جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور اعلام
>
مولوی , جلال الدین محمد بلخی (فیلسوف، عارف، شاعر؛ حنفى؛ اهل بلخ، صاحب کتاب «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس»، از بزرگترین عرفای اسلام، عارف قرن هفتم هجری), 604 672
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 959
عنوان :
ارزیابی اصل تضاد در دیالکتیک هگل بر پایه اندیشۀ مولوی
نویسنده:
منصور مهدوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
مراجع
زبان :
فارسی
چکیده :
در این نوشتار به اضداد در اندیشۀ هگل میپردازیم. اضداد فلسفۀ هگل را در نظر مخاطبان به تفکری زایا تبدیل کرده است به طوری میتوان آن را جذابترین جنبۀ تفکر هگل نامید. اضداد بر اساس سهپایهها سیر دیالکتیکی خود را طی میکنند. با بررسی روش دیالکتیکی و فرایند تبدیل اضداد میکوشیم نظرگاه هگل دربارۀ اضداد و نحوۀ وحدت بین آنها را به دست آوریم. در گام بعد اضداد از منظر مولوی را نیز بررسی خواهیم کرد چرا که در اندیشۀ مولوی نیز به این موضوع توجه بسیار شده است. در تفکر مولوی اضداد در عالم جبروت و عالم ماده سرنوشتی کاملا متفاوت دارند. اضداد در عالم ماده کارکردهای متنوعی داشته و در پایان مسیر تجرد را میپیمایند در حالی که فضای اندیشۀ هگل از چنین مفاهیمی به دور است همچنانکه هگل تنها به اضداد در عالم ماده توجه دارد. ضمن اینکه هگل در بحث اضداد اقتباسهای پرشماری از مولوی داشته است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 111 تا 131
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی، تحلیل و مقایسه چرایی و چگونگی فعل خلقت از جانب خداوند از دیدگاه مولانا و حکمت متعالیه (با تاکید بر آرای حاج ملاهادی سبزواری)
نویسنده:
پدیدآور: مهدی ایلان کشکولی ؛ استاد راهنما: قاسم کاکایی ؛ استاد مشاور: علی محمد ساجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی و زبان های دیگر
زبان :
فارسی
چکیده :
مسئله آفرینش، یعنی چرایی و چگونگی صدور کثرات از ذات واجبالوجود، یکی از اساسیترین و دیرپاترین مسائل در سنتهای دینی، فلسفی و عرفانی است. این مسئله، نهتنها در مقام یک سؤال متافیزیکی یا کلامی مطرح میشود، بلکه در واقع زیربنای هر نوع جهانبینی و الهیات است؛ زیرا برداشت ما از نسبت خالق و مخلوق، تعیینکننده نحوه تفسیر ما از انسان، جهان، معنا، خیر و حتی نجات است. در اندیشه اسلامی، سه حوزه بزرگ معرفتی یعنی کلام، فلسفه و عرفان، هر یک با زبان و منطق خاص خود به مسئله خلقت پرداختهاند. متکلمان، با تمرکز بر مفهوم "اراده الهی"، فعل آفرینش را کنشی غرضمند از جانب خالق برای رساندن خیر به مخلوق میدانند. فلاسفه اسلامی، بهویژه از منظر حکمت مشاء و سپس حکمت متعالیه، مسئله را بر پایه علیت، فیاضیت ذاتی واجبالوجود، و قاعده امکان اشرف تحلیل کردهاند؛ و در نهایت، عرفا، با نگاهی شهودی و ذوقی، فعل خلقت را جلوهای از عشق و اشتیاق ذات الهی به تجلی و شناخته شدن دانستهاند، به نحوی که کثرت موجودات، ظهور اسماء و صفات خداوند در مراتب هستی تلقی میشود. در میان متفکران عرفانی، مولانا جلالالدین بلخی، جایگاهی ممتاز دارد. او با بهرهگیری