جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 84
بررسی موضوع التقاط در قرآن و حدیث با رویکردی بر نظریات شهید مطهری
نویسنده:
صلاح‌الدین غلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نگارنده در اين تحقيق پس از معنا شناسي التقاط و بيان گونه هاي آن تلاش نموده است، عوامل پيدايش، پيامدها و راهکار هاي مقابله با اين جريان فکري مخرب رابا تکيه بر آيات قرآن و احاديث معصومين عليهم السلام، مورد واکاوي قرار داده و از اين رهگذر مسلمين را متوجه خطري نمايد که خواسته يا ناخواسته کيان معرفت اسلامي را در معرض تلاشي و انهدام قرار مي دهد. به آنان معرفت و شناخت نسبت به اين خط فکري ويرانگر ارزاني دارد و در آن ها هوشياري و انگيزه ي جهاد و مبارزه با آن پديده ي خطرناک فرهنگي که حيات فردي و اجتماعي آنان را به مخاطره مي اندازد و عزت و سيادتشان را به تاراج مي برد، ايجاد نمايد.
مقایسه میان دو مفهوم مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی
نویسنده:
زینب شریعت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مورد چگونگی پیدایش هستی و خلفت انسان پیوسته بین الهیون و مادیون چالش‎های فلسفی بزرگی وجود داشته است که از دوران یونان قدیم و حتی قبل از آن تا به امروز ادامه یافته است. پژوهش حاضر کاوشی در راستای بررسی دو مفهوم کلیدی؛ مُثُل افلاطون و فروهر زرتشتی است. یکی از مسائل بنیادی در فلسفه افلاطون، نظریه‌ی مُثُل اوست. این نظریه کوششی برای تبیین هستی و نظریه پردازی در خصوص منشأ آن است. وی معتقد است هر امری از امور عالم چه مادی باشد مانند حیوان، نبات و جماد؛ چه معنوی باشد مانند شجاعت، عدالت و غیره اصل و حقیقتی دارد که سرمشق و نمونه‌ی کامل اوست و با حواس درک نمی‌شود بلکه تنها عقل آن را درمی‌یابد. به طور کلی فلسفه افلاطون براساس تمیز دادن میان واقعیت با صورت ظاهر یا « بود » و « نمود » است. از سوی دیگر بر طبق جهان‌بینی زرتشتی، اهورامزدا عالم ماده را از روی صور روحانی پاک آفریده است که فروهر خوانده می‌شود. در باطن هر یک از موجودات جهان این روح مینوی « فروهر » به ودیعه نهاده شده است. به طور کلی آنان ارواح خارجی و ازلی هستند که از آغاز آفرینش نگهداری و پاسداری جهان به آن‌ها وابسته است. مهم‌ترین هدف نگارنده از نگارش رساله‌ی پیش‌رو با عنایت به ساختار کلی نظریه‌ی مُثُل در فلسفه افلاطون و فروهر در آموزه‌های زرتشتی مقایسه تحلیلی و تطبیقی میان این دو مفهوم بوده و در این راستا بر منابع اصلی یعنی کتب افلاطون و کتاب مقدس زرتشتیان « اوستا » و دیگر کتب دینی آنان تکیه شده است.
تحليلی تازه از تعامل معناشناسی و تفسير قرآن به قرآن با الهام از ديدگاه ايزوتسو
نویسنده:
حامد ساجدی، ابوالفضل ساجدی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«معناشناسي»، از علوم نوپا در دنياي غرب است كه از زيرشاخه‌هاي زبان‌شناسي به شمار مي‌آيد و به دنبال فهم بهتر معناي سخن است. اين علم در پي كشف سازوكارهاي معنا با روشي علمي‌است. يكي از اين نگاه‌هاي نو و كارآمد، نگاه معناشناسانة قرآن‌پژوه ژاپني، توشيهيكو ايزوتسو، است. وي با به‌كارگيري معناشناسي قومي‌در متن قرآن، عملاً گونه‌اي از تفسير «قرآن به قرآن» را عرضه كرده است. با اين حال، ديدگاه وي دچار كاستي‌ها و ابهاماتي است. در واقع، وي تنها گام‌هاي اوليه را آغاز كرد و اكنون لازم است قدم‌هاي بعدي و تكميلي طي شود. مقالة حاضر با روش «تحليلي ـ توصيفي» درصدد رفع نقاط ابهام اين فرضيه و بسط و تكميل آن است تا با رسيدن به يك معناشناسي تكامل يافته، بيشتر و دقيق‌تر تفسير قرآن را ياري كند. نوشتار پيش رو پس از پيرايش مباني معناشناسي قومي‌، از دو عنصر «نسبيت زباني» و «ترجمه‌ناپذيري» به مباحث «روش‌شناختي» مي‌پردازد. ايزوتسو از تأثير جهان‌بيني متكلم در فهم معناي واژگان سخن گفته است. در ادامه، نشان مي‌دهد كه مي‌توان جهان‌بيني متكلم را به پنج ساحت تقسيم كرد تا تعامل جهان‌بيني و زبان بهتر و دقيق‌تر فهم شود. در مجموع، مي‌توان گفت: توجه به پنج جهان‌بيني قرآني را بايد در فهم واژگان اين كتاب دخيل دانست: جهان‌بيني تصديقي در عرض معناي واژه؛ جهان‌بيني تصديقي در طول معناي واژه؛ جهان‌بيني ترسيمي؛ جهان‌بيني تصوري؛ و جهان‌بيني لفظي.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
اندیشه سیاسی سید جعفر کشفی
نویسنده:
عبدالوهاب فرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
.1 نقطعه آغازین و همچنین اندیشه سیاسی کشفی عقل و جهل است . او با تاویل که از رویات باب عقل و جهل اصول کافی دار معتقد است که عقل به عنوان صادر اول، نخستین مخلوقی است که از کتم عئم پایه به عرصه وجود نهاد و با یک فاصبه تاخر زمانی موهوم از قوس وجوب و قدم پروردگار حدوث یافته است . این عقل که در احادیث اسلامی نیز به روح محمدی و روح علوی خوانده می‌شود در اندیشه کشفی، همان شرع اما در لباسی دیگر است ، .2 در جهان‌شناسی او جهان، عرصه گشت و بازگشت (دیار و اقبال) عقل و مواجهه آن با جهل است عقل به عنوان صادر اول طی دو فرمان با مخلوقات اتصال برقرار می‌کند. در آغاز، عقل فرمان یافت تا از اصل خود جدا شده و با نزول در عالم به سوی مخلوقات روی کند. از این حرکت ، وجهه ظاهری عقل به وجود آمد که با "نبوت و تنزیل" مطال‌بقت دارد. فرمان دومی عقل را وادار می‌کند تا به اصل خویش بازگردد. این حرمت ، مجهه ظاهری عقل را به وجهه باطنی آن باز می‌گرداند که با "ولایت تاویل" مطابقت دارد. این ادبار و اقبال عقل که از هبوط حضرت آدم آغاز و تا پایان دنیا فرجام می‌یابد در کنار ستیز همیشگی‌ای با جهل، سرنوشت محتوم جهان و تاریح بشریت است ، .3 افزون بر این، تحلیل واقه‌گرایانه کشفی از ماهیت انسان در کنار اختلاط نامتمایز عقل و جهل در سراسر عصر نبوت (از هبوط آدم تا ظهور حضرت حجت -عج-) دلنگرانی‌های او را از سرنوشت آدمی دو چندان کرده است . در منظر او، آدمی مقسم نیروهای خیر و شر است که در جمع مختلط عاقلان و جاهلان به طبیعیات روی می‌آورد و بدیت ترتیب از غایتمندی زندگی باز می‌ماند. مجموعه این مسایل کشفی را واداشته تا بدین سوال: که آدمی در سایه چه دولتی و در جمع چه مدینه‌ای به سعادت می‌رسد؟ پاسخ دهد. به باور او تنها در مدینه الهیه به رستگاری می‌رسد، مدینه‌ای به سعادت می‌رسد، مدینه‌ای که "دولت عقل بر آن حکم می‌راند" دولت حقه اولیه، امامت ائمه، ریاست جکمت و بالاخره به رستگاری می‌رسد، مدینه‌ای که "دولت عقل" بر آن حکم می‌راند، دولت حقه اولیه، امامت ائمه، ریاست حکمت و بالاخره ریاست افاضل، گونه‌هایی از دولت که در عصر نبوت می‌توانند ثمره اخرویه و بقائیه را بر حیات اهل مدینه مترتب سازند. دولت حقه ثانویه نیز که در عصر ولایت بر پا می‌گردد کامل‌ترین دولتی است که ابناء عقل در پناه آن به بالاترین فضایل انسانی دیابند، .4 در غیر ریاست افاضل، حاکم دینی یا عین عقل است و یا متصل به آن، و در ریاست افاضل نیز سلطان به علت تعلق خاطری که به اجرای احکام عقل و شرع دارد مورد الهامات و الطاف غیبیه وقع می‌گردد و بدین طریق با صادر اول مرتبت می‌شود.
مناسبات دین و علوم انسانی از منظر شهید مطهری
نویسنده:
محمود موسوی درچه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این رساله مناسبات دین و علوم انسانی از دیدگاه استاد مطهری می‌باشد . اکنون در جامعه علمی ما، تفاسیر و تلقی‌های گوناگونی از «هویت» علوم انسانی اسلامی وجود دارند که حتی گاه، با یکدیگر متعارض هستند. بنابراین، می‌باید به عنوان یک گام بنیادی در مسیر طراحی و ترسیم «مناسبات دین و علوم انسانی »، بتوانیم به طور دقیق به این مسأله بپردازیم. در این زمینه استاد مطهری از جمله کسانی هستند که با مجهز ساختن خویش به علوم روز و نیز تحقیق درباره اسلام و تعالیم حیات بخش آن و فهم دقیق آن، در برابر انبوه تهاجمات و شبهات مختلف ایستادگی کرد و با منطق و استدلال به مبارزه با افکار الحادی، التقاطی و متحجرانه پرداخت و اسلام را بدور از هرگونه تحریف و بدعت و کژاندیشی معرفی کرد.این رساله در سه فصل سامان یافته است. در فصل اول از این رساله بعد از بیان سوالات اصلی و فرعی و ضرورت و پیشینه موضوع، به تعریف انسان و دین و علم و علوم انسانی می‌پردازیم. زیرا نگاه ما به علوم انسانی و مناسبات آن با دین بستگی به نگاه ما و تعریف ما از این موضوعات دارد. در ادامه در بخشی از این فصل به جایگاه ویژه استاد مطهری در اندیشه معاصر و مناسبات مکتب استاد با علوم انسانی اشاره خواهد شد.در فصل دوم به صورت کلی از رابطه علم و دین و رابطه انسان و ایمان دینی و همچنین مسأله فطرت انسان و تکامل انسان و قلمرو دین و پویایی دین از دیدگاه استاد مطهری بحث می‌کنیم.اما در فصل سوم به صورت جزئی وارد بحث اصلی مناسبات دین و علوم انسانی می‌شویم و رابطه دین و علوم انسانی فردی (اخلاق، تعلیم و تربیت، روانشناسی) و رابطه دین و علوم انسانی اجتماعی (تاریخ، جامعه شناسی، سیاست، مدیریت، اقتصاد، حقوق) را از دیدگاه استاد مطهری به بحث می‌گذاریم. رساله حاضر در صدد است تا از دیدگاه استاد مطهری به نزاع و کشمکش دین و علوم انسانی که بعضیها به آن قائلند، پایان دهد.
تحلیل مناسبتِ نظریه نسبیتِ اینشتاین و معرفت‌شناسیِ قرنِ بیستم
نویسنده:
امیر نعیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی نسبیتِ اینشتاین برای بسیاری از اندیشمندانِ معاصر دستمایه‌ی سنجش‌گری‌های فلسفیِ متنوعی قرار گرفت. بخشِ عظیمی از این سنجش‌گریها به مواجه‌ی نسبیت با فـلسفه‌ی کانت مربوط مـی‌شود، مواجهه‌ای که توجهِ فیلسوفان و فیزیکدانانِ فراوانی را به خود جلب کرده است. رساله‌ی حاضر تلاشی است برای نمایاندنِ بخشی از مواجه‌ی مذکور از طریقِ پی‌گیریِ نقدهایی که توسطِ کسانی مانندِ رایشنباخ، کارناپ، گودل، هایزنبرگ و خودِ اینشتاین، بر فلسفه‌ی کانت وارد آمدند، کسانی که همگی نقطه‌ی عزیمتِ خود را نسبیت قرار دادند و با تکیه بر آن به نقدِ فلسفه‌ی کانت پرداختند. نقدهای مذکـور در این رسـاله جملگی صبغه‌ی معرفت‌شناختی دارند و این مسأله بی‌ارتباط نیست با محوریتِ معرفت‌شناسی در نظامِ فلسفیِ کانت. نظریه‌ی نسبیت نه تنها در قیاس با فیزیکِ نیوتنی نگرشی نو به جهان است، بلکه این نگرشِ تازه با تجدیدِ نظر در شیوه‌ی نگریستن به جهان نیز همراه است، و از همین جهت است که قابلیتِ مواجهه با فلسفه‌ی کانت را پیدا می‌کند. هایزنبرگ نسبیت و فیزیکِ جدید را مستلزمِ تفسیری نو از امرِ پیشینیِ کانتی می‌داند و بر آن است که معنا و دامنه‌ی کاربردپذیریِ امرِ پیشینی بایستی با نظر به تجربه تعیین شود. کارناپ با ابتنای بر نسبیت، تفکیک میانِ هندسه‌ی فیزیکی و هندسه‌ی ریاضی را می‌پذیرد و از این راه به نقدِ احکامِ ترکیبیِ پیشینیِ کانت می‌پردازد و این احکام را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌داند. رایشنباخ نیز بر ناسازگاری میانِ نسبیت و فلسفه‌ی کانت تأکید می‌کند و رفعِ این ناسازگاری را منوط به اعمالِ اصلاحاتی در فلسفه‌ی کانت می‌داند؛ اینکه کانت بایستی دست از امرِ پیشینی به‌عنوانِ مبنایی برای تشکیلِ اصولِ همیشه صادق بردارد و به این قناعت کند که امرِ پیشینی مقومِ مفهومِ عین است، هرچند این تقویم‌کنندگی نیز به یک طریقِ منحصربفرد صورت نمی‌گیرد. اینشتاین نقشِ مهمِ مقولاتِ فاهمه در فرایندِ شناخت را می‌پذیرد، اما بجای اینکه همچون کانت آنها را ساختارهای پیشین و متصلّبِ فاهمه بداند، از آفریده شدنِ این مقولات توسطِ ذهن سخن می‌گوید، آفرینشی که نتیجه‌ی صرفِ ادراکاتِ حسی نیست، ولی اعتبارِ خود را مرهونِ همان ادراکات است. گودل در این میان وضعی خاص دارد. وی بر آن است که نظریه‌ی نسبیت گواهی برای آموزه‌های کانت دربابِ مفاهیمِ زمان و مکان فراهم آورده است و از این جهت می‌توان نسبیت را مؤیدِ فلسفه‌ی کانت به‌شمار آورد، بااین‌همه او نیز معتقد است برای اینکه کانت بتواند با نسبیت و فیزیکِ جدید همراه شود لازم است از برخی مدعیاتِ خود عدول کند، مدعیاتی مبنی بر اینکه علومِ طبیعی می‌باید محدود به حدودی باشند که توسطِ صورِ پیشینیِ ادراک فراهم آمده است. مطابقِ رأیِ گودل، کانت برای اصلاحِ این مسأله بایستی دست از فرضِ ناشناختنی بودنِ شیءِفی‌نفسه بردارد. درمجموع، انتقاداتِ مذکور در این نقطه موافق به‌نظر می‌رسند که نظریه‌ی نسبیت با امرِ پیشینی، آنچنانکه کانت آن را تعریف کرده بود، سازگار نیست، و هرچند نمی‌توان نقشِِ آن را در فرایندِ شناخت نادیده گرفت، اما به‌منظورِ همراهی با نظریه‌ی نسبیت باید آن را از نو تعریف کرد. محتوای کلِ رساله را از این منظر نیز می‌توان نگریست که علومِ طبیعی چگونه و تا چه اندازه می‌توانند ما را به تأمل دربابِ مفروضاتِ فلسفی‌مان وادار کنند.
بررسی رابطه دین با مبانی اخلاق زیستی
نویسنده:
زهرا مشجرابوزیدآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
عرفان و خرد شرقی در اندیشه و آثار حکیم اقبال لاهوری
نویسنده:
مسعود سرحدی ,عزیزاله سالاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه اقبال لاهوری، با تکیه بر نظام فکری خویش ( حکمت خودی)، بر خرد شرقی مشرق زمینیان و مسلمانان پای فشرده، خرد غربی و فلسفه‌های مادی گرا، انسان‌مدار و پوچ انگارانه آنان را به چالش می‌کشد. حکمت او آمیزه‌ای از برهان، عرفان، قرآن، حدیث، عشق، درد، فطرت، خودآگاهی، بیداری و شور و حماسه است که نظر و عمل تعالی‌بخش را در بر می‌گیرد. اقبال عقلانیت حاکم بر دنیای غرب را در فن و خبر خلاصه کرده و آن را خالی از نگاه (نگه) و نظر و شهود می‌داند. وی دستاورد فرهنگ و تمدن مغرب زمین را عمران و آبادی خرد ابزاری و ویرانی دل می‌بیند. او در منظومه «پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟» چنین می‌گوید: دانش افرنگیان غارتگری دیرها خیبر شد از بی‌حیدری آه از افرنگ و از آیین او آه از اندیشة لادین او روح شرق اندر تنش باید دمید تا بگردد قفل معنی را کلید (اقبال، 1343: 410) حکمت غربی، سرانجام از تجاوز و سیطره بر سرزمین‌های جهان سوم سر بر آورده و خرد غیررحمانی‌اش با رنگ و نیرنگ و نقشه‌های سلطه‌گرانه و فزون‌خواهانه توأم است. لازمه چنین فرایندی، مسخ فرهنگ‌های اصیل ملل محروم و نیز قربانی ساختن معارف و معنویات شرقی و باورهای دینی و کرامت انسانی آنان است. از این رو مردم مسلمان و شرقی را به اندیشه خودی، قوّت، همگرایی و خیزش دردمندانه و غیرتمندانه فرا می‌خواند؛ اندیشه‌ای که عین صلاح و فلاح و حق است: پس چه باید کرد ای اقوام شرق باز روشن می‌شود ایام شرق ای اسیر رنگ پاک از رنگ شو مؤمن خود کافر افرنگ شود.
صفحات :
از صفحه 161 تا 190
بررسی دیدگاه برخی از اندیشمندان معاصر ایرانی درباره ماهیت تکنولوژی از منظر حکمت متعالیه ، مطالعه موردی : مرتضی آوینی ، محمد مدددپور ، رضا داوری و عبدالکریم سروش
نویسنده:
ولی اله عموآقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دانشگاه اصفهان,
چکیده :
چکیده به تکنولوژی می توان با دو رویکرد متفاوت نظر کرد. می توان آن را ابزاری خنثی دید که بسته به قصدی که شخص استفاده کننده از آن دارد، می تواند در جهت خیر یا شر مورد استفاده قرار گیرد. اما در رویکرد دیگر، تکنولوژی نه یک ابزار صرف، که اساسا تکنولوژی را نوعی نگاه خاص به جهان و هستی دانست، نگاهی که در آن انسان به همه چیز به مثابه «منبع ذخیره انرژی» نظر می افکند. می توان رویکرد اول را تحت عنوان کلی «رهیافت جامعه شناسانه و روان شناسانه» و رویکرد دوم را «رهیافت فلسفی» نام گذاری کرد. تفاوت این دو رهیافت در نقطه نظرات خاصی که پیرامون برخی از موضوعات دارند ، بهتر نشان داده می شود. موضوعاتی همچون؛ نسبت تاریخ با انسان و اعمال و تفکراتش، چگونگی تبیین حوادث تاریخی، نسبت علم و رفتار انسان با پیش فرض ها و ارزش های حاکم در هر دوره ی تاریخی و نیز نسبت انسان با عالم و مبدا عالم. این بحث برای جوامعی همچون جامعه ایران، که خواهان رسیدن به «توسعه ی تکنولوژیک»می باشند، لازم و ضروری است زیرا با توجه به چنین تبیینی می توانیم تصمیم بگیریم که؛ آیا اساسا تلاش برای تکنولوژیک شدنِ جامعه ی ایرانی، کاری مفید ولازم است یا کاری غلط و مضر، که در حالت اول باید تمهیدی برای لوازم و شرایط «توسعه ی تکنولوژیک» اندیشید که بی شک، فهم این لوازم نیز از خلال چنین بحث و چالش هایی میسر می گردد. برخی از متفکران ایرانی مانندرضا داوری، محمد مددپور، سید مرتضی آوینی و عبدالکریم سروش نیز در این باب تاملاتی داشته اند. سه اندیشمند اولی را می توان جزو مدافعان رهیافت فلسفی دانست و چهارمی را از جمله مدافعان رهیافت جامعه شناسانه و روان شناسانه. تبیین های انجام گرفته توسط هر کدام از این اندیشمندان اگرچه می تواند بخشی از راه حل را نشان دهد اما بر هر کدام نیز نقدهایی وارد است که می تواند در تبیین راه توسعه مفید واقع گردد. در این میان، توجه به داشته ها و سنت های فکری جامعه مان می تواند ما را در این راه مددرسان باشد. بخش مهمی از داشته های حکمی و فلسفی جامعه ی ما نیز در آراء صدرا و حکمت متعالیه آمده است. در این مسیر، تشریح نگاه عرفانی و فلسفی صدرا به انسان و عالَم و نسبت انسان با عالَم می تواند بخشی از راه حل مذکور باشد. اما تنها با اهتمام جدی متفکران و هنرمندان در باب مسئله ی «چیستی تکنولوژی» و نیز تبیین «شرایط تکنولوژیک شدن» توسط ایشان است که می توان امید داشت که شاهد نمایان شدن راه حلی در برابر مسئله ی «چرایی و چگونگی توسعه ی تکنولوژیک» باشیم که این امر تنها از طریق تلاشِ پیگیرِ اندیشمندان در نقد و تبیین نظرات یکدیگر و نیز با جلوگیری از به فراموشی سپرده شدن حلقه های تاریخی این بحث است که حاصل می شود. کلید واژه ها : حکمت متعالیه ، تکنولوژی ، جهان بینی ، رضا داوری اردکانی ، عبدالکریم سروش ، محمد مددپور، مرتضی آوینی
بررسی تطبیقی ایدئولوژی و حکمت عملی از دیدگاه ملاصدرا، مطهری، شریعتی و سروش
نویسنده:
گوهرنسا حاجی بنده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 84