جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 129
تأملی بر فلسفه سیاسی کانت
نویسنده:
حسین جمالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانى عصر روشنگرى (قرن هجدهم)، که شهرت بسزایى در فلسفه غرب دارد، از منظر تاریخ فلسفه سیاسى، چندان از وزن و اعتبار برخوردار نیست . مورخان و مفسران اندیشه سیاسى، که گزارشگر تاریخ تحولات این حوزه از دانش بشرى هستند، غالبا گزارشى از اندیشه سیاسى او ارائه نمى‏کنند و یا به حداقل آن اکتفا مى‏کنند . چندوچون این بى‏اعتنایى به کانت‏به عنوان فیلسوف سیاسى، تعیین کننده زمینه و جهت‏گیرى این مقاله است .
آزادی از دیدگاه کانت
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
مبانی نظری فلسفه دین کانت در نقدهای سه گانه
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
توانایی عقل در فرآیند شناخت از دیدگاه قرآن و حدیث باطرح و نقد نظر ابن سینا،ملاصدرا و کانت
نویسنده:
زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این رساله ، ماهیت عقل و حدود توانایی آن در شناخت مورد بررسی قرار گرفته است به این منظور، دیدگاه دین ودیدگاههای برجستگان فلسفه اسلامی و غربرا درباره عقل مورد مطالعه قرار داده ایم.در عین حال در حین بررسی نظرات متعدد، با اختلافات، تضاد و تشتت آراء فراوانی در مورد ذات و حقیقت عقل، ارائه یک تعریف جامع و محدوده شناخت عقل مواجه شدیم.به همین دلیل همواره عقل را مقابل دین ،علوم تجربی و عرفان قرار داده اند .از آنجاکه عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته ودین هم در ترویج تعقل گامهای موثری برداشته است،طبیعی است که بین این دوگزینه رابطه تنگاتنگی برقرار باشد .در قرآن کریم آن مقدار که از عقل ستایش شده از کمتر مقوله ای تمجید گردیده است. عقلی که قرآن وروایات روی آن عنایت دارند،بیشتربرقوه فهم اطلاق می گردد . عقل با این معنا قادر به شناخت حقایق عالم هستی ، تمییز صحیح از ناصحیح و نیز استنباط احکام شرعی خواهد بود ، اما شناخت او رابطه مستقیمی با داده های حسی وفراحسی دارد ، به این صورت که عقل پس از دریافت این داده ها به تجزیه و تحلیل آنها ودر نتیجه بدست آوردن شناخت و معرفت اقدام می کند. ضمناً با بررسی مفهوم عقل ونقش آن در شناخت حقایق در فلسفه ابن سینا ، صدرالمتألهین و کانت مشخص می گردد که مفهوم عقل وتوانایی آن در شناخت ، در تفکر ابن سینا و ملاصدرا ، نزدیک به اسلام بوده در حالی که همین موضوع در فلسفه کانت دورتر از اسلام است زیرا کانت ، عقل را منشأ گمراهی معرفی می‌کند و معتقد است که این قوه با بلندپروازی، پای از حد فراتر می‌گذارد و سبب مغالطه و تعارض و توهم می‌شود .این نوشتار ، ضمن تعریف عقل به معنای فهم، ثابت می کند که فهم از علوم تجربی، فلسفه، عرفان، دین و سایر معارف، ابزار،مواد و مصالح خودش را می گیرد و با وارسی هریک از آنها به تحلیل و داوری می پردازد. بنابراین با هیچیک از آنها تضادی ندارد و می توان به کشاکش ها در این زمینه پایان داد.
بررسی اهمیت و جایگاه زمان و مکان در فلسفه کانت و ابن سینا
نویسنده:
بهروز پورجبارجاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله، تحقیقی است در خصوص نظریه ((زمان)) و ((مکان)) از دیدگاه کانت و ابن سینا، زمان و مکان از مهمترین مسائل فکری بشر از قدیم تا به اکنون به شمار می آید؛ به طوری که آنها را نه تنها به عنوان مسائلی در فلسفه محض درآورده که در عصر حاضر، به عنوان یکی از پیچیده ترین مسائل مبادی متافیزیکی علوم نوینی در عرصه ((فلسفه علم)) مطرح نموده است. این نوشتار، علاوه بر اینکه سعی دارد، حدالامکان به تبیین این نظریات از نظرگاه کانت و ابن سینا-با استفاده از آثار ایشان یا نقطه نظرات مفسرین مهم آنها-بپردازد، پاره ای نکات تنبیهی و تطبیقی را نیز متذکر می شود. این تطبیق ها، هم شامل برخی مسائل و جزئیات مطرح در ساخار نظریات و هم شامل تطبیق های کلی با نظرگاهی فراگیرتر می باشد. محتوی این رساله به تبیین و طرح ملزومات و مقدمات، پیش فرض ها، استدلال ها و دیگر مسائل مرتبط با نظریه زمان و مکان کانت و ابن سینا اختصاص یافته است، لکن توجه به این امر، صرفا از نظرگاه تبیین صرف نبوده است، بلکه این تبیین در اصل، متوجه جنبه های تطبیقی و مقایسه ای بوده و نهایتا شیوه خاصی از فلسفه تطبیقی را با استناد به تحقیقات ((مارتین هایدگر)) معرفی نموده است.
انسان شناسی اخلاقی از دیدگاه کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
محمود صابری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط بین انسان شناسی و اخلاق از جمله مباحثی است که کمتر اندیشمندی در حوزه ی اخلاق به آن پرداخته یا دست کم،به صورت روشن در باب آن سخن گفته است.از آنجا که اخلاق و انسان شناسی به عنوان دو دانش بسیار وسیع،مربوط به نفس انسان هستند،طبعا می توان ارتباط زیادی را بین آنها یافت.بررسی انسان شناسی اخلاقی در اندیشه کانت و علامه طباطبایی،منوط به واکاوی اخلاق و انسان شناسی است.هر دو اندیشمند مورد نظر،ابعاد وجودی انسان؛از آن جهت که مربوط به اخلاق و اخلاقی زیستن می شوند؛را مورد بررسی ویژه قرار داده اند.در این تحقیق،که علاوه بر بررسی جداگانه ی عقاید هر کدام،جهت هایی که هر دو اندیشمند،به صورت همسان و نزدیک به هم،اندیشه کرده اند،ذکر شده است.این جهت ها به طور مشخص؛کرامت انسان،آزادی انسان؛سرشت اخلاقی انسان و جایگاه نیت در عمل اخلاقی هستند.در ضمن تقریر و تحلیل اندیشه ی انسان شناسی اخلاقی در اندیشه ی دو فیلسوف مورد نظر،این ابعاد نیز مورد مقایسه قرار گرفتند.
نقد و بررسی گستره معرفت در اندیشه کانت
نویسنده:
میرزا حسین نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طرح مبحث معرفت شناسی در این پژوهش در راستای پاسخگویی به این پرسش اساسی صورت بسته است که قلمرو وگستره‌ی معرفت تا کجاست؟ آیا معرفت محدود به ساحت تجربه حسی است، محدوریت گستره‌ی معرفت به عرصه تجربه چه چالشها و بحرانهای اندیشه سوز را در پی دارد؟ آیا معرفت ما تقدم کانت رافع مشکلات معرفت شناختی است؟ در این پژوهش بر آنیم با نگاهی انتقادی به گستره‌ی معرفت از منظر کانت، به این پرسشها پاسخ گفته و به نقد و آسیب شناسی گفتمان معرفتی کانت بپردازیم. در ادامه توضیح داده خواهد شد که نظام معرفت شناختی کانت فی الواقع تبیین شرایط تکون معرفت علمی است. دغدغه کانت این بود که اصولا شروط تحصیل و تحصل معرفت و حدود گستره تواناییهای علمی وعقلانی آدمی در پروسه‌ی معرفت سازی چیست؟ در این مقال با استفاده و استمداد از متد و روش توصیفی و تحلیلی سعی می شوداین دقیقه آشکار شود که آیا با نشر و تولید فلسفه نقدی کانت بحرانها و چالشهای معرفت سوز در ساحت مباحثی اپیستمولوژیک و معرفت شناختی قابل دفع و رفو است؟ در نهایت به این نکته پبرداخته می شود که گفتمان انتقادی کانت یه تنها مشکلات معرفت شناختی را اعمار و مهندسی نکرد که پارگیهای فراخ درهندسه حکمت و معرفت افکند. از این رو به منظور به مرام و مراد کانت این گفتار در چهار محور استخوان بندی می شود، و در محور چهارم اندیشه معرفت شناختی کانت به ترازو وتیغ نقد سپرده می شود و در فرجامین امر به اتکاء به حکمت صدرایی و با ارائه راهکار برون رفت از بحرانی معرفت شناختی، شکافهای حصار حکمت و معرفت مهندسی خواهد شد.
مقایسه‌ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
نویسنده:
اسماء شاهمرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رویکرد‌های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته‌ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله‌ی نفس تفاوت‌های بنیادین، و همزمان شباهت‌های جالب‌توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه‌ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می‌دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می‌آورد. نظریه‌ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مخالفان اندیشه‌های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی‌نفسه) یا نومن ناشناختنی می‌داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی‌آید و از طرفی ادراک حضوری انسان‌ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی‌ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه‌های سنتی پیش از خود، به‌ویژه در دکارت و هم‌مسلک‌های خردگرای او می‌جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه‌ی انسان‌شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک‌شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه‌ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره‌ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله‌ی نفس را تشکیل می‌دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خودِ عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می‌توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت‌هایی نیز با همدیگر دارد که از آن‌جمله می‌توان به همانندی‌های نسبی در برداشت‌های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد.کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی
مطالعه تطبیقی آراء تربیتی کرشن اشتاینر و امانوئل کانت
نویسنده:
ابراهیم خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی جایگاه فضیلت در اخلاق کانت
نویسنده:
سیدمسعود آریادوست
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وظیفه‌گرایی، فضیلت‌گرایی و نتیجه‌گرایی از جمله شاخه‌های فلسفه اخلاق هستند. این سه قسم از فلسفه اخلاق به جهت نوع نگرش و مدخلی که در فلسفه اخلاق دارند از همدیگر جدا می‌شوند؛ و گویا آنها را باید به عنوان رقیب محسوب کرد. اصولا گفته می‌شود نحله‌های سه گانه فلسفه اخلاق، به جهت تمایز در منشهای منتخب، یارای این را ندارند که با هم جمع شوند. اگر وظیفه‌گرا با این پرسش شروع می‌کند که عمل درست چیست و در پاسخ به اعمالی اشاره دارد که فی حد نفسه معتبرند، نتیجه‌گرا هم همین سوال را با اشاره به سنجش نتایج اعمال پیگری می‌کند. در مقابل، فضیلت‌گرایان با طرح سوالی مبنی بر چگونه زیستن، و دعوت کردن به سوی مجموعه‌ای از فضایل، فلسفه اخلاق را به سرانجام می‌رساند. با چنین نگاهی باید گفت که این سه تفکر نه تنها با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه در تقابلی همیشگی در ترد رقیبانشان به سر می‌برند.حتما به یاد داریم که این گفتمان اخیر را پذیرا نشدیم و با ارائه تاریخچه‌ای مستند، در راستای شناخت ماهیت حرکت تاریخی فضیلت‌گرایی، دیدیم که چنین ایده‌ای – یعنی در تقابل به سر بردن شاخه‌های فلسفه اخلاق – حداقل در مورد فضیلت‌گرایی و وظیفه‌گرایی محلی از اعراب ندارد. روشنگریهای جیمز ریچلز در این مورد را شاهد بودیم. با توجه به تفکرات این فیلسوف آنچنانکه دیدیم بر خلاف تفکر فضیلت‌گرایان رادیکال، می‌توان با تدبیر اندیشی خاصی، و با نگرشی به دور از غرض‌ورزی، حداقل برای وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی، میدانی را حاضر نمود که در آن دوشادوشِ هم، در جهت هدایت کنشگر اخلاقی برای فتح قله‌های اخلاق، در تحرکی شایسته و سامان‌مند، در تعامل – و نه تقابل – به سر ببرند.قصه فضیلت‌گرایی در نوع رادیکالش به این مساله ختم نمی‌شود. هجمه به کانت و گلایه از اصول وظیفه-گرایی او، از اصول جدا ناپذیرِ این تفکر بنیادگرای انحرافی است. الیزابت آنسکوم بذر این جریان انحرافی را پاشید. به خاطر داریم که این جریان رادیکال عامل اساسی از یادبرده شدن فضیلت‌گرایی را تفکر اخلاقی کانتی می‌دانست. تفلسف اخلاقی کانت به دو سبب ویران‌کننده اخلاق فضیلت‌گرا دانسته شده است: یکی اعتبار فی حد نفسه وظایف اخلاقی در مقابل فضایل اخلاقی، و دیگری عدم گرایش به غایات.این تفسیر از اخلاق کانت، کذب محض است. هر چند که در وظیفه گرایی‌اش برای قواعد اخلاقی فی حد نفسه اعتبار قائل است، اما این تمام فلسفه اخلاق کانت نیست. چنین تفکری فقط از خواندن کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق ناشی می‌شود. باید توجه داشته باشیم که این کتاب تنها کتاب کانت در زمینه اخلاق نیست. علاوه بر بنیاد، نوشته دیگری تحت عنوان مابعدالطبیعه اخلاق باب فلسفه فضیلت، وجود دارد که به شدت گرایشهای نتیجه‌گرایانه دارد. در مابعدالطبیعه است که کانت از غایات سخن به میان می‌آورد و غایات مورد طلب را فضیلت می‌نامد. از دیدگاه کانت محال است که اَعمال فاقد غایت باشند. غایات مد نظر کانت بر آمده از همان امر مطلقی هستند که اصول و قواعد اخلاقی را تشکیل می‌دهند. بنابراین نزد کانت صحبت از غایاتی نیست که ذیل انگیزه حسی و عاطفی هستند؛ بلکه سخن از تمایلات تکلیف مآبی است که انسان، با اراده‌ی خود آنها را انتخاب می‌کند. در همین مابعدالطبیعه است که بزرگ‌ترین وظیفه آدمی کسب فضیلت ذکر شده. آری؛ درست است که کانت با وظیفه‌گرایی سخت و خشن خود آغاز می-کند، اما در ادامه بحث که در دو کتاب نقد عقل عملی و مابعدالطبیعه اخلاق، به آن پرداخته شده، این سوال را می‌پرسد که هدف از انجام عملِ مبتنی بر امر مطلق چیست؟ پاسخ هم این است: غایت عالی و نامشروطی که همواره تکلیف است فضیلت می‌باشد. حقیقتا کانت نظریه اخلاقی خود را با مبحث فضیلت به پایان می‌برد. او غایت نظریه اخلاق‌اش را در همین فضیلت ذکر کرده است. نگریستن بدون اغماض به تفکر اخلاقی کانت حاکی از این خواهد بود که کانت اصول اخلاقی را با غایات اخلاقی که همان فضایل باشند، به نحوی کاملا انحصاری ترکیب کرده است؛ آنچنانکه می‌توان کانت را یک فیلسوف فضیلت‌گرای کثرت‌گرا، در مقابل فضیلتگرای رادیکال دانست. تفاوت اصلی کانت با دیگر فضیلت‌گرایان و نتیجه‌گرایان در این است که او از غایات و از فضایل شروع نمی‌کند. بلکه از ساخت و ساز وظیفه‌گرایی مبتنی بر امر مطلق آغاز کرده و در نهایت به فضیلت ختم می-کند. منکر این نیستم که کانت وظیفه‌گراست، به یک معنا کانت وظیفه‌گرا هست؛ آنهم زمانیکه خواهان نگارش قواعد اخلاقی مبتنی بر امر مطلق است. در این قسم از ایده اخلاقی‌اش، هر چند که در پی دسترسی به قواعد و اصول اخلاقی است، اما در اوایل کتاب مابعدالطبیعه اخلاق، آب پاکی را دست خواننده می‌ریزد که هدفش از درج مباحث وظیفه‌گرایی، ادراک فضیلت است و نه چیز دیگر. حال در اینجا باید گفت که او یک فضیلت گرا می‌شود. آنچنانکه جان استوارت میل بنابه گفته‌های موثق او، در اصول اخلاقی به سودگرایی نظر دارد؛ و در نهایت سودهایی را که آنها را هم نوع با فضیلت می‌داند، برای غایت اخلاق، فرا می‌خواند؛ یا ارسطو که در قواعد اخلاقی به حدوسط می‌پردازد، اما در مبحث غایات، فضایل را هدف رسیدن به اصول اخلاقی قید می‌کند. کانت هم مانند عموم فلاسفه اخلاق؛ یک بخش نظریه اخلاقی‌اش به بررسی قواعدی اختصاص دارد که آدمی را در موقعیتهای اخلاقی راهنما باشد. در این بخش به مساله چه باید انجام دهم پرداخته شده، بخش دیگر چرا باید انجام دهم مد نظر است؛ و کانت می‌گوید چونکه باید فضیلتمند شویم. این پایان کار تفلسف اخلاقی ایمانوئل کانت فیلسوف نخبه آلمانی قرن هیجده است
  • تعداد رکورد ها : 129