جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 54
تفسیر جامع - جلد 5 (سوره فرقان - سوره والصافات)
نویسنده:
سید ابراهیم بروجردی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: انتشارات کتابخانه صدر ,
چکیده :
تفسیر جامع اثر سید ابراهیم بروجردی از تفاسیر روایی معاصر و به زبان فارسی که از زاویه حدیث به تفسیر نگریسته و معانی آیات را با جستجو در روایات دنبال کرده است. این تفسیر در حقیقت، گردآوری شده روایات تفاسیر امام عسکری، عیاشی و قمی است نه جامع در معانی و روش‌های تفسیری. به همین دلیل باید تفسیر جامع را ترجمه این چند کتاب روایی دانست؛ زیرا مؤلف در این تفسیر جز ترجمه و نقل روایات و دیدگاه‌ها، در نقد و بررسی و تحلیل کلمات سخنی و توضیحی از خود نیاورده است. این تفسیر، احکام فقهی را به تفصیل بیان می‌کند و از قصص قرآن تا آنجا که اخبار و روایات نقل کرده‌اند آورده و نظرات مفسران شیعه را بیان می‌کند. مؤلف در ابتدای کتاب، دیدگاه خویش را این گونه بیان می‌کند: «کتاب‌های زیادی به نام تفسیر به زبان عربی و فارسی از طرف خاصه و عامه نگاشته شده، لیکن در حقیقت بیشتر آنها را نمی‌توان تفسیر نامید؛ زیرا اکثر آنها تفسیر به رأی بوده و تفسیر به رأی حرام است؛ چنانچه بعد از این شرح داده خواهد شد. در قرآن کریم خداوند عظیم فرموده تأویل قرآن را نمی‌داند کسی غیر از خدا و راسخون در علم که ائمه اطهار (ع) می باشند و تفسیر منحصراً بیان ائمه و روایات رسیده از آنهاست و اینگونه تفسیر معدود و آن هم بیش از چند تفسیر نیست و در بعضی از آنها هم به ذکر ادبیات و اِعرابِ قرآن پرداخته و از معانی صرف نظر شده و در اطراف قشر دور زده و از لُبّ قرآن دور گشتند.»
تفسير البصائر - المجلد الواحد والثلاثون (لقمان - السجدة)
نویسنده:
أبي محمد يعسوب الدين رستكار الجويباري
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این تفسیر مؤلف به بیان فضیلت هر سوره و خواص آن، بیان غرض هر سوره و هدف آن، شأن نزول و ترتیب نزول سوره ها و آیات آن و وجوه قرائت پرداخته است. وجه وقف و وصل در آیات قرآنی، بحث لغوی و نحوی، بحث عمیق فصاحت و بلاغت آیات قرآن، وجه اعجاز هر سوره، وجه تکرار قصص آیات و کلمات، تناسب بین سوره از لحاظ نزول و بین آیات آن، بیان ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، تحقیق در اقوال و بیان مختار آن، تفسیر قرآن به قرآن، بیان تأویل، بحث روایی با امعان نظر در جوانب روایات، بحث فقهی به طور اجمالی، بحث مذهبی با ذکر عقاید و اختلاف آراء، بیان حکم قرآنی و معارف اسلامی به صورت مفصّل شیوه این تفسیر می باشد. این تفسیر در شصت جلد می باشد ولی تاکنون جلدهای ۳۱، ۳۳، ۴۰ و ۶۰ آن توسط چاپخانه اسلامیه قم در سال ۱۴۱۳ هـ .ق به چاپ رسیده است.
تفسير القرآن الكريم المجلد 7
نویسنده:
صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير القرآن الكريم، نام تفسيرى از ملاصدراى شيرازى (متوفاى 1050ق) است كه شامل مجموعه‌اى از تفاسير برخى سوره‌هاى قرآن كريم و به زبان عربى مى‌باشد. وى اين تفاسير را به‌صورت رساله‌هاى پراكنده و در مدتى كمتر از بيست سال نوشت. ملاصدرا رسايل تفسيرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاين‌رو، در شيوه كار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شيوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسير سوره بقره، به تبعيت از «مجمع البيان»، بخش ادبى را از بقيه مطالب، كه آنها را «معنى» ناميده، جدا كرده است. برخى ديگر از تفاسير او مفصّل و به شيوه تفاسير ذوقى عرفانى‌اند؛ به‌خصوص رساله‌هايى كه در اواخر عمرش نوشته است... ملاصدرا عالم را سه‌گونه (دنيا، آخرت و عالم الاهيت) مى‌دانسته و عقيده داشته است كه الفاظ قرآن نيز گاهى بر پديدارهاى آشكار و محسوس (دنيا)، گاهى بر سرّ (حقيقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن يا عالم الاهيت) دلالت دارند؛ به همين علت، او از كسانى كه تفسير قرآن را فقط محدود به بحث‌هاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روايت مى‌دانند، انتقاد كرده و آنان را «أهل القول و العبارة» يا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است... ملاصدرا در تفسير، ابتدا به سراغ تفاسير و عقايد پيروان هريك از فرقه‌ها، حتى آنهايى كه با مذاق او سازگار نبوده‌اند، رفته و به اين ترتيب، به شيوه اغلب مفسران به بحث‌هاى صرفى و