جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 473
بررسی موضوع عقل و کارکردهای آن از دیدگاه شهید مطهری و مصباح یزدی
نویسنده:
مرتضی مرادی بیرون
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی موضوع عقل وکارکردهای آن از دیدگاه شهید مطهری و استاد مصباح یزدیشناخت عقل و عملکردهای آن یکی از مهمترین موضوعاتی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان واقع شده است و به همین دلیل جایگاه مهمی در معارف بشری و الهی دارد.با شناخت عقل و مباحث محوری پیرامون آن و نیز کارکردهای آن، باورهای دینی و اعتقادی انسان رشد می کند و اینجاست که انسان در سایه رشد افکار و اندیشه های دینی و اعتقادیش به مرحله کمال می رسد. پژوهش حاضر در راستای بررسی کارکردهای عقل، کوشیده است دو کارکرد آن را که حائز اهمیت بیشتری هستند و عبارتند از:1- کارکرد عقل در معرفت شناسی 2- کارکرد عقل در حوزه اخلاق، از دیدگاه دو دانشمند عصر حاضر یعنی شهید مطهری و استاد مصباح یزدی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. این دو کارکرد، اهمیت موضوع عقل را بخوبی مشخص میکنند چراکه با شناخت عقل و عملکرد آن، انسان خود راشناخته و مسیر زندگی خود را تعیین می کند.نگارنده برای بررسی موضوع عقل و دو کارکرد آن، با مراجعه به آثار دو دانشمنداز دیدگاه آنها فیش برداری کرده و در نهایت با مقایسه تطبیقی دیدگاه ها، به اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه پرداخته است.
بررسی نظریه انسان‌شناسی شهید مطهری و دلالت‌های آن در حوزه تربیت اخلاقی
نویسنده:
علیرضا صاحبکار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پایان نامه تبیین مبانی انسان شناسی از دیدگاه استاد مطهری و نیز استخراج اصول و روش های تربیت اخلاقی مرتبط با آن مبانی درحوزه تربیت اخلاقی می باشد. اهمیت این موضوع، به جهت ارتباط عمیق میان آراء استاد مطهری در زمینه انسان شناسی از یک سو و مباحث اخلاقی از دیدگاه وی از سوی دیگر و نیز لزوم تبیین این ارتباط، جهت اشراف افزون تر به آرای وی در این زمینه می باشد. پرسش‏هایی که در این پژوهش مطرح است، عبارتند از؛1) مهمترین مبانی انسانشناسی استاد مطهری کدامند؟ 2) اصول تربیت اخلاقی از دیدگاه استادمطهری کدامند؟3) روشهای تربیت اخلاقی از دیدگاه استادمطهری کدامند؟یافته های پژوهش: در پاسخ به سوال اول پژوهشگر، با نگرشی منطقی به دو مبحث اساسی «ماهیت»و «کمال» انسان پرداخته و ارتباط هر یک را با اخلاق و تربیت اخلاقی تبیین نموده و از این میان مبانی انسان شناختی استاد مطهری در باب اخلاق را استخراج کرده است. اساس اعتقاد استاد مطهری در مورد ماهیت انسان در پذیرش«اصالت روح»ومبانی انسان شناسی مرتبط با آن از قرار ذیل است؛ 1)انسان دارای روحی مقدس و منسوب به خداوند است. 2)به علت انتساب روح انسان به خدا، انسان از نوعی شرافت و کرامت برخوردار است. توجه استاد به نقش و مسئولیت انسان در نائل شدن به ماهیت واقعی خویش اساس مبنای انسانشناختی دیگری را شکل می دهد که از قرار ذیل است: 3)انسان فی النفسه موجودی ماهیت ساز و ماهیت پذیر است.پذیرش ماهیت روحانی انسان ازجانب استاد به مبحث ویژگیهای ماهوی انسان می کشاند که پژوهشگر برخی از مهمترین ویژگیهای ماهوی انسان از قبیل فطرت، دوسوگرایی، آگاهی، اراده و اختیار، آزادی و استعداد تکلیف پذیری انسان را مورد بررسی قرار داده و به برخی مهمترین مبانی انسان شناختی استاد مطهری در حوزه تربیت اخلاقی از قرار ذیل اشاره نموده است: 1)ارزشهای انسانی به صورت استعداد در وجود انسان نهفته است. 2)یکی از گرایشهای اصلی و فطری انسان، گرایش به اخلاق است. 3)گرایش اخلاقی انسان، منطبق بر گرایش دینی و براساس پرستش است. 4)بین گرایشهای مادی و معنوی انسان، تضاد و تعارض وجود دارد. 5)ریشه تمام تنازعات دربین انسان ها، در جدال و تضاد درونی است. 6)انسان فطرتا موجودی خودآگاه است. 7)خودآگاهی انسان ارتباطی عمیق با خداشناسی دارد. 8)تمایز آگاهی انسان با دیگر موجودات، در برخورداری انسان از نیرویی به نام عقل است. 9)انسان قادر است با بهره مندی از دو نیروی اراده و اختیار در جدال درونی به پیروزی رسیده و به خود سازی اخلاقی بپردازد.10) آزادی انسان، لازمه رسیدن وی به کمالات اخلاقی خویش است. 11)آزادی معنوی یعنی آزادی انسان از من سفلی بالاترین نوع آزادی و مختص انسان است. 12) انسان برحسب آفرینش هدفمندی که دارد موجودی مکلف و مسئول آفریده شده است.13)تکالیف انسان در دو ناحیه فطرت و شریعت، هماهنگ و مکمل است.مهمترین مبانی انسان شناختی استاد مطهری، که از بررسی موضوع کمال انسان، قابل استخراج می باشد، از قرار ذیل است: 1) کمال در انسان امری اکتسابی و بسیار دشوار است.2) نائل شدن انسان به کمال خویش ، مستلزم رسیدن به ارزشهای انسانی است که به طور فطری در وجود وی نهفته است. 3) کمال انسان به رشد هماهنگ و متعادل تمامی ارزشهای انسانی وابسته است. در پاسخ به سوال دوم، یازده اصل در حوزه تربیت اخلاقی استخراج شده است که عناوین آن از قرار ذیل است: اصل پاسداشت شرافت و کرامت انسانی، اصل انسانیت گرایی، اصل انطباق تربیت اخلاقی با فطرت، اصل توجه به تعادل در رشد ارزشها، اصل کمال جویی، اصل مسئولیت، اصل مقابله با شداید و سختی ها در تربیت اخلاقی، اصل ترک منیت(مبارزه با خودی)، اصل آزادی، اصل همسویی تربیت اخلاقی با تربیت دینی و اصل تربیت اخلاقی آگاهانه. در پاسخ به سوال سوم، عناوین سیزده روش تربیت اخلاقی از دیدگاه مطهری عبارتند از: تقویت اراده، عبادت و پرستش، محبت وخشونت، علم آموزی، مراقبه و محاسبه، محبت وارادت اولیا، ازدواج، جهاد، کار، هجرت، زهد، تقوا وتوبه. این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی- نظری است. روش تحقیق به کار گرفته شده دراین پژوهش روش توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای واستفاده از فیش بوده است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز روش تحلیل محتواست.
بررسی علل ابتلا مومن وکافر از منظر قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان و آثار شهید مطهری
نویسنده:
مریم رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:موضوع ابتلائات، در زندگی انسان‌ها، از گذشته تا به امروز مهم بوده است، به این دلیل که نقش اساسی را در زندگی او داشته است. به طور خاص و عام همه مردم با آن درگیر بوده اند. از آنجایی که ابتلائات یکی از سنت های ثابت خداوندی است، به زمان و مکان خاصی محدود نمی شود. انسان همیشه شاهد ابتلائات و رنج ها و مصیبت هایی در زندگی خود بوده است، که مطالعه و فهم این موضوع، می-تواند وجدان او را بیدار کند. نوشتن این رساله از این جهت ضروری به نظر می‌رسید، که انسان می‌تواند فلسفه ابتلائات را تشخیص دهد، و معرفتش به خداوند بیشتر گردد و حکمت الهی ابتلائات انسان مومن و کافر روشن شود، از طرف دیگر، پاسخ خیلی از شبهات هم در این زمینه داده شود. از آنجایی که مردم از این مساله، آگاه نیستند ممکن است، باورهایشان سست شده و از راه مستقیم، منحرف شوند. بنابراین؛ مطالعه و بررسی فلسفه( دلایل) ابتلائات و بررسی راه های مواجهه با آن‌ها ؛ می‌تواند در رسیدن به رستگاری او موثر باشد. علامه طباطبایی با استناد به قرآن کریم، معتقد است که ابتلائات برای شخص مومن، یکی از راه های بروز فعل خداوند است. او می‌گوید: ابتلاء و امتحان الهی، باعث تمییز انسان‌ها از یکدیگر، ظهور استعدادهای درونی آن‌ها شده و باعث پاک شدن انسان‌ها از شرک و نفاق می-گردد. این امر وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت و کمال واقعی انسان می‌باشد. او بر این باور است که شخص کافر، به این خاطر در این دنیا عذاب نمی شود، که به او فرصت داده شده که با سرگرم شدن به خوشی‌های دنیا و بهره‌مندی از آن ، به تدریج در گناه فرو رود. استاد مطهری، بر این باور است که ابتلائات برای شخص مومن، در این دنیا وسیله‌ای برای تربیت و بیدار شدن اراده و عزم انسان برای رسیدن به سعادت است. او معتقد است ابتلائات(خوشی ها) برای شخص کافر بدترین عذاب است؛ زیرا فرصت توبه را از دست داده است و این به خاطر عدم شایستگی خودکافران است.
معرفي كتاب اعتقادي غير از كتب شهيدان مطهري(ره) و دستغيب
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , مدخل آثار(دانشنامه آثار)
پاسخ تفصیلی:
شما به سير مطالعاتي منظمي نياز داريد. حوزه هاي مطالعات اسلامي عبارتند از: انديشه و عقيده اسلامي-اخلاق و خود سازي-احکام عملي اسلام-سياست و مديريت جامعه-تاريخ اسلام- متون ديني اسلام. اميد است در آينده بتوانيم سير مطالعاتي منظمي را در حوزه ها و سطوح مخت بیشتر ...
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسي تطبيقي ديدگاه‌هاي شهيد مطهري و اقبال لاهوري درباره احياي تفکر ديني
نویسنده:
‫بشير احمدبت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
‫اقبال لاهوري و استاد مطهري نمونه‌هاي برجسته‌اي از حلقه متفکران، احياگران و شيفتگان فکر ناب اسلامي در جهان معاصر به‌حساب مي‌آيند، که درصدد پيرايش تفکر اسلامي از آسيب‌ها، بدعت‌ها و کج‌فهمي‌ها بوده، و براي توانمند ساختن دين و تعليمات ديني، در تلاطم آرا و تضارب افکار و مکاتب گوناگون جهان معاصر تلاش کرده‌اند. آن‌ها براي پاسخ‌گويي به مقتضيات زمان و نيازهاي اساسي بشر بر اساس تعاليم اسلام، و انطباق اصول ثابت تعاليم اسلامي با شرايط متغير، خواستار احيا، درک و بازخواني واقعي اسلام و تفکر اسلامي بوده‌اند. هر دو معتقد بودند که انسان معاصر نيازمند تمدن انسان‌سازي است که جز با تعاليم اسلامي با چيز ديگري پيوند نمي‌خورد. اقبال لاهوري دامنه احياگري را محدود به خلوص تفکر اسلامي نمي‌کند؛ وي از سويي به پشرفت‌هاي علمي بشر، که آن را ميراث تاراج شده و از دست‌رفته مسلمانان و حکمت گمشده آنان مي‌داند، دلبسته است؛ و از طرف ديگر، از جامعه شکست خورده و عقب‌مانده اسلامي رنج مي‌برد. لذا مدل تجربه ديني، اجتهاد، عقلانيت ديني، روش استقرايي، و بسياري از مفاهيم اعتقادي، اخلاقي و اجتماعي را در عرصه احياگري بازسازي مي‌نمايد. قلمرو احياگري استاد مطهري نيز تنها در تحريف‌شناسي و آسيب‌شناسي عرصه‌هاي مختلف مفاهيم ديني و تفکر اسلامي محدود نمي‌شود؛ بلکه، وي اساساً درصدد ارايه مدل اصلي فکر ديني است. مطهري، از سويي تلاش مي‌کند تا برداشت‌ها، تحليل‌ها و تأويل‌هاي غلط را آشکار سازد؛ و از سوي ديگر، با جديت ستايش برانگيزي سعي مي‌ورزد تا قالب و محتواي واقعي تفکر اصيل و ناب اسلامي را معرفي نمايد. او با جرأت و بصيرت علمي کم‌نظير، به پاسخ‌گويي شهبه‌هاي چالش‌برانگيز در حوزه‌هاي معرفت ديني مي‌پردازد. در پروژه احياگري استاد مطهري، عقل از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است، و يک منبع اساسي و تصفيه‌کننده فکر اسلامي محسوب مي‌شود. مطهري درصدد احيا و بازخواني بسياري از مقولات و مفاهيم ديني اعم از اعتقادي، اخلاقي، فقهي و اجتماعي بوده است.
بررسی تطبیقی و تحلیلی آموزه‌های سه اندیشمند مسلمان امام محمد غزالی، خواخه نصیرالدین طوسی و استاد شهید مطهری
نویسنده:
زینب امیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به منظور بررسی« بررسی تطبیقی و تحلیلی آموزه های سه اندیشمند مسلمان غزالی ، خواجه نصیرالدین طوسی و شهید مطهری » تحقیقی با روش بردی و کندل و با رویکرد تطبیقی انجام شد. گزاره های اصلی این تحقیق ناظر بر این موضوع بود که:1ـ دیدگاه غزالی درمورد ارکان تربیت (هدف ،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز)چیست؟2ـ دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی درمورد ارکان تربیت (هدف،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز) چیست؟3ـ دیدگاه شهید مطهری درمورد ارکان تربیت(هدف ،برنامه،روش،اصول ،معلم ودانش آموز)چیست؟4ـ وجوه تفاوت و تشابه میان دیدگاه های غزالی ، خواجه نصیرالدین طوسی وشهید مطهری براساس روش مقایسه ومطالعات تطبیقی معمول یعنی روش بردی و کندل کدامست؟با استفاده از روش بردی در چهار محور توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه بررسی های لازم انجام شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که:هرسه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند.اصول وروشهای تربیتی تقریباً مشابهت دارند و صاحبنظران متفاوت ، اصول و روشهای تربیتی مشابهی را مد نظر داشته اند. گرچه برخی در این امر دقت عمل بیشتری داشته اند و جزئی تر و دقیق تر این مطلب را مورد بررسی قرار داده اند.هرسه دانشمند مسلمان اصولی مانند تدرج،تفرد(وجود تفاوتهای فردی)، اصل کرامت ذاتی انسان، اصل تغییر پذیر بودن اخلاق، توام بودن علم و عمل، الگو سازی و معاشرت، اصلاح شرایط محیطی،تعقل و اعتدال و روشهایی مانند تمرین و تکرار ، مراقبه و محاسبه، خودسازی، پرورش جسم، تغافل، کار و فعالیت، عادت، مهر و محبت، تفکر و تعقل، وعظ و نصیحت، امربه معروف و نهی از منکر، تقلید،الگوسازی، تاکید بر عمل، تلقین، تشویق و تنبیه را مد نظر داشته اند.در مورد برنامه هم می توان گفت ، گرچه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هرسه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مدنظر داشتند. تفاوتی که در این بین وجود داشت این است که غزالی مخالف معماری و علوم طبیعی و فلسفه بود ولی خواجه نصیر به علوم طبیعی و فلسفه اهمیت می داد و از نظر مطهری هم بعضی علوم در بعضی دوره ها ممکن واجب کفایی شود و در برخی دوره ها نشود و با فلسفه، علوم طبیعی و هنر مخالفتی نداشت..از نظر هرسه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد. معلم باید دیندار و عاقل باشد و بتواند سخن را درست به شاگردان انتقال دهد.و نیتش برای خدا باشد و با شاگردان مهربان باشد.متعلم هم باید سعی کند درست معلم و علمی که می خواهد بدست آورد را انتخاب کند.
بررسی تطبیقی شر از منظر افلاطون و ملاصدرا با  رویکردی به آراء شهید مطهری
نویسنده:
سمیه تشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همیشه هرانسانی به نوبه ی خودبا ناملایمات وسختی ها ورنج هایی درزندگی روزمره روبرواست؛ سونامی،زلزله،مرگ ناشی ازقحطی، سرطان و...از جمله رنج هایی است که انسان ها باآن مواجه می شوند.تمام این رنج هارا انسان ها به واسطه ی فهم خود به" شر"تعبیر می کنند.حتی اگر هریک از مابه اطرافمان نگاه کنیم می بینیم و می شنویم که در فلان نقطه ی دنیا تعداد زیادی در اثر زلزله ، سیل، یابیماری ناعلاجی از بینرفته اند یا ممکن است حتی درنزدیکی خودمان ازاین گونه حوادث ناگوارپیش آید؛ در هر حال همه به این مسأله واقف هستیم که" شر" وجود دارد و بی شک جهان ما پیچیده از شرور اخلاقی وطبیعی است اما مواجهه ی انسان با شر مواجهه ای است که او با خداوند وجهان دارد لذا تلاش او در این مسأله باید گسترده باشد تا به حل این مسأله ی پیچیده بپردازد. از طرفی این مسأله باعث شده تا متفکران و فیلسوفان مسلمان ومغرب زمین هر یک به نوعی به بررسی موضوع شر و ارتباط آن با مباحث الهیات بپردازند. تاریخچه ی این مسأله در مغرب زمین به یونانیان بر می گردد . مسأله شر یکی از مهمترین مسائلی است که از دیر باز ملحدان همواره در انکار خداوند بدان متوسل شده اند و مومنان هم در پی فهم چیستی وچرایی آن خود را متحمل رنجهایی نموده اند؛ اصل ادعای منتقدان این است که اگر خداوند قدرت نامحدود دارد باید بتواند همه ی شرور را از میان بردارد، اما شرور وجود دارد ، بنابراین یا او خیر خواه محض نیست ویا دارای قدرت نامتناهی نیست . این مسأله، قرنها به عنوان دلیلی قوی علیه اعتقاد توحیدی مطرح شده است . به همین دلیل فیلسوفان ومتکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیدند تا بر اساس مبانی عقلانی ، فلسفی ووحیانی خود تبیین وتوجیهی برای آن فراهم آورند. در دوران معاصر ودر میان فیلسوفان مسلمان شهید مطهری به طور خاص کوشیده اند تا از موضع یک فیلسوف و از موضع یک مسلمان و با توجه به آراء فیلسوفان گذشته ی خود به بررسی این مسأله به طور گسترده بپردازند. دراین رساله ما برآنیم تا به بررسی آراء افلاطون وصدرالمتألهین بارویکردی برآراء شهید مطهری بپردازیم، اگرچه افلاطون فیلسوف یونانی آراءوعقاید چندانی به طور مستقیمدررابطه ی با مسئله شر نداشته اما ما بابررسی بسیار،عقاید اورااز دل آثاروکتب اوبیرون کشیده وبه بیان آن پرداخته ایم؛این نکته لازم به ذکراست که حتی بسیاری ازآثار افلاطون مکالمه های استاد وی « سقراط» است وباتوجه به بررسی های ما دراین رساله به این نتیجه می رسیم که هم افلاطون وهم ملاصدرا به وجود شردر عالم معترف هستند وشرور راجزءلاینفک عالم می دانندو تأکید می کنند که اقتضای عالم ماده این است که باشرورآمیخته باشداگرچه این شرورازجنبه هائی برای این عالم خیراست اماماانسان هاوموجودات عالم خاکی ازآن جایی که به مصلحت وحکمت باری تعالی آگاه نیستیم به همین دلیل فقط جنبه ی شریت آن هاراموردلحاظ قرارمی دهیم وآن رابد می شمریم.درحالی که هم ملاصدرا وهم افلاطون این نظام رابه همین صورت که هست بهترین نظام ممکن که می توانسته آفریده شود می دانند؛شهید مطهری که یک متفکرمعاصر است وبحث وسیع وگسترده ای دراین زمینه درچندین اثرخود دارد درتکمیل سخنان این دوفیلسوف معتقداست وجود شرور دراین عالم بدیهی است و شروررامبداءخیرات میداندومی گویدکه شرور جزءعالم ماده است ووسیله ایی برای آزمایش ؛او می گوید اگرقله ی کوه نبود ،درّه معنی نداشت ،اگرزشتی وزشت ها نبودندزیبائی معنی نداشت؛ شهید مطهری هم نظام کنونی جهان رابهترین نظام ممکن می داندوآن رانظام احسن معرفی میکندومعتقداست که شرور علاوه برجنبه ی شریت خودازجنبه هائی هم خیرهستند.
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر: اقبال لاهوری، شهید مطهری و دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان‌که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه‌های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزهدانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمدادمی‌کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می‌شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می‌داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می‌یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می‌داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می‌کند و دین را جامع می-داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره‌ای را در باب سرشت وحی می‌پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل‌هایی می‌داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می‌تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می‌داندو ختم نبوت رابه این معنی می‌داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می‌گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی‌شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آنهماهنگی با فطرت است و دین را جامع می‌داند و دیدگاه اعتدالی را می‌پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می‌پذیرد. رهیافت‌های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می‌کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می‌بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوتو می‌گوید؛در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد.پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دینمخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد.کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
بررسي تطبيقي رابطه ايمان و معرفت از ديدگاه شهيد مطهري و دکتر سروش
نویسنده:
‫ماهر ابيش اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مسئله چيستي ايمان، از مهمترين مباحث کلامي و فلسفي است و يکي از پرسشهاي اساسي، نقش و ميزان تأثيرگذاري علم و معرفت در پيدايش و شکلگيري ايمان است. اين پژوهش در سه بخش، به بررسي رابطه ايمان و معرفت از ديدگاه شهيد مطهري و سروش پرداخته است. شهيد مطهري، ايمان را مرکب از چهار عنصر معرفت، تصديق قلبي، التزام، و عمل ميداند. معرفت مقدمه و شرط ايمان است و عمل از آثار و لوازم ايمان است. شهيد مطهري جايگاه عقل و ايمان را محترم شمرده و عقل را کاشف از اعتقادات ديني ميداند. ايشان نمونه بارز عقلگرايي معتدل است؛ در مقابل عقلگرايي حداکثري، ايمانگرايي، و عقلگرايي انتقادي. تشتت رأي و اضطراب نظري سروش و عدم شفافيت پارهاي از مباحث توسط وي، بر دشواريهاي اين پژوهش افزوده است. سروش ايمان و معرفت را بيگانه از هم قلمداد کرده و به ايمان بدون معرفت باور دارد. وي مدعي است که خداوند را نمي شود از طريق وحي و گزارههاي وحياني شناخت؛ بلکه خداوند به طور مستقيم با انسان مواجه ميشود. بنابراين، ايمان نوعي سرسپردگي به خداست. اين قرائت جديد از ايمان، از نوع نگاه به دين در جهان غرب نشئت گرفته است؛ ديني که با مجموعه گزارههاي معرفتي سر و کاري نداشته و يک حقيقت فراتر از معرفت است. وي از اين تلقي رايج در ميان مسيحيان معاصر متأثر شده؛ گاه ايمان را نوعي اميد، گاه گوهر ايمان را حيرت، و گاه آن را تجربه ديني معرفي ميکند. در نتيجه، ايمان را امري ناواقعگرايانه تلقي کرده و آن را با شکاکيت و نسبيگرايي همسان ميداند. نويسنده پس از آن، به مباني دو ديدگاه پرداخته است. نتيجه اينکه، بين ديدگاه شهيد مطهري و سروش وجوه اشتراکي وجود دارد و در مقابل، وجوه افتراق متعددي هم وجود دارد.
بررسی تطبیقی جانشین ناپذیری دین از منظر مالینوفسکی و شهید مطهری
نویسنده:
حسن عبدی، هادی ساجدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین همزاد بشر است و در همه مراحل زندگی همراه اوست. در قرون اخیر اندیشه هایی مبنی بر بی نیازی بشر از دین مطرح شده است. بارزترین دلیل طرف داران این اندیشه، بلوغ انسان در رشد علمی است.مالینوفسکی در دنیای غرب و شهید مطهری از متفکران جهان اسلام معتقدند دین ویژگی هایی دارد که به هیچ وجه نمی توان جایگزینی برای آنها یافت. مالینوفسکی در تبیین وجوه بی بدیل بودن دین تنها بر کارکردهای ویژه آن تأکید دارد. شهید مطهری در نگاهی کلان علاوه بر کارکردهای اختصاصی دین، به فطری بودن آن به عنوان عاملی مهم در جاودانگی دین اشاره دارد. وی دین را پاسخ گوی نیازی حقیقی در سرشت بشر می داند و بدین طریق برای آن اصالت قائل است. در مقابل کارکردگرایان با نگاه ابزاری به دین، به توانمندی های جانشین ناپذیر آن توجه کرده و حتی غیرمعتقدان به دین را نیز به حفظ آن در جامعه توصیه می کنند.
  • تعداد رکورد ها : 473