از زبان تمثیل و شعر، فعل خلقت را فرآیندی عاشقانه، پوینده و مستمر میداند که بر مبنای عشق ذاتی خداوند به ظهور و شناسایی خود سامان یافته است. در اشعار او، خلقت نه امری ایستا، بلکه فرایندی پویای سلوک و رجعت به مبدأ است. بیت مشهور: (من نبودم، خواستم پیدا شوم / عشق شد، آمد به صحن ما شوم) بیانگر این اصل کلیدی در عرفان مولوی است که فعل خلقت، برآمده از شور شهودی در ذات الهی است؛ نه صرفاً بر مبنای ضرورت فلسفی یا اراده تشریعی. در مقابل، حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی و بهویژه شرح و تقریر آن توسط حاج ملاهادی سبزواری، تلاش کردهاند تا با تلفیق مبانی فلسفه مشاء، اشراق و عرفان ابنعربی، تبیینی عقلی و نظاممند از چگونگی صدور وجود ارائه دهند. از منظر حکمت متعالیه، چون ذات خداوند کمال مطلق و علت تامه است، صدور ممکنات از او واجبالوجود بالقیاس است و این صدور، لازمه فیض الهی و بهاصطلاح "تجلی تکوینی" ذات اوست. در منظومه سبزواری نیز این نگاه بسط یافته و با استناد به مفاهیمی همچون "وجود رابط"، "وحدت تشکیکی وجود"، "عشق ذاتی واجب"، و "ظهور اسمائی"، تبیینی فلسفی-عرفانی از آفرینش ارائه میشود. اما علیرغم این همسویی کلی در پذیرش نظریه فیض و تجلی، تفاوتهایی بنیادین نیز میان دیدگاه مولانا و نظام حکمت متعالیه وجود دارد؛ از جمله در نوع معرفتشناسی، زبان بیان، نحوه تبیین صدور، جایگاه عشق، و رابطه انسان و خدا. درک تفاوتهای بنیادی این دو رویکرد، نهفقط در سطح نظری، بلکه در نحوه نگاه انسان به هستی و جایگاه خود در نظام آفرینش تأثیرگذار است. عرفان مولوی، با تاکید بر سلوک، عشق و حرکت به سوی حق، نگاهی شهودی و پوینده به جهان دارد که بیشتر جنبه حضوری و باطنی دارد؛ در حالیکه حکمت متعالیه، با بهرهگیری از نظام استدلالی پیچیده و تلفیق عقل و کشف، تلاش دارد فهمی نظاممند و فلسفی از صدور هستی ارائه دهد. بررسی تطبیقی این دو دیدگاه، افزون بر اینکه ما را با عمق و غنای میراث فکری اسلامی در باب خلقت آشنا میسازد، امکان آن را فراهم میآورد که در مواجهه با پرسشهای نوین هستیشناسانه، مواضعی روشنتر و عمیقتر اتخاذ کنیم. از اینرو، پژوهش حاضر، میتواند بهعنوان پلی میان زبان عرفانی و فلسفی، به گفتوگویی سازنده میان دو جریان مهم فکری کمک کند. پرسش از چگونگی آفرینش و نسبت میان خالق و مخلوق از مهمترین و دیرپاترین مسائل مطرح در تفکر اسلامی است که همواره کانون توجه فلاسفه، متکلمان و عرفا قرار داشته است. کیفیت صدور موجودات از مبدأ هستی، تبیین مفهومی خلقت، معنا و سازوکار ظهور کثرت در پرتو وحدت، و نسبت قانونمندی جهان با صفات الهی، از جمله مباحث کلیدیاند که پاسخ به آنها بنیانهای جهانبینی توحیدی انسان را شکل میدهد. در این میان، دو جریان فکری تأثیرگذار یعنی عرفان نظری با نمایندگی مولانا، و حکمت متعالیه با حضور پررنگ حاج ملاهادی سبزواری، رویکردهای خاص خود را به مسئله خلقت و مباحث پیرامونی آن ارائه کردهاند. یکی از ویژگیهای ممتاز این دو سنت، ارائه خوانشهایی متفاوت از فعل خداوند، هستیشناسی، و کیفیت ارتباط وجودی میان خالق و مخلوق است؛ بهگونهای که عرفان اسلامی بر شهود، تجلی، و عشق الهی تأکید دارد و فلسفه اسلامی بر تحلیل عقلی، سنخیت وجودی، و ضرورت فیض دائم. ضرورت پرداختن به این پژوهش، از یکسو به سبب وجود دیدگاههای متنوع، گاه متعارض، و پیچیدگی مفهومی در باب آفرینش است، و از سوی دیگر، به دلیل فقدان پژوهشهایی تطبیقی که این دو نحله مهم را با یکدیگر مقایسه و تحلیل کنند. در فضایی که تبیینهای طبیعتگرایانه یا التقاطی از مسئله خلقت در برخی محافل علمی رواج یافته، بازخوانی عالمانه و منسجم دیدگاه متفکران اسلامی به فهم عمیقتری از هستی، خداوند، و ساختار عالم میانجامد. از این رهگذر، پژوهش حاضر میکوشد با تمرکز بر تحلیل مفهومی، هستیشناختی و معرفتشناختی فعل خلقت، زمینهای برای گفتوگوی میان عقل و شهود، فلسفه و عرفان، و نظریه و تجربه دینی فراهم سازد و بدینوسیله سهمی در بازسازی و تعمیق فهم دینی در دوران معاصر ایفا کند. هدف اصلی پژوهش تحلیل تطبیقی دیدگاه عرفانی مولانا و فلسفی-حکمی حاج ملاهادی سبزواری درباره چرایی و چگونگی فعل خلقت الهی، بهمنظور تبیین نحوه صدور موجودات از واجبالوجود، تفسیر معنای خلقت، و تبیین نسبت فاعلیت الهی با جهان هستی در دو دستگاه عرفانی و حکمت متعالیه. اهداف فرعی پژوهش 1. تبیین دیدگاه مولانا و سبزواری درباره چرایی خلقت و معنای خلق از عدم، با تمرکز بر هدفمندی آفرینش. 2. تحلیل تطبیقی مفاهیم «خلق جدید»، «حرکت جوهری» و اقسام «فاعلیت» الهی در اندیشه این دو اندیشمند. 3. بررسی تطبیقی توحید افعالی، رابطه صفات الهی با صفات مخلوقات؛ و قانونمندی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی تطبیقی اندیشه های عرفانی و کلامی مولوی و غزالی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه محمدی ؛ استاد راهنما: عابدین درویش پور ؛ استاد مشاور: حسین فلاحی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی و زبان های دیگر
زبان :
فارسی
چکیده :
شناخت علم کلام و عرفان و نقش و کاربرد ان ها در مسایل اعتقادی وبررسی چگونگی ارتباط علم کلام و عرفان. علی رغم اختلافات میان دو علم کلام و عرفان، میان آنها رابطه نیز برقرار است مولوی و غزالی دو اندیشمند سر آمد در این دو حوزه ه علم می باشند که با بررسی اندیشه های مولوی و غزالی در باب مساله عرفان و کلام اسلامی می توان تا حدود بسیاری با اندیشه های اسلامی و عرفانی این دو اندیشمند و نقاط اشتراک و افتراق دید گاه های ان ها بهتر و بیشتر آشنا شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحلیل عرفانی مولوی در تحقق طی الارض براساس تاثیر متقابل نفس و بدن
نویسنده:
فاطمه فلاح؛ استاد راهنما: عابدین درویش پور؛ استاد مشاور: مهرداد امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
زبان :
فارسی
چکیده :
مسئله ی نفس و بدن که به عنوان نمادی آشکار از ارتباط عالم ماده ومجرد است، از جمله مسائل مورد قبول در تمامی مکاتب دینی محسوب و منشاء شکل گیری مباحث متعددی در فلسفه و عرفان شده است. عرفان یک جریان معرفتی مبتنی بر شهود و برخاسته از تهذیب نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آثارعرفانی و ادبی تجلی یافته است.مسئله طی الارض در عرفان به عنوان یکی از اقتضائات برخاسته از مراتب کشف صوری در راستای تجلی اسماء و صفات الهی تحلیل و ارزیابی شده است.(درویش پور،1401،ص161) براین اساس نفس آدمی ذاتـا از سـنخ مجـردات اسـت و پیوند نفس با بدن و علائـق مادی واشتغالات نفسانی حجاب و مانع او از اتـصال بـه عالم مجردات می گردد و هرگاه کـه حجـاب مادیات از نفس و عالم مجردات بـرداشته شـود و بـه مبـادی عالیـه متصل گردد، صوری که در عالم مجردات موجود اند ، در نفس انـسانی نـقش مـی بنـدد و بـه هـر نسبت که حجاب ها مرتفع تر گردد، نقش هـا روشـن تـر و صاف تر خواهد بود( همایی ،1367: ص92-91)یکی از فروعات پذیرش این دیدگاه که در ذیل کیفیت ارتباط نفس و بدن آمده، مسئله ی طی الارض است که در تفکرات عرفانی بسیاری از عرفاء جلوه گری می کند. (امینی نژاد،1394:ص234) تلاش فلاسفه در تبیین کار های خارق العاده ای همچون طی الارض ، بیشتر به بررسی کارکرد قـوای نفس معطوف شده وبا این رویکرد به اثبات ارتباط میان معجزات انبیاء با قانون علیت پرداخته اند.(همایی، همان:ص 104) در این میان، عرفاء و محققان عرفان نظری به این مسئله عمیق تر نگریسته و بـر اساس آموزه های عرفان اسلامی، -که برگرفته از متون دینی و شهودات آنهاست- به تبیین کیفیت تحقق طی الارض پرداخته اند. (جوادی آملی،1389:ص 313) مراحل کمال آدمی از نگاه مولوی براساس تحول و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال نامنتاهی شکل می گیرد. این تبدیل و تحول، افزون بر تاثیر باطنی ، در کالبد جسم مادی او نیز اثر گذار است. ازاین رو از دید مولوی کیفیت طی الارض در این حوزه قابل تبیین می باشد. وی اتحاد و یگانگی نفس و بدن را پیش فرض بسیاری از مسائل کلیدی در انسان شناسی عرفانی دانسته است و این امر به عنوان یکی از ضروریات تبیین کیفیت طی الارض در نگاه مولوی به شمار می آید. بر این اساس، باطن انبیاء و اولیاء الهی دارای صفات و قابلیت های خاصی است که جسم آنان را از دیگر افراد متمایز می کند و با توجه به تکامل و تعالی جسم در اثر سیر و سلوک، زمینه لازم برای پذیرش کراماتی همچون طی الارض را فراهم می کند. در این پایان نامه پس از بررسی مفهوم طی الارض و مبانی عرفانی آن ، نویسنده در نظر دارد با تحلیلی توصیفی عرفانی به تشریح و تبیین رابطه نفس و بدن پرداخته و سپس با این نگرش به کیفیت تحقق طی الارض براسا س این رابطه در نگاه مولوی بپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مفهوم دنیا و آخرت در نگاه تربیتی مولانا با تاکید بر اهداف تربیت انسان
نویسنده:
مریم امامی؛ استاد راهنما: محمدصالح امیری؛ استاد مشاور: حامد صبوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
متن ناقص پایان نامه
زبان :
فارسی
چکیده :
هدف از این پژوهش مفهوم دنیا و آخرت در نگاه تربیتی مولانا با تاکید بر اهداف تربیت انسان می باشد . استنتاج اهداف تربیت عرفانی مولانا شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم هجری از آرای انسانشناسانه اوست که در آثارش نمودار است. این پژوهش با روش توصیفی استنتاجی نگارش یافته است. بر اساس یافتههای این پژوهش، هدف نهایی مولانا در تربیت آدمی، فنا و بقای بالله دانسته شده و سایر اهداف که در حکم اهداف واسطهای در تربیت عرفانی است، در راستای تحقق آن وضع گشته است که اهدافی مانند رسیدن به تغییر خویشتن، دریافت بارقههای حق، رسیدن به معرفت شهودی، عشق، موت اختیاری و... در زمره این اهداف قرار میگیرد که هر یک از آنها در رسیدن انسان به هدف اصلی او در تربیت عرفانی از نگاه مولانا یعنی همان فنا و بقای بالله نقش مهمی بر عهده دارد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی روابط بینامتنی دیوان سیدصالح ماهیدشتی و مثنوی معنوی مولانا براساس نظریه ژنت
نویسنده:
نگار مرادپی؛ استاد راهنما: ابراهیم رحیمی زنگنه؛ استاد مشاور: محمد ابراهیم مالمیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
زبان :
فارسی
چکیده :
• چکیده : (با تأکید بر طرح مسئله، روش تحقیق و اهداف؛ در حداکثر 250 کلمه) • بینامتنیت به بررسی روابط میان متون حاضر و متون پیش از خود میپردازد، براساس این نظریه متون جدید نشأت گرفته از متون قبل از خود هستند،بنابراین میتوان گفت متون جدید زاییده متنهای گذشته است و نویسنده از آنها الهام گرفته تا از این طریق اثر خود را غنیوکاملکند،ژنتبرایکشفرابطههای میان دواثرادبی،نظریه ترامتنیتکه به پنجگونه(بینامتنیت،بیش-متنیت،فرامتنیت،سرمتنیتوپیرامتنیت) تقسیم میشود را مطرح کردکه بینامتنیت،خود به سهگونه(صریحوآشکار، غیرصریح وپنهان و ضمنی) تقسیم میشود.از رویکردهای بینامتنیت تأثیرپذیری متون ادبی از منابع پیش ازخود و مقدار اثرپذیریهای لفظی و معنایی متقابل باهم را مشخص میکند،سیدصالح مثنوی کنزالعرفان را با موضوعات عرفانی همچون؛ وحدت وجود، تقابل عقل و عشق، انسانکامل، جبر و اختیار، مبدأ و معاد و...دارد را با داشتن اندیشههای عرفانی و صوفیانه سروده است و با آگاهی از علومظاهری و علماصول ،وجهاشتراکات عرفانی بسیاری با اندیشههای مولانا دارد.نکته قابل توجه اینکه هیچگونه کتاب، مطالعه و پژوهشی درباب این اثرعرفانی نوشته نشده است، بنابراین شایستهاست درحوزههای مختلف و بهویژه نظریه-هایادبی، پژوهشهای متنوعی انجام داد.در این رساله تلاش میکنیم با مطالعه و بررسی مثنوی کنزالعرفان سرچشمههایی از اندیشههای عرفانی و صوفیانه مشترک بین سیدصالح و مولانا را بازکاوی کنیم، با استفاده از این نظریه به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که ،آیا میتوان روابط بینامتنی مثنوی کنزالعرفان و مثنویمعنوی را تحلیل و بررسی کرد؟ چه عواملی باعث ارتباط تنگاتنگ میان این دو اثر عرفانی شده است و میزان تأثیرپذیری کنزالعرفان چگونه است؟ که با روش تطبیقی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای به روابط بینامتنی این دو اثر عرفانی خواهیم پرداخت.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تاثیر اندیشه های عرفانی مولانا بر اندیشه های اعتزالی اقبال لاهوری مطالعه موردی:«خودی، عقل، عشق و فنا»
نویسنده:
امجد محمدمرادی؛ استاد راهنما: بهمن نزهت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
متن ناقص پایان نامه
زبان :
فارسی
چکیده :
امروزه اصطلاح نواندیشی دینی به عنوان مقولهای پرکاربرد در عرصه دینمداری رایج شدهاست. نواندیشان دینی با بازبینی سنت و پیراستن دین از انحرافات و موهومات، در خالصسازی، بسط و تعمیق دینورزی تلاش کرده و برای رفع مشکلات موجود در جوامع اسلامی قدعلم کردهاند. یکی از این نواندیشان دینی، علامه اقبال لاهوری، شاعر، متفکر، فیلسوف و عارف میباشد که اندیشهورزی را معطوف به نگاهی دروندینی میدانست و با شناختی که از سنت داشت، برداشتهای نوینی از دین ارائه داد و درصدد بود با ایجاد یک اندیشه منسجم فلسفی آرای خود را با تمامی جوانب حیات فردی و اجتماعی انسانها پیوند بدهد. اقبال شاعر تحرک و جنب و جوش بود. فلسفه و کلام را فاقد آن شور و حرکت میدید که بتواند تحولی در جامعه ایجاد نماید و ضمن آشنایی با اندیشههای متکلمین گذشته آرای آنان را توان رویارویی با نیازهای زمان نمیدید. اقبال یک متکلم سنتی به معنای امروزی نیست. اندیشههای نوین او در چهارچوب هیچ کدام از فرقههای کلامی سنتی نمیگنجد. او با شیوهای جدید در پی دفاع از دین برآمد و از منظر تجربه دینی به حیات دینی مینگریست و با تعمّق در آیات قرآن و بهرهگرفتن از تجربیات آفاقی و انفسی جهت نیل به تجربیات عرفانی و دستیابی به «خود» برتر به دنبال ارائه نوعی تبیین فوق طبیعی از دین برآمد و ضمن بررسی فلسفه دین با نوعی الهیات طبیعی حاکم بر جهان معاصر که مبتنی بر عقلگرایی افراطی بود، به مخالفت برخاست و با نقبی به دنیای درون خود در پی دستیابی به حقیقت، به مقولهای بنیادین و ضروری از دین نایل شد که عمیقترین آن تجربههای عرفانی بود. اقبال در سیر معرفتی خود، به تمامی وامدار جلالالدین رومی است. اندیشههای خود را از او الهام میگرفت. چون مریدی وفادار از سر صدق و راستی به او عشق میورزید، در دریای بیکران مثنوی غوطهور بود و ازجوش وخروش غزلیات شمس مدهوش. در نگاه اقبال، مثنوی از چنان بینش و ظرفیتی برخوردار است که پیامهای انسانسازش را جوابگوی نیازهای زمان میداند و با قاطعیت میگوید: جهان امروز، اندیشمندی چون مولانا را میطلبد. نگارنده در این رساله با شیوهای توصیفی- تحلیلی بر آن است تا تاثیر این اندیشمند شاعر و عارف را بر تمامی جوانب ذهن و زبان اقبال بسنجد و مفاهیم کلیدی ادبیات عرفانی «خودی، عشق، عقل و فنا» را در آرای هر دو شاعر متفکر مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی شیوههای تبیین معاد و قیامت در مثنوی مولوی
نویسنده:
معصومه پیرداده بیرانوند؛ استاد راهنما: سعید زهره وند؛ استاد مشاور: طاهره صادقی تحصیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
زبان :
فارسی
چکیده :
ارتباط تنگاتنگ میان آموزههای اسلامی و مباحث عرفانی با یکدیگـر از یـک طـرف و بسـتر و شالوده مناسب و مستعد عرفان ایرانی از طرف دیگر، منجر به اثرپـذیری ادب عرفـانی از مسائل و موضوعات اسلامی و قرآنی گردیده است همان گونه که شریفپور در ایـن زمینـه بـر ایـن باور است که قرآن کریم از آغاز وحی تاکنون در اندیشه، روح، زبان و زندگی مسلمانان نفوذ زیادی داشته و سبب ایجاد ریشهدارترین افکار و معارف و نغزترین ادبیات شده و بر افکار و آثار شاعران و نویسندگان ایرانی تأثیر شگرف و شگفتی داشته به گونهای که بسیاری از متون ادب فارسی را بـدون آشنایی با قرآن نمیتوان به خوبی دریافت کرد (شریفپور، 1390: 184-183).
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بررسی اصطلاحات عرفانی در فیه ما فیه مولانا و معارف بهاولد
نویسنده:
علی میرزائی؛ استاد راهنما: هادی شمیل پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست منابع
زبان :
فارسی
چکیده :
بیشتر کلمات و تعابیری که ما انسانها برای ارتباط با یکدیگر به کار میبریم، مربوط به چیزهایی است که در دنیای پیرامونمان میبینیم و آنها را حس میکنیم. حال اگر کسی چیزهایی ببیند که دیگران نمیبینند یا سخنانی بشنود که دیگران نمیشنوند، باید با چه زبانی دیدهها و شنیدههای خود را برای دیگران بیان کند. از سویی، انسانها برای این تجربهها واژگانی درست نکردهاند که او به کار ببرد و از سوی دیگر اگر از همین کلمات عادی استفاده کند برای دیگران سوءتفاهم پیش خواهد آمد. این مشکل بزرگی است که برای صوفیان در طول تاریخ اسلام به وجود آمد. آنها همچون گنگ خوابدیده نمیتوانستند رؤیاهایی که در تجربه معنوی میدیدند برای کسی بازگو کنند. صوفیان برای بیان تجربههای معنوی خود ناچار زبانی اصطلاحی ساختند و برای اینکه معانی این اصطلاحات را روشن کنند دست به شرح و توضیح آنها زدند. ساختن زبان اصطلاحی مسئلهای پیچیده نیست و هر اهل صناعت و علمی چنین زبانی را برای خود میسازد. اصطلاحاتی که در علوم مختلف، مانند فقه و تفسیر و فلسفه، و در صنعتهای گوناگون به کار میروند بهتدریج و برحسب نیاز ساخته شده و به کار رفتهاند، ولی این علوم و صناعتها با تصوف تفاوتی اساسی دارند. آنها به اموری میپردازند که محسوس است و از پیش برایشان واژگان وجود دارد ولی صوفیان از اموری سخن میگویند که کسی جز خودشان تجربه نکرده است و برای آنها واژگانی نساخته است. از همین رو است که احوال صوفی و تجربه عرفانی او در حوصله عبارت و بیان عادی نمیگنجد و درک تعبیری که عارف از اینگونه تجارب روحانی میکند، بدون داشتن تجربه مشابه، شدنی نیست (زرینکوب،1363: 9-12). اینجا است که بروز سوءتفاهم بین سالکی که از تجربه قبلی خود سخن میگوید و مؤمنی که تجربه او را درنیافته، اجتنابناپذیر است. صوفیه برای پرهیز از سوءتفاهمی که زبان تجربه عرفانی، ناگزیر بین آنها و غیر، ایجاد میکند، برای خود زبانی اصطلاحی ساختند. در واقع صوفیان کوشیدند با پوشاندن اندیشههای خود در الفاظ و عبارات خاص، از گزند در امان بمانند و در عین حال به کمک همین زبان اصطلاحی به کلمات قدیم معنی دیگری بدهند و بیان روشنتری از تجربه خود داشته باشند. (گلدزیهر ستان و 1330: 41) مولانا و پدرش بهاء ولد از جمله صوفیانی هستند که زبان در نوشته های آنها از مرز عادی خود خارج شده و از حالت کلیشه ای در آمده است و با کلمات و اصطلاحات عوالم تازه ای کشف می کند و تجربیات روحی خود را با زبان عاطفی به خواننده انتقال می دهد. مولانا و بهاءولد از دسته عارفانی هستند که دارای تأملات مشخصی در قلمرو عرفان هستند و با فرو رفتن در اعماق تجربه ،دینی دستاوردهای هنری و زبانی خاص خود را دارد می کوشد که این عالم روحی را از دل به کاغذ بیاورد و با مرکب عشق بنویسد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به شیوه کتابخانه ای درصدد بررسی اصطلاحات عرفانی در کتاب معارف بهاء ولد و فیه ما فیه مولانا است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
سنخیت قوه و فعل در مثنوی مولوی و آثار علامه حسن زاده آملی
نویسنده:
مرتضی رضاوند؛ استاد راهنما: احمد امین؛ استاد مشاور: علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن ناقص پایان نامه
فهرست منابع
زبان :
فارسی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
حسن حسن زاده آملی
چکیده :
اصلیترین و مهمترین ارتباطی که در نظام هستی ساری است، چه در عناصر طبیعی و چه در روابط انسانی، بر پایه اصل اساسی سنخیت استوار است. سنخیت و مناسبات، میل و رغبت موجودات به یکدیگر یا به اموری است که مقصود و محبوبشان باشد؛ یا بر پایه ویژگی مشترکی است که بین آنها موجود میباشد. اصل سنخیت در عرفان زیر مجموعهای از مبحث پیچیده «وحدت وجود» است. این اصل در ذیل قاعده فلسفی الواحد نیز مطرح شده است. این مبحث در آثار عرفا و ادبای بسیاری بازتاب یافته؛ ولی در مثنوی مولانا بهطور گستردهتر و عرفانمحور جلوهگر شده است. از عرفای بزرگ معاصر، حسن حسنزادهی آملی نیز در آثار خود و بهویژه در دیوان اشعارشان به این امر پرداختهاند. ایشان این اصل را با مضامینی چون مناسبت ذاتی و ارتباط خاص تفسیر و تشریح کردهاند و معتقدند همه هستی از آن متأثرند. با بررسی در آثار و اشعار این دو عارف شاعر، رنگ و بوی سنخیت عرفانی به خوبی هویداست و نشاندهنده آن است که هر دو در بحث سنخیت از عرفان اسلامی متأثر بودهاند. سنخیت و مناسبات در اندیشه مولوی و حسنزادهآملی، نظام حاکم بر هستی است که از عناصر مادی گرفته تا گرایشهای درونی و عرفانی بشر، ایمان، کفر، نفس، عقل و... را شامل میشود. در نگاه ایشان، جذبی که از این جنسیت حاصل میشود، بسیار پیچیده است و نمیتوان بر ظاهر و صورت محدود کرد؛ بلکه امری باطنی است. مولانا در تبیین اصل سنخیت از زبان تمثیل بهره گرفته و ازعبارات و واژگان ساده وحکایات عامیانه استفاده کرده؛ اما حسنزادهآملی همین اصل را با بکارگیری زبان فلسفی وعرفانی و اصطلاحات دشوارتبیین نموده است. در اندیشه مولوی و حسنزاده آملی، این سنخیت و مناسباتی که بین عناصر و موجودات هست از روی جبر و اکراه نیست؛ بلکه این جباری حق متعال است که جلوه کرده و هر موجودی به سوی جنس خویش، جانش از جلو و خود، در پس آن، به سوی مقصد در پرواز است. تأویل متن به ویژه تأویل آیات قرآن، در مثنوی مولوی و آثار حسنزادهآملی راهی بودهاست که از درون آن به مفهوم سنخیت رسیده و آن را شرح و بسط دادهاند. در مثنوی مولوی بحث سنخیت، رنگ عاطفی و اخلاقی قوی تری گرفته است؛ اما در آثار حسنزاده، این موضوع، نمود عقلانی و حکمی بیشتری دارد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به کشف مضامین مشترک عرفانی موجود بین اشعار و آثار این دو عارف در زمینه سنخیت بپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
تعداد رکورد ها : 959
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید