جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > غرب شناسی بنیادی > 1399- دوره 11- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
غلامعلی سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آمارها در غرب حکایت از رشد روز افزون جریان راست جدید و اقبال به این احزاب دارد. راست جدید همچون اسلاف خویش در سال­های بین دو جنگ جهانی به اقداماتی خشونت ‌آمیزی چون؛ آتش زدن اماکن و پناهگاهای مهاجرین، ترور و قتل، تحقیر رنگین ‌پوستان، ضرب و شتم مهاجران، ارسال پیامها تهدیدآمیز، شعارنویسی و هتک حرمت به اماکن مذهبی دست می‌زنند. با این وجود در سایه فراروایت «مقابله با تروریسم» بسیاری از اقدامات خشونت‌بار به مهاجران نسبت داده می‌شود. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که بنیان‌های فکری و ایدئولوژیکی جریان روبه رشد راست جدید را از چه منظری می‌توان تحلیل کرد و در بین جریان های مختلف راست افراطی، «دیگری» به عنوان مصداق و آماج خشونت‌های راست افراطی از چه تفاوت‌ها و تمایزهایی برخوردار است؟ در راستای پاسخ به سوال فوق، این پژوهش با روش اسنادی در گردآوری داده‌ها از طریق روش تجزیه و تحلیل گفتمان، بنیان‌های فکری راست جدید را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. به نظر می‌رسد گفتمان راست افراطی در غرب بر تقسیم‌بندی آشتی‌ناپذیر میان «ما» و «آنها» و یا «خود» و «دیگری» استوار است و بر نوعی ارزش‌گذاری فراتر از تفاوت تاکید دارد که نشانگر برتری «ما» بر «آنها» است.
صفحات :
از صفحه 121 تا 145
نویسنده:
محمدمهدی اردبیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند فلسفۀ فرهنگ، در معنای مشخصِ آن، شاخه‌ای نوپا و میان‌رشته‌ای است که مستقلاً از اواخر قرن بیستم در آلمان مطرح شد و بسط یافت، اما مفسران نخستین اندیشه‌های فلسفی دربارۀ فرهنگ در معنای مدرن آن را به یوهان گُتفرید فُن هردر (1744-1803) نسبت می‌دهند که آثارش الهام‌بخش فرهنگ‌پژوهان پس از او بوده است. یکی از مهمترین میراث‌های هردر، «کثرت‌گرایی فرهنگی» است. او این کثرت‌گرایی را به عنوان ابزاری علیه تمامیت‌خواهیِ خودبرتربین و استعمارگرِ حاکم بر روشنگری به کار گرفت و نه تنها به برتری فرهنگ اروپایی بر سایر فرهنگ‌ها باور نداشت، بلکه تعریف و درک نوینی از فرهنگ را مطرح کرد که بر اساس آن می‌شد از فرهنگ‌های سایر بخش‌های جهان، به ویژه فرهنگ‌های شرقی دفاع کرد. مقالۀ حاضر با هدف تبیین ایدۀ «کثرت‌گرایی فرهنگی» نزد هردر، خواهد کوشید تا این ایده را ذیل سه زیرعنوان کلیدی «تکینگیِ فرهنگی»، «داوریِ درونی» و «مفهومِ نیرو» ساماندهی و تبیین نماید و امکانات آن را برای مقابله با تصور تمامیت‌خواهانۀ اروپامحور یا همان «اروپامحوریِ فرهنگی» نشان دهد. نهایتاً به کمک تحلیلِ کارکردِ مفهوم «نیرو» نزد هردر، بخش مختصری به بحث از اتهام نسبی‌گرایی علیه «کثرت‌گرایی فرهنگی» اختصاص خواهد یافت.
صفحات :
از صفحه 1 تا 18
نویسنده:
آیدین کیخایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
غرب‌زدگی آل احمد از زمان نخستین چاپ آن در ابتدای دهه‌ی ۱۳۴۰ تا به امروز، کانون بحث و جدل و مناقشات نظری و سیاسی بوده است. در این میان، یکی از نگرش‌های غالب به اندیشه‌ی‌ آل احمد و ایده‌ی غرب‌زدگی او در فضای روشنفکری و دانشگاهی، به ویژه در دهه‌های بعد از انقلاب،‌ نگرشی است که او را به عنوان روشنفکری «اصالت»‌گرا و مروج ایده‌ی «بازگشت به خویش» تفسیر می‌کند. در این مقاله، با برجسته کردن ظرفیت‌های متن غرب‌زدگی برای فرا رفتن از «اصالت‌»گرایی و نقد صریح آن بر ایده‌ی «بازگشت به خویش»، می‌کوشیم تا نابسنده و یک‌جانبه بودن این تفسیر غالب را تبیین کنیم.
صفحات :
از صفحه 211 تا 227
نویسنده:
سید علیرضا رضوی زاده ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیچه در تأملات انتقادی خود درباره فلسفه عقل‌گرایان و تجربه‌باوران که درون‌مایه آن را نتیجه تفکر متافیزیکی و تئولوژیک می‌داند به ماحصل شیوه‌های جهان‌بینی آنها، همچون یأس، ناامیدی و سرخوردگی‌ای اشاره دارد که به نیهیلیسم می‌انجامد. تفکر تاکنونی غربی از نظرگاه نیچه، مَحمل دشمنی و کینه‌توزی با زندگی بوده است. گویی که زندگی خصمِ تفکر است و رستگاری انسان بریدن از زندگی و حیات است. فلسفه آری‌گوی نیچه به عنوان بدیل تفکر تاکنونی غرب، چهره‌ای متبسم و خندان دارد که مؤلفه‌ای کلیدی در تفکر اوست. این فلسفه ریشه در تأیید زندگی، علاقه به حیات و زیست‌جهانی شادان دارد. این شادی از برای چیرگی بر خود و لذت حاصل از اراده معطوف به قدرت و برخورداری از بیشینه انرژی و نیروست که در ابرانسان نیچه ظهور و نمود می‌یابد. ابرانسان است که با گذشته آشتی می‌کند، حال را تأیید کرده، آینده را با پل آری‌گویی می‌سازد و با عشق به بازگشت جاودانه همه امور، خود، سرنوشت و تقدیر خویش را متحقق می‌سازد. سلامتی از نظر نیچه در تقابل با بیماری متافیزیک‌اندیشی، زیستی شادمان است که چهره نهایی‌اش در انفجار نیروها و فیگور لبخند ظهور می‌یابد: لبخند به زندگی، زمین و زمان؛ لبخندی دیونوسوسی.
صفحات :
از صفحه 67 تا 97
نویسنده:
سینا شیخی ، سید محمد تقی چاوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برداشت هگلی از تفکر مارکس یک تقریر شایع و متداول در علوم انسانی است و اشتراک ایشان در استفاده از روش دیالکتیکی، دلیل اصلی این مدعا دانسته می­شود. بدون نفی تأثیرپذیری مارکس از هگل، توجه به فلسفه کانت، ما را به تقریری دیگر از اندیشه مارکس رهنمون می­شود که به مراتب از تفکر هگل دور خواهد بود. اگر بتوان روش مارکس را با تسامح دیالکتیکی خواند، این روش با دیالکتیک هگل، علاوه بر جایگاه وارونه آگاهی و ماده، تفاوت عمده دیگری نیز دارد؛ دیالکتیک هگل از سه ضرب تشکیل می­شود که ضرب سوم از جمع تضاد میان ضرب اول و دوم بیرون می­آید، اما دیالکتیک مارکس همچون دیالکتیک کانت دوضربی و اصطلاحا «منفی» است، زیرا وضعیت پس از انقلاب، به ویژه وضعیت بی­طبقه، حاصل جمع مراحل پیشینی جوامع نیست و تفاوتی بنیادین و کیفی با صورت زندگی گذشته انسان دارد. علاوه بر این، همان­طور که نقد در اندیشه کانت به معنای بررسی شرایط پیشینی تحقق امور است، مارکس نیز در نقد اقتصاد سیاسی به دنبال یافتن شرایط پیشینی تحقق وضعیت بی­طبقه است و تصویر روشنی را از وضعیت بی­طبقه ارائه نمی­دهد. با این نگاه وضعیت بی­طبقه در اندیشه مارکس، به مثابه ایده تنظیمی کانت درخواهد آمد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 166
نویسنده:
مسیب جوزی ، مجید ملایوسفی ، محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دغدغه اصلی ارسطو در این بحث، مسأله استحقاق و شایستگی در حکومت و تقسیم مناصب آن است بدین منظور او به بررسی نظام­های سیاسی مختلف پرداخته و ایرادات آن نظام­ها را از این لحاظ بیان می کند او می­گوید در امر حکومت و تقسیم مناصب باید سهم هر کس در حفظ و نگهداری و فراهم آوردن عناصر هستی و سازمان حکومت، معیار قرار گیرد. همچنین او بیان می کند که معیار سنجش درستی و نادرستی این حکومت­ها فراهم آوردن هر چه بیشتر « نفع مشترک» است. یعنی حکومت­هایی که به دنبال نفع فرمانروایان باشند حکومت­هایی نادرست و غیرعادلانه و حکومت­هایی که به دنبال نفع افراد جامعه باشند حکومت هایی صحیح و عادلانه اند سپس با این معیار به تشریح بهترین نظام سیاسی می­پردازد و آن را نظامی می­داند که افراد در آن به تناوب فرمانروا و فرمانبرداری می­شوند چرا که تنها از این طریق است که می­توانند به فضیلت کامل (عدالت) دست پیدا کنند. ولی نهایتا نتیجه می­گیرد که این نظام قابلیت اجرایی ندارد بنابراین نظامی ترکیبی را معرفی می­کند که شایستگان در راس هرم قدرت قرار دارند و توده مردم وظیفه نظارت و برگزیدن آن ها از طریق شورا و انجمن نمایندگی برعهده دارند.
نویسنده:
محمدتقی روستایی ، مقصود رنجبر ، علی شیرخانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشمندان ایرانی به فراخور زمانه و زمینه، هر کدام رویکردی متفاوت در برخورد با غرب و مدرنیته برگزیدند. هدف این پژوهش، فهم نگرش شریعتی نسبت به غرب و مدرنیته بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به آثار ایشان و بر اساس چارچوب نظری مکتب فرانکفورت به دنبال دست­یابی به این هدف و پاسخ­گویی به این سؤال است که موضع و دیدگاه شریعتی نسبت به چیستی غرب و مدرنیته چیست؟ به نظر می­رسد ایشان با نگاهی گزینشی و انتقادی به چیستی غرب و مدرنیته، بر لزوم استفاده‌ی صحیح از مدرنیته و حفظ هویت در برابر چیستی غرب اصرار می‌‌ورزید. بنا بر شواهد، نگرش شریعتی به چیستی غرب از منظر تمدن و استعمار است. وی به جنبه‌های مثبت و علمی تمدن غرب، به دلیل تناسب با جوامع جهان‌ سوم تمایل نشان می‌داد، و به استعمار از آن‌ جهت که از خود بیگانگی را بر جوامع جهان ‌سوم تحمیل می‌کرد، نگاه منتقدانه‌ای داشت. زاویه‌ی دید او به مدرنیته نیز، به دو وجه تمدن و تجدد تقسیم می‌شود. وی علی‌رغم آن‌که تمدن را امری مثبت می‌دانست، بر تجددی هجوم می‌برد که ما را مقلّد و مصرف‌زده می‌کرد.
نویسنده:
همایون دهاقین ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادموند هوسرل پایه گذار پدیدارشناسی در معنای خاص و جدید کلمه است‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ وی با این نهضت فکری تحولی در فلسفه غرب پدید آورد. پدیدارشناسی استعلایی هوسرل روشمند (متدولوژیکال) است و در زمانه بحران علوم و فلسفه اروپایی آن‌را یگانه طریق مبتنی ساختن بنای معرفت بر پایه‌ایی خلل‌‌‌ناپذیر می‌دانست‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ پدیدارشناسی هوسرل به توصیف آگاهی محض و افعال آگاهی و نحوه روی­آوری آن می‌پردازد، جهان او، جهان آگاهی است که به‌واسطه قصدیت و تقلیل‌های استعلایی قوام می‌گیرد‌‌‌‌‌‌. هایدگر کل تاریخ فلسفه غرب را تاریخ غفلت از وجود و فلسفه خود را حول محور "پرسش از مفهوم وجود" پدید آورد‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ از نظر هایدگر مبدئیت آگاهی در نظام فکری هوسرل منجر به‌بسط سوبژکتیویسم و انفکاک از وجود گردیده، آن‌را درادامه سنت ایدآلیسم غربی قرار داده است‌‌‌‌‌‌. پدیدارشناسی هرمنوتیکی و فلسفی هایدگر به‌اعتباری در جهت تصحیح پاره‌ایی نارسائی­های سیستم فکری هوسرل است. از نظر هایدگر انسان به‌عنوان موجودی متمایز از سایر موجودات، که وی آن‌را به "دازاین" تعبیر می‌کند‌‌‌‌‌‌،‌‌‌‌‌‌ به وجود گشودگی و استعلاء دارد. لذا آگاهی نیز شأنی از نحوة هستی دازاین و به تَبَع آن است‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ این دو فیلسوف علی‌رغم مقاصد فکری مشترک پاره‌ایی تمایزات نیز در سلوک فکری و نحوة مواجهه­شان با مسألة وجود دارند. این مقاله در صدد بررسی این تمایزات است.
نویسنده:
بیان کریمی ، سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خوانش نیچه از واسازی مفهوم سوبژکتیویسم، بر گسستِ معرفت­شناختی از فهم­های سنتی و مدرن در باب معرفت، حقیقت، زبان و آگاهی استوار است. او چهارچوبی جدید برای بازتفسیر موجود انسانی به عنوان موجودی دائماً متغیر در شبکة فرایندهای تن­کردشناسانه ارایه می­دهد و پدیده‌هایی چون معرفت، حقیقت، زبان و اندیشه را از نو تفسیر و ارزشیابی می­کند. هدف نیچه کنارگذاشتن معرفت و خواست حقیقت مطلق به عنوان رانة اصلی آن، و طرح رانة دیگری است که شناخت را همچون ابزار به کار می­گیرد. وی همچنین توهم کشف حقیقت در دورة مدرن را ناشی از تمرکز بر دو جزء جدایی­ناپذیر سوژة یعنی زبان و اگاهی قلمداد می­کند. نیچه به جای آرمان شناخت و به جای کشف حقیقت، مفاهیم تفسیر و ارزشیابی را می‌نشاند. تفسیر، معنای پدیده را که همیشه جزئی است، تعیین می­کند و ارزشیابی، ارزشِ سلسله‌مراتب معانی را مشخص می­سازد و به اجزاءا کلیت می­بخشد، بی­آنکه کثرت‌شان را از میان بردارد. پرسش اصلی مقاله این است که نیچه چگونه با گسست از وجوه معرفت­شناختی سوژة مدرن به واسازی این مفهوم پرداخته است؟ مدعای اصلی مقاله این است که واسازی سوژه در نیچه تنها زمانی قابل فهم است که نقد وی از مفاهیمی چون حقیقت، معرفت، زبان و آگاهی را دریابیم.
نویسنده:
منیره طلیعه بخش ، مهدی معین زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خوانش رایج سوژة دکارتی، آن را به­منزلة نقطة عطفی در«خودبنیادی» انسان درنظر گرفته است. بخش مهمی از فلسفة قرن بیستم به تأسی از هایدگر، بالاترین اهتمام خود را نقد سوژة دکارتی تعریف کرد؛ گویی سوژة دکارتی عامل اصلی انحراف مسیر فلسفه از لحاظ کردن وجود بماهو وجود بوده است. بسیاری منتقدان بحران­های مدرنیته را مولود خودبنیادی سوژة دکارتی می­دانند تا جایی که می­گویند سوژة دکارتی نه تنها فلسفه بلکه بشریت را نیز منحرف کرده است. این مقاله می­کوشد ضمن ارائة تقریری از نقد هایدگر و فیلسوفان متأثر از او، به نحوة تقویم سوژه دکارتی بازگردد و نسبت تأملات دکارتی را با بالقوگی، دوآلیته و خودبنیادی دریابد و نشان دهد با توجه به فقدان بنیادی سوژة دکارتی، نمی­توان چنین نقدی بر حقیقت سوژه نزد دکارت وارد کرد. در این میان متفکرینی بوده­اند که خوانشی متفاوت از سوژة دکارتی داشتند؛ خوانشی که این سوژه را به نسیان وجود و بحرانِ خودبنیادی بشریت و... رهنمون نمی­گردد. مقاله حاضر ضمن نقب زدن به مفهوم سوژه در یونان و تبار هلنی و عرفانی آن، خوانش­های مغایر با خوانش رایج سوژه دکارتی را مبنای کار قرار می­دهد و نشان می­دهد که سوژة دکارتی در حقیقت آن امرِ تهی است که امکان آزمودن حقایق را فراهم می­آورد.
  • تعداد رکورد ها : 12