جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور کلید واژه ها
>
10.سایر شخصیت ها
>
2. به ترتیب میلادی
>
ک:قرن چهارم قبل از میلاد
>
ارسطو
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
تعداد رکورد ها : 1505
عنوان :
جمع میان آرای دو فیلسوف ؛ افلاطون الاهی و ارسطو
نویسنده:
از ابونصر فارابی ؛ ترجمه و تحقیق مهدی فداییمهربانی ؛ ویرایش ادبی محبوبه قاسمیاینچه .
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ابن سینا: ابوعلی سینا
شابک (isbn):
: 978-964-030013-8
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
زبان در فلسفه ارسطو
نویسنده:
ماریام ترز لارکین ؛ مترجم رستم شامحمدی.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران: پارس آوید,
شابک (isbn):
:978-622-96109-5-4
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ارسطو: حس و حافظه: مقدمه، ترجمه و تفسیر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
George Robert Thomson Ross
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ارسطو در مورد موسیقی و احساسات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Juan Pablo Mira
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این تحقیق ارائه یک بازسازی اصلی از روانشناسی موسیقی ارسطو است که دیدگاه او را در مورد رابطه بین موسیقی دستگاهی و احساسات توضیح می دهد. من استدلال میکنم که برخلاف پژوهشهای مربوطه، برای ارسطو موسیقی دستگاهی نمیتواند احساسات را به شنونده منتقل کند. من ادعا میکنم آنچه موسیقی دستگاهی انجام میدهد این است که حالت یا حالتی بیشیئ (διάθεσις) ایجاد میکند که «راه» (προοδοποιεῖν) را برای احساسات آماده میکند. اکثر مفسران سیاست هشتم (1340a12-29) استدلال می کنند که برای ارسطو یک قطعه موسیقی دستگاهی می تواند احساسات را بازنمایی کند و شنونده با نوعی سرایت دلسوزانه به سمت همان احساس سوق داده می شود. با این حال، این تفسیر با گزارش ارسطو از احساسات ناسازگار است. برای ارسطو شرط لازم برای احساسات این است که کسانی که آنها را تجربه می کنند، موقعیتی را بر اساس باورهایشان «قضاوت» کنند (κρίνειν). اگر پذیرفته شود که چیزی به نام سرایت عاطفی از طریق موسیقی وجود دارد، آنگاه نظریه شناختی عاطفه ارائه شده توسط ارسطو در خطر است زیرا چنین قضاوتی لازم نیست. پایان نامه در سه فصل ارائه شده است. در فصل اول، عناصر شناختی که باعث ایجاد احساسات می شوند، تحلیل می شوند. ماهیت اصطلاح παθή و همچنین تفاوت بین استفاده از آن به عنوان یک "عاطفه عمومی" و استفاده از آن به عنوان فرآیند ذهنی که اکنون "احساس" می نامیم بررسی شده است. که در مورد آنها قضاوت می شود و با درد یا لذت همراه است. ماهیت قضاوت عاطفی بررسی شده و امکان وجود آن در حیوانات غیرعقلی مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجهگیری میشود که حتی اگر عواطف را در حیوانات بپذیریم، غرضورزی و پیشبینی یک شی، شرط لازم برای وجود عواطف است. در فصل دوم، دو مورد را مورد بحث قرار میدهم که به نظر میرسد ارسطو از قضاوت به عنوان شرط لازم برای احساسات استثنا قائل شده است. اول، احساسات برانگیخته شده توسط ادراک نشانه های احساسات، مانند صدای صرف سخنور (Rhet. 1408a16-26) و نمایش در تئاتر (Poet. 1453b1-10) و دوم، احساسات برانگیخته شده توسط تغییرات بدنی (De an 403a25). من استدلال میکنم که از نظر ارسطو در هر دو مورد، عوامل مؤثر (صدا، بینایی، وضعیت جسمانی) فقط برانگیختگی احساسات را تسهیل میکنند، اما برانگیختگی واقعی مستلزم یک زمینه روایی اضافی است که زمینهای برای قضاوت فراهم میکند که به نوبه خود باعث ایجاد احساسات میشود. احساس مورد نظر در مورد اول صدای سخنور و تماشای تئاتر درست به عنوان چاشنی (ἥδυσμα) عمل می کند که به تشدید (συναπεργάζεσθαι) موضوع قضاوت کمک می کند (Pol. 1340b17; Poet. 1449b25; 1450b138; Rheta3). واکنش عاطفی ما موضوع داستان آنهاست، نه عناصری که آن را تزئین می کنند. در حالت دوم، تغییرات بدنی، اجزای مادی عواطف هستند. ایجاد احساسات را تسهیل می کند: برای مثال، گرمی اطراف قلب، سوژه را مستعد عصبانیت می کند. اما احساس خشم تنها پس از ارزیابی یک موقعیت خاص توسط ذهن ظاهر می شود. در فصل سوم به مورد خاص موسیقی می پردازم. از تفسیری از پول. 1340a12-29، من استدلال می کنم که احساساتی که ظاهراً توسط موسیقی (μουσική) به شنونده منتقل می شود به دلیل اشعار آهنگ ها (μέλη) است نه خود موسیقی دستگاهی. بنابراین سؤال در مورد ماهیت تأثیر عاطفی موسیقی دستگاهی ناب همچنان باز است. پاسخ من به این سوال مبتنی بر تحلیل مکانیسم علّی است که از طریق آن موسیقی دستگاهی بر شنونده تأثیر می گذارد. فیزیولوژی ارسطو تأثیر فیزیکی صدا را بر حس شنوایی و از آنجا به قلب، اولین حسی را نشان می دهد. تغییرات بدنی در اندام، با آرام کردن یا برانگیختن بدن شنونده، بدون اینکه محتوایی در کنار درک صدا برای ذهن فراهم کند، در شنونده حالتی بیشیئ (διάθεσις) ایجاد میکند. برانگیختن یا آرام کردن قلب به وسیله موسیقی، شنونده را در آمادگی برای واکنش عاطفی قرار میدهد، اما احساس تنها زمانی ظاهر میشود که یک شی عمدی، یعنی محتوای احساس، توسط ذهن ارائه و ارزیابی شود. در نهایت، من ارتباط تفسیر خود از این تمایلات را با درک نقش احساسات در تربیت شخصیت در سیاست نشان میدهم. ارسطو پیشنهاد می کند که فقط از نوع خاصی از موسیقی در برنامه درسی آموزشی خود استفاده کند، نه یک نوع موسیقی خیلی آرام یا خیلی پرتنش، بلکه وسطی بین آنها که دانش آموزان را در وضعیتی پایدار و نجیب قرار دهد که به نوبه خود آنها را به سمت هدایت سوق دهد. دلیل به جای احساساتشان
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ماهیت و جوهر در آثار منطقی و زیستی ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Stasinos V. Stavrianeas
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : ارسطو معتقد است که برخی از محمولاتی که در مورد موضوع صادق هستند، دلالت بر چیستی موضوع دارند. تعریفی که بیان می کند موضوع چیست، از چنین محمولاتی تشکیل شده و بر ماهیت یا ماهیت موضوع دلالت می کند. من زمینه های تمایز این محمولات را در آثار ارسطو بررسی می کنم و بر مورد گونه های زنده تمرکز می کنم. در بخش اول، من آثار منطقی ارسطو را در نظر میگیرم، جایی که تمایز بر روابط اولویتی استوار است که به ملاحظات توضیحی مربوط میشوند. با توجه به موضوعات یک حوزه یا جنس مورد مطالعه توسط یک علم، محمولاتی که به طور توضیحی اساسی تر هستند، جوهر آن موضوعات را تشکیل می دهند. هدف از درک علمی مطالعه الگوهای توضیحی در یک جنس است. الگوهایی که در علوم مختلف متفاوت خواهد بود. در مورد موضوع-جنس زیست شناسی، الگوهای توضیحی با روابط غایت شناختی تعیین می شوند. در بخش دوم، دیدگاههای ارسطو را درباره تبیین غایتشناختی در زیستشناسی، و بهویژه آنچه که اساس این تبیینها را تشکیل میدهد، بررسی میکنم، بنابراین ترتیب اولویتها را با توجه به ماهیت یا ماهیت موضوعات مورد مطالعه در زیستشناسی تعیین میکنم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
ارسطو و آگوستین در مورد فعل اختیاری و آزادی و ضعف اراده [پااین نامه انگلیسی]
نویسنده:
Timothy David John Chappell
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : اظهارات ارسطو در مورد اختیار، نه آنقدر برهانی برای وجود اختیار، بلکه بیانگر ماهیت آن است. این گزارش به این بستگی دارد که او تمایز قاطعی بین آنچه ما «اقدام آزاد» و «اقدام داوطلبانه» مینامیم، قائل نشود. برای او، این اصطلاحات قابل تعویض خواهند بود. پس ارسطویی می تواند به این نکته اشاره کند که اگر از اعتقاد به اختیار دست برداریم، باید از بسیاری از باورهای طبیعی دیگر نیز دست بکشیم. به ویژه، ما باید از باور به عمل داوطلبانه دست برداریم. به تعبیر ارسطویی، سه شرط وجود دارد (نه دو شرط، همانطور که خود ارسطو ظاهراً گمان میکرد)، که هر رفتاری باید آنها را برآورده کند تا بهعنوان کنش آزاد/ارادی تلقی شود. رفتار (i) نباید اجباری باشد، بلکه باید با قدرت و میل خود عامل انجام شود. (2) نباید از روی ناآگاهی انجام شود، بلکه باید بر اساس دانش مربوطه عمل شود. و (iii) نباید غیرمنطقی باشد، بلکه باید از ترکیب قدرت و تمایل خود عامل با دانش مربوطه عامل ناشی شود. (من) مرا به بحث در مورد گزارش ارسطو از آنچه او kineseis می نامد هدایت می کند. (2) مرا به سمت معرفت شناسی سوق می دهد. (iii) به شرحی از نظریه ارسطو در مورد پروآیرسیس و استدلال عملی به عنوان علت کنش ارادی. توسط akrasia، انتخاب عمدی چیزی که من صادقانه معتقدم نباید انتخاب کنم. به نظر می رسد که این یک عمل ارادی است که آنطور که ارسطو می گوید فعل اختیاری باید ایجاد نشود. اما از سه شرط کنش ارادی که من می گویم ارسطو باید به آن متعهد باشد می توان برای نشان دادن این که اشکال موجود آکراسیا هیچ نمونه مخالفی برای نظریه ارسطو نیست، بلکه مکمل جالبی برای نظریه ارسطو است استفاده کرد. مطالعه من درباره تئوری آزادی آگوستین با بررسی یک متن مهم، de Libero Arbitrio (فصل 5) آغاز می شود. سپس طرحواره ای مشابه با آنچه در ارسطو یافت می شود اعمال می کنم. آگوستین نیز به این ایده وابسته است که تحلیل کنش آزاد، تحلیل کنش ارادی است. او همچنین این دو نوع را با عمل مسئولانه یکی می داند. او نیز معتقد است (1) که جهل معمولاً باعث عدم ارادی می شود، و (2) هیچ عمل ارادی نمی تواند وجود داشته باشد که اجباری باشد یا عامل غیر از این نمی توانست انجام دهد. در آثار متأخر او، این آموزهها اغلب به دلیل علاقه او به گناه اولیه و جبر پنهان میشوند (که هیچکدام از موضوعات مورد بحث این تز نیستند). اما آنها همچنان آموزه های او هستند. آیا آگوستین (iii) آموزهای دارد که کنش داوطلبانه باید عقلانی باشد؟ در حالی که او هیچ نظریه ای در مورد استدلال عملی مانند ارسطو ایجاد نمی کند، او نظریه ای درباره حکمت عملی ارائه می دهد. این یکی از ویژگیهای اساسی تمام خواستههای انسان و از این رو تمام اعمال ارادی است که هدف آن سعادت است، که به درستی درک شود با داشتن خیر، یعنی خداوند یکسان است. آگوستین از این نتیجه به این نتیجه میرسد که برای توضیح هر رفتاری بهعنوان یک کنش یا انتخاب اختیاری، لازم و کافی است که برخی خیرها را مشخص کنیم که باید آن را به عنوان هدف درک کرد. این مسئله برای آگوستین مشکلی مشابه مشکل ارسطو در مورد آکراسیا ایجاد می کند. انتخاب داوطلبانه شر چگونه قابل توضیح است؟ پاسخ آگوستین این است که امیال انسان در اثر سقوط بینظم شدهاند، و بنابراین ما اغلب نه بدیها را فی نفسه، بلکه کالاهای کمتر از آنچه باید انتخاب میکنیم. اما این سؤال را برمیانگیزد: اولین انتخاب داوطلبانه شر چگونه قابل توضیح است؟ پاسخ آگوستین به سادگی این است که اینطور نیست. از آنجایی که یک عمل یا انتخاب اختیاری باید با ارجاع به خیری که هدف آن است توضیح داده شود، انتخاب اختیاری شر فی نفسه اصلاً قابل توضیح نیست. این بدان معنا نیست که انتخاب داوطلبانه شر وجود نداشته است. اما به این معنی است که، در اصل، این انتخاب غیرقابل توضیح است - یک راز. بنابراین، آگوستین، برخلاف ارسطو، در این مورد استثنایی (اما در هیچ مورد دیگر) تأیید میکند که میتواند عملی ارادی واقعی وجود داشته باشد که به معنای مربوطه، عقلانی نیست.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دو در طبیعت - یکی در جوهر: یک مدل متافیزیکی ارسطویی برای ماهیات هستیشناختی وابسته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anna Marmodoro
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع تحقیق من، هستی شناسی علیت در ارسطو است، با این دیدگاه که به فلسفه معاصر نیز کمک کنم. من تفسیر جدیدی از روایت ارسطو از علیت و ادراک ارائه می کنم. من استدلال می کنم که ارسطو پیوند علّی را در قالب یک موجود پیچیده واحد که اساساً شامل دو ماهیت وابسته به هم است (مثلاً فعالیتی که آموزش و یادگیری را پایه گذاری می کند) درک می کند. از نظر درونی، چنین موجودی ساختار متافیزیکی یکسانی با خطی دارد که دو بردار را با جهات متضاد زمین گیر می کند. اما موجود علّی، بر خلاف خط و بردارها، خود از نظر هستیشناختی به دو جوهری وابسته است که در تعامل علی هستند. این به این دلیل است که دو ماهیت موجودیت، تحقق دو پتانسیل وابسته به هم از دو ماده است (مثلاً برای آموزش و یادگیری). ارسطو پل علّی را بین جوهره ها از پتانسیل های متقابل درک شده این دو ماده ایجاد می کند. تحقق متقابل آنها آنها را در شبکه ای از وابستگی های هستی شناختی به هم پیوند می دهد که مرز موجودیت علّی را مشخص می کند. من در پایان نامه خود وابستگی های هستی شناختی متعدد را توصیف می کنم و استدلال می کنم که ارسطو با ارائه گزارشی هستی شناختی از آن بر حسب بالقوه - فعلیت و وابستگی هستی شناختی، سهم منحصر به فردی در تاریخ تحلیل علیت داشته است. علاوه بر این، ارسطو از نظریه علیت خود استفاده می کند تا وضعیت متافیزیکی آنچه را که پس از لاک ویژگی های ثانویه می نامیم، توضیح دهد. رنگ ها، صداها و غیره. من نظریه ارسطو در مورد ویژگی های ثانویه را در پرتو درک خود از مدل متافیزیکی دو در یک او بازسازی می کنم. من نظريه عليت ارسطو را در مورد نظريه ادراك او به كار ميبرم تا اينكه آيا اين نظريه دستاوردهاي فلسفي در فلسفه معاصر در حوزه فلسفه ذهن دارد يا نه. من درگیر استدلال های دیوید چالمرز علیه بدوی گرایی هستم - که یک گزارش جدید معاصر از متافیزیک رنگ ها است. بدوی گرایی شرح رنگ هایی است که از نظر فلسفی بیشتر شبیه رنگ های ارسطو است. من موضع اصلی خود را در مورد متافیزیک رنگ ها با الهام از نظریه علیت ارسطو مطرح کردم، و در عین حال از انتقادات چالمرز برای مفروضات اصلی بدوی استدلال می کنم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
عدالت به عنوان نقطه تعادل: رویکرد ارسطویی به اخلاق جمعی معاصر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Owen Kelly
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : چگونه شرکتها و شرکتهای معاصر، که لزوماً در چارچوب هنجارهای مشتق شده از بازار عمل میکنند، میتوانند در معاملات خود عادلانه عمل کنند؟ چرا باید به این کار اهمیت بدهند؟ من در این تز ادعا میکنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی پاسخی به این پرسشها میدهد و با ادعای لزوم عدالت برای همه بحثهای اخلاقی، آن را به عنوان پایهای عملی برای اخلاق این گونه سازمانها پیشنهاد میکنم. من استدلال میکنم که متافیزیک اودایمونیک ارسطو را میتوان بهطور معقولی بر معضلات معاصر در اخلاق شرکتی تحمیل کرد. و اینکه رویکرد خاصگرایانه او به بحث اخلاقی، مفهومی از عدالت را بهعنوان نقطهای از تعادل، که در چندین بعد یافت میشود، توجیه میکند، که همیشه ناپدید و مستلزم توجه مداوم است. با اذعان به تسلط تفکر دینشناختی و فایدهگرایانه در اخلاق تجاری معاصر، رویکردی ارسطویی و اودیمونیک را پیشنهاد میکنم که بر غایتشناسی او و جایگاه فضیلت در آن استوار است. من برای تقدم عدالت به عنوان یک دغدغه اخلاقی استدلال می کنم و ادعا می کنم که برداشت ارسطو از عدالت عمومی (در مقابل عدالت جزئی) مبنای قابل قبولی برای ایجاد یک اخلاق شرکتی مبتنی بر عدالت فراهم می کند. من ادعا میکنم که عدالت عمومی ارسطویی مشابه مفهوم باستانی dikaiosyne است که میتوان آن را به زبان انگلیسی عامیانه به عنوان «انجام کار درست» ترجمه کرد. در فصل 1، من مشکلی را که میخواهم به آن بپردازم، یعنی گسترش مفاهیم عدالت که انتظار میرود شرکتها و شرکتهای معاصر با آن برخورد کنند، بیان میکنم. من دو رشته غالب تفکر را شناسایی میکنم که تقریباً با «چپ» و «راست» در سیاستهای پس از انقلاب فرانسه مطابقت دارند و رالز و هایک را به ترتیب نمایندگان این سنتها معرفی میکنم. من شرکت ها و شرکت ها را در چارچوب نظریه ها و قراردادهای مبتنی بر بازار قرار می دهم که زیربنای سرمایه داری معاصر هستند. در فصل دوم، غایتشناسی ارسطو و متافیزیکی را که او رویکرد خود به عدالت را از آن استخراج میکند، معرفی میکنم. با پیروی از متافیزیک او، من استدلال میکنم که عدالت برای انسانها دغدغهای ریشهکنناپذیر است، اگر میخواهند فرصتی برای داشتن یک زندگی ادیمونیک داشته باشند. و این که نهادهای جمعی مانند شرکت ها و شرکت ها می توانند در این متافیزیک سهیم باشند، زیرا رابطه بین جمع و فرد وجود دارد. در فصل 3، من رویکرد ارسطو به عدالت را خلاصه میکنم و تفسیری از عدالت عمومی ارسطویی را به عنوان نقطهای از اعتدال، متوازن در ابعاد مختلف، و با تکیه بر آموزهی میانگین او، متشکل از «وسیله ابزار» پیشنهاد میکنم. من استدلال می کنم که عدالت عمومی کل فضیلت است و می توان آن را به گونه ای مفهوم سازی کرد که بتواند از مشورت های اخلاقی در شرکت ها و شرکت های معاصر حمایت کند. در فصل 4، من به بررسی روش هایی می پردازم که عدالت را می توان در پرتو شماتیک های مدرن عدالت در نظر گرفت، و اینکه چگونه این امر در شرکت ها و شرکت ها اتفاق می افتد. من نگرانی های غالبی را در نظر می گیرم که باید با هر رویکرد قابل قبولی برای عدالت در اقتصادهای بازار معاصر، مانند بیابان و نابرابری، مورد توجه قرار گیرد. و راههایی برای در نظر گرفتن جنبههای زندگی شرکتی معاصر، مانند سرمایهگذاری و سود، بر اساس عدالت عمومی ارسطویی پیشنهاد میکند. در فصل 5، شش ایراد شهودی بدیهی به تز خود را در نظر میگیرم، یعنی: جهانیشدن، مالیسازی و ظهور اینترنت به ترتیب و به روشهای مختلف آن را نابهنگام جلوه دادهاند. شرکتها و شرکتها در جهان باستان همتای ندارند، زیرا محصول سرمایهداری صنعتی هستند. که زمینه فلسفه ارسطو، شهر یونان باستان، به زندگی مدرن بی ربط است. و اینکه اخلاق مبتنی بر شخصیت ارسطو نخبه گرایانه است و بنابراین با هنجارهای شایسته سالارانه معاصر ناسازگار است. من با برخی از پیشنهادات عملی برای استوار کردن اخلاق شرکتی بر اساس تصورم از عدالت ارسطویی به عنوان یک نقطه تعادل به پایان میرسم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
در مورد اخلاق فضیلت محور کارکرد، شخصیت و تبدیل شدن به ادایمون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shannon Yu-San Tseng
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه توسعه شرحی از اخلاق فضیلت است که غایت شناسی طبیعت گرایانه ارسطو را محور درک و بازسازی نظریه فضیلت حساب قرار دهد. من این حساب را اخلاق فضیلت محور عملکرد (FCVE) می نامم. در فصل اول، من به برخی از نارضایتیها از نظریههای غالب آن زمان در فلسفه اخلاق که منجر به تجدید علاقه به اخلاق ارسطو شد که بعداً به اخلاق فضیلت تبدیل شد، نگاه میکنم. اخلاق فضیلتی امروزه به عنوان یکی از سه رویکرد اصلی در اخلاق هنجاری شناخته می شود. فصل دوم به بررسی برخی از ایرادات آشنای معاصر به اخلاق فضیلت می پردازد. این موارد عبارتند از ایراداتی علیه تمایز نظری اخلاق فضیلت، دشواری تدوین فضایل و ارائه راهنمای عمل، و مشکل نارسایی های تبیینی نظریه های اخلاق فضیلت. فصل سوم بازسازی نظریه فضیلت ارسطو را ارائه می کند که زیست شناسی متافیزیکی او را نقطه ورود به درک روانشناسی اخلاقی او می داند. این فصل مفاهیم ارسطویی مشخصی مانند arete، ergon، eudaimonia، hexis، boulesis و telos را در چارچوب نظریه فضیلت FCVE بررسی میکند. فصل چهارم به بررسی تز فرااخلاقی میپردازد که توجیه هنجاری را ارائه میکند که بر اساس آن FCVE گزارشی کثرتگرایانه از eudaimonia را با هم تطبیق میدهد و در عین حال تعهد خود را به عینیتگرایی اخلاقی در مورد فضیلت و eudaimonia حفظ میکند. من به استدلال کارکرد ارسطو متوسل می شوم تا یک هستی شناسی اخلاقی مشترک را پایه گذاری کند، که طیفی از باورهای واقعی را درباره خوبی ها و تفسیرهای صحیح از فضایل، بدون تجویز قواعد اخلاقی جهانی، محدود می کند. فصل پنجم به بررسی معرفتشناسی و وضعیت تجربی گزارش رشدی FCVE از ادراک اخلاقی میپردازد. من گزارشی ارائه میدهم که هم گرایشهای پاسخگویانه به عقل (هگزیسها) و هم پیشفرض عقل از خیر واقعی را بهعنوان دو حالت ذهنی درگیر در کارکرد ادراک اخلاقی مورد نیاز برای معرفت اخلاقی در نظر میگیرد. این گزارش نشان میدهد که در درک ما از eudaimonia، نباید نظریه ارسطو در مورد هماهنگی روح را نادیده بگیریم، که میتواند با مفهوم همخوانی خود روانشناختی در روانشناسی معاصر مرتبط باشد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
در برابر وگل: دفاع از روایت ارسطو از طبیعت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mitchell Witteveen
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
متن کامل پایان نامه
زبان :
انگلیسی
چکیده :
ترجمه ماشینی : استیون ووگل استدلال میکند که طبیعت نباید به عنوان مقولهای مستقل از انسان در نظر گرفته شود، و در عوض بیشتر به عنوان چیزی ساخته شده توسط انسان درک شود. نظر او اساساً هستی شناسانه است: ووگل منکر این است که بین امر طبیعی و مصنوعی تفاوتی در نوع وجود دارد. برای اثبات این امر، ووگل در برابر دو مفهوم جداگانه از طبیعت که در گفتمان محیطی رایج هستند، بحث می کند تا نشان دهد که هر دو مشکل ساز هستند. اولین تعریف «طبیعت(1)» مفهوم طبیعت به عنوان بخشهایی از جهان است که انسانها آنها را لمس نکرده اند. تعریف دوم «طبیعت(2)» است که هر چیزی را که فیزیکی است طبیعی می داند. معلوم می شود که اولی همه چیزهایی را که انسان می داند یا با آنها روبرو می شود حذف می کند. دومی بیش از حد می گیرد که در تشخیص طبیعی و غیر طبیعی مفید باشد. اگر طبیعت فقط به قوانین فیزیکی جهان اشاره کند، هیچ کاری که انسان در جهان انجام می دهد نمی تواند طبیعی را تهدید کند. پس از رد این دو دیدگاه، او به این نتیجه میرسد که طبیعت را نه بهعنوان یک چیز خودبسنده، بلکه بهعنوان چیزی ساختهشده اجتماعی باید درک کرد. من استدلال میکنم که وگل تعریف سومی از طبیعت را نادیده میگیرد که میتواند از مفهوم ارسطو از فوسیس و توسعه بعدی آن به دست آید. سنت ارسطویی، به ویژه توسط سنت توماس آکویناس. من میخواهم روشن کنم که چرا مفهوم ارسطو از طبیعت متمایز از آنهایی است که فوگل به آن حمله کرده است. به طور خاص، من معتقدم که گزارش ارسطو می تواند تعهدات هستی شناختی ای را که در تقابل با هر یک از دیدگاه هایی که وگل نقد می کند، توجیه کند. من از ارتباط آن با فلسفه زیست محیطی معاصر به ویژه در برابر اتهام ایدئولوژی که وگل علیه سایر مفاهیم طبیعت مطرح می کند، دفاع خواهم کرد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
تعداد رکورد ها : 1505
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید