جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
تفسير نور الثقلين المجلد 1
نویسنده:
عبدعلی بن جمعه عروسی حويزی؛ مصحح: هاشم رسولی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: اسماعیلیان,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نور الثقلین تفسیری روایی و به زبان عربی تالیف عبد علی بن جمعة العروسی حویزی (یا هُوِیزی) از فقها و محدثان شیعه قرن دوازدهم است. در این مجموعه ۱۳۴۲۲ حدیث گرد آمده است. از آنجا که این کتاب دربرگیرنده آیات (ثقل اکبر) و روایات (ثقل اصغر) است، با اقتباسی از حدیث ثقلین که مورد قبول همه مسلمانان است، نورالثقلین نامیده شده است. تفسیر نور الثقلین تفسیری روایی است و تنها در برگیرنده بخشی از آیات قرآن است که روایاتی از پیامبر اسلام و اهل بیت درباره آن وارد شده است و به همین دلیل تفسیر همه آیات قرآن نیست. در این مجموعه ۱۳۴۲۲ حدیث گرد آمده و به طور غالب اسناد احادیث مذکور است. او به جز موارد نادری که در آن موارد نیز تنها متذکر تفصیل یا نقل مطالب در جایی دیگر شده، درباره محتوای روایات نقل شده اظهار نظری نکرده است. وی در مقدمه کتاب آورده است که هدف از نگارش این تفسیر، فراهم آوردن مجموعه‌ای مدون از روایات اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن بوده است. او سپس می‌افزاید که اگر در این زمینه روایتی نقل کرده که ظاهر آن مخالف اجماع امامیه است، مقصود از آن، بیان اعتقاد یا عمل نیست بلکه هدف عمده، آن است تا ناظری آگاه بر چگونگی و منبع آن نقل مطّلع شود و در مقام رفع ناسازگاری آن روایت با اجماع برآید. مؤلف به ترتیب سوره و آیات، مجموعه روایات متناسب با مضمون هر آیه و نیز احادیثی که متضمّن تفسیر و توضیحی درباره آن آیه است را نقل کرده و از هرگونه شرح و تفسیر و بیان و توضیحی دوری گزیده است. بدین ترتیب این کتاب، از قرآن و مجموعه‌ای از روایات تشکیل گشته است و از همین رو نور الثقلین نام گرفته است. عمده‌ترین ویژگی این مجموعه جمع بین آیات و روایات است که در فهم معارف قرآنی بسیار لازم است. روایات این تفسیر، یا جنبه تبیین و توضیح معنای آیه را دارد و یا در باب بیان‌شان نزول آیات یا انطباق آنها بر اهل بیت است; گرچه قسمت نخست از روایات که شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندک می‌باشد. در این تفسیر بحثی از الفاظ، اعراب و قرائت آیات نمی‏شود. و چون در بخشی از آیات روایت تفسیری، وارد نشده است، شامل کل آیات قرآن نمی‏شود. نزدیک دو سوم روایات موجود در این تفسیر دقیقاً مانند روایات تفسیر کنز الدقائق است. برخی معتقدند روایات مشابه یکی از این دو کتاب از دیگری وام گرفته شده است، هرچند با توجه به زمان فوت دو مؤلف احتمال مبنا بودن تفسیر نورالثقلین بیشتر است. تفسیر هر سوره با نقل روایات فضیلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز می‌‏شود. روایات‌ شأن نزول در مرحله بعد مطرح می‏شود و با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از‌ شأن نزول‌های منقول شیعی در تفسیر قمی می‏باشند، روایات این بخش بیشتر از این تفسیر است، البته مقداری نیز از احتجاج ، کافی، تفسیر عیاشی و... نقل می‏نمایند. روایاتی که در بیان تأویل، مصداق یا تطبیق هستند در مرحله بعد ذکر می‌‏شوند و در نهایت احادیثی که در ارتباط با تفسیر مستقیم آیه هستند نقل شده است. حویزی از برخی منابع اهل سنّت چون شواهد التنزیل حَسکانی و تفسیر الکشف و البیان ابواسحاق ثعالبی نیز استفاده کرده است. از میان تفاسیر روایی شیعی، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و تفسیر عیاشی از منابع اصلی حویزی در تألیف نورالثقلین بوده و تمام این دو تفسیر به تفاریق در ضمن تفسیر حویزی درج شده است. ابن جمعه کوشیده است تمام روایات مرتبط با موضوع را بدون هیچ گونه گزینش و حذفی بیان نماید و قبل از ذکر هر روایت، شماره روایت، نام کتاب مرجع و سند حدیث را بیان می‌کند. جلد اول به تفسیر سوره حمد تا سوره انعام اختصاص یافته است.
فرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة المجلد 1
نویسنده:
محمد صادقي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی,
چکیده :
الفُرقان فی تَفْسیر القُرآن بالقُرآن و السُّنّة کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد صادقی تهرانی است. این تفسیر در ۳۰ مجلّد و به زبان عربی نوشته شده، که دوره کامل تفسیر قرآن کریم است. این کتاب با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن نگارش یافته است. تألیف تفسیر الفرقان طی ۱۴ سال، از سال ۱۳۵۳ش در بیروت شروع و در سال ۱۳۶۷ش در قم به پایان رسید. علامه طباطبایی با دیدن چند جلد این تفسیر، آن را موجب روشنی چشم و مایه افتخار دانسته است. نویسنده درمقدمه تفسیر تأکید می‌کند که بایسته‌ترین روش تفسیری، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وی می‌نویسد: «همه شیوه‌های تفسیری نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن واین همان شیوه تفسیر پیامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسّران لازم است که این روش تفسیری را از معلمان معصوم فراگیرند و در تفسیر آیات به کار بندند.» در مجالی دیگر می‌نویسد: «روش‌های تفسیری، از دو حالت بیرون نیستند؛ یا تفسیر قرآن با قرآن هستند و یا تفسیر قرآن با رأی». وی براین باور است که برآیند تفسیر قرآن با قرآن، دستیابی به نخستین مفاهیم و معارف قرآنی است، مرتبه‌ای از معنا که در چارچوب دلالت مطابقی آیه قرار دارد. درحالی‌که روایات تفسیری بیشتر درصدد نشان دادن نمونه‌ها و معانی پنهان آیات است و چنانکه خود می‌گوید نگاه روایات تفسیری به معانی ژرف‌تر کلام وحی است، با این ویژگی که مفاهیم ژرف، ریشه در معانی و منطوق دارد و در پرتو آن شکل می‌گیرد به‌گونه‌ای که درستی و نادرستی آن‌ها در گرو برابری و نابرابری با منطوق آیات است. چه اینکه به مقتضای محوریت قرآن در ارزشیابی روایات و درستی و نادرستی آن‌ها، منطوق آیات، معیار سازگاری و ناسازگاری روایات با قرآن است. و درنتیجه تفسیر مأثور چیزی جدا از آیه نیست، بلکه برخی از مراتب معنایی آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یاری جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنّت گونه‌ای از تفسیر قرآن با قرآن است. نوشته علامه طباطبایی درباره تفسیر فرقان * شیوه نگارش نویسنده با بهره‌گیری از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهای صناعی، شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن کمتر دیده می‌شود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسّر دچار مشکل می‌کند و به نظر می‌رسد نوعی تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولی پس ازمدّتی که ذهن با سبک نوشتاری مؤلّف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایی که مفسّر در انتخاب و به کارگیری واژه‌ها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدیدار می‌شود وخواننده را در فهم معانی ومقاصد یاری می‌دهند. * بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌ها نکته دیگری که در سبک مفسّر دیده می‌شود بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه هاست. نخستین چیزی که مفسّر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان می‌دهد حدود و گستردگی مفهومی کلمات است، سعی او برآن است که مفاهیم واژه‌ها را بدون هرگونه محدودیتی و با همان گستردگی طبیعی که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردی آن درآیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، وتا اندازه‌ای که توانایی ذهنی وفکری مفسر اجازه می‌دهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداق‌ها وواقعیتهای قابل انطباق درآن بپردازد وهرگونه محدودسازی را تا آنجا که ازخود آیه در پرتو آیات تفسیری دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. ازهمین رو حجم مواردی که تفسیرهای روایی تحدیدگرا، دراین تفسیر حمل بر جری و تطبیق شده است، به مراتب بیشتر از دیگر تفاسیر است. * به کاربردن واژه‌های مشترک در چند معنا ویژگی دیگر این سبک، حمل واژه‌های مشترک بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است، تفاسیر دیگر بیشتر در زمینه واژه‌های مشترک، یکی ازمعانی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده می‌گیرند، ولی سبک الفرقان جزاین است. هرجا کلمه‌ای از نظر لغوی چند معنای گونه گون و دگرگون داشته باشد و با دستورهای ادبی و جایگاه کاربردی آن درآیه سازگار باشد، الفرقان، آن واژه را برهمه آن معانی حمل می‌کند وهمه آن‌ها را جزء تفسیر آیه می‌داند ودر عرض هم می‌پذیرد. الفرقان درمعرفی این خصوصیت سبک تفسیری می‌نویسد: «اگر آیه‌ای معنی‌های چندی را برتابد که همه آن‌ها صحیح باشد و ناسازی بین آن‌ها نباشد، اشکال ندارد که همه آن‌ها مقصود باشد، چنانکه درشیوه ما دراین تفسیر دیده می‌شود.» * اعتماد برملاک‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آرای تفسیر مفسّران نکته دیگر در سبک نویسنده تکیه بر فهم و برداشت شخصی و بی‌اعتمادی به گفته‌ها و دیدگاههای دیگران است. مفسّر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با کمک از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر می‌رود وازهرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظریه‌ها خودداری می‌کند. البته این بدان معنی نیست که هیچ گونه نقل و نقدی نسبت به نظریات ندارد، بلکه مقصود آن است که: درفهم آیه و برداشت تفسیری ازآن، بر دیدگاههای دیگران تکیه ندارد و براین باور است که تفسیر قرآن براساس آرای مفسران، به هرشکل که باشد، گونهٔ از تفسیر به رأی است. * استفاده از روایات سبک تفسیر گرچه تفسیر قرآن با قرآن است و به همین لحاظ اگر از روایات استفاده نمی‌کرد، اما نویسنده از روایات نیز، به صورت گسترده بهره برده است به گونه‌ای که می‌توان گفت افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایی را نیز دربردارد و کمتر صفحه‌ای را می‌توان یافت که به گونه‌ای استشهاد به روایت و استناد به منبع روایی درآن دیده نشود. مهم‌ترین محورهایی که استفاده از روایات درآن صورت گرفته است، یکی تأیید تفسیر آیه ودیگر گسترش ابعاد آیه است، گرچه درمواردی دیگر، مانند شأن نزول یا مباحث علمی نیز به روایات استناد شده است. این روش همان گونه که پیش‌تر اشاره شد، منافاتی با سبک تفسیر قرآن با قرآن ندارد، زیرا درهرحال معیار تفسیر و فهم یک آیه خود قرآن است ونقش روایات درحقیقت، تأیید منطوق ومفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فرا‌تر ازآنچه تنها ازمنطوق آیه استفاده می‌شود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهره گیری گسترده از روایات به گونه‌ای که در غیر تفسیر روایی مانند آن دیده نمی‌شود، یکی از برجستگیهای تفسیرالفرقان به شمار می‌آید. * استفاده از عهدین با زبان عبری ییکی از ویژگیهای تفسیر الفرقان، که چه بسا در هیچ تفسیر دیگری همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبری عهدین یعنی تورات و انجیل است. البته نقل ترجمه فرازهای آن در تفاسیر دیگر مانند المنار نیز دیده می‌شود، امّا استفاده از زبان اصلی عبری گویا ویژه این تفسیر است. نقل متون عهدین در راستای دو هدف کلی صورت گرفته است، یکی تأیید مفاهیم وگزارشهای قرآنی مانند بشارتهای پیامبر و داستانهای بنی اسرائیل ودیگر نقل ناهمگونی‌ها و تحریف‌های موجود در عهدین. منابع مورد استفاده * منابع روایی: حدود ۸۰ مأخذ روایی مورد استفاده قرار گرفته است که درمیان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه(ع) دیده می‌شود. ازآنجا که مفسّر درگزینش روایات، براساس صحت متن حدیث وسازگاری آن با محتوای آیات عمل کرده است ونه صحّت سند آن‌ها، از استناد به مراجع گوناگون و‌گاه سست و بدون سند، خودداری نکرده است. * منابع تفسیری: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آن‌ها برای نقل روایت و برخی دیگر برای نقل ویا نقد نظریه مفسّر مورد استناد قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، قمی و البرهان بیشترین تکیه‌گاه مفسر در نقل روایت است. و تفسیر فخررازی، المنار، صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوی از تفاسیری است که مفسّر به نقل ویا نقد نظریات آن‌ها پرداخته است. * منابع لغوی: کتابهای لغوی استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهایه ابن اثیر. این منابع همان گونه که دیده می‌شود متعدد است، امّا از آنجا که مفسّر به بحث لغت بیشتر به صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوی می‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌های اهل لغت، کمتر به چشم می‌خورد. * منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب ومقاله در زمینه‌های مختلف مورد مراجعه بوده است، که درمیان آن‌ها کتاب‌های علمی، اجتماعی، تاریخی، دائرة المعارف‌ها و‌گاه مجلاّت و روزنامه دیده می‌شوند، بیشتر آن‌ها برای نقل نظریه و در تأیید یک مطلب تفسیری استفاده شده است، ولی برخی در جهت نقد نظریه نویسنده در پرتو آیات ومفاهیم قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته است. برخی ویژگی‌های محتوایی * سیاق و تناسب مفسّر نسبت به سیاق آیات توجه چندانی ندارد، در هر آیه یا مجموعه ازآیاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمی‌شود و کمتر مواردی را می‌توان یافت که به لحاظ پیوستگی شدید آیه به زمینه‌های پیش از آن و پس از آن، ازارتباط موجود یا وحدت فضای حاکم برآیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. ازاین جهت تفسیر (الفرقان) کاملاً در برابر (المیزان) قرار دارد که به صورت گسترده از سیاق، برای تفسیر و فهم آیات استفاده کرده است. * قرائت ازآنجا که مفسّر قرائت مرسوم را قرائت متوا‌تر و معتبر می‌داند و سایر قرائت‌ها را نادرست می‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خودداری می‌کند و با نقد کوتاه و گذرا نسبت به مواردی که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کرده‌اند، ازآن می‌گذرد. * لغت مفسّر، در تعریف واژه‌ها و تبیین مفاهیم لغوی آن‌ها جز در مواردی که مورد اختلاف و گفت‌و‌گو بوده است، به منابع لغوی استناد نکرده است، بلکه به صورت آزاد و بدون بازگرداندن به منبع مشخصی، به تعریف می‌پردازد، سعی مفسر برآن است که به مفاهیم اولیه و زمان نزول آیات دست یابد و ازاین روی‌ گاه از خود قرآن برای فهم معنای یک واژه یاری می‌جوید. از لحاظ نظری و تئوریک نیز خود بر این نکته تصریح دارد که تفسیر قرآن باید براساس مفاهیم زمان نزول باشد و نه مفاهیمی که در بستر زمان برای لغات پدید آمده است. * مباحث اجتماعی تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعی و واقعیت‌های موجود و مورد ابتلای جامعه اهتمام دارد و در جای جای تفسیر به مناسبت،‌ گاه به صورت فصلی مستقل و گاه در ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرّض مسایلی همچون نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌های اجتماعی، چند همسری، تاریخ سه‌گانه‌پرستی و… شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر ویا نقد و ردّ دیدگاه‌ها پرداخته است. * گرایش علمی گرایش علمی به معنی اصل قرار دادن فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی و تفسیر آیات براساس آن‌ها، چیزی است که در تفسیر مورد اجتناب بوده و به روشنی در مقدمه الفرقان تفسیر به رأی شمرده شده که باید، ازآن اجتناب کرد. در چند مورد از دستاوردهای علم، برای تأیید محتوای یک آیه یا تفسیری که ارائه کرده است، بهره جسته است، چنانکه در مورد امکان معجزه ویا ضرورت خواب برای موجودات زنده، ذیل آیه: (وجعل النوم سباتاً)، گرفتگی خورشید در سوره تکویر، چگونگی پیدایش جنین، انفصال زمین ازخورشید، حرکت زمین، کروی بودن زمین و… از مباحث علوم تجربی تأیید جسته است، در عین آنکه محوریت قرآن را همیشه مدّنظر داشته و نظریات علمی را بر آن تحمیل نکرده است. مفسّر بر این باور است که قرآن برخلاف نظام طبیعت سخن نمی‌گوید، امّا بیانات قرآن در چنین زمینه‌هایی به صورت اشاره است و نه تصریح؛ زیرا شرایط زمان نزول، اجازه نمی‌داده است که به واقعیت‌های علمی تصریح شود. * گرایش شیعی تفسیرالفرقان، تفسیری شیعی است و گرایش شیعی مفسّر در جای جای تفسیر آشکار است. امّا بدان معنی نیست که تفسیر بر مبنای تعصّب مذهبی بنیان یافته باشد. مفسّر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن براساس رأی شخصی یا مذهبی یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأی شخص است که به آتش دوزخ منتهی می‌شود (کان مصیره الی النّار) و (فلیتبوّء مقعده من النّار) ازاین رو معیار اصلی در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ‌گونه تفاوتی بین شیعه و سنی نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنّت استفاده کرده که از منابع شیعه و همان اندازه به نقد آرای عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاه‌های اهل سنّت پرداخته است. جلد اول مشتمل بر تفسیر سوره فاتحه و ابتدا تا آیه 66 سوره بقره می باشد.
جوهر الثمين في تفسير الكتاب المبين المجلد 1
نویسنده:
عبدالله شبر؛ مقدمه نویس: محمد بحرالعلوم
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کویت: مکتبة الالفین,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الجوهر الثمين في تفسير القرآن المبين، به زبان عربى، اثر سيد‌‎عبدالله شبر، متعلق به قرن 13ق، مجموعه‌اى تفسيرى از كل آيات قرآن كريم است. نویسنده، در اين مجموعه، روى‌كردى ادبى، بلاغى و لغوى به آيات داشته و با شرح لغات، اصطلاحات و عبارات آيات، سعى در تبيين مفهوم آيه دارد. وى، از روايات تفسيرى نيز در تفسير آيات كمك گرفته و به‌صورت شرح مزجى به توضيح مفاد و مندرجات آيات پرداخته است. در داخل پرانتز آيات مورد نظر و در بيرون آن مفهوم آيات بيان شده است. مؤلف، ابتدا، از جايگاه نزول سوره سخن مى‌گويد و پس از آن، با اشاره‌اى به شماره آيات سوره و اختلاف موجود در آن، قسمتى از سوره را انتخاب كرده، اول آيات را ذكر مى‌كند و سپس به تفسير آنها مى‌پردازد. در تفسير آيات، ابتدا، ثواب قرائت است و بعد از آن تشريح و تبيين جمله‌ها و غالبا با اتكاء به روايات و برخى از اقوال مفسران. در نقل اقوال مفسران، توجهى شايسته است به اقوال تمام مفسران شيعه و سنى، متقدم و متأخر، گاهى با نقد و تحليل و گاه صرفا با نقل و اشاره. مسائل عقيدتى، بسيار خلاصه و فشرده آمده است تا جايى كه از محدوده توضيح آيات بيرون نرود. نقل قصص و تاريخ، به تفصيل نيست و آنچه آمده، غالبا بدون نقد و تحليل است، با انتخابى شايسته. به قرائت‌هاى مختلف در آيات، توجه شده و با توجيه معانى انتخاب شده، غالبا به استدلال و توجيه پرداخته است و اين همه با نثرى روان، روشن و رسا بيان شده است و اين، شيوه تفسيرى مؤلف است كه پس از اين، به آن اشاره‌اى خواهيم داشت. دكتر سيد‌‎محمد بحر العلوم، در ضمن مقدمه مفصل و سودمند خود براین تفسير، درباره آن نوشته‌اند: در چهارچوپ جريان تفسيرنگارى شيعى، در روشن تفسيرى، پس از «مجمع البيان»، اين تفسير را مى‌توان حلقه مفقوده‌اى دانست كه در جمع بين جنبه‌هاى عقلانى در تفسير و تلاش براى دست يافتن به روشى سهل و آسان در تعبير و عرضه مطالب، همت ورزيده است. در نگارش و تبيين مطالب، توضيح روشن و رسا، نثر روان و استوار محدود ساختن مطالب در محدوده روشن‌گرى پيرامون آيات و پرهيز از «اطناب ممل» و «ايجاز مخل»، دقت شايسته در انتخاب روايت و منقولات و... از جمله ويژگى‌هاى برجسته اين تفسير است. اين تفسير، تفسير متوسط مؤلف است؛ از تفسير «الوجيز» وى، گسترده‌تر است و از «صفوة التفاسير»، كوچك‌تر و خلاصه‌تر. در پایان هر جلد از اين تفسير، فهرست محتويات آن جلد ذكر شده است. در پاورقى نيز برخى از عبارات مغلق توضيح داده شده است. آقاى دكتر سيد‌‎محمد بحر العلوم، بر اين تفسير، مقدمه‌اى نوشته‌اند مفصل و سودمند و در ضمن آن، از تفسير و مفسران شيعه، ميراث تفسيرى شيعه و گستردگى آن، زندگانى مؤلف و آثار وى، اشاره‌اى به تفسير «الجوهر الثمين» و روش تفسيرى مؤلف و... سخن گفته است. در جلد اول از آغاز قرآن تا پایان سوره آل عمران تفسیر شده است.
تفسير المنسوب الى الإمام ابی محمد الحسن بن علي العسكري علیهم السلام
نویسنده:
حسن بن علی عسکری؛ ناظر: محمدباقر موحد ابطحی؛ محقق: مدرسة الامام المهدي علیه السلام
نوع منبع :
کتاب , آثار منسوب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مدرسة الامام المهدي علیه السلام,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم. متن اين تفسير تا پایان آيۀ 282 سورۀ بقره موجود است. اين تفسير با بيان رواياتى راجع به فضائل قرآن و تأويل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذكر احاديثى مشتمل بر فضائل اهل‌بيت. و مثالب دشمنان اهل‌بيت. ادامه يافته است. بحثهاى متعددى نيز دربارۀ سيرۀ نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پيامبر و يهوديان، مطرح شده است. در مجموع، در اين تفسير 379 حديث آمده است. بيشتر روايات طولانى و مفصّل است، به طورى كه گاه يك روايت چندين صفحه را در بر مى‌گيرد. و به همين جهت، در برخى موارد ساختار روايى از بين رفته است. در برخى روايات نيز آشفتگى وجود دارد. در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است. در اين تفسير به اسباب نزول آيات كمتر توجه شده، گر چه به مصاديق آيات اشاره شده است. مباحث صرفى و نحوى و بلاغى نيز در اين تفسير وجود ندارد. سلسلۀ سند روايت كتاب نشان مى‌دهد كه نقل اين تفسير در ميان محدّثان و فقهاى قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است. مطالب تفسير را محمد بن قاسم استرآبادى خطيب، مشهور به مفسر جرجانى، كه شايد تدوين كنندۀ تفسير نيز باشد، از دو راوى آن، يعنى ابوالحسن على بن محمد بن سيار و ابويعقوب يوسف بن محمد بن زياد، نقل كرده است. در مقدمۀ كوتاه اين دو بر تفسير آمده است كه بعد از به قدرت رسيدن حسن بن زيد آنان مجبور به مهاجرت از وطن خود شدند. از آنجا كه آنها از آمدن خود نزد امام حسن عسكری‌ عليه‌السلام سخن گفته‌اند، تاريخ ورودشان به سامرا مى‌بايست بعد از 254 بوده باشد، زيرا اين سال، زمان آغاز امامت امام عسكری‌ عليه‌السلام بوده است. در ادامه گفته‌اند كه متن كل تفسير را به مدت هفت سال نزد امام فراگرفته‌اند. حال آنكه از وفات امام در 260 سخنى به ميان نيامده است و ظاهرا پس از درگذشت امام، آن دو به موطن خود بازگشته‌اند. با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به شيخ صدوق (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است. ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه. ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پایان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است. بر اين اساس، اگر شيخ صدوق خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن نجاشى (متوفى 450؛ است كه در ذيل آثار شيخ صدوق به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد. شيخ صدوق است. در آخر آن روايت نيز شيخ صدوق بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است. نخستين منتقد وثاقت تفسير، احمد بن حسین بن عبيداللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسکری(ع) روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است. معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آورده‌اند، از جمله گفته‌اند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد. و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كرده‌اند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند. و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست. بنابراین، ذكر نام آنها در برخى روايات ديگر، سهو كاتب است. اما اين مطلب پذيرفتنى نيست، زيرا نام پدران ابن سيار و ابويعقوب در تمام روايات منقول از اين تفسير در آثار متعدد شيخ صدوق آمده است. دربارۀ سهل بن احمد هم نجاشى. ضمن معرفى او، وى را از جمله كسانى دانسته كه بر آنها خرده‌اى نيست. خطيب بغدادى. تنها به تشيع سهل بن احمد و نمازگزاردن شيخ مفيد (متوفى 413) بر جنازۀ وى اشاره كرده است كه اين مطلب بر جلالت مكان وى در بين اماميه دلالت دارد. نكتۀ جالب توجه ديگر قرار داشتن پدر ابن غضائرى در طريق روايت تفسير با همين سلسله سند متداول است. برخى گفته‌اند كه طريق شيخ صدوق در روايت اين تفسير، متعدد است، زيرا در مواردى به جاى محمد بن قاسم استرآبادى از محمد بن على استرآبادى، در طريق خود از دو راوى تفسير، ياد كرده است. بعيد نيست كه اين دو، يكى بوده باشند، زيرا ذكر نام جد به جاى پدر متداول بوده است. همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسکری(ع) نگاشته است. اما شيخ طوسى. حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كرده‌اند. محدّث نورى (متوفى 1320؛ج 5، ص188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين آقا بزرگ طهرانى. اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادی‌ عليه‌السلام است و حسن بن خالد نمى‌تواند از راويان امام حسن عسکری(ع) باشد. در فهرست نسخه‌هاى عكسى و ريز فيلمهاى كتابخانۀ سيد‌‎عبدالعزيز طباطبائى (متوفى بهمن 1374) در قم، سه نسخه با عنوان تفسير نگاشتۀ ابوعلى حسن بن خالد برقى معرفى شده است. اما با مراجعۀ نويسندۀ مقاله و رؤيت نسخه‌ها مشخص شد كه آنها همين تفسير منسوب به امام حسن عسکری(ع) و با همين سلسله سند متداول‌اند و دليلى برای انتساب اين نسخه‌ها به برقى، حداقل در اين نسخه‌ها، وجود ندارد. پس از شيخ صدوق، ابومنصور احمد بن على طبرسى در كتاب احتجاج ضمن معرفى منابع خود از تفسير امام حسن عسکری(ع) ياد كرده، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به اين دليل، سند روايت كتاب را به طور كامل آورده است. سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى. نيز از اين تفسير، بدون اشاره به نام آن، مطلبى نقل كرده است. ابن شهر آشوب نيز از اين تفسير، با تصريح به نام آن ولى بدون ذكر سند، مطلبى آورده است. عبدالجليل قزوينى، كه در حدود 560 كتاب نقض را مى‌نوشته، از جمله تفاسير مشهور امامى به تفسيرى با عنوان تفسير امام حسن عسکری(ع) اشاره كرده، اما چون از اين تفسير مطلبى نقل نكرده است، نمى‌توان به طور حتم مقصود وى را همين تفسير موجود دانست. محقق كركى (متوفى 940) و شهيد ثانى زين‌الدين بن على عاملى (متوفى 965) در اجازات خود، در شمار كتبى كه اجازۀ روايت آن را داده‌اند، حديثى را از اين تفسير با ذكر طريق خود به آن آورده‌اند. در ميان فقهاى معاصر امامى، شيخ محمد جواد بلاغى (متوفى 1352 ش) ضمن رساله‌اى از نادرستى انتساب اين تفسير به امام حسن عسكری‌ عليه‌السلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است. آيت‌اللّه خوئى و شيخ محمدتقى تسترى نيز با او هم رأى‌اند. با اين حال، مطالبى در اين تفسير وجود دارد كه معمولا فقها آن را پذيرفته‌اند. برای نمونه مى‌توان به حديث مشهور در بيان اوصاف فقهایى كه مى‌توان از آنها تقليد كرد اشاره نمود. گزارش تقريبا كاملى از اقوال علماى اماميه دربارۀ اين تفسير را استادى آورده است. نسخه‌هاى خطى متعددى از اين تفسير موجود است. متن تفسير به فارسی ترجمه شده است. قديمترين ترجمۀ فارسی موجود آن، آثار الاخيار نام دارد كه ترجمۀ ابوالحسن على بن حسن زواره‌اى (متوفى 984) و ترجمۀ تمام متن موجود است. قدرت اللّه حسینى شاهمرادى نيز سورۀ فاتحۀ اين تفسير را با عنوان تفسير فاتحة الكتاب از امام حسن عسکری(ع) سلام اللّه عليه و پژوهشى پيرامون آن (تهران 1404) با مقدمه‌اى مبسوط در اثبات و ثاقت تفسير، ترجمه و منتشر كرده است. سيد‌‎حسين بهريلوى (بريلوى؛ متوفى 1361) اين تفسير را به زبان اردو ترجمه كرد و با عنوان آثار حيدرى به چاپ رساند. متن عربى تفسير چند بار چاپ شده است. اين كتاب، بر اساس شش نسخۀ خطى و به كوشش سيد‌‎محمدباقرابطحى، در 1409 در قم چاپ انتقادى شد.
تفسير من وحي القرآن المجلد 1
نویسنده:
محمدحسين فضل الله
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الملاک,
چکیده :
تفسیر مِنْ وَحْیِ القُرْآن از تفاسیر شیعه به زبان عربی اثر سید محمدحسین فضل‌الله عالم دینی شیعه اهل لبنان. این تفسیر در واقع، سلسله درس‌های قرآنی فضل‌اللّه برای جوانان و تحصیل‌کردگان است. تفسیر من وحی القرآن، کل قرآن را در بر گرفته و از تفاسیر علمی با رویکرد اجتماعی به شمار می‌رود. نویسنده تفسیر «من وحی القرآن» در شمار آیه‌محوران قرار دارد. او در جای‌جای تفسیر خویش، خودمحوران را نکوهش می‌کند و ایشان را به آیه‌محوری فرا می‌خواند. در نگاه فضل‌الله، مخاطب قرار‌دادن همگان و دعوت ایشان به تأمل و تدبر در قرآن، نشان از این واقعیت دارد که قرآن فهم‌پذیر است و همگان می‌توانند به فهم آیات برسند. تفسیر من وحی القرآن ترتیبی است و از ابتدای سوره حمد آغاز شده و تا پایان سوره ناس را در بر دارد. او در ابتدای هر سوره علت نام‌گذاری را به اسم خاصش بیان می‌کند. مفسر سپس به تحلیل در اطراف آیه می‌پردازد، بدون آنکه وارد جزئیات ادبی و بلاغی و بحث‌های کلاسیک شود... این تفسیر در توضیح آیات و تحلیل مسائل اعتقادی و اجتماعی به تفسیر المیزان اشاره دارد و ضمن استفاده، گاهی دیدگاه‌های این تفسیر را نقد می‌کند. ویژگی‌های کتاب: * پرهیز از ورود به مباحث غیر تفسیری؛ فضل الله در تفسیر آیات قرآن تنها در محدوده تفسیر سخن می‌گوید و از ورود به موضوعات غیر تفسیری حذر می‌کند. * گزیده‌گویی؛ از دیگر خصوصیات تفسیر «من وحی القرآن»، پرهیز نویسنده از طرح مباحث تکراری است. برای نمونه: * مباحث ادبی آیات را بسیار کوتاه می‌آورد و از درازگویی و توضیح آنچه در تفاسیر بسیار گفته شده، پرهیز می‌کند. * از یادکرد فضایل سوره‌ها و آیات طفره می‌رود و به ندرت فضیلت یک آیه یا سوره را بیان می‌کند. * نظرات تفسیری را بسیار کوتاه می‌آورد و از تفصیل آنها حذر می‌کند. * فایده‌گرایی؛ نویسنده در طرح مباحث تفسیری، اصل را بر فایده‌دار بودن و آن هم فایده بسیار داشتن مباحث گذاشته است. * پیروی از اسلوب قرآن در تفصیل و اجمال؛ فضل‌الله روش تفسیری خویش را در تفصیل و اجمال مطالب و موضوعات اسلوب قرآن معرفی می‌کند. * شبهه‌شناسی؛ طرح شبهات کلامی، فقهی، تفسیری و... و نقد و بررسی محکم و استوار آنها از دیگر ویژگی‌هاست. * نتیجه‌گیری از پیام آیات؛ نویسنده «من وحی القرآن» قرآن را مایه حیات فکری و عملی تمامی انسان‌ها می‌بیند. * آزاد اندیشی؛ از دیگر ویژگی‌های «من وحی القرآن»، آزاد‌اندیشی نویسنده و تسلیم نشدن در برابر نظریات مفسران برجسته شیعه و اهل سنت است. * آشنایی نویسنده با دانش‌های جدید؛ او در جای جای اثر خویش، یافته‌های علمی و نسبت آن‌ها با آیات قرآن را به بحث و بررسی می‌گیرد و در برخی موارد، اصل تفسیر علمی را زیر سؤال می‌برد. * طرح تفسیر در قالب پرسش و پاسخ؛ ویژگی دیگر تفسیر «من وحی القرآن»، طرح مباحث تفسیری در قالب پرسش و پاسخ است. علامه پرسش و پاسخ را یکی از بهترین اسلوب‌های تربیتی می‌شناسد و آن را در تعمیق اندیشه، فکر و وجدان بسیار پراهمیت معرفی می‌کند. * نوآوری در مسائل زنان؛ از دیگر ویژگی‌های تفسیر «من وحی القرآن»، نظریات خاص او در تفسیر آیات ناظر به زندگی خانوادگی و زنان است. * پیرایش تفسیری؛ فضل الله در پیرایش نظریات تفسیری، از مبانی و معیارهای خاصی بهره می‌گیرد. در نظرگاه او، نظریات تفسیری در صورتی شایسته طرح هستند که مستند علمی داشته باشند. در غیر این صورت، گزارش آن نظریات شایسته طرح در تفاسیر نیست. * رودررویی با نظریات تفسیرگران؛ او سیاق را یکی از نشانه‌های درستی و نادرستی نظریات تفسیری می‌شناسد و در جای‌جای تفسیر خویش، آراء تفسیری را به کمک سیاق به سنجش و ارزیابی می‌گیرد. جلد اول کتاب شامل تفسیر سوره حمد و آیه 1 تا 39 بقره می باشد.
تفسير الصراط المستقيم المجلد 3
نویسنده:
حسين بروجردي؛ مصحح: غلامرضا بن علي اكبر بروجردی
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة انصاريان,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسیر الصراط المستقیم تأليف سيد حسين بروجردى، به زبان عربى است. اين تفسير توسط غلامرضا مولانا بروجردى تحقيق و تعليقه‌نگارى شده است. اين تفسير شامل تمام قرآن نمى‌باشد. آنچه در برنامه موجود است، 5 جلد و تا پايان آيه 41 البقره مى‌باشد، ولى مرحوم شيخ آغابزرگ تهرانى درباره اين تفسير نوشته: «سه مجلد ضخيم از اين تفسير بيرون آمده است. جلد سوم به سوره فاتحه اختصاص یافته است. اگر بخواهیم روش غالب این تفسیر را توصیف نماییم، باید گفت که: روش مفسر، روائی و ماثور با استفاده از روایات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و اهل بیت علیهم‌السّلام می‌باشد. و در کنار آن رویکردی اخباری در بعضی مسائل از خود نشان می‌دهند. (مانند بحث تجسم اعمال) محقق ارجمند این تفسیر، غلام رضا مولانا بروجردی می‌باشد انگیزه خود را از تحقیق، این می‌داند که با مطالعه تفسیر الصراط المستقیم آن را از هر جهت جامع و پر محتوی دانسته و از اینکه تا آن زمان منتشر نشده ابراز تاسف می‌نماید، سپس شوق خود را برای نشر آن به نوادگان مفسر که نسخه خطی به خط مصنف و نسخه استنساخ شده از آن، نزد آنان بوده، ابراز داشته، با مساعدت آنها، امر تحقیق را انجام داده است. اگر بخواهيم روش غالبى اين تفسير را توصيف نماييم، بايد گفت كه روش مفسر، روائى، با استفاده از روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) است. وى در كنار آن، رويكردى اخبارى در بعضى مسائل از خود نشان مى‌دهد (مانند بحث تجسم اعمال، ج4، ص500 به بعد). شيوه كلامى را نيز كم و بيش در تفسير خود دارد. او در مباحث كلامى وارد شده و توضيحات بيش از مقام تفسير مى‌دهد (مانند ج3، ص506، به بعد ذيل «إياك نستعين» و بحث استعانت، در اعيان ثابته، اغراض افعال الهى، نظر اشاعره و رد آن و نيز ج4، ص209 به بعد، بيان مفصل مجسمه، مشبهه، مجبره، مفوضه و نقد آنها). بعد تحليلى و اجتهادى و بيان احتمالات متعدد در معانى آيات و الفاظ را نيز بايد به شيوه ايشان اضافه كرد (مانند ذكر اقوال و احتمالات در «ذلك الكتاب» ، ج4، ص92، به بعد). در بيان اقوال مفسرين فقط به نقل آنها اكتفا نكرده، به نقد و بررسى آنها مى‌پردازد (مانند ج3، ص511 به بعد، بحث مفصل در معناى استعانت). در اين بين نظرى به مسائل عرفانى داشته، براى توضيح مطلب خود و گاه براى نقد، آنها را مطرح مى‌نمايد (مانند اشاره به نظر مولوى با استفاده از اشعار وى، ديدگاه افلاطون، كفر دانستن اعتقاد به وحدت وجود (در بحث هدايت، ج3، ص540 تا 546) و همچنين اشاره به بحث عوالم الهيه (ج4، ص15 به بعد) و نقد ابن عربى در بحث عذاب (ج4، ص263)). در اين بخش گاهى بحثى مستقل به نام «تبصرة عرفانية» را مطرح مى‌نمايد (مانند ج3، ص78). مطالبى مفصل در استعاذه و تفسير بسم الله الرحمن الرحيم را در ابتداى سوره حمد بيان كرده‌اند كه در سوره بقره اين دو مطلب مطرح نمى‌شود. در تفسير آيات، ابتدا لغات مشكل آيات را بيان كرده، به توضيح آن مى‌پردازد، سپس قرائت كلمات را در حدّ بيان بعضى قرائات شاذه و مطرح كردن برخى مسائل تجويدى مانند موارد وقف (مانند ج4، ص102)، گوشزد كرده، گاهى نيز در اين قسمت عنوانى به نام «قرائة غريبة» بازگو مى‌كنند (مانند ج4، ص98). پس از آن شأن نزول آيه را (در صورت دارا بودن) نقل و تجزيه و تحليل مى‌نمايد. بعد از اتمام مباحث فوق، عنوان «تفسير فراز آيه» آغاز شده، به تبيين و شرح مفصل آن مى‌پردازد. در توضيح كلمات و معنا و تفسير آنها در كنار روايات و تحليل‌هاى اجتهادى خود، از آيات ديگر قرآن نيز بهره مى‌برند (مانند ج4، ص219-220 و 221). وى در ذيل «ألم» در سوره بقره، بحث را به كل حروف مقطعه مى‌كشاند و اقوال را بيان و تجزيه و تحليل مى‌نمايد (ج3، ص56 تا 76 بعد از بيان قول نهم، وجوه آخر را مطرح مى‌كنند). وى در ذيل «ألم» در سوره بقره، بحث را به كل حروف مقطعه مى‌كشاند و اقوال را بيان و تجزيه و تحليل مى‌نمايد (ج3، ص56 تا 76 بعد از بيان قول نهم، وجوه آخر را مطرح مى‌كنند). در بحث «دلالة الحروف و الألفاظ على مدلولاتها» واضع را خداوند مى‌داند و اين دلالت را ناشى از وضع او محسوب مى‌دارد. عنوانى به نام «دليل إعجاز القرآن»، ذيل برخى از آيات مطرح مى‌نمايد كه در آن بحث، از وجوه و جنبه‌هاى مختلف اعجاز آيه يا آيات مورد نظر، سخن به ميان مى‌آورد (مانند ج4، ص479). مفسر محترم ضمن رعايت تفسير ترتيبى، از بيان موضوعات قرآنى متناسب با آيات و توضيح آنها به كمك روايات و آيات ديگر، كوتاهى نكرده و بحث‌هاى موضوعى زيادى را مطرح مى‌نمايد. محقق در ابتدا مقدمه‌ای در ۱۲۰ صفحه ارائه داده است. در این مقدمه پس از بیان اجمالی درباره تفسیر و مشاهیر صحابه در تفسیر، طبقات مفسران را از قرن اول هجری تا زمان مفسر (قرن سیزدهم هجری) مطرح کرده، که جمعا ۳۴۹ نفر را مورد بررسی قرار داده است. سپس به ترجمه مفسر، اساتید و شاگردان او، دیدگاه علماء درباره وی، وفات، تالیفات و فرزندان ایشان، پرداخته است.
تفسير ست سور من القرآن الكريم
نویسنده:
حبيب الله بن علي مدد شريف كاشاني
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مؤسسة شمس الضحی الثقافیة,
چکیده :
تفسير ست سور من القرآن الكريم اثر ملا حبيب‌الله شريف كاشانى (1262ق-1340ق) از علماى شيعه به زبان عربى است. كتاب دربردارنده تفسير شش سوره از قرآن در يك جلد مى‌باشد كه در محرم 1327ق به پايان رسيده است. در ابتداى كتاب شرح حال مختصرى از مؤلف بيان شده سپس متن كتاب آمده است. متن كتاب شامل شش بخش يا فصل به ترتيب سوره فاتحه، فتح، جمعه، ملك، كوثر و توحيد است. ذيل برخى از سوره‌ها نيز زير مجموعه‌هايى است كه توضيح آن مى‌آيد. اولين بخش كتاب درباره سوره فاتحه و تفسير آن است مؤلف اسم اين بخش از كتاب را به «الانوار السانحة في تفسير سوره الفاتحة» نام‌گذارى كرده است. اين بخش شامل مقدمه‌اى در فضيلت قرآن به‌خصوص سوره حمد و هشت فصل است. و هر كدام از فصول نيز داراى زير مجموعه‌هايى به‌نام‌هاى «جنه»، «مقام»، «مقاله» و... مى‌باشد. مؤلف ذيل هر بخش از آيه بحث‌هاى لغوى، اصطلاحى، ادبى، نحوى، شأن نزول، و در برخى از آيات فايده‌اى كه حاوى نظرات مختلف مفسرين درباره آيه مذكور و نظر انتخابى خود است، مى‌آورد. ساير بخش‌هاس كتاب، كه شامل پنج بخش می‌باشد ابتدا آيه مورد نظر را آورده سپس مواردى كه در ذيل سوره حمد ذكر شد مى‌آيد. مؤلف ابتداى برخى از سورها مقدمه‌اى درباره آن سوره مى‌آورد. ايشان در تفسيرش از اشعار عربى نيز از نظرات بسيارى از مفسرين و محدثين استفاده برده است.
تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم في تأويل كتاب الله العزيز المحكم المجلد 6
نویسنده:
حيدر آملی؛ محقق: محسن موسوی تبریزی
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: المعهد الثقافی نور علی نور,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تَفْسیرُ المُحیطُ الأعْظَم وَ الْبَحْرُ الخِضَمّ فی تَأویلِ کتابِ اللّه العَزیزِ المُحْکَم تفسیر قرآن نوشته سید حیدر آملی عالم شیعی قرن هشتم است. سید حیدر در تفسیر آیات که فقط جلد اول و دوم آن به صورت دست‌نویس در کتابخانه آیت الله مرعشی موجود بوده، روش عرفانی بر اساس مکتب اهل بیت را دنبال کرده است. سید حیدر آملی کتاب تفسیر المحیط الأعظم را در سال ۷۷۷ق در هفت جلد به پایان رسانده است. سید حیدر، پس از تألیف چند کتاب و رساله به زبان فارسی و عربی که به چهل عدد می‌رسد اینگونه تعبیر می‌کند که حق تعالی مرا به تأویل قرآن کریم، امر و فرمان داد و من تفسیری عرفانی در هفت جلد بزرگ نوشتم و آن را به «محیط اعظم و طود اشم در تاویل کتاب الله عزیز محکم» نامیدم. او این تفسیر را در نهایت حسن و کمال و در غایت فصاحت و بلاغت تدوین کرد و به قول خودش توفیق ربانی ظهور کرد به طوری که قبل از من، احدی کتابی مانند این ننگاشته است. سید حیدر در این کتاب، متنی جامع تأویل و تفسیر به نحوی که تأویلات آن بر وفق مشرب اهل توحید و اهل حقیقت بوده و در عین حال، حتی ظاهر آن هم از قاعده پسندیده اهل بیت خارج نباشد را جمع کرده است. روشن است جوهر عقیدتی و عملی شیعی-صوفیانه سید حیدر با مختصات ویژه خود و تأثرش از مکتب ابن عربی در این تفسیر، جاری و ظاهر است. نويسنده در نگارش تفسير، در ابتدا بر شيوه مفسران به‌گونه ظاهرى آيات را تفسير مى‌كند و آنگاه روايات را بر اساس منابع فريقين مى‌آورد و سپس به تأويل آيات مى‌پردازد. در نقل مطالب و حقايق به تفسير مجمع البيان، كشاف، تأويلات ملا عبدالرزاق كاشانى معروف به تفسير ابن عربى و بحر الحقايق نجم‌الدين دايه تكيه مى‌كند و در ژرفانگرى و استحكام مطالب، سنگ تمام مى‌نهد. وى كتاب را بر اساس توضيحى كه در مقدمه آورده در هفت جلد سامان داده است و بر مجموع آن پيش‌درآمدى مفصل در هفت بخش نگاشته است كه ضمن آن از تفسير و تأويل و وجوب نقلى و عقلى آن و فرق آن دو با هم، آيات آفاقى و تطبيق آن با آيات قرآنى، حروف آفاقى و تطبيق آن با حروف قرآن، كلمات آفاقى و تطبيق آن با كلمات قرآن، كتاب آفاقى تفصيلى و تطبيق آن با كتاب الهى و قرآن اجمالى، تبيين شريعت، طريقت و حقيقت و بيان توحيد و اقسام و مراتب آن، سخن به ميان آورده است. تمام اين مطالب را در مقدمات هفت‌گانه مطرح نموده و سپس به تفسير قرآن از سوره فاتحه تا آخر قرآن (سوره ناس) پرداخته است. برخی از موضوعاتی که در جلد ششم به آن پرداخته شده است عبارتند از: توحید، امر بین الامرین، رحمت الهی، تفسیر بسمله، شکر و...
  • تعداد رکورد ها : 92