جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 473
معرفت فطری از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی و شهید مطهری با استناد به آیات و روایات
نویسنده:
مرضیه آب یاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مسائل مهم و اساسی در باب معرفت، شناختِ خودِ انسان است که بدون آن، دستیابی به هیچ نوع معرفت و شناختی امکان‌پذیر نخواهد بود. آدمی قبل از هر نوع شناختی نسبت به جهان پیرامون، باید خود را بشناسد و گنجینه‌های معرفت و نهاد خود را کشف نماید. فطرت که از ویژگیهای اساسی حیات عقلانی انسان است، از جمله مسائلی است که توجه مکاتب علمی و فلسفی را به خود جلب نموده‌است و هر مکتبی به نسبتِ مبنای فلسفی خود در این‌باره نظری را ارائه داده‌است.فطرت به عنوان آفرینش ویژه در فرهنگ و معارف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد که بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره دارد و متمایز‌کننده انسان از حیوان می باشد.امور فطری انسان دو تجلی‌گاه دارد: یکی شناخت یا معرفت و دیگری احساس یا گرایش. محور بحث در این پژوهش، فطریات معرفتی یا فطرت در ناحیه دریافتها و شناختها است و اینکه انسان دارای یک سلسله معلومات‌فطری - یعنی معلومات غیراکتسابی- است که نوشته حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری مطالب به شیوه کتابخانه‌ای و نرم‌افزاری از میان آراء و دیدگاههای استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی در پی شناخت معرفتهای فطری می باشد.به نظر می رسد برای دست یافتن به دریافت صحیح از معرفت فطری، آشنایی با معرفت و فطرت و دیدگاههای اصیل اسلامی به خصوص قرآن و روایات ضرورت می‌یابد. با تحلیل و بررسی ابعاد مختلف معرفت فطری در آثار استاد مطهری و آیت الله جوادی آملی، مباحثی همچون خداشناسی و انسان شناسی و باید و نبایدهای اخلاقی نمود برجسته ای پیدا می کنند.بنابراین چون امور فطری به ویژه معرفتهای فطری، از بدو خلقت الهی انسان در ذات و سرشت وی نهادینه شده است، مهمترین مسئله، آشنایی با عوامل و موانع شکوفاییِ معرفتهای فطری است که انسان را از انحراف و فراموشی اصل خویش به دور می دارد.
بررسی تطبیقی رابطه علم و دین از دیدگاه شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
زینب شفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه علم و دین از مسائل کلامی جدید است و همواره از سوی دانشمندان و علماء مورد بحث بوده است اینکه آیا بین علم ودین رابطه ای هست یا خیر و اگر باشد چه نوع رابطه ایست؟آیا این دو مقوله باهم متعارضند یا نسبت بین آنها تباین یا تعاضد است؟و یا با یکدیگر در تعامل هستند؟نزدشهیدمطهری علم و دین نه تنها با یکدیگر تضادی ندارند بلکه مکمل و متمم یکدیگرند بدیهی است که هیچکدام نمی توانندجانشین یکدیگرشوند تجربه های تاریخی نشان داده جدائی علم از دین خسارت های جبران ناپذیری به بار آورده است دین را باید در پرتو علم شناخت و دین در روشنائی علم از خرافات دور می ماند با دور افتادن علم از دین,دین به جمود,تعصب کور و راه به جائی نبردن تبدیل میشود.و علم بدون دین نیز مانند چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیده تر بردن کالا.نزدآیت الله جوادی آملی:نزاع علم و دین محصول تصوری ناصواب از نسبت علم و دین است و بر این اندیشه استوار است که علم نقطه مقابل دین است و می تواند آنچه را که دین می گوید نفی نماید,یا اموری وجود دارد که علم آن را اثبات و دین آن را انکار می کند اما باید دانست علم یا عقل در برابر نقل است و نه در برابر دین و خارج از قلمرو معرفت دینی بنابراین سخن از علم و دین و ترجیح یکی بر دیگری به میان نخواهد آمد.. استاد جوادی آملی با رد ادعای سکولار بودن دانش، تمام علوم را از حیث اینکه یا نقل خداوند و یا فعل خداوند را بررسی می کنند دینی می‏دانند واین شبهه‌ که اگر علم، دینی باشد وقتی خطایی پیدا شد این خطا به دین برمی‌گردد، پاسخ می‎دهند که علم خطا نمی‌کند بلکه این عالم است که خطا می‌کند.
