جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 98
بررسی مساله خاتمیت از دیدگاه علامه طباطبایی و اقبال لاهوری و شهید مطهری و پاسخ به شبهات در این زمینه
نویسنده:
پدیدآور: محمد رستمی ؛ استاد راهنما: علی زنگویی ؛ استاد مشاور: سیدمحمد رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله خاتمیت از مسائل ضروری و مورد قبول دین اسلام و مسلمانان است،که در قرآن، احادیث و روایات نیز آمده است. بنا‌بر اعتقاد دانشمندان و محققان، مبحث خاتمیت و اینکه بعد از اسلام، دین و بعد از حضرت محمد‌(ص)، پیامبری نمی‌آید در اواخر قرن بیستم به اوج خود رسید و مسئله خاتمیت، مهم‌تر و گسترده‌تر از قبل گردید، به دلیل اینکه فرقه‌های ضا‌له همچون؛ بهائیت و مدعیان ادیان نوظهور رواج یافت، از سوی دیگر به وجود آمدن نگرشی جدید نسبت به دین که باعث به وجود آمدن پرسش‌هایی شد که از مدرنیته نشات می‌گرفت، باعث ایجاد تحلیل و نگرش خاصی از نبوت و خاتمیت و همچنین وحی شد، که این نوع نگاه به مسئله خاتمیت بیشتر تاثیر پذیرفته از نظریه‌ی تجربه دینی بوده، که اولین بار توسط اقبال لاهوری مطرح شد. در این پژوهش که به روش، توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است، قصد داریم با توجه به نظرات، سه فیلسوف مسلمان (علامه طباطبایی، اقبال لاهوری،شهید مطهری) به این سوال پاسخ دهیم که؛ چه عواملی باعث می شود تا دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی از سوی خداوند برای هدایت بشر برگزیده شود. به همین منظور ضمن بیان دیدگاه سه اندیشمند برجسته: علامه محمدحسین طباطبایی، علامه محمد اقبال‌لاهوری و شهید مرتضی مطهری در مورد خاتمیت و مقایسه نظرات آنان و به شبهات پیرامون این مسئله نیز بپردازیم. نتیجه حاصل از این پژوهش اینگونه است‌که؛ عوامل و دلایلی وجود دارد که دلالت بر‌این دارد که اسلام آخرین دین الهی و حضرت محمد(ص)، خاتم النبین می‌باشد. براساس نظرات مطرح شده در این نوشتار، دلایل گوناگونی برای اثبات خاتمیت دین اسلام و خاتم النبین بودن حضرت محمد(ص) وجود دارد. به طور خلاصه می‌توان گفت؛ اسلام، دینی کامل و جامع می‌باشد که احکام آن بر‌اساس سرشت و ذات آدمی است. بشر به وسیله احکام و تعالیم اسلام می‌تواند مورد هدایت قرار بگیرد و راه سعادت خویش را بیابد. پس لازم نمی‌آید، دین جدیدی ظهور کند. نکته دیگر اینکه، رشد و بلوغ فکری بشر باعث آن شده است که برای تفسیر، ترویج و تبلیغ دین، احتیاج به پیامبر دیگری نباشد. علامه طباطبایی و شهید مطهری، ویژگی‌های دین اسلام و احکام آن و نیز رشد و بلوغ فکری بشر را از دلایل خاتمیت می‌دانند. درحالیکه اقبال معتقد است‌که؛ با توجه به رشد و بلوغ فکری بشر، دیگر احتیاجی به دین و احکام آن نمی‌باشد و آدمی با بهره بردن از عقل خویش می‌ُتواند راه سعادت را بیابد.
نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی انسان از دیدگاه متفکران مسلمان(اقبال لاهوری وشهید مطهری)
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه قربانی ؛ استاد راهنما: عظیم حمزئیان ؛ استاد مشاور: رستم شامحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بشر امروز با پیشرفت در علم و فناوری و پیچیدگی‌های دنیای مدرن از دین فاصله گرفته و‌‌ از معنویات دور شده است. این امر باعث ایجاد حس بی‌هویتی و پوچ‌گرایی در انسان گردیده در حالی که فطرتاً به معنا‌‌داری و هدفمندی نیازمند است. تنها منبع پاسخ‌گو به این نیاز بشردین است‌‌، پس لزوم دین‌داری از مهمترین نیازهای بشر محسوب می‌شود. از جمله کارکرد‌های دین در دنیای امروز می‌توان به ایجاد حس آرامش باطنی، خودباوری در پی کسب تعالیم دینی، زندگی آزادانه، اهتمام به تفکر و کسب معرفت از طریق انطباق علم و دین، به کارگیری اصول اخلاقی دینی در زندگی اشاره کرد. این پژوهش با هدف بررسی علل دین‌داری و نقش دین در زندگی انسان با توجه به دیدگاه‌های دو متفکر بزرگ جهان اسلام، علامه اقبال لاهوری و استاد شهید مطهری با روش تحقیق کتابخانه‌ای، توصیفی و مقایسه‌ای صورت گرفته است، که با مراجعه‌ی مستقیم به منابع اصلی و فیش برداری از آنها تنظیم و دسته بندی شده است. مهم‌ترین نتایج و یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که هر دو متفکر، دین را تأمین کننده آرامش و آزادی انسان دانسته و همچنین آن را احیا کننده فرد و جامعه و پیش‌برنده‌ی آن در زمینه‌های اخلاقی، علمی و فرهنگی می‌دانند و تنها در زمینه خاتمیت و وحی اختلاف نظر دارند. اقبال سرشت وحی را از سنخ غریزه و از نوع تجربه‌‌ی دینی می‌داند درحالی که مطهری وحی را هدایتی مافوق حس و عقل معرفی می‌کند و با تجربی بودن آن مخالف است و آن را تا حدود زیادی اکتسابی می‌داند.
مبانی اعتقادی رشد و انحطاط جامعه اسلامی از دیدگاه شهید مطهری و اقبال لاهوری
نویسنده:
پدیدآور: محبوب علی ناصر ادین ؛ استاد راهنما: سید هبه الله صدرالسادات
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه بر دو بخش مشتمل است: بخش اول: کلیات و مفهوم شناسی، در این بخش علاوه بر سؤالهای اصلی، فرعی، سابقه، ضرورت وهدف تحقیق، مفاهیمی چون: معانی؛ مبانی، رشد، انحطاط، جامعه، معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی را توضیح و زندگی نامه‌ی شهید مطهری و اقبال لاهوری و آثار این بزرگوار را بیان نموده‌اند. بخش دوم: مشتمل بر چهار فصل است(معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی)، در فصل اول، در بحث (معرفت شناختی) دنبال این پاسخ بودیم که آیا معرفت شناسی ممکن است یا نه؟ اقوال علما در این مسأله مطرح نموده و «ارزشِ شناخت»، «منابعِ شناخت»، «أبزار شناخت»، «معیار، موضوع، مراحل و انواع شناخت» از دیدگاه شهید مطهری و اقبال لاهوری را مورد بحث قرار دادیم. و در آخر فصل به بیان رشد و انحطاط جامعه در آئینه مطالب مذکور پرداخته و علم، عقل.. از جمله عوامل رشد جامعه و تحجر و جمود، عقل گرایی افراطی، تقدیر پرستی منحط، تصوف منفی و انزوا طلب، حس گرایی افراطی و تکیه بر ظن و گمان را از جمله مبانی انحطاط جامعه اسلامی قرار گرفتند. در فصل دوم درباره (هستی شناختی)، که یکی از بنیادی ترین نظام اعتقادی اجتماعی است، پرداختیم. در این فصل دنبال «ضرورت»، «اقسام»، «معیار» بویژه معیار هستی شناسی اسلامی، عوالم وجود را در نظر هردو بزرگوار در مسأله بیان و در آخر فصل به بیان مبانی رشد و انحطاط جامعه پرداخته و خدا باوری، اعتقاد توحید، درک عمیق و اعتقاد به این عوالم را از جمله مبانی رشد بر شمردیم. و خود ناباوری، خود ناشناختی(خود فراموشی)، نگرش غلط درباره خداوند، و انکار معاد جزء مبانی انحطاط جامعه اسلامی قرار گرفتند. در فصل سوم بحث(انسان شناسی) را مطرح کردیم. و موضوعاتی همچون: حقیقت انسان، جایگاه انسان در جهان(کرامت، خلافت و امانت دار الهی)، انسان کامل، ابعاد وجودی انسان، معنا و مفهوم خودی از دیدگاه این دو بزرگوار مطرح و در آخر فصل به مبانی رشد و انحطاط جامعه اشاره نموده و خودشناسی، بازیابی هویت اسلامی، اعتقاد به جاویدانی و فنا ناپذیری انسان از جمله مبانی رشد و نگرش غلط نسبت به مسائل مربوط به انسان، خود ناباوری، نظام آموزشی غیر استاندارد، زندگی غیر متحرک و عاری از عمل از جمله عوامل و مبانی انحطاط جامعه قرار داده شد. در فصل چهارم «أرزش شناختی» دنبال بررسی مفاهیم هم چون: «معنا و مصادیق ارزشها»، «اهمیت و انواع ارزش»، «درجات و مراتب ارزشها» را بیان نموده و ایمان، توحید، بندگی و ... را از جمله مصادیق ارزشها گردانیده، سپس تاثیر مبانی ارزش شناختی بر رشد و انحطاط جامعه اسلامی را بیان و احیا و زنده نگهداشتن ارزشهای مذکور مایه رشد و هرگونه افراط یا تفریط در آنها را مبانی انحطاط قرار داده شد.
اسماعیلیت او اقبال
نویسنده:
Ali Raza Tahir
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 17 تا 26
علامه محمد اقبال اوربابیت(بهائیت)
نویسنده:
علی رضا طاهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 21 تا 38
سیاست و دیانت در دیوان اقبال
نویسنده:
قادر فاضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اقبال، با رویکردی آسیب­شناسانه نسبت به سیاست جهانی در قرن بیستم، دو نوع سیاست را مورد بررسی قرار داده است: سیاست نبوی و سیاست فرعونی. در حالی که سیاست فرعونی مبتنی بر تخریب جان و جهان، کشاندن مردم به بند و زنجیر، استبداد و جایگزینی رذایل به جای فضایل است، در سیاست نبوی تعمیر جان و جهان، آزاد کردن مردم از غل و زنجیرهای فکری و سیاسی، آزادی و جایگزینی فضایل به جای رذایل پیگیری و دنبال می­شود. در مقاله حاضر ابعادی از این مدعا تبیین شده است.
صفحات :
از صفحه 269 تا 286
آموزه‏هاى سیاسى قرآن در اشعار اقبال
نویسنده:
قادر فاضلى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله انتظار بشر از دین، از دیر باز مورد توجه جوامع علمى بوده است. برخى، دین را امرى خودى و مشتمل بر اعمال عبادى و اخلاقى مى‏دانند؛ عده‏اى دیگر معتقدند حوزه نفوذ دین، اجتماع و سیاست را نیز شامل مى‏شود. بنابراین نسبت دنیا و دین، بنابر تعبیرى عرفانى، همان ظاهر و باطن است. مقاله حاضر، به بررسى موضوع فوق با توجه به اشعار اقبال لاهورى مى‏پردازد.
صفحات :
از صفحه 271 تا 294
مسائل کلامی جدید (خداشناسی،نبوت و معاد) از دیدگاه اقبال لاهوری و استاد مطهری
نویسنده:
استاد راهنما: فروزان راسخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده اقبال و استاد مطهری دو اندیشمند مسلمان اند که در مواجهه با سئوالات زمان خود در باب مسائل کلامی با دیدگاهی نو،تقریری تازه از توحید،نبوتومعادعرضه کردند. اقبال با رویکردی درونی و بر اساس تجربه ی دینی به پاسخ گویی به این سئوالات می پردازد.از نظر او بهترین روش برای اثبات خداوند،روش درونی و فطری است.او معتقد است که وحی نوعی غریزه و خاصیتی از زندگی است که در تمام موجودات یافت می شود و ختم نبوت به معنای ختم دیانت نیست؛بلکه باب اجتهاد (یا همان قیاس )همچنان باز است.از نظر اقبال کیفیت معاد روحانی است و هدف از عذابهای جهنم پاکیزگی نفس است و سر انجام همه ی انسانها به بهشت می روند.استاد مطهری نیزبا رویکردی عقلی و فلسفی با این مسائل مواجه می شود.او روش فلسفی را بهترین روش برای اثبات خداوند می داند،زیرا این روش قابل فهم و بیان برای همگان است.او وحی را نوعی اتصال ضمیر انسان با غیب در حالتی آگاهانه می داندودر دوران خاتمیت باب اجتهاد به معنای استخراج فروعات از اصول را باز می داند.او کیفیت معادرا جسمانی و روحانی می داند.از نظر او جسمانی بودن معاد را با نظریه ابداع می توان توضیح داد:به این معنا که هر موجودی در مرتبه ی خودش بدون تغییر و تحول برای خود اشیایی را ابداع می کند.استاد مطهری و اقبال هر دو وجود خداوندرا اثبات پذیر می دانند و معتقدند در دوران خاتمیت باب اجتهاد باز است،اما در روش اثبات خداوند،تعریف اجتهادوکیفیت معاد دارای دیدگاههای متفاوتی هستند.
متفكري كه به وحدت مسلمانان انديشيد
نویسنده:
عزت‌الله مهدوي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بررسی و نقد روش کلامی اقبال لاهوری
نویسنده:
حسنعلی سلمانیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشمندان مسلمان همواره با شیوه‌های مختلف از دین دفاع کرده‌اند. اقبال لاهوری یکی از همین اندیشمندان است که تکاپوی بسیاری نمود تا دین را در عصر جدید احیاء و بازسازی کند. این پژوهش با شیوه توصیفی - انتقادی سعی می‌کند روش کلامی اقبال در دفاع از دین را واکاوی نماید. یافته‌های پژوهش مشخص کرد که اقبال در وجه سلبی دستگاه کلامی خود، شیوه «فلاسفه اسلامی» و نیز «کلام سنتی اسلامی» در دفاع از آموزه‌های دینی را ناتمام و بلکه نادرست می‌داند. عقلانی محض بودن و فقدان شورانگیزی این دو دانش، عامل این رویگردانی است. اقبال در وجه ایجابی اندیشه‌اش سعی کرده است از طریق «تجربه دینی» -که قرابت معنایی با «شهود عرفانی» دارد- از دین دفاع کند. او یقین دارد که تنها همین روش، ابزار مناسب و هم‌گرا با نیاز بشر امروزین و مطابق با خواست قرآن است. پژوهش حاضر در قسمت نقد نشان داده است که اقبال شناخت عمیقی از تراث اسلامی نداشته است و شیوه کلام‌پژوهی وی قوت لازم در دفاع از دین را ندارد
صفحات :
از صفحه 169 تا 189
  • تعداد رکورد ها : 98