جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > نامه فرهنگستان > 1386- دوره 9- شماره 4
  • تعداد رکورد ها : 17
نویسنده:
آفانا سیویچ گریازنویچ پیونر, نیکلایویچ بولدیرف الکساندر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
ترجمه فشرده تاریخ نامه چند جلدی طبری، که در متون علمی با نام تاریخ طبری به خوبی شناخته شده، کهن ترین اثر نثر تاریخی به زبان فارسی است که به دست ما رسیده است. در قرن های میانه، [ترجمه] تاریخ طبری یکی از مشهورترین تالیفات مربوط به تاریخ عمومی در سراسر خاور نزدیک و حتی در هند بود. گواه این معنی نه تنها ترجمه های مکرر این اثر به زبان های شرقی، از جمله به عربی [کذا]، ترکی عثمانی، اردو و ازبکی بلکه همچنین این واقعیت است که ده ها نسخه خطی این تالیف بسیار جالب تا روزگار ما باقی مانده است. (Storey 1935, 62-65)مشهورترین خاورشناسان روس و غیرروس- فرن (Frahn 1829, 4)، دورن (Dorn 1852)، زوتنبرگ (Chronique…1857-1874)، روزن (Po3eh 1895, 190)، بار تولد (БaρTOЛЬД 1926, 63)، اته (Ethe 1896-1904, 355)، و بالاخره یوگنی ادوار دوویچ برتلس (БepTeЛЬc 1948, 19)- بارها توجه دانشمندان را به ضرورت حتمی بررسی و انتشار ترجمه فارسی تاریخ طبری جلب کرده اند.از جمله در سال 1908، اته، صاحب نظر سرشناس ادبیات فارسی، به اهمیت بسیار ترجمه بلعمی در تاریخ زبان و سبک فارسی نو اشاره کرد (Ethe 1896-1904, 355). تجربه بهار، ادبیات شناس مشهور ایران، که در اثر بلعمی مطالب بسیار با ارزشی برای تحقیقات خود در تاریخ زبان فارسی یافت، درستی کامل سخنان اته را به اثبات رساند. (بهار 1321)
صفحات :
از صفحه 175 تا 198
نویسنده:
ساجدی صبا طهمورث
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در فرانسه قرن نوزدهم، ایران شناسی توانست با چند تن ایران شناس در شرق شناسی، به ویژه در مقابل خیل ایران شناسان آلمانی، عرض وجود کند و دارمستتر یکی از این چند تن بود.ژام دارمستتر (1849-1894) در شاتو سالن، شهری در ناحیه لورن (فرانسه) متولد شد. پدرش صحاف بود و از دارمشتات آلمان به فرانسه آمده و ابتدا در شاتو سالن مستقر شده بود. وی متعاقبا، برای تحصیلات دو فرزندش، آرسن و ژام، رهسپار پاریس گشت و در آن شهر مقیم شد.ژام، پس از طی دوره دبیرستان پر آوازه کوندورسه پاریس، تحصیلات خود را تا اخذ لیسانس ادبیات ادامه داد. چند صباحی پیش از این ایام، ویکتور دورویی، وزیر آموزش و تحصیلات عالی ناپلئون سوم، در بازگشت از سفری تحقیقاتی به آلمان و پس از بازدید از پیشرفت های این کشور در زمینه مطالعات عالی دانشگاهی، مدرسه مطالعات عالی پاریس را در سال 1868 بنیان نهاده بود. آرسن، که مدتی بود به این مدرسه می رفت، برادر خود را نیز به تحصیل در آن ترغیب کرد. دارمستتر، در سال 1872 (در 23 سالگی) وارد این مدرسه شد و در سال بعد، زیر نظر میشل برئال، از مهاجران آلمانی، به فراگیری زبان زند مشغول گشت و، در سال 1877، در مقام معید درس این زبان، یار استاد شد. هم زمان، در درس زبان سانسکریت این مدرسه به استادی اووت بنو (شاگرد اوژن بورنوف، ایران شناس و زبان شناس ممتاز) و آبل برگنی، شرکت کرد.
صفحات :
از صفحه 207 تا 212
نویسنده:
دستغیب عبدالعلی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
منوچهر آتشی در سال 1312 یا سال 1310 در روستای دهرود دشتستان از بخش بوشکان بوشهر به دنیا آمد. آموزش های ابتدایی و متوسطه را در مدارس بوشهر و آموزش های بعدی را در دانشسرای مقدماتی شیراز و دانشسرای عالی تهران (رشته زبان و انگلیسی) به پایان رساند و از سال 1333 تا سال 1359 آموزگار و دبیر دبیرستان های بوشهر و تهران بود. وی در سال 1359 بازنشسته شد و به زادگاه خود، بوشهر، بازگشت و در شرکتی خصوصی (مهندسی مشاور) به کار پرداخت. آتشی مدتی نیز، در رده کارمند روزمزد، در صدا و سیما، در تهران مشغول کار بود و سرپرستی بخش شعر مجله تماشا را به عهده داشت و مقاله های انتقادی و اشعاری چند در این مجله به چاپ رساند.آتشی سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد و به تاثیرپذیری از محیط روستایی، نخلستان ها، دریا، صحرا و زمین های تفته جنوب ایران و با الهام از ترانه های فایز دشتستانی به کار شاعری افتاد. سروده های نوجوانی او در قالب ترانه ها و غزل های ساده و ابتدایی در سال های اول آموزش وی در دبیرستان در روزنامه های محلی به چاپ می رسید. از آن جمله است:ترادیدم سخن بر لب شکستمپری دیدم کتاب عقل بستمبیا بر دامنم چون ژاله بنشینکه من چون لاله در راهت نشستم
صفحات :
از صفحه 159 تا 171
نویسنده:
فتوحی محمود
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در اغلب زبان های زنده دنیا، مفهوم معاصر و تعیین محدوده زمانی آن مساله ای پرمناقشه است. در حوزه های تاریخ و هنر و ادبیات، بحث از معنای معاصر جنبه فرهنگی و فلسفی جدی پیدا کرده است (Luckhurts and Marks 1999). به ویژه، در بررسی ادبیات و نگارش تاریخ ادبی، تلقی های متفاوت از اصطلاح معاصر ابهامات و دشواری هایی پدید می آورد. در گسترده ترین چشم انداز، دوران پس از قرون وسطا را عصر مدرن اولیه به معنی «معاصر» قلمداد کرده اند. معمولا دوران معاصر را عصر مدرن (از آغاز قرن بیستم به این سو) می شمارند. کسانی نیم قرن اخیر (از 1950 به این سو) را معاصر می خوانند. گروهی نیز دوران پس از ظهور پسامدرن (حدود 1970) را دوران معاصر می دانند. برخی منتقدان عرب شعر معاصر عرب را به سی سال اخیر محدود کرده اند. پاره ای از دیدگاه ها نیز، که در آنها در دهه 1990 از منظر فلسفی و فرهنگی به مفهوم معاصر نگریسته شده، دامنه زمانی آن را به همان دهه محدود ساخته اند. کسانی نیز دایره معاصر را به غایت تنگ و تنها بر سال جاری وقت اطلاق کرده اند.در هنر قرن بیستم، مفهوم معاصر، به ویژه در حوزه هنرهای تجسمی، اهمیت بیشتری پیدا کرد و چند مفهوم دیگر از جمله مدرن، پست مدرن، و آوانگارد با آن مترادف شد. اغلب موزه های هنر معاصر همه این مفاهیم را مترادف به کار می برند. اما، نخستین بار، پرسش از ماهیت امر معاصر را سازمان های هنری و موزه های هنر معاصر مطرح کردند. این نهادها، که در حوزه هنرهای مدرن فعالیت دارند، برای سازماندهی کارها و مدیریت برنامه های خود، در باب مفهوم معاصر پرسش هایی از قبیل مطرح کرده اند که هنر معاصر اساسا کدام است؟ چه موادی هنر معاصر شناخته می شوند؟ زمان معاصر کدام محدوده تاریخی را در بر می گیرد؟ هنر معاصر به هر اثر هنری که در زمان حاضر پدیده آمده اطلاق می شود یا به هنر مدرن؟ آیا آفرینش های هنری عصر که بیرون از بافت تاریخی و ناهماهنگ با روح آن عصر باشد معاصر به شمار می آید؟ آیا نهادهای هنر معاصر به هنرمندانی که در عصر حاضر آثاری به سبک های قدیم پدید می آورند علاقه نشان می دهند؟
صفحات :
از صفحه 11 تا 33
نویسنده:
مویدحکمت ناهید
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مطالعه ارزش های فرهنگی همواره دل مشغولی آن دسته از محققانی است که در بررسی های خود به بعد فرهنگی توجه دارند. در این زمینه، شمار اندیشه مندانی که بر تاثیر عوامل فرهنگی، به ویژه ارزش ها به مثابه یکی از عمده ترین عناصر آن، تاکید می ورزند اندک نیست. از جمله شناخته شده ترین آنان می توان به مکلفند (Macclelland 1964) در زمینه «ارزش های نهفته در ادبیات داستانی»؛ هافستلد (Holstede 1976, 1973) در زمینه «تنوع فرهنگی در بررسی شخصیت های ملی»؛ اینگلهارت (Inglehart 1987)  درباره «اهمیت ارزش ها در دگرگونی اجتماعی»؛ شوارتز (Schwarts 1992) درباره «ده ارزش جهان شمول»؛ و گروه تحقیقات رالستون (Ralston etal 1997) در خصوص «تاثیر فرهنگ ملی و ایدیولوژی اقتصادی بر ارزش های مدیریتی کار» اشاره کرد.در کشور ما نیز، از جمله عمده ترین تحقیقات درباره ارزش ها و نگرش ها می توان از پژوهش های علی اسدی (1353) درباره «شناخت نگرش های اجتماعی و گرایش های فرهنگی در ایران»؛ فرامرز رفیع پور (1376) درباره «تغییرات ارزشی»؛ منوچهر محسنی (1379) در بررسی «آگاهی ها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی در تهران»؛ آزاد ارمکی و غیاثوند (1383) در زمینه «تغییرات فرهنگی در ایران» و چند محقق دیگر یاد کرد.گروه پژوهشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز، پس از مشارکت در تحقیق گروهی درباره شناخت مفاهیم سازگار با توسعه در فرهنگ و ادبی فارسی (پژوهشگران پژوهشکده علوم اجتماعی 1382) به پژوهش در ادبیات ایران به ویژه شناسایی ارزش های بارز در آن توجه داشت. از این رو، بر آن شد که به شناسایی ارزش های فرهنگی در گزیده های از مثل ها و تعبیرهای کنایی فارسی بپردازد به خصوص که نه تنها در تحقیقات ایرانی بلکه در تحقیقات خارجی نیز توجه چندانی بدان نشده است.
صفحات :
از صفحه 95 تا 105
نویسنده:
آذرنوش آذرتاش
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
انبوهی نویسنده از زمان ابن درید (وفات: 321) تا زمان ما به معریات به طور عام و به معرباتی که ریشه فارسی دارند به طور خاص پرداخته اند. همه آنان یافته ها و بررسی های خود را در فهرست هایی به ترتیب الفبایی عرضه کرده اند. این شیوه، هر چند برای نظام دادن و شمارش سودمند است، کلمه را به قالبی نیم تهی و خشکیده تبدیل می کند که بار معنایی خود را به میزان بالایی از دست می دهد. همین که فرهنگ نویسان مسلمان کلمه را از بستر تاریخی - اجتماعی اش بر می گرفتند و از زمان و مکان وام گیری دور می ساختند، رشته هایی را که آن کلمه را به گذشته و حال پیوند می داد می بریدند و کلمه ناچار طیف معنایی خود را از دست می داد و معنایی محدود و فارغ از بافت انضمامی پیدا می کرد.جایگاه وام واژه در صورتی روشن می گردد که نشان دهد پدیده های مادی و معنوی به چه آیینی در میان قوم وام دهنده وجود داشته اند و زبان وام گیرنده در چه زمانی و در چه شرایطی به نوع آن پدیده ها نیازمند شده و قالب کلامی دال بر آنها را با همه محتوای معنایی به وام گرفته است. از راه این پژوهش ها می توان به جابه جایی فرهنگ ها پی برد و، با به بررسی و بخش بندی محتوایی، نوع آن فرهنگ ها را تعیین کرد.متاسفانه بیشتر فرهنگ های ما به فهرست های الفبایی درازی تبدیل شده اند که واژه ها در آنها کمتر می توانند از دایره محدود خود فراتر روند و ابعاد تاریخی و اجتماعی را پوشش دهند. با این همه، نویسندگان فرهنگ های کهن همچنین مولفان معربات را رسم بر آن بود که هرگاه شاهدی شعری به خاطر می آوردند در کتاب خود نقل می کردند. این شاهدها، به ویژه اگر سراینده شان معلوم بود، به کمک کلمه خود نقل می کردند. این شاهدها، به ویژه اگر سراینده شان معلوم بود، به کمک کلمه تک افتاده می آمدند و آن را از غربت بی معنایی رهایی می بخشیدند. اما این سنت هم اندک اندک سست (مثلا در شفاالغلیل خفاجی، قرن 11 هجری) و سپس فراموش شد (مثلا در الفاظ ادی شیر، قرن 19 میلادی).در چنین وضعیتی، پژوهشگر احساس می کند که به بازیابی مجموعه وام واژه ها و چیدن آنها در نظامی که جانب مکان و زمان و معنی را نگه دارد نیازمند است. از این رو، کوشیده ایم برای معرباتی که در زبان عربی یافته ایم ترتیب زمانی تنظیم کنیم و آنها را با ذکر منبع، که زمان و مکان وام گیری را نشان می دهد، عرضه کنیم. اینک گزارشی از این پژوهش ها تقدیم می کنیم تا، به قیاس آنها، چگونگی و درجه اعتبار اثر تنوخی در قرن چهارم معلوم گردد.
صفحات :
از صفحه 48 تا 67
نویسنده:
اقتصادی نیا سایه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
نگاهی گذرا به زندگی و آثارقیصر امین پور به سال 1338 در گتوند، روستایی از توابع دزفول، زاده شد. تحصیلات دبستانی را در همان روستا و تحصیلات دبیرستانی را در دزفول به پایان برد. به دنبال پذیرفته شدن در رشته دامپزشکی به تهران آمد. اما، سال بعد، از ادامه تحصیل در این رشته انصراف داد و در رشته علوم اجتماعی نام نویسی کرد. آن را هم نیمه کاره گذاشت و خارج از محیط دانشگاهی به فعالیت فرهنگی دلخواه خود سرگرم شد: با جمعی از همفکرانش، در شکل بندی حوزه اندیشه و هنر اسلامی سهیم گشت. سپس، در سال 1360، دبیر صفحه شعر هفته نامه سروش شد و تا 1371 در این سمت باقی ماند. در سال 1363 دو دفتر شعر منتشر کرد: تنفس صبح و در کوچه آفتاب (مجموعه رباعی ها). در همین سال به دانشگاه بازگشت: این بار به رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. مجموعه ای از ثنر ادبی به نام طوفان در پرانتز و منظومه ای برای نوجوانا به نام ظهر روز دهم را در سال 1365 منتشر کرد. سال 1366 برای امین پور ایامی پرتنش بود - مقطعی که او را از دنیای قبلی جدا کرد و به دنیای دیگری، دنیای باز بینی و باز شکافی تفکرات گذشته و انتخاب مسیری نو رساند. از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بیرون آمد. کمی بعد، در سال 1367، سردبیر سروش نوجوان شد و، در ضمن، به تدریس در دانشگاه الزهرا پرداخت. سال های پایانی دهه شصت برای امین پور سال های دیگر دیدن، دیگر شدن، و رشد و بالندگی بود. در سال 1368، با جمعی از همفکرانش که از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی کنار کشیده بودند، دفتر شعر جوان را راه اندازی، و مثل چشمه، مثل رود را برای نوجوانان منتشر کرد. در سال 1369 تحصیل در مقطع دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد. از آغاز دهه هفتاد، انتشار آثار امین پور پرشتاب تر شد.
صفحات :
از صفحه 138 تا 149
نویسنده:
ذاکرالحسینی محسن
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
وقتی از اوقات، شدت فقر و کمال عسرت مقتضی شد که عریضه ای به دربار معدلت مدار معدلت آثار حضرت ضل اللهی - روح العالمین فداه - عرض کنم. نسخه فهرست را در این نامه برنگارم، که کمال فضل و بلاغت من خوانندگان را معلوم شود.صورت فهرستعرضه داشت کمترین بندگان و بدترین مردگان و زندگان، حاسد علما، فاسد قدما، کاسد مساجد، یادگار والد ماجد، عمده العلما، فضله الفضلا، مضل المومنین، مخل المسلمین، صاحب ریش سفید، هاشم بن المفید - تحرسه اله عن غفرانه و تغمده بلهبات نیرانه - آنکه این داعی از زمان صباوت و سادگی تا اوان غباوت و افتادگی پیوسته به تحصیل علوم میلی بغایت داشتم و دقیقه ای از عمر خود مهمل نگذاشتم و با سعی جمیل در زمان قلیل علوم بسیار بیاموختم و خزاین هنر بیندوختم چنانچه در سن بیست سالگی - بعون اله تعالی - تمام هجی را از حفظ کردم و در این مرحله از اطفال دبستان بلکه از اغیال شبستان گوی سبقت بر بودم. آنگاه به علوم دیگر پرداختم. پس سال ها زحمت کشیدم تا از صرف حرفی نیافتم به سوی نحو شتافتم. چندی در خدمت قطب الاقطاب نصیر مومن خان رنج بیهوده بردم تا جمیع مطالب نحو از خاطرم محو شد. منطق را در خدمت ابوالبهایم قاید زکی دشتیانی بورزیدم و نفهمیدم و، در علم معانی، تشریح الافلاک شیخ چنگیز را در خدمت فخر المحققین و ذخر المدققین جمال بهارلو خواندم. یک دوره اصول خارج را در خدمت شیخ الاسلام کمارج ولی خان ممسنی حاضر شدم. فقه استدلالی را از مصاحبت ابوالمعالی حق نظر ارمنی تکمیل دادم. علم موسیقی را از منصور دوانیقی فرا گرفتم. کتاب مجسطی را در خدمت زال خان خشتی مباحثه کردم. شرح لمعه را از بالیوز مسقط اصغا نمودم. کشکول حمداله مستوفی را در خدمت آقا یور قلی رامجردی خواندم تا طبیبی حاذق شدم . هراکلوس شیخ اشکبوس را در خدمت حسین خان سگچران دیدم تا در علم ریاضی از استادان ماضی گذراندم. جفر را در خدمت ضابط خفر آموختم. و ادب را از حاجی بسطام عرب فرا گرفتم. از علم سلوک مفوک شدم، و در علم اکر پکر ماندم. در علم اخلاق از زمره فساق شدم و درعلم حکمت اشراق از اهل رستاق محسوب شدم تا اینکه - بعون اله - در هر فنی یک فن و در هر انجمنی سنگ یک من.
صفحات :
از صفحه 172 تا 174
نویسنده:
صفاری مقدم احمد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که مرجع قانونی و ذی صلاح در مسایل و مشکلات زبانی شمرده می شود، نخستین چاپ دستور خط فارسی را در خرداد 1381 منتشر ساخت و، با انتشار آن، معیاری ملی در شیوه نگارش خط فارسی ارایه داد.بحث مربوط به فاصله گذاری در دستور خط فارسی (ص 10) تحت عنوان «فاصله گذاری و مرزبندی کلمات برای حفظ استقلال کلمه و درست خوانی» مطرح شده است. در این بررسی، از اصطلاح «فاصله» برای فاصله «برون کلمه» یعنی فاصله بین کلمه ها استفاده شده و اصطلاح «نیم فاصله» برای فاصله «درون کلمه»، که «معمولا میان اجزای ترکیب می گذارند»، به کار رفته است.اصطلاح نیم فاصله و پیدایش آن«نیم فاصله» درعمل همان فاصله ای است که ماشین تحریر یا رایانه به صورت خودکار بین حروف منفصل قرار می دهد (تعبیر «بی فاصله» یا «بدون فاصله» نیز به همین نوع فاصله اشاره دارد.) مثلا، در اصطلاح «درون کلمه»، چهار نیم فاصله (د – ر – و – ن - کلمه) وجود دارد؛ اما، در ترکیب «درون کلمه»، سه نیم فاصله و یک فاصله کامل (د – ر – و – ن - کلمه) دیده می شود. مفهوم «نیم فاصله» به صورتی که در دستور خط فارسی آورده شده، در گذشته مورد توجه بوده و به صورت های گوناگون مطرح شده است:در کتاب درآمدی بر چگونگی شیوه خط فارسی از مفهوم «نیم فاصله» با تعبیر «جداولی بدون فاصله» یاد و شرح مفصلی با ذکر مثال های متعدد درباره آن داده شده است. (← ادیب سلطانی، ص68، 82)
صفحات :
از صفحه 123 تا 137
نویسنده:
افشار ایرج
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
صندوق، که در زبان فارسی کنونی به فتح صاد و در زبان عربی به ضم آن تلفظ می شود، محفظه ای چوبی یا آهنی و گاه چرمی است برای نگاه داری هر چیز اعم از جواهر و سکه و نفایس و بافته و پوشاک و خوراک تا کاغذ و سند و کتاب. حتی در روزگار کنونی میوه و یخ هم در آن نگاه داری می شود. در بسیاری از ولایات به صندوق های زیبای چرمینه پوشی که در شمار جهیزیه عروس است یخدان می گویند و در آن پارچه و لباس معمولا گذاشته می شود و منطقی آن است که بدان رختدان گفته شده بود و شاید، در آغاز، همین نام را داشته و به تحریف یخدان شده است.صندوق در بعض موارد در متون فارسی به صورت صندوق آمده است از جمله در تفسیر فارسی کمبریج که عبارت آن بعدتر به مناسبتی یخدان شده است.کلمه صندوق یادآور کلمه چنته می باشد. و چنته در زبان ما ظاهر هندی نما دارد. به هر حال واژه ای است که در زبان های عربی و ترکی و اردو روزانه مستعمل است. در لغت نامه های قدیم عربی به فارسی مانند السامی فی الاسامی، المرقاه، البلغه، قانون الادب، معمولا، به جای توصیف و معنی کردن، آن را «معروف» معرفی کرده اند؛ زیرا در وسیله کار عمومی و تداول افواه کاملا رایج بوده است.صندوق حاوی نفایس و ظرایف را در اتاقی جا می دادند که راه ورود بدان دشوار و از دسترس بر کنار و دور از چشم باشد. به این اتاق صندوقخانه گفته می شد. هنوز در بعضی از ولایات این گونه اتاقک را پستو می نامند که معمولا در پشت و پسله جای نشمین روزانه قرار داشت.به تنها گذاردن نفایس و اشیای دیگر در صندوق کاری بود رایج و مرسوم بلکه تحفه و خلعت و تنسوق و سوغات را که از پادشاهی یا بزرگی برای دیگری فرستاده می شد عادتا در درون صندوق می گذارده اند. در کتاب عربی الذخایر و التحف تالیف قاضی رشید بن زبیر از قرن پنجم هجری، بیست و چند بار کلمه صندوق و صنادیق (ابن الزبیر، ص 49، 51-53، 73، 79، 82، 85، 223، 242، 243، 337، 350، 377، 381، 382) آمده ست و اغلب آن موارد مربوط است به هدایای مهمی که بزرگی به بزرگی فرستاده بوده است.
صفحات :
از صفحه 34 تا 47
  • تعداد رکورد ها : 17