جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > اندیشه فلسفی > 1401- دوره 3- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
مرضیه لطفی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
فیزیکالیست‌ها به استدلال‌های آنتی‌فیزیکالیستی مبتنی‌بر شکاف‌های معرفتی/ تبیینی پاسخ‌های متعددی داده‌اند. یکی از مهم‌ترین این پاسخ‌ها به استراتژی مفاهیم پدیداری معروف شده است. طرف‌داران این استراتژی شکاف تبیینی میان حقایق فیزیکی و پدیداری را می‌پذیرند، اما با توسل به ویژگی‌های خاص مفاهیم پدیداری درصددند تا تبیینی از چرایی وقوع این شکاف ارائه دهند، تبیینی که با فیزیکالیسم سازگار باشد. چالمرز استدلالی به شکل یک دوراهی علیه این استراتژی ارائه کرده است. او ادعا می‌کند دنبال‌کردن هر دو حالت این دوراهی به شکست استراتژی منجر می‌شود. در این مقاله، استدلال چالمرز را توضیح می‌دهم. با تمرکز بر حالت دوم سعی می‌کنم نشان دهم که یکی از مقدمات استدلال او با اشکال روبه‌روست؛ هم‌چنین، استدلال می‌کنم که با پی‌گیری حالت دوم، حتی اگر یکی از شرط‌هایی که او برای موفقیت استراتژی لازم می‌داند برآورده نشود، استراتژی می‌تواند موفق باشد.
نویسنده:
حسن احمدی زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
سخن گفتن از مسأله‌ی فیض در متافیزیک فارابی، با دشواری‌هایی همراه است؛ آیا مسأله‌ی فیض از آموزه‌های اصلی متافیزیک فارابی است یا باید آن را جنبه‌ای فرعی و ثانوی از متافیزیک او تلقی کرد؟ در این بحث با دو مشکل اساسی مواجه هستیم: در انتساب دو رساله‌ به فارابی، که دیدگاه‌های او درباره‌ی مسأله‌ی فیض را می‌توان پی گرفت، یعنی فصوص الحکم و عیون المسائل، تردید شده و به طور دقیق مشخص نیست که آیا خود او این دو رساله را نگاشته یا خیر. اما مشکل جدی‌تر این است که آموزه‌های متافیزیکی فارابی درخصوص مسأله‌ی فیض، از رساله‌ای تا رساله‌ی دیگر متفاوت هستند. چنین به نظر می‌رسد که برخی رساله‌های فارابی آموزه‌های خود او در این بحث را نشان می‌دهند در حالی که برخی دیگر همان دیدگاه‌های ارسطو را مطرح می‌کنند. به این دو مشکل، مشکل سومی را باید افزود، چرا که فارابی بحث از مسأله‌ی فیض را تنها در رساله‌های کاملاً متافیزیکی خود مطرح نمی‌کند بلکه در واقع، در نفس‌شناسی فلسفی‌اش بویژه در دیدگاه‌هایش درباره‌ی عقل نیز او به مسأله‌ی فیض اشاره می‌کند. برای یافتن برون‌رفتی از این مشکلات، در این جستار با بررسی آثاری از فارابی که در آنها از متافیزیک و مسأله‌ی فیض، سخن به میان آورده، سعی خواهیم نمود تا به دیدگاه‌های خود فارابی بیشتر نزدیک شویم.
صفحات :
از صفحه 1001 تا 1015
نویسنده:
مریم صمدیه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اُرکسیس یا میل در دیدگاه ارسطو، به میل عقلانی و میل غیرعقلانی تقسیم می­شود. میل عقلانی شامل بولئسیس و میل غیرعقلانی شامل اپیسومیا (میل شهوانی) و تومُس (میل احساسی) است. بررسی آراء ارسطو نشان می­دهد که میل عقلانی از جهات مختلفی با سایر امیال متفاوت است. اول اینکه میل عقلانی در مقایسه با میل شهوانی و میل احساسی، به بخش عقلانی نفس تعلق دارد و از این رو تنها اختصاص به انسان دارد و حال آنکه میل شهوانی و میل احساسی در حیوانات نیز وجود دارند. دوم اینکه میل عقلانی به اهدافی مربوط می­شود که از طریق سنجش عقلانی محقق می­شوند و چنین اهدافی از نظر فاعل، به جای اینکه صرفا خوشایند و لذت­بخش باشند، خوب هستند. سوم اینکه میل عقلانی با شناسایی حقیقت سروکار دارد و هم چنین برخلاف میل شهوانی و میل احساسی، میلی آینده­محور است. در نهایت ویژگی برجسته­ی میل عقلانی، مبدأ بودن آن برای افعال اخلاقی است؛ چراکه موضوع میل عقلانی، هدفی عقلانی است؛ چیزی که حیوانات از آن بی­بهره هستند.
صفحات :
از صفحه 43 تا 55
نویسنده:
سیامک عبدالهی ، منصور نصیری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ننسی مورفی که مهم­ترین دغدغه­اش مطالعه­ی سرشت انسان است، معتقد است خداوند به او الهام کرده تا از دانش فلسفی­اش برای کمک به کلیسا استفاده کند. او برای این مطالعه و بر مبنای تعامل علم و دین، به تقریر خاصی از فیزیکالیسم غیرتحویلی روی می­آورد که از علم تجربی، فیزیکالیسم و از کتاب مقدس، کل­انگاری را وام می­گیرد، تا فیزیکالیسم کل­انگارانه­­اش (MHP) را صورت­بندی کند؛ موضعی میانه­ی دوگانه­انگاری جوهری و وهم­انگاری که انسان­ها را ابدان روحانی­ تعریف می‏کند، و مسئله­ی ذهن را درونش مستتر دارد: براساس MHP، نحوه­ی ارتباط بُعد جسمانی با بُعد روحانی انسان چگونه است؟ این سؤال اصلی نگارندگان است و به این نتیجه رسیده­اند که مورفی روح را با پیش‏فرض­های الهیاتی­اش وارد MHP می­کند و نه با شواهد علمی و استدلال­های فلسفی. بنابراین MHP اولاً، نظریه­ای کلامی است؛ نه فلسفی. ثانیاً، تعامل علم و دین را نیز تسهیل نمی­کند. ثالثاً، چون کیفیت ارتباط روح با بدن را تبیین ننموده است، به مسئله­ی ذهن پاسخ نمی‏دهد. به قول کیم وجه تمایز فیزیکالیسم غیرتحویلی از فیزیکالیسم تحویلی التفات به شکاف تبیینی در مسئله­ی ظهور (= ظهورِ حالت ذهنی از امر فیزیکی) است. MHP این شکاف را پر نکرده و تنها شکل مسئله را از تبیین رابطه­ی اجزاء انسانی، به تبیین رابطه ابعاد انسانی تغییر داده است. بنابراین تلفیق تلقیات جهانی و ضعیف ظهور، به همراه آموزه‏های ایجابی و سلبی MHP، یعنی استفاده از فیزیکالیسم کل­انگارانه­ی خالص و پرهیز از وارد کردن پیش‏فرض‏های الهیاتی در یک نظریه فلسفی (خروجی­های این پژوهش)، می­تواند برای حل مسئله­ی ذهن گره‏گشا باشد.
نویسنده:
حامد روشنی راد
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در اخلاق نیکوماخوسی ارسطو نفس را به دو بخشِ بنیادین تقسیم می­کند، بخش شناسنده و بخش حساب­گر، فضیلتِ جزء اول حکمت نظری (سوفیا) است و فضیلتِ جزء دوم حکمت عملی (فرونسیس). این تمایز مبتنی تمایزِ هستی­شناختی میانِ صیرورت - ثبات است زیرا موضوعِ حکمت عملی قلمرو امور متغیر است و موضوع حکمت نظری امور سرمدی. در این پژوهش اولا نشان خواهیم داد عقل شهودی یا نوس عاملِ اتصال و اشتراک این دو قلمرو است: نوس مبادیِ نهایی را از دو طرف دریافت می­کند، در چهارچوبِ معرفت نظری، نوس کلی­ترین مفاهیمِ سرمدی را می­شناسد و در چهارچوبِ حکمت عملی، فردِ جزئی را دریافت می­کند؛ این هویتِ دولایۀ نوس و این تفسیر از نسبتِ حکمت عملی و حکمتِ نظری خود مبتنی بر اندیشۀ ارسطو دربارۀ نسبت صیرورت و ثبات است. همچنین استدلال خواهیم کرد حکمت عملی عاملِ تحقق­بخشی به حکمت نظری است: فرونسیس ملکۀ دریافتِ برترین خیر است و از نظر ارسطو برترین خیر زندگی نظری یعنی زندگی مطابق فضیلت سوفیا است. پس حکمت نظری غایت است حکمتِ عملی ضروری. تفسیر نسبتِ فرونسیس و سوفیا به مثابۀ "غایت – ضروری" راهکاری برای برون رفت از دو تفسیر متقابل از اخلاق ارسطو - تفسیر عقل­گرایانه و شمول­گرایانه از سعادت – را پیشنهاد می­دهد که به آن خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 1001 تا 1011
نویسنده:
محمد علی مبینی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ساموئل کلارک تبیینی کاملاً عقل‌گرایانه از اخلاق دارد و برای تبیین دیدگاهش از مفهوم تناسب بسیار بهره می‌برد؛ از این رو، نظریۀ اخلاقی او به عنوان نظریۀ تناسب شناخته می‌شود. کلارک ارزش‌ها و الزامات اخلاقی را مبتنی بر روابط تناسبی می‌داند و معتقد است که عقل می‌تواند به صورت بدیهی بخش بزرگی از این روابط را درک کند و بخش دیگر نیز از طریق استدلال عقلی یا وحی قابل وصول هستند. منتقدین ابهام‌ها و نقص‌های متعددی را در نظریۀ تناسب کلارکی مشاهده کرده‌اند. در این مقاله به بررسی نظریۀ تناسب کلارکی با توجه به انتقادات مطرح‌شده پرداخته می‌شود و سپس در مقایسه‌ای اجمالی با نظریۀ تناسب وجودی نشان داده می‌شود که نظریۀ تناسب وجودی فاقد چنین ابهام‌ها و نقص‌هایی است.‌
صفحات :
از صفحه 1001 تا 1006
نویسنده:
ریحانه آینه چی ، جواد امین خندقی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعریف زیبایی یکی از مهم‌ترین مسایل در زیباشناسی فلسفی است. فیلسوفان مشائی در تعریف زیبایی، مفهوم «کمال» را به عنوان یکی از عناصر اصلی تعریف آورده‌اند یا به آن اشاره دارند. این پژوهش، پس از تبیین دیدگاه ابن سینا و آکویناس در این زمینه، به این پرسش می‌پردازد که جایگاه مفهوم کمال در تعریف زیبایی آن دو چیست؟ این پژوهش توصیفی – تحلیلی است. در گردآوری، از روش کتابخانه‌ای و در تحلیل، از روش کیفی بهره می‌برد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که زیبایی در دیدگاه هر دو فیلسوف در ارتباط با محسوسات و مجردات مطرح است. در دیدگاه ابن سینا، کمال محسوسات باید سه عنصر زیباشناسی حُسن نظم، حُسن تالیف (ترکیب) و حُسن اعتدال را در خود داشته باشند. آکویناس نیز از مفاهیم لذت، تناسب و وضوح در تعاریف خود استفاده می‌کند. می‌توان این عناصر در تعاریف زیبایی را به نوعی در ارتباط با مفهوم کمال ثانی ارزیابی کرد.
  • تعداد رکورد ها : 7