جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
فرجام‌شناسیِ انسان با توجه به مهابهاراتا و ارداویراف‌نامه
نویسنده:
نسترن حبيبي خياوي ، سيمين ياري ، سجاد دهقان‌زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش‌های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته‌ترین تجلّیگاه آن، ادبیات دینی می‌باشد. مهابهاراتا و ارداویراف‌نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به‌ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساساً وجود انسانی را در دو سنّت دینی متفاوت نمادپردازی می‌کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان‌ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف مي‌نمايند. جُستار پیش‌رو با تطبیق این دو متن دینی درمی‌یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشئة وجودی به مرتبۀ وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشي از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزۀ سمساره (بازتولد) و هم انگارۀ بهشت و دوزخ تبیین می‌کند، ارداویراف‌نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می‌گوید.
صفحات :
از صفحه 101 تا 118
مدلول جاودانگی نفس در بهگودگیتا
نویسنده:
مجتبی زروانی,قربان علمی,سجاد دهقان زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله ی مرگ و میل جاودانگی از دل مشغولی های وجودشناختی انسان است. هندوئیسم همچون ادیان دیگر همواره در پیِ رفع یا تسکین این دل مشغولی بوده است. وداها و اوپانیشادها اصالت بُعد روحانی و جاودانگی آن را به گونه های مختلف مورد اهتمام و پذیرش قرار داده اند. بهگودگیتا نیز جاودانگی نفس را صراحتاً در دفتر دوّم و تلویحاً با شاهدهایی در دفترهای دیگر تأیید می کند. گیتا با تصوّر انسان به مثابه روح جاودانه، مرگ را در معنای زوال کامل، امری موهوم می داند. عدم امکان تبدیل واقعی (وجود) به غیرواقعی (عدم)، مهمترین استدلال گیتا در اثبات توهم زوال نفس است. به رغم تنوع معانی جاودانگی، گیتا با همراه سازی آن با مسأله ی آگاهی و معرفت (جنانه) معنای متعال تری از حقیقت جاودانه ی انسان ارائه کرده است. نظریه ی سانکیه ای، نظریه ی ودانته ای، استدلالِ مربوط به اثبات توهم مرگ، اطلاق مفهوم جاودانگی، ویژگی های جیون موکتا، تمایز «اپاره ویدیا» از «پاره ویدیا»، آموزه ی اوتاره و انگاره ی زادمرد که هر یک به نوعی مؤیّد جاودانگی نفسند، شاهدهای تلویحی گیتا را در اذعان به جاودانگی نفس با مدلول «آگاهی از جاودانگی خویشتن» تشکیل می دهند.
هستی‌شناسی قدسی در اساطیر
نویسنده:
سجاد دهقان زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت وجود و موجود، دل‌مشغولیِ دیرپای و اصلی انسان است. هستی‌شناسی اسطوره‌ای، گونه‌ای از تلاش آدمی در این زمینه است که تأثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنش‌های بشر داشته است. در اسطوره، بر حَسَب برخی اصول مسلّم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورت‌بندی نظام هستی‌شناختی اقدام می‌شود. مطابقت و عینیّت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به ‌مثابة عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیّت جهان، جانمندانگاری گیتی و امکان ارتباط انسان با آحاد موجودات، فقدان تمایزی روشن میان «عالم ثبوت» (عین یا گیتی) و «عالم اثبات» (ذهن)، وجود پیوند ذاتی میان انسان و گیتی از طریق انبازی آن دو در امر مینوی، زیستن بر مبنای الگوهای مثالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایزدان از طریق تکرار آنها در شعائر، از ارکان هستی‌شناسی اسطوره‌ای و از عملکردهای مبتنی بر آن به ‌شمار می‌آیند. در این منظر، انسان و جهان برخوردار از سرمنشأ الاهی و محضر و مجلای امر قدسی‌اند و به میزان انکشاف امر مینوی در آنها، از تقدس و واقعیّت برخوردارند. در اسطوره، واقعیّت، امر قدسی است و نامقدس، عدم.
صفحات :
از صفحه 99 تا 114
نظم کیهانی در اوستا و دائو دِ ‌جینگ
نویسنده:
قهرمان نوری، سجاد دهقان زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از پدیده‌های مهم که از دیرباز ارباب ادیان به آن توجه داشته‌اند، نظم کیهانی است. اصطلاح «نظم کیهانی» بر راستی و انضباطی دلالت دارد که در تمام ساحت‌های عالم هستی جاری است و امور بر اساس آن انتظام می‌یابند. عنایت به این موضوع ظاهراً در زرتشتی‌گری و تائوئیسم جلوه‌های ویژه‌ای دارد؛ بنا بر متون مقدس این آیین‌ها، طبیعت تا حدی به واسطهٔ ظهور نظم کیهانی در آن مقدس است. در ایران باستان، نظم کیهانی معادل «اشه» است و به عنوان یکی از مبانی اصلی دین زرتشتی، قلمرو معنایی گسترده‌ای دارد. «اشه» به معنای راستی است، اما اصطلاحاً عبارت از قانون معنوی و اخلاقی سرمدی است که اهورامزدا تأسیس کرده است. بنا بر اشه، در حوزه رفتار و اخلاق انسانی، هر کنشی، واکنشی و هر کار نیک یا بدی، پاداش یا پادافره خاص خود را در پی دارد؛ در حوزه قانون طبیعی نیز، تبلور اشه نظم و تعادل طبیعت است که علّت مبقیهٔ آن به شمار می‌رود. تائو، اصطلاح دالّ بر نظم کیهانی در تائوئیسم است و به عنوان قانون فراگیر حیات، انتظام طبیعی و نظم اخلاقی را شامل می‌شود. تائو قانون ثابت و جاویدانی است که معیار تکامل هستی و سیر اشیا به شمار می‌رود. انسان، تائو و طبیعت، رئوس مثلث عالم هستی را در تائو‌ته‌چینگ شکل می‌دهند و هماهنگی آنها از طریق عوامل دیگری همچون یین- ‌یانگ به عنوان دو اصل فعّال و پذیرای هستی و پنج عنصر (وو- شینگ) میسر می‌شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 116
قداست و نمودهای آن در بودیسمِ مهایانه
نویسنده:
سجاد دهقانزاده، حسن نامیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گرچه شاید در نگاه نخست، بودیسم تهراواده (هینه‌یانه) عاری از هر گونه قداستی به ‌نظر برسد، اما در بودیسم مهایانه اعتقاد به امر قدسی و پرستش موجودات متعالی (انواع بودا)، فضای این آیین را مشحون از قداست کرده است. به ‌رغم تنوع آرای دین‌پژوهان، ظاهراً در بودیسم مهایانه قداست به‌ مثابۀ حقیقتی ذومراتب، دارای مجلاهای متنوع و ساحتِ ملکوتی همۀ موجودات در نظر گرفته می‌شود. نقاط عطف زندگی سیدارتاگوتَمه‌بودا و تعالیم وی مبنای بسیار مهمی در اعتقاد پیروان بودایی به قداست برخی از نمادها، مفاهیم و مکان‌ها بوده است. آموزۀ تری‌کایه، بودی‌ستوه‌هایی مثل اَوَلوکیتشوره و مَیتِریه، مفاهیمی چون «شونیاتا» و «چنینی» (تتاتَه)، اماکنی همچون استوپاها و معابد، انواع شمایل‌نگاری‌های قدسی، نمادهای دینی مثل مَندَله و مجموعۀ اساطیر بودایی و جاتَکه‌ها، در زمرۀ برجسته‌ترین وجوه قداست در مهایانه به‌ شمار می‌آید. غایت اصلی پژوهش پیش‌ رو که به روش توصیفی‌تحلیلی صورت پذیرفته، عمدتاً شناسایی عمیق‌تر قداست و نمودهای آن در بودیسم مهایانه بوده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
تأثیر فرهنگ‌های غیربودایی در انتظام دینی بودیسم مهایانه
نویسنده:
سجاد دهقانزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به زعم برخی از دین‌شناسان، صورت‌بندی نظام‌مند الاهیّات مهایانه عمدتاً مرهون بسط فلسفی‌عرفانی آموزه‌های بودیسم سنّتی (تهراواده) است. با وجود این، تأثر از ادیان و فرهنگ‌های غیربودایی و سازگاری با فرهنگ‌ها و سنت‌های دینی بومی نیز در آن نقش بسزایی داشته­اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی‌تحلیلی در پی تبیین مشابهت‌ها و تأثیر فرهنگ‌های غیربودایی بر انتظام دینی مهایانه است و یافته­های آن نشان می‌دهد که تأثیر هندوئیسم بر بودیسم نه‌تنها در زمینۀ کیهان‌شناسی و مجموعۀ معبودهای مهایانه‌ای، بلکه در مناسک و ادبیات مهایانه نیز دیده می‌شود. فرهنگ ایرانی عمدتاً بر بوداشناسی، نجات‌شناسی و خلق معبودهای شخصیِ مهایانه تأثیر داشته و ظاهراً اثربخشی فرهنگ یونانی مخصوصاً در زمینۀ هنر قدسی و شمایل‌نگاری است. انعطاف‌پذیری مهایانه در مواجهه با ادیان خاور دور نیز عمدتاً در زمینۀ یزدان‌شناسی مهایانه قابل تفحّص است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 137
مبانی کیهان شناسی مکتب «یین‌یانگ»
نویسنده:
سجاد دهقان زاده ، زینب میرحسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مکاتب فکری اثربخش در انسجام و انتظام تصورات کیهان­شناختیِ مردم چین، مکتب «یین‌یانگ» است. «تسو یِن» و «تونگ­چونگ­شو» به­عنوان شخصیت­های اصلی این مکتب، بسیاری از باورهای مردم چین باستان را اقتباس کرده و آن‌ها را در صورتبندی نظام­مندِ کیهان­شناسی خود به کار گرفته­اند. یافته­های پژوهش حاضر که به­روش توصیفی- تحلیلی صورت می­پذیرد، نشان می‌دهند که برخلاف آن‌چه ممکن است در نگاه نخست به­نظر برسد، یین­یانگ به­عنوان یک مکتب، اصولاً وحدت­گراست، نه ثنویت­گرا. کیهان­شناسی مکتب «یین­یانگ» با الگوی صدور کثرات از وحدت سازگاری بیشتری دارد، چنان­که بنابر آن، «تائو»، «تای­چی» یا «غایت بزرگ» را صادر می­کند و از «تای­چی»، نیروهای متضاد و مکمّل کیهانی، «یین» و «یانگ» به وجود می­آیند. پیامد هم­کنشی «یین» و «یانگ» پیدایش «ووهسینگ» یا «پنج عنصر» است؛ و در نهایت کثرت­های بی­شمار پدیده­ها، برآیند فرمول­های گوناگون ترکیب «ووهسینگ» تصور می­شوند. اقوال فرجام­شناختی این مکتب حکایت از این دارند که در پایان جهان، کثرات به همان ترتیب صدور از «تائو»، به­صورت قهقرایی به اصل خود باز می­گردند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 94
عوامل توجه فرا دستان به تصوف
نویسنده:
دکتر محمد مشهدی نوش آبادی، دکتر سجاد دهقان زاده، زهرا آقا علیپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جستار پیش رو این انگارۀ محتمل را به چالش می‌کشد که «تصوف، مولود فقر و برآیندِ محرومیت افراد فرودستِ جامعه است». شواهد دال بر کاستی‌ها و در مواردی کذب چنین انگاره‌ای بسیار است. بنا به گزارش بسیاری از منابع تاریخی و تذکره‌ای، فرادستانی چون ابراهیم ادهم، شبلی، علاءالدولۀ سمنانی، داراشکوه، غزالی، شمس تبریزی، مولوی و دیگران در حالی به تصوف روی آورده‌اند که خود از تموّل مالی، منزلت علمی یا مناصب دولتی عالی برخوردار بوده‌اند. در صورت پذیرش و مسلّم گرفتن این واقعیت، چالش بعدی به انگیزه‌های فرادستان از گرویدن به تصوف مربوط خواهد بود. پژوهش حاضر با رجوع به ادبیات صوفیانه و نیز با بهره‌گیری از آراء مشهور روان‌شناختی اندیشمندانی چون یونگ، ادلر و مازلو و تطبیق آن‌ها با احوال فرادستانِ معنویت‌گرا صورت پذیرفته است و یافته‌های آن حکایت از این دارند که ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت، تلاش برای یافتن اطمینان قلب، معناجویی، خودشکوفایی، تسکین غم غربت، مهار نفس، عبودیت، سرخوردگی از عوامل مادی در سعادت انسان، رؤیاهای صادقه و بصیرت‌ها نقش بسیار اثربخشی در معنویت‌طلبی و گرویدن فرادستان به تصوف بازی کرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 193 تا 218
هستی‌شناسی ماتریالیستی: مقایسۀ فلسفۀ چارواکه و فلسفۀ اپیکوری
نویسنده:
سجاد دهقان زاده، فاطمه احمدیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در تاریخ اندیشۀ هند، فلسفۀ چارواکه (لوکایاتا) تنها مکتبی است که با مبانی نظریِ ماتریالیستی، از رهگذرِ نفی ساحتِ ماوراء حسّ، یگانه واقعیت را ماده و تنها ادراک معتبر را ادراک حسّی می­داند. فلسفۀ اپیکوری، به ­ویژه به دلیلِ بیان جهان­ شناسی اتمیستی، ظاهراً شبیه ­ترین مکتب فکری به چارواکه است. پژوهش پیش­رو به روش مقایسه­ای-تحلیلی و به­منظورِ نشان­دادن فراگیری اندیشه­ های ماتریالیستی انجام گرفته است و یافته­ های آن نشان می­دهند که در نگرش ­های هستی­ شناختی مکتب اپیکوری و فلسفۀ چارواکه هم وجوه اشتراک و هم نقاط افتراق وجود دارند. در این دو مکتب، صرفاً ماده واقعیّت دارد، علل فاعلی و غایی جهان نفی می­شوند، وجود انسان تنها برمبنای بُعد مادی­اش تبیین شده و نیز هر گونه جوهر و هستی پس از مرگ یا آگاهیِ مجزا از بدن، انکار می­گردد. لکن در حالی­که وجود عناصر اولیه مادی و نشأتِ کثرات از آنها در چارواکه تبیینی حسی دارد، در مکتب اپیکوری از وجهی کاملاً عقلی برخوردار است. این دو فلسفه، دربارۀ شمار عناصر مادی تشکیل­دهندۀ عالم هستی، چیستی و انواع آنها، همچنین دربارۀ مشهود یا نامشهود بودن آنها تفاسیر متفاوتی را ارائه می­کنند. برخلاف چارواکه که به نفی خدایان و ارواح می­پردازد، اپیکوریسم خدایان و ارواح را ثمرۀ ترکیب اتم­های ویژه ­ای می­داند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 193
شمایل نگاریِ دینی در هنر بودایی (شمایل شناسی اَوَلوکیتشوره)
نویسنده:
سجاد دهقانزاده، معصومه آقانژاد، حسن نامیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شمایل­نگاری دینی، فصلی از هنر قدسی است و برای سنت­های دینی از ارزش­های تعلیمی، تبلیغی، آیینی و تجربی بالایی برخوردار است. این شاخۀ هنری در بودیسم مهایانه جایگاه و اهمیتِ ارجمندی داشته و مخصوصاً در نگارگری بودی­ستوه­ها به­خوبی متجلی است. پژوهش حاضر به روش اسنادی و اساساً با هدف نشان دادن شمه­ای از تبلور قداست در هنر بودایی انجام گرفته است و یافته­های آن نشان می­دهد که گرچه بودیسم سنتی به دلیل فقدان رمزپردازی­های اساطیری و متافیزیکی عاری از هرگونه تمثال­پرستی بود، لکن بودیسم متأخر تحت تأثیر هنر یونانی گندهاره و ماتورا، دیانت ایرانی و تحولات الهیاتی درونی از جمله خلق آموزۀ تری­کایه و با ضرورتِ تسکین روح تشنۀ سالکان بودایی، به شمایل­نگاری روی آورد. در این جستار برای نمونه، رمزپردازی، نمادگرایی و شمایل­شناسی بودی­ستوه اَوَلوکیتشوره مورد واکاوی اجمالی قرار گرفته است و بنابر یافته­ها ظاهراً در شمایل­نگاری اَوَلوکیتشوره، تسبیح، نیزۀ سه‌شاخه، شمشیر، وَرَدَ­­­ـ مودرَه، عصای الماس شاهی و نیلوفر آبی کاربرد غالبی دارند و هر یک وجهی از وجوه خویشکاری او را برمی­تابد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 43
  • تعداد رکورد ها : 30