جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 17
نویسنده:
فرشاد توحیدنیا، علیرضا جلالی، حسین واعظی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تخریب محیط‏زیست به دلیل پیامدهای ناگواری که برای بشر به همراه داشته است، تبدیل به یکی از بزرگترین چالش‏های دنیای معاصر شده است و برای بقای کل نظام طبیعت از جمله انسان هیچ موضوعی مهم‏تر از حل این مسئله نیست. این بحران نخست در غرب آغاز شد و پس از آن با ورود تجدد به شرق در سطحی جهانی مطرح شد. از نظر نصر علت این امر تقدس­زدایی تدریجی از طبیعت است. اندیشمندان برای حل بحران محیط‏زیست راهکارهایی ارائه داده‏اند که اغلب برگرفته از مهندسی محیط‏زیست است. وی بی آنکه منکر ارزشمندی این راه‏حل‏ها باشد شیوه علمی را به تنهایی حلال مشکلات نمی‏داند، زیرا بر این باور است که خود علوم تجربی در برابر این بحران مسئول است. وی رویکردی مابعد الطبیعی را بر می‏گزیند و او معتقداست که تنها با احیای معرفت قدسی طبیعت می‏توان از این مشکلات رهایی یافت. هر چند بعضی از متفکران مسلمان، طبیعیات سنتی را در دوران معاصر خالی از فایده می‏دانند ولیکن سنت­گرایان بر این باورند که سنت اسلامی واجد منابعی غنی برای تبیین فلسفه علوم است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به گرداوری اطلاعات کتابخانه‌ای پرداخته و این دیدگاه را مورد تحلیل قرار داده است. هدف این پژوهش نقد و بررسی ابعاد فلسفی بحران می‏باشد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد: با این احیاگری هم اصول اخلاقی درخصوص طبیعت تحکیم می‏شود و هم نیاز انسان متجدد به ایجاد ارتباط معنوی با طبیعت برآورده می‏شود. براین اساس این نظریه می‏تواند به عنوان یک راه‏حل دارای ارزش وجایگاه ممتاز باشد.
صفحات :
از صفحه 95 تا 116
نویسنده:
مسعود امید، بهزاد حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
من استعلایی یکی از عناصر اصلی و بلکه اصل عالی در نظام فلسفی کانت است. یکی از شیوه ­های وررود به مسئله­ من استعلایی و تحلیل و بررسی آن در فلسفه ­کانت، نگاه سلبی به آن می­باشد، زیرا در برخی مواقع، نگاه یا رویکرد سلبی به مسائل می­تواند راهگشای نگاه ایجابی باشد. در این نوشتار نخستین گام سلبی مربوط به مقایسه منِ استعلایی کانت با دیگر نظریه­ ها در باب من از قبیل من متافیزیکی، من تجربی، من عرفانی، من فیزیولوژیک و من پراگماتیک است تا نشان داده شود که من استعلایی از نوع یا مشابهِ هیچ یک از موارد مذکور نیست. در مرحله ­ی بعدی در دومین گام سلبی به برخی از مهم­ترین ویژگی­های سلبی من استعلایی پرداخته شده است، از قبیل اینکه من استعلایی: 1- سوژه­ای تجربی نیست. 2- از سنخ مفهوم نیست. 3- از سنخ تصور نیست. 4- از سنخ شهود نیست. 5- از سنخ مقوله نیست. 6- فاقد محتواست. 7- فاقد جنبه­ آنتولوژیک و هستی­شناسانه است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
نویسنده:
مرتضی مردیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معمولاً تبیین علمی برابر با شناخت علل دانسته می‌شود. برخی به دلایلی در اینْ تردید روا داشته‌اند، با وجود این به‌نظر می‌رسد که هم در تأملات عقل سلیم و هم در بررسی عمیق و تخصصی شناخت، کماکان روال غالب به نفع این فتوا می‌دهد که ما به ‌ازای درک تبیینی اغلب همان تعلیل یا کاوش علل است، اما علت‌کاوی و علت‌یابی کار آسانی نیست. این مقاله در مقام تقویت این ایده است که مشکل اصلی تبیین علّی در دنیای علم بیشتر مشکلی عملیاتی ناشی از دشواری تشخیص شبکۀ علل است، نه خود اصل علیت و ارزش معرفت‌شناختی آن. دشواری اصلی تبیین علّی و پیش‌بینی‌بردار برآیند، یا تعیین برونداد و معلول نهایی، عمدتاً نهفته در کثرت، تنوع، همکنش، و دینامیزم علل و عوامل دخیل در یک فرایند علّی است، که شبکه‌ای می‌سازد که تشخیص و تفکیک و تجمیع و برآورد و محاسبه بردارهای مؤثر در آن اغلب دشوار و گاهی عملاً ناممکن می‌نماید. رشد کند علم (نه فناوری)، حضور نظریه‌های رقیب، نگاه احتمالاتی، و تبیین‌های موقت و مردد و کم توان در علم بیشتر به این دشواری آزمایشگاهی مربوط است تا به مشکل معرفت‌شناختی اصل علیت.
