جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
انسان به‌ مثابۀ رخداد خرد‌ـ زبان؛ تفسیری ارسطویی ـ هایدگری از داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکاا
نویسنده:
حسین قسامی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش با واکاوی داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا و ملاحظه‌ی آن درزمینۀ آرای ارسطو و هایدگر در تبیین انسان، کوشیده است تا به قرائت تازه‌ای از مفهوم انسان دست یابد. ارسطو بنیاد انسان را مفهوم خرد یا لوگوس می‌انگارد، او در سه اثر مهم خود یعنی «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «شاعری» به کرّات این عقیده را مطرح می‌نماید. اگرچه رأی ارسطو در تاریخ اندیشه موردقبول واقع‌شده اما این بدان معنا نیست که دیگران درصدد تبیین قرائت‌های تازه از انسان برنیامده باشند. یکی از این متفکران مارتین هایدگر است. هایدگر در مقاله‌ی «زبان» ضمن پرداختن به چیستی زبان، چیستی انسان را نیز مورد کاوش قرار می‌دهد. به اعتقاد این پژوهش تأکید ارسطو بر اصالت خرد یا لوگوس از یک‌سو و تفسیر هایدگر از انسان به مثابۀ هستندۀ زبان‌مند از سوی دیگر، می‌تواند ما را به‌سوی نظرگاهی تازه رهنمون شود. بر این اساس خرد و زبان نه یک‌سره متفاوت‌اند و نه کاملاً متشابه. این دو مفهوم می‌توانند در جهت تکمیل یکدیگر به کار گرفته شوند. با رجوع به داستان کافکا این رویکرد به‌وضوح به چشم می‌‌آید. ذات انسانی چیزی نیست مگر هم‌صدایی خرد و زبان.
صفحات :
از صفحه 169 تا 192
فلسفه دین نیشیدا کیتارو: چالشی با فلسفه دین غربی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته سعی داریم نشان دهیم که فلسفه نیشیدا کیتارو فلسفه‌ای التقاطی است که در آن تفکر عقل‌گرای غربی از یک سو و تفکر شهودگرای شرقی از دیگر سو در هم تنیده است و فلسفه او ماهیتی دینی دارد. بنابراین، در فلسفه او فلسفه و دین قابل تفکیک از هم نیستند. خدا در نظر او موجودی متعال از جهان نیست بلکه به مثابه نیستی مطلق بنیاد واقعیت را تشکیل می‌دهد و خدا به مثابه رخدادی در درون نفس آدمی از طریق شهود درونی یافت می‌شود و نفس و خدا از یک سنخ هستند و آن نیستی مطلق است. در فلسفه دین نیشیدا خدا موجودی بیرون از عالم نیست بلکه بنیاد این عالم است. نیشیدا در کتاب تحقیقی درباب خیر تأکید دارد که دین امر فرعی در وجود و زندگی انسان نیست بلکه مهمترین جنبه وجود انسان است. نفس ما زندگی خودش را از دین می‌گیرد. به نظر وی نیاز دینی عمیق‌ترین و بزرگترین نیاز ذهن انسان است. او معتقد است که همه نیازهای ما مشتقاتی هستند که از نیاز دینی ناشی می‌شوند و رشد این نیازها حاصل بازگشت به آن{نیاز دینی} است. دین جدا از زندگی نفس یا خود وجود ندارد و نیاز دینی نیاز خود زندگی است. بنابراین، با مطالعه فلسفه دین نیشیدا به این نتیجه می‌رسیم که فلسفه دین او با ارائه تعریف خاص بودیستی از آن چالشی در برابر فلسفه دین رایج در مغرب زمین محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 57 تا 70
دفاع لویناس از سوبژکتیویتة دکارتی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی تقدم اخلاق بر فلسفه نزد لویناس پرداخته است. لویناس با محور قراردادن «دیگری» در کانون اخلاق خود نگاهی کاملاً متفاوت با نگاه سنتی به اخلاق اتخاذ کرده و مفاهیمی از قبیل دیگری، چهره، زبان، نامتناهی، تعالی را در تقابل با مفاهیمی مثل من یا خود، حلول، بازنمایی و تمامیت قرار می­دهد. او بر همین اساس اخلاق را بر فلسفه مقدم می­داند و اخلاق خود را نوعی فلسفة اولی معرفی می­کند که ماهیتاً با فلسفة اولی غربی تفاوت بنیادی دارد. البته مراد لویناس از فلسفة اولی معنای وسیع­تر آن را شامل می­شود که معرفت‌شناسی نیز در داخل آن قرار می­گیرد. اخلاقی که لویناس از آن دفاع می­کند عرصه تعالی است نه حلول چنانکه در فلسفه سنتی حاکم بوده است. همچنین اخلاق او با اصالت دادن به دیگری فلسفه و اخلاق غرب را به دلیل اصالت من و خودپرستی و در نهایت به دلیل فروکاستن دیگری به خود ضداخلاقی توصیف می­کند.
صفحات :
از صفحه 24 تا 41
گفت و گو با دکتر محمد اصغری؛ ذاتگرایی از بزرگترین آفت های فلسفة اسلامی است
نویسنده:
سلیم مختاری
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 41 تا 48
پدیدارشناسی زیبایی‌شناختی تن‌محور مرلوپونتی
نویسنده:
ندا محجل ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله سعی می‌کند هنر و زیبایی‌شناسی مرلوپونتی را با تمرکز بر پدیدارشناسی وی تبیین کند که مبتنی بر ادراک حسی بدنی است و نشان دهد که تحلیل‌های پدیدارشناسانۀ مرلوپونتی از بدن در نوشته‌های آغازین او مثل ساختار رفتار و به‌خصوص پدیدارشناسی ادراک در تحلیل هنر او در شکل‌گیری فلسفۀ هنر او عنصر تعیین‌کننده است. فرضیۀ اصلی این نوشته این است که بدن و هنر رابطه‌ای درهم‌تنیده دارند و اساس و شالودۀ پدیدارشناسی زیبایی‌شناختی مرلوپونتی را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین، ادراک حسی و رابطۀ تنانۀ هنرمند با جهان، و انعکاس این مواجهه در اثر هنری دغدغۀ چیزی است که ما آن را پدیدارشناسی زیبایی‌شناختی تن‌محور می‌نامیم. افزون‌براین، در این پدیدارشناسی، نقاشی شیوه‌ای تفکر است که مرلوپونتی با استناد به آثار سزان به تحلیل آن پراخته است و همچنین، زیبایی‌شناسی بدن‌محور و درنتیجه پیوند تنگاتنگ بدن و هنر از یافته‌های دیگر این مقاله است. در این نوشته سعی شده است تحلیل‌ها با استناد به آثار کلیدی این فیلسوف پیش برود.
تاثیر هگل در توضیح هنجاری نسبت سوژه و ابژه براساس نسبت باید و هست در اندیشه ماکیاولی
نویسنده:
مصطفی عابدی جیقه ، محسن باقرزاده مشکی باف ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پیش از ماکیاولی برای اینکه گذار از سوژه به ابژه قابل توضیح باشد مفاهیمی نقش محوری در گذار از سوژه به ابژه و یا بالعکس را توجیه می‌کرد که اساسا مفاهیمی الهیاتی - متافیزیکی به حساب می‌آمدند، اما ماکیاولی در اندیشه سیاسی خود به تعریف جدیدی از نسبت هست و باید دست یافت که بعدها هگل در تفسیری پیچیده - و نقد دیدگاه کسانی چون کانت و فیشته که به جدایی قلمرو هست و باید پرداخته بودند – توانست در هستی‌شناسی خود از آن بهره بگیرد. هگل با تاثیر از ماکیاولی به جای استنتاج باید از امور انتولوژیکال و متعالی آن را در میانه واقعیات موثر این‌جهانی قابل جستجو دانست و به این وسیله توانست تقدم سوژه بر ابژه را که توسط کانت توضیح فلسفی یافته بود مورد انتقاد قرار دهد و رابطه دیالکتیکی میان آن دو را از ساحت هنجاری مطالعه کند. نگارنده در این مجال می‌کوشد تا با ارائه تفسیری جدید از مساله هست و باید در اندیشه ماکیاولی، منطق گذار هگل از سوژه به ابژه را توضیح دهد و چگونگی جایگزینی منطق هنجاری به منطق متعالی را در این باب به تفصیل آشکار کند.
صفحات :
از صفحه 99 تا 121
از فلسفه تحلیلی تا عملگرایی گسترده‌تر و انعطاف‌پذیرتر: گفتگوی محمد اصغری با سوزان هاک [مقاله انگلیسی]
نویسنده:
محمد اصغری؛ سوزان هاک
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: در این مصاحبه که در ژوئیه 2020 انجام شد، محمد اصغری، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز، یازده سوال (از طریق ایمیل) از پروفسور سوزان هاک، استاد برجسته فلسفه در دانشگاه میامی پرسید. . این فیلسوف آمریکایی مشتاقانه و با حوصله پاسخ سوالات را برای من ایمیل کرد. سؤالات این مصاحبه عمدتاً در مورد فلسفه تحلیلی و فلسفه پراگماتیست است. این مصاحبه از طریق ایمیل شخصی بین من و پروفسور سوزان هاک در ژوئیه 2020 انجام شد. این مصاحبه که پروفسور هاک مشتاقانه آن را پذیرفت، شامل یازده سوال در مورد بیوگرافی وی و نقش فیلسوفان مختلف در اندیشه او و در نهایت در مورد تأثیر فلسفه پراگماتیسم است. روی فکرش البته ناگفته نماند که کتاب فلسفه منطق در ایران هاک به فارسی ترجمه شده است و دو مقاله در فصلنامه پژوهش های فلسفی (دانشگاه تبریز) منتشر کرده است و یکی از مقالات او را نیز به فارسی ترجمه کرده ام. . آنچه برای من بسیار جالب بود تأثیر پراگماتیسم بر اندیشه هاک بود که چارلز سندرز پیرس، در میان پراگماتیست های کلاسیک آمریکایی، به همان اندازه که جان دیویی در اندیشه رورتی داشت، بر اندیشه این فیلسوف تأثیر داشت. در اینجا از پروفسور سوزان هاک تشکر می کنم که با حوصله و مشتاقانه به سوالات من پاسخ داد.
صفحات :
از صفحه 21 تا 28
اسپینوزا: بررسی امکان ماده‌گرایی
نویسنده:
محسن تهرانی استاد راهنما: سید مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: محمد اصغری استاد مشاور: محمود صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرائت ماده‌گرایانه از اسپینوزا هم‌زمان بود با چاپ مجموعه‌ی آثار او. این قرائت اولین بار به سال 1702 توسط پی‌یر بیل صورت گرفت و برای حدود دو قرن تفسیر غالب و محل رجوع بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند هیوم و اندیشمندان شناخته شده چون ولتر بود. هر چند اساس این تفسیر مبتنی بر نشان‌دادن الحاد اسپینوزا بود اما منبعی برای تفسیرهای ماتریالیستی بعد از خود فراهم آورد، مکانیست‌های فرانسوی و سپس ماتریالیست‌های دیالکتیکی و بسیار کسان دیگر مانند فوئرباخ، یاکوبی و ... خواه جهت تفسیر ماده‌گرایانه‌ی غنی‌تر از دستگاه فلسفی اسپینوزا خواه برای تقویت دستگاه فکری و ماده‌گرایانه‌ی خود از این قرائت بهره برده بودند و قرائت‌های جدیدی ارائه کردند. درون‌مایه‌ی رساله‌ی حاضر، پژوهشی است درباره‌ی تفسیر (یا امکان تفسیر) ماده‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی اسپینوزا. هر چند در ابتدا چنین به نظر می‌آید که حجم زیاد تفسیرهای ماده‌گرایانه از نظام فلسفیِ اسپینوزا انجام چنین پژوهشی را که در خصوص امکان این خوانش است، منتفی خواهد کرد، وجود مولفه‌های غیر ماده‌گرایانه، همچنین بررسیِ سازگاریِ یا عدم سازگاریِ قرائت‌های مذکور با نظام فلسفیِ اسپینوزا بار دیگر ضرورت چنین پژوهشی را آشکار می‌کند. برای این کار، پس از ارائه‌ی مقدمه و طرح کلیات و معرفی خوانش ماده‌گرایان مختلف از دستگاه اسپینوزا، به بررسیِ مولفه‌هایی می‌پردازیم که بنابر ادعا‌ی خوانش‌های مختلف ماده‌گرایانه‌ هستند تا نشان دهیم که چرا جز در یک مورد، یعنی رابطه‌ی بدن با ذهن، مولفه‌های مذکور یا اساساً ماده‌گرایانه نیستند، یا با نظام فلسفی اسپینوزا سازگاری ندارند.
نسبت زبان و واقعیت نزد راسل و ویتگنشتاین متقدم
نویسنده:
سعید صیفی‌پور استاد راهنما: محمدرضا عبداله‌نژاد استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
راسل و ویتگنشتاین به عنوان نمایندگان نخستین فلسفه تحلیلی، علاقه زیادی به زبان و پژوهشهای زبانی دارند. هر دو به عنوان یک اتمیست منطقی علاقمند به پژوهش درباب رابطه زبان و واقعیت هستند. ولی باید توجه کرد که نحوه ترسیم رابطه زبان و واقعیت نزد آن دو ، تا حدودی ، با هم فرق می کند. عوامل زیادی در این امر موثر هستند که از مهمترین آنها می توان به نگاه متفاوت آنها به منطق اشاره نمود. جالب توجه است که نتیجه نگاه متفاوت آنها به منطق، تفاوت نگاه آنها به واقعیت را نیز رقم می زند. راسل و ویتگنشتاین بر این عقیده‌اند که فلسفه همان تحلیل منطقی گزاره‌ها به اجزاء تشکیل دهنده نهایی آن‌هاست و این اجزاء قالب های سازنده واقعیت را نمایش می دهند. تفاوت آن‌ها در اینجاست که راسل تحلیل منطقی خود را از طریق نظریه معرفت شناختی آشنایی پیش می برد، ولی ویتگنشتاین در تحلیل منطقی خود بیشتر به طرح کانت نظر دارد. به عبارت ساده تر، راسل فکر می کند که اجزاء تشکیل دهنده‌ی واقعیت باید اشیایی باشند که می توان از طریق ادراک مستقیم با آن‌ها آشنا شد، ولی ویتگنشتاین، همانند کانت، به دنبال شرایط امکان بازنمایی زبانی واقعیت است. هدف اصلی او این نیست، که همانند راسل، ماهیت دقیق اشیا را ثابت کند؛ بلکه او می خواهد بگوید که وجود اشیا و اوضاع اتمی شرط اصلی بازنمایی واقعیت است.
ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی
نویسنده:
عیسی موسی زاده ، محمد اصغری ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش‌هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان‌ها و استدلال‌هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می‌دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه‌ای است که می‌کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی‌اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی‌تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می‌شود که رورتی با استناد به ویژگی‌هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ‌ابزاری و شعرگونه دارد، می‌گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست‌یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 120