بررسی حیات پس از مرگ در دیدگاه شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی بر اساس برهان فطرت
نویسنده:
معصومه باباجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حیات پس از مرگ همواره یکی از دل مشغولی های مهم در تاریخ اندیشه بشر بوده است که متفکران و فیلسوفان زیادی پیرامون آن دیدگاه های خود را بیان نموده اند. فیلسوفان مدافع حیات پس از مرگ وپایان ناپذیری زندگی بوسیله مرگ دلایل متعددی ارایه نموده اند. متفکران مسلمان نیز در این میان دلایل مختلفی ارایه نموده اند ، یکی از آن دلایل نظریه فطرت است که وجود زندگی پس از مرگ را به وسیله آن می توان اثبات کرد. بشر بر اساس فطرت، پیوسته در طلب حیات جاویدان است. حال هدف در پژوهش حاضر پرداختن به مسأله فطرت و ارتباط آن با مسأله حیات پس از مرگ است. فطرت خلود طلب انسان واندیشه پایان پذیری حیات پس از مرگ نوعی تعارض به نظر می آید که ذهن آدمی را به خود مشغول می نماید. در پژوهش حاضر نویسنده با تکیه برآثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی به صورت توصیفی وتحلیلی سعی می نماید با شیوه عقل گرایی انتقادی از تحلیل فطرت و میل خلود گرایی بطلان پایان پذیری زندگی به وسیله مرگ را آشکار سازد. مراجعه به آثار شهید مطهری وآیت الله جوادی آملی نشان می دهد، هر دو متفکر مذکور در آثار خود آشکارا میان مسأله خلود و پایان ناپذیری زندگی به وسیله مرگ و فطرت ارتباط برقرار نمو ده اند.
نقش باور به خدا در اثبات حیات پس از مرگ از نگاه شهید مطهری و آقای جوادی آملی
نویسنده:
نسیمه زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوع بشر در طول تاریخ پیوسته با موضوعاتی رو به رو بوده است که بر فرایند حیات تاثیر بسزایی داشته وزندگی اش را جهت و معنا بخشیده است.بدون تردید از اهمّ این موضوعات پدیده مرگ و پایان حیات است، پدیده ای که هیچ انسانی را از آن گریزی نیست و آرزوی جاودانگی همواره در طول تاریخ اندیشه انسان را درگیرکرده است. در این نوشتار سعی برآن است تا دیدگاه متفکران و ژرف اندیشان ادیان و مکاتب مختلف از جمله دو فیلسوف بزرگ استاد شهید مطهری و علامهجوادی آملی را در مورد اثبات حیات پس از مرگ با تکیه بر باور به خدا یا به عبارتی خداشناسی مورد بررسی قرار دهیم و جدیدترین نکات تحقیقاتی در خصوص مرگ، حیات پس از مرگ و تجربه های نزدیک به مرگ را بررسی کنیم. امید است بتوانیم در این پژوهش برای شناخت این جنبه از دریای وجودی انسان روزنه ایی را بگشاییم.
فطرت از دیدگاه شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
مطهره صالحی یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در رساله حاضر سعی بر این بود که به طرح نظریه فطرت و به عبارتی برهان فطرت پرداخته و با یک رویکرد فلسفی و به تحلیل و بررسی نقاز ضعف و قوت آن بپردازد و درحد بضاعت نیابتاً به مناظره اندیشمندان این مساله بنشیند و فهوای قرآنی فطرت را با توجه به منابع فلسفی عرفانی علمی و آموزه های دینی پیش رو گذارد.این رساله گرچه متکفل آراء شهید مطهری و استاد جوادی آملی است اما به جستجو در آراء دیگر اندیشمندان پرداخته و بهره فراوان از سازش و پردازش این مهم برده است.از تحقیق و بررسی در منابع موجود به نتایج زیر رسیدم:1-
روش شهيد مطهري در تحليل سيره معصومين
نویسنده:
‫علي فهيمي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫با توجه به اينکه سيره معصومان? به عنوان دومين منبع شناخت اسلام و به عنوان اسوه حسنه در زندگي مطرح است، تحليل و بررسي سيره ائمه? و پرداختن به چگونگي و چرايي آن و در نهايت، کشف و استنباط اصول و قواعد زندگي ائمه?، کاري است بس ضروري که کمتر بدان توجه شده است. اين پژوهش در پنج فصل، در پي بررسي روش شهيد مطهري در تحليل سيره معصومان? است. شهيد مطهري در نقل گزارش‌هاي سيره معصومان? معيارهايي را در نظر گرفته و با استفاده از آنها به تحليل و بررسي سيره پرداخته است؛ هر چند در برخي موارد، بدون توجه به آن ملاک‌ها، اقدام به نقل گزارش نموده است. در تحليل سيره ائمه? با توجه به منابع متعدد و ارزيابي نظريات گوناگون، در بخش‌هاي مختلف سيره، با رويکرد عقلي به بررسي آن پرداخته و با بهره‌گيري از علوم مختلف و بسترشناسي تاريخي عصر هر يک از معصومان?، موضوع را تحليل کرده است و در مواردي با بررسي تطبيقي سيره ائمه?، به تحليل و بررسي پرداخته و حتي بعضي شبهات پيرامون سيره ائمه? را مطرح و پاسخ داده است. ايشان به عنوان يک انديشمند و متفکر اسلامي، با انتقاد از برخي سيره نگاري‌ها، تلاش کرده است تا با تبيين درست سيره ائمه?، در پي کشف و استخراج اصول ثابت و متغير سيره معصومان? باشد. البته ملاک و معيار ايشان در شناسايي اصول ثابت و متغير روشن نيست. در زمينه نقد گزارش‌ها از سيره معصومان?، پس از تبيين مفهوم نقد، بيشتر به نقد دروني پرداخته است. شهيد مطهري با توجه به حجيت سيره معصومان?، تعارض‌هاي موجود در سيره آنان را ظاهري مي‌داند. ولي با توجه به تعريف سيره، به نظر مي‌رسد که سيره معصومان? در برخي موارد، در ظاهر و واقع با هم در تعارض است و البته اين منافاتي با حجيت آن ندارد؛ چون با توجه به مقتضيات زمان، تعارض در سيره، ضروري است. شهيد مطهري پس از شناسايي انواع تحريف، به بررسي عوامل آن پرداخته است که از سوي دو جريان دوست و دشمن، اما با انگيزه و هدف متفاوت، صورت گرفته است. همچنين به پيامدهاي نامناسب آن اشاره کرده است. ايشان با استفاده از معيارهاي عقلي، مستندات تاريخي و سنت قطعي، به نقد و ارزيابي تحريفات پرداخته است. برخي از منابع تحريف ساز از نظر ايشان نيز معرفي و نقد گرديده است. آن منابع عبارتاند از: کتاب‌هاي «روضة الشهداء»، «اسرار الشهادة» و «محرق القلوب». نويسنده به بررسي نقدهاي علامه جعفرمرتضي بر کتاب «حماسه حسيني» پرداخته و آنها را وارد ندانسته است.
انسان شناسي از ديدگاه شهيد مطهري و کريشنا مورتي
نویسنده:
‫کفايت‌حسين
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مهم‌ترين مباحثي که در طول تاريخ بشر، انديشه انسان را به خود مشغول داشته، سه محور خداشناسي، جهان شناسي و انسان شناسي است و در اين ميان، انسان شناسي راهگشاي خداشناسي بوده و جهان شناسي هم از انسان شناسي جدا نيست. اين پژوهش در چهار فصل، انسان شناسي را از ديدگاه شهيد مطهري به عنوان يک فيلسوف و متکلم برجسته مسلمان و کريشنا مورتي فيلسوف و روان شناس برجسته هندوئيسم بررسي کرده و به معيار انسانيت و انسان نمونه و ايده آل از ديدگاه اين دو متفکر پرداخته است. شهيد مطهري و کريشنا مورتي، هر دو فيلسوف حقيقتگرا هستند و انسانشناسي را مقدمه‌اي براي خداشناسي مي‌دانند. اصول اساسي تعليم و تربيت، محورهاي اسلامي انسان شناسي، فرد و جامعه، آزادي، ويژگي‌هاي انسان سالم، مرگ و حيات پس از آن و مشکلات انسان و راه حل آن، از موضوعاتي هستند که از ديدگاه اين دو متفکر، بررسي شده است. نتيجه بررسي اين است که هر چند هر دو متفکر در مبناي اساسي خود اختلاف نظر دارند و از نظر شهيد مطهري «فطرت» سنگ بناي انسان شناسي و از نظر کريشنا مورتي، «عشق» مبناي اصلي است و در بعضي مسائل جزئي‌تر ديگر هم اختلاف نظر آن دو مشهود است؛ ولي در بيشتر مسائل، هر دو متفکر داراي اتفاق نظر هستند و در بيشتر ويژگي‌هاي انسان سالم هم اشتراک نظر دارند. هر دو، نظام آموزش و پرورش را کامل نمي‌دانند و اصولي را براي اصلاح آن پيشنهاد مي‌دهند؛ هر چند که در اين اصول با هم اختلاف دارند. هر دو آزادي را براي انسان ضروري مي‌دانند. البته از نظر شهيد مطهري، آزادي همراه با ايمان اهميت دارد و آزادي، خود هدف و مقصد نيست؛ بلکه گذرگاهي است براي دستيابي به هدف‌هاي برتر. هر دو به دين و دينداري اهميت مي‌دهند. البته يکي فيلسوف اسلامي است و ديگري فيلسوف هندوئيسم. از نظر يکي کليديترين اصل «فطرت» است و از نظر ديگري «عشق». از نظر شهيد مطهري، مهم‌ترين اختلاف انسان با حيوان، در نياز به معنويت و امور روحي و رواني است و از نظر کريشنا مورتي، چنين چيزي ملاحظه نشده است. کريشنا مورتي به فرد اهميت مي‌دهد و البته اجتماع را انکار نمي‌کند؛ ولي شهيد مطهري هم اصالت فرد و هم اصالت اجتماع را مي‌پذيرد.
عقلانبت در آموزه هاي اعتقادي تشيع از ديدگاه علامه طباطبايي و استاد شهيد مطهري
نویسنده:
‫محمود سرافراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت آموزش حوزه هاي علميه ، ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
بررسي تطبيقي کمال انسان از نظر کانت و شهيد مطهري
نویسنده:
‫عاطفه اخلاقي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اين پژوهش در صدد تشريح و مقايسه ديدگاه استاد شهيد مرتضي مطهري و ايمانوئل کانت، فيلسوف آلماني، در باره تعريف انسان و کمال او در پنج فصل است. کانت فيلسوفي غربي و متأثر از انديشه‌هاي اومانيستي است؛ لذا انسان را موجودي آگاه، مختار، مقتدر و داراي ارزش ذاتي معرفي مي‌کند و به واسطه همين صفات، او را موجودي الهي و شريک مفهوم الوهيت، بلکه عين آن مي‌داند و مرز بين انسان و خدا را اعتباري ذکر مي‌کند. آنچه از نظر کانت بسيار اهميت دارد، اراده، آزادي، اختيار و مسئوليت‌پذيري است. به اعتقاد او اصالت انسان حکم مي‌کند که کاملاً به خويش متکي باشد و بيرون از خود هيچ قدرتي را نپذيرد. بنابراين، انسان به طور کامل آزاد است و هيچ چيزي نمي‌تواند او و خواسته‌هايش را محدود کند. البته کانت تلاش مي‌کند ارزش‌هاي اخلاقي را مطرح نمايد و وظيفه‌شناسي و تکليف بي‌قيد و شرط را جهت زندگي اجتماعي و اخلاقي حاکم سازد. اما در انديشه شهيد مطهري، انسان موجودي مخلوق خدا، برگزيده و جانشين او بر روي زمين است. در نظر ايشان، انسان شخصيتي آزاد و مستقل دارد؛ ولي از سوي ديگر، رسالت و مسئوليت دارد. در مقابل خدا مسئول است؛ مسئول خود و جهان پيرامون خود. انسان داراي کرامت و شرافت ذاتي است. انسان موجودي مختار است و طبق اراده خود عمل مي‌کند؛ ولي خداوند قوانين و دستوراتي براي او معين کرده است. بنابر اين، در زمينه قانون‌گذاري مستقل نيست و براي يافتن راه سعادت و نيکبختي نيازمند موجود برتر و آگاه‌تري است. کانت بين سعادت و کمال تفکيک قائل شده است. از نظر او کمال مطلقي که انسان در پي آن است، در دنيا دست يافتني نيست و تنها کاري که او مي‌تواند انجام دهد، طي مراحل مقدماتي مسير کمال است. بنابر اين، طبق نظر او هيچ انسان کاملي روي زمين وجود ندارد. از ديدگاه استاد مطهري کمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ يعني انسان زماني کامل است که تمام استعدادهايش را به طور متوازن همراه هم رشد دهد. انسان کامل از نظر او انساني است که از نظر روحي سالم باشد و همه ارزش‌هاي انساني به طور هماهنگ در او رشد نمايد. ايشان نه تنها رسيدن به کمال را ممکن مي‌داند، بلکه انسان‌هايي را نيز به عنوان الگو معرفي مي‌کند.
بررسي تطبيقي ديدگاه هاي شهيد مطهري و دکتر شريعتي درباره شخصيت و قيام امام حسين عليه السلام
نویسنده:
‫محمدابراهيم رضايي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫بسياري از انديشمندان درباره شخصيت و قيام امام حسين عليه السلام به اظهار نظر پرداختهاند. شهيد مطهري و دکتر شريعتي دو شخصيتاند که با دو روش و از دو منظر به اين موضوع پرداختهاند. اين پژوهش در چهار فصل به بررسي ديدگاه اين دو شخصيت و نقاط اشتراک و افتراق ديدگاه آنها پرداخته است. از نظر شهيد مطهري، کليد شخصيت سيدالشهدا عليه السلام حماسه، شور، عظمت، صلابت، ايستادگي و حق پرستي است. او تجسم مکتب اسلام و رهبري بي نظير است. قيام او براي خدا و در راه خدا بود. علل قيام حضرت، امتناع از بيعت، دعوت مردم کوفه، و مهمترين آنها امر به معروف و نهي از منکر بود. از اهداف اين قيام، احياي دين خدا، اصلاح امت، تلاش براي تشکيل حکومت اسلامي و شهادت طلبي در راه خدا بود. از پيامدهاي اين قيام، احياي کتاب و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ، نجات اسلام، تفکيک ميان اسلام و خلافت اسلامي، و نابودي بني اميه بود. درسها و پيامهاي عاشورا، عزت و کرامت و آزادگي، بيداري و قيام عليه ظلم و طاغوت، درس امر به معروف و نهي از منکر، حفظ دين و تحقق احکام خدا، زنده کردن روح حماسي، بصيرت و مبارزه با قشريگري، صبر و پايداري، و معنويت و معرفت بود. با بررسي ديدگاههاي دکتر شريعتي در اين موضوع، ميتوان به اين نتيجه رسيد که هر دو متفکر بر اهميت و بي بديل بودن اين شخصيت و قيام جهاني و تاريخي سيدالشهدا عليه السلام تأکيد دارند. همچنين در اغلب موارد مانند ضرورت تحريف زدايي، مبارزه با خرافات و بدعتها و اکتفا نکردن به اشک و روضه و تأکيد بر درسهاي گوناگون علمي، عملي، اخلاقي، تربيتي و سياسي نظير دفاع از احياي دين، احياي سنت امر به معروف و نهي از منکر، و ... ديدگاهي مشابه دارند. تفاوت عمده اين دو، در نوع نگاه و روش تحقيق آنهاست. مطهري با معيارها و مباني ديني و عقلاني به تبيين و تحليل اين موضوع پرداخته و شريعتي با استفاده از روش و چارچوب نظريههايي به مسئله پرداخته که در فلسفه تاريخ، به ويژه نظريه تضاد تاريخ مارکسيسم مطرح است. تفاوت اصلي ديگر، در استفاده شريعتي از روشهاي برون ديني (فلسفه تاريخ) در تحليل اين واقعه است. شايان ذکر است که نگارنده پايان نامه، بر اساس ديدگاههاي شهيد مطهري، مباني فکري دکتر شريعتي پيرامون قيام امام حسين عليه السلام را به ويژه در مورد تشبيه به تضاد تاريخي مارکسيستي، نقد کرده است.
  • تعداد رکورد ها : 473