جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4322
اقسام خواب و رویا و تحلیل آن‌ها از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
پدیدآور: سعید خیابانی استاد راهنما: محمود صیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان تقریبا بین یک چهارم تا یک سوم از عمر خود را صرف خوابیدن می‌نماید و از دیرباز آنچه که در خواب مشاهده می‌نموده برای او سوال بوده و در پی کشف رمز و رازهای این خوابها بوده است. دانشمندان و فیلسوفان بسیاری خاصه فیلسوفان اسلامی به این مقوله پرداخته و تفاسیر گوناگونی برای این پدیده ارائه نموده اند و آن را جزء مباحث مربوط به نفس گنجانده‌اند. خواب و رویا یک امر ادراکی است که قوه خیال عامل فعلیت بخشیدن به آن و موثر در آن است علامه‌ طباطبایی‌ نیز از آن منظر که خواب را یک امر ادراکی می‌داند و عامل فعلیت آن را از ناحیه قوه خیال میداند هم از منظر تفسیری و هم از منظر فلسفی‌ مسأله‌ خواب و رؤیا را تحلیل نموده‌اند. علامه طباطبایی صور و معانی را که در رویاهای صادقه رویت می‌شود را معلول از عالم مثال می‌دانند و با تقسیم‌ بندی‌ رؤیاها به‌ نفسانی‌ و رحمانی‌، آنچه که نفس از خیال متصل ادراک می‌کند را رؤیاهای‌ نفسانی‌ و مدرکات از عالم منفصل را رؤیاهای‌ رحمانی‌ می‌دانند. علامه‌ ضمن اثبات هر دو قسم‌ عالم‌ مثال، این عالم را علت‌ ایجاد صورتهای‌ خیالی‌ در نفس‌ می‌دانند و با این‌ تبیین‌ ارتباط عوالم‌ ماده، مثال و عقل‌ را مشخص‌ می‌سازند. علامه در تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل رویاهای صادقه را حاصل از عالم مثال منفصل و بقیه اقسام رویا یعنی اضغاث احلام (خواب های پریشان) و خواب های بدون تعبیر را از عالم مثال متصل می داند. این‌ رساله‌ به‌ موضوع اقسام خواب و رؤیا از دیدگاه علامه‌ طباطبایی‌ و تعبیر آن می‌پردازد و با روشی‌ توصیفی‌- تحلیلی‌ علاوه بر تبیین‌ این‌ موضوع، به‌ جوانب‌ مختلف‌ این‌ مسأله‌، از جمله‌ تعریف نفس، تعریف قوه خیال، رابطه نفس و بدن، عالم‌ مثال متصل و منفصل، تأویل و تعبیر رؤیا نیز توجه‌ می‌کند.
معناورزی در قرآن کریم بر پایه روش «تعمیم»از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا کریمی استاد راهنما: احمد زارع زردینی استاد مشاور: سید محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نزدیکترین دانش در مطالعات سنتی به آنچه امروزه نشانه شناسی گفته می شود علوم بلاغی است. و پیوند مطالعات قرآن شناسی با مطالعات علوم بلاغی در قرآن شناسی پیشینه ای کهن دارد و اینکه چگونه انجام این مطالعات بر قرآن به زایش و شکل گیری و تحول و توسعه دانش بلاغت منجر گردید. اما مطالعات«نشانه شناسی» که بستر و ریشه اش را در علوم بلاغی سنتی می توان باز جست امروزه در یک تحول دقیق و عمیق به نشانه شناسی (علم الدلاله) انجامیده است و دایره شمول نظریاتش نه تنها نشانه های زبانی که همه نظام های نشانه ای دیگر(همچون پوشاک، غذا و...) را در بر می گیرد. در بومی سازی این دانش در مطالعات قرآن شناسی می توان از مسیرها و روش های متفاوتی استفاده نمود. در پایان نامه پیش رو یکی از زیر شاخه ها یعنی موضوع تعمیم دنبال شده است.برای درک بهتر مفهوم تعمیم با رویکرد نشانه شناسی لازم است دریچه سخن را از دانش نشانه شناسی طراحی نمود.
ماهیت وحی در اندیشه علامه طباطبایی و حسن حنفی مطالعه تطبیقی
نویسنده:
پدیدآور: عباس جاسب رشک الفریجی استاد راهنما: احمد کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش با عنوان « چیستی وحی در اندیشه علامه طباطبایی و حسن حنفیه» بررسی تطبیقی و تبیین ماهیت وحی در اندیشه دو عالم که هر یک در رشته خود پیشگام به شمار می روند، یعنی علامه سید محمد حسین طباطبایی، مفسر و فقیه معاصر، و دیگری: دکتر حسن حنفی، پیشگام مدرنیته و نوسازی در دین است تا ماهیت نزول را به روایت و گزارش هر یک بیابد. این پژوهش از طریق بررسی استقرایی و تحلیلی کتب این دو اندیشمند و در نهایت مقایسه دیدگاه‌هایشان سامان یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که اندیشه طباطبایی و حسن حنفی در تغییر پذیری برخی شرایع وحیانی دارای اشتراک است اما حسن حنفی می گوید این تغییرات حتی در ماهیت وحی است در حالی که طباطبایی تغییر را فقط در صورت و شکل شرایع می بیند. دلایل نزول وحی برای هر دو اندیشمند مهم است، اما طباطبایی بر ادامه اعتبار وحی برای هر زمان و مکانی تأکید می کند، در حالی که حسن حنفی همین را دلیل بر محدود بودن وحی می داند. طباطبایی اعجاز کلام قرآن و معانی وحی الهی را تأیید می کند اما حسن حنفی می‌خواهد تا وحی را انسانی و غیر الهی نشان دهد و ایدئولوژیک بودن آن را از بین ببرد.
رویکرد علامه طباطبایی به مسئله حقانیت و نجات در ادیان
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین نوبتی سندیانی استاد راهنما: قدرت‌الله قربانی استاد مشاور: سید شهاب الدین حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه بشریت با کثرت و تنوع حیرت انگیزادیان ومذاهب گوناگون روبرواست. ودنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ازبین ادیان موجود درجهان کدام یک حق است؟ وکدام دین میتواند موهبت نجات را برای بشریت فراهم کند؟ این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درخصوص حقانیت ادیان ومسئله نجات پرداخته وبا بررسی نظرات ایشان، تلاش دارد رویکرد متفاوتی را دراین موضوع ارائه نماید. علامه قائل است مسئله نجات و حق بودن، دو مقوله جدا ازیکدیگرند ونباید این دومقوله را با هم خلط کرد. ازبررسی آثار مختلف علّامه طباطبایی می توان استنباط نمود که وی با ارائه دیدگاهی نوین، بر این باوراست که ادیان الهی، غیرازاسلام، به نحوی هرچند فروتربهره‌هایی ازحقیقت دارند، به همین دلیل پیروان سایرادیان هم میتوانند، البته با شرایطی، اهل نجات و رستگاری باشند، اما دین اسلام به عنوان خاتم ادیان، کاملترین دین محسوب شده، از حقانیت کاملتری برخوردار است و نیزبه بهترین وجه می تواند پیروان خود را به فلاح و رستگاری نائل نماید. علامه طباطبایی درآثارخود بحث مستقلی درباره تنوع ادیان مطرح نکرده‌اند؛ اما دربرخی آیات مطالب دقیق وعمیقی را متذکر شده‌اند. علامه قائل به تکثر ادیان نیستند، همانطورکه درگذشته اشاره کردیم ایشان معتقد هستند که دینی که از سوی خدای متعال برای هدایت بشرنازل شده است یک دین بیش نیست وتمام ادیان آسمانی که بر انبیای مختلف تجلی یافته است درحقیقت، تجلیات همان حقیقت واحد هستند. از نظرایشان اساساً، ادیان اختلاف ذاتی ندارند بلکه اگراختلافی نیزهست، اختلافات غیرذاتی است و به جزئیات مربوط می‌شود. علامه طباطبایی با رویکردی نوین، با طرح مسئله وحدت ذاتی ادیان وحقیقت مشترک ادیان آسمانی، محل نزاع ومسئله را تغییر داده وهیچ گونه تعدد وکثرتی برای ادیان قائل نیست.ایشان همچنین درمسئله نجات پیروان ادیان، اولاً نجات را منحصردرپیروی ازدین حق، دین توحید که برخاسته از فطرت الهی انسان است، می داند. به عبارت دیگر، سعادت و نجات ازآن کسی است که به تمام انبیای الهی ایمان آورده وبه دین حق جامه عمل بپوشاند. وکسانیکه بنا به جهل قاصرانه خویش یا جبر زمانه، و بدون تقصیر، نتوانسته اند این مسیرهدایت را تا به انتها دنبال نمایند، به شرط آنکه همان مقدارازدین حق که دریافت نموده اند راعمل کنند، مشمول سعادت ونجات می داند.
تحلیل کنش‌گری انسان با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: حمید احتشام کیا استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی استاد راهنما: احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله تحلیل کنش‌گریِ انسان از منظر فیلسوفان و متکلمان اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفت. کنش‌گری به‌مثابه عمل بلکه دقیق‌تر به‌مثابه فرآیندشناسی صدور فعل آگاهانه از انسان تلقی شد و برای تبیین و تحلیل آن به مؤلفه‌هایی چون علم، اراده، اختیار، میل، احساسات و اموری مانند آن توجه شد و در نهایت و با تأکید بر دیدگاه علامه، عمل یا کنش‌گری انسان فعل معطوف بر علم به معنای علم عملی تبیین شد و مقوله‌هایی چون میل، اراده و اختیار به آن تحویل برده شد. در این رساله ضمن تبیین علم عملی به‌مثابه علمی که رهبری کنش‌گری در انسان (فاعل بالقصد) را بر عهده دارد، نسبت آن با اختیار و اراده نیز نمایان شد. در این تحقیق توضیح دادیم، «علم عملی» صرفا شناختاری نیست؛ بلکه بر خلافِ علم نظری که کاملا شناختاری است، دارای وجه انگیختاری نیز بوده و ازاین‌رو انبعاثِ قوای فعاله نفس را برعهده دارد. همچنین به احساسات و عواطف انسانی به‌مثابه ریشه‌های شکل‌گیری علم عملی توجه کرده و توضیح دادیم خاستگاه این احساسات و عواطف، اقتضائات انسانی است. ما در ادامه به نظریه‌پردازی درباره قلب انسان به‌مثابه ساحتی دوگانه پرداخته که واجد بار ارزشی بوده و به دو ساحت عقلانی و جهلانی تحلیل می‌شود. قلب در این دیدگاه مرکز شناخت عملی با رویکرد ارزشی است. بنابراین تحلیل هر آنچه از انسان به مثابه فعل آگاهانه صادر می‌شود در نهایت با شناختی عقلانی یا جهلانی در قلب مواجه می‌شود. «قلب انسان» به‌مثابه قوه شناخت عملی، وجهی دیگر از همان نفس ناطقه است با این تفاوت که نفس‌ناطقه مشترک بین تمام انسان‌ها و فاقد بار ارزش‌شناختی است، اما «قلب» دارای بار ارزش‌شناختی تبیین شد و از این منظر به دوگانه‌ای با عنوان عقل و جهل، نور و ظلمت، توحید و شرک، ملک و شیطان و ... قابل تحلیل است. در واقع قلب انسان مرکز شناخت عملی است که با اقتضائات عقلانی و جهلانی و احساسات معطوف به آن علم عملی یعنی فایده‌انگاری‌ها (تصور و تصدیق به‌فایده) را به وجود می‌آورد.
بررسی دلایل روانشناختی خاستگاه دین از منظر اریک فروم و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه زهرا میردلیر استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین یکی از گسترده ترین مقوله هایست که در حوزه نظریه پردازی و تفکر نظری قابل تأمل است. با وجود آن که بعد از دوره نوزایی یعنی رنسانس و سیطره وتسلط حس گرایی تجربه و عقلانیت به عنوان ابزاری مهم در دنیای غرب پیش بینی می شد که ضرورت و اهمیت دین در قلمرو زندگی اجتماعی کم کم افول می نماید ولی با بررسی وتفحص در وضعیت دین داری در میانه قرن بیستم و استمرار آن در دنیای پس از صنعتی شدن در قرن بیست و یک نشان می دهد که دین هم در عرصه های متعددی از جمله دین ورزی همانند التزام عقیدتی، رفتاری و نهاد اجتماعی و همچنین در عرصه های تفکرات و تحقیقات نظری به عنوان یکی از شاخص ترین و اساسی ترین قلمرو تفکر نه فقط از دست دادن مقام،جایگاه و اهمیت خویش را تجربه ننموده بلکه همواره در حال تجربه ی نیرو و حضوری قدرتمند و نیرومند در همه‌ی قلمروهای وعرصه ها در ارتباط با دین هست. (فروید زیگموند، 1396، ص114). درباره منشأ و خاستگاه دین ودینداری،رویکردهای متعددی وجود دارد ازجمله رویکرد کلی جامعه شناختی، رویکرد روانشناختی و رویکرد فلسفه و الهیات که تبیینهایی از جهل ونادانی بشر، طبیعت پرستی، ازخودبیگانگی، علاقه های اجتماعی، بیماری وسواسی تا صورت ازلی خدا در ضمیر ناهشیار، تجربیات دینی یا امر قدسی و فطرت وسرشت دینی بیان شده که صبغه ورنگ غالب آنان به تبیین روانشناختی باز میگردد. در این بین، دیدگاه و نظرات اریک فروم که به طور معمول وی را جزو نو فرویدیهایی به شمار می‌آورند نوعی روانکاوی همراه با نگرش‌های روانشناسی اجتماعی قرن بیستم درآمیخته است که در روانشناسی دین، ارزش بیشتری مییابد. در دیدگاه اریک فروم علاوه بر اینکه نگرشهای مثبتی نسبت به دین و دفاع ازآن وجود داشته وی نظریه پردازی می باشد که جایگاه جدیدی و مستقلی را درعلم روانکاوی اجتماعی، ومبحث فرهنگ و شخصیت، در حوزه دانش انسانشناسی روانشناختی، و علم فلسفه و جامعه شناسی با رویکرد انتقادی و ریشهای به خصوص در زمینه تغییرات اجتماعی و ساختار جامعه های انسانگرای آینده، بنیان نموده است(فروم، 1368، ص55). در نظرات وی دیدگاه انسانگرایانه شاخص مهمی است از وجوه خاص انسانگرایی فروم می توان به شناخت اهمیت و نقش انسان در فرآیند تشکیل تاریخ وجامعه اشاره نمود. (فروم، 1388، ص59). بخش مهمی از محتوای فکری فروم را می توان درعدم باوری دانست بدین معنا که شخصیت بشر بوسیله نیروهای زیست شناختی که ماهیت غریزی نیز دارند شکل داده شده است، و به صورتی انعطافپذیری از سمت این نیروها راهنمایی میشوند. فروم در مخالفت با نظرات فرویدکه عامل جنسی را به عنوان یک نیروی که شکل دهنده دررفتار با هنجار یا روانرنجوراست را نمیداند، وی شخصیت بشر را تحت نفوذ عواملی چون نیروهای اجتماعی و فرهنگی دانسته که همه این عوامل در چارچوبی از فرهنگ و نیروهای جهانی در زمانی که تاریخ بشریت را تحت نفوذ داشته بر شخص اثر میگذارند(فروم، 1388، ص147). همچنین فروم اعتقاد دارد که مسائل فلسفی را نمیتوان از مسائل اخلاقی جدا نمود. وی، در راستای نظرات کانت، این عقیده را دارد که پند و اندرزهای رایگان اگر بر پایههای محکم اخلاقی و فلسفی بنا نشده باشد بیهوده و بی تأثیر خواهد بود. مارکس نیز اعتقاد دارد که هدف فلسفه تنها نمی توان در شناخت جهان دانست، بلکه تغییر آن را نیز باید در نظر داشت. (فروم، 1385، ص 120.( طباطبایی در تعریفی که ازدین داشته آن را در ارتباط با ماورای طبیعت دانسته و آن را باوری بر داشتته ها و دستورات علمی و اخلاقی دانسته که پیامبران ازسوی خدا برای هدایت وراهنمایی انسان آورده اند.(طباطبایی، 1391، ص49) طباطبایی علاوه بر اینکه ریشه ومبدأ پیدایش دین و توجه انسان به خدا در عقل و فطرت انسان میداند نقش جوامع را در پیدایش دین نادیده نگرفته است (طباطبایی، 1393، ص50). همچنین طباطبایی بیان میدارد گرچه جامعه در پیدایش دین تأثیر داشته ولی به طور قطع نمی توان آنرا علت پیدایش دین دانست.(طباطبایی، 1391، ص63). بنابراین در روانشناسی دین پنج گونه از مباحث مورد بررسی قرار میگیرند: ابتدا عوامل روانی که در پیدایش دین تاریخی تأثیر داشته، دوم شامل عوامل روانی روآوردن به دین، سوم عوامل روانی که در کیفیت دینداری مؤثر است، چهارم پیامدهای و نتایج روانی دینداری و پنجم عواطف و احساسات را در نظرداشتن، به عنوان شاخصی برای میزان و کیفیت دینداری در خاستگاههای درونی و روانی محسوب می شود در عصر حاضر تفکر اسلامی با هجمه های که از اندیشه های غربی نشأت گرفته مورد حمله قرار گرفته، از اینرو بحث های جدید در حیطه معرفت وشناخت دینی به ویژه خاستگاه دین ضروری به نظر می رسد. به سب اینکه اکنون بیشتر دیدگاه ها ونظرات بیشتر ریشه ها و پایه های اعتقادی را مورد توجه قرار داده است.
حیات پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و بررسی و نقد آن با نظر به آراء آقاعلی مدرس زنوزی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه حیاتی آشتیانی؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛استاد مشاور: حامده راستایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مرگ از احوال نفس انسانی است. نفس آدمی به واسطه اتحادی که با بدن دارد، دارای اوصاف و احوالات گوناگونی است. یکی از مهم ترین این اوصاف «مرگ» است. به نظر ملاصدرا نفس با به کار گرفتن بدن، استعدادهای مختلف خود را به فعلیت می رساند. و در صورتی که با به کمال رسیدن خود، دیگر نیازی به بدن نداشته باشد، نفس از بدن مفارقت می کند و به واسطه این مفارقت، از عالم دنیا وارد عالم آخرت می شود. ضمنا چون نفس بالذات زنده است و بدن به واسطه اضافه تدبیری نفس، دارای حیات است، بنابراین نفس که عین شعور و آگاهی به خود می باشد، پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و این بدن است که با عدم تدبیر به واسطه نفس ترکیب خود را از دست می دهد و دچار مرگ می شود. ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می‌کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.
تطبیق عالم مثال و عالم برزخ از دیدگاه علامه طباطبایی و علامه جوادی
نویسنده:
پدیدآور: زینب اصغریان استاد راهنما: معصومه اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برزخ چه از واژه براز به معنای زمین پهناوری که بین دو دریا یا رودخانه بزرگ فاصله انداخته است گرفته شده باشد چه معرب باشد و از برزه به معنای حاجز و جدا کننده گرفته شده باشد در لغت ان را به معنای حائل یا حد وسط بین دو چیز معنا کرده اند. برزخ در میان حکما، متکلمان و عرفا معانی متفاوتی دارند که البته با یکدیگر بی ارتباط نیستند. برزخ در اصطلاح فلاسفه همان عالم مثال است که حد وسط عالم ماده و عالم عقل می باشد. یعنی این عالم از ماده مجرد است اما برخی آثار ماده را دارد ، مانند کم ،کیف ، وزن و ... که فلاسفه عالم مثال را به متصل و منفصل تقسیم کرده اند. عالم مثال متصل عالمی است که به نفس انسان وابسته است و ذهن انسان در پیدایش آن نقش دارد. مانند صورت های ذهنی . عالم مثال منفصل عالمی است که به ذهن انسان وابسته نیست و قوه ادراک انسان در پیدایش آن نقشی ندارد. مثل وجود انسان در عالم برزخ و وجود فرشتگان. پیروان مشا و ابن سینا بر خلاف اشراق و صدرایی این عالم را انکار می کنند. در میان عرفا مراتب ظهور وجود بی نهایت است اما این مراتب در 5 مرتبه کلی با عنوان حضرات خمص قرار می گیرد که مرتبه سوم مرتبه ارواح جزییه یا همان عالم مثال است که عالم برزخ نیز نامیده می شود. این مرتبه از وجود ذو وجهین است یعنی هم شبیه عالم عقل و هم شبیه عالم ماده است . از ان جهت که ماده ندارد به عالم عقل شبیه است و از آن جهت که آثار ماده را دارد شبیه به عالم ماده است. که برزخ را به دو قسم برزخ صعودی و نزولی تقسیم میکند. برزخ نزولی عبارتست از تجلی خداوند در مرتبه ای از عالم هستی که آن عالم امری مجرد است اما برخی آثار عالم ماده را دارد مثل عالم فرشتگان. و برزخ صعودی ، عالم ارواح انسانی بعد از مفارقت از نشئه دنیایی است که به تعبیر ملاصدرا با همان رشد و تکامل انسان و حرکت جوهری به این مرتبه تجرد برزخی می رسد. در اصطلاح متکلمان عالم برزخ ، عالم میان مرگ و قیامت است. در میان مفسران نیز به معانی مختلفی به کار رفته است .
بررسی دیدگاه‌های مختلف در باره مکی یا مدنی بودن آیات سوره إسراء با استفاده از نظریه سیاق علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مریم صابری افتخار استاد راهنما: سهیلا پیروزفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن با اینکه به تدریج در فاصله زمانی بیست و اندی سال نازل شد، متنی فرازمانی و متعلق به همه دوران‌ها است. آشنایی با گفتمان حاکم در عصر نزول و تعیین مکی و مدنی آیات، می تواند به فهمِ صحیحِ آیات الهی کمک کند. با تأمل و بررسی درباره مکی و مدنی آیات مشخص شد در قرن اول سخنی از تداخل آیات مکی و مدنی در یک سوره وجود ندارد. در قرن دوم به جز نمونه‌هایی که در تفسیر منسوب به مقاتل بن سلیمان وجود دارد، سخنی از آیات مستثنیات به میان نیامده است. بعد از آن به مرور بر تعداد آن افزوده شد. در حالی که نه تنها دلایل قابل قبولی برای استثناء شدن این آیات وجود ندارد بلکه در بسیاری از موارد، با دقت در سیاق آیات، بافت متن، اسلوب کلام، پیوستگی لفظی و پیوستگی موضوعی میان آیات، مشخص می‌شود آیات استثناء شده نمی‌تواند جدا از آیات قبل یا بعد از خود نازل شده باشد. با توجه به این که سوره مکی إسراء از جهت تعداد آیاتی که بر اساس گزارش‌ها، استثناء شده‌ یعنی هفده آیه نسبت به سور پیش از خود قابل توجه است، تعیین مکی و مدنی آیات سوره اسراء بر اساس سیاق آیات و ساختار سوره و تحلیل و بررسی دیدگاه‌ها با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه‌ای به روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی و تطبیقی در تفاسیر، کتب علوم قرآنی، جوامع حدیثی و کتب روایی صورت گرفت و مشخص شد از عوامل ایجاد تصور وجود آیات مدنی در سوره إسراء علاوه بر احتمال جعل و دس در روایات، و خطای راوی در روایت، و خطای مفسر در برداشت از آیه، عدم توجه به وحی بیانی در روایات مورد استناد برای تعیین مکی و مدنی آیات به ویژه روایات سبب نزول است. سپس با توجه به سیاق آیات، اسلوب کلام، موضوع و مضمون آیات و پیوند لفظی و معنایی آیات، نزول تمام آیات سوره إسراء در دوران مکی دانسته شد.
مواقف آخرت از دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با رویکرد ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا حیدری استاد راهنما: مهدی ساعتچی استاد مشاور: سیدرضا قائمی رزکناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فیلسوفان مسلمان از ابتدا به تبیین فلسفی وعقلی آموزه‌های دینی اهتمام داشته‌اند.از جمله آموزه‌های مهم در سنّت اسلامی آموزه معاد هست.جزئیات مسئله معاد همچون چگونگی مواقف آخرت جزء مسائلی نیست که به صورت پیشادینی برای انسان روشن باشد؛ ولی تلاش برای فهم معقول آن پس از مواجهه با آموزهای دینی میسّر است. از جمله فیلسوفان مسلمانی که به این مهم اهتمام ورزیده‌اند می توان به ملاصدرا وعلامه طباطبایی اشاره کرد.ملاصدرا در آثار خودش به تفصیل به این مسئله پرداخته است، وپیش از این پژوهش هایی در تبیین نظریات وی انجام شده است. اما در تبیین دیدگاه‌های علامه طباطبایی در این زمینه، پژوهش جامع و درخوری صورت نگرفته است؛ از این رو جای پژوهشی که مستقلاً به دیدگاه‌های علامه طباطبایی بپردازد خالی است. از طرفی می دانیم که علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص سنّت حکمت متعالیه صدرایی شناخته می‌شود، با این حال وی هرگز اثری به سبک فلسفه صدرایی در بحث معاد تالیف نکرده است. از این رو بررسی دیدگاه‌های او در مقایسه با رویکرد ملاصدرا در این زمینه بایسته است. روش علامه طباطبایی در تبیین مواقف کاملاً مستند بر آیات وروایات است وبه ندرت به تاویلات فلسفی روی آورده است؛ به بیان روشن‌تر علامه طباطبایی بر خلاف ملاصدرا سعی داشته است که چارچوب کلی را از آیات وروایات گرفته وبعد در فهم و تبیین موقف اگر نیاز به تبیین وتاویل فاسفی بود ارائه دهد.
  • تعداد رکورد ها : 4322