جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 32
هستی‌شناسی ماتریالیستی: مقایسۀ فلسفۀ چارواکه و فلسفۀ اپیکوری
نویسنده:
سجاد دهقان زاده، فاطمه احمدیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در تاریخ اندیشۀ هند، فلسفۀ چارواکه (لوکایاتا) تنها مکتبی است که با مبانی نظریِ ماتریالیستی، از رهگذرِ نفی ساحتِ ماوراء حسّ، یگانه واقعیت را ماده و تنها ادراک معتبر را ادراک حسّی می­داند. فلسفۀ اپیکوری، به ­ویژه به دلیلِ بیان جهان­ شناسی اتمیستی، ظاهراً شبیه ­ترین مکتب فکری به چارواکه است. پژوهش پیش­رو به روش مقایسه­ای-تحلیلی و به­منظورِ نشان­دادن فراگیری اندیشه­ های ماتریالیستی انجام گرفته است و یافته­ های آن نشان می­دهند که در نگرش ­های هستی­ شناختی مکتب اپیکوری و فلسفۀ چارواکه هم وجوه اشتراک و هم نقاط افتراق وجود دارند. در این دو مکتب، صرفاً ماده واقعیّت دارد، علل فاعلی و غایی جهان نفی می­شوند، وجود انسان تنها برمبنای بُعد مادی­اش تبیین شده و نیز هر گونه جوهر و هستی پس از مرگ یا آگاهیِ مجزا از بدن، انکار می­گردد. لکن در حالی­که وجود عناصر اولیه مادی و نشأتِ کثرات از آنها در چارواکه تبیینی حسی دارد، در مکتب اپیکوری از وجهی کاملاً عقلی برخوردار است. این دو فلسفه، دربارۀ شمار عناصر مادی تشکیل­دهندۀ عالم هستی، چیستی و انواع آنها، همچنین دربارۀ مشهود یا نامشهود بودن آنها تفاسیر متفاوتی را ارائه می­کنند. برخلاف چارواکه که به نفی خدایان و ارواح می­پردازد، اپیکوریسم خدایان و ارواح را ثمرۀ ترکیب اتم­های ویژه ­ای می­داند.
صفحات :
از صفحه 169 تا 193
شمایل نگاریِ دینی در هنر بودایی (شمایل شناسی اَوَلوکیتشوره)
نویسنده:
سجاد دهقانزاده، معصومه آقانژاد، حسن نامیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شمایل­نگاری دینی، فصلی از هنر قدسی است و برای سنت­های دینی از ارزش­های تعلیمی، تبلیغی، آیینی و تجربی بالایی برخوردار است. این شاخۀ هنری در بودیسم مهایانه جایگاه و اهمیتِ ارجمندی داشته و مخصوصاً در نگارگری بودی­ستوه­ها به­خوبی متجلی است. پژوهش حاضر به روش اسنادی و اساساً با هدف نشان دادن شمه­ای از تبلور قداست در هنر بودایی انجام گرفته است و یافته­های آن نشان می­دهد که گرچه بودیسم سنتی به دلیل فقدان رمزپردازی­های اساطیری و متافیزیکی عاری از هرگونه تمثال­پرستی بود، لکن بودیسم متأخر تحت تأثیر هنر یونانی گندهاره و ماتورا، دیانت ایرانی و تحولات الهیاتی درونی از جمله خلق آموزۀ تری­کایه و با ضرورتِ تسکین روح تشنۀ سالکان بودایی، به شمایل­نگاری روی آورد. در این جستار برای نمونه، رمزپردازی، نمادگرایی و شمایل­شناسی بودی­ستوه اَوَلوکیتشوره مورد واکاوی اجمالی قرار گرفته است و بنابر یافته­ها ظاهراً در شمایل­نگاری اَوَلوکیتشوره، تسبیح، نیزۀ سه‌شاخه، شمشیر، وَرَدَ­­­ـ مودرَه، عصای الماس شاهی و نیلوفر آبی کاربرد غالبی دارند و هر یک وجهی از وجوه خویشکاری او را برمی­تابد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 43
انسان از نظرگاه کنفسیوس و منسیوس
نویسنده:
رقیه دلبندرواسجان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دغدغه‌های وجودشناختی انسان، علم به خود و تبیین عقلانی آن است. به همین سبب، در ادیان گوناگون، تبیین-های نظام‌مند بسیار متنوعی دربارۀ انسان وجود دارد. ادیان چین باستان و حکمای مربوط به آنها نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌ و در پی انسان‌شناسی بوده‌اند. پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی آراء کنفوسیوس و منسیوس سعی کرده است بخشی از تاریخ تفکر چین باستان به‌ویژه انسان‌شناسی آن را روشن کند. از این‌میان، تبیین‌های این دو حکیم در باب مسائل وجودی آدمی به ویژه سرشت او بسیار قابل توجه‌ و مکمل یکدیگرند. کنفوسیوس پیوسته بر نیک بود فطرت آدمیتأکید کرده است، لکن این منسیوس بوده است که به تعالی و مفهوم سازی هرچه بیشتر آن همّت گمارده است. منسیوس در تکمیل تعالیم استاد خود بر وجود سرآغازهای چهارگانه در سرشت آدمی و نقش آن در حیات انسان متمرکز می شود. با وجود این، هردو حکیم ارتباط مطلوب انسان با کائنات و جامعه را مورد پردازش قرار داده و از این رهگذر برنامۀ کامل و منظمی را برای کمال حیات آدمی پی ریزی می کنند. هم‌چنین برای این منظور نقش تائو یا طریقه را که نزد اکثر متفکران جایگاه عمده ای راداراست و نیز تقدیر را که سرنوشت نوع انسانی را مشخص می کند، برجسته‌تر می‌کنند.منسیوس نیز در تأکید بر ضرورت نقش انسان در اجتماع و نیز شرح تقریباًروان‌شناختی و اخلاقی آراء کنفوسیوس، حاکم وحکومت نیک خواه را وارد صحنه می کند. با وجود این، هردو حکیم چینی اشاره ای اندک به عالم ماوراء داشته و بحث وبررسی کامل آن را برعهده ی متفکران دیگر مکاتب واگذارده اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع موجود کتابخانه‌ای انجام یافته است.
نظام دینی و اخلاقی مهابهاراتا
نویسنده:
سیمین یاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهیافته‌های پژوهش حاضر که با هدف نشان دادن نظام دینی و اخلاقی موجود در مهابهاراتاست حاکی از آن است که نظام دینی و اخلاقی مهابهارتا کاملاً ‌مبتنی بر آموزه‌های ودایی است و آموزه‌های دینی و اخلاقی بسیاری در مهابهاراتا وجود دارند؛ اوتاره، غسل، عبادت، احترام به والدین، و ... نمونه‌هایی از آموزه‌های دینی و اخلاقی هستند که در این حماسه از آن‌ها یاد شده است. در این پژوهش، در قسمت خداشناسی، به این نتیجه می‌رسیم که ویشنو خدایی برتر از سایر خدایان متعددِ موجود در مهابهاراتاست و این، نوعی نظام رب‌الارباب‌پرستی را در آن نشان می‌دهد. علاوه بر خداشناسی، جهان شناسی و معادشناسی دینی از امور دیگری هستند که به آن‌ها پرداخته شده است. جهان توسط برهما به وجود آمده و در آخر جهان، توسط شیوا نابود خواهد شد و این نابودی مقدمه‌ی نوزایشِ آن، توسط ویشنوست. در بحث معادشناسیِ انسان نیز، با مفاهیم اساسی کرمه و تناسخ مواجه می‌شویم. یعنی هر فردی به فراخور اعمال پیشین‌اش در قالبی نو تولد خواهد یافت و وقتی از بند کرمه و اعمال خود رها خواهد شد که سراسر اعمال نیک انجام دهد و راهی الهی در پیش گیرد تا در نهایت به نور ایزدی بپیوندد. این تحقیق ‌‌به روش کتابخانه‌ای و توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.
بررسی مقایسه ای انسان کامل از منظر ابن عربی و بودی ستوه در بودیسم
نویسنده:
مرضیه ایازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمحیی‌الدین ابن‌عربی از عرفای بزرگ تفکّر اسلامی است که با استفاده از تفاسیر قرآنی و احادیث، مفهوم انسان کامل را به عنوان یکی از هسته‌های نظری مباحث خود مطرح کرده است. وی انسان کاملِ بالفعل (ولی) را نمایانگر صورت الهی و خلیفۀ خدا به روی زمین می‌داند و هدف از آفرینش سایر مخلوقات را به‌ظهور رساندن انسان کامل بیان نموده است. از نظر او انسان کامل به صورت بالفعلِ اسماء و صفات الهی متخلّق گشته است؛ سایر انسان‌ها نیز می‌توانند با طی مراحل سلوکِ إلی‌الله و با مساعدت همین انسان‌های کامل به غایت کمال انسانی واصل گردند. آیین بودا نیز به‌رغم بی‌اعتقادی نسبت به خدای شخصی واحد، شناخت و نیل به مقام انسان کامل را عمده‌ترین غایت‌ نظری و عملی خود قرار داده است. در این آیین، انسان‌های کامل (بودی‌ستوه‌ها) موجودات مقدسی هستند که جوهرشان «دانایی» است، مراحل سلوک را طی کرده‌اند، بذر بودائیت درون را شکوفا ساخته‌اند و از چرخه سمساره رهایی یافته‌اند؛ با وجود این، آنان در آستانه وصول به نیروانه، خود را از نیروانه محروم کرده‌اند تا از سایر موجودات دستگیری کنند و آنها نیز بتوانند با مساعدت این بودی‌ستوه‌ها فضایل اخلاقی را کسب کرده و به رستگاری نایل آیند. پژوهش پیش‌رو، درصدد بوده است تا با روش مقایسه‌ای به تبیین مفهوم انسان کامل از دیدگاه ابن‌عربی و بودی‌ستوه‌ها در بودیسم بپردازد و حتی‌المقدور شماری از وجوه اشتراک و افتراق را مشخص سازد. یافته‌های پژوهش حاضر نشان می‌دهند که در این زمینه تفاوت‌ها بیش از شباهت‌ها چشمگیرند. نمونه‌هایی از وجوه تشابه آن است که مشارٌ الیه مفهوم انسان کامل در هر دو دین، افرادی فرزانه و واصل به حقیقت مطلق است؛ در عرفان اسلامی انسان‌های کامل واسطه‌ی بین خدا و انسان‌ها هستند و طریق رستگاری را به آن‌ها نشان می‌دهند، بودی‌ستوه‌ها نیز از انسان‌ها دستگیری می‌کنند تا به نیروانه نایل آیند. همچنین در هر دو سنت فکری، مطلقاً همۀ انسان‌ها می‌توانند با کسب فضایل و طی مراحلی به مقام کمال انسانی دست یابند. اما از موارد تفاوت این است که در عرفان اسلامی هدف انسان‌های کامل رسیدن به خداست و دستگیری از دیگران در ذیل رسیدن به این هدف قرار دارد، اما در بودیسم هدف نهایی بودی‌ستوه‌ها فقط دلسوزی، دستگیری و رساندن انسان‌ها به نیروانه است. هم‌چنین از منظر اسلامی انسان‌های کامل فقط واسطۀ رسیدن به خداوند هستند و هیچگاه مورد پرستش واقع نمی‌شوند، اما در بودیسم، و به‌ویژه در بودیسم مهایانه، بودی‌ستوه‌ها همچون خدایانی مورد پرستش قرار می‌گیرند. به‌علاوه از منظر رستگاری‌شناسی نیز این دو دین در مبدا، مقصد و معنای رستگاری اختلافات بسیاری باهم دارند.کلمات کلیدی: انسان کامل، ابن‌عربی، بودی‌ستوه، بودیسم، عرفان اسلامی
بررسی مقایسه ای دنیا در نهج البلاغه و اناجیل چهارگانه
نویسنده:
