جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8992
بدن برزخی و اخروی از منظر ملاصدرا، مجلسی و فخر رازی
نویسنده:
الهه دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این نوشتار "بدن برزخی و اخروی از منظر ملاصدرا، مجلسی و فخر رازی" مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر ملاصدرا تشخص هر انسانی به نفس اوست و بدن معتبر در شخص، امر مبهمی است که جز به واسطه ی نفس تحصلی ندارد. لذا جهت وحدت ابدان دنیوی و اخروی، به نفس و گونه ای ازماده ی مبهم است. محصول تطورات نفس و استقلالش از بدن، مرگ است که باعث موت بدن و حیات نفس می شود. نفس در عالم برزخ، وجود جوهری مثالی ادراکی مجرد از اجسام حسی، نه خیالی است که با همراه داشتن قوه ی خیال، می تواند مدرک صور جسمانی بوده و عین انسان میت در گور را توهم کند و آلام و لذات وارد بر او را درک نماید. لذا بدن در این عالم، ساخته و پرداخته ی خود نفس بوده و بین آنها دوئیت وجودی نمی باشد. صور حاصله از علم و عمل انسان در خیر و شر که در نفس مستحکم و جزء ذات او شده اند، سبب لذات و آلام عالم برزخند. تفاوت صور برزخی و اخروی در شدت و ضعف و کمال و نقص است. امور اخروی در وجود، قوی تر و در تحصل، شدید تر و در تأثیر، قوی تر و در آثار، بیشتر از موجودات دنیویند. تخیل در عالم آخرت، همان وجود عینی و عