جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4326
تدوین مدل مفهومی ارتباط با خداوند بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: لیلا نوروزی استاد راهنما: علی صادقی سرشت استاد مشاور: سید مهدی خطیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در قلمرو تحول اجتماعی و هیجانی، نظریه دلبستگی از چارچوب مفهومی محکمی برخورداراست. نظریه دلبستگی در روان شناسی ،اولین بار توسط بالبی در سال 1973 مطرح شد .وی اظهار داشت دلبستگی یک تحول همیشگی ودایمی است واگرچه در دوران کودکی بیشتر آشکار می باشد اما در چرخه زندگی به خصوص مواقع بحرانی همواره مشاهده می شود .وی معتقد است فرآیند دلبستگی از گهواره تا گور فعال است (علیا نسب 1387 ص5).بالبی بر مبنای دیدگاه از گهواره تا گور ، استدلال کرد که بین سلامت روان فرد و ارتباط وی با منابع دلبستگی فراهم کننـده حمایت هیجانی و حفاظت فیزیکی پیوند تنگاتنگی وجود دارد:«اکنون کاملا روشن است که نه فقط کودکان بلکه تمام افراد در همه سنین،وقتی از پشتوانه محکمی برخوردار باشند، و بدانند شخص یا اشخاص مـورداعتمادی هستند که آنها را در زمان بروز مشکلات یاری خواهند رساند، آنگاه می توانند با خیالی آسوده از استعدادهای خویش در راستای دستیابی به بهترین اهداف بهره ببرند. شخص مورد اعتماد خاستگاه ایمنی برای فعالیـت فـراهـم می آورد (1973، صفحه 359)».کردار شناسان معتقدند که نیاز دلبستگی یک نیاز نخستین است و بسیاری از جنبه های آن فطری است ،بنابراین دلبستگی فراتر از تامین نیازهای تغذیه ای نوزاد شکل می گیرد (فوگل ،1997:63). در حالی که «رفتار دلبستگی» به عنوان عامل همجواری با منبع دلبستگی، و «سیستم رفتاری دلبستگی» به شکل سازمان رفتارهای دلبسته تعریف شده است، «پیوند دلبستگی» اشاره به یک پیوند عاطفی دارد. اینزوورث (1989) پیوند دلبستگی را نه به صورت پیوندی دوتایی، بلکه بـه شـکل خصیصه های فردی یعنی یک «بازنمایی انحصاری در سازمان درونی فرد» توصیف کرده است . بنابراین، این یک رابطه ساده بین دو نفر نیست؛ بلکه در عوض پیوندی است که در آن یکی،دیگری را قوی تر و عاقل تر می داند (مثل پیوند بین نوزاد و مادر). پیوند دلبستگی، گونه ویژه ای از یک طبقه وسیع از پیوندهایی است که بالبی و اینزوورث آن را«پیوندهای عاطفی» نامیده اند. در سرتاسر زندگی،انسانها پیوندهای عاطفی مهمی برقرار می کننـدکه همه آنها دلبستگی محسوب نمی شوند برای تشخیص کامـل یک پیوند دلبستگی، شناخت پیوندهای دیگر ضروری است. اینزوورث (9891) ابتدا ملاک تشخیصی پیوندهای عاطفی و سپس ملاک مختص پیوندهای دلبستگی را ارائه می کند: نخست؛ یک پیوند عاطفی مانـدگار است. دوم؛یک پیوند عاطفی شخص خاصی را دربرمی گیرد- منبعی که قابل جابه جایی با دیگری نیست. ایـن پیوند «کشش فردی به فرد دیگر» را می رساند (بالبی، 1979). سوم؛ رابطه از نظر هیجانی حائز اهمیت است. چهارم؛ فـردبرای حفظ همجواری و تعامل با دیگری می کوشـد. ماهیت و میزان همجـواری/ تعامـل بـه عنـوان کارکرد عوامل متنوع، متغیر است (مثل سن، وضعیت فرد، شرایط محیط). پنجم؛ فردی به هنگام جدایی ناخواسته از شخص مـورد علاقه خـود دچار پریشانی می شود. حتی اگر ایـن جـدایی خودخواسته باشد، فرد به هنگام بازداری همجواری مطلوب خویش باز هم آشفته می گردد. علاوه براین پنج ملاک، یک ملاک اضافی برای پیوند دلبستگی وجود دارد: فرد در رابطه اش با منبع دلبستگی به دنبال امنیت و آسایش است (اینزوورث، 1989). (اگر فرد به امنیت برسد، دلبستگی،ایمن و اگر نرسد دلبستگی، ناایمن نامیده می شـود. در اینجا ویژگی اصلی امنیـت جـویی است.همچنین به هیند، 1982؛ واپس، 1982 نگاه کنید). برای کاربرد نظریه دلبستگی در دین یک نکته بسیار کلیدی وجود دارد وآن این است که در دین های یکتا پرست (موحد )افراد به یک رابطه شخصی و تعاملی با خداوند باور دارند.دلبستگی در رابطه بنده با خالق شکلی ارتقا یافته از دلبستگی در رابطه فرد با افراد مهم زندگی بویژه پدر ومادراست . مطالعات تحلیل عامل از تصاویر ذهنی خداوند عاملی را نشان می دهند که توصیفات مرتبط با دلبستگی را دربرمی گیرد. گروش (1968) عاملی تحت عنوان «خدای خیر خواه» را معرفی می کند که با صفاتی چون آرامش بخش، مهربان، حامی، غیربشری و دسترسی ناپذیر توصیف می شود .اسپیلکا، آرماتاس، و نوسبام (1966) عامـل عمـومی را یافتنـد کـه شـامل صـفـات آرامـش بـخـش ،حمایت کننده، محافظت کننده، قوی، و یاری رسان بود. و تامایو و دسجارد نیز (1976) به عامـل نخستی رسیدند («دسترسی پذیری») که مواردی چون «کسی که آرامش می بخشد»، «پناهگاه دلگرم کننـده»، «همیشه آماده با آغوش باز»، «کسی که با محبت از مـن مراقبـت مــی کنـد»، و «همیشه منتظـر مـن است» را دربرگرفت. در یک تحلیل عامل روی نگرشها و باورهای دینی مختلف، عامـل بـه دسـت آمـده نزدیکی به خداوند» بود؛ «اشخاصی با بارگذاری بالا روی این عامل احساس می کنند که خداوند بسیار واقعی، نزدیک و دسترسی پذیر است. این افراد خود را دارای ارتباط دوطرفه با خدا می دانند - با خداوند راه می روند و حرف می زنند» (بروئن، 1957). از آنجا که داشتن یک پایگاه ایمن می تواندجلوی ترس و اضطراب را بگیرد یا آنها را کاهش دهد ، باور به خدا به عنوان یک منبع دلبستگی باید سودمندی های روانی معینی داشته باشد . پیوندهای میان دین و سلامت ذهن بسیار پیچیده است : روشن است که با ورود تعهد دینی می تواند تأثیرات مثبت ، منفی یا خنثی بر سلامتی داشته باشد ( پالوتزیان و کرک پاتریک ، 1995 ) . یافته های بسیاری نشان می دهند خداوند به لحاظ روانی مانند یک منبع دلبستگی عمل می کند . تعدادی از مطالعات نشان می دهند که باور دینی با جنبه های سلامت روانشناختی و بهداشت روان- که از منظر دلبستگی قابل پیش بینی هستند- رابطه دارد ، برای مثال ، تعهد دینی به شکل معکوس با اضطراب همبسته است ( بیکر و گروش ، 1982 ؛ مـک کـلایـن ، 1978 ) ، و باور بـه خـدای مهربان با عزت نفس رابطه مثبت دارد ( بنسون و اسپیلکا ، 1973 ؛ اسپیلکا ، آدیسون ، و روزنــون 1975 ) . سایر مطالعات حکایت از آن دارند که وجوه خاص باور دینی مرتبط با سلامت روان شناختی وجوه همخوان با الگوی « دین به مثابه دلبستگی » است . برای مثال پولنر ( 1989 ، صفحه 95 ) در یک نمونه بزرگ ملی دریافت بعدی تحت عنوان « ر
بررسی امکان بازتعریف هانا آرنت از شر اخلاقی برپایه مفهوم ابتذال، در چارچوب نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا روحانی استاد راهنما: صبورا حاجی علی اورک پور استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم شر اخلاقی در طول تاریخ بشر و تاریخ فکر همواره مورد توجه بوده‌است. اندیشمندان به تعاریف مختلفی در این زمینه پرداخته‌اند. در این میان هانا آرنت به مفهوم شر به طور ویژه‌ای توجه داشته، او ابتدا به مفهوم شر بنیادی پرداخته و پس از آن در جریان محاکمه آیشمن با نوع جدیدی از شر مواجه شد که پدیده‌ای نو در قرن بیستم بود. آرنت آن را ابتذال شر نامید. او در جریان گزارش این محاکمه، با قاطعیت بر اعمال متهم تمرکز کرده و مقهور جو نشد. او کوشید احساسات خود را مهار کرده و با نگاهی پدیدارشناسانه به تبیین نظر خود بپردازد. ضرورت پرداختن به این موضوع از آن جهت مشخص می‌شود که مساله شر همواره از مسائل بنیادی در حوزه فلسفه اخلاق اسلامی نیز بوده‌است و به نظر می‌رسد تنها بستر مناسب برای گذر از نگاه سنتی و ارتباط با تئوری آرنت، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است. تلاش‌هایی که تاکنون در فضای فلسفه اخلاق اسلامی در تبیین این مفهوم صورت گرفته اغلب از فضای سنتی فراتر نرفته‌است، بنابراین برقراری این ارتباط می‌تواند بستر مناسبی برای ایجاد طرحی تازه در حوزه فلسفه اخلاق‌ باشد. از سوی دیگر تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه صورت نگرفته-است؛ از اینرو امید است که پرداختن به این موضوع، ثمربخش واقع شود.
کرامت انسان در قرآن و عهدین با محوریت نظرات علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا
نویسنده:
پدیدآور: ذکرالله شیخ عبد القادر استاد راهنما: مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله کرامت انسان یکی از مسائل اساسی مهم است که اهمیت آن در این است که یکی از مبانی واصول فکری وفلسفی است که مبانی مختلف وقوانین وسایر حقوقی که زندگی وجامعه انسان را تنظیم می کند، بر آن بنا شده است مراد از کرامت صفتی است که انسان به عنوان انسان از آن برخوردار است یا این که خداوند متعال به ذات انسان عنایت کرده و او را به آنچه منحصر به اوست و در سایر موجودات جهان یافت نمی شود، اختصاص داده است. بر این اساس، این رساله با رویکردی تحلیلی، توصیفی و روش تطبیقی، در صدد است تا به این موارد بپردازد: 1_ مبادی و مبانی کرامت انسانی در قرآن کریم و عهدین 2- وجود کرامت انسانی و حقیقت آن در قرآن و عهدین. 3 - عوامل و موانع کرامت انسان در قرآن و عهدین با تمرکز بر دیدگاه علامه طباطبایی و جیوانی پیکو دلا میراندولا در تبیین این موضوعات. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که قرآن کریم و عهدین در اصل مسئله کرامت انسان تفاوتی با هم ندارند، یعنی در این که انسان از بقیه مخلوقات در آفرینش، شکل و شمایل و مقام و منزلت متمایز می شود، تفاوتی ندارند. و اینکه خداوند متعال به او استعدادها و توانایی ها داده و سخت ترین کارها را به او محول کرده است که آن چیزی است که او را واجد مقام والا و منزلت واقعی می کند که در انتظارش است اما تفاوت در نحوه تبیین این موضوع است که باعث شده تا امروز در جهان شاهد از بین رفتن کرامت انسانی باشیم.
نقش هستی شناختی اعمال شرعی و اخلاقی در زندگی پس از مرگ از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا کوهسار استاد راهنما: مهدی ساعتچی استاد مشاور: عطیه زندیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در میان موجودات تنها موجودی است که می‌تواند ارتقاء وجودی پیدا کند. او در طی قوس نزول به پایین‌ترین مرتبه هستی، یعنی دنیا آمده و باید بار دیگر این مسیر را به شکل صعودی طی کند؛ با این تفاوت که این بار او به کمک عقل و اختیار، خود می‌تواند رتبه وجودی و کیفیت حقیقت اخروی خود را رقم بزند. با توجه به این‌که ازجمله افعال اختیاری انسان در دنیا، عمل شرعی و فعل اخلاقی است، این پژوهش به دنبال بررسی نقش هستی شناختی این دو گونه فعل ارادی انسان، بر هویت اخروی او از دیدگاه علامه طباطبائی است. آنچه به آن رسیدیم این است که نقش فعل شرعی در سیر صعودی انسان متوجه کردن او نسبت به عوالم بعد از دنیا (ماوراء) است و در اثر تکرار عمل شرعی طبع انسان ملائم با عوالم پسا دنیا می‌گردد. همچنین نقش فعل اخلاقی، ایجاد ملکات فاضله برای نفس است. هنجارهای اخلاقی و ظواهر دینی هر دو درقالب اعتبارات ریخته شده‌اند که واسطه انسان و عمل او می‌شوند و عمل منطبق بر این امور اعتباری منجربه شکوفا شدن حقایقی در باطن انسان می‌شود که همان حیات انسان در عوالم پسادنیا است. هستی انسان مشکک و مشتمل بر عوالم متطابق است. عمل اخلاقی می‌تواند بعض از مراتب باطنی انسان را به فعلیت رساند، اما سعادت نهایی انسان که عبارت از استیفا همه عوالم باطنی است جز با باور توحیدی تحقق نمی‌یابد؛ بنابراین اخلاق مستقل از دین می‌تواند انسان را به مطلق سعادت ‌رساند اما سعادت مطلق در گرو مرتبه خاصی از بندگی است. اثر فعل شرعی بر هویت اخروی انسان، بسته به درجه فرد به لحاظ باور توحیدی متفاوت است. بهترین و سریع‌ترین راه رسیدن به معرفت الرب (توحید)، معرفت النفس است؛ زیرا زمانی که انسان فقر بالذات را بیابد به‌تبع‌اش غنی بالذات یعنی خداوند را می‌یابد.
نظریه ولایت عمومی مومنان در اندیشه سیاسی علامه سید محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین طالبیان استاد راهنما: محمدصادق نصرت پناه استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت همواره در کتب فقه و کلام شیعی یکی از مهم‌ترین اصول اساسی دین اسلام شمرده شده است و برای آن معانی و سطوح گوناگونی ذکر کرده‌اند که یکی از آنها ولایت سیاسی است. آنچه که در میان علمای شیعه رایج است، تنها سطح محدودی از ولایت است که در زمان غیبت به افراد خاصی تفویض شده است. اما نظریه ولایت عمومی مؤمنان که ابتکار علامه طباطبایی و برآمده از نصوص و خطابات قرآنی و ادله عقلایی می‌باشد، با مبانی حکمی خاص ایشان، سطح دیگری از ولایت را نه صرفاً برای فقها بلکه برای عموم مؤمنان قائل می‌شود. این نظریه معتقد است که با اثبات ولایت عمومی مؤمنان بسیاری از گره‌های حکومتی و غیرحکومتی زندگی اجتماعی مؤمنین حل شده و از جمله الزامات تشکیل یک حکومت دینی، پایبندی به کارکردهای این نظریه است. از مهمترین مبانی استفاده شده در استخراج این نظریه، ابرنظریه استخدام و نظریه ادراکات اعتباری می باشند. این پژوهش در سه سطح مبانی، ادله و الزامات، به تبیین نظریه سیاسی اجتماعی علامه طباطبایی درباره ولایت عمومی مؤمنان پرداخته و از سنخ پژوهش‌های بنیادی است. روش انجام این پژوهش استخراج تفسیری متن محور است.
روش تفسیر قرآن به قرآن از منظر علامه طباطبائی و عبدالکریم خطیب (پژوهش تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: اسفار فائق مجید الجعیفری استاد راهنما: محمدرضا حاجی‌اسماعیلی استاد مشاور: علی بنائیان اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از روش های تفسیر قرآن در عصر حاضر «تفسیر قرآن به قرآن» است. این روش ریشه در روش تفسیری معصومان دارد. در فرآیند تفسیر و تحولات آن، قرن چهاردهم از امتیاز و جایگاه ارزشمندی برخوردار است؛ زیرا با گسترش نهضت تفسیر و دگرگونی گسترده آن در ابعاد مختلف، زمینه رشد و پویایی شیوه تفسیر قرآن در سطح وسیعی فراهم شد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی، مقایسه ای بین دو تفسیر «التفسیر القرآنی للقرآن» از عبدالکریم الخطیب و «المیزان فی تفسیر القرآن» از علامه الطباطبایی انجام داده است است. از آنجایی که این دو مفسر تفسیر خود را بر اساس روش شناسی قرآن در قرآن نگاشته اند، هدف پژوهش، مقایسه و تحلیل شیوه تفسیری آنان در استفاده از این روش است. در پایان این پژوهش، محقق به مجموعه ای از مبانی مختلف این دو مفسر در روش تفسیر قرآن به قرآن دست یافت. استفاده از آیات قرآن و استناد به سیاق آیات، استفاده از روایات و سخنان مفسران و نقد آنها، تکیه بر شواهد عقلی، استفاده از علوم مختلف از جمله علوم فلسفی یا تجربی یا غیر آن از جمله این روشهاست. این پژوهش در نحوه استفاده از این روش ها تفاوت ها و شباهت هایی را بین این دو تفسیر کشف کرد. به طوری که هرچند هر دو مفسر در تفسیر خود از بیشتر این روش‌ها استفاده کرده‌اند، اما نحوه کاربرد آنها متفاوت است. به عنوان نمونه علامه طباطبایی در مواجهه با روایات و اقوال مختلف، نظرات مختلفی را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می دهد، اما عبدالکریم الخطیب روش تفسیری خود را بر تدبر و توجه به آیات قرآن بنا می کند و چندان توجهی به نقد روایات یا اقوال مفسران ندارد.
نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی از دیدگاه علامه طباطبایی، آقای جوادی آملی وامام فخر رازی
نویسنده:
پدیدآور: سمیه شاهکوچکی استاد راهنما: مجید صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رخدادهای جهان را می‌توان ازآن جهت که بشر از آن بهره‌مند یا متضرر می‌شود به دو دسته خیرات و شرور تقسیم کرد. مسئله شر یکی از موانع مهم برای توجیه اعتقاد به خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه مطلق است که فیلسوفان درمورد آن نظرات متفاوتی ارائه داده‌اند. از نظر قرآن و روایات عقاید، اخلاق یا اعمال ناشایست انسان‌هاست که منجر به حوادث ناگوار طبیعی و اجتماعی می‌گردد. برای فلسفه این شرور می‌توان علل مختلفی همچون تأدیب، ارتقاءدرجه و ....بیان نمود. هدف از انتخاب این موضوع بررسی دیدگاه فخر رازی به عنوان یک اشعری مسلک با علامه طباطبایی و آقای جوادی آملی است؛ زیرا ایشان در باب نقش انسان در ایجاد شرور طبیعی، خداوند رافاعل شرور معرفی می‌کند و معتقد است که خداوند افعال را می‌آفریند و انسان آن را کسب می‌کند در حالی که علامه طباطبایی وآقای جوادی آملی بر این عقیده اند که انسان با اراده و اختیار خود مرتکب این معاصی و گناهان می‌شود و عاملی برای ایجاد شرور طبیعی در عالم می‌گردد. ما قصد داریم در این نوشتاردر حد بضاعت با چند دلیل فلسفی و با الهام از آیاتی همچون آیه 11 سوره رعد، 53 انفال، 41 روم و آیات دیگری از کتاب الهی، همچنین بیان روایاتی در این باب به تبیین و تحلیل درست این مسئله بپردازیم وراهکاری که قران و سنت برای رهایی از این شرور رابیان نموده معرفی کنیم. این پایان‌نامه به روش توصیفی، تحلیلی و مسئله محور و به روش کتابخوانی جمع‌آوری شده است.
تبیین فلسفی و عقلی حیات طیبه از دیدگاه ملاصدرا (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: جری حیدر؛ استاد راهنما: ابوالفضل روحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم حیات طیبه از کلیدی ترین مفاهیم دینی است که در آثار دو نفر از بزرگ ترین فیلسوفان مسلمان ملا صدرا (ره) و علامه طباطبائی (ره) بطور ویژه مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تاثیر مبانی فلسفی و کلامی در تبیین و تشریح مساله حیات طیبه و نیز نقش باورها و رفتارهای انسان در شکل گیری یا بطلان آن بررسی این مساله از نگاه دو اندیشمند حکمت متعالیه می تواند نقش مهمی در سازمان دهی آن در جامعه کنونی و فراهم نمودن مقدمات تحقق آن باشد. در این نوشتار به دنبال تبیین، بررسی و پژوهش درباره ی این حقیقت مهم از دیدگاه دو فیلسوف و متکلم برجسته حکمت متعالیه هستیم. از نظر این دو متفکران، حیات انسان دارای مراتب و مراحلی است و این مراتب با توجه به رویکردهای مختلفی که به حقیقت انسان و جهان می شود معنا می یابد. از نگاه ایشان انسان دارای ابعاد مادی و غیر مادی است که اصالت برای بعد مجرد است. آنها حیات طیبه را زندگی شایسته انسانی می دانند که مرتبه ای بالا و والا از حیات عمومی که دارای آثار بسیاری است و از طریق ایمان و عمل صالح و دینداری، قابل حصول است. همچنین مرحوم صدرا و علامه طباطبایی سه طائفه از طوائف انسانی یعنی: انبیاء، معصومین و اولیاء خدا را به عنوان الگوهای برتر را هم معرفی میکنند و بحث از این الگوها کارکردی بسان معیارهای پاکی حیات میباشند. پزوهش حاضر چون متعلق به تبیین عقلی و فلسفی حیات طیبه است لذا در این تحقیق به مبانی فلسفی حیات طیبه از نظر ملا صدرا و علامه طباطبایی از جمله مبانی معرفت شناختی، مبانی هستی شناختی، مبانی روش شناختی، مبانی انسان شناختی پرداخت میشود. از آن جهت که حیات مساوق با وجود است، ما از امکان و وقوع شناخت یقینی وجود به شناخت یقینی از حیات و زندگی پی میبریم. عقل، شهود، فطرت الهی انسان و وحی منابع شناخت حیات طیبه هستند. شکوفایی فطرت انسان، ایمان، عمل صالح و معرفت و عقلانیت مهم ترین عوامل حیات طیبه هستند که انسان از طریق آنها میتواند به حیات طیبه دست یابد. همچنین، تکامل روحی، کسب کرامت، قرب الهی از مهمترین آثار حیات طیبه هستند که بعد از حصول آن در وجود انسان نمایان میشوند.
أثر اسباب نزول در فهم آیات قرآن نزد علامه طباطبایی و آیت‌الله معرفت
نویسنده:
پدیدآور: مالک کاظم عبدعلی خیکانی؛ استاد راهنما: زهرا اخوان صراق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اقوال علما در نیاز ما به اسباب نزول برای فهم قرآن، از غیرممکن بودن فهم مراد خداوند بدون دانستن اسباب نزول تا بی-نیازی مطلق تفسیر از اسباب نزول گسترده‌است. پژوهش حاضر به منظور آشنایی با: جایگاه روایات اسباب نزول، میزان نیاز ما به آن در فهم آیات قرآن، معیارهای پذیرش یا رد روایاتِ اسباب نزول و راه‌های درمان ضعف روایات، بر آرای دو تن از دانشمندان معاصر، سیدمحمدحسین طباطبایی و شیخ محمدهادی معرفت که نقش بزرگی در مطالعات قرآنی معاصر دارند تمرکز می کند. در این پژوهش، بعد از معرفی دو دانشمند و منهج علمی ایشان در فهم قرآن، از طریق تحقیق و بررسی در آثارشان، آشکار می‌شود که علامه طلاطبایی در تفسیر خود، به اسباب نزول چندان اعتماد نمی کرد به دلایلی: یکم اینکه اعتبار اکثر این روایات اثبات نمی‌شود. دوم اینکه اسباب نزول مذکور، عمدتاً برداشت مفسران نخستین از آیات بوده و نه سبب نزول واقعی، یعنی آنان با حدس و گمان آیه‌ای را به مورد و مصداقی مربوط کرده‌اند نه اینکه شاهد - یا ناقل معتبر- نزول آیه در آن ماجرا بوده باشند. سوم آنکه غایت قرآن که کتاب هدایت بندگان است و به گواهی خودش تبیان همه چیز است، نمی‌شود متوقف بر چیزی باشد که در دسترس نیست. نیز آنکه هر آنچه ممکن است از این روایات بدست آید، از راه سیاق و قرائن داخلی و خارجی آیات بدست می‌آید. علامه معرفت با آنکه برای روایات اسباب نزول نقش مهمی در فهم آیات می‌بیند ولی برای روایات تفسیری -که اسباب نزول هم از آنهاست- آفاتی بر می‌شمرد. با این وجود راه‌هایی برای ارزیابی و علاج این روایات ارائه می کند؛ از جمله: سند روایت به ویژه آخرین نفر در سند مورد اطمینان باشد، تواتر یا استفاضه روایت - ولو در معنی و نه درالفاظ - ثابت شود، یا اینکه روایت به طور قطعی اشکال آیه را حل و ابهام آن را رفع کند که این خود شاهد صدق روایت خواهد بود حتی اگر از جهت سندی، صحیح یا حسن نباشد.
فلسفه ی اخلاق مقایسه ای: مارکسیسم ایرانی(احسان طبری) و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: تمنا شکوری ایپچی ، استاد راهنما: مسعود امید، استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق، سپر قدرتمندی است که انسان همواره از زمان تشکیل جوامع بشری تا به امروز هم به آن اندیشیده وهم به کار برده است تا از خطرات و معضلات زندگی جمعی، خود و دیگری را برهاند. انسان، بطور قراردادی، بطور فطری، تحت فرامین دینی، تحت امور جبری و... ملزم به عمل‌کردن به اخلاقیّات گردید تا هم زیست خود را توسعه دهد و هم مزاحم زیست دیگری نباشد. اهمّیّت اخلاق، چه در این معنا و چه در معانی دیگر، انکارناپذیر است و اذهان بشری را همواره به خود مشغول داشته است. پس اخلاق در همه‌ی جوامع، تمدن‌ها و ازمنه و ادوار دغدغه‌ی جمیع انسان‌ها بوده است امّا نقطه‌ی عطف بازگشت توجّهات به اخلاق، به استناد تاریخ تفکّر، زمانی بود که سقراط موضوع اندیشه را به خود انسان متوجّه ساخت. در ادوار بعدی نیز این دغدغه‌ی اخلاقی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز همچنان به قوّت خود باقیست. حتّی اگر در نتیجه‌ی سختی‌های زندگی مثل مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، عمل به اخلاقیّات کم شود باز هم هیچگاه از اذهان و افکار بشری حذف نخواهد شد. یکی از همین حوزه‌های فکری و نظری برّرسی اخلاق، فلسفه‌ی اخلاق مقایسه‌ای است که ما را بر این برمی‌انگیزد تا به مقایسه‌ی نظریّات اخلاقی دو فیلسوف یا دو جریان بپردازیم و وجوه اختلاف و اشتراک آن‌ها را بدست بیاوریم. در این پایان‌نامه موضوع مقایسه، نظریّات اخلاقی علّامه طباطبایی و نظریّات اخلاقی جریان مارکسیسم ایرانی، خاصّه با محوریّت آراء احسان طبری است. پس از این مقایسه، آنچه که بدست می‌آید مشترکاتی از این قبیل است که هر دو اخلاق-شناسی خاستگاه اخلاق را غیردینی تشخیص می‌دهند، دیدگاهشان تا حدّی نسبی‌گرایانه است، اجتماع و جامعه، بعنوان بستر بروز و ظهور اخلاق، در هر دو نظریّه مورد توجّه و تأیید است. برخی از نقاط اختلاف میان آن‌ها از این قرار است که علّامه با فطرت‌گرایی خود را حدّاقل در نوعی از اخلاق (مثلاً دینی) از نسبی‌گرایی صرف در اخلاق رهانده است، اخلاق در اندیشه‌ی احسان طبری در حصار ایدئولوژی طبقه‌ی حاکم است امّا در علّامه طباطبایی با دیدگاهی منعطف‌تر تابع فطرت، امور درونی انسان، طبیعت انسان، ضرورت و نیازهای اجتماعی است... .
  • تعداد رکورد ها : 4326