جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 216
حیات معقول و زندگی معنادار
نویسنده:
مصطفی موسوی اعظم، امیر عباس علیزمانی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این رساله به بررسی و تطبیق آراء جعفری و کاتینگهام در باب «معنای زندگی» پرداخته می¬شود. در راستای این هدف نخست به تبین و تحلیل اصل مسأله، دشوارهای بحث از آن و نظریّه¬های «معنا» پرداختیم. در ادامه دیدگاههای جعفری مورد بررسی قرار می¬گیرد. آنچه مسلم به نظر می¬آید این است که جعفری به خاطر توجه به دو مقام پرسش و پاسخ در این مسأله خود را از دیگر متفکران و فلاسف? ¬اسلامی، که تنها به مقام پاسخ التفات داشته¬اند، متمایز کرده است.جعفری در مسأله¬شناسی خود سه شرط اساسی را به منظور ارائ? پرسش از«معنای زندگی» ضروری می¬داند، که در صورت فقدان هریک از آنها اصل پرسش از فرم منطقی¬اش خارج می¬شود. مراد از پرسش در نظر جعفری یک پرسش سلوکی است که به نوعی «مسأله-شناسی» وی را به «دین¬شناسی» و « اخلاق¬شناسی» پیوند می¬زند. از این رو جعفری در بحث «معنای زندگی» رویکرد «دینی-اخلاقی» اتّخاذ می¬کند و بر این باور است که تنها دین است که می¬تواند به سؤالات مبنای فرد جواب دهد و ما را در راستای تحقّق «حیات معقول» یاری رساند. کاتینگهام به مانند جعفری رویکرد دینی را برای دست¬یابی به «معنا» ضروری می¬داند. وی «معنا» را دارای سه ویژگی اهمیّت¬دار بودن، موفقیّت¬مدار و اخلاقی بودن می¬داند. از نگاه او زندگی اخلاقی هر چند از شروط لازم برای کشف معنا محسوب می¬شود؛ امّا شرط کافی نبوده و نیاز به تأیید دینی دارد؛ چرا که هر عمل اخلاقی حداقلّ باید دورنمایی از موفقیّت را دارا باشد. در تطبیق آراء و دیدگاه¬های جعفری و کاتینگهام در این مسأله وجوه اشتراک و افتراق حدّالامکان ذکر می¬شود. اشتراکات: 1. فراطبیعت¬گرای خدا-روح محور 2. اتخاذ رویکرد دینی 3. لازم دانستن زندگی اخلاقی 4. نا کارامدی راهبرد عقلانی 5. اتخاذ رویکرد رئالیستی و کشفی بودن «معنا» 6. رابط? شکوفائی استعدادهای انسانی و عبادت راستین. افتراقات: 1. تأکید جعفری بر زندگی و کاتینگهام بر معنا 2. مسأله شناسی و تبارشناسی «معنای زندگی» 3. دال بودن یا نبودن ماهیت جهان بر هدف والای زندگی
واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی
نویسنده:
مسعود راعی صدقیانی، امیر عباس علیزمانی، محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رساله حاضر نوشتاری است در زمینه واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی؛ و وجهه نظر آن پرسش از ارتباط میان این دو، و به بیان دقیق تر لوازم و نتایج واقع گرایی اخلاقی برای معنای زندگی، است. واقع گرایی و ناواقع گرایی اخلاقی دو گرایش یا نظریه مهم در حوزه فرااخلاق اند (که البته هریکروایت های مختلفی را -ضمن حفظ جوهره مشترک- شامل می شوند). واقع گرایی اخلاقی مؤدی به کشف ارزش ها، و ناواقع گرایی اخلاقی مؤدی به جعل ارزش ها است. از سوی دیگر، «معنای زندگی» همان ارزشی است که ما زندگی خویش را در پیوند با آن، معنادار و واجد ارزش زیستن می یابیم. بنابراین اگر از این منظر به معنای زندگی نظر کنیم، پرسش اساسی این خواهد بود که «آیا معنای زندگی چیزی است که کشف می شود؛ یا باید توسط هر شخص جعل یا خلق شود؟» ایده مرکزی این تحقیق، این است که دوگانه جعل و کشف معنای زندگی را می توان در قالب مناقشه میان واقع گرایی و ناواقع گرایی ارزشی مطرح نمود. اگر (چنان که ناواقع گرایان معتقدند) هیچ ارزش عینی ای وجود نداشته باشد، آنگاه هر شخص باید ارزش های خویش را جعل کند. در این صورت، هیچ مرجع و مابازاءِ واقعی وجود نخواهد داشت تا دیدگاه های ارزشی خود را در ارتباط با آن صادق بدانیم، توجیه نماییم و احیاناً برتری آنها را بر دیدگاه های دیگر نشان دهیم؛ زیرا این دیدگاه ها کاشف از هیچ واقعیتی نیستند تا بتوانند صادق یا کاذب باشند. هریک از ما نظام ارزشی خود را دارد و ممکن است این نظام ها به صورت مجموعه هایی متعارض در برابر ما نمودار شوند؛ اما در این میان، پرسش از اینکه نظام ارزشی درست کدام است، پرسشی نابجا و نامعقول به نظر می رسد. اما اگر (چنان که واقع گرایان معتقدند) ارزش ها از نوعی عینیت برخوردار باشند و تجربه ما از ارزش ها بخشی از تجارب ما از عالم واقع باشد، آنگاه می توان با دسترسی معرفتی به این ارزشهای عینی، باورهای ارزشیِ صادق و موجّهی داشت. فصل سوم این رساله به این موضوع می پردازد که آیا ارزش ها (یا خاصه های ارزشی) در عالم واقع، و به طور مستقل از آنچه ما درباره آنها می اندیشیم، وجود دارند یا نه. - یا، به تعبیر دیگر، آیا ارزش ها عینی هستند یا ذهنی. این موضوع محور نزاع واقع گرایان و ناواقع گرایان اخلاقی است. فصل چهارم نیز به این موضوع اختصاص دارد که آیا احکام و گزاره¬های ناظر به معنای زندگی (که از سنخ احکام ارزشی اند) می-توانند احکامی معرفتی، دارای ارزش صدق و قابل توجیه باشند؛ یا این نوع از احکام و گزاره ها صرفاً اظهار طرز تلقی های غیرمعرفتی (نظیر امیال، عواطف و احساسات) ما نسبت به اموراند و، درنتیجه، اساساً صدق و کذب پذیر نیستند. موضوع اخیر در قالب مناقشه میان شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی مطرح خواهد شد.
بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناختی خواجه نصیرالدین طوسی ورنه دکارت در باب ادراک حسی
نویسنده:
احمد اله یاری، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: دکارت و خواجه نصیر، جزء واقع گرایان غیر مستقیم به شمار می آیند یعنی معتقدند در مواجهه ی با عالم خارج صور ذهنی معلوم بی واسطه هستند و این صور ذهنی حاکی از عالم خارج و بازنما می باشند ولی این دو در نحوه‌ی بازنمایی صور ذهنی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. خواجه به تطابق ماهوی ذهن و عین معتقد است ولی نظریه ی معادل دکارت تقریبا شبح محاکی است یعنی وی معتقد است صور ذهنی تا حدودی از خارج حکایت می کنند. و اما نکته مهم دیگری که در این نوشتار بدان می پردازیم میزان پای بندی هر یک از این دو اندیشمند به نظریات تصریح شده در آثارشان است. با وجود این که خواجه به بازنمایی صور ذهنی معتقد است اما در برخی مواضع، نظیر بیان نحوه رویت رنگ، در مرز بازنمایی و عدم بازنمایی صور ذهنی قرار می گیرد. و همچنین باور ایشان به نظریه‌ی «تطابق ماهوی ذهن و عین» با نظرات دیگر ایشان در مورد نحوه علم به معقولات ثانیه منطقی و معرفت به واجب سازگار نیست. و اما دکارت نیز با وجود باور به بازنمایی صور ذهنی در تشریح فرآیند شکل گیری مفاهیم و ایده های ناظر به محسوسات، مدعای خویش را نقض می کند و فرآیند نابازنمایی را تشریح می کند که در آن فرآیند مفاهیم و ایده هایی ناظر به محسوسات شکل می گیرند. شکل گیری این گونه ایده ها در ذهن موجه به نظر نمی رسد بنابراین با استفاده از تلقی ایشان در مورد نحوه وقوع ابصار تلاش شده است فراز و نشیب ها‌ی دیدگاه ایشان بیان شده و بر ناموجه بودن آن تاکید شود. بنابراین در این نوشتار تلاش شده است، با تمرکز بر تلقی و دیدگاه هر یک از این اندیشمندان در مورد ادراک حسی، مساله¬ی نحوه بازنمایی صور ذهنی را بیان نموده و وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه این دو اندیشمند را بیان کنیم. و چون قسمت اعظم باورهای حسی ما از طریق قوه بینایی حاصل می شود. بنابراین چگونگی وقوع ابصار، برای بیان تلقی و دیدگاه خواجه نصیر و دکارت در مورد ادراک حسی می تواند رکن مهمی به شمار آید. علاوه بر این که دکارت خود تصریح می کند که نظریه ادراک حسی خود را در قالب تشریح عملکرد قوه بینایی بیان نموده است. در نتیجه ابتدا کیفیت وقوع ابصار را از نظر خواجه و دکارت بیان می کنیم و بعد بهره های معرفت شناختی هر یک از آن دو را، از نظریه ابصار بدست می آوریم. واژه های کلیدی: ادراک حسی، داده های حسی، ابصار، واقع گرایی غیرمستقیم، وجود ذهنی، تطاب.
بررسی دیدگاه پلنتنگا در باب بساطت الهی
نویسنده:
حسن یوسفی خانقاه، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده الاهیدانان سنتی خدا را بسیط محض دانسته و او را از هر گونه ترکیبی منزه می¬دانند. این ویژگی که به آموزه و نظریه بساطت الاهی معروف است، در دوره معاصر، مورد نقد جدی قرار گرفته است. یکی از منتقدان این نظریه، آلوین پلنتینگاست. پلنتینگا، دیدگاه آکویناس را که به عنوان معیار الاهیات سنتی مسیحی شناخته می¬شود، مورد نقد قرار داده و آن را ناسازگار با دیگر اوصاف خداوند می¬داند. در نوشتار حاضر ابتدا دیدگاه آکویناس را تقریر، و سپس به نقدهای پلنتیگا پرداخته و آنها را بررسی خواهیم کرد. با روش تحلیلی مدعیات این دو متفکر را تشریح کرده، سپس استدلال خواهیم کرد که آکویناس و پلنتینگا از مبانی متفاوتی بهره می¬برند که لازمه آن تفاوت دیدگاه¬های آن دو است. از جمله اینکه، نظر پلنتینگا در مورد ذات، صفات و رابطه میان آن دو، متفاوت از نظر آکویناس می¬باشد. پلنتینگا صفات را اموری انتزاعی و ضروری می¬داند که در وجودشان بی¬نیاز از غیر و حتی خدا می¬باشند، در حالیکه از نظر آکویناس، صفات در وجودشان وابسته به جواهر می¬باشند و نیز تنها موجود جوهری ضروری، خداوند متعال می-باشد. بنابراین، بسیاری از انتقادات پلنتینگا مطابق مبانی خود بوده و در نتیجه، بر دیدگاه آکویناس وارد نخواهد بود.
خدا و عینیت گرایی اخلاقی (استدلال از طریق عینیت ارزش های اخلاقی بر وجود خدا
نویسنده:
کاظم راغبی، امیر عباس علیزمانی، محمد رضا بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انتقادات گسترده ی فلسفی، همراه با پیشرفت های علمی قرون اخیر، براهین سنّتی اثبات وجود خدا را متزلزل نمود و مؤمنانرا برای اثبات معقولیّت دیدگاه خود، مجبور به روی آوردن به براهین نوین تری کرد. با توجه به این که استدلال اخلاقی کانت، که برای حفظ اطلاق امر اخلاقی وضع شده بود، نه تنها مورد هجمه ی انتقادات فراوانی قرار گرفت بود، بلکه رضایت مؤمنان را نیز فراهم نمی-کرد؛تعدادی از اندیشمندان که به عینیّت ارزش های اخلاقی باور داشتند، تلاش کردند نظریه ای را سامان دهند که هم از عینیّت ارزش های اخلاقی محافظت کند و هم برای معقولیّت وجود خدا قرائنی عقلی پدید آورد.این رساله با مطالعه ی سیر این اندیشه درباره ی «خدا و عینیّت گرایی اخلاقی»، و با تمرکز بر موضوع «استدلال از طریق عینیّت ارزش های اخلاقی بر وجود خدا»، در سه فصل اصلی تنظیم شده است. فصل نخستین بحث به سنت راشدال- سورلی اختصاص داده و در دو بخش به شکل گیری و تکامل استدلال از طریق عینیّت گرایی اخلاقی اشاره کرده است. در فصل دوم، ورود و تکاملِ تفکراتِ متفاوت تری نسبت به سنّت راشدال- سورلی، مورد مطالعه قرار گرفته و به استدلال های سی. اس. لوئیس، تروبلود و آدامز پرداخته شده است. فصل سوم این رساله، به نقد، مقایسه ی مباحث مطرح شده و بررسی نکات مهمی پیرامون ارتباط خداباوری و اخلاق اختصاص داده شده است و در انتها به این نتیجه رسیده است که باور به عینیّت ارزش-های اخلاقی، شاید توان ارائه ی استدلالی خردناگریز را نداشته باشد، اما دیدگاه مؤمنانه و عینیّت گرایی اخلاقی، حمایتی دوجانبه از یکدیگر دارند و از این رو باور به عینیّت ارزش های اخلاقی، شواهد و قرائن مهمی به نفع خداباوری پدید می آورد.
بررسی و نقد دیدگاه متفکران مسلمان معاصر ایرانی در باب تعارض علم و دین
نویسنده:
علی الماسی بیدگلی، امیر عباس علیزمانی، محمد لگنهاوزن، احمد بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از پایه ای ترین مباحثی که در فلسفه ی دین مطرح است، بحث « ارتباط علم و دین» است و لازم است که مبانی این بحث و نیز چگونگی ارتباط این دو مقوله با همدیگر به گونه ای مستدل بررسی شود؛ در این میان سؤالاتی مطرح است: آیا علم و دین با همدیگر تعارض دارند و یا اینکه متعارض نبوده بلکه با هم مرتبط هستند؟ آیا در صورت ارتباط علم و دین، این ارتباط به گونه ای مکمّل هم اند؛ یا اینکه از نوع تمایز است؟ آیا نظریه ی تکامل به عنوان نماد تعارض علم و دین با کتب مقدس تعارضی حقیقی دارد؛ یا ظاهری؟ در صورت اثبات تعارض این دو حوزه، آیا می توان دلیلی را که در عصر مدرنیته برای این نوع ارتباط در فضای مسیحیت مطرح گردید، برای اسلام هم مطرح کرد؟ و بالاخره نگاه اسلام درباره ی ارتباط علم و دین چگونه است و متفکران اسلامی بخصوص ایرانی و معاصر چه پاسخ هایی به این سؤالات داده اند؟ در این پایان نامه در بخش مقدماتی به تعریف علم ودین و بیان یک سری از کلیات مربوط به این بحث پرداخته شده است. در بخش اول دیدگاه های مختلف در باره ی ارتباط علم و دین را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به بررسی و تحلیل نظریه ی تکامل، مبانی، ادله، لوازم و پیامد های کلامی، اخلاقی و انسان شناختی آن خواهیم پرداخت. در نهایت در بخش دوم مواجهه ی متفکران مسلمان ایرانی معاصر با این مسأله بررسی خواهد شد. در این میان نظر متفکرانی چون مرحوم علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله مشکینی –رحمهم الله تعالی- ، آیت الله مکارم، سبحانی و مصباح یزدی حفظهم الله تعالی و مرحوم سحابی بیان شده، نتیجه گیری نهایی اخذ خواهد شد.
تحلیل نقادانه تئودیسه آگوستین با تکیه بر آراء شهید مطهری
نویسنده:
زهرا چهاردولی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فاقد چکیده
بررسی و مقایسه دیدگاه سورن کرکگور و مارتین بوبر در بابا نقش دیگری در ارتباط انسان با خدا
نویسنده:
احمد موسوی خوئینی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مطابق دیدگاه فیلسوفان قاره‌ای، انسان موجودی است که در رابطه با جهان پیرامون خویش تعریف می‌شود، به نحوی که تنها در بستر روابط خود با دیگران می‌توان از خویشتن سخن گفت. ازاینرو مساله ارتباط میان انسان، خداوند و انسان‌های دیگر همواره مد نظر «فیلسوفان دین» قاره‌ای بوده است. در این رساله کوشش شده است با روشی تحلیلی، و از طریق مقایسه دیدگاه دو متفکر اگزیستانسیالیست، سورن کرکگور(????-????) و مارتین بوبر(????-????) به این پرسش پرداخته شود که «دیگری» در ارتباط انسان با خداوند چه نقش و جایگاهی دارد. از دیدگاه کرکگور انسان برای کسب اصالت انسانی باید به اعلی درجه فردیت برسد. این مرتبه از فردیت در ارتباط انسان با خداوند شکل می‌گیرد، ارتباطی که به زعم اغلب مفسران به انزوای انسان و مخدوش شدن رابطه انسان‌ها با یکدیگر منجر می‌شود. مطابق نظر بوبر، تأکید بیش از حد کرکگور بر فردگرایی موجب شده است او تفسیری نادرست از رابطه انسان با خداوند ارائه دهد، تفسیری که متضمن حذف رابطه با انسان دیگر برای رابطه با خداوند است. بوبر معتقد است که برای کسب اصالت انسانی باید با خداوند مرتبط شد، اما این مهم از طریق ارتباط متقابل انسان با انسان دیگر و جهان پیرامون صورت می‌گیرد. فصل اول این رساله، به بیان کلیات بحث و بستر فکری و مفاهیم اصلی اختصاص دارد؛ فصل دوم و سوم به ترتیب به تشریح الگوی کرکگور و بوبر برای ارتباط انسان با خداوند و جایگاه «دیگری» در آن پرداخته است. در فصل چهارم ضمن بیان نقد بوبر بر کرکگور و پاسخهایی که به وی داده شده است، نقاط اشتراک و تمایز دو فیلسوف برشمرده شده و به نفع این دیدگاه استدلال شده است که نقد بوبر بر کرکگور بر مبنای خوانش ناقص آثار اوست و با توجه به اینکه هدف هر دو متفکر کسب اصالت انسانی بر مبنای رابطه با خداوند است، می‌توان این دو الگو را همسو با یکدیگر تلقی کرد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های کی یر که گور و سارتر درباره رابطه خدا و معنای زندگی
نویسنده:
فاطمه جواهری، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
بررسی مسئله شر از دیدگاه شهید مطهری و بوروس ریشنباخ
نویسنده:
آرزو مشایخی، عبدالرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده یکی از دغدغه های همیشگی بشر چرایی وجود شرور در عالم و تحمّل آن ها از سوی مخلوقات هستی بوده است.اهمیت این موضوع تا به آن حد است که حتی ذهن فلاسفه ی معاصر را به خود مشغول کرده و اهتمام آنان را در حل این مسئله موجب گشته است. «بروس رایشنباخ» به عنوان یک فیلسوف غربی و «شهید مطهری» به عنوان فیلسوفی اسلامی به اهمیت این موضوع پی برده و به آن پرداخته اند. آن ها از بحث تفکیک ناپذیری شرور از خیرات در عالم برای پاسخ به پرسش های مربوط به شرّ بهره می گیرند. شهید مطهری این بحث را به عنوان اصلی از اصول حلّ مسئله ی شرّ، چه شرّ اخلاقی و چه شرّ طبیعی، معرفی می کند و این جدایی ناپذیری را ذاتیّ عالم طبیعت اثبات می کند و تمام پرسش های مربوط به این مسئله اعم از علّت وجود مصائب، تبعیض ها و کمبود ها را با همین اصل پاسخ می دهد. رایشنباخ نیز با استفاده از این موضوع نشان می دهد از آنجا که بشر موجودی مختار است، انجام فعل سوء از سوی او امری طبیعی است که اگر امکان انجام شرّ از انسان گرفته شود، دیگر مختار بودن او معنا نخواهد داشت. علاوه بر این، چون هستی دارای قوانینی است که انفکاک از این قوانین به معنای نظام مند نبودن آن است و اقتضای این عالم وقوع گه گاه شرور طبیعی است، تصوّر جهان مادی بدون وجود این شرور محال است. لذا در دیدگاه دو فیلسوف جهان کنونی بهترین جهان ممکن است، چراکه تحقق فاعل اخلاقی و نظامی قانون مند در آن دیده می شود.
  • تعداد رکورد ها : 216