الهام عقلمند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع دنیا همواره به عنوان مهم‌ترین دغدغه‌ی انسان در همه‌ی مکاتب و ادیان مطرح بوده است؛ زیرا که برای هر انسانی پس از ورود به دنیا این سوال پیش می‌آید که هدف از خلقت او و زندگی در این دنیا چیست؟ آیا این دنیا بیهوده آفریده شده یا غایتی برای آن متصوّر است؟ اگر هدفی برای دنیا وجود دارد پس انسان چگونه باید در آن زندگی کند و چگونه از فرصتی که برای زندگی به او داده شده استفاده کند تا به آن هدف متعالی دست یابد؟ بنابراین، پاسخ به این سوالات در گرو شناختن صفات دنیا است. از آنجایی که خداوند به عنوان خالق دنیا بهترین معرّف آن می‌باشد از طریق انبیا و اولیای خود خواسته تا دنیا را به انسان بشناساند. حضرت علی (ع) و حضرت عیسی (ع) از جمله‌ی این اولیای خداوند می‌باشند. در کتاب نهج‌البلاغه حضرت علی (ع) از دو بعد مذموم و ممدوح به دنیا می‌نگرند در حالی که در اناجیل چهارگانه چنان که سخنان و نحوه‌ی زندگی حضرت عیسی (ع) نشان می‌دهد ایشان دنیا را مذموم می‌دانند. اما در بر برخی توصیفات دنیا شباهتی‌هایی دارند که از جمله‌ی آن می‌توان به فریب انگیز بودن دنیا، محل گذر بودن و محلّ اندوختن توشه برای سرای آخرت اشاره کرد. در این پژوهش که به روش مقایسه‌ای انجام شده است، می‌کوشیم ضمن اشاره به معانی دنیا در دو کتاب نهج‌البلاغه و اناجیل چهارگانه، خصوصیات دنیا را از دیدگاه حضرت علی (ع) و حضرت عیسی (ع) مورد بررسی قرار داده و اشتراک و افتراق موجود در این دو کتاب را بیان کنیم.
بررسی تطبيقی عمل در حديقة الحقيقة و بهگودگيتا
نویسنده:
سعيد گراوند , سجاد دهقان زاده
نوع منبع :
مقاله , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
معرفت ادیان,
چکیده :
عمل و تحليل عرفاني آن، يكي از مهم ترين مسائل مورد بررسي در اغلب سنت هاي ديني و عرفاني است. اين مسئله در بسياري از منابع دين اسلام، اعم از فقهي، اخلاقي و عرفاني، به عنوان يك موضوع عرفاني قابل ملاحظه است. در آيين هندو نيز عمل در براهمنه ها و پورانه ها و بهگود گيتا مورد تأكيد است. در دو متن حديقةالحقيقه و بهگودگيتا، عمل و انجام تكاليف ديني تبلوري ويژه يافته و از آن به عنوان يكي از بديل هاي طريق رستگاري تعبير شده است. در اين پژوهش، خدا آدمي را براي عمل خلق كرده است؛ بخصوص التزام به اعمال شرعي در همه مراحل سلوك براي همه لازم و ضروري است. تا آنجا كه مي تواند صفات آدمي را تغيير دهد. در حديقه اهل عمل، بر اساس امكان وجودي و اغراض مختلف، متفاوت عمل مي كنند. درحاليكه در بهگود گيتا عمل انسان ها بر اساس گونه ها (كيفيّات ازلي) است. به علاوه، انسان ها بر اساس طبقات مختلف اجتماعي، هريك اعمال و تكاليف خاص خود را دارند. اين نوشتار به بررسي و مقايسه چيستي عمل و ابعاد مختلف آن در دو متن حديقةالحقيقه و بهگودگيتا مي پردازد. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد كه حديقة الحقيقه و بهگودگيتا، با تفسير خود از حقيقت عمل، الگويي از عرفان عمل گرا و سلوك معنوي را نشان مي دهند كه مانع اشتغال دنيايي انسان معاصر نيست. افزون بر اين، برخلاف تلقي نادرست از عمل و عمل گرايي و نتايج سوء آن در جهان معاصر، حديقه و بهگودگيتا براي نيل آدمي به شکوفايي معنوي، بر اصالت عمل و انجام تكاليف ديني، اصرار مي ورزند.
صفحات :
از صفحه 129 تا 150
بررسی مقایسه‌ای اصل لذّت در فلسفه چارواکه و فلسفه اپیکوری
نویسنده:
سجاد دهقان زاده, فاطمه احمدیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم ,
چکیده :
لذّت‌گرایی به ‌عنوان یک اندیشه، نظریه‌ای است که بنا بر آن شادی، خیر نهایی است و ناخشنودی شر غایی. مکاتب فکری ماده‌گرا، که عموماً به اصالت لذّت قائل‌اند، در فرهنگ‌های مختلف انسانی نمودهای متنوعی داشته‌اند. فرهنگ هندویی نیز از این قاعده مستثنا نبوده است، زیرا در این فرهنگ، مکتب متمایزی به نام چارواکه وجود دارد که با برخورداری از مشرب فکری ماتریالیستی، لذّت را تنها معنا و غایت حیات می‌داند. فلسفهٔ اپیکوری در یونان شبیه‌ترین مکتب فکری به چارواکه است. این فلسفه‌ها، هر دو مکاتبی را با ماهیت لذّت‌گرایی به ‌وجود آوردند که به‌ رغم معاندان و مخالفت‌های فراوان توانستند طی قرن‌ها طرفدارانی را جلب کنند. با مقایسهٔ اصل لذّت از منظر این دو فلسفه بر اساس منابع کتاب‌خانه‌ای موجود، روشن می‌شود که آنها هر دو، ظاهراً چون فقط قائل به اعتبار و وجود دنیای مادی‌ هستند و هستی انسان را فقط بر مبنای بُعد مادی او تبیین کرده‌اند و نیز هر گونه هستی پس از مرگ را انکار می‌کنند، بنابراین نتیجه می‌گیرند که، پس باید شاد بود و از لذات زندگی بهرهٔ کامل برد. با وجود این، بین آنها اختلاف‌نظرهایی نیز وجود دارد: اپیکوریان مخصوصاً با دستهٔ خاصّی از چارواکه‌ای‌ها در معنا و انواع لذّت اختلاف تامّ دارند؛ همچنین اپیکوری‌ها برخلاف پیروان چارواکه که لذات جسمانی را معتبر می‌دانند، شادی و لذّت برتر را بیشتر به ‌معنای فقدان الم در نظر می‌گیرند؛ در حالی ‌که، هدف چارواکه‌ای‌ها، تعمیق و گسترش دامنهٔ لذّت است، هدف اپیکوری‌ها، تقلیل حدالامکان درد است.
صفحات :
از صفحه 143 تا 167
قداست در بودیسم مهایانه ای
نویسنده:
حسن نامیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهقداست به‌عنوان شالود? هم? ادیان، مدخل بسیار مهمی در شناخت ماهیت دین به‌شمار می‌رود. آدمی بنا به دلایل فطری، عاطفی یا عقلانی و تجربی، به «امر قدسی» باور دارد و تاریخ ادیان آکنده از تجلیات امر مقدس است. از این‌رو، ادیان و متون مقدس از قداست‌ها یا نمودهای امر قدسی سخن می‌گویند؛با وجود اینکه قاطب? محققان، آیین بودای اولیه (تراواده) را عاری از هرگونه قداستی فرض می‌کنند، در بودیسم مهایانه‌ای اعتقاد به امر مقدس و پرستش موجودات متعالی، فضای این آیین را سرشار از قداست نموده است.قداست در مهایانه امری ذو مراتب، دارای مجلاهای متنوع و به مفهوم ساحتی متعالی در نظر گرفته می‌شود که متضمّن هم? موجودات مقدس است؛ و هر آنچه در ارتباط با این ساحت یا وسیله رسیدن به آن باشد بهره‌ای از تقدس دارد.می‌توان روند تکاملی قداست‌بخشی به بعضی از امور و مفاهیم مقدس، مانند مفهوم بودا‌، بودی‌ستوه و شونیاتا(خلاء) را در تاریخ بودیسم و تطوّر مهایانه مشاهده کرد. ظاهراً درروند قداست‌بخشی در مهایانه، بسط فلسفی-عرفانی مفاهیم آیین بودای اولیه، تأثر از ادیان و فرهنگ‌های غیربودایی و انطباق با سنت‌های دینی و فرهنگ‌های محلی نقش بسزایی داشته‌اند. به‌نظر می‌رسد، این قداست‌بخشی به دلایل انسجام‌بخشی،تبلیغ، مشروعیت‌بخشی از طریق انتساب مفاهیم و اعتقادات به ماوراء و انجام مدافعه دینی بوده است که به تبع آن فلسفه و عرفان دینی مهایانه‌ای شکل گرفته است.تفسیر مهایانه از جوهر بودا (آموزه تری‌کایه)، پرستش بودی‌ستوه، مفاهیم شونیاتا و نیروانه، سنگهه و آداب آن، هنر قدسی ونمادهای دینی، گوروها و اساطیر بودایی از مهمترین نمودهای قداست در مهایانه هستند.غایت اصلی پژوهش پیش‌رو که به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه‌ای فراهم آمده، شناخت عمیق‌تر قداست و نمودهای آن و چگونگی روند قداست‌بخشی در بودیسم مهایانه‌ای بوده است.کلمات کلیدی: قداست، بودیسم، مهایانه، بودی‌ستوه، خلاء، نیروانه
علل توجه فرادستان به تصوف
نویسنده:
زهرا آقاعلیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برخی از محققان تصوف را مولود فقر و محرومیت افراد طبقه ی پایین جامعه می دانند؛ که برای رهایی از این محرومیت ها به تصوف پناه آورده اند. ولی گرایش عده ی زیادی از فرادستان مانند ابراهیم ادهم، شبلی، داراشکوه، غزالی، مولوی و دیگران به تصوف که قدرت ، ثروت، منزلت علمی و یا مناصب حکومتی داشته اند، ناشی از فقر نبوده است، بلکه از انگیزه های دیگری نشأت گرفته است. این عوامل قابل دسته بندی اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع موجود کتابخانه ای به بررسی این عوامل پرداخته است.معرفت به خدا و ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت یکی از مهمترین عوامل توجه آنها به تصوف بوده است؛ همچنین انگیزه های دینی مانند بندگی، خشیت و پاداش اخروی از عوامل دیگر به شمار می آید. از عوامل دیگر گرایش آنها به تصوف می توان به مقوله های آرامش، تنهایی و فرار از دغدغه های دنیوی اشاره کرد که در حوزه ی روان شناسی قرار می گیرند. انگیزه-های اخلاقی مانند انضباط نفس و دوری از ریا و شهرت در گرایش اکثر صوفیان به تصوف موثر بوده است. رویا و الهامات غیبی که ما در این تحقیق ذیل عنوان عوامل فراروانی بدان پرداخته ایم نیز در این میان اهمیت زیادی دارد. تأثیر از معاشران صاحب دیده و عبرت گرفتن از حوادث و رویدادها و همچنین اوضاع و شرایط ناخوشایند اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیز نقش مهمی در روی آوردن این افراد به عرفان و تصوف داشته است. اکثر این عوامل و انگیزه‌ها منجر به یأس و سرخوردگی و روی گردانی این افراد از دنیا و مافیها شده است
  • تعداد رکورد ها : 32