جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 502
چگونه قلب عضله شد: از رنه دکارت تا نیکلاس استنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alex Benjamin Shillito
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به ضربان قلب و سیستم های فلسفه طبیعی می پردازد که در قرن هفدهم برای توضیح آن استفاده شد. بنابراین، من در دو حوزه توضیح کار می کنم. حوزه اول فیزیولوژی است که در آن ویلیام هاروی حرکات سیستولیک و دیاستولیک قلب را به درستی ترتیب داد، در حالی که رنه دکارت به اشتباه آنها را معکوس کرد. با نگاهی به مدل‌های فیزیولوژیکی کامل‌تر هاروی و دکارت، مناقشه‌ای را که از روایت‌های متفاوت آنها سرچشمه می‌گیرد، بازنگری می‌کنم. حوزه دوم، محل اتصال فیزیک و متافیزیک است که نشان دهنده چارچوب های فلسفه طبیعی در پشت فیزیولوژی است. من استدلال می کنم که فیزیولوژی هاروی درست بود در حالی که اصول پشتیبان او "اشتباه" بود، و فیزیولوژی دکارت نادرست بود در حالی که اصول حمایت کننده او "درست" بود. بنابراین، تز من این است که هاروی «درست» بود، اما شاید به دلایل نادرست، در حالی که دکارت «اشتباه» بود، اما شاید به دلایل درست. البته این قضاوت از منظر معاصر صورت می گیرد. با استفاده از رویکرد زمینه‌گرایانه به تاریخ، هدف من این است که نشان دهم چگونه اختلاف بین هاروی و دکارت در نیکلاس استنو، زمانی که او کشف کرد که قلب یک ماهیچه است، حل شد.
ماشین جانور دکارت، تصحیح لایبنیتس و نفوذ مذهبی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John Voelpel
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : توصیف رنه دکارت در سال 1637 «ماشین بیته» از حیوانات غیرانسانی به تقویت طبقه بندی متفاوت حیوانات غیرانسانی و حیوانات انسانی در پیدایش 1:26 و 1:28 کمک کرده است. این توصیف در اولین نوشته مهم منتشر شده دکارت، گفتمان روش، ظاهر شد، و می‌توان آن را در این ایده خلاصه کرد که حیوانات غیرانسان مانند ماشین هستند. مانند حیوانات انسان افکار، عقل یا روح نداشته باشند. و بنابراین نمی توان آن را با انسان ها دسته بندی کرد. و در نتیجه درد یا برخی از احساسات دیگر را تجربه نکنید. این توصیف هدف اصلی اخلاق محیطی - گسترش ملاحظات اخلاقی فراتر از حیوانات انسانی - را مختل کرده است و از این استدلال حمایت می‌کند که نه تنها حیوان غیرانسان، بلکه بقیه طبیعت نیز فقط ارزش/ارزش ابزاری دارند. همانطور که در سطح جهانی شناخته شده است، گوتفرید ویلهلم لایب نیتس، تنها چند دهه پس از مرگ دکارت، با این استدلال که موناد لایبنیتس، با قدرت فعالش، اساس، حداقل، همه زندگی را تشکیل می دهد، با دوگانه انگاری دکارت مخالفت کرد. این استدلال باید به این نتیجه برسد که حیوانات غیرانسانی و انسانی لزوماً به طور جمعی طبقه بندی می شوند، درست همانطور که چارلز داروین بعدها استدلال کرد. در واقع، وقتی نوشته‌های دکارت و میشل دو مونتنی بررسی می‌شود، آشکار می‌شود که دکارت هرگز شخصیت‌پردازی ماشینی بی‌تفاوت خود را باور نکرد، بلکه آن را نه تنها برای رسیدن به اهداف فلسفی، بلکه برای اهداف تشریحی و فیزیولوژیکی خود پذیرفت. از نظر فلسفی، دکارت به شک و تردید مونتنی و استفاده او از نمونه های حیوانی غیرانسانی برای بی اعتبار کردن عقل انسانی پاسخ می داد. همچنین، دکارت بخش عمده ای از حداقل بیست و دو سال آخر زندگی پنجاه و چهار ساله خود را صرف کالبد شکافی حیوانات غیرانسانی کرد. در نهایت، نقشی که سیاست ها و سیاست های نهادهای مسیحی در این امور ایفا کردند، از اهمیت اولیه برخوردار است. سیاست‌ها و سیاست‌های مشابه نهادهای مسیحی از آن زمان تاکنون نقش مهمی در طبقه‌بندی مستمر، نامعقول و نامتجانس حیوانات انسانی و حیوانات غیرانسانی ایفا کرده و دارند. به نظر می‌رسد که فلسفه تنها رشته‌ای است که اگر بخواهد، می‌تواند با آن شخصیت پردازی مخالفت کند.
پاسخي بر اشكالات فيزيكاليست‌ها به دكارت درباره رابطه ذهن و بدن (براساس مباني حكمت متعاليه)
نویسنده:
مصطفي ايزدي يزدان‌آبادي ، محمود نمازي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله رابطه ذهن و بدن، همواره يکي از مسائل بحث‌برانگيز در تاريخ فلسفه بوده است. در فلسفه غرب، دکارت که تمايزي کامل بين نفس و بدن قرار داد، نتوانست از عهده تبيين رابطه نفس و بدن برآيد. در همان زمان اشکالاتي به نظريه وي وارد شد. به‌خاطر همين اشکالات، مکتب توازي‌گرايي پديد آمد و سرانجام در قرن بيستم، فيلسوفان ذهن به‌خاطر عدم تبيين از رابطه نفس و بدن، تجرد نفس را منکر شدند. افزون‌براين، با وجود انکار نفس توسط فيزيکاليست‌ها و تلاش آن‌ها مبني بر تبيين رابطه مادي حالات ذهني و بدن، حتي نتوانستند تبيين مقبولي از رابطه مادي حالات ذهني و بدن ارائه دهند و در نتيجه، اين مسئله حل‌ناشده باقي ماند. اما ملاصدرا برابر اصول اساسي و بنيادين فلسفه‌اش - اصالت وجود و تشکيک وجود- توانست تبيين مقبولي از رابطه نفس و بدن ارائه دهد که برپايه آن، نفس و بدن دو مرتبه از يک وجود واحد هستند و بدن با حرکت جوهري توانسته به مرحله تجرد دست يابد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 25
مبانی پارادایمی عقلانیت فلسفی در فلسفه دکارت و صدرا
نویسنده:
محمدحنیف طاهری ، حامد جلالی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این جُستار، مبانی پارادایمی «عقلانیت فلسفی» در فلسفه دکارت و ملاصدرا را می‌پژوهد. منظور از عقلانیت فلسفی، چشم‌انداز عقلانی نسبت به تحلیل فلسفی مسائل بنیادینِ هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، روش‌شناسی و انسان‌شناسی است که مبتنی بر روش، اصول و پیش‌فرض‌های خاص است. دکارت پدر فلسفه جدید است و عقلانیت مدرنِ به‌معنای خاص آن، میراث فلسفه اوست. صدرا پایه‌گذار «حکمت متعالیه» است که امروزه از مهم‌ترین مکاتب فلسفۀ اسلامی به‌شمار می‌رود. تحلیل بنیادهای عقلانیت فلسفی، محور پارادایم فلسفیِ هردو فیلسوف بنیانگذارِ هم‌عصر، اما با رویکردهای متفاوت است. دکارت عقل‌جزئی (راسیونل) را مبنای عقلیِ فلسفه‌اش قرار داد، صدرا، پارادایم فلسفیِ خود را بر پایه عقل ‌کلی (شهودی) بنا کرد. «عقلانیت فلسفی» دکارت که ابزاری، عرفی و مفهومی است، متمرکز بر امور جزئی است و دستاورد آن، اپیستمولوژی، طبیعت‌گرایی، تجددگرایی و عقلانیت خودبنیاد است. «عقلانیت فلسفی» صدرا که کلی، شهودی و مبتنی بر وحی است، اولویت‌اش متافیزیک، تئولوژی و عقلانیت خدابنیاد است. «کوگیتو»، بنیاد «عقلانیت عُرفیِ» دکارت و «اصالت‌الوجود»، بنیاد «عقلانیت قُدسیِ» صدرا است. این دو نوع عقلانیت، از نظر روش، معنا، هدف و غایت، دلالت‌های خود را دارند؛ چون دارای بنیادها، پیش‌فرض‌ها و ویژگی‌های خاص هستند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است.
صفحات :
از صفحه 81 تا 110
درباره اگو و خدا: پرسش‌های دکارتی بیشتر [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Jean-Luc Marion (ژان لوک ماریون)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
Fordham University Press,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: ژان لوک ماریون در این جدیدترین مطالعات مهم خود در مورد دکارت، مقالاتی را درباره موضوعات ایگو و خدا گرد هم می آورد که بیشتر آنها قبلاً به زبان انگلیسی در دسترس نبودند. این کتاب بیش از هر اثر دیگری از ماریون، پیوند عمیق بین دغدغه‌های پدیدارشناختی او و نوشته‌هایش درباره دکارت را نشان می‌دهد. رهایی خدا و خود از تنگناهای متافیزیک اصول اساسی کار الهیاتی و پدیدارشناختی ماریون است. این کتاب همان موضوعات را در فلسفه دکارت برجسته می کند. در قسمت اول (درباره ایگو)، ماریون به بررسی دگرگونی ایگوی دکارتی می پردازد و استدلال می کند که آن چنان که اغلب تصور می شد منفرد نیست، و نشان می دهد که چگونه نوشته های دکارت خود با گفت و گو تنظیم شده اند. او وضعیت «قاعده حقیقت» را در مدیتیشن ها توضیح می دهد، از یک سو نشان می دهد که چگونه استدلال دکارت دایره ای نیست، از سوی دیگر نشان می دهد که پاسکال چگونه به دکارت پاسخ می دهد و آن را تغییر می دهد. او همچنین وضعیت دوسوگرای مفهوم جوهر را در دکارت با بازگشت به ریشه های آن در فلسفه سوارز روشن می کند. در قسمت دوم (درباره خدا)، ماریون به تز مهم دکارتی در مورد خلق حقایق ابدی باز می گردد و آن را در چارچوب ادعاهای متفکران پیشین قرار می دهد و زوال آن را در فلسفه های پس از دکارت نشان می دهد. این مطالعه با ترسیم دقیق مفهوم causa sui و بررسی دقیق ایده خدا در اندیشه قرن هفدهم پایان می یابد.
از الف تا ی دکارت و فلسفه دکارتی [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Roger Ariew,Dennis Des Chene,Douglas M. Jesseph, et al.Rowman and Littlefield Publishing Group|Scarecrow Press||Adult NonfictionPhilosophyLanguage(s): EnglishOn sale date: 27.03.2013Street date: 27.03.2013
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
Rowman and Littlefield Publishing Group;Scarecrow Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: الف تا ض دکارت و فلسفه دکارتی شامل مدخل های بسیاری در نوشته ها، مفاهیم و یافته های دکارت است. از آنجایی که تاریخی است، مدخل های دیگری نیز در مورد کسانی که از او حمایت کردند، کسانی که از او انتقاد کردند، کسانی که او را تصحیح کردند و کسانی که با هم یکی از جنبش های اصلی فلسفه، یعنی دکارتیسم را تشکیل دادند، وجود دارد. نویسندگان برای درک بهتر این دوره، گاهشماری مختصری را ترسیم کردند و برای اینکه ببینند دکارت و دکارت چگونه در تصویر کلی قرار می گیرند، مقدمه و زندگی نامه ای نوشته اند. از آنجایی که نمی توان همه چیز را در یک جلد خلاصه کرد، کتابشناسی خوانندگان را به منابع متعدد دیگر در مورد موضوعات مورد علاقه هدایت می کند.
دکارت و سنت: معجزه عشای ربانی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Eric P Lewis
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دکارت و پیروان فیزیک مکانیکی جدید او در نتیجه واکنشی علیه فلسفه او بر این اساس که نمی تواند معجزه عشای ربانی را به اندازه کافی توضیح دهد، در معرض محکومیت قرار گرفتند. با این حال، دکارت قاطعانه معتقد بود که می‌تواند توضیحی درباره حضور واقعی مسیح در مراسم عشای ربانی ارائه دهد که نه تنها با فیزیک و متافیزیک او سازگار است، بلکه با ارتدکسی که کلیسا می‌خواهد نیز سازگار باشد. توضیح او از ابهام زبانی که شورای ترنت اتخاذ کرده بود سوء استفاده کرد، اما فلسفه ارسطویی را که به طور سنتی برای توضیح معجزه به آن تکیه می‌کرد، رد کرد. تبیین دکارت از استحاله، برای معاصران مکتبی او تحریک آمیز باقی ماند، نه به این دلیل که از نظر درونی ناسازگار بود، بلکه بیشتر به این دلیل که دکارت تلاش کرد کل فلسفه سنتی را براندازد. اعتماد دکارت به تبیین خود از آیین مقدس در نهایت تاریخ طولانی و پر دردسر این موضوع را از او پنهان کرد و او را به این باور رساند که می تواند با انتشار نظریه خود در مورد عشای ربانی، گروندگانی را به فلسفه خود جلب کند. در نتیجه این گشت و گذار در الهیات، فلسفه دکارت مورد انتقاد قرار گرفت و تا حدی محکوم شد زیرا نمی توانست توضیحی سنتی از مراسم عشای ربانی ارائه دهد.
نقطۀ تلاقی فیلسوف، الهی‌دان و جامعه‌شناس
نویسنده:
محمدسعید عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نظریه بینایی برکلی: ریشه های نوری و پیامدهای هستی شناختی (جرج برکلی) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Giovanni Battista Grandi
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در اثر حاضر، نظریه بینش برکلی در خاستگاه های تاریخی، در ارتباط با مفاهیم کلی فلسفی برکلی، و در دریافت اولیه آن مورد توجه قرار گرفته است. نظریه برکلی جایگزین گزارشی از بینایی می شود که بر اساس آن فاصله و سایر ویژگی های فضایی از داده های ابتدایی از طریق یک استنتاج هندسی ناخودآگاه استنتاج می شوند. این گزارش از بینایی بر حسب «هندسه طبیعی» اولین بار توسط دکارت و مالبرانش معرفی شد. در میان منابع بی واسطه دانش برکلی از نظریه هندسی ادراک، رساله دیوپتریک ویلیام مولینوکس، دیوپتریکا نوا، نقش کلیدی ایفا کرد. درک برکلی از "هندسه طبیعی" به طور نزدیک به توصیف مولینو از مکانیسم بینایی که از پیچیدگی های گزارش های دکارت و مالبرانش اجتناب می کند، متکی است. در فصل اول، نظریه برکلی در تقابل با نظریه مولینوکس ارائه شده است. در فصل دوم به رابطه بین نظریه بینش و غیر مادی می پردازم. در فصل پایانی یکی از اولین انتقادات بر نظریه برکلی را بررسی می‌کنم که در رساله چشم ویلیام پورترفیلد یافت می‌شود.
فقدان غایت شناسی ارسطویی در برخی از فیلسوفان طبیعت اروپایی مدرن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Darko Piknjac
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : با شروع ارسطو، بسیاری از فیلسوفان برای قرن‌ها فکر می‌کردند که در نظر گرفتن غایاتی که چیزها، چه زنده و چه غیرزنده، طبیعتاً به آن گرایش دارند، مهم است. این غایات به عنوان علل نهایی چیزها شناخته شده اند. اما در دهه‌های اولیه قرن هفدهم، فیلسوفانی را می‌یابیم که فکر می‌کنند در نظر گرفتن علل نهایی در فیزیک نامطلوب است. دو فیلسوف از این قبیل فرانسیس بیکن و رنه دکارت هستند. برای اینکه بدانیم چرا آنها بر این عقیده هستند، دلایلی را که آنها برای حفظ جایگاه خود بیان می کنند، بررسی و ارزیابی انتقادی می کنیم. با این حال، قبل از انجام این کار، مهم است که گزارش های باستانی از علیت نهایی ارائه دهیم تا بتوانیم بهتر درک کنیم که فیلسوفان مدرن ما چه چیزی را از فیزیک خود طرد کردند. دو روایتی که در ابتدا بررسی خواهیم کرد، مربوط به ارسطو و سنت توماس آکویناس است. گزارش ارسطو از این جهت مهم است که می توان او را به درستی پدر علیت نهایی نامید، در حالی که روایت آکویناس یکی از تأثیرگذارترین تفاسیر مسیحی از ارسطو است. همچنین مهم است که رابرت بویل را در این موضوع در نظر بگیریم زیرا او یکی از فیلسوفان قرن هفدهمی است که با طرد علل نهایی توسط دکارت مخالف بود. در جریان ارزیابی ما از درمان علل نهایی توسط سه فیلسوف مدرن ما، طرح یک سؤال مهم ضروری خواهد بود: آیا آنها درک درستی از آموزه نهایی ارسطویی نشان می دهند؟ اگر این کار را نکنند، واقعاً نمی توان گفت که انتقادی ارائه کرده اند که ارزش جدی گرفتن داشته باشد
  • تعداد رکورد ها : 502