌بندی قانونی کلی یا قانونی طبیعت . 2) صورت‌بندی غایت فی‌نفسه 3) صورت‌بندی خودمختاری اراده و کشور غایات . اشکالات متعدی بر آنها وارد است . به نظر او صورت‌بندی خودمختاری، مهمترین است . او با تحلیل اخلاقی وجود خدا و جاودانگی نفس و آزادی را اثبات می‌کند در حالی که به عقیده او عقل نظری ناتوان از اثبات آنها بود. از این رو اخلاق به دین منتهی می‌گردد نه برعکس . به نظر ما، هر چند تلاش کانت برای به دست آوردن معیارها و ضوابط اخلاقی، ستودنی است ولی فلسفه اخلاق او فاقد استحکام منطقی است و اشکالات متعددی بر آن وارد است . فی‌المثل استدلال او بر وجود خدا مستلزم نفی آزادی انسان است . و در پایان ما اخلاقی را تایید می‌کنیم که ترکیبی از احکام عقل و دستورات . یعنی با اصول عقلی خود را به دین می‌سپاریم و بدین وسیله خود را رستگار می‌کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 129