صفحات :
از صفحه 315 تا 333
نویسنده:
عبدالله نصری، مختار موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه ابن‌سینا به اقتفای فلسفه فارابی با تدقیق در آرا، حکمای یونان باستان، شالوده حکمت اسلامی و از پایه های مهم و اساسی حکمت متعالیه به شمار می رود. نسبت میان فلسفه سینوی و صدرایی همچنان مستعد و نیازمند پژوهش های موضوعی متعدد است. در این پژوهش آرا، ابن سینا و ملا صدرا در خصوص رئوس ثمانیه مورد بررسی مقایسه ای و تحلیلی قرار گرفته است. از میان رئوس ثمانیه به جهت اهمیت بر چهار موضوع "تعریف فلسفه و اهمیت آن" ، "مبادی و مسائل فلسفه" ، " جایگاه فلسفه در میان علوم" ، و "منفعت و مرتبت فلسفه" تاکید شده است. نظر این دو فیلسوف در مورد رئوس ثمانیه فلسفه با وجود برخی اختلاف نظرها عمدتا همسو و موافق هم است. اگرچه مباحث رئوس ثمانیه آغاز ورود به فلسفه و به نوعی نگاه از بیرون به فلسفه و معرفت درجه دوم محسوب می شود، با این حال صدرا در بسیاری موارد برآراء ابن سینا نظر داشته و عمدتاً با نگاه سینوی آن را مورد نقد و تحلیل قرارداده است و علیرغم قوت برهانی فلسفه سینوی، گاه، به دلیل ضیق دستگاه مفهومی آن، مجبور به بهره گیری از حکمت متعالیه شده است؛ از این رو می توان گفت نه در تنها در مدخل فلسفه، بلکه در آراء فلسفی، اگر قوت برهانی فلسفه سینوی با غنای مفهومی حکمت متعالیه توام شود میراث فلسفی مقتدر و کارآمدتری برای مساهمت در گفتگوی فلسفی معاصردر اختیار خواهیم داشت.
صفحات :
از صفحه 353 تا 373
نویسنده:
امین الله ارژنگ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله کوشیده­ایم تا نشان دهیم سوبژکتویسم، از درون اخلاق سر برآورده؛ غایتش نجات آدمی از تقدیر خدایان و رساندنش به خودبنیادی است. سوبژکتویسم به مثابه جنگ علیه خدایان، توسط سقراط از طریق بیرون راندن دیونوسیوس و غلبه­ آپولون آغاز می­شود. افلاطون با معادله­ سقراطی فضیلت مساوی معرفت است و اعلان اینکه شناسایی تنها به باشنده تعلق می­گیرد، سوبژکتویسم را تکامل می­بخشد؛ اما ناگزیر از تکیه به خدایی واحد و متعالی می­شود. با تعالی خدا از وجود در نوافلاطونیان، سوبژکتویسم به اوج می­رسد؛ اما به دلیل بیگانگی با بدن، ناگزیر از تجسد خدای­اش می­گردد، تا بدن را تحت شناخت نجات دهد. وحدت خدا، سوژه و تن ممکن نبود مگر بر صلیب! پس خدا به آسمان بازگشت، بقای سوژه تحت ایمان به خدا تضمین شد و تن نفی گشت. با دکارت جای خدا و سوژه عوض می­شود؛ عنصر عقلانی تن تحت عنوان امتداد نجات می­یابد، اما سوژه­ی دکارتی میان اسارت در خود، یا ضرورت در طبیعت معلق می­گردد؛ کانت طبیعت را تحت قوانین فاهمه درآورده و با تقویم سوژه از درون اختیارش به سوژه نجات بخشیده و با طرح غایت­مندی در جهان، آزادی سوژه در طبیعت مکانیکی را ممکن می­کند. هر چند در کانت سوبژکتویسم به اوج خود می­رسد اما تن، به منزله­ امر سرکوب شده تحت عنوان نومن از همان آغاز مفقود می­شود و فلسفه­ نیچه به عنوان صدای این تن سرکوب شده با تحویل بردن نقد اول و دوم به نقد سوم، سوبژکتویسم مبتنی بر نفی تن را به پرسپکتویسم مبتنی بر تن تبدیل می­کند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 49
نویسنده:
مرتضی شجاری، حسن فتحی، زهرا گوزلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نظام فکری توماس زیبایی امری متافیزیکی است. اتخاذ چنین رویکردی نسبت به زیبایی، لزوماً آن را با دیگر مفاهیم فلسفی­ـ­ ارزشی مرتبط می­سازد. می­توان گفت که در بستر تفکر یونانی و قرون وسطایی که غالباً تفکری مابعدالطبیعی است، فهم زیبایی جدای از خیر امری تقریباً غیرممکن است. دلیل این امر را شاید بتوان اینگونه تبیین کرد: زیبایی و خیر در این بستر فلسفی، عمدتاً به عنوان صفات عینی موجودات تلقی می­شوند. توماس نیز در این بستر تاریخی - فکری قرار دارد؛ به همین دلیل او نیز به عنوان فیلسوفی مابعدالطبیعی همچون پیشینیان خویش رویکرد مشابهی را نسبت به زیبایی اتخاذ کرد و این مفهوم را با وجود پیوند داد. از این­رو می­توان زیبایی را صفتی فرامقوله­ ای تلقی کرد که لزوماً با خیر در ارتباط است؛ زیرا صفات فرامقوله­ ای نه ­تنها با وجود، بلکه با یکدیگر نیز مرتبط هستند. زیبایی در فلسفۀ توماس، در عین حال که امری عینی است، با ادراک و با نفس شناسنده نیز مرتبط است و این ارتباط به نوبۀ خود، آن را با قوۀ دیگر نفس، یعنی با قوۀ شوقیه نیز مرتبط می­سازد. در پی این ارتباط است که قوۀ شوقیۀ نفس به واسطۀ قوۀ تعقل زیبایی را تصاحب کرده و اتحادی عینی و واقعی با آن می­یابد و در نتیجه به کمال و فعلیّت نهایی خویش می­رسد.
صفحات :
از صفحه 117 تا 138
نویسنده:
رضا مثمر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخلاق به عنوان یکی از موضوع‌های مهم و اساسی در رسالة منطقی- فلسفی دست کم از سال ۱۹۱۶ ویتگنشتاین را به خود مشغول داشته بوده است. وی «خوبی» را به خوش‌کامی و «خوش­کامی» را به پذیرش جهان تعریف کرده است. با این همه کامیابی چنین برنامه‌ای وابسته به داشتن درک روشنی از مفهوم «پذیرش جهان» است. نویسنده در این مقاله به بررسی دو تعبیر از این مفهوم خواهد پرداخت. مطابق با تعبیر اول، «فرضیة جهان واقع»، مقصود ویتگنشتاین از «پذیرش جهان» پذیرش و هماهنگی با جهانِ واقع بوده است. بر پایة نظریة جایگزین، یعنی «فرضیة جوهرِ جهان»، منظور پذیرش و هماهنگی با جوهرِ جهان بوده است. موریس و گریور نمونه‌ای از مفسرانی­اند که از فرضیة نخست استقبال کرده‌اند. در این مقاله نویسنده می­کوشد نشان دهد گریور و موریس دلایل مناسبی برای دفاع از فرضیة جهان واقع و مخالفت با فرضیة جوهرِ جهان ارائه نداده­اند. در انتها با استفاده از آرای مگینیس راهی برای فهم توضیح «پذیرش جوهرِ جهان» نشان خواهد داد که گرفتار ایراد گریور بر فرضیة جوهرِ جهان نشود. سرانجام استدلال خواهد کرد که به رغم سرنخی که در آرای مگینیس وجود دارد خود وی در فهم ارتباط پذیرش جهان واقع و پذیرش جوهر جهان به خطا رفته است.
صفحات :
از صفحه 293 تا 314
نویسنده:
علی علم الهدا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله مشهوری بودن گزاره‌های اخلاقی در نگاه شیخ با عقلی دانستن آنها از سوی وی دارای یک نوع تعارضی می­باشد که به دنبال آن نقدهایی به مبانی اخلاقی ابن­سینا از سوی منتقدان مطرح شده است. نگاه عمده در معاصرین جهت ارائه برون رفت از این تعارض به این گونه است که مشهوری بودن گزاره‌های اخلاقی ناظر به ساحت منطقی این قضایا است و عقلی بودن قضایای مزبور مربوط به ساحت معرفت‌شناختی و فلسفی احکام اخلاقی می‌باشد. این مقاله نشان داده است که از طرفی تفکیک میان ساحت منطقی و فلسفی در قضایای اخلاقی به تنهایی نمی‌تواند ثابت نماید هیچ پیوند منطقی میان این دو برقرار نیست. از طرفی دیگر می­توان نشان داد: ساحت وجود‌شناختی و معرفت‌شناختی در گزاره‌های اخلاقی(علیرغم تمایز و استقلال)کاملاً مرتبط با یکدیگر هستند و همین امر می‌تواند نشانه‌ای برای ارتباط ارگانیک ساحت منطقی و ساحت معرفت‌شناختی در این گزاره‌ها تلقی شود (برخلاف آنچه معاصران برآن تأکید دارند). همچنین با توجه به تعریف و شاخصه‌هایی که تفکر سینوی برای گزاره های اخلاقی به عنوان قضایای مشهور خاص حقیقی مطلق بر می‌شمارد، قطعاً این گزاره‌ها نمی‌توانند عقلی محسوب شوند و لذا مشهوری بودن و عقلی بودن در نگاه اخلاقی ابن­سینا در تعارض آشکار با یکدیگر قرار دارند.
صفحات :
از صفحه 213 تا 230
نویسنده:
وحید غلامی پورفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ابژه­های داستانی مانند «سیمرغ» و «رستم» یا «هملت» و «هلمز» همواره برای منطق ­دانان و نظریه­ پردازان‌‌ ادراک گرفتاری آفریده­ اند. ریشۀ گرفتاری در اینجا است که از سویی دربارۀ این ابژه ­ها می­اندیشیم یا دربارۀ آنها گزاره­ هایی صادق پیش می­نهیم و از سوی دیگر ناتوان­ایم از این که آنها را در جهان پیرامون خود بیابیم و نشان دهیم. بدینسان گروهی بر آن­ هستند که به هیچ رو چیزی همچون ابژه ­های داستانی در کار نیست و تنها فریبی زبانی ما را به پذیرش آنها وامی­دارد. با این همه گروهی دیگر، که خود را از پذیرش این ابژه ­ها ناگزیر می ­یابند، در پی آن بوده­ اند تا شیوۀ هستی آنها را بررسی کنند. اینان یا ابژه ­های داستانی را ابژه­ هایی انتزاعی و ایدئال شمرده ­اند یا ابژه ­هایی ممکن یا حتی ابژه ­هایی ناموجود. با این همه، کار هر دو گروه با گرفتاری­ هایی رویارو بوده ­است. در این میان، اینگاردن گره کار را در این می­بیند که هستی ­شناسان تاکنون یکی از نحوه­های ممکن هستی را نادیده­ گرفته ­اند. بدینسان، او به بازنگری در نحوه ­های هستی می­پردازد و از این رهگذر، هم برای ابژه ­های داستانی جایی باز می­کند هم برای آثار هنری و دیگر ابژه­های فرهنگی. او ابژه­ های داستانی را دارای نحوۀ هستی محضاً قصدی می­ شمرد. بدین معنا که هستی آنها، گرچه متعالی از آگاهی است، از جهات گوناگون به کنش ­های آگاهی وابسته ­است. در این نوشته نخست از نگرش ­های پیشین یاد می­کنیم و سپس رای اینگاردن را پیش می­نهیم.
صفحات :
از صفحه 231 تا 254
نویسنده:
حسن فتح‌زاده، مرضیه دارابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کریستوا با تفکیک امر نشانه‌ای و امر نمادین، در پی بازگرداندن کورای نشانه‌ای به قلمرو سیاست است. کورا دربرگیرنده نیروی لیبیدویی متعلق به رابطه مادر ـ کودک است که در عین به پیش راندن مؤلفه‌های قلمرو نمادین، همواره سرکوب شده است. کریستوا این سرکوب را اساس تمام سرکوب‌ها می‌داند و می‌خواهد با بازگشت به این امر سرکوب شده جلوی اقتدار را بگیرد. در این‌جا دیگر امر سرکوب شده خود باز نمی‌گردد، بلکه باید با تحلیل عمیق زبان زمینه بازگشت به آن را فراهم کرد. کریستوا این بازگشت را «سرپیچی» می‌نامد و به این ترتیب با دادن خصلتی سیاسی به آن روابط عمیق میان سیاست کلان و سیاست خُرد را آشکار می‌کند. این درک روان‌کاوانه از امر سیاسی را تحت عنوان «تن‌سیاست» معرفی خواهیم کرد. چنان که نشان خواهیم داد تن‌سیاست در پی جلوگیری از مادرکشی است و این اصیل‌ترین کنش سیاسی است؛ زیرا به ادعای ما مادرکشی ریشه تمام خشونت‌ها و سرکوب‌ها است. به این منظور خوانشی بدیع از اندیشه‌های سیاسی کریستوا ارائه خواهیم داد.
صفحات :
از صفحه 255 تا 272
  • تعداد رکورد ها : 17