جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8945
عقل مجرد از دیـدگاه ابـوعلی سـینا و شـیخ شـهاب الدین سهروردی
نویسنده:
معصومه سالارکیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
مقایسه عالم مثال شیخ شهاب‌الدین سهروردی و حکیم صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
محسن شیرمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عالم مثال یا عالم برزخ یکی از عوالم موجود در هستی است که از زمان افلاطون تا به اکنون در مورد آن به بحث و اثبات و استدلال پرداخته‌اند. جناب حکیم سهروردی از جمله کسانی است که برای اثبات مستقل این عالم به استدلال پرداخته و چهار دلیل بر وجود عالم مثال اقامه می‌کند و آنرا توضیح می‌دهد. اما مکتب مشاء به دو دلیل منکر عالم مثال بوده که بعدها جناب صدرالمتألهین به جواب آنها پرداخته است. مکتب حکمت متعالیه که از دو چشمه فلسفه و عرفان سرچشمه گرفته است. و این دو مکتب یعنی فلسفه پس از سهروردی و عرفان پس از ابن عربی نیز به وجود عالم مثال اذعان داشته‌اند هر چند عرفا مهمترین دلیل خویش بر وجود آنرا کشف و شهود می‌دانند،ملاّصدرا در نهایت قوّت و شدّت با شهود عرفا و دلائل فلاسفه به تبیین عالم مثال پرداخته است و علاوه بر پذیرش چهار دلیل شیخ اشراق خود نیز سه دلیل بر آنها افزوده است . و کمبودهایی و نقائصی که در کار سهروردی بوده برطرف ساخته است. ولی در راستای توضیح و تبیین عالم مثال با شیخ اشراق اختلافاتی نیز دارد که مهمترین اختلاف آندو در بحث تجرد قوه خیال و تقسیم عالم مثال به منفصل و متصل می‌باشد که شیخ اشراق به تبعیّت از فلسفه مشاء قائل به مادّی بودنقوه خیال می‌باشد. و عالم مثال را تنها با عالم مثال منفصل تبیین می‌کند ولی صدرالمتألهین تجرّد برزخی قوه خیال را به اثبات می‌رساند . و عالم مثال را همانند عرفا به دو قسم ، متصل و منفصل تقسیم می‌نماید. و آنرا در دو قوس نزول و صعود به بحث می‌گذارد. و با تجرد قوه خیال و اثبات قوس صعودی برزخ، معاد جسمانی را به نحو احسن به تصویر می‌کشد. و آنچه را که شرع در تثبیت معاد جسمانی و روحانی فرموده را با بیاناستوار خود اثبات می‌کند.
نور از دیدگاه امام محمد غزالی و شیخ شهاب الدین سهروردی
نویسنده:
سیمین بیرانوندی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر آن است که مفاهیم و جلوه های گوناگون معرفت شناسی و هستی شناسی نور را در آثار سهروردی با مباحث و مفاهیمی که غزالی درباره نور بیان کرده مورد بررسی قرار دهد و تأثیر پذیری سهروردی از غزالی را در این مبحث بیان کند. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش کوشش شده است که ابتدا به زندگینامه و آثار این دو متفکرکه گویای افکار آنان می باشد پرداخته شود و درادامه دیدگاه های مطرح شده ی متناسب با موضوع مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه کار نشان می دهد که غزالی در مهمترین اثر خود، مشکاه الانوار به بیان و تفسیر آیه نور می پردازد. نور و مراتب آن را با استناد به آیات و احادیث و روایات بیان می کند. در آثاردیگر خود بخصوص در احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت، موانع و حجاب هایی که مانع روًیت نور حقیقی می گردد و همچنین مراحل سیر و سلوک را مورد توجه قرار داده است.نور در فلسفه ذوقی و نظام اندیشه ای خاص سهروردی نیز نقش بنیادی و محوری داشته و آنچه را که غزالی به دلایل مختلف نتوانسته به پایان برساند، سهروردی به گونه ای رساتر مورد بسط قرار داده است. در آثار سهروردی نیز الهام گرفتن از آیات و احادیث مشهود است. آیاتی که به نور خدا در وجود انسان های خاص و همچنین آیاتی که به ارزش های معرفت شناسی نور، هدایتِ انسان به صراط مستقیم الهی اشاره دارند، قابل توجه است.
بررسی تطبیقی منابع و ماخذ گنوسی مثنوی مولوی
نویسنده:
نوری سادات شاهنگیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
جریان تصوف در اسلام با زهد و پارسایی آغاز شد و سپس در گذر زمان با بهره گیری از منابع اسلامی و غیر اسلامی رشد کرد و به پختگی و کمال رسید.مهمترین منابع بیگانه (غیر اسلامی) که برتصوف تأثیر نهاده ، عبارتند از : مسیحیت ، دین هندویی و بودایی ، حکمت نو افلاطونی، تعالیم گنوسی و مانویت، فلسفه ایرانی مثنوی مولوی همچون آینه ای این تأثیرات را منعکس می سازد . از جمله رد پای اندیشه های گنوسی را در باره تقابل دو عالم ، جسم و روح ، جهل و معرفت می توان در مثنوی یافت.این در حالی است که جهان بینی توحیدی مولانا با دیدگاههای دوآلیستی گنوسی تفاوتی آشکار دارد. دو عالم علوی روحانی و سفلی مادی ( جسمانی) با یکدیگر در تقابل بوده و ویژگیهای آنها کاملاً مخالف و در تضاد با یکدیگر است. عالم مادی چون زندانی وسیع یا مانند گودالی عمیق است،همآنجا که صحنه حیا ت انسان است.انسان ترکیبی از جسم، نفس و روح است. جسم انسان بخشی از عالم مادی است و منشأ این جهانی دارد ؛ در حالیکه روح جوهری الهی دارد و از عالمی ورای عالم مادی به این جهان در افتاده است.همانگونه که در عالم کبیر مادی ، انسان محبوس گردیده است؛ در عالم صغیر نیز روح در اسارت جسم و نفس است. در این حال روح (جان) از اصل و سر چشمه خود بسیار دور افتاده ودر این دنیا غرق در تمایلات جسمانی و نفسانی ، در حالت جهل و بی خبری به سر می برد. بیداری و رهایی روح از طریق معرفت امکان پذیر است، معرفتی در باره خداوند متعال ، در باره خویشتن و اصل الهی خود واینکه اکنون در جهان چه وضعیتی به سر می برد. آن دانشی که انسان را به عالم بالا بر می کشاند ، نه دانشهای ظاهری است ؛ بلکه این نوع علوم راهی به جهان حق و حقیقت ندارد. آن معرفتی کشفی و شهودی است که با کمک یک منجی الهی و از راه ریاضت و زهد می توان به آن دست یافت. روح می تواند از این طریق صعود کرده ، به عالم ماوراء رسد و با اصل الهی خویش وحدتی دوباره حاصل نماید
بررسی تطبیقی اندیشه های مولوی و مایستر اکهارت
نویسنده:
معصومه میرزایی عقیل آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این نوشتار طی بیست فصل به بررسی تطبیقی نظرات آراء و اندیشه های دو بزرگ مرد یعنی حضرت مولانا جلال الدین رومی و مایستر اکهارت عارف نامدار آلمانی می پردازد و آن مشتمل است بر برخی مباحث برانگیز در قلمرو عرفان. هدف از انتخاب این موضوع یافتن این مطلب بود که آیا عرفان می تواند وجه مشترکی میان همه ادیان ایجاد کند؟ برای یافتن این موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شد و سعی بر این بود که حتی المقدور از کتب مرجع استفاده شود. حاصل این شد که عرفا از هر دیار و فرقه و دینی که باشند زبان مشترکی دارند و شاید بتوان از این نقطه مشترک در جهت گفت و گوی ادیان برای رسیدن به موانعی واحد استفاده کرد.
مقایسه علم حضوری از دیدگاه شیخ شهاب الدین سهروردی و صدر المتالهین شیرازی
نویسنده:
اسکندر میرزاده کوهشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
ادراک عقلی از منظر ملاصدرا و مولوی
نویسنده:
شهره مهرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت و معرفت همواره در فلسفة ملاصدرا به عنوان یکی از مسائل کلیدی نظام فلسفی او مطرح بوده است که با ابزارهای گوناگون می توان به آن دست یافت، از جمله: عقل و ادراک عقلی، تأمل درونی و علم حضوری، کشف و شهود، و وحی است. به اعتقاد ملاصدرا عقل استدلالی، امتداد عقل شهودی و وحی است و با فرض امتداد در یک امر نمی تواند اجزاء آن را جدا و منفصل از یکدیگر دانست، بر این اساس ادراک عقلی اشراقی نیز در امتداد ادراک عقلی تجربی وی می باشد. در این تحقیق سعی شده که دو دیدگاه ملاصدرا و مولانا راجع به عقل و ادراک عقلی بررسی و تحلیل گردد، و تفاوت بینش فیلسوف با عارف در باب عقل، روشن شود. در این خصوص بحث وجودشناسی و ماهیت شناسی که نقش اساسی در باب شناخت را دارد نیز مدّ نظر قرار داده ایم. مولانا و ملا صدرا هنگام تمجید از عقل و استدلال، رویکرد وجودشناسی داشته و هنگام مذمت از آن، رویکرد ماهیت شناسی که ناظر به خصوصیت و ویژگیهای ظاهری عقل می باشد ، نظر داشته اند . ماهیت حدّ و مرز است و همواره با کمیت ها و کیفیتها و سایر مقولات محدود مادی سرو کار دارد. نتایجی که ناظر به فرضیه های تحقیق است عبارتند از: 1- ملاصدرا و مولانا عقل را یک حقیقت واحد می دانند که مرتبی نخست آن عقل کل و نازل آن عقل انسانی است و این حقیقت واحد، بر صادر اول، ملائکه، عالم عقول، عقل انسانی، محصول ادراک و غیره حمل می شود. 2- عقل کلی مورد نظر مولوی در سرود هایش، بر صادر اول، روح؛ اعظم ملائکه ، جبرئیل امین، عقل انبیاء و اولیاء ، نور محمدی، و ... اطلاق می شود. 3- نسبت عقل و قلب در عرفان، فلسفه، روایات و قرآن نسبت ظاهر و باطن است که با ظاهر آن استدلال می کنیم و به وسیلی باطن، آنچه مستدل شده است را شهود می کنیم و یا بر عکس، شهودات قلبی را عقلی و مستدل می نمائیم. در این پژوهش از روش گرد آوری اطلاعات و روش کتابخانه ای که بوسیلی متن خوانی و فیش برداری به تحلیل و توصیف محتوا پرداخته می شود، استفاده کرده ایم.
پارادوکس کرول از منظر ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر
نویسنده:
مهدی عظیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : دانشگاه قم ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پارادوکس کَرول بنیادی‌ترین مفهوم منطق، یعنی مفهوم استنتاج را به چالش می‌کشد و چنین می‌نمایاند که در هیچ استنتاجی نمی‌توان از مقدّمات به نتیجه رسید. مقاله‌ی پیش رو این پارادوکس را بر سه اندیشمند بزرگ، ویتگنشتاین، ابن‌سینا، و خواجه نصیر، عرضه می‌کند و می‌کوشد تا راه‌حلّی را از سخنان آنان فرا چنگ آورد. ویتگنشتاین از یک وضع مقدّم «بیان‌ناپذیر» ولی «نشان‌دادنی» در همه‌ی استنتاج‌ها سخن می‌گوید که سرانجام به تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» می‌انجامد. ابن‌سینا نیز اصول منطقی را «مکیال» می‌داند نه «مادّه»، که این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می‌راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان‌ناپذیرِ نشان‌دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می‌شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است. این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می‌راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان‌ناپذیرِ نشان‌دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می‌شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 176
تحول وجودی معرفت شناختی نفس بر اساس عقل فعال ملاصدرا و مقایسه آن با مفهوم مطلق هگل
نویسنده:
عبدالرضا صفری، امراله معین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صرف نظر از وجود نفسی ، ملاصدرا با معرفی وجود أنفسی یا وجود رابطی عقل فعال در اشراق الثالث شاهد سوم از مشهد سوم کتاب الشواهد الربوبیه چشم انداز نوینی در نظرگاه صیرورت نفس پدید آورد. او نشان می دهد که گرچه وجود فی نفسه عقل فعال عین وجود آن برای نفس است و لذا شأنی از شئون آن است اما غایت و کمال نفس نیز به شمار می آید. از این لحاظ او تلاش می کند تأثیر و انفعال نفس از وجود أنفسی عقل فعال و سرانجام اتصال و بلکه اتحاد نفس با آن را توجیه کند. بر این اساس عقل فعال هم فاعل وجود نفس است هم غایت آن. هگل نیز بر اساس مفهوم مطلق نشان می دهد که «مطلق» ماهیت یکسانی با سوژه دارد، لذا این طبیعت «سوژه» است و غایت سوژه تبدیل شدن به مطلق و مطلق شدن است . گویی مطلق نیز شأنی از شئون سوژه است. « نفس» ، در نتیجه به صورت معقول خود خوداندیش یعنی« روح» و خودآگاهی محض تبدیل می شود و به تعبیر دقیق تر با آن اتحاد می یابد . به این سان در این تحول ، سبب و غایت ، هویت واحدی دارند : مطلق، خودش را از رهگذر اندیشیدن به خود ( خودآگاهی ) می آفریند تا در فرآیندی زمانمند ، روح گردد . هدف مقاله حاضر آن است که پس از تحلیل و تطبیق این دو نظرگاه نشان دهد که به رغم تفاوتها ، این دو با استفاده از مفهوم خودآگاهی ، دگرگونی شناختی نفس را تبیین می کند.
صفحات :
از صفحه 139 تا 162
مقایسه آراء غزالی و ابن‌رشد پیرامون رابطه فلسفه و دین (عقل و وحی)
نویسنده:
عبدالله نیک سیرت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه سعی شده تا به تطبیق و مقایسه دیدگاه دو اندیشمند و متفکر بزرگ اسلامی، یعنی ابوحامد غزالی و ابوالولید ابن‌رشد در خصوص رابطه فلسفه و دین (عقل و وحی) پرداخته شود. تلاش ما بر آن بوده که این مقارنه و مقایسه، به دور از هرگونه پیشداوری و تعصب انجام گیرد. جان کلام اندیشه غزالی این بود که علم و فلسفه حدود خاصی دارند، لذا اعتقاد و ایمان دینی را نمی‌توان با استدلال علمی و فلسفی فهمید، اگر هم چنین کنیم این ایمان علم‌زده و عقل زده است و کاری از پیش نمی‌برد جز اینکه بر شک و حیرت می‌افزاید. از طرف دیگر، ابن‌رشد معتقد بود که نظر برهانی در موجودات و جهان هستی حق است و شریعت بدان دستور داده، لذا هرگز به مخالفت با آنچه در شرع آمده، منجر نمی‌گردد، زیرا حق با حق معاوضه ندارد بلکه هماره موافق با آن است و بدان شهادت می‌دهد. بدینطریق ابن‌رشد اثبات میکند که دین طالب نظر عقلی است و نظر عقلی همان فلسفه است .
  • تعداد رکورد ها : 8945