نحوى و بلاغى و روايى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعين پرداخته و گاه آنها را نقد كرده است. وى در اين موارد، از تفاسير مشهور، مانند تفسير نيشابورى، بيضاوى، ثعالبى، على بن ابراهيم قمى و خصوصاً كشاف زمخشرى و مجمع البيان بهره گرفته است (تفسير القرآن الكريم، جاهاى متعدد). ملاصدرا در موارد بسيار، براى تفسير آيات، از ديگر آيات استفاده كرده؛ مثلاً، در تفسير سوره حمد كه مجموعاً هفت آيه دارد، بيش از صد بار به آيات ديگر استناد كرده است... در مرحله دوم تفسير قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود يا كسانى كه آنها را «أهل الكشف و الإشارة» يا «أهل اللّه» ناميده، آورده است. اين مطالب، مشتمل بر لطايف عرفانى و حكمى‌اند. در اين مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بايزيد بسطامى، جُنَيد بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از غزالى، ابن عربى و شارحان آثار ابن عربى، مانند صدرالدين قونوى و قيصرى، استفاده كرده و آراى آنان را با لحنى ستايش‌آميز نقل نموده... و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنايى، كه آنها را از حكيمان شمرده، نيز بهره گرفته است... ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نيز در ضمن تفاسيرش آورده است... او به آرا و آثار فيلسوفان اسلامى و پيش از اسلام نيز توجه كرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نيروزيه ابوعلى سينا، كه او را استاد فيلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسير حروف مقطعه نقل كرده... و از كتاب اثولوجيا، منسوب به ارسطو، مطالبى درباره نشئه‌هاى سه‌گانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبيق داده است... ملاصدرا ارسطو را نيز ستوده؛ چندان‌كه از پيامبر اكرم نقل كرده كه در حق او فرموده‌اند كه او پيامبرى از پيامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند... وى آيه 122 سوره انعام را با نظريه فُرفوريوس، كه او را پيشواى مشائيان و بزرگ‌ترين شاگرد ارسطو معرفى كرده، تطبيق داده است... به نظر ملاصدرا، حكيمان يونانىِ پيش از افلاطون مصداق آيه «... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ...»... بودند و با روان‌هاى پاك و دل‌هاى طاهر به معراج رفتند. او حكيمان را اهل بيت حكمت دانسته - همان‌گونه كه امامان، اهل بيت نبوت و ولايتند - و بر ايشان درود فرستاده است... ملاصدرا، در ضمن تفاسيرش، بسيارى از عقايد فلسفى و عرفانى خود را مطرح كرده و با استناد به آيات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. ملاصدرا دلايل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را به‌تفصيل و به‌گونه‌اى تأييدكننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قيصرى بر فصوص، مطالب بسيارى آورده و حديثى از رسول اكرم و سخنى از ابن مسعود در تأييد آن ذكر كرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است... البته ملاصدرا در پاره‌اى از آثار خود عقيده‌اى برخلاف اين نظريه اظهار داشته است... ملاصدرا عظمت افراد را ملاك درستى آراى ايشان ندانسته و كسانى را كه به‌عنوان پيشوايان دين، معتقدات خود را بر پايه تقليد از ديگران نهاده‌اند و كسانى را كه عقايد دينى را با استناد به معجزه و سخنان ديگران ثابت مى‌كنند، نكوهش كرده است... به عقيده وى، كمال و عبوديت در آزادگى فكرى است... كتاب حاضر، شامل هفت جزء مى‌باشد. در جزء اول، در قسمت مقدمه، به معرفى مؤلف، حكمت، مباحث مهم در حكمت متعاليه، همچنين اساتيد، شاگردان، تأليفات و روش تفسيرى ملاصدرا و... پرداخته شده است. جلد اول كتاب، شامل تفسير سوره فاتحه و قسمتى از سوره بقره است. در جلد دوم، از آيه 17 تا آيه 33 و در جلد سوم، از آيه 34 تا آيه 65 سوره بقره، تفسير شده است. جلد چهارم، مشتمل بر تفسير آية الكرسى و آيه نور (آيه 35) از سوره نور است. در جلد پنجم، به تفسير سوره «يس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسير سوره سجده و حديد، در جلد هفتم، تفسير سوره‌هاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهيم كرد. روش مؤلف در تفسير چنين است كه مثل عامه مفسرين به مفردات آيات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذكر مى‌كند و به نقد آنها مى‌پردازد، سپس به تحقيقى كه از ايشان يا ديگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مى‌نمايد.
تفسير مقاتل بن سليمان المجلد 3
نویسنده:
مقاتل بن سليمان بن بشير ازدی بلخى؛ محقق: عبدالله محمود شحاته
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: مؤسسة التاریخ العربی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفسير مقاتل بن سليمان، معروف به تفسير كبير مقاتل از مهم‌ترين آثار قرآنى مقاتل و كهن‌ترين تفسير كامل قرآن است كه به ما رسيده است. نویسنده پيوسته در آن به جمع عقل و نقل (يا به تعبيرى ديگر، روايت و درايت) پرداخته است؛ بدين جهت، آن را پيشگام تفاسير جامع و كامل شمرده‌اند و به تعبير شافعى «بقيه مفسرين ريزه‌خوار اويند» و از روز نخست، مورد توجه همگان قرار گرفته و يگانه منبع سرشار تفسيرى شناخته شده است. آثار فروزان عقل در آن مشاهده مى‌شود و از نوعى ابداع و اعمال فنّ تأليفى ويژه‌اى برخوردار است. بيشتر به اهداف و مقاصد عاليه قرآن نظر دارد. جمع موضوعى آيات و تطبيق ميان آيات به‌ظاهر متعارض، از ويژگى‌هاى اين تفسير است. مقاتل، تنها به گردآورى آراى سابقين بسنده نكرده، بلكه آنها را مورد نقد و بررسى قرار داده و آنچه به نظرش درست آمده، برگزيده است و تفسير خود را بر اين اساس، در كمال وجازت و رسايى عبارت و جامعيت، تأليف نموده است. دكتر شحاته مى‌نويسد: «آنچه به‌عنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مى‌كند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مى‌نويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارت‌هاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژه‌هاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاى‌جاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را به‌صورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزه‌هاى تفسيرى، بى‌نظير است و به‌رغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مى‌آورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) به‌طور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، به‌واسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگى‌هاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف به‌همراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مى‌فهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مى‌شود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مى‌فرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مى‌رساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مى‌دارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مى‌دارد. و نيز جمع عقل‌پسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مى‌نمايد. دكتر شحاته در بيان ويژگى ديگر تفسير مقاتل مى‌نويسد: «اختلاط و در هم آميختن عقل و نقل به شكل واضحى در تفسير او نمايان است. از جهت نقل، آيات مربوط به يك موضوع واحد را جمع نموده و روايات متعلق به آنها را بعد از حذف اسانيد بيان مى‌دارد؛ اما در جانب عقل، ظهور آن واضح‌تر است؛ هر صفحه از صفحات تفسير مملو از تلاش عقلى اوست. ذكاوت خدادادى و هوش فوق‌العاده وى علاوه بر جمع نمودن كليه علومى كه مفسر نياز دارد، دو عامل يارى‌دهنده وى در تلاش عقلى اوست». در ديدگاه دكتر شحاته، مقاتل، معرفت فراوانى نسبت به لغت، مفردات و تركيب آنها، دلالت‌ها و تطور آنها، الفاظ مشترك، مترادف و نيز دانش وسيع نسبت به معانى و بديع و بيان و آگاهى نسبت به اجمال و تبيين، عموم و خصوص، اطلاق و تقييد و دلالت امر و نهى و نيز دانايى نسبت به عقايد و الهيات و نبوات و احكام آنها و اشراف نسبت به قرائات و تجويد و نحو و شعر قديم داشته است و اين عوامل، سبب شده در تفسير، خوش بدرخشد و... تحقيق تفسير مقاتل، توسط محقق ارجمند دكتر عبدالله محمود شحاته انجام گرفته است. وى مقدمه‌اى بر هر سوره، شامل خلاصه و مضمون و وصاياى آن سوره نگاشته است. از ديگر مراحل تحقيق، شماره‌گذارى سور و آيات و مشخص نمودن آياتى است كه در متن تفسير به آنها استشهاد شده است و نيز جدا كردن نص قرآنى بين دو پرانتز. تصحيح غلطهاى نسخه‌ها از ديگر موارد تحقيق ايشان مى‌باشد. جلد سوم به تفسیر سوره‌های طه، انبیاء، حج، مؤمنون، نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان و جاثیه می‌پردازد.
تفسير القرآن الكريم المجلد 6
نویسنده:
صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير القرآن الكريم، نام تفسيرى از ملاصدراى شيرازى (متوفاى 1050ق) است كه شامل مجموعه‌اى از تفاسير برخى سوره‌هاى قرآن كريم و به زبان عربى مى‌باشد. وى اين تفاسير را به‌صورت رساله‌هاى پراكنده و در مدتى كمتر از بيست سال نوشت. ملاصدرا رسايل تفسيرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاين‌رو، در شيوه كار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شيوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسير سوره بقره، به تبعيت از «مجمع البيان»، بخش ادبى را از بقيه مطالب، كه آنها را «معنى» ناميده، جدا كرده است. برخى ديگر از تفاسير او مفصّل و به شيوه تفاسير ذوقى عرفانى‌اند؛ به‌خصوص رساله‌هايى كه در اواخر عمرش نوشته است... ملاصدرا عالم را سه‌گونه (دنيا، آخرت و عالم الاهيت) مى‌دانسته و عقيده داشته است كه الفاظ قرآن نيز گاهى بر پديدارهاى آشكار و محسوس (دنيا)، گاهى بر سرّ (حقيقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن يا عالم الاهيت) دلالت دارند؛ به همين علت، او از كسانى كه تفسير قرآن را فقط محدود به بحث‌هاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روايت مى‌دانند، انتقاد كرده و آنان را «أهل القول و العبارة» يا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است... ملاصدرا در تفسير، ابتدا به سراغ تفاسير و عقايد پيروان هريك از فرقه‌ها، حتى آنهايى كه با مذاق او سازگار نبوده‌اند، رفته و به اين ترتيب، به شيوه اغلب مفسران به بحث‌هاى صرفى و نحوى و بلاغى و روايى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعين پرداخته و گاه آنها را نقد كرده است. وى در اين موارد، از تفاسير مشهور، مانند تفسير نيشابورى، بيضاوى، ثعالبى، على بن ابراهيم قمى و خصوصاً كشاف زمخشرى و مجمع البيان بهره گرفته است (تفسير القرآن الكريم، جاهاى متعدد). ملاصدرا در موارد بسيار، براى تفسير آيات، از ديگر آيات استفاده كرده؛ مثلاً، در تفسير سوره حمد كه مجموعاً هفت آيه دارد، بيش از صد بار به آيات ديگر استناد كرده است... در مرحله دوم تفسير قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود يا كسانى كه آنها را «أهل الكشف و الإشارة» يا «أهل اللّه» ناميده، آورده است. اين مطالب، مشتمل بر لطايف عرفانى و حكمى‌اند. در اين مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بايزيد بسطامى، جُنَيد بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از غزالى، ابن عربى و شارحان آثار ابن عربى، مانند صدرالدين قونوى و قيصرى، استفاده كرده و آراى آنان را با لحنى ستايش‌آميز نقل نموده... و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنايى، كه آنها را از حكيمان شمرده، نيز بهره گرفته است... ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نيز در ضمن تفاسيرش آورده است... او به آرا و آثار فيلسوفان اسلامى و پيش از اسلام نيز توجه كرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نيروزيه ابوعلى سينا، كه او را استاد فيلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسير حروف مقطعه نقل كرده... و از كتاب اثولوجيا، منسوب به ارسطو، مطالبى درباره نشئه‌هاى سه‌گانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبيق داده است... ملاصدرا ارسطو را نيز ستوده؛ چندان‌كه از پيامبر اكرم نقل كرده كه در حق او فرموده‌اند كه او پيامبرى از پيامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند... وى آيه 122 سوره انعام را با نظريه فُرفوريوس، كه او را پيشواى مشائيان و بزرگ‌ترين شاگرد ارسطو معرفى كرده، تطبيق داده است... به نظر ملاصدرا، حكيمان يونانىِ پيش از افلاطون مصداق آيه «... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ...»... بودند و با روان‌هاى پاك و دل‌هاى طاهر به معراج رفتند. او حكيمان را اهل بيت حكمت دانسته - همان‌گونه كه امامان، اهل بيت نبوت و ولايتند - و بر ايشان درود فرستاده است... ملاصدرا، در ضمن تفاسيرش، بسيارى از عقايد فلسفى و عرفانى خود را مطرح كرده و با استناد به آيات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. ملاصدرا دلايل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را به‌تفصيل و به‌گونه‌اى تأييدكننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قيصرى بر فصوص، مطالب بسيارى آورده و حديثى از رسول اكرم و سخنى از ابن مسعود در تأييد آن ذكر كرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است... البته ملاصدرا در پاره‌اى از آثار خود عقيده‌اى برخلاف اين نظريه اظهار داشته است... ملاصدرا عظمت افراد را ملاك درستى آراى ايشان ندانسته و كسانى را كه به‌عنوان پيشوايان دين، معتقدات خود را بر پايه تقليد از ديگران نهاده‌اند و كسانى را كه عقايد دينى را با استناد به معجزه و سخنان ديگران ثابت مى‌كنند، نكوهش كرده است... به عقيده وى، كمال و عبوديت در آزادگى فكرى است... كتاب حاضر، شامل هفت جزء مى‌باشد. در جزء اول، در قسمت مقدمه، به معرفى مؤلف، حكمت، مباحث مهم در حكمت متعاليه، همچنين اساتيد، شاگردان، تأليفات و روش تفسيرى ملاصدرا و... پرداخته شده است. جلد اول كتاب، شامل تفسير سوره فاتحه و قسمتى از سوره بقره است. در جلد دوم، از آيه 17 تا آيه 33 و در جلد سوم، از آيه 34 تا آيه 65 سوره بقره، تفسير شده است. جلد چهارم، مشتمل بر تفسير آية الكرسى و آيه نور (آيه 35) از سوره نور است. در جلد پنجم، به تفسير سوره «يس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسير سوره سجده و حديد، در جلد هفتم، تفسير سوره‌هاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهيم كرد. روش مؤلف در تفسير چنين است كه مثل عامه مفسرين به مفردات آيات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذكر مى‌كند و به نقد آنها مى‌پردازد، سپس به تحقيقى كه از ايشان يا ديگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مى‌نمايد.
تفسير الحديث المجلد 5
نویسنده:
محمد عزة دروزة
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الغرب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
التفسير الحديث (ترتيب السور حسب النزول)، اثر محمد عزه دروزه، از مفسران معاصر اهل سنت، تفسيرى تاريخى به ترتيب نزول سوره‌ها مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 1380ق نوشته شده است. مى‌توان هدف مؤلف از تدوين اين كتاب را در دو امر زير خلاصه كرد: - ارائه تفسيرى كامل از قرآن كريم با نگاهى تاريخى و در بستر زمان نزول آن كه در قالبى نو و به ترتيب نزول، تفسير شده باشد. - ارائه تفسيرى اجتماعى از قرآن كه بتواند عطش فكرى و علمى نسل جوان را سيراب كرده، آنان را از تفكرات و عقايد انحرافى جديد حفظ كند و با شرح ميراث گران‌قدر دينى، قومى، اخلاقى و اجتماعى‌شان، از نتايج وحشتناك اعراض از سنت و تفكر دينى، نجاتشان دهد. كتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب در ده جلد، تنظيم شده است. مؤلف كه بيشتر مطالعات و تأليفاتش صبغه تاريخى، به‌ويژه گرايش تاريخ صدر اسلام دارد، با شيوه‌اى تاريخى به تفسير قرآن پرداخته است. او بهترين روش تفسيرى را روشى مى‌داند كه در بستر عصر نزول قرآن و بر اساس ترتيب نزول آن باشد. به همين جهت با استخراج ترتيب سوره‌هاى قرآن بر حسب ترتيب نزول آن و با استفاده از منابع تاريخى گوناگون، به كارى جديد در عرصه تفسير قرآن دست زده است كه امروزه آن را «تفسير به ترتيب نزول» يا نوعى «تفسير تاريخى» مى‌نامند. مبانى او در تفسير تاريخى عبارتند از: تفسير به ترتيب نزول، محوريت قرآن و سياق آيات در تفسير، عرفى بودن زبان قرآن و كشف سيره نبوى از قرآن. مبانى تفسيرى او با نقدهايى نيز همراه است از جمله: ابتناء تفسير به ترتيب نزول بر ظنيات و تعارض مبناى وى در ترتيب آيات با ترتيب بيان‌شده در روايات. در مقدمات، به انگيزه تدوين و روش كار نويسنده اشاره شده است. مبانى تفسيرى، در مواردى سبب اختلاف رويكرد مفسران و روش تفسيرى و حتى گرايش تفسيرى آنان با ديگران شده، ديدگاه و روش آنان به چگونگى تفسير قرآن را شكل داده است. به نظر مى‌رسد اين امر، در مورد نويسنده حاضر، صادق است؛ زيرا او تفسيرى متفاوت ارائه داده كه بنابراین، اهميت تبيين مبانى تفسيرى او ضرورى مى‌نمايد. اين مبانى عبارتند از: الف) به ترتيب نزول بودن تفسير: آنچه اثر حاضر را از ديگر تفاسير ممتاز مى‌كند، تفسير آيات طبق ترتيب نزول آن است؛ به اين صورت كه ابتدا سوره حمد، سپس سوره علق و پس از آن قلم و بعد مزمل را تفسير مى‌كند و به همين ترتيب، تفسير سور را تا پایان سور مكى ادامه مى‌دهد. پس از آن تفسير سوره‌هاى مدنى را با تفسير سوره بقره آغاز مى‌كند تا به آخرين سوره مدنى قرآن؛ يعنى نصر مى‌رسد. او تفسير قرآن با اين روش را بهترين روش در فهم قرآن و خدمت به آن دانسته و معتقد است با اين روش، پيگيرى سيره نبوى به‌صورت زمانى ممكن مى‌شود؛ همان‌طوركه پيگيرى دوره‌هاى نزول و مراحل آن به‌صورتى واضح‌تر و دقيق‌تر ممكن مى‌شود و اين امر، قارى قرآن را در جو نزول قرآن و ظرف مكانى و زمانى و مناسبات و غايت و مفاهيم آن قرار مى‌دهد و حكمت آيات الهى براى او آشكار مى‌شود. مفسر، كتب مختلفى را كه در آن، ترتيب سور بر حسب نزول آمده است، بررسى كرده، در هر كتاب، ترتيبى خاص و متفاوت از ترتيب ديگران يافته است، مانند ترتيب‌هاى چهارگانه‌اى كه در «اتقان» سيوطى يا تفسير «خازن» يا «مجمع البيان» آمده يا ترتيبى كه در مصحف قدروغلى در رأس هر سوره اشاره شده است. دروزه پس از بحث پيرامون ترتيب متداول مصحف و جواز تخطى از آن، در پایان به اين نتيجه مى‌رسد كه امكان تعيين ترتيب صحيح همه سور بر حسب نزول وجود ندارد، اما اين به آن معنى نيست كه ترتيب‌هاى مستند به روايات قديم يا منسوب به صحابه و تابعين، كلا غلط و غير قابل اعتماد هستند؛ زيرا مثلاًسياق و مضامين قسمت اعظم سور مكى نشان مى‌دهد كه نزول اين سوره‌ها يكباره است و اين ترتيب‌هاى گوناگون نيز در ترتيب اكثر سوره‌ها متفقند. در نتيجه فى‌الجمله مى‌توان در بسيارى از سور، به ترتيبى كه از گذشته نقل شده، اعتماد كرد. وى پس از بررسى ترتيب‌ها، ترتيبى كه در مصحف قدروغلى (چاپ‌شده توسط وزارت كشور مصر) مى‌باشد، برگزيده است. در آغاز هريك از سور اين مصحف - كه طبيعتا چينش سوره‌هايش به ترتيب مصحف عثمانى است - به ترتيب نزول آن نيز اشاره شده و همان‌طوركه خطاط آن مصحف، اشاره كرده، اين ترتيب تحث اشراف گروهى از اهل علم بررسى و تحقيق علمى شده است. ب) عرفى بودن زبان قرآن: مفسر، معتقد است مفردات، اصطلاحات و تركيبات قرآن بر مبناى لغت و فرهنگ مردم عصر نزول در حجاز است و طبعا مردم آن زمان و مكان، مفاهيم قرآن را بدون هيچ تكلفى مى‌فهميده‌اند و لسان و لغت قرآن براى مخاطبان آنان كه عرب عصر نزول بوده‌اند، واضح و مفهوم بوده است. او براى اين عقيده، شواهد و دلايلى دارد كه به‌طور خلاصه، به آن اشاره مى‌شود: - آياتى كه لسان قرآن را عربى مبين مى‌داند. - آياتى كه به تدبير در قرآن امر مى‌كند. - آياتى كه سؤالات مردم آن عصر را مطرح كرده، پاسخ مى‌گويد. - آيات تهديد و تكذيب و وعظ و احكام و اخلاق. - مأمور بودن پيامبر(ص) به تبليغ قرآن براى همه طبقات. - آياتى كه قرآن را هادى مردم معرفى كرده و به تبعيت از آن امر مى‌كند. - معجزه بودن قرآن در فصاحت و بلاغت. - آياتى كه به جارى شدن اشك‌ها و به سجده افتادن سامعين قرآن اشاره مى‌كند. به عقيده دروزه، لازمه منطقى همه اين دلايل آن است كه لسان و لغت قرآن براى عرب عصر نزول كه مخاطب خاص قرآن بوده است، قابل فهم و درك باشد. از طرفى لغت، اصطلاحات و مفاهيم قرآن براى مخاطبانى با فهم متوسط و حتى عرب بدوى و عرب‌زبانان غير اصيل مقيم حجاز يا كسانى كه از بلاد مجاور به حجاز وارد شده بودند، نيز مغلق و غامض نبوده است. ج) روش تفسير قرآن به قرآن: از نظر دروزه، خود قرآن مطمئن‌ترين منبع براى فهم آن است. او در مقدمه تفسيرش در مبحث «فهم القرآن من القرآن» به مبناى تفسيرى اشاره كرده و معتقد است كه مطمئن‌ترين و محكم‌ترين و بهترين وسيله براى فهم قرآن و دلالت‌ها و تلقين‌هاى آن، بلكه ظروف و مناسبات نزول آن، تفسير بعض قرآن با بعض ديگر و عطف و ربط بعضى از قرآن به بعضى ديگر است. البته اين در صورتى است كه اين امر از لحاظ لغت يا معنى يا مناسبت يا سبک يا حكم يا... ممكن باشد. او بر اين باور است كه آيات قرآن، همانند زنجيره‌اى به‌هم‌پيوسته‌اند كه هر بخش از آن با بخش ديگر، اتصالى تام دارد و اين سلسله، ادوار سيره نبوى را در دو عهد مكى و مدنى به تصوير مى‌كشد؛ بنابراین، شأن عبارات، جملات، احكام و مواعظ آن، چنان است كه هر بخش از آيات، مفسر بخشى ديگر باشد. او براى اين روش، فوايدى را ذكر كرده است كه عبارتند از: تفسير قرآن به قرآن، انسان را از نظرات گوناگون تفسيرى، تكلف و تخمين، بى‌نياز مى‌كند و مثل حائلى ميان او و تعارضات تفسيرى و اشكالات لغوى و غير لغوى قرار مى‌گيرد. اين تفسير در بسيارى موارد باعث مى‌شود كه مفسر، قول قوى از ضعيف و صحيح از باطل را ميان روايات يا مناسبات نزول و اسباب آن، تمييز دهد. شناخت آيات ناسخ و منسوخ و تبيين صورت‌هاى متنوع تطور سير دعوت نبوى و تشريع قرآنى، يكى ديگر از فوايد اين گونه تفسير است؛ مثلاًآيات 15 و 16 سوره نساء، به جريمه زنا و نصاب شهود ثبوت آن اشاره مى‌كند، ولى حد آن را تعيين نمى‌كند و به نگه‌داشتن زنان در خانه و اذيت آن‌ها اكتفا مى‌كند. اما در آيه 2 سوره نور، حد زانى را تعيين مى‌كند. دروزه، معتقد است كه ملاحظه آيات سوره نساء و نور در كنار يكديگر، نشان مى‌دهد كه آيات سوره نساء قبل از آيات سوره نور نازل شده است و آيات سوره نور، به‌عنوان آيات محكم، در مقابل آيات سوره نساء قرار مى‌گيرد. همچنين، ملاحظه اين ترتيب، گوياى تطور تشريع قرآنى است. فهرست مطالب هر جلد در انتهاى همان جلد و فهرست محتويات تمام مجلدات به همراه فهرست «احاديث و اقوال»، «فقه»، «اعلام»، «شعوب»، «قبايل و طوايف»، «اماكن»، «اصنام»، «ايام، غزوات و وقايع»، «شعر» و «كتب مذكور در متن»، در انتهاى جلد دهم آمده است. در پاورقى‌ها، به ذكر منابع و توضيح و تبيين برخى از كلمات و عبارات متن پرداخته شده است. جلد پنجم به تفسیر سوره‌های احقاف، ذاریات، غاشیه، کهف، نحل، نوح، ابراهیم، انبیاء، مؤمنون، سجده، طور، ملک، حاقه، معارج، نبأ، نازعات، انفطار، انشقاق، روم، عنکبوت، مطففین و رعد به ترتیب نزول سوره‌ها می‌پردازد.
تفسير القرآن العظیم المجلد 1
نویسنده:
محمد بن حسن ابن فورك؛ گردآورنده: علال عبدالقادر بندویش؛ ناظر: غالب بن محمد حامضي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تفسیر القرآن العظیم المجلد 6
نویسنده:
إسماعیل بن عمر ابن کثير دمشقي؛ محقق: سامی بن محمد سلامه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
چکیده :
تفسير القرآن العظيم تأليف عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير دمشقى (متوفى 774ق) مشهور به ابن كثير، از جمله تفاسير اهل‌سنت است كه مورد اعتناى مفسرين پس از خود قرار گرفته است. ابن كثير در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مى‌كند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مى‌كند و ادامه مى‌دهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را به‌خاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبه‌هاى دنيوى نكوهش كرده است. آنگاه مى‌گويد: كه بر ماست كه از اين انذارها به‌خود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سخت‌كوشى را پيشه سازیم. بدينسان ابن كثير، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- به‌عنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مى‌كند. تفسير ابن كثير جلوه‌اى روشن از تفسير نقلى يا تفسير آيات به ظواهر آيات و اقوال پيامبر(ص) و صحابيان است. ابن كثير، پس از آنچه كه به عنوان انگيزه نگارش تفسيرش ياد شد سئوالى مطرح مى‌كند، كه اگر بپرسند نيكوترين روش تفسيرى كدام است؟! جواب اين است كه صحيح‌ترين و استوارترين روش تفسيرى آن است كه آيات به آيات قرآن تفسير شود؛ چون اجمال برخى از آيات در مواضع ديگر به تفصيل تبيين شده است. و اگر با اين روش ره بجائى نسپردى و در تفسير آيات ناتوان گشتى براى تبيين آيات به سنّت مراجعه كن، كه سنت، مبيّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبيين قرآن، در قرآن و سنّت چيزى نيافتى كه چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه كن؛ چون آنان در جوّ نزول آيات بوده‌اند و از قرائن و چگونگى‌هاى عرضه آيات آگاهند. مفسر در ابتدا در ضمن مقدمه‌اى مفصّل، درباره تفسير و چگونگى تفسيرپذيرى قرآن، منابع تفسيرى و... سخن گفته و سپس وارد تفسير سوره‌ها مى‌شود. ابن كثير، در آغاز تفسير سوره‌ها در ضمن فصلى از جايگاه سوره در ميان سور قرآن و فضيلت قرائت آن، سخن مى‌گويد و روايات وارد شده در اين زمينه را مى‌آورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مى‌كند و اخبار مربوط به اين مطلب را ياد مى‌كند. رواياتى كه به‌طور كلّى نشانگر محتواى سوره يا مطالب عام درباره سوره باشند نيز، در همين قسمت مى‌آيد. آنگاه يك يا چند آيه را آورده به تفسير آنها بر اساس روشى كه آورديم مى‌پردازد، و در تبيين واژه‌ها و تشريح معانى ريشه‌اى كلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مى‌جويد، و در توضيح و تفسير آيات، به اقوال مفسّران نيز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مى‌يازد. در جلد ششم به تفسیر سوره‌های نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر و یس پرداخته شده است.
نهج البيان عن كشف معاني القرآن المجلد 4
نویسنده:
محمد بن حسن شيباني؛ محقق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: الهادی,
چکیده :
نهج البيان عن كشف معاني القرآن، اثر محمد بن حسن شيبانى و به زبان عربى است. اين كتاب، توسط آقاى حسين درگاهى تحقيق شده است. مؤلف در مقدمه كتاب، نام خود را متذكر نشده كه اين خود موجب گرديده است عده‌اى در مورد نام وى اختلاف نمايند. حاجى نورى در خاتمه «مستدرك الوسائل» و در «دارالسلام» و سيد حسن صدر در «تأسيس الشيعة» از مؤلف به‌عنوان محمد بن حسن شيبانى استاد شيخ مفيد محمد بن محمد بن نعمان (م: 413ق) كه ساكن مصر بوده، نام برده‌اند. اين نسب را مرقومه پشت برگ اول نسخه كتابخانه مركزى تأييد مى‌كند. از مقدمه نسخه چنين برمى‌آيد كه مؤلف شيعه اماميه بوده و در مواردى از تبيان شيخ طوسى(م: 460ق) نقل نموده است. ولى صرف نظر از اينكه مؤلف، كتاب خود را به كتابخانه «المستنصرية» عباسى - و يا فاطمى - اهدا و از خلفاى راشدين و بنى العباس به نيكى ياد نموده است، به لحاظ اينكه وى در موارد زيادى از تبيان شيخ طوسى كه شاگرد شيخ مفيد بوده، نقل مى‌نمايد، در انتساب اين كتاب به مؤلف واقعى آن ايجاد شك و ترديد شده است، به‌نحوى كه صاحب «الذريعة» بيان داشته كه مؤلف «نهج البيان عن كشف معاني القرآن»، استاد شيخ مفيد نبوده و ظاهرا با «الكشف و البيان» ثعالبى اشتباه شده است. كتاب در 5 جلد تنظيم شده است. مؤلف در هر سوره، نخست به ذكر نام آن، مكى يا مدنى يا مورد اختلاف بودن آن و تعداد آيات آن مى‌پردازد (آيات سوره بقره را 290 مى‌داند؛ امّا در شمارش، همان 286 را رقم زده است)؛ سپس به ذكر فضل سوره (در بعضى موارد) با نقل روايت مى‌پردازد. به وجه تسميه سوره و نام‌هاى ديگر آن اشاره داشته، اقوال مختلف را ذكر مى‌نمايد. پس از آن به تفسير فرازهاى مختلف آيات مى‌پردازد، در اين بخش، ابتدا لغات، معانى و در برخى موارد، اشتقاق آنها را بازگو مى‌نمايد و در مرحله بعد به شرح آنها به‌طور مستقل يا به نقل از مفسرين و يا با ذكر روايت، پرداخته و با بيان نام افراد، منقولات خود را منتسب مى‌نمايد. درباره محتوا و ويژگى‌هاى اين اثر، توجه به نكات زير مفيد است: * مؤلف در اين تفسير ابن عباس را مى‌ستايد و بسيار از تفسير او مى‌آورد و گويا مى‌خواهد از مستنصر دلى به دست بياورد؛ چنان‌كه درباره عباسيان مى‌گويد: «الخلفاء الراشدين من بني العباس «سقى الله ضريحه و ضرايحهم صوب الرضوان» و در همين جاست كه از «مؤيد بن المتوكل» ياد مى‌كند. چنين گمان مى‌رود كه اين تفسير براى مستنصر خليفه عباسى (623-640ق) نوشته شده است، نه مستنصر فاطمى؛ زيرا كسى كه براى چنين خليفه‌اى تفسير مى‌نويسد هرگز عباسيان را نمى‌ستايد. * مفسر در مقدمه تفسير مى‌نويسد: در دوران جوانى، زمانى كه نشاط علمى بيشترى داشتم، در ذهنم خلجان مى‌كرد كه اى كاش بخشى از معانى، اسباب النزول و غريب قرآن را جمع‌آورى مى‌نمودم. در مباحث دوستانه با علما، وقتى اين امر مطرح شد، مرا تشويق به آن نمودند، بدين ترتيب تحقيق آن را آغاز كردم. * اقوال بسيارى از مفسرين را مطالعه كردم و مشاهده نمودم كه اختلاف فراوانى در آنها وجود دارد كه سبب تحير افراد و تباين اقوال مى‌گردد و نيز منشأ اختلاف، تفسير به رأى و نظر و مذهب خود بود؛ منتهى در نهايت آن را به صحابى يا تابعى نسبت مى‌دادند. تصميم گرفتم تفسيرى بنويسم كه موارد اختلاف را كنار گذاشته و مطالبى كه داراى فايده‌اى براى علما و خوانندگان قرآن بود، انتخاب نموده و روايات اهل‌بيت(ع) را بر آنها افزودم. * اين اثر، تفسيرى ادبى، مأثور، موجز و استوار مى‌باشد. همچنين به ذكر پاره‌اى از موارد ناسخ و منسوخ، احكام و عبادات شرعيه، اسباب النزول و سخنان لغويان پرداخته است. مؤلف از بسيار پرداختن به مباحث دستورى و قرائات و نيز بواطن و اسرار پرهيز كرده و بنا را بر اختصار و اقتصار گذارده است. هدف او تفسير كل قرآن بوده، امّا به تفسير شمارى از آيات نپرداخته؛ زيرا معتقد است، معناى آنها از ظاهرشان دانسته مى‌شود. * چندان از كلبى نقل مى‌كند كه گمان مى‌رود تفسيرش را در اختيار داشته است. از شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى با احترام نام برده و بسيار از «تبيان» سود جسته است. از كلينى، رمانى، جبّائى، طبرى، زجاج، صاحب‌النظم، عبدالغنى، حلبى، قتيبى، فرّاء، جعدى، ابراهيم بن محلز، ابن انبارى، كتاب الزاهر و كتاب التخليص ياد شده است. گذشته از لغويان و نحويان و مفسران قديم كه بسيار از سخنان آنها در اين تفسير آمده است، از منابع روايى او كافى، اختصاص، معاني الأخبار، علل الشرايع، تفسير امام حسن عسكرى(ع)، تفسير قمى، عيون الأخبار و... مى‌باشد. * به‌گونه مستقيم از مجاهد، مقاتل، قتاده، عكرمه، وهب، ابوعبيده و سدّى اقوال را نقل مى‌كند. در تبيين معانى لغوى از اشعار عرب نيز استفاده مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص86، در معناى «الصلاة»، آيه 3، سوره بقره). * شرح فرازهاى آيات را گاهى با كمك گرفتن از آيات ديگر و يا روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) پى مى‌گيرد (مثلا ر.ک: ج1، ص87، آيه 3، سوره بقره و صفحه 89). بيان معانى ديگر الفاظ مشترك را در قرآن از نظر دور نداشته، هريك را با مورد خود مشخص مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص87). * مفسر در مقدمه خود مى‌نويسد: بناى خود را بر دورى از ذكر اقوال مختلف و متفاوت مفسران نهاده است؛ اما بااين‌حال خود، ناچار از ذكر اقوال مى‌گردد (مثلا ر.ک: آيه 224 سوره بقره، ج1، ص297). مفسر اسباب النزول را نيز از موضحات آيات دانسته و با نقل آن‌ها مطلب خود را تكميل مى‌نمايد (مثلا ر.ک: ج1، ص241، آيه 178 سوره بقره). * مفسر در دو مقدمه مباحثى را مطرح كرده‌اند: در مقدمه اول، انگيزه تأليف، كليات روش تفسيرى، ضرورت استفاده از روايات پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تفسير را بازگو مى‌نمايد و در مقدمه‌اى ديگر، طى چند فصل، بحث‌هاى مختلفى را مطرح كرده است، از جمله: كتب انبياى گذشته و تعداد آنها، رواياتى راجع به تعداد آيات، سور و كلمات قرآن، بحثى در سبعة احرف، اشتقاق قرآن و معناى آن، ما يشتمل عليه القرآن، ذكر برخى حقايق قرآن، مانند: حقيقت امر، نهى، نسخ، محكم، متشابه، ضلال، هدى، ختم، تقدير، كفر، جعل، قضا، مطلق، مجمل، عام، خاص، فتنه، مقيد، حقيقت، مجاز و... جلد چهارم به تفسیر سوره‌های مؤمنون، نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، غافر، فصلت، شوری، زخرف و دخان می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 54