جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4212
بررسی نقش عقایددرسرنوشت ونجات اخروی انسان ازمنظرعلامه طباطبایی وابن عاشور
نویسنده:
پدیدآور: نرگس خدمتگذار استاد راهنما: عباس اسماعیلی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقاید در کنار احکام و اخلاق از ارکان اساسی معارف اسلامی محسوب می شود. از دیدگاه دانشمندان اسلامی نیز از مهمترین و تعیین کننده ترین حالات بشری و زیربنای تفکرات انسانها شمرده شده است به طوری که می توان گفت پایه تمام جهت گیری های او در زندگی دنیا و آخرت است. از سوی دیگر نجات اخروی و سرنوشت ابدی انسان نیز از دغدغه های همیشگی انسان بوده است. زیرا از نظر اسلام اعمال انسان با معیار عقاید او ارزیابی و پذیرفته می‌شود و نخستین چیزی که در بازجویی‌های پس از مرگ از انسان سؤال می‌شود، عقاید اوست. این پژوهش در صدد است تا به صورت توصیفی و تحلیلی و با روش کتابخانه‌ای، با بررسی آیات قرآن و با تکیه بر آراء و نظرات تفسیری علامه طباطبایی و ابن عاشور نقش عقاید را در نجات و رسیدن به سعادت و یا شقاوت او بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که تمسک به کتاب الهی؛ مستند بودن به دلیل و برهان؛ منطبق بودن عقاید بر فطرت انسان؛ متکی بودن به عقل و استدلالهای عقلی؛ متکی بودن بر علم غیب از جمله ملاکهای شناخت عقاید درست از نادرست می‌باشد. همچنین ایمان به خدا و رسول خدا (ص)؛ ایمان به معاد، انجام اعمال صالح،اطاعت از خدا و رسول (ص)؛ رعایت تقوا؛ پای بندی به نماز؛زکات؛ تزکیه نفس؛ شفاعت؛ و نیکو کار بودن از جمله عوامل نجات اخروی محسوب می شوند. از موانع شناخت عقاید صحیح نیز می‌توان به عدم معرفت کامل نسبت به خدا، وجود امراض قلبی؛ مادی گرایی، باطل گرایی؛ظن و گمان؛رشک و حسادت؛ طمع ورزی، تقلید کورکورانه اشاره نمود. راهکارهای احیاء عقاید،از منظر آموزه های دین اسلام نیز عبارتند از؛ کسب معرفت نسبت به خدا و جهان هستی؛ بصیرت یافتن نسبت به عقاید صحیح، دست یابی به حکمت، اقتدا به اسوه حسنه؛ استفاده از موعظه حسنه، ارائه برهان ، مجادله نیکو.
معناورزی در قرآن کریم بر پایه روش «تعمیم»از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: زهرا کریمی استاد راهنما: احمد زارع زردینی استاد مشاور: سید محمد موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نزدیکترین دانش در مطالعات سنتی به آنچه امروزه نشانه شناسی گفته می شود علوم بلاغی است. و پیوند مطالعات قرآن شناسی با مطالعات علوم بلاغی در قرآن شناسی پیشینه ای کهن دارد و اینکه چگونه انجام این مطالعات بر قرآن به زایش و شکل گیری و تحول و توسعه دانش بلاغت منجر گردید. اما مطالعات«نشانه شناسی» که بستر و ریشه اش را در علوم بلاغی سنتی می توان باز جست امروزه در یک تحول دقیق و عمیق به نشانه شناسی (علم الدلاله) انجامیده است و دایره شمول نظریاتش نه تنها نشانه های زبانی که همه نظام های نشانه ای دیگر(همچون پوشاک، غذا و...) را در بر می گیرد. در بومی سازی این دانش در مطالعات قرآن شناسی می توان از مسیرها و روش های متفاوتی استفاده نمود. در پایان نامه پیش رو یکی از زیر شاخه ها یعنی موضوع تعمیم دنبال شده است.برای درک بهتر مفهوم تعمیم با رویکرد نشانه شناسی لازم است دریچه سخن را از دانش نشانه شناسی طراحی نمود.
رویکرد علامه طباطبایی به مسئله حقانیت و نجات در ادیان
نویسنده:
پدیدآور: امیرحسین نوبتی سندیانی استاد راهنما: قدرت‌الله قربانی استاد مشاور: سید شهاب الدین حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه بشریت با کثرت و تنوع حیرت انگیزادیان ومذاهب گوناگون روبرواست. ودنبال یافتن پاسخ این پرسش است که ازبین ادیان موجود درجهان کدام یک حق است؟ وکدام دین میتواند موهبت نجات را برای بشریت فراهم کند؟ این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی درخصوص حقانیت ادیان ومسئله نجات پرداخته وبا بررسی نظرات ایشان، تلاش دارد رویکرد متفاوتی را دراین موضوع ارائه نماید. علامه قائل است مسئله نجات و حق بودن، دو مقوله جدا ازیکدیگرند ونباید این دومقوله را با هم خلط کرد. ازبررسی آثار مختلف علّامه طباطبایی می توان استنباط نمود که وی با ارائه دیدگاهی نوین، بر این باوراست که ادیان الهی، غیرازاسلام، به نحوی هرچند فروتربهره‌هایی ازحقیقت دارند، به همین دلیل پیروان سایرادیان هم میتوانند، البته با شرایطی، اهل نجات و رستگاری باشند، اما دین اسلام به عنوان خاتم ادیان، کاملترین دین محسوب شده، از حقانیت کاملتری برخوردار است و نیزبه بهترین وجه می تواند پیروان خود را به فلاح و رستگاری نائل نماید. علامه طباطبایی درآثارخود بحث مستقلی درباره تنوع ادیان مطرح نکرده‌اند؛ اما دربرخی آیات مطالب دقیق وعمیقی را متذکر شده‌اند. علامه قائل به تکثر ادیان نیستند، همانطورکه درگذشته اشاره کردیم ایشان معتقد هستند که دینی که از سوی خدای متعال برای هدایت بشرنازل شده است یک دین بیش نیست وتمام ادیان آسمانی که بر انبیای مختلف تجلی یافته است درحقیقت، تجلیات همان حقیقت واحد هستند. از نظرایشان اساساً، ادیان اختلاف ذاتی ندارند بلکه اگراختلافی نیزهست، اختلافات غیرذاتی است و به جزئیات مربوط می‌شود. علامه طباطبایی با رویکردی نوین، با طرح مسئله وحدت ذاتی ادیان وحقیقت مشترک ادیان آسمانی، محل نزاع ومسئله را تغییر داده وهیچ گونه تعدد وکثرتی برای ادیان قائل نیست.ایشان همچنین درمسئله نجات پیروان ادیان، اولاً نجات را منحصردرپیروی ازدین حق، دین توحید که برخاسته از فطرت الهی انسان است، می داند. به عبارت دیگر، سعادت و نجات ازآن کسی است که به تمام انبیای الهی ایمان آورده وبه دین حق جامه عمل بپوشاند. وکسانیکه بنا به جهل قاصرانه خویش یا جبر زمانه، و بدون تقصیر، نتوانسته اند این مسیرهدایت را تا به انتها دنبال نمایند، به شرط آنکه همان مقدارازدین حق که دریافت نموده اند راعمل کنند، مشمول سعادت ونجات می داند.
بررسی مسئله مسئولیت اخلاقی و جبر طبیعی و اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی:سازگارگرایی یا ناسازگارگرایی
نویسنده:
پدیدآور: الناز شاکری استاد راهنما: فرشته ابوالحسنی نیارکی استاد مشاور: مهران رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم اخلاقی که از گذشته توجه فیلسوفان اخلاق را به خود معطوف کرده مسئله مسئولیت اخلاقی است.در طول تاریخ مباحث اخلاقی و مسائل فراوانی تحت عنوان معنای مسئولیت،شرایط آن،خصوصیات مکلف و ویژگی های سائل مطرح شده است.نکته قابل تامل و مهم این موضوع در آنجاست که به ارتباط آن با برخی مباحث فلسفی و کلامی و برخی علوم دیگر مثل علوم طبیعی توجه کنیم.این مسئله از طرفی با مباحثی از جمله اختیار و علیت و جبر توامان شده است .امروزبه دلیل رشد چشمگیری که در علوم جامعه شناسی،مردم شناسی و روان شناسی پدید امده مسئله مسئولیت اخلاقی انسان را به چالش های جدی فراخوانده و بر اهمیت آن می افزاید برخی از اندیشمندان علوم انسانی با رفتارهای انسان،هرکدام به نوعی اختیار و اراده آزاد را از انسان نفی کرده و اذعان می کنند که آدمی کمتر به عنوان فاعل های داری اختیار وآزاد به شمار می آیند اما آنچه که اغلب در مباحث مسئولیت به آن توجه می شود،اراده انسانی است زیرا در غیر این صورت پیامد چنین دیدگاهی نفی مسئولیت اخلاقی از آدمی می باشد.به همین دلیل بحث از اراده انسان و مسئولیت به شدت به هم وابسته است. نکته ای که برای ما در این مقاله حائز اهمیت است ارتباط بین اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی است؛و رویکردی که علامه طباطبایی راجع به این مساله دارد.مسئویت اخلاقی شامل وظایفی است که هر فرد برای رعایت حقوق دیگری برعهد دارد که این می تواند شامل خود فرد یا اشخاصی غیر فرد باشد. مسئولیت اخلاقی در بین فیلسوفان غربی از از اهمیت بسزایی برخوردار است آنها تلاش های بسیاری در این زمینه انجام دادند و برآن بودند که اختیار مهمترین زیربنای مسئولیت اخلاقی است و به منظور حل اختلاف بین اختیار و جبری بودن عالم دیدگاه های مختلفی را در پیش گرفتند که گروهی چنین رابطه ای را می پذیرند و گروهی دیگر آن را رد می کنند،هرکدام متناسب با دیدگاهایشان درجات مختلفی از اختیار را در انسان قائل شدند.88گروهی تسلیم این اختلاف شدند و دیدگاه ناسازگارگرایان را در پیش گرفتند و گروهی دیگر مختار بودن انسان را با جبرگرایی توام دانسته و دیدگاه سازگارگرایی را در پیش گرفتند،اما آنچه که جمع بیشتری به آن معترف هستند ضرورت پذیرش اراده آزاد برای پذیرش مسئولیت اخلاقی است.نگرش ناسازگارگرایی می تواند از سه منظر اختیار گرایی و جبرگرایی و ناسازگارگرایی سخت مورد مطالعه قرار گیرد. ایپیکوریان،کانت،آکمپیل و روبرت کن جز آن دسته اختیارگرایان هستند که در اختلاف بین جبرگرایی و اختیار،انسان را موجودی دارای اختیار تام در نظر گرفتند و هرگونه دیدگاه جبرگرایی در باب آن را نفی کردند.در مقابل افرادی مانند رواقیان و اسپینوزا که انسان را حاصل مواردی مانند حوادث گذشته محیط،وراثت،ژنتیک و... دانسته اند و چه بسا انسان را موجودی مجبور و اعمالش را نیز اجباری می دانند. در آثار غربی ذکر شده است که تا عصر مدرن گرایش بیشتر به سمت دیدگاه ناسازگارگرایی بوده است اما با عبور از عصر مدرن و با ورود هابز و هیوم به عالم فلسفه دیدگاه سازگارگرایی به طور جدی مطرح می شود و رشد می کند. جبر دو دسته است:1-جبرطبیعی 2-جبر مابعدالطبیعی جبرطبیعی خود به دو دسته طبیعی برون فردی مانند محیط،خانواده،معلم،... و طبیعی درون فردی مانند ژنتیک،وراثت و... تقسیم می شود. مساله ما بررسی مسئولیت اخلاقی در بستر مساله جبر و اختیار است و ما تلاش می کنیم علامه را با توجه به دیدگاه- های مختلف سازگارگرایی یا ناسازگارگرایی بررسی کنیم و بگوییم اگر علامه در این ادبیات قرار گیرد دیدگاهش چگونه است. ما پاسخ های علامه را در باب توجیه مسئولیت اختیاری با توجه به عوامل مختلف طبیعی مثل خانواده،ژنتیک،جنسیت،تغذیه... رصد می کنیم تا نشان دهیم علامه سازگارگرا است یا ناسازگارگرا و تبیین فلسفی ای از آن ارائه می دهیم. نوآوری این پژوهش در آنجاست که،این پژوهش برای اولین بار به طور مستقل به بررسی مساله مسئولیت اخلاقی با در نظر گرفتن تاثیر جبر طبیعی و اجتماعی،از دیدگاه علامه طباطلایی به عنوان فیلسوف مسلمان می پردازد تا نشان داده شود ایشان فیلسوفی سازگارگرا است یا ناسازگارگرا .هرچند که علامه آثار مستقلی در این باب ندارند اما می توان به طور پراکنده این مباحث را در آثار ایشان یافت.
مواقف آخرت از دیدگاه علامه طباطبایی در مقایسه با رویکرد ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: حمیدرضا حیدری استاد راهنما: مهدی ساعتچی استاد مشاور: سیدرضا قائمی رزکناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فیلسوفان مسلمان از ابتدا به تبیین فلسفی وعقلی آموزه‌های دینی اهتمام داشته‌اند.از جمله آموزه‌های مهم در سنّت اسلامی آموزه معاد هست.جزئیات مسئله معاد همچون چگونگی مواقف آخرت جزء مسائلی نیست که به صورت پیشادینی برای انسان روشن باشد؛ ولی تلاش برای فهم معقول آن پس از مواجهه با آموزهای دینی میسّر است. از جمله فیلسوفان مسلمانی که به این مهم اهتمام ورزیده‌اند می توان به ملاصدرا وعلامه طباطبایی اشاره کرد.ملاصدرا در آثار خودش به تفصیل به این مسئله پرداخته است، وپیش از این پژوهش هایی در تبیین نظریات وی انجام شده است. اما در تبیین دیدگاه‌های علامه طباطبایی در این زمینه، پژوهش جامع و درخوری صورت نگرفته است؛ از این رو جای پژوهشی که مستقلاً به دیدگاه‌های علامه طباطبایی بپردازد خالی است. از طرفی می دانیم که علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص سنّت حکمت متعالیه صدرایی شناخته می‌شود، با این حال وی هرگز اثری به سبک فلسفه صدرایی در بحث معاد تالیف نکرده است. از این رو بررسی دیدگاه‌های او در مقایسه با رویکرد ملاصدرا در این زمینه بایسته است. روش علامه طباطبایی در تبیین مواقف کاملاً مستند بر آیات وروایات است وبه ندرت به تاویلات فلسفی روی آورده است؛ به بیان روشن‌تر علامه طباطبایی بر خلاف ملاصدرا سعی داشته است که چارچوب کلی را از آیات وروایات گرفته وبعد در فهم و تبیین موقف اگر نیاز به تبیین وتاویل فاسفی بود ارائه دهد.
روش علامه طباطبایی در معناشناسی واژگان قرآن
نویسنده:
پدیدآور: رضیه فرسانی استاد راهنما: ریحانه سادات هاشمی (شهیدی) استاد مشاور: نفیسه شبیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معنا شناسی واژگان قرانی یکی از علومیست که همواره مدنظر دانش پژوهان و مفسران علوم قرانی بوده و در عصر حاضر از ابعاد جدیدی به این موضوع توجه شده است .علامه طباطبایی یکی از مفسران ژرف نگر معاصر است که با دیدگاهی اجتماعی و جدید به تفسیر قران پرداخته و نظر به انکه روش ایشان در معناشناسی واژگان در تفسیر ایشان اهمیتی ویژه مییابد در این زمینه لازم است مورد تحقیق و دقت بیشتری قرار گیرد .
تبیین فلسفی و عقلی حیات طیبه از دیدگاه ملاصدرا (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: جری حیدر؛ استاد راهنما: ابوالفضل روحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم حیات طیبه از کلیدی ترین مفاهیم دینی است که در آثار دو نفر از بزرگ ترین فیلسوفان مسلمان ملا صدرا (ره) و علامه طباطبائی (ره) بطور ویژه مورد بحث قرار گرفته است. با توجه به تاثیر مبانی فلسفی و کلامی در تبیین و تشریح مساله حیات طیبه و نیز نقش باورها و رفتارهای انسان در شکل گیری یا بطلان آن بررسی این مساله از نگاه دو اندیشمند حکمت متعالیه می تواند نقش مهمی در سازمان دهی آن در جامعه کنونی و فراهم نمودن مقدمات تحقق آن باشد. در این نوشتار به دنبال تبیین، بررسی و پژوهش درباره ی این حقیقت مهم از دیدگاه دو فیلسوف و متکلم برجسته حکمت متعالیه هستیم. از نظر این دو متفکران، حیات انسان دارای مراتب و مراحلی است و این مراتب با توجه به رویکردهای مختلفی که به حقیقت انسان و جهان می شود معنا می یابد. از نگاه ایشان انسان دارای ابعاد مادی و غیر مادی است که اصالت برای بعد مجرد است. آنها حیات طیبه را زندگی شایسته انسانی می دانند که مرتبه ای بالا و والا از حیات عمومی که دارای آثار بسیاری است و از طریق ایمان و عمل صالح و دینداری، قابل حصول است. همچنین مرحوم صدرا و علامه طباطبایی سه طائفه از طوائف انسانی یعنی: انبیاء، معصومین و اولیاء خدا را به عنوان الگوهای برتر را هم معرفی میکنند و بحث از این الگوها کارکردی بسان معیارهای پاکی حیات میباشند. پزوهش حاضر چون متعلق به تبیین عقلی و فلسفی حیات طیبه است لذا در این تحقیق به مبانی فلسفی حیات طیبه از نظر ملا صدرا و علامه طباطبایی از جمله مبانی معرفت شناختی، مبانی هستی شناختی، مبانی روش شناختی، مبانی انسان شناختی پرداخت میشود. از آن جهت که حیات مساوق با وجود است، ما از امکان و وقوع شناخت یقینی وجود به شناخت یقینی از حیات و زندگی پی میبریم. عقل، شهود، فطرت الهی انسان و وحی منابع شناخت حیات طیبه هستند. شکوفایی فطرت انسان، ایمان، عمل صالح و معرفت و عقلانیت مهم ترین عوامل حیات طیبه هستند که انسان از طریق آنها میتواند به حیات طیبه دست یابد. همچنین، تکامل روحی، کسب کرامت، قرب الهی از مهمترین آثار حیات طیبه هستند که بعد از حصول آن در وجود انسان نمایان میشوند.
نقد دیدگاه دکتر عبدالکریم سروش در باب تاریخمندی قرآن از منظر علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
پدیدآور: زهرا مطهری استاد راهنما: سید کریم خوب بین خوش نظر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در باور مسلمانان، منشا قرآن کریم وحی الهی است. اگرچه قرآن در بستر زمان بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده، اما معارف و آموزه‌های آن محدود به دوره و تاریخ خاصی نیست. با این حال برخی روشنفکران مسلمان این شبهه را ایجاد کرده اند که قرآن - از جهت محتوا - کتابی تاریخی میباشد. نتیجه روشن این دیدگاه، این است که قرآن محصول فرهنگ زمانه است و از این حیث، با سایر آثار و مکتوبات بشری تفاوتی ندارد. دکتر عبدالکریم سروش، از جمله روشنفکران مسلمانی است که در دوره ی معاصر به تاریخمندی و زمانمندی قرآن معتقد است. طبق نظر او، اگرچه دین منشا الهی دارد اما پس از ابلاغ دین و وحی توسط پیامبران به مردم، آنچه که باقی می ماند، معرفت دینی و بشری است که نسبی و تاریخمند و نقدپذیر است. در ابتدا وی قائل به تاریخمندی و زمانمندی معرفت دینی میباشد اما بعد از آن عقیده خود را فراتر بیان می نماید، و قائل به تاریخمندی و زمانمندی وجود پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن قرآن کریم می شود.باتوجه به دیدگاه عبدالکریم سروش در خصوص تاریخمندی قرآن کریم و تاثیر افکار نادرست او بر اعتقادات و افکار اقشار جامعه، لازم است که مبانی و دیدگاه های وی مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش سعی شده است ،آراء دکتر سروش براساس مبنای اندیشه و کلام مفسر نام آشنای معاصر شیعه، سیدمحمدحسین طباطبایی (ره) مورد نقد و بررسی قرار گیرد . حاصل آنکه مبانی و ادله دکتر سروش در باب تاریخمندی قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.همچنین، ادله ی فراتاریخی بودن قرآن نیز ذکر شده است، و بعد از آن نکات اختلافی این دو مبانی مطرح شده است. با عنایت به ادله علامه طباطبایی (ره)مبنی بر فراتاریخی بودن قرآن و نقد دیدگاه دکتر سروش از منظرایشان این نتایج حاصل می شود که دیدگاه دکتر سروش در خصوص قرآن و ارایه شبهات ذکر شده از جانب وی کاملا مردود و غیر قابل قبول است. با بررسی ادله و مبانی تاریخمند بودن قرآن و نقد آنها، ضمن بررسی وجوه اختلافات آن ادله با مبانی فراتاریخی بودن قرآن، این نکته به دست می آید که قرآن کتابی تاریخی و زمانمند و محصور در تاریخ و زمان خاصی نیست، بلکه کتابی است که آموزه های آن در تمام اعصار جاودان و همیشگی است.
کارکردهای شکر در زندگی فردی و اجتماعی از منظر علامه طباطبایی و آیت اله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: سیده‌منصوره نصراله‌زاده معصومیان ؛ استاد راهنما: محمود ابوترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در نهاد انسان شکر از منعم از واژه‌های آشنا و غریب است: آشنا چون با فطرت عجین، اما غریب، چون در میان اکثر مردم غرقِ نعمت، بیگانه. شکر از واژگانی است که در قرآن وصف خداوند متعال و بندگانش قرار گرفته است. معرفت به نعمت و نعمت دهنده از مبانی برای شاکر بودن می‌باشد؛ لذا تفکر در نعمت‌های خداوند زمینه ضروری نیل به مقام شکر بشمار می آید. هر چه نعمت، عظیم تر و نزد خداوند محبوب‌تر باشد، شکرگزار آن سعیدتر و کفران کننده آن هم شقی‌تر است. لذا شاکرین نعمتی که تمام کننده و کامل کننده همه نعمت‌ها است، سعیدترین انسان‌ها و کفران کنندگان این نعمت، شقی‌ترین انسان‌ها نزد پروردگار هستند. این پایان نامه به روش توصیفی-تحلیلی کارکرد شکر در حوزه فردی و اجتماعی را از منظر علامه سید محمدحسین طباطبائی و آیت الله عبدالله جوادی آملی مورد بررسی قرار داده است. مسأله پژوهش حاضر این است که از دیدگاه دو اندیشمند، شکر دارای چه کاکردها و نتایجی است؟ مهم‌ترین کارکردهای شکر که حاصل نتایج این پژوهش می تواند باشد بدین قرار است: از جهت فردی: بقای نعمت، هدایت به صراط مستقیم، افزایش روزی، محبوبیت نزد خدای متعال، افزایش وجودی انسان؛ و از جهت اجتماعی: پیشرفت مادی و اقتصادی، برخورداری از نعمت نهضت الهی، تولید افکار و اقوال و رفتار توحیدی برای مردم و مسئولین، اخلاق مداری، افزایش امنیت کشور، شیوع محبّت، امیدواری به زندگی، افزایش ظرفیت های بشری، استفاده صحیح از نعمت‌های الهی و همگانی، ظهور رحمت و عزّت و اقتدار در زندگی جمعی، عفو و گذشت در پیروزی بر دشمن. هر دو اندیشمند، هر دو بُعد فردی و اجتماعی شکر را مورد توجه و اهتمام قرار داده و آن‌ها را مهم شمرده‌اند. شکر از دیدگاه هر دو اندیشمند، دارای کارکردهایی نظیر جلب محبت خداوند و افزونی نعمت است. مقوله شکر، مورد اهتمام هر دو اندیشمند بوده و توجه ویژه‌ای به آن نموده‌اند.
فلسفه ی اخلاق مقایسه ای: مارکسیسم ایرانی(احسان طبری) و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: تمنا شکوری ایپچی ، استاد راهنما: مسعود امید، استاد مشاور: مجید صدر مجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق، سپر قدرتمندی است که انسان همواره از زمان تشکیل جوامع بشری تا به امروز هم به آن اندیشیده وهم به کار برده است تا از خطرات و معضلات زندگی جمعی، خود و دیگری را برهاند. انسان، بطور قراردادی، بطور فطری، تحت فرامین دینی، تحت امور جبری و... ملزم به عمل‌کردن به اخلاقیّات گردید تا هم زیست خود را توسعه دهد و هم مزاحم زیست دیگری نباشد. اهمّیّت اخلاق، چه در این معنا و چه در معانی دیگر، انکارناپذیر است و اذهان بشری را همواره به خود مشغول داشته است. پس اخلاق در همه‌ی جوامع، تمدن‌ها و ازمنه و ادوار دغدغه‌ی جمیع انسان‌ها بوده است امّا نقطه‌ی عطف بازگشت توجّهات به اخلاق، به استناد تاریخ تفکّر، زمانی بود که سقراط موضوع اندیشه را به خود انسان متوجّه ساخت. در ادوار بعدی نیز این دغدغه‌ی اخلاقی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز همچنان به قوّت خود باقیست. حتّی اگر در نتیجه‌ی سختی‌های زندگی مثل مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، عمل به اخلاقیّات کم شود باز هم هیچگاه از اذهان و افکار بشری حذف نخواهد شد. یکی از همین حوزه‌های فکری و نظری برّرسی اخلاق، فلسفه‌ی اخلاق مقایسه‌ای است که ما را بر این برمی‌انگیزد تا به مقایسه‌ی نظریّات اخلاقی دو فیلسوف یا دو جریان بپردازیم و وجوه اختلاف و اشتراک آن‌ها را بدست بیاوریم. در این پایان‌نامه موضوع مقایسه، نظریّات اخلاقی علّامه طباطبایی و نظریّات اخلاقی جریان مارکسیسم ایرانی، خاصّه با محوریّت آراء احسان طبری است. پس از این مقایسه، آنچه که بدست می‌آید مشترکاتی از این قبیل است که هر دو اخلاق-شناسی خاستگاه اخلاق را غیردینی تشخیص می‌دهند، دیدگاهشان تا حدّی نسبی‌گرایانه است، اجتماع و جامعه، بعنوان بستر بروز و ظهور اخلاق، در هر دو نظریّه مورد توجّه و تأیید است. برخی از نقاط اختلاف میان آن‌ها از این قرار است که علّامه با فطرت‌گرایی خود را حدّاقل در نوعی از اخلاق (مثلاً دینی) از نسبی‌گرایی صرف در اخلاق رهانده است، اخلاق در اندیشه‌ی احسان طبری در حصار ایدئولوژی طبقه‌ی حاکم است امّا در علّامه طباطبایی با دیدگاهی منعطف‌تر تابع فطرت، امور درونی انسان، طبیعت انسان، ضرورت و نیازهای اجتماعی است... .
  • تعداد رکورد ها : 4212