جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام
نویسنده:
جعفرزاده یوسف
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
هدف اصلی روش پدیدارشناسی، بازسازی و کشف «مرکز (ساختار) معنا» در علوم انسانی و تفسیر پدیده های پیرامونی با توجه به آن مرکز است. پدیدارشناسی عرفان زاهدانه و عاشقانه در اسلام مسبوق بر پدیدارشناسی دین توحیدی اسلام است. در ساختار توحیدی اسلام، خداوند از حیث ذاتی«منزه» از «همه» عالم (باطن عالم) و از حیث صفاتی «متجلی» در «همه» عالم (ظاهر عالم) است.از آن حیث که به دلیل تنزه ذاتی خداوند راه اتحاد انسان با ذات خداوند بسته است لذا تنها طریق ارتباط انسان با خداوند، صفات متجلی اوست، اما صفات متجلی خداوند به عنوان طریق سلوک ما به سوی او،نه در ذات «من» مقید می شود و نه در ذات «دیگری»، بلکه میان من و دیگری در یک «منطقه سوم اعتباری (صفاتی) انسانیت» تجلی می یابد. از این منطقه می توان تحت عنوان «ساختار جامعه گرایی توحیدی» تعبیر کرد که دارای اطوار و مراتب است؛ بدین صورت که از مرتبه حقوق شروع می شود و بعد به مرتبه اخلاق و در نهایت به مرتبه عرفان استعلاء می یابد. در عرفان اسلامی، رویکرد زاهدانه ضمن ترک دنیا به دنبال اتحاد با ذات خداوند است اما رویکرد عاشقانه دنیا را عرصه تجلی صفات خداوند و بستر معاشقه انسان با خداوند تلقی می کند. مقاله حاضر به بررسی و نقد شکل عکس العمل این دو رویکرد عرفانی در برابر ساختار توحیدی اسلام می پردازد.
مقدمه ای بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ
نویسنده:
یوسف جعفرزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
زنجان: دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان,
چکیده :
از دیدگاه عرفان عاشقانه، صیرورت «انسانیت» به عنوان تجلی صفات خداوندی در انسانها در سه مرحله صورت می گیرد: نفس بیدار نشده (آدم معصوم قبل از گناه)، نفس بیدار شده (آدم بعد از گناه) و عشق (آدم عاشق به خدا). در این نگاه، فرشته نماد مرحله بیدار نشدگی نفس و شیطان نماد مرحله بیدار شدگی نفس و انسان نماد مرحله عشق است و از این رو انسان جامع صفات فرشته و شیطان است. بعد از رخداد گناه ازلی، انسان از مرحله فرشتگی و ناآگاهی به مرحله بیدار شدگی و آگاهی قدم می گذارد و در واقع شیطان سبب ورود او به این مرحله می شود، اما این مرحله خود پنجره ای است برای ورود به صحنه معاشقه انسان با خداوند در متن تجلیات صفات جلالی و جمالی خداوند در این دنیا. بدین ترتیب در این نگاه، عشقفرا رفتن از رابطه مبتنی بر قواعد حقوقی و اخلاقی به رابطه کاملا شخصی شده مبتنی بر ناز معشوق و نیاز عاشق است و در مرکز معنای زندگی این عالم قرار دارد. مقاله حاضر مقدمه ای است بر پدیدارشناسی عرفان عاشقانه در عرفان مولوی و حافظ.
صفحات :
از صفحه 79 تا 97
مولوی و شیخ صنعان در مکتب عشق
نویسنده:
قادری مقدم محمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
حکایت نغز و دلپذیر شیخ صنعان که یکی از داستان های رمزی و تمثیلی منطق الطیر، اثر عارف بزرگ قرن ششم و اوایل قرن هفتم عطار نیشابوری (537 - 627 ق) است؛ چه به لحاظ ماهیت و چه از دیدگاه شیوه سلوک، شباهتی تام به ماجرای دیدار مولانا و شمس دارد. نگارنده بر آن است تا این وجوه شباهت را در سرگذشت آن دو باز نماید.عشق و دلدادگی، محور اصلی این شباهت است و در هر دو ماجرا، عشق مهم ترین شیوه سلوکی است که عاشق پاک باز در کسب آن قمار می کند. از وجوه دیگر این تشابه می توان به ملاقات به ظاهر غیرمنتظره مولانا و شمس و از سوی دیگر شیخ و ترسازاده اشاره کرد؛ که برای هر دو زندگی تازه ای رقم می زند و خلوت ملاقات آغازین، هر دو را از دوستی هایی که مانع عروج و سلوک بوده، رهایی می بخشد و در این هم نشینی وارد دنیایی می شوند که از دنیای مریدان و اطرافیان بسیار فاصله دارد و در نزد آن غریبه ها مشق عشق می کنند و همه چیزهایی را که تا آن روز در اثر زهد و مجاهدت کسب کرده بودند یک باره فراموش می کنند (درس، وعظ، جاه، شهرت و حتی وقار و هیبت). بروز و ظهور عشق در وجود مولانا و شیخ یک طغیان عظیم و مقاومت ناپذیر روح بود بر ضد عقل و آداب مصلحت جویی های عاقلانه.قرار گرفتن مولانا و شیخ در برابر خواست های غافل گیرانه و غیرقابل قبول شمس (زن خوب روی، پسری شاهد و سبوی شراب) و ترسازاده (سجده بر بت، قرآن سوزی، خمرنوشی، دیده از ایمان دوختن و خوک چرانی) آخرین ندبی بود که مولانا و شیخ را به عذرا رسانید. سرانجام پس از کام روایی دیری نکشید که دوران فراق آغاز گردید تا این دو عارف بزرگ در انس عاشقانه ای که ممکن بود حجاب راه شود، باقی نمانند و از مقام تبتل که رهایی از جاه و حشمت فقیهانه بود، فراتر روند و عروج خود را ادامه دهند.به هر روی این دو ماجرا، عرفان عاشقانه را در برابر تصوف عابدانه و زاهدانه مستقیم ترین و اصیل ترین راه وصول به حقیقت می داند و عشق را برترین شیوه سلوک.
صفحات :
از صفحه 174 تا 188
  • تعداد رکورد ها : 3