جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 63
تحلیلی از نظریه های ترکیبی در اخلاق اسلامی (بررسی موردی نظریه مصباح یزدی و سروش)
نویسنده:
جهانگیر مسعودی، زهرا آل سیدان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس تقسیم بندی مشهور تاریخی در مساله ی حسن و قبح، متفکران مسلمان در حوزه ی مباحث اخلاقی یا باید طرفدار روی کرد معتزله باشند، یا روی کرد اشاعره. اما این برداشت دقیقی نیست. دیدگاه های معتزله و اشاعره در مساله ی حسن و قبح، دیدگاه های مرکبی است که می توان با نگاه های تحلیلی مناسب، به تجزیه ی آن ها به مولفه های کوچک تری پرداخت. بالمآل با ظاهر شدن آن مولفه های خردتر، می توان با ترکیب برخی مولفه های دیدگاه معتزله و برخی مولفه های دیدگاه رقیب، به دیدگاه های ترکیبی جدیدی دست یافت. این همان اتفاقی است که در حوزه ی اخلاق اسلامی، به ویژه در میان متفکران گذشته و معاصر امامیه پدید آمده است. دیدگاه های اخلاقی محمدتقی مصباح و عبدالکریم سروش دو نمونه ی معاصر از این نظریه های ترکیبی به شمار می آیند. مصباح یزدی هم چون معتزله، اصول کلی اخلاق را عقلی می داند، ولی در مقام تبیین و یا تعیین مصادیق اخلاقی، جانب وحی و شرع را نگاه می دارد (هم چون اشاعره). سروش در روی کردی دیگر، ارزش های اخلاقی را در مقام ثبوت، شرعی و متکی بر اراده و فرمان الاهی می داند (هم چون اشاعره)، اما در مقام اثبات، آن ها را عقلی تلقی می کند (هم چون معتزله). نظریه های ترکیبی یادشده در بحث پراهمیت «اخلاق و دین» نیز به دیدگاه های ترکیبی و میانه ای روی می آورند، به نحوی که نه اخلاق را کاملا دینی می دانند و نه کاملا آن را منفصل و منقطع از دین برمی شمارند.
صفحات :
از صفحه 107 تا 130
بررسی نظریۀ فلسفۀ اخلاق آیت‌الله مصباح یزدی و نسبت آن با «توحید»
نویسنده:
علی محمدی, یحیی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه علوم وحیانی معارج,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریۀ استاد مصباح را می‌بایست در دو مبحث «تحلیل فعل اخلاقی» و «تحلیل گزاره‌های اخلاقی» بیان کرد. در بخش اول، استاد مصباح معتقد است که میل محوری و اصلی در انسان، «حب نفس» است؛ و آن کمال و مطلوبیتی که بیش‌تر از همه، منافع نفس را تأمین می‌کند، دوست داشتنی‌تر و علاقۀ انسان به آن افزون‌تر است. چنین مطلوبی را «کمال نهایی» می‌خوانند که مصداق آن، «قرب به خداوند» است. بنابراین افعالی که نسبت به این کمال نهایی جنبۀ مقدمیت دارند و موجب تقرب می‌شوند، فعل اخلاقی و ارزشی‌اند؛ و افعالی که جنبۀ مانعیت دارند، افعال ضداخلاقی هستند. مقصود ایشان از «مقدمیت»، ضرورت بالقیاس میان فعل اخلاقی و آن کمال نهایی است. در مبحث دوم (تحلیل گزاره‌های اخلاقی)، ایشان «موضوع گزاره‌های اخلاقی» را از سنخ مفاهیم ثانی فلسفی می‌داند که از روابط علیتی موجود بین فعل اختیاری و نتیجۀ آن، انتزاع می‌شود. بخش دوم مقاله به بررسی این نظریه و نسبت آن با «توحید» اختصاص دارد. آیا طبق این نظریه، «پرستش و عبودیت» به تبع «حب نفس» تعریف نمی‌شود؟ آیا شدت و ضعف در «حب نفس» می‌تواند توجیه‌کنندۀ «طاعت و عصیان» الاهی شود؟ آیا این نظریه، برای طرح نظام افعال اخلاقی موفق است؟ سؤالات سه‌گانۀ فوق، محورهای بخش دوم مقاله است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 59
نقد و بررسی اشکالات استاد مصباح به دو برهان صدرالمتالهین در اثبات اتحاد عالم و معلوم
نویسنده:
محمدهادی توکلی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
قدمت نظریه اتحاد عاقل و معقول به یونان باز می گردد و در آثار ارسطو و شاگردانش و نیز نو افلاطونیان به روشنی از آن یاد شده است، اما صدرالمتالهین این بحث را به کمال شکوفایی خود رساند، وی در اثبات اتحاد عاقل و معقول از دو برهان مدد می گیرد: در یکی از تحلیل وجود معلوم و در دیگری از طریق تحلیل وجود عالم سعی می کند مطلوب خویش را اثبات کند، که اولی به برهان تضایف و دومی به برهان نور و ظلمت نام گذاری شده اند. استاد مصباح در برخی از آثار فلسفی خود نقدهای دقیقی بر این دو برهان وارد کرده اند که هرچند به تقریر صحیحی از برهان کمک می کنند، به نظر می رسد هیچ کدام از آن ها وارد نباشد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 39
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی در باب قوه و فعل در مقایسه با آراء ملاصدرا
نویسنده:
محمدامین بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه حاضر به ارائه ، تحلیل و بررسی دیدگاه های علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی در مقایسه با آراء ملاصدرا در باب قوه وفعل است . این گونه پژوهش ها نشان دهنده ی پویایی تفکر فلسفی در جهان اسلام است و تطبیق آراءحکیمان با یکدیگر خصوصاً فیلسوفان معاصر روشنگر نقش ویژه هر یک خواهد بود لذا این نمونه از پژوهش ها دارای اهمیت ویژه است . از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی قوه تعین ماده است اما استاد مصباح آن را از قبیل معقولات ثانیه فلسفی می داند که از حصول شرایط قبل از تحقق آن انتزاع می شود . حرکت از جمله مباحثی است که در حکمت متعالیه در ضمن قوه و فعل از آن بحث می شود ،بهترین تعریف حرکت تعریفی است که از ارسطو نقل شده و ملاصدرا و علامه طباطبایی آن را می پسندند اما استاد مصباح « تغیّر تدریجی » رامعرف حرکت می داند .وقوع حرکت درمقولات کم و کیف و أین و وضع مورد اتفاق همه حکماست و حرکت جوهری نیزمورد قبول این سه فیلسوف است لکن در برخی از مقولات از جمله متی ، فعل و انفعال اختلاف نظر وجود دارد .در این پایان نامه برای خواننده ی محترم آشکار می گردد که برخی از دیدگاه ها در مقایسه با آراء صدرالمتألهین کاملاً ابتکاری است مانند بحث حرکت در حرکت از نظر علامه و برخی دیگر صرفاً تحلیل بیشتر مبانی صدرایی است و برخی دیگر نیز به صورت مناقشه و ایراد به دیدگاه های ملاصدراست .
بررسی ادله بدیهیات
نویسنده:
محمد تقی فعالی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
براهین و حدود تا بی نهایت ادامه نخواهد یافت. براهین به مبادی بی وسط منتهی می شوند و این مبادی را به برهان نیازی نیست. مقدمات اولیه غیر منقسمند و سلسله حمل ها و حدها در جایی متوقف می شوند. حد وسط ها در براهین و تعاریف متناهی اند و به مقدمات اولیه منتهی می شوند. پس ما دو گونه بیان داریم: بیان بنفسه و بیان از طریق حد یا برهان. بیان های نخستین اولی و بسیط اند. نظریه بداهت نشان می دهد که نظام استنتاجی، دستگاهی خودکفا نیست. یک روند استنتاجی به معرفت و صدق نمی انجامد. راه معرفت آن است که به خارج از این سلسله نظر کنیم و توجیه و صدق را از آن جا مدد جوییم. یک نظام استنتاجی برای تضمین صدق گزاره ها خود بسنده نیست و باید به علوم بدیهی منتهی گردد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 84
تفسیر دین و تاثیر آن بر مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی محمد مجتهد شبستری و محمد تقی مصباح یزدی
نویسنده:
امیر روشن، محسن شفیعی سیف آبادی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، متخصصان و عالمان حوزه دین و سیاست با مسائل جدید علمی، آرا سیاسی تازه و روش های نوینِ تفسیرِ متون دینی روبرو شدند. در این میان، محمدتقی مصباح یزدی و محمد مجتهد شبستری با استفاده از روش های سنتی یا هرمنوتیکی به سراغ متون دینی رفتند. آنها با بهره گیری از روش های مختلف و قصد و نیت متفاوت، دو گونه فهم و تفسیر از متون دینی و مقولاتی چون آزادی عرضه می کنند. نگارندگان در این مقاله با بهره گیری از روش هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر و پرداختن به نیت و انگیزه این دو شخصیت سیاسی-مذهبی، به علت اصلی اختلاف آنها در تفسیر متون دینی و تاثیر این برداشت و تفسیر بر مقوله آزادی در آرا سیاسی آنها می پردازند. مجتهد شبستری با اتخاذ روش تفسیری و هرمنوتیکی و با قصد حفظ ایمان و انسانیت مومنان و تغییر وضع موجود، دین را به گونه ای تفسیر می کند که قابلیت پذیرش آزادی و شرایط سیاسی-اجتماعی باز توام با مدارا و تساهل را داشته باشد. مصباح یزدی نیز با تاکید بر روش سنتی و فقه محور، به قصد حفظ جایگاه دین در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی و با توجه به اینکه معتقد است دین برنامه جامع و کاملی برای تمام امور دنیوی و اخروی انسان دارد، آزادی انسان را محدود و آن را وسیله ای برای رسیدن به هدف های متعالی تری که دین تعیین کرده است می داند و اوضاع سیاسی-اجتماعی لیبرال را نفی می کند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 43
انسان شناسی در اندیشه محمد تقی مصباح یزدی و محمد مجتهد شبستری و تاثیر آن بر آرای سیاسی آنها
نویسنده:
نسیبه نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مورد بررسی در حوزه اندیشه سیاسی، توجه به انسان‌شناسی و نقش آن در شکل دادن به آراء سیاسی متفکران و فیلسوفان است. در این میان مصباح یزدی و مجتهد شبستری به‌ عنوان دو تن از برجسته‌ترین متفکرانی که آراء سیاسی‌شان فضای سیاسی کشور را متاثر از خود کرده است، مورد توجه قرار گرفته‌اند. بنابراین، سوال اصلی‌ که پژوهش حاضر قصد دارد به آن بپردازد این است که، انسان‌شناسی این دو شخصیت چه تاثیری بر آراء سیاسی آن‌ها داشته است؟ فرضیه رساله بر این اساس استوار است که، مصباح یزدی در چارچوب فلسفه اسلامی و مشخصا فلسفه متعالیه به ارائه یک انسان‌شناسی دینی - فلسفی مبادرت ورزیده‌ و سپس بر اساس نوع نگاه خود درباره انسان و عقل، به ضرورت وحی و نبوت و از دریچه آن به رابطه دین و سیاست پرداخته است. شبستری نیز با پذیرش گفتمان مدرنیته، عقلانیت مورد تاکید در این گفتمان را وجهه همت خود قرار داده و سپس به تبیین رابطه دین و سیاست توجه کرده است. برای بررسی این فرضیه از روش هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر یعنی توجه به نقش پیش‌فهم‌ها و پیش‌فرض‌ها در فهم متن استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که تاکید بر وجه کمال‌طلبی حقیقت وجودی انسان (روح) و عدم کفایت عقل وی برای تامین کمال موردنظر در اندیشه مصباح، راه را برای حکومت ولایی در اندیشه ایشان باز نموده است، این در حالی است که مبنا بودن عنصر آزادی برای تعریف انسان و در نظر گرفتن سطحی از عقلانیت برای وی در اداره امور دنیوی خویش در اندیشه شبستری به گرایش او نسبت به یک نظام سیاسی دموکراتیک انجامیده است.
مبانی ارزش شناخت از دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی
نویسنده:
محمد سجادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر متشکل از سه بخش کلیات، مبناگرایی اسلامی (علامه طباطبایی و استاد مصباح) و رابطه علم حضوری و مبناگرایی است. در بخش اول به مبادی تصوری مسأله، یعنی تبیین مبانی، ارزش، شناخت، و دیدگاه‌های مختلف درباره معیار و نقد آن‌ها پرداخته شده است و در اخیر به دیدگاه برگزیده که همان مبناگروی عقل‌گرا است پرداخته‌ایم. در بخش دوم مبناگرایی اسلامی را به طور فشرده به رشته تحریر درآورده‌ایم و در آن بداهت و یقین‌آوری قضایای بدیهی منطق کلاسیک بررسی شده است. در بخش سوم رویکرد استاد مصباح و مرحوم علامه را در باب توجیه قضایای بدیهی در حد رساله خود منعکس نموده‌ایم. به نظر ما این دیدگاه که ریشه بدیهیات را در علم حضوری می‌داند به خوبی از عهده تبیین مسأله مطابقت قضایا با واقع، برمی‌آید و هیچ‌گونه تردیدی در باب مطابقت باقی نمی‌گذارد.
جایگاه عقل در اخلاق از نظر علامه طباطبایی،‌ شهید مطهری و استاد مصباح
نویسنده:
محمدجمعه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوسان در دامنه رابطه عقل و اخلاق بیانگر حالات انعطاف ناپذیر و افراط و تفریط در آن است که عوامل آن ریشه در تاریخ و فرهنگ ملت ها دارد. یکی از این حالات نظریات مطرح شده از کسانی است که تجربه پذیری و تحلیلی بودن را معیاری برای معنی داری ذکر کرده اند و مضامنی دیگر را فاقد معنی مطلق نگر و یکسونگری به عقل خصوصا عقل عملی جانب دیگر مساله است که از آن حاکم بلامنازع می سازد این تحقیق بررسی نظریات سه تن از دانشمندان اسلامی پیرامون این مساله بوده و توضیحی بر سهم و نقش عقل در اخلاق و می توان آن را در ارتباط با مفاهیم (تصورات و تصدیقات) و انگیزه ها ترسیم کرد در مورد اول علامه طباطبایی تشخیص تقوا و فجور را هر چند مستند به نوعی الهام از احساسات باطنی می داند اما این احساسات خود به نوعی مستند یا وابسته به خارج است و در این میان وظیفه عقل عملی جعل اعتباریات واسطه برای نیل به مواد خارجی و اهداف است مشابه این نظر در کلام شهید مطهری دیده می شود استاد مصباح اینگونه مفاهیم را از مفاهیم ثانیه فلسفی می شمارد. در این موارد از خارج می توان به عنوان منشا انتزاع یا منشأ وابستگی حوایج به آن یاد کرد. علامه طباطبایی رد یا اذعان و بوجود حوایج در جهت رسیدن به کمالات را منسوب به عقل می کند و او است که اعتبارات واهی را که انسان را از کمالات باز می دارد از اعتبارات غیرواهی باز می شناسد. شهید مطهری تصدیقات عقلی را یکی از مقدمات صدور فعل ذکر می کند و این احکام اذعانات به پیروی از حوایج بعضا متغیر بوده و در موارد کلی است استاد مصباح تصدیقات عقلی را در ارتباط افعال اختیاری انسان و اهداف مطلوب از آن توضیح می دهد طبق این نظر این رابطه نوعی رابطه سبب و مسببی بوده و داخل در مباحث معقولات ثانیه فلسفی است و حس می تواند منشا انتزاع باشد اما لزوما چننی نیست علامه طباطبایی در مورد آخر علم را متمم فاعلیت ذکر می کند و شوق و اراده را از لوازم آن لذا در انگیزه های اخلاقی دخالت می دهد شهید مطهری انسان را فاعل بالتدبیر می خواند که تنها در صورت بزرگ بودن منافع از مضار فعل مجوز صدور می یابد اما استاد مصباح این مورد را نمی پذیرد.
بررسی نظریه اخلاقی قرآن، با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، مصباح و جوادی آملی
نویسنده:
فرهاد قبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن با توجه به مبنای انسان‌شناسانه خود به شکل ویژه‌ای به اخلاقیات توجه کرده است و در مقابل نظریات اخلاقی دیگر سبک ویژه‌ای دارد. دانشمندان اسلامی در مطالب اخلاقی خود، عمدتا به دنبال استخراج نظریه و سبک اخلاقی قرآن نبوده‌اند؛ اما برخی از آنها مانند علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و آیت الله مصباح، به سبک اخلاقی قرآن توجه نموده‌اند. هویت انسان در قرآن، عبد پروردگار و مختاری دو ساحتی و سیال، با روحی مجرد است و کلمات اخلاقی قرآن، شامل کلمات عام، اصلی و فرعی است. کلمات اصلی و مرکزی، «عبودیت» و مانند آن بوده است که در حقیقت عبد بودن در مقابل آفریدگار عالم، مشترک هستند؛ بنابراین در آیات قرآن، خوبی برابر با عبودیت الهی است و هر عمل اخلاقی در سایه عبودیت و تقوای الهی خوب است؛ از این‌رو، صراط مستقیم قرآنی که غیر از حد وسط ارسطوئی است، بر اساس فطرت عبودی است و اخلاقیات با خروج از آن، انحراف و رذیلت است. اخلاق قرآنی، وظیفه‌گرایانه است؛ زیرا خوبی اخلاقی، با بندگی خدا تعریف شده و در آن، نتایج غیر اخلاقی لحاظ نمی‌شود و در عین حال واقع‌گرایانه است و لازمه خوب اخلاقی، کمال و سعادت انسانی بوده و در مقابل آن، اخلاق انسان محوری مانند مکتب ارسطویی و سودگرایی و مانند آن، و نیز مکتب امر الهی بوده و بر خلاف مکتب امر الهی، حسن و قبح عقلی در نظریه قرآن، مقبول و عقل انسان رسول باطنی و پیام آور الهی و از حضرت حق مطلق نشأت گرفته است؛ هر آنچه از «حق تعالی» صادر شود حق بوده، و عقل می‌تواند اصل حسن عبودیت و مصادیقی از اخلاقیات را دریافت کرده و پیام حق را به انسان برساند؛ فضیلت اخلاقی در قرآن، همراه معرفت و ذکر، دارای مراتب است و انسان را به سعادت رسانده و قوای او را به کمال می‌رساند.
  • تعداد رکورد ها : 63