جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4210
انگیزش اخلاقی از نگاه سید محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین کافی کنگ استاد راهنما: علی اکبر عبدل آبادی استاد مشاور: محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اخلاق یکی از مسائل مهمی که مطرح شده است انگیزش اخلاقی (moral motivation) است که از مسائل جدید اخلاقی است . انگیزش اخلاقی به فرآیند شکل‌گیری انگیزه و عوامل و موانع آن برای برانگیختگی به فعل اخلاقی می‌پردازد و جایگاه هر یک از آن عوامل و موانع را در شکل گیری انگیزش اخلاقی معین می‌کند . (نصیری، منصور"جستارهایی در روانشناسی اخلاق" 1384، صص 28 و 29) انگیزش اخلاقی، از مسائل اساسی درباره اخلاق است که با مسائلی از قبیل قصد، میل، باور، اراده، فضیلت، خصوصیات منشی و استقلال اراده پیوند خورده است و به اینچنین مسائلی که با انگیزش اخلاقی ارتباط دارند عمدتا در روانشناسی اخلاق و گاهی هم در اخلاق هنجاری پرداخته می‌شود (رحمتی، سجاد ، کاوندی، سحر ، جاهد، محسن " انگیزش اخلاقی از دیدگاه فخر الدین رازی"1399، ص 2) . در جهان اسلام نیز متفکران سرشناسی به مسأله انگیزش اخلاقی پرداخته‌اند که از جمله آنان سیّد محمّدحسین طباطبایی بوده است . ایشان به عوامل بسیاری در موضوع انگیزش اخلاقی قائل‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم . ما در این پژوهش قصد داریم علاوه بر بررسی عوامل و موانع انگیزش اخلاقی به ساختار و مدل انگیزش اخلاقی از منظر علامه طباطبایی نیز بپردازیم . در این باره می‌توان پرسید که آیا مولفه‌های انگیزش اخلاقی صرفا درونی اند یا بیرونی یا اینکه ترکیبی از مولفه های درونی و بیرونی اند ؟ آیا طباطبایی در ساختار انگیزش اخلاقی فقط به مولفه های شناختی توجه کرده است و معتقد است که باور های اخلاقی شرط لازم و کافی برای انگیزش اخلاقی هستند ؟ آیا ساختار انگیزش اخلاقی از نظر او صرفاً یک ساختار معرفتی است یا اینکه دارای یک ساختار غیر معرفتی مربوط به احساسات، عواطف و هیجانات است ؟ آیا صرف میل به عمل اخلاقی به انگیزش اخلاقی منجر می‌شود ؟ آیا از نظر طباطبایی ساختار غیر معرفتی انگیزش اخلاقی معطوف به خواسته‌ها و نیازها (مولفه‌ های ارادی) است یا اینکه وی ساختار انگیزش اخلاقی را مرکب از مولفه‌ های معرفتی و غیر معرفتی می‌داند؟ پس از مشخص شدن ساختار به عوامل و موانع انگیزش اخلاقی می‌پردازیم که در این راستا به پاسخ های احتمالی نیز رسیده ایم و عوامل و موانعی را برشمردیم . -1-یکی از عوامل انگیزش اخلاقی که طباطبایی به آن پرداخته است، مقبولیت و تایید اجتماعی است . این عامل در نظر علامه طباطبایی دارای ارزش کمتری نسبت به بقیه عوامل است اما آن را کمک کننده به عمل اخلاقی نیز می‌داند . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 2-عامل دوم از نظر طباطبایی وصول به آسایش اخروی است . انسان می‌تواند با داشتن امید برای رسیدن به پاداش بهشت یا بیم از عذاب دوزخ، روی به سوی عمل اخلاقی بیاورد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 3-یکی دیگر از عوامل، امیال طبیعی و لذت ناشی از ارضای این امیال است. به عقیده علامه انسان به طور طبیعی(فطری) به سوی اعمال اخلاقی میل دارد و انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد و این خود برانگیزاننده انسان به سوی عمل اخلاقی است . (طباطبایی، محمدحسین"اصول فلسفه و روش رئالیسم" جلد دوم، ص185 ) به نقل از مقاله (دهقان، رحیم" بررسی تطبیقی ابعاد انگیزش اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و فینیس" 1396 ص 4) 4-عامل دیگری که علامه طباطبایی به آن می‌پردازد و آن را با ارزش تر از سایر عوامل میداند، جلب محبت(رضایت) الهی است . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، ص 184 ) 5-از جمله عوامل دیگر، کمال‌گرایی، خداگرایی، شخصیت و منش تقوا محور و الگوهای درست اجتماعی را می‌توان نام برد . (وجدانی، فاطمه، همان منبع، صص 183 و 185 ) موانع انگیزش اخلاقی در نظر علامه طباطبایی به شرح زیر است . 1_از مهم‌ترین موانع جهل است که یکی از شایع ترین موانع انگیزش اخلاقی است . جهل انسان نسبت به عمل اخلاقی میتواند مانع از برانگیختگی وی به عمل اخلاقی گردد . (شمسی، محمد‌مهدی و همکاران"تبیین علل ضعف‌های اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و مک ناتن" 1399، صص 5 و 6 ) 2-مانع دیگر انگیزش اخلاقی، لذت است که گویا این مورد هم مانع و هم عامل در انگیزش اخلاقی است بدین معنا که، انسان از ارضای امیال خویش لذت میبرد اما همیشه ارضای امیال انسان اخلاقی نیست و این عقل است که باید معیاری برای آن بیاورد تا به سوی عمل اخلاقی برانگیخته شود و علامه این معیار را رضایت خداوند مطرح می‌کند . ( دهقان، رحیم، همان منبع صص3_6 ) 3_مانع سومی که در آثار علامه دیده می‌شود ضعف ایمان است، ایشان ایمان را یک عمل ارادی و معرفتی می‌داند که با تسلیم قلبی در برابر خدا، خضوع و محبت همراه است. در واقع ایمان شامل همه مولفه‌های زیست اخلاقی از قبیل معرفت، اراده، عواطف و ملکات است . بنابراین ضعف در ایمان به خدا را نیز می‌توان مانعی برای انگیزش اخلاقی دانست . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 8 و 9 ) 4_از جمله موانع دیگر، هوای نفس، ضعف اراده وحب دنیا را می‌توان نام برد که علامه طباطبایی مفصلا به آنها پرداخته است . ( شمسی، محمد‌مهدی و همکاران، همان منبع، صص 7 و 8 ) بعد از روشن شدن ساختار و عوامل و موانع انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی، ما می‌توانیم به تناسب مدل های انگیزش اخلاقی موجود، نوع مدل انگیزش اخلاقی از نظر او را نیز مشخص کنیم . 1-مدل انگیزش اخلاقی معرفت‌گرایانه 2-مدل انگیزش اخلاقی احساس‌گرایانه 3-مدل انگیزش اخلاقی ابزار‌گرایانه 4-مدل انگیزش اخلاقی شخصیت‌گرایانه Doris, John . M" The Moral Psychology Handbook" 2010, P.74.75.76.77) ) که پاسخ احتمالی ما در رابطه با مدل انگیزش اخلاقی از نظر طبطبایی، مدل شخصیت گرایانه است . دلایل ما برای انجام این پژوهش بدین گونه است، 1- در پژوهش های موجود، پژوهشی درباره انگیزش اخلاقی از نظر طباطبایی که جامعیت داشته باشد، موجود نیست 2-پرکننده شکاف میان نظر و عمل، مبحث انگیزش است . و ما تصمیم گرفتیم پژوهش خود را به موضوع انگیزش اخلاقی از نگاه طباطبایی اختصاص دهیم .
واقعیت عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی در قران کریم
نویسنده:
پدیدآور: عباس عتبار جلاب الجبری استاد راهنما: صادق جعفر شناوه البوحمد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قران کریم خاستگاه اخلاق اسلامی است و اسلام گفتار و کردار و ارزش و رفتار را به هم پیوند می‌دهد. اخلاق در اسلام وجه مشترکی در ابعاد مختلف زندگی اعم از سیاسی، اجتماعی، حقوقی و تربیتی است. هدف اخلاق در اسلام، ساختن مفهوم «تقوا» است که انجام کار نیک را وظیفه‌ای اجتناب‌ناپذیر و دوری از کارهای زیانبار را وظیفه‌ای اجتناب‌ناپذیر و ترس از خدا را قوی‌تر می‌کند. ارزش‌های اساسی در اسلام ثابت است و تغییر نمی‌کند زیرا برای هر زمان و مکانی معتبر است و اخلاق و اعتقاد و شریعت ساخته دست بشر نیست و بنابراین تا زمانی که زمان در محیط‌های مختلف باقی می‌ماند مبتنی بر زمان است. و اعصار، و این‌که حقیقت، حقیقت خواهد ماند و تغییر نخواهد کرد. بنابراین برجسته‌ترین احکام اسلام (ثبات ارزش‌ها) و در نتیجه (ثبات اخلاقی) است. تعهد اخلاقی یک قانون اساسی است که محوری را نشان می‌دهد که ارزش‌های اخلاقی حول ان می‌چرخد. امیدوارم کارنامه درست شود و این در قران کریم که منبع اصیل تربیت اخلاقی در میان مسلمانان است به ان اشاره شده است. در حالی که رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم) افریده قران کریم و متصف به اخلاق بوده و امت خود را با اخلاق قران بزرگ کرده است. به ویژه در شرایط سخت کنونی که خطرات ان گریبانگیر امت اسلام و جهان شده است، این پژوهش همچنین با هدف تبیین بینش قرانی و بینش تفسیری علامه طباطبایی از طریق تفسیر المیزان انجام شده است، زیرا بحث در مورد مسائلی از دیدگاه اخلاقی علامه طباطبایی که ادله و شواهدی را در این زمینه ذکر می‌کند و در عین حال انچه را که در استدلال قوی بوده است برمی‌انگیزد، چنان که شواهد جدیدی می‌اورد که قبلا در فلسفی و فلسفی ذکر نشده بود. کتابهای قبلی که نشان دهنده کیفیت تیزهوشی و هوش اوست. علوم اخلاقی و گروه علوم قرانی که تخصص ماست. و در شناخت معیارها و ارزش‌های اخلاقی که از مهم‌ترین مواردی است که باید به انها توجه شود، کاوش خواهیم کرد. برای اینکه بتوانیم فاصله را از خواننده کم کنیم، در این تحقیق تا حد امکان تلاش خواهیم کرد. و خداوند یاور است و محقق در این تحقیق بر رویکرد تحلیلی تکیه کرده است و نتیجه‌ای که محقق به ان رسیده این است که قران کریم منبعی علمی است که معصوم است و باطل از دست او به ان نمی رسد. صورت و وضعیت. این همان تربیت الهی و قرانی است که خدای متعال ساخته است که هر چه را افریده به کمال رسانده و اوست که همه چیز را افریده است.
جنبه های اعتقادی سوره مائده(بررسی عینی در پرتو میزان در تفسیر قرآن کریم علامه طباطبایی)
نویسنده:
پدیدآور: حاتم موزان حسین السویعدی استاد راهنما: مهراب صادق‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق در جنبه‌های اعتقادی از مهم‌ترین پژوهش‌های دینی; زیرا نمایانگر مبنایی است که بقیه معارف و سایر مسائل دینی بر آن استوار است، حتی شمردن تفقه در آن به‌عنوان یکی از تقسیمات فقه اکبر در مواجهه با تفقه در شرع و احکام مربوط به آن، که فقه اصغر در نظر گرفته‌شده، جایی که دین اسلام اهمیت بسزایی به جنبه اعتقاد داده، امیر مؤمنین (ع) می‌فرمایند: "اول دین شناخت آن است" یعنی شناخت خدای متعال، و مخصوصاً اگر پژوهش به بیان قرآنی آن شناخت‌ها مربوط باشد به‌عنوان "به راهی که استوارترین راه‌هاست، هدایت می‌کند" و "حقیقت هر چیز را روشن کند" و گفتار حق است که در آن باطل آمیخته نمی‌شود وجود ندارد و هیچ تضادی در آن نیست" آیا در [معانی] قرآن نمی‌اندیشند" * " اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند" پس چگونه اگر بحث در آخرین چیزی باشد که حق تبارک‌وتعالی به پیامبر اکرم محمد صلی‌الله علیه و آله سفارش کرده باشد، منظورم آن چیزی است که مربوط به تحقیق او در سوره مائده است که همه متفق‌القول بودند که آخرین چیزی است که بر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نازل‌شده است و در آن‌یکی از آخرین دستورات مهم در زندگی انسان و مسیر حرکت تکاملی او است برای رسیدن به کمال مطلوب؛ به همین دلیل است که پیام ما به جستجوی (جنبه‌های اعتقادی سوره مائده از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان) که یک مطالعه قرآنی تفسیری شامل بیان جنبه‌های اعتقادی در این سوره مبارکه؛ به علت اهمیت آن و اثر آن دررسیدن به اهداف رسالت شریف نبوی در هدایت انسان و راهنمایی او در حقانیت دین و دنیایش، حیات و بازگشت او، از این‌ رو، محقق مجبور بود که با توجه به آنچه در تفسیر علامه طباطبایی آمده است، تمام تلاش خود را برای دستیابی به این موضوعات به کار گیرد، با استفاده از روش استقرای توصیفی گاه و در مواقعی تحلیلی، لذا پژوهشی در تفسیر عینی بود. چون صرفاً برای تبیین جنبه‌های اعتقادی عام و خاص فقط در این سوره بود. هدف از آن آشنایی با آخرین آنچه خداوند متعال به پیامبرش (صلی‌الله علیه و آله و سلم) سفارش کرده است، بر اساس اصول مسائل و معارف اعتقادی بوده است، و ثابت‌شده است که این جنبه‌های اعتقادی بر انسان واجب است که آن‌ها را در زندگی خود به کار گیرد و کمال دین و تکمیل فیض بر آن استوار است؛ همان‌طور که ازجمله جنبه‌های اعتقادی مربوط به الزام به وفای به عهد، قراردادها و وعده‌ها بود، علاوه بر آنچه مربوط به بیان جنبه‌های توحیدی و سپس مربوط کردن دین به ولایت الهی خداوند متعال و پیامبر او و مؤمنان است، و ثابت‌شده است که یقیناً ولایت کسانی که ایمان آورده‌اند همان ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) بوده است، و به همان معنای ولایت خدا و رسول است، جز اینکه ولایت خدای متعال اصل است و ولایت پیامبر و امام به تبعیت است، به‌ویژه چون خدای تبارک‌وتعالی به وفاداری و التزام به آن بهاداده، که به‌عنوان انتقال رسالت و کمال دین و تکمیل فیض معرفی کرده است، علاوه بر برخی از مسائل مربوط به جنبه‌های اعتقاد عام و جنبه‌های اعتقادی مشترک بین ادیان الهی قبل از دین اسلام و ارتباط آن‌ها با آن قرار داده است، زیرا عامل مشترک بین آن‌ها توحید حقیقی است که هرگز به شرک آلوده نمی‌شود.
برسی نظرات علامه طباطبایی وایت الله مکارم درباره سیاق الگو پذیری از حیات اسیه و برخی از زنان پیامبران
نویسنده:
پدیدآور: حمیده هاشمی استاد راهنما: محمدجواد کوچک یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این معجزه الهی محدود به مکان یازمان خاصی نمی باشد،والگوهایی از انسانهای شاخص اعم از پیامبران ومومنین ومومنات به مامعرفی میکند،بنابراین با نگاه به شخصیت های قرانی میتوانیم خودرا در اینه جهانبینانه نامحدود ظرف بی کران قران کریم ببینیم، حضرت اسیه سلام الله هم یکی از این الگوها است که همسر فرمانروای مصر می باشدکه فردی مستبد وظالم که ادعای ربوبیت دارد وکسی در حضور او جرات دین داری و برائت ازاینهمه ظلم و جور اورا نداردولی این بانوی فرهیخیخته در عین مقام ومنصب داشتن در وجود خودگمشده ای را جستجو میکند که بی نهایت است وبه محض اینکه متوجه می شود خدای موسی خدایی است که مالک تمام هستی است ودر جسم وجان محدود دنیوی پدیدار نمی شود،وبه پشتیبانی از حضرت موسی به عنوان پیامبر خدابرمی خیزد ،او به طور کامل با فرعون و اافکار و شئونات زندگی او اشنایی دارد سالها زندگی کردن در کنار چنین فردی می توانست از ایشان فردی همچون فرعون بسازد ولی در عین اینکه از ایشان چنین شخصی نساخت بلکه می شود گفت که ایشان را راسختر ومقاومتر ودیندارتر نمود.همچین درمقابل حضرت آسیه می توان از زنانی نام برد که در حریم امن الهی بسرمی برده اند مانند( همسر برخی از پیامبران،(نوح لوط،هود و...)ازجمله ایاتی که در مذمت برخی ازهمسران پیامبران نازل شده است ایه دهم سوره تحریم است دراین ایه قران کریم مثال فخانتهما را اورده است واز خیانت (انان سخن به عمل اورده،در تفاسیر مختلف امده است که منظور از خیانت زنانبوده است .
الامامه بین ولایه التکوینیه و التشریعیه من منظور علامه طباطبایی فی تفسیر المیزان
نویسنده:
پدیدآور: نور حسین علی البستنجی استاد راهنما: قاسم شهری استاد مشاور: قاسم شهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعتبر قضیه الإمامه والولایه من أهم القضایا فی النقاشات الإسلامیه والقرآنیه ، وأهم قضیه فی مدرسه أهل البیت "الشیعه".نعتزم فی هذا البحث دراسه الإمامه بین الولایه التکوینیه والتشریعیه من وجهه نظر العلامه الطباطبائی فی تفسیر المیزان.معنی الإمام شخص اختاره بأمر الله ودخول الرسول لمواصله بعثات النبوه. وبغض النظر عن الوحی ، جمیع الواجبات النبویه الواجبه علی النبی من العصمه والعلم والقوامه والسلطه العلمیه والدینیه والسیاسیه واجبه علی الإمام.إلمام التام بکافه جوانب القرآن الکریم والسنه النبویه ومعرفته ، ومعرفه الأحکام والشرائع الدینیه فی سیاق الزمن ، والاستعداد للرد علی الشکوک ، واکتساب ثقه الناس بتجنب الأخطاء والمعاصی و ولایت التکوینیه و التشریعیه بإذن الله،کلهم فی دائره شؤون الإمامه وکل هذه الأمور لن تکون ممکنه ما لم یکن الإمام علمًاکن واسعًا ولدیک معرفه غامضه. العلامه (ره) یعتقد إن بالإضافه إلی النبوه ، یثیر القرآن قضیه أخری تسمی الإمامه ویعتبرها نتیجه إراده الله وأمره أو حتی أنه یعتبرها مکانه أعلی من النبوه التی بعد أن مرت بمراحل مختلفه واختبارات صعبه تثبت صحتها لبعض الناس (الأنبیاء والأئمه)،الإمامه هی الوظیفه التی یوجه صاحبها الناس بأمر إلهی ویقودهم إلی هدفهم المنشود. إن توجیه الإمام لیس فقط لإظهار الطریق ، ولکن أیضًا لأخذ ید الخلق والقیاده إلی الصراط المستقیم. یعتقد العلامه الطباطبائی أن موقع الإمامه فی الآیه 124 من سوره البقره یختلف عن موضع النبوه‌ و یقول ایضا یقول إذا وردت الإمامه فی القرآن فبعدها ذکرت مسأله الهدایه . یعتقد العلامه طباطبایی ان الائمه الاطهار من خلال تطویر القدرات واکتساب المعرفه والمعرفه وتحقیق الإیمان والیقین الفائقین ، دخلوا مجال الولایه الإلهیه اما الولایه تعنی الملکیه والسیطره والسلطه ، والإمام یعنی خلیفه الرسول التی یعینه الله.وفقًا لآیات القرآن الکریم ، یتمتع الأئمه بولایه تشریعیه و ولایه التکوینیه. وهذا یعنی أن أقوالهم وسلوکهم دلیل لنا فی المسائل الفقهیه وغیر الفقهیه ، ویمکنهم بإذن الله التدخل فی شؤون الوجود. معنی الولایه التکوینیه للأئمه المعصومین علیهم السلام أنهم بإذن الله یستطیعون أن یشغلوا عالم الخلق ، ومعنی الولایه التشریعیه هو المکانه والموقع الشرعی اللذان أعطاهما الله‌‌ لفرد کمسؤل ( امام علیهم السلام) یعتبر العلامه رضی الله عنه أن الإمامه المشار إلیها فی القرآن مساویه للولایه المعنویه و التکوینیه المسؤوله عن إرشاد الناس إلی الأمر الإلهی. معنی الولایه التکوینیه للأئمه المعصومین علیهم السلام أنهم بإذن الله یستطیعون أن یشغلوا عالم الخلق ، ومعنی الولایه التشریعیه هو المکانه والموقع الشرعی اللذان أعطاهما الله لفرد کمسؤول رسمی.
آزادی انسان در تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تفسیر التحریر و التنویر إبن‌عاشور (بررسی تطبیقی)
نویسنده:
پدیدآور: محمد حامد ابراهیم الخفاجی استاد راهنما: محمد علی رضائی کرمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش به آزادی انسان و شناسایی آزادی در قرآن پرداخته‌ایم و دو تفسیر المیزان علامه طباطبایی و التحریر و التنویر ابن عاشور در تفسیر و تبیین آیات مرتبط با موضوع بحث را بررسی کردیم و این امر به دلیل بار علمی است که در علم تفسیر و یافتن اشتراکات و اختلاف نظرهای این دو تفسیر و نیز انحراف آراء سایر منابع و مآخذ وجود دارد. آزادی در قرآن کریم به صراحت و به صورت همین کلمه بیان نشده است اما به صورت (الحًر, التحریر, مُحرَّرًا) آمده است، همچنین با معانی (نفی اجبار، نفی اختیار، نفی انواع اجبار، ظلم و سلطه) آمده است. همچنین آیات فراوانی وجود دارد که بر انواع آزادی همچون (آزادی عقیده، آزادی اندیشه، آزادی عقیده، آزادی نظر، آزادی و بردگی، آزادی در قرآن، آزادی همه جانبه برای همه ابعاد زندگی) دلالت دارد. هدف این پژوهش به طور کلی نشان دادن بخش کوچکی از جنبه های اجتماعی در قرآن کریم است مانند: آزادی انسان و نفی از بردگی و اینکه آزادی نور و بردگی ظلمت است. روشی که نگارنده در نگارش این پایان نامه به دنبال آن بوده است، روش تحقیق، تحلیل و مقایسه‌ای و روش تحلیلی-تبیینی است که مبتنی بر تصمیم گیری در بررسی آن و نتیجه گیری از آن است. هر دو تفسیر بر نیاز ذاتی به آزادی تأکید می کنند و اینکه انسان لزوماً و به طور غریزی موجودی آزاد است، به تعبیر طباطبایی ذات انسان نیازمند چیزی است که او را در رهایی از تنهایی و رهایی وجودش یاری دهد. ابن عاشور ظهور ذاتی آزادی را تایید می کند. علّامه طباطبائی می‌گوید: « آزادی ذاتی، آزادی است که ما آن را آزادی هدیه شده به انسان می نامیم»
بررسی تطبیقی دلالت سیاق نزد علامه طباطبائی و فخر الرازی در آیه ولایت
نویسنده:
پدیدآور: محمد حلو خفی خفی استاد راهنما: زهرا اخوان صراف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متکلمان و مفسران شیعه برای اثبات امامت امام علی علیه‌السلام به آیه ولایت - آیه 55 سوره مائده - تمسک کرده‌اند. این استظهار به روایات اسباب نزول ذیل آیه برمی‌گردد که بیانگر فضل و کرامت آن حضرت در خاتم‌بخشی حین نماز است. متکلمان و مفسران اهل سنت از راه‌های مختلف کوشیده‌اند که این استدلال را نقض کنند. از جمله فخر رازی که مجموعه‌ای از اشکالات را در تفسیر خود آورده‌است و یکی از آن اشکالات اقتضای سیاق آیات است. شیعه نیز با رد بر این اشکالات بر رأی خود ایستادگی کرده‌است، از جمله علامه طباطبائی که اشکالات عام و اشکالات سیاق را پاسخ گفته‌است. پژوهش حاضر پس از معرفی این دو دانشمند و منهج‌شان در تفسیر، تحلیل منظور علما از دلالت سیاق و بیان عقیده شیعه در این موضوع و چگونگی استفاده از آیه، اولاً از راه تبیین دیدگاه‌های فخر رازی و تحلیل اشکال‌های او، سپس بیان نظریات علامه ذیل این آیه با روش مقارنه، به تحلیل آرای طرفین در تفسیر آیه با تأکید بر بحث سیاقی می‌پردازد. نزاع علمی این دو مفسر در دو پرسش اساسی است: آیه شامل همه مؤمنان است یا مختص حضرت علی علیه‌السلام است؟ مفهوم ولایت در آیه، امامت و رهبری است یا نصرت؟ نتیجه تحقیق آنستکه: هر دو مفسر در تفسیر خود برای کشف معانی آیات و بیان آنها از سیاق برای رد یا اثبات استفاده می‌کنند. علامه‌طباطبائی به اقتضای طبیعی روش خود -یعنی تفسیر قرآن به قرآن- کاربست دلالت سیاق در تفسیر را گسترش داده‌است. به نظر فخررازی، آیات پیرامون این آیه متضمن معنای نصرت برای ولایت است و وحدت سیاق حکم می‌کند که در آیه ولایت هم بهمان معنا باشد. و سیاق مقتضی شمول ولایت برای همه مؤمنان است. در حالی‌که علامه‌طباطبائی ابتدا از راه عدم احراز وحدت سیاق و نیز مانع دیدن برای معنای نصرت در آیات پیشین، معنای نصرت برای ولایت را رد می‌کند و سپس با روایات مربوطه، اختصاص آیه به حضرت علی علیه‌السلام را بدست می‌آورد و به اشکالات پاسخ می‌دهد. آنگاه با قرائن سیاق داخلی و شواهد دیگر معین می‌کند که ولایت در آیه به معنای تصرف است. دلیل علامه بر عدم وحدت سیاق، نزول پراکنده سوره مائده، مضامین آیات و روایات اسباب نزول است. رد علامه بر معنای نصرت، بخاطر آنستکه سیاق آیات و مضامین آن ‌را پذیرای معنای نصرت نمی‌بیند، و اینکه نسبت نصرت پیامبر ص برای مؤمنان با ادب برگزیده قرآن درباره ایشان ناسازگار می‌داند. مهم‌ترین چیزی که علامه از سیاق داخلی برای تعیین معنای ولایت در تصرف استفاده می‌کند، یکی بودن ولایت برای خدا، پیامبر و مؤمنان مورد نظر است و اینکه با دوباره آوردن «ولی» هیچیک را جدا نکرده است، نیز آنکه لفظ مفرد ولی برای گروه مؤمنان، آمده‌است. همچنین اقتضای حصر لفظ انما، و معنای قرب و نزدیکی موجود در «ولایت»، متضمن تصرف است. از همه این امور معین می‌شود که ولایت در آیه معنایی بالاتر از نصرت دارد و ویژگی و کرامتی برای امام علی ع ثابت می‌کند و ایشان را از دیگر صحابه امتیازی ویژه می‌بخشد ‌که شایستگی برای امامت و خلافت پس از پیامبر ص را اقتضا دارد.
تبیین الگوی ارتباط میان معلم و شاگرد مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره) در معرفت النفس، با نظر به اجتماعیات
نویسنده:
پدیدآور: لیلا حسین زاده عمرانی استاد راهنما: مرضیه عالی استاد راهنما: مرضیه عالی استاد مشاور: مهدی سپهری استاد مشاور: مهدی سپهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش نظری-کاربردی که روش تحقیق آن تحلیلی-استنتاجی می‌باشد، بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی در معرفت النفس و با نظر به اجتماعیات، به راه‌حل مسئله رابطه شیء انگار و غیر صمیمی میان دو رکن اصلی مدرسه یعنی معلم و شاگرد که منجر به ازخودبیگانگی و فردگرایی دانش آموزان گردیده است، پرداخته شد که این مهم، از جنبه‌هایی ست که در تحول آموزش‌وپرورش بسیار مؤثر بوده و باید مورد توجه قرار گیرد. ازاین‌رو، جهت تبیین الگو یا صورت‌بندی نظری این ارتباط، ابتدا بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی به مبانی نظری و پیش انگاره‌های فلسفی حوزه‌های «معرفت النفس»، «من انسانی» و «نسبت معرفت النفس و اجتماعیات» و همچنین «رابطه معلم و شاگرد» بر اساس دیدگاه‌های مختلف، پرداخته شد و سپس مفاهیم بنیادین در ارتباط میان معلم و شاگرد بر اساس «معرفت النفس» و «نسبت معرفت النفس و اجتماعیات» از دیدگاه علامه طباطبایی به روش توصیفی-تحلیلی به دست آمد که شامل انگاره‌های «توجه نفس»، «نفی خواطر و تمرکز ذهن»، «من شامل جمع»، «استکمال جمعی» و «اخلاق توحیدی جمعی (اخلاق تشکیلاتی)» می‌باشد و در ادامه، رابطه معلم و شاگرد در مدرسه و کلاس درس بر اساس آن‌ها تحلیل گردید. درنتیجه، در فصل چهارم نیز، اصول و روش‌های ارتباط میان معلم و شاگرد مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی در معرفت النفس با نظر به اجتماعیات، از مباحث فصل‌های دوم و سوم، استنتاج گردید که شامل هدف غایی «تربیت انسان توحیدی» و 6 هدف میانی، 25 اصل ارتباطی و 25 روش ارتباطی می‌باشد که سعی شد روش‌ها یا مثال‌هایی که برای آن‌ها آورده می‌شود،کاربردی ارائه گردد تا برای معلمان نیز مفید بوده و صرفاً مفاهیم کلی مطرح نشده باشد.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبای در سعادت بشر با دیدگاه مایکل پترسون در کتاب عقل و اعتقادات دینی
نویسنده:
استاد راهنما: روح الله روحانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سعادت بشر همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است، آنان درباره سعادت بشر مطالبی نابی پدید آورده اند؛ عالمه طباطبایی، اندیشمند مسلمان، یکی از آنان است که دربارهی سعادت انسان کاوشهای ارزندهای ارائه کرده است. از میان اندیشمندان غیر مسلمان، نویسندگان کتاب عقل و اعتقاد دینی )مایکلپترسون و همکارانش( نیز پژوهشهای شایستهای دربارهی سعادت بشر پیش روی خوانندگان قرار داده اند. برای مقایسهی دیدگاه عالمه طباطبایی و نویسندگان یادشده در مورد سعادت بشر، مسئلهای با این عنوان مطرح شده است: »دیدگاه عالمه طباطبایی و نویسندگان کتاب عقل و اعتقاد دینی درباره سعادت بشر چیست« با بررسی آثار عالمه طباطبایی درباره سعادت بشر و نیز با تحلیل مطالب کتاب عقل و اعتقاد دینی به صورت مقایسهای به سعادت بشر پرداخته شده است. در گرد آوری مطالب این پژوهش از روش کتابخانه ای به کار گرفته شده است، نگارنده با جمع آوری اطالعات و تحلیل و توصیف آنها در پی پاسخگویی مسئله یادشده برخاسته است. با توجه به بررسیهای انجام گرفته، این پژوهش به یافتههایی دست یافته است. از نظر عالمه طباطبایی به خیر وجودی که در آن قابلیتهای انسان به ظهور رسیده است سعادت گفته می شود، سعادت لذت پایداری است که با حیات پس از مرگ گره خورده است و بدون باور به آن، سعادت نهایی قابل دستیابی نیست. مایکلپترسون و همکارانش، سعادت را همان غایت نهایی دانسته اند که به حیات بشر معنا بخشیده است، این غایت نهایی تنها در حیات پس از مرگ قابل ظهور است و بدون باور به حیات پس از مرگ، خلقت بشر عبث محسوب شده است. انسان آفریده شده است که به وصال حق نایل شود. نایل شدن به سعادت بدون شناخت خدا و صفات او و ایمان امکان پذیر نیست. نتیجه ای که از این پژوهش به دست آمده، قابل توجه است، سعادت کمال و لذت پایداری است که فلسفهی وجودی بشر را تشکیل داده است و بشر همواره در پی کسب آن است، سعادت همان غایت نهایی بشر است که با دستیابی به آن به آرامش می رسد، این نکته هم در دیدگاه عالمه طباطبایی و هم از نظر نویسندگان کتاب عقل و اعتقاد دینی مورد تأکید بوده است. سعادت نهایی بشر مشروط به باور به حیات پس از مرگ و بقای روح است که از مشترکات دو دیدگاه محسوب شده است.
«فرآیندشناسی تفکر» در قرآن و ارزیابی آن بر اساس آراء شهید مطهری و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با رویکرد تحلیل محتوای کیفی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا امیدی ؛ استاد راهنما: مهدی احمدی ؛ استاد مشاور: محمد مهدی آجیلیان مافوق ؛ استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه مسلم است اینکه تمام تأکیدات بر امر تفکر به منظور بهره گیری از خروجی مفید و ساختن زندگی بر اساس آن است. و مسأله مهم در این زمینه فهم چگونگی روی دادن تفکر است. اگرچه با بررسی شواهد، به نظر می رسد می توان مدعی شد قرآن کریم به صورت ضمنی اشارات دقیقی به مؤلفه های تفکر و فرآیند تحقق آن داشته است، با این حال، پژوهش حاضر مبتنی بر الزامات روش تحلیل محتوا، بر آن است تا از خلال اشارات قرآنی به استنتاج فرآیند شناسی تفکر و کشف مدل یا نظریه احتمالی بپردازد. در این راستا عرضه یافته های پژوهش بر آراء تفسیری و نظریات تبیینی دو صاحب نظر در این زمینه یعنی علامه طباطبایی و استاد مطهری در مقام ارزیابی مدل صورت می گیرد تا ضمن تبیین میزان مشابهت، در صورت امکان با بهره گیری از توافقی بینا متنی، ابهامات احتمالی در این فرآیند - که قرآن به آنها اشاره نکرده و آن را به فکر بشر احاله کرده است - را از میان کوشش های فکری این دو اندیشمند بازیابی کند. در این زمینه، شهید مطهری به عنوان اندیشمند قرآنی برجسته دارای ویژگیهایی است که مورد توجه قرار گرفته است: اول اینکه به دلیل مصاحبت طولانی مدت با استادش علامه طباطبایی می تواند مبین اندیشه ایشان باشد ضمن اینکه در برخی موارد می توان از بیانات استاد مطهری توسعه فرمایشات علامه طباطبایی را نیز یافت. از سوی دیگر استاد مطهری به اقتضای شرایط در زمان خویش با نیازمندیهای جامعه، بسیار دست به گریبان بوده و نگاه تفسیری او به قرآن بسیار رنگ و روی اجتماعی دارد و از این رو آثارش جنبه کاربردی و عملیاتی داشته و می تواند در انتقال از فضای نظر به عمل مفید و کارآمد باشد. نگاه فلسفی استاد مطهری و حجم قابل توجه آثار ایشان که به اقتضای زمان متمرکز بر ارزش و جایگاه علم به عنوان مبدأ و مقصد تفکر است نیز عامل دیگری در تمرکز بر آثار ایشان است به ویژه اینکه نقطه اشتراک میان استاد و علامه در اثر ارزشمند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» در این زمینه گفتنیهای بسیاری دارد و نکته نهایی اینکه انسجام فکری استاد مطهری باعث شده است با اطمینان بالایی بتوان مطالب ایشان را در جهت آشکارسازی منظور قرآن بهره برد. به صورت مقدماتی در بررسی معنای پایه باید بگوییم مطالعات لغوی در ماده «فکر» نشان می دهد که بیشتر تعاریف ارائه شده در قالب فرآیندی به تفکر پرداخته است. لغت شناسان در ماده (ف ک ر) تعاریفی ارائه داده اند که اگر چه در ظاهر تفاوتهایی با هم دارد اما در تحلیل دقیق تر می توان از میان آنها به مؤلفه های ثابت و مشابهی دست یافت. البته این مؤلفه ها در برخی تعاریف به صورت آشکار ذکر شده و در برخی دیگر با واسطه هایی می توان به آنها رسید. برآیند گفته های لغت پژوهان را می توان به این صورت بیان کرد که تفکر فرآیندی از جنس تصرف است که با به کارگیری خاطر یا نظر در اشیائی از سنخ تصاویر یا معانی اتفاق می افتد. نوع این تصرف ترتیب دادن امور موجود در ذهن و هدف آن نیز رسیدن به مطلوب علمی یا ظنی، یافتن معانی، و یا عبرت گیری است. سیر این فرآیند از ظاهر به باطن و خروجی آن نیز یافتن حقیقت اشیاء است. با این تعاریف، حاصل تفکر گستره رفع جهل تا رفع غفلت و تنبه و تذکر را شامل می شود و از این جهت به آنچه از نظر قرآن تفکر نامیده می شود بسیار نزدیک می نماید. نکته قابل توجه در بررسی های استعمالی تنوع واژگان استخدام شده توسط قرآن برای اشاره به فرآیند تفکر است که به نظر می رسد ابعاد مختلف آن را در نظر داشته و بدین ترتیب مراتب متفاوت این فرآیند را بازنمایی می کند. بررسی شبکه واژگانی در این حوزه که در شماری از پژوهش های پیشین به آن پرداخته شده است، می تواند علاوه بر تبیین رابطه نظام مند این واژگان، جایگاه هر یک را در فرآیند تفکر نشان دهد. از جمله این واژگان می توان به «عقل»«تدبر»،«تذکر»«یقین» و «فقه» اشاره کرد که در سیاقهایی مشابه با کاربردهای تفکر در قرآن استفاده شده است. قرآن کریم در آیات متعددی به دیگر مؤلفه های فرآیند تفکر نیز اشاره مستقیم دارد. علامه طباطبایی تفکر مطلوب قرآن را همان تفکر منطقی می دانند(طباطبایی،1417، ج 5/ 255- 257) و تفکر منطقی نیز در نگاه دانشمندان این علم مؤلفه های مشخص و فرآیند تعریف شده ای دارد. به عنوان مثال قرآن کریم تأکید می کند که ورودیها فرآیند تفکر ماحصل ادراکات حسی است که با زندگی در همین دنیا کسب می شود «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئا وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَرَ وَ الْأَفْئدَه»(نحل: 78 و نیز آیات 78 مؤمنون و 9 سجده) بدین ترتیب تصورات به عنوان مبدأ تفکر منطقی مورد توجه قرآن است. همچنین در عین اینکه استدلالات قرآن به گونه ای است که هر کسی به فراخور بضاعت علمی خود می تواند از آنها استفاده کند و به همین دلیل در بسیاری از آنها از تشبیهات معقول به محسوس یا داستانها استفاده شده است، نسبت به قیاسهای منطقی و انواع و لوازم آنها بی تفاوت نبوده و شواهد کثیری از این استعمالات در ادبیات قرآنی قابل مشاهده است. با توجه به اینکه محوریت اصلی در تفکر منطقی با مبحث قیاس و به صورت خاص صناعات خمس و لوازم آن است می توان بر گستره این مبحث از منظر قرآن متمرکز شد و شواهدی از این دست را مورد بررسی قرار داد. با توجه به نمونه های بررسی شده فرآیند تفکر در قرآن - که روایات آن را عبادت می نامند- بسیار به بازگشت به بدیهیات در حوزه علوم و نیز کشف واقع به عنوان یک هدف معرفت شناختی نزدیک می شود. علامه طباطبایی ذیل آیات 15-19 سوره مبارکه مائده در بحث مفصل فلسفی به تبیین تفکر از منظر قرآن پرداخته اند و در همان جا روش تفکر را امری فطری و فکر را شاخص کمال زندگی انسان دانسته اند. این شاخصه فطری بواسطه بدیهیات به حقایق عالم خارج از وجود انسان متصل شده و آنها را درمی یابد؛ مسیر دست یافتن به این حقایق، استدلال مبتنی بر تصورات بدیهی است که تصدیقات را رقم می زند که همان طریق منطق ارسطویی است(طباطبایی،1417، ج 5 /254).
  • تعداد رکورد ها : 4210