جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی و تحلیل سیر تحولات علوم بلاغی (بیان و بدیع) در ایران؛ از آغاز تا قاجاریه
نویسنده:
مجاهد غلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی برجسته ترین آثاری که به زبان فارسی در زمینه بلاغت(بیان و بدیع) تا دوره قاجاریه نوشته شده است، در جهت تبیین سیر تطوّرات مباحث بلاغی در ایران و سنجش میزان توانایی آن ها در تحلیل زیبایی شناختی شعر فارسی در دوره های مختلف سبکی، در این پایان نامه مدّ نظر بوده است. این پایان نامه، یک هدف اصلی دارد و به ضرورت موضوع و بر بنیان هدف اصلی، اهداف فرعی چندی نیز در آن دنبال می شود:هدف اصلی: 1- بررسی تاریخی – تحلیلی نوشته های بلاغی از ایران پیش از اسلام (احتمالاً) تا دوره قاجاریه، در جهت تبیین سیر تطوّر بلاغت در ایران.اهداف فرعی:1- بررسی تطبیقی نظریه های بلاغی مذکور در نوشته های بلاغی با شعر فارسی در دوره های مختلف سبکی آن.2- تأمّل بر این نکته که مبانی نظری بلاغت تا کجا و چگونه با هنجارهای زیبایی شناختی شعر فارسی و دید و داوری دوره‌های مختلف ادبیات فارسی درباره چیستی شعر سازگار است.3- یافتن پاسخی علمی برای این سؤال که تحوّل شعر فارسی و مختصّات سبکی آن چه قدر مدیون نوشته های بلاغی است و در مقابل، نوشته های بلاغی چه قدر شعر فارسی را مورد ارزیابی های زیبایی شناختی قرار داده و از آنتأثیر پذیرفته است.روش تحقیق در این رساله، کتابخانه ایست. بدینگونه که پس از پیش‌نوشت فصل های رساله و تبیین طرح اصلی آن، و مشخص کردن موضوعات و عناوین فرعی، با بهره گیری از آموزه های استادان راهنما و مشاور و با مراجعه به فهرست کتابخانه ها، نمایه های موضوعی، پایگاه های اطلاعاتی و... منابع و مآخذ مرتبط با هر جستار شناسایی گرديد. در مرحله بعد منابع و مآخذ شناسایی شده با توجه به میزان کمکی که می توانسته در تدوین جستارها داشته باشد و میزان سندیت آن ها ارزش گذاری و طبقه بندی شد. پس از این مرحله، مدارک به دست آمده و ارزش گذاری شده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و از آن ها فیش برداری شد. همزمان فیش های تهیه شده بر بنیان وحدت موضوع و هدف، تقسیم بندی گرديد. در مرحله نهایی اطلاعات خام این فیش ها بازخوانی و تحلیل شده و ضمن ارائه مطلب و نتیجه گیری، به جهت استدلال و استشهاد به آن ها ارجاع داده شده و یا به گونه های دیگر، البته با رعایت حقوق نویسندگان، از آن ها بهره برده شده است.پژوهش حاضر با بررسی پیشینه شعر و بلاغت در ایران پیش از اسلام آغاز می شود و پس از تحلیل آرا و اندیشه های مختلف در این باره و بازخوانی بلاغی چند اثر منظوم برجای مانده از آن روزگاران، بدین نتیجه می رسد که شعر فارسی در نخستین سده های رواج آن(سبک خراسانی)، ضمن تأثیر از بلاغت اسلامی، میراث دار مختصّات بلاغی شعر پیش از اسلام نیز هست. در ادامه، از آنجاییکه ویژگی های بلاغی، یکی از ملاک های تشخیص و تمایز سبک های مختلف شعر فارسی نسبت به یکدیگر است، کتاب های بلاغی فارسی در سه دوره، که تقریباً از نظر زمانی مطابق با دوره های سبکی شعر فارسی است، مورد بررسی قرار گرفته اند. توجّهی که در این پژوهش به ارایه نمایی از سیر تاریخی تألیفات بلاغی فارسی وجود داشته، باعث شده به حسب حال مؤلّفان این کتاب ها، انگیزه آن ها در تألیف، و ساختار آثار ایشان، یعنی اطّلاعات تاریخی و تذکره ای نیز پرداخته شود. تبیین تطوّرات مباحث بلاغی در کتاب های فارسی بلاغی و سنجش آنچه به صورت نظری در این آثار مطرح شده اند با شعر فارسی در دوره های مختلف، که به دنبال مطالب مذکور مورد توجّه بوده است، این نتیجه را در پی داشت که تحلیل زیبایی شناختی شعر فارسی بر مبنای کتاب های بلاغی سه ساحت مختلف دارد:دوره اوّل بلاغت فارسی که سده های پنجم تا هفتم هجری را در بر می‌گیرد، دوره تألیف ترجمان البلاغه، حدایق السّحر و المعجم است. این آثار با وجود صراحت لحن تقلید و تأثّر از بلاغت عربی، به دلیل خطوط مشترک میان شعر فارسی و شعر عرب در سده های نخست رواج آن ها، از عهده تحلیل زیبایی شناختی شعر سبک خراسانی برمی آیند. این دوره را می توان دوره سازگاری نامید. دوره دوّم بلاغت، که دوره واپس ماندگی نامیده شده است و سده های هفتم تا دهم هجــری را در بر می‌گیرد، دوره ای است که کتاب های بلاغی، به دلیل اتّکا به گفته ها و نوشته های پیشین و گسست از تحوّلات شعر در سبک عراقی و دوره انحطاط، از تحلیل زیبایی شنایی شعر روزگار خود عقب می مانند و جز آنکه بتوانند وجوه ادبیّت در آن اشعار را تا حدّ همان مباحث دست فرسود گذشته تفسیر کنند کاری نمی توانند کرد. تألیفات شاخص این دوره، معیار جمالی، حقایق الحدایق و بدایع الافکار است. رونویسی از کتاب های بلاغی نسل اوّل و برقرار نشدن گفتمانی با تحوّلات شعر فارسی در سده های یازدهم و دوازدهم هجری، و ناهمسانی محسوسی که میان وجوه زیبایی شناختی شعر سبک هندی با وجوه زیبایی شناختی سبک های پیشین به وجود آمد، باعث شد بلاغت فارسی، که جز به همان قاعده ها و قانون های دست فرسود گذشته مجهز نبود، نه تنها از عهده تحلیل زیبایی شناختی شعر سبک هندی برنیاید بلکه به دلیل هنجار گریزی های بلاغی ای که در اشعار این سبک بود، اساساً روبروی آن بایستد. این دوره را دوره ناسازگاری نامیده ام. تألیفات بلاغی این دوره این تمایز را نسبت به دوره های پیشین دارد که در دو جغرافیای فرهنگی نوشته شده اند: ایران عصر صفوی و هند دوره گورکانی. اهمّ این آثار عبارتند از: انوارالبلاغه، رساله بیان بدیع، غزلان الهند، و تحفه الهند. همچنین در کتاب های بلاغی، گاه پراکنده وار و گاه در فصلی جداگانه، همچنین گاه به تأثیر از نوشته های بلاغی اسلامی و گاه بر حسب تأمّلات شخصی بلاغیون در شعر پارسی، مواردی به عنوان عیوب شعر تعریف شده است. آنچه در کتاب های بلاغی دوره نخست در این باره آمده و نیز در کتاب هایی چون چهارمقاله و قابوسنامه، در واقع عیوب قصیده و مدیحه است و در واقع بیشتر سنجیدن شعر است از منظر کارکردهای آن؛ و نه حاصل نقد شعر از حیث شعر بودن. امّا به هر حال با مقتضیّات اجتماعی و ادبی روز همخوان است. در دوره بعد(دوره واپس ماندگی) با وجود تطوّرات شعر در عرصه اجتماعی و ادبی همین موارد به تقلید از کتاب های پیشین، تکرار می شود. در دوره سوّم، همچنانکه دو جریان بلاغی در ایران و هند داریم، دو جریان در حوزه عیوب شعر هم داریم. یکی، آنچه در تألیفات بلاغی در ایران دیده می شود و بازگویی عیوب فصاحت در «تلخیص» و «مطوّل» است و دیگر، آنچه در تألیفات بلاغی در هند دیده می شود و هم از حیث طرفگی و تازگی، هم از حیث شرایطی که برای تطبیق این موارد با عیوب شعر در دیگر نوشته های بلاغی پیش می آورد و هم از حیث راه بردن به نگرش های بلاغت هند نسبت به شعر و عیوب آن اهمّیت دارد.
تمامیت خواهی از منظر هگل
نویسنده:
محمدمهدی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی پیش رو بر اساس یک مسئله ی محوری، خواهان آن است تا به نسبت سنجی میانِ نظامِ فلسفی «هگل» و پدیده ای سیاسی به نام «توتالیتاریسم» بپردازد. راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است – از پاسخ به این پرسش بر می آید که «مفهوم آزادی در فلسفه ی هگل چیست؟» برای پاسخ گویی به این مسئله، نخست نشان خواهیم داد که هگل از آغاز و در طی دورانِ تعلیم و دانش آموزی اش، همواره دغدغه ی آزادی داشته است و همین دغدغه ی بنیادی موجب می گردد که فلسفه ی وی اندیشه ای از اساس سیاسی باشد. مدعای ما این است که او یک فیلسوف سیاسی به معنای مرسومِ آن نیست. یعنی این که نمی توان اندیشه ی او را در قالب یک «فلسفه ی مضاف» به نام فلسفه ی سیاسی جای داد. در عوض، امر سیاسی در متنِ نظامِ او قرار دارد و چیزی زاید و بیرونی نسبت به آن نیست. سپس کوشش شده است تا در دو جهت معنای آزادی نزد او بررسی شود. اول از جهت نگرش تاریخی او و این امر که سیر تاریخ، سیری به سوی آزادی است؛ و دوم از جنبه ی مفهومی ترِ این معنا، که با نقد اندیشه های معاصر وی و به ویژه نقد آموزه های فرد گرایانه و لیبرالیستیک میسر شده است. به طبع بخش عمده ای از رساله مصروف بازیابی همین مفهوم است. البته این اطاله ی ناگزیر تماماً در جهت درکِ آن چیزی است که در عنوان رساله آمده است. بدین ترتیب در فصل پایانی، نتیجه گیری ساده ای خواهیم داشت. مدعای مطرح شده این است که هگل به عنوان فیلسوفِ آزادی، از یک سو با نقد سویه های ویرانگرِ مدرنیته، و پا فشاری بر اینکه فرد باید مسائل مبتلا بهِ جماعت را نصب العین داشته باشد و اصلاً فردیتِ او به همین تشریک مساعی در امور جماعت است؛ و از سوی دیگر با طراحی نظام مفهومی ای که در آن جایی برای ایدئولوژیک اندیشیدن و ترسیم آرمان شهر وجود ندارد؛ هرگز دارای نسبت ایجابی با شکل گیری پدیده ی توتالیتاریسم نیست.
بررسی معیارها و مبانی رفتار با زن در فقه و حقوق موضوعه
نویسنده:
فاطمه لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ازجمله مسائل مهمی که درنظام حقوقی اسلام مطرح است (بررسی معیارها و مبانی رفتاربا زن درفقه وحقوق موضوعه) است که ما این موضوع را عنوان پایان نامه قرار دادیم که تا حد امکان بتوانیم دراین تحقیق درمورد آن بحث کنیم. این تحقیق به 5 فصل تقسیم شده که فصل اول آن به بخش واژه شناسی و تاریخچه رفتاربا زن دردوران قبل وبعد ازاسلام می پردازد، به طوری که تاریخ به روشنی نشان می دهد به زن قبل ازاسلام به عنوان یک انسان نگاه نمی شد وبرا ی زن هیچ ارزش واهمیتی قائل نبودند اما با آمدن اسلام این وضعیت تغییرپیدا کرد واسلام آنچه که هماهنگ با طبیعت زن هست حقوق طبیعی او را درحدعادلانه درتمام ابعاد ادا کرده وبه زن توجه نموده است. درفصل دوم به ودخترخویش اکرام واحترام نسبت به زنان را عملا ترویج نمود وبرای زنان شخصیت مستقل وحق مالکیت قائل شد. فصل سوم هم درهمین رابطه درحوزه فقه بدان پرداخته شده که دربخشی به رعایت عدالت درتعدد زوجات می پردازد که اسلام می گوید شرط داشتن همسران متعدد رعایت عدالت بین آنان است که منظورازعدالت، محبت میان زنان است، بعد می فرماید اگرنمی توانید عدالت را بین همسران خود رعایت کنید تنها به یک زن اکتفا کنید، ودربخشی دیگر به حق اختیارزن درانتخاب همسر وحق اخذ مهریه زن وبرخورداری او ازنفقه می پردازد،اینکه زن باید هسرخویش را خودش انتخاب کند واکراه واجباردرآن موجب انحلال نکاح می شود وهمچنین ازحقوقی که زن برعهده مرد دارد یکی حق مهریه ودیگری حق نفقه می باشد که مرد موظف است آنها را به همسرخویش بپردازد.وهمچنین اسلام مدیریت، تأمین هزینه، تعهد کارهای اجرایی و سرپرستی خانواده را برعهده مردان گذاشته است. درفصل چهارم به معیارها و مبانی رفتار با زن درحقوق موضوعه ایران پرداخته شده که این فصل در2 بخش به رفتاربا زن دراجتماع و خانواده می پردازد که دربخش نخست به رعایت حقوق زنان دربخش های مختلف اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و...می پردازد و می گوید زنان نیزمانند مردان ازحقوق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مالی برخوردارند. ودربخش خانواده هم به حق ارث، حضانت و وصیت زن و همچنین حمایتهای مالی آنان می پردازد. درفصل آخرهم به معیارها و مبانی رفتاربا زن درحقوق موضوعه خارجی و تفاوت زن ومرد ازمنظراسلام وغرب اشاره شده که این فصل هم به منع خشونت وتبعیض علیه زنان وتفاوت زن ومرد ازدیدگاه غرب و همچنین نظریه اسلام دراین زمینه می پردازد. اینکه زن دربعد روحی وجسمی ازهمان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است وتفاوتی درحقیقت وماهیت بین زن ومرد نیست وهمه زنان ومردان مبدأ قابلی واحد دارند ومبدأ فاعلی همه آنها نیزخدای یگانه ویکتاست. همسانی درماهیت انسانی به معنای نادیده گرفتن تفاوت ها میان مرد وزن نیست چرا که مرد وزن دارای تفاوت های فیزکی ومادی هستند که آثارمتفاوتی را به دنبال خواهد داشت.معیارها و مبانی رفتاربا زن در2 بخش قرآن وسنت پرداخته شده که قرآن دراین زمینه می فرماید : زن ومرد درارزش وانسانیت با هم برابرند وازاین نظر هیچ تفاوتی بین آنها نیست و درسنت هم پیامبر با احترام وتکریم همسران
بازخوانی و نقد معرفت‌شناختی و تربیتی سماع در عرفان اسلامی
نویسنده:
مریم جماعتی گلسفیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سماع در لغت به معنی شنیدن و بهره بردن است، و در اصطلاح صوفیه عبارت است از آواز خوش و روح‌نواز و به‌طور مطلق غزل، به عبارتی آنچه ما امروزه از آن به موسیقی تعبیر می‌کنیم که به قصد صفای دل و حضور قلب شنیده می‌شود. اگرچه سماع در همه انواع خود با ابزار آلات طرب همراه نیست، اما در هر شکل نوعی التذاذ موسیقایی است. حقیقت این است که تأثیر موسیقی در روح انسان محتاج شرح و بیان نیست؛ انسان نیز همچون سایر موجودات به طور طبیعی از موسیقی تأثیر می‌پذیرد و بهره می‌برد.در مورد پیدایش سماع به معنی اصطلاحی آن که با ساز و آواز آمیخته بود، و در مجالس صوفیان با آدابی خاص اجرا می‌شد، اطلاع دقیقی در دست نیست. اگرچه صدای موذنان و نغمه دلنواز قاریان قرآن، از همان آغاز پیدایش اسلام، روح مومنان را تقویت می‌کرده،اما مجالس سماع صوفیانه چیز دیگری بوده است. از انتقادات منکران سماع که آن را بدعت می‌شمرده‌اند، می‌توان دریافت که در صدر اسلام در مجالس مومنان، چنین چیزی رواج نداشته، و از گفته‌های مشایخ برمی‌آید که در قرن سوم، سماع به‌عنوان رسمی خانقاهی رایج بوده است و در دوره‌های بعد کسانی چون ابوالسعید ابو‌الخیر، احمد غزالّی و مولانا، که همگی از بزرگان مکتب عاشقانه تصوّف‌اند، از بزرگترین مروجّان سماع بوده‌اند. البّته پیروان مکتب زاهدانه تصوّف مانند هجویری و امام قشیری و محمد غزالّی نیزبا احتیاط بیشتری سماع می‌کردند. برپایی مجالس سماع در تاریخ تصوّف سه گونه بارز داشت:1.سماع مبتدیان، 2.سماع عادتی، 3.سماع پختگان تصوّف. رواج سماع در محافل صوفیه نشان می‌دهد که عارفان به تأثیر جسمی و روانی موسیقی واقف بوده‌اند و می‌کوشیدند تا از ظرفیّت‌های موسیقی، در ارتقاء سالکان و تسهیل مراحل سلوک بهره بگیرند. جلسات سماع از طریق تقویت حالت‌های درونی و پایکوبی‌های آهنگین، زمینه تخلیه عاطفی را فراهم می‌آوُرد و تأثیر اشعار و تکرار اوراد و هم‌نوایی برای ایجاد خلسه و رهاسازی هیجان‌ها و افکار موثر بود. استفاده عملی از موسیقی در برنامه شفا و درمان در گذشته بیشتر به دو شکل قومی و سماعی رواج داشت. امروزه نیز موسیقی‌درمانی یکی از رشته‌های علمی دنیاست. در هرشکل اگر از ظرفیّت‌های موسیقی به گونه صحیح استفاده شود می‌تواند به صورت یک نیروی قوّی و پیش‌بینی کننده درمانی به‌کار آید که هدف آن آرامش و سلامتی روحی و جسمی انسان‌هاست.
منظورشناسی جملات پرسشی در دیوان ناصرخسرو
نویسنده:
ندا امیرمقدمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی از پرسش در زبان خبر، طلب آگاهی است؛ امّا ادبیات هنرِ زیبا بیان کردن و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب است. از آنجا که ارائه پیام به طور مستقیم چندان هنری و تأثیرگذار نیست، بدیهی است که پرسش در ادبیات در مفهوم اصلی خود به کار نرفته و دارای اغراض ثانوی باشد. علاوه بر این از آنجا که در ادبیات مخاطب مشخص و واقعی وجود ندارد، سوال ادبی غالباً بدون پاسخ باقی می‏ماند. در ادبیات خبر، امر، نهی و... به اقتضای حال و مقام و به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب در قالب جملات پرسشی مطرح می‏شود. بررسی اغراض ثانوی جملات پرسشی از مباحث علم معانی است.پژوهش حاضر درصدد است که نشان دهد منظور ناصرخسرو از کاربرد جملات پرسشی چیست و او چگونه با پرسش‏های بلاغی به القای اغراض ثانویه می‏پردازد. به این منظور تمام قصاید ناصرخسرو مطالعه شده و جملات پرسشی مشخص و دسته‏بندی گردیده است. نتیجه عمده‏ای که از این پژوهش به دست آمده آن است که اولاً اغراض جمله‏های پرسشی در شعر ناصرخسرو- و بالمآل ادبیات- متعددتر از آن چیزیست که تا کنون در کتب معانی ذکر شده است و هر سوال در عین حال ممکن است چند غرض ثانوی دربرداشته باشد و چون قرینه‏ای مشخص برای شناسایی غرض ثانوی در جمله وجود ندارد، تشخیص غرض گاه دشوار می‏گردد. ثانیاً پرسش در اشعار ناصرخسرو بسامد چشمگیری دارد تا حدّی که می‏توان بیان اندیشه و عقاید به وسیل? پرسش را جزو ویژگی‏های سبکی وی دانست؛ بنابراین اگر مخاطب تنها به ظاهر پرسش‏های او اکتفا کند، از دریافت منظور اصلی و روح کلامناصر خسرو باز‏خواهد ماند.
زبان و ایدئولوژی: تحلیل انتقادی گفتمان رسانه‌های غربی در بازنمایی اسلام
نویسنده:
محمد احمدنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در راستای کمک به فهم ارتباط میان زبان و ایدئولوژی، شکلهای مختلف این ارتباط و تاثیرات بالقوه رابطه موجود، این تحقیق با استفاده از تحلیل انتقادی کلامبه بررسی بازنمایی اسلام و مسلمانان در نشریات غربی چاپ شده از تاریخ یکم ژانویه 2007 لغایت سی ام سپتامبر 2008 پرداخته و دامنه تصاویر منفی چاپ شده از اسلام و مسلمانان در روزنامه های ایندپندنت، نیویورک تایمز، هرالد تریبیون و تایمز را مورد بررسی قرار میدهد. فرضیه محقق بازنمایی منفی اسلام و مسلمانان توسط متخصصین رسانه در روزنامه های انتخاب شده میباشد. بنابراین، مدل "حوزه ایدئولوژیک" ون دایک که مشخصه آن "خویش نمایی مثبت" و "دگر نمایی منفی" بصورت همزمان می باشد برای شفاف سازی چگونگی بازنمایی اسلام و مسلمانانو همچنین مدل "شرق شناسی" سعید برای شناسایی تم های شرق شناسی بکار گرفته شده اند. نتیجه تحلیل داده ها نشان میدهد که کلیشه سازی های مکرر و گزارشات منفی در پوشش رسانه ای اسلام و مسلمانان نه تنها نتیجه نوع استفاده از ابزارهای زبانی بلکه برآیند این نوع ابزارها،ساختار و محتاوای متون خبری این رسانه هاست. محتوای چنین خبرهایی میتواند تاثیر بسزایی در شناخت مخاطبین این رسانه ها نسبت به اسلام و مسلمانان داشته باشد.
بنیان هستی‌شناختی خانه در سینمای مهرجویی؛ پروژه عملی: ساخت فیلم « خشونت و مرگ در سینما»
نویسنده:
یاسر بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
خانه مکانِ احرازِ هویت و به عنوانِ نمادی از خویشتنِ انسان است. از این رو، خانه به مثابه بنیانی وجودی در سینمای داریوشِ مهرجویی، حضوری پرمعنا دارد. از سوی دیگر، این مفهوم بر زمینه ای از تقابلِ میان سنت و مدرنیته در فیلم های این فیلمساز متاثر از اندیشه های داریوشِ شایگان است. بنابراین، این پژوهش کوشیده است تا به تبیینِ مفهومِ خانه در فیلم های مهرجویی در تعیین موقعیت شخصیت های این آثار و در نسبت با جامعه ی در حالِ گذار از سنت به مدرنیته بپردازد؛چراکه به نظر شایگان، انسان ایرانی(شرقی) در برخورد با مدرنی ته ی ویران گر غربی دچار اسکیزوفرنی و روان پریشی شده است. نتیجه ی به دست آمده از این تحقیق این است که نحوه ی حضورِ خانه در سینمای مهرجویی بازنمایان گرِ موقعیت، هویت، حال و هوا و وضعیت روحی شخصیت ها و مطابق با دوره ی نخستاندیشه ورزی داریوشِ شایگان است. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش تطبیقی – تحلیلی بوده و داده ها با مراجعه به منابعِ کتابخانه ای، مقالات و مشاهده ی فیلم ها حاصل شده است.
بررسی اطناب و انواع آن در دو دفتر اول مثنوی
نویسنده:
نیره منتظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اطناب به معنای طولانی کردن کلام است و در اصطلاح علم معانی همان دراز کردن سخن است که اگر به مقتضای حال مخاطب باشد، مفید است. اطناب همچون ایجاز یکی از مهم ترین صنایعی است که کلام را بلیغ، رسا و موثر می سازد و آن را به مقتضای جال مخاطب و مناسب با احوال و در خور موضوع بحث می گرداند، در بحث اطناب به موارد: ایغال، تکرار به جهت تأکید، اعتراض یا حشو، ایضاح بعد از ابهام، ذکر خاص بعد از عام، مسائل حکمی، کلمه، مترادفات، تذییل و تتمیم پرداخته می شود که بر حسب آمار به دست آمده مشخص می شود که بیشترین موارد موجود در مثنوی مربوط به تمثیل هایی است که مولوی برای تأیید مطالبش به آوردن آن ها اقدام کرده است زیرا همچنان که می دانیم غرض اصلی مولوی توضیح و تبیین یک مطلب است که زنجیره ی حکایت های پی در پی او در مثنوی، هر کدام استدلال و تأییدی برای همان موضوع اولیه است و بدین ترتیب است که بسیاری از عرفا و مثنوی شناسان سراسر مثنوی را یک مطلب واحد می دانند که از تسلسل حکایات حاصل می شود. در حقیقت مولوی قصه گویی را ظرفی برای بیان اغراض خود قرار داده و تکیه اصلی و اساسی او بر مظروف است، که مخاطبان مثنوی به فراخور قابلیت درکشان هر یک نصیب خویش می برند. اما آنچه که در این رساله مورد بررسی قرار گرفته است دلایل اطناب یعنی طولانی شدن کلام مولاناست که یکی از مباحث مهم پیرامون مثنوی است و اگرچه گاهی اطناب را مخّل کلام دانسته اند اما آنچه در این رساله یافت شد بیشتر از نوع اطناب هایی است که برای افاده ی کامل سخن لازم بوده اند. اطناب از نوع تکرار در درجه دوم قرار دارد، سومین مورد اطناب مسائل حکمی است که ذهن آگاه مولوی آن ها را توضیح می دهد، علاوه بر موارد فوق، موارد دیگر اطناب از قبیل اطناب نوع ذکر خاص بعد از عام بررسی شده اند که نتایج حاصله به شکل نمودارهایی در پایان رساله نشان داده شده است.