مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
پدیدار شناسی ( نهضت فلسفی هوسرل ) پدیدار شناسی تجربه دینی پدیدار شناسی دازاین پدیدار شناسی دین پدیدار شناسی فلسفی پدیدار شناسی فهم پدیدار شناسی هرمنوتیکی
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 146
پدیدارشناسی زمان و فضای مثالی در حکمت متعالیه و فيزيک نسبيت
نویسنده:
نفیسه مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بر اساس تصور رایج، تحولات در نظریه‌های علمی و فیزیکی در مواضع فلسفی تأثیر گذار بوده و اما در برخی مسائل، فلسفه پیشگام بوده است. یکی از موارد تقدم فلسفه بر علم، بحث حرکت جوهری و نتایج آن است. ملاصدرا (سده15م) حركت جوهري در درون اشیاء را در زمانی به اثبات رساند که هنوز آشکار سازها اتم و ذرات زیر اتم را آشکار نکرده و انواع اتم و تبدیل آن‌ها به یکدیگر در فیزیک کوانتوم به اثبات نرسيده بود. صدرا، با اثبات حركت جوهري نتيجه گرفت كه زمان، موجود مستقلي نيست، بلكه وجودش در حركت است و هريك از اشياء با حركت جوهري خود، زمان مخصوص به خود دارند. از آنجایی که هدف حکمت متعالیه و فلسفه بیان کمّی نبود در همین جا متوقف ماند. بیش از چهار سده گذشت تا ساختار فیزیک کلاسیک مبنی بر زمان و مکان مطلق فروپاشید و در فیزیک نسبیت، نسبت زمان و ابعاد با سرعت حرکت محاسبه شد. این پژوهش، از دستاوردهای فیزیک نسبیت در ادامه بحث زمان و ابعاد در عالم مثال استفاده کرده و از انبساط زمان و انقباض ابعاد (انقباض لورنتس) در متحرک‌های سریع، برای تبیین کندی زمان در عالم مثال و انبساط ابعاد زمینی برای موجودات مثالی بهره جسته است و نتایج آن را همسو با منابع نقلی و روایی یافته است.
صفحات :
از صفحه 189 تا 205
مرلوپونتی و گردش دیالکتیکی پدیدارشناسی
نویسنده:
مهدی قنبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ارزیابی جایگاه خاص مرلوپونتی در جنبش پدیدارشناسی به واسطه ایضاح نقش «دیالکتیک» در پی­ریزی مبانی پدیدارشناسی توسط او ممکن می­گردد. در این مقاله می­کوشیم با روشن ساختن دریافت مرلوپونتی از «دیالکتیک» نشان دهیم که چگونه وی به واسطه این عنصر، پدیدارشناسی را بر مبنایی جدید استوار می­کند. مرلوپونتی جنبش پدیدارشناسی زمان خود را دچار چندپارگی­ها و تعارضاتی در مبنا و روش می­دید و می­کوشید تا با اتخاذ رویکردی دیالکتیکی این تعارضات را مرتفع سازد. تنها به کمک «تفکر دیالکتیکی» می­توان پدیدارشناسی را به مثابه یک «پژوهش فلسفی» پایه­گذاری کرد. پس از مرلوپونتی، نه قلمرو پژوهش فلسفی صرفاً بر پایه «آگاهی محض» مشخص می­گردد و نه روش آن با «توصیف محض». در هم آمیختگی و «دست­اندازی» آگاهی و جهان، از یک سو، و توصیف و تبیین از سوی دیگر، اجازه نمی­دهد که پژوهش پدیدارشناختی را بر پایه ایدۀ «جوهریت» یک قلمرو محدود و محصور پی­گیری کنیم.
صفحات :
از صفحه 147 تا 168
خوانش دریدا از مفهوم اکنون در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
حوریه باکویی کتریمی، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون» در بستر انتقادهایی که به آن وارد می­سازد آشکار می­شود؛ انتقادهایی که با پیش­فرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد می­کند و راه حل رهایی فلسفه­ خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت می­داند. دریدا بر این اساس که اکنون نشان­دهنده حضور است آن را نقد می­کند. نقد اصلی وی به اکنون براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل می­گیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیش­نگری و دیگری اکنون به­مثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار می­کوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سه­پایه­ای اکنون پاسخی برای آن عرضه ­داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی می­گردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایه­ای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیش­نگری را فراهم می­سازد که بر پایه­ی آن هیچ انطباع اولیه­ای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.
صفحات :
از صفحه 19 تا 38
پدیدارشناسی؛ تنها روش هرمنوتیک فلسفی و نقد آن
نویسنده:
مسعود فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­ شناسی بنیادین هایدگر مبنای فلسفی هرمنوتیک فلسفی گادامر است. روش هایدگر در فلسفه بنیادین و در نتیجه روش گادامر در هرمنوتیک فلسفی- به تصریح خودشان- تنها پدیدارشناسی وجودی است. از این جهت در هرمنوتیک فلسفی مفاهیمی همچون حقیقت، وجود، فهم، معنا، جهان و... با رویکردی پدیدارشناختی بازتعریف شده­اند و از این جهت استعمال این واژگان در این هرمنوتیک و فلسفه با استعمالشان در دیگر هرمنوتیک‏ها و فلسفه­هایی که روششان پدیدارشناسی نیست، کاملاً متفاوت است. اما نکته اینجاست که پدیدارشناسی وجودی دچار نقدهای بنیادینی است که آن نقدها سبب می­شود هم هستی­شناسی بنیادین هایدگر و هم هرمنوتیک فلسفی گادامر دچار بحران جدی شود؛ زیرا پدیدارشناسی از اساس ایجاد شد تا تطابق عین و ذهن را حل کند؛ ولی عملاً ناکام ماند و با بازتعریف‏هایی که از مفاهیم بنیادی کرد، تنها صورت مسئله را پاک نمود و در نتیجه نمی­تواند نقطه تکیه­گاهی مناسب برای هرمنوتیک فلسفی فراهم کند. دیگر اینکه پدیدارشناسی به دلیل اینکه نهایتاً مبتنی بر فرد است و دایره تأثیر آن تنها در خصوص ظهوراتی است که برای مفسر ایجاد می­شود، به نسبی­گرایی و حتی ایدئالیسم منجر می­شود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 65
تفسیر از آن خویش کنندۀ اخلاق نیکوماخوس به مثابۀ راهبر پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر جوان
نویسنده:
جمال سامع، محمد جواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو از فلاسفه تأثیرگذار بر روی تفکر هایدگر جوان است. هدف مقاله حاضر روشن کردن بخشی از این تأثیرگذاری است. هایدگر در خلال سال‌های ۱۹۲۲-1926 عمیقا به فلسفه ارسطو می‌اندیشد. اخلاق نیکوماخوس اثری از ارسطو است که بیش از سایر آثار، مورد توجه هایدگر قرار گرفته است. برای درک مواجهه هایدگر در این سالها با تفکر ارسطو بر روی سه اثر مهم این دوره « پدیدارشناسی در ارتباط با ارسطو» به سال ۱۹۲۲، «مفاهیم بنیادین ارسطو » به سال ۱۹۲۴ و « افلاطون: محاوره سوفسیت» متمرکز می‌شویم. استدلال مقاله این است که تفسیر هایدگر از ارسطو در این سالها در زمرۀ اولین تلاش‌ها و تمرین‌های روش‌شناسی خاص وی، پدیدارشناسی هرمنوتیک است. به طوری‌که می‌توان بالیدن پدیدارشناسی هرمنوتیک و بسیاری از مفاهیم بنیادین اندیشه هایدگر در هستی و زمان مانند تخریب پدیدارشناسی، پروا، وجدان را حاصل تأمل هایدگر بر روی اندیشه های ارسطو در خلال این سال‌ها دانست. سه گام اصلی این مقاله برای روشن کردن تفسیر از آن خویش کننده اخلاق نیکوماخوس عبارتند از پرداختن به حقیقت، بررسی مواجهه پدیدارشناسانه هایدگر با اخلاق نیکوماخوس و بررسی تخنه به مثابه افق آشکارگی تکنولوژی. در هر یک از این سه گام سعی می‌کنیم تأثیر تفکر ارسطو بر هایدگر را بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
تحول هرمنوتیکی پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور
نویسنده:
میثم دادخواه، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­شناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدی با هم داشته­ اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور می‏توان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی های برجسته خط سیر فلسفی ریکور ارائه می­شود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شق عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیک رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش ­دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی ­شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی ­شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمی­دهد؛ ازاین­رو برای ریکور نیز هستی ­شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانی­تر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدار­شناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانی­تر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی­ شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی­ شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاح نقش هایدگر و ریکور در تحول پدیدارشناسی هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل می­دهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخی‏بودن فهم انسان را در کنار جنبه عینی ­گرایانه معرفت­ شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالش­هایی روبروست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 138
پدیدارشناسی افسردگی بیماران نجات‌یافته از سرطان و راهیابی به فلسفه‌درمانی به عنوان رویکردی مراقبتی
نویسنده:
بهناز صادق زاده اسکوئی، محمود صوفیانی، عصمت مهرابی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
سرطان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در دنیاست. ویژگی مقاومت به درمان و پیشرفت سریع آن یکی از دلایل بالا بودن میزان مرگ و میر ناشی از آن است. مبتلایان پس از شنیدن خبر ابتلا به این بیماری به شدت روحیه خود را از دست می­دهند که خود این مسئله در روند درمان تاثیر منفی دارد، اما آنچه که در زندگی چنین بیمارانی قابل تامل به نظر می‌رسد عارضه افسردگی حتی پس از درمان کامل بیماری است. پس از شنیدن خبر ابتلا به این بیماری صعب العلاج، علاوه بر خود فرد، خانواده و اطرافیان وی نیز دچار تشویش و نگرانی می‌شوند و تا پایان دوره درمان از بیمار حمایت همه جانبه می­کنند غافل از اینکه چنین حمایت ناگهانی و در اکثر موارد نابجا می­تواند اثرات زیانباری را در پی داشته باشد. ما در این مقاله خواهیم کوشید از منظر فلسفه پزشکی، روان­شناسی، و فلسفه به مثابه درمان و مراقبت، وضعیت بحرانی این بیماران بهبود یافته را مورد واکاوی پدیدارشناسانه و توصیفی قرار دهیم تا راه برای آگاهی از وضعیت بنیادین و وجودی چنین بیمارانی گشوده شود زیرا ناسازگاری و یأس بعد از بیماری رابطه اساسی با این وضعیت وجودی بنیادین دارد.
صفحات :
از صفحه 139 تا 158
تطابق معرفت‌شناسی میبدی در کشف‌الاسرار با آرای پدیدارشناسی
نویسنده:
مهدی رحیمی، نیره پاکمهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
میبدی تفسیر خود را در سه مرحله یا به‌گفتۀ خود در سه «نوبت» پرداخته است. نوبت اول ترجمه ­ای است از آیات قرآن به فارسی روشن؛ نوبت دوم، به تفسیر آیات به ­مذاق متشرعان اختصاص یافته و در نوبت سوم به نقل گفته­ های عارفان و حسب­ حال­ه ای آن­ها پرداخته است. اندیشه­ ای که منجر به این شیوۀ بی­ سابقه­ در تفسیر گشته است، شباهات­ فراوانی به آرا و نظریات پدیدارشناسی دارد. میبدی با مطالعۀ پدیده ­های خاص (مثل آیات قرآن، و هر پدیدۀ دیگری که در ضمن این آیات از آن سخن رفته است) از دو چشم­انداز عرفانی و شرعی، سعی بر آن دارد که پدیدار هر پدیده را از ورای هر چشم­انداز (شرعی و عرفانی) مطالعه کند. این مقاله با شیوه­ا­ی تحلیلی‌توصیفی مؤلفه ­های مشابه با پدیدارشناسی در تفسیر کشف­الاسرار را بررسی می­کند و به این نتیجه دست می­یابد که کاربرد اصولی همچون تغییر حیث‌التفاتیت، مبارزه با تحویل­ گرایی، اپوخه و... در تفسیر کشف ­الاسرار، میبدی را به عنوان پدیدارشناس معرفی می­کند.
صفحات :
از صفحه 41 تا 63
  • تعداد رکورد ها : 146