جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 95
فردگرایی به مثابه مطلوبیت های افراد در تابع رفاه اجتماعی از منظر اسلام و لیبرالیسم
نویسنده:
کرمی محمدحسین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این پژوهش با استنتاج از منابع کتابخانه ای و استفاده از استنتاجات عقلی و دینی درصدد پاسخ به این سوال است که در توابع رفاه اجتماعی مبتنی بر اعتقادات اسلام و لیبرالیسم تا چه اندازه به مطلوبیت های افراد جامعه بها داده می شود؟ به دیگر سخن، تاثیر توزیعی از مصادیق رفاهی مانند کالاها و خدمات در افزایش رفاه اجتماعی، تا چه حد به خواست، مطلوبیت و ترجیحات افراد از آن مصادیق رفاهی بستگی دارد؟ در این پژوهش، این معنا که در تابع رفاه به نوعی فردگرایی شهرت دارد، ابتدا در توابع رفاه مبتنی بر اندیشه لیبرالیسم، همانند توابع مطلوبیت گراها، رالز و آمارتیاسن و سپس در تابع رفاه مبتنی بر اندیشه اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. حاصل این پژوهش آن است که همه توابع لیبرالیستی یادشده، به گونه ای تنها بر نقش مطلوبیت های افراد تاکید دارند. از نظرگاه این توابع، تنها در صورتی رفاه اجتماعی افزایش می یابد که مصادیق رفاهی از مجرای خواست و رضایت افراد جامعه عبور کنند، اما در تابع رفاه مبتنی بر مبانی اسلامی که هدف نهایی تقرب به خداوند متعال است، تنها آنچه انسان ها را در این مسیر توانمند می سازد در افزایش رفاه اجتماعی نیز تاثیر دارد. بدیهی است از میان مطلوبیت ها نیز تنها آن هایی که بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند در تابع رفاه اجتماعی حضور خواهند داشت.
صفحات :
از صفحه 161 تا 181
تکثرگرایی ارزشی و آزادی در اندیشه آیزایا برلین
نویسنده:
جیرانی یاشار
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می گردد که می توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجاری، با ارجاع به مفهوم تکثرگرایی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشه ای نظام مند عرضه کرد سر آیزایا برلین فیلسوف سیاسی انگلیسی بود. برلین با تعریف لیبرالیسم به عنوان مکتبی که آزادی منفی را در راس سلسله مراتب ارزشی می نشاند، استدلال می کند که می توان لیبرالیسم را به طور منطقی از مبانی تکثر گرایی ارزشی استنتاج کرد. برلین سعی می کند به سه شیوه، یعنی محوریت انتخاب، ضدیت با آرمان شهر، و وجود ارزش های جهان شمول، استلزام منطقی میان تکثرگرایی ارزشی و ارجحیت آزادی منفی را اثبات کند. همه این شیوه ها از اثبات این استلزام باز خواهند ماند. در پایان نیز سعی شده است به طوری ایجابی و با اتکا به خصیصه عقلانیت ستیزی و الگوهای تصمیم گیری در تکثرگرایی ارزشی، امکان استنتاج هرگونه ارجحیت ارزشی از تکثرگرایی مورد بحث قرار بگیرد.
صفحات :
از صفحه 45 تا 58
تبیین پذیری رویکرد سیاست خارجی انقلاب اسلامی در پارادایم های اصلی روابط بین الملل
نویسنده:
سلیمانی رضا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
با وجود ادعای «جک گلدستون» درباره گرایش قوی متفکران علوم اجتماعی و سیاسی برای مطالعه و تبیین انقلاب ها، اکثر آنها، انقلاب را نوعی انحراف از هنجارها و اصول حاکم بر جامعه داخلی و بین المللی ارزیابی می کنند و از این رو آن را به عنوان پدیده ای در تضاد با ثبات، نظم و امنیت قلمداد می کنند. این رهیافت، بازتاب جریان محافظه کارانه ای است که همواره بر مطالعات انقلاب با هدف مهار هر انقلاب علیه منافع قدرت های بزرگ در سراسر جهان علی الخصوص در جهان سوم حاکم بوده است. بدین سان، این مقاله می کوشد تا به این پرسش پاسخ مهم پاسخ دهد که: چرا مطالعات بین المللی از فقر تئوریک در تبیین انقلاب اسلامی ایران رنج می برند، و اینکه کدامیک از پارادایم های عمده می توانند نظریه های توانمندتری را برای توضیح انقلاب اسلامی ارائه دهند؟ فرضیه اصلی مقاله مزبور آن است که «رئالیسم» از کمترین قابلیت و «بر ساخت گرایی» از بیشترین توانمندی برای تبیین این پدیده برخوردار است. در این میان، لیبرالیسم و مکتب انگلیسی در میانه این طیف قرار می گیرند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 23
تاثیر واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بر جریان های سیاسی داخل کشور
نویسنده:
شاه علی احمدرضا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که به حاکمیت استبداد در ایران پایان داد، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران موجب پایان استیلای استعمار بر امور کشور شد.این واقعه به دلیل اهمیت و بازتاب های فراوان داخلی و خارجی، فعالان سیاسی و احزاب و گروه های مختلف را در سراسر کشور مجبور به موضع گیری شفاف کرد. پرسش اصلی که در این مقاله به آن پاسخ داده می شود، این است که واقعه تسخیر لانه جاسوسی چه تاثیری بر جریان های سیاسی داخلی کشور داشت و پیامدهای این رویداد برای آنها چه بود؟در این راستا، دیدگاه های گروه ها و احزاب سیاسی مختلف بررسی شده و مشخص می گردد که رویداد تسخیر لانه جاسوسی باعث اعلام مواضع واقعی و نگرش کلان افراد و گروه ها منسوب به نظام جمهوری اسلامی و پالایش نظام سیاسی کشور شد. نتیجه منطقی این روند، حذف تفکرات چپ و راست غیراسلامی و التقاطی، جوان گرایی و کنترل تدریجی پست ها و مناصب حساس سیاسی از سوی نیروهای اصیل انقلابی، افزایش اعتماد به نفس و خودباوری آنان و در نهایت تقویت همگرایی و وحدت ملی در جامعه ایران بود. در واقع نیروهای انقلابی پیروی خط امام با تسخیر لانه جاسوسی موجب تصحیح مسیر جمهوری اسلامی شده و از انحراف آن جلوگیری کردند.
صفحات :
از صفحه 143 تا 171
آسیب شناسی عدالت د رمکاتب سیاسی جهان معاصر (با تاکید بر اسلام شعیی (امامیه)، لیبرالیسم و صهیونیسم)
نویسنده:
جمشیدی محمدحسین, زنگنه پیمان
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 35 تا 61
ارتقای مفهوم مداخله بشردوستانه در بستر نظریه های روابط بین الملل (با تاکید بر مکتب انگلیسی)
نویسنده:
قوام عبدالعلی, نجفی سیار رحمان
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مفهوم «مداخله بشردوستانه» حاکی از تفوق یافتن اصلِ مترقی «عدالت» بر اصل کلاسیک «حاکمیت» کشورها است. طبق این مفهوم، در صورت وقوع جنایت های فاحش حقوق بشر از سوی حاکمان ستمگر، حق حاکمیت آنها مخدوش شده و بنا به شرایطی، «مداخله» در امور داخلی آنها تجویز می گردد. بر این اساس، با وقوع جنایت های گسترده حقوق بشری در سال های پس از جنگ سرد در رواندا، یوگسلاوی، سومالی و...، جامعه بین المللی نسبت به «فرهنگ حقوق بشر» متعهد گردید و برای جلوگیری از نسل کشی، شکنجه و تجاوز اساسی به حقوق انسان ها مداخلات بشردوستانه را دردستور کار خود قرار داد. در همین راستا، نظریه پردازان مختلف روابط بین الملل نیز تلاش های نظری متفاوتی را برای درک پیدایی این مداخلات صورت دادند. نظریه پردازان با استفاده از نظریات گوناگون نظیر واقع گرایی، سازه انگاری، لیبرالیسم و... سعی در تبیین مفهومی این پدیده داشته اند. این مقاله نیز ضمن استفاده از نظریات مذکور، سعی دارد مداخله بشردوستانه و ارتقای آن به اصل «مسوولیت حمایت»را در چارچوب مکتب انگلیسی و گرایش های کثرت گرایی و همبسته گرایی آن مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 60
مبانی انسان‬شناختی نظریه ‬های روابط بین‬ الملل (واقع‬گرایی و لیبرالیسم) و اسلام
نویسنده:
علیرضا فروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:یکی از عناصری که موجب جهت‬گیری‬های متفاوت نظریه‬ها در علوم سیاسی و روابط بین‬الملل می‬گردد، انسان‬شناسی آن‬ها است. نوع نگاه هر نظریه به انسان موجب برجسته شدن مفاهیم خاصی در آن نظریه می‬شود. در این پژوهش دیدگاه‬های واقع‬گرایی، لیبرالیسم و اسلام در مورد انسان و تأثیر این دیدگاه‬ها بر فهم آن‬ها از پدیده‬های بین‬المللی بر اساس روش هرمونتیک کوئنتین اسکینر مورد بررسی قرار گرفت. در واقع‬گرایی به بررسی نظریه‬های هانس. جی مورگنتا و کنث والتز به عنوان دو نظریه‬پرداز مطرح واقع‬گرایی پرداخته شد. در لیبرالیسم رابرت کئوهن و جوزف نای مورد بررسی قرار گرفت. در مورد اسلام نیز دیدگاه آیت‬الله جوادی آملی به عنوان اندیشمند مطرح مسلمان شیعه در دوران معاصر مورد بحث قرار گرفت. آن‬چه که از این بررسی‬های به‬دست آمد، این است که نگاه واقع‬گراها و لیبرال‬ها به انسان یک‬وجهی و مادی‬انگارانه است؛ با این تفاوت که واقع‬گرایی سرشت انسان را بد می‬داند و در نتیجه پدیده‬های بین‬المللی را حاصل منازعه و جنگ بر سر قدرت می‬داند و لیبرالیسم نگاه خوش‬بینانه به انسان دارد و بیشتر بر صلح و همکاری در روابط بین‬الملل تأکید می‬کند؛ اما نگاه اسلام به انسان چندوجهی است و معتقد است که انسان علاوه بر ویژگی‬های طبیعی و مادی، دارای جنبه‬های ملکوتی و روحانی نیز است؛ چنان‬چه بر اساس غریزه و طبیعت خویش عمل کند و از فطرت و سرشت خود دور شود، جنگو نزاع قطعی خواهد بود و اگر بر اساس فطرت خود رفتار نماید، روابط بر اساس همکاری و صلح برقرار خواهد شد.واژگان کلیدی: انسان‬شناسی، روابط بین‬ الملل واقع‬گرایی، لیبرالیسم، اسلام.
غرب و مبانی فکری آن در اندیشه خمینی (ره)
نویسنده:
محمدحسین جمشیدی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
با توجه به تحول در زاویه دید ما نسبت به غرب و وضعیت جهان معاصر ، ضرورت اتخاذ موضعی متناسب با ارزشهای انقلاب اسلامی و هویت ایرانی - اسلامی به وضوح آشکار می گردد . امام خمینی به عنوان ایدئولوگ و رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی رویکردی را نسبت به غرب مطرح می سازد که کمابیش با کلیت فرهنگ ما سازگار و هماهنگ است . چنین رویکردی با نفی غرب بر مبنای شاخصها و اصول نظری آن چون اومانیسم ، ماده گرایی و سکولاریسم ، ناسیونالیسم ، اصالت فرد و سلطه محوری به طرح احیای شرق و قیام و ایستادگی مردمانش در برابر غرب با توکل بر مبداء جهان هستی و با اتکای به خود می پردازد . بر اساس این طرح ، غرب ، مغرب حقیقت قدسی و شرق ،‌اشراق حقیقت و تجلی نور خدا است. در چنین طرحی انسان به خویشتن حقیقی یا فطرت خداگونه و مخموره خود باز می گردد و بدین سان به سوی کمال و سعادت حقیقی گام بر می دارد .
بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام و تأتیر آن بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور
نویسنده:
مریم جامه بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش که از نوع بنیادی- کاربردی است با هدف بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام و تأثیر آن بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و تجزیه و تحلیل آن‌ها به روش تحلیل محتوا ابتدا به بررسی مبانی فلسفی لیبرالیسم و مبانی فکری اسلام در بخش‌های جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی و دین شناسی پرداخته شد و ازطریق استنباط اصول متعدد از این مبانی سبک زندگی آن‌ها در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی مورد تحلیل و تبییین قرار گرفتو سپس در گام بعدی با توجه به مبانی فکری دو مکتب وجوه تقابل آن‌ها در محورهای فکری یاد شده و به تبع آن درسبک زندگی حاصل از آن‌ها در این دو شاخص روشن گردید و در نهایت تأثیر سبک ‌زندگی لیبرالیستی در دو شاخص مذکور بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور مورد بررسی قرار گرفت و این نتایج به دست آمد: مبانی فکری دو مکتب لیبرالیسم در وجوه مختلف جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی و دین شناسی تقابل دارند بنابراین، به تبع این مبانی متقابل، در سبک زندگی و به ویژه در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی نیز دارای وجوه تقابل می‌باشند. محورهای تقابل در اوقات فراغت در دو مکتب اسلام و لیبرالیسم عبارتند از:1- توجه فرد مسلمان به داشتن آثار اخروی در گزینش اوقات فراغتدر مقابل تأکید فرد بر لذت‌های دنیایی در اندیش? لیبرال 2-گزینش اوقات فراغتی که منجر به ارضای متعادل امیال باشد از سوی فرد مسلمان در مقابل گزینش اوقات فراغتی که ارضای حداکثری امیال را در پی داشته باشد 3-محوریت بایدها و نبایدهای دینی به عنوان روش کامل زندگی در گزینش اوقات فراغت از سوی فرد مسلمان در مقابل محوریت بایدها و نبایدهای شخصی و فردی در گزینش اوقات فراغت در اندیش? لیبرال و طرد بایدها و نبایدهای دینی به دلیل محدود نمودن انسان 4- تساهل و مدارای نسبی و انتخاب انواع گذران اوقات فراغت در چارچوب‌های دین اسلام در مقابل تساهل و مدارای حداکثری و انتخاب هر نوعی از اوقات فراغت 5- گزینش اوقات فراغتی که موجب رشد آزادی معنوی باشد از سوی فرد مسلمان در مقابل محوریت اوقات فراغتی که صرفاً آزادی بیرونی را شامل می‌شود. همچنین در این پژوهش این نتیجه نیز به دست آمد که لیبرالیسماز طریق دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی می‌تواند برنام? درسی پنهان ویژه ای را با توجه با مبانی فلسفی خود تولید کند.
تمامیت خواهی از منظر هگل
نویسنده:
محمدمهدی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی پیش رو بر اساس یک مسئله ی محوری، خواهان آن است تا به نسبت سنجی میانِ نظامِ فلسفی «هگل» و پدیده ای سیاسی به نام «توتالیتاریسم» بپردازد. راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است – از پاسخ به این پرسش بر می آید که «مفهوم آزادی در فلسفه ی هگل چیست؟» برای پاسخ گویی به این مسئله، نخست نشان خواهیم داد که هگل از آغاز و در طی دورانِ تعلیم و دانش آموزی اش، همواره دغدغه ی آزادی داشته است و همین دغدغه ی بنیادی موجب می گردد که فلسفه ی وی اندیشه ای از اساس سیاسی باشد. مدعای ما این است که او یک فیلسوف سیاسی به معنای مرسومِ آن نیست. یعنی این که نمی توان اندیشه ی او را در قالب یک «فلسفه ی مضاف» به نام فلسفه ی سیاسی جای داد. در عوض، امر سیاسی در متنِ نظامِ او قرار دارد و چیزی زاید و بیرونی نسبت به آن نیست. سپس کوشش شده است تا در دو جهت معنای آزادی نزد او بررسی شود. اول از جهت نگرش تاریخی او و این امر که سیر تاریخ، سیری به سوی آزادی است؛ و دوم از جنبه ی مفهومی ترِ این معنا، که با نقد اندیشه های معاصر وی و به ویژه نقد آموزه های فرد گرایانه و لیبرالیستیک میسر شده است. به طبع بخش عمده ای از رساله مصروف بازیابی همین مفهوم است. البته این اطاله ی ناگزیر تماماً در جهت درکِ آن چیزی است که در عنوان رساله آمده است. بدین ترتیب در فصل پایانی، نتیجه گیری ساده ای خواهیم داشت. مدعای مطرح شده این است که هگل به عنوان فیلسوفِ آزادی، از یک سو با نقد سویه های ویرانگرِ مدرنیته، و پا فشاری بر اینکه فرد باید مسائل مبتلا بهِ جماعت را نصب العین داشته باشد و اصلاً فردیتِ او به همین تشریک مساعی در امور جماعت است؛ و از سوی دیگر با طراحی نظام مفهومی ای که در آن جایی برای ایدئولوژیک اندیشیدن و ترسیم آرمان شهر وجود ندارد؛ هرگز دارای نسبت ایجابی با شکل گیری پدیده ی توتالیتاریسم نیست.
  • تعداد رکورد ها : 95