جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > منطق پژوهی > 1390- دوره 2- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
مجتبی امیرخانلو
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله سعی می کنیم تا چهار شیوة تعریف مفهوم فراساختنی بودگی (conceivability) را بررسی، تحلیل، و نقد کنیم. در این بررسی نسبتاً تاریخی، جایگاه خاصی را برای دکارت، به عنوان نمایندة اصلی تعریف های شامل فهمیدن، قائل شده ایم. سپس، به تعریف های شامل باور پرداخته و با مطرح کردن و نقد یکایک آن ها، به تعریف های شامل اَنگارش (imagining) یک موقعیت (situation) پرداخته ایم و در انتها، تعریف های شامل احراز (verification) در جهان های ممکن سازگار و منسجم را بیان کرده ایم.
نویسنده:
محمود زراعت پیشه، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
واژة «حمل»، با توجه به دو مؤلفة اتحاد و تغایر، در برخورد با مهمانان ناخوانده ای همچون گزاره های طبیعیه و گزاره های مبتنی بر حمل اولی ذاتی دستخوش تغییراتی معنایی شده است که بر این اساس می توان سه دورة مجزا را از هم بازشناخت: 1. دوره ای که در آن «ما به الاتحاد» در خارج و «ما به التغایر» در ذهن است؛ 2. دوره ای که در آن ما به الاتحاد، علاوه بر خارج، می تواند در ذهن نیز باشد و «ما به التغایر» نیز به سطح فراتر ذهن و یا ذهن دیگر عزیمت کند؛ 3. دوره ای که در آن ما به الاتحاد و ما به التغایر، علاوه بر منظر و ناظر، می توانند به ترتیب در ناظر و منظر قرار گیرند. بدون تفکیک این دوره ها نمی توان به درستی به بازخوانی نظریة تمایز حملین در آثار ملاصدرا پرداخت. در این مقاله ما به الاتحاد و ما به التغایر در سیری تاریخی تحلیل می شوند تا از این طریق، گوشه ای از ابهامات نظریة تمایز حملین زدوده شود.
نویسنده:
مهدی میرزاپور,غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به لحاظ تاریخی می توان نشان داد که «نظریة انبساط» از ابتکارات و ابداعات منطق دانان قرون وسطای متأخر مانند ویلیام شروود، راجر بیکن، پطرس اسپانیایی، ویلیام اکام، و جان بوریدان بوده است. این نظریه با رویکردی کاربردی در دورة معاصر، در آثار آموزشی منطق عمومی، برای تشخیص اعتبار «قیاس ارسطویی» استفاده شده است.در این پژوهش، با تمرکز بر تفکرات منطقی جان بوریدان (1295 - 1361 م)، متفکر برجستة قرون وسطی، از این فرضیه دفاع می کنیم که، نظریة انبساط یکی از نتایج فرعی نظریة دلالت و اطلاق است. همچنین با ارجاع به آثار منطقی بوریدان نشان می دهیم که دو قاعدة «منع حد وسط غیرمنبسط» و «منع روش عقیم»، یکی از کاربردهای نظریة انبساط، از ابداعات بوریدان است. ازاین رو معاصران در آثار آموزشی منطق، در بهترین حالت، صرفاً تقریرهای متفاوتی از تعریف انبساط و قواعد مربوط به آن را بیان کرده اند، نه آن که خود مبدع این قواعد باشند. بر این اساس نظریة پیتر گیچ را، که آشکارا نظریة انبساط را متفاوت از نظریة اطلاق می داند، به شکلی منطقی و تاریخی نقد می کنیم و نشان می دهیم که نظریة قابل دفاعی نیست. در پایان تعاریف بدیعی از حدود «منبسط» و «غیرمنبسط» را با توجه به چهارچوب فلسفی ـ منطقی بوریدان ارائه می کنیم که به مفاهیم و اصطلاحات منطقی وی بسیار وفادار است.
نویسنده:
داریوش درویشی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش دیالکتیکی، ریشه های مشخصی در اندیشة فلسفی یونان پیش افلاطونی دارد. این ریشه ها را می توان از هراکلیتوس و پارمنیدس تا سوفیست ها یافت، و از آن جا می توان نخستین کاربرد منظم آن را نزد سقراط مشاهده کرد، هرچند زنون الئایی از جانب ارسطو به غلط به عنوان مبدع روش دیالکتیکی معرفی شده است. افلاطون در این روش میراث دار سقراط محسوب می شود، اما تمایز آشکاری میان روش دیالکتیکی سقراط و افلاطون مشاهده می شود. تمایزی که با تکیه بر آموزة مُثل آشکارتر هم می شود. این تمایز مبتنی بر تعارض آموزة مُثل با نادانی سقراط است؛ سقراط روش دیالکتیکی را به این دلیل به کار می گرفت که، نشان دهد روش منطقی اش او را از اظهار نظر قاطعانة مبتنی بر دانایی بر حذر می دارد؛ وظیفة او فقط ویرایش است، ویرایشی که انتهایی بر آن متصور نیست. اما افلاطون با واردساختن آموزة مُثل در این روش، آن را به کلی دگرگون می کند؛ با ورود این آموزه روشن می شود که انتهای روش دیالکتیکی، کشف «مثال» موضوع مورد بحث است.در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که:1. ریشه های روش دیالکتیکی در اندیشة فلسفی یونان پیش افلاطونی کشف شدنی است؛2. زنون الئایی احتمالاً ربط خاصی به روش دیالکتیکی ندارد؛3. آموزة مُثل از آن افلاطون است، نه سقراط؛4. افزوده شدن این آموزه به روش دیالکتیکی، تأثیر روشنی در تعیین پایانة جست وجوی منطقی دارد؛ یا به عبارت بهتر، روش دیالکتیکی در پرتو آموزة مُثل، با روش دیالکتیکی بدون این آموزه، متمایز است.
نویسنده:
غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارغنون ارسطو حدود یازده قرن پس از پیدایش، به عربی ترجمه شد و دانشمندانی مانند فارابی و ابن سینا پس از آشنایی با همین ترجمه ها، دست به خلق آثار منطقی در جهان اسلام زدند و همین آثار سبب پیدایش و بالندگی منطق میان مسلمانان شد. تحلیل و ارزیابی نخستین ترجمه های ارغنون سبب می شود از یک سو با اهتمام مسلمانان به میراث یونانی در سده های نخستین و از سوی دیگر با میزان صحت و دقت این ترجمه ها آشنا شویم. عبدالرحمن بدوی نخستین ترجمه های عربی از مجموعة ارغنون ارسطو به علاوة ایساغوجی فرفوریوس را در یک مجموعة سه جلدی جمع آوری و تصحیح کرده است. پس از مقایسة ترجمة عربی «قیاس» با متن یونانی و ترجمة انگلیسی جنکینسون و ترجمة فارسی ادیب سلطانی از تحلیلات اولی (دفتر دوم)، با حدود صد مورد اختلاف کلی و جزئی مواجه شدیم. این اختلافات را با عباراتی مانند، کاستی ها در ترجمه، عربی نامفهوم، عبارات اضافی، خطای ترجمه، تغییر مثال، خطای تصحیح، و ترجیح نسخة بدل دسته بندی کرده ایم.
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
متصلۀ لزومی که از ارکان منطق سینوی است در منطق شفاء به لزومی بدیهی و غیربدیهی و نیز به لزومی به حسب الزام و لزومی به حسب واقع و نفس الامر تقسیم شده است. فهم ماهیت متصلۀ لزومی و احکام آن و نیز رابطۀ آن با انواع استلزام در منطق جدید و شناسایی ساختار متصلۀ لزومی، بدون شناسایی و فهم انواع آن امکان پذیر نیست. از این رو در این مقاله پس از بیان تعریف بوعلی از متصلۀ لزومی بدیهی و غیربدیهی و تحلیل و نقد برخی دیدگاه ها دراین باره، به تحلیل نظر ابن سینا و برخی منطق دانان متأخر درمورد متصلۀ لزومی به حسب الزام و متصلۀ لزومی به حسب واقع و نفس الامر (یا به تعبیر خواجه لزومی لفظی و لزومی حقیقی) می پردازیم و در ادامه برخی دیدگاه ها در این زمینه، که به گمان نگارنده به بیراهه رفته اند و به نام ابن سینا از ابن سینا دور شده اند، را تحلیل، نقد و بررسی می کنیم. براساس نتایج این تحقیق اولاً تقسیم لزومی به بدیهی و غیربدیهی در شفاء بوعلی هیچ ارتباطی با تقسیم شرطی به لزومی و اتفاقی ندارد؛ ثانیاً ابن سینا در تقسیم لزومی به بدیهی و غیربدیهی بر جهان واقع و روابط لزومی موجود در آن تکیه کرده است. بنابراین نباید تصور شود که این تقسیم برپایۀ روابط منطقی و صرفاً صوری استوار است؛ ثالثاً ابن سینا متصلۀ لزومی «اگر پنج زوج است پنج عدد است» را به حسب الزام صادق و به حسب نفس الامر و واقع کاذب دانسته است. بنابراین دلیلی که بر کذب این متصله اقامه کرده است مربوط به مقام واقع و نفس الامر است و نباید با مقام الزام خلط شود؛ رابعاً دلیل ابن سینا بر کذب متصلۀ مذکور به حسب نفس الامر نیز یک دلیل پیوسته و واحد است که مراحل مختلفی دارد و نباید مراحل مختلف آن به منزلۀ دلیلی مستقل تلقی شود. به علاوه این دلیل به زبان منطق محمول ها و نه زبان منطق گزاره ها بیان شده است و هیچ ارتباطی با مغالطۀ پنهان سازی در منطق ندارد.بنابراین نه این تصور که، تقسیم متصلۀ لزومی به بدیهی و غیربدیهی با تقسیم متصله به اتفاقی و لزومی متناظر است، با متن شفاء و دیدگاه نگارنده در تفسیر آن مطابقت دارد و نه این تصور که ابن سینا لزومی با مقدم ممتنع را متصلۀ لزومی به حسب الزام به شمار آورده و آن را به حسب واقع و نفس الامر کاذب دانسته است، با تفکیکی که ابن سینا بین دو مقام الزام و نفس الامر قائل شده است سازگار است.
  • تعداد رکورد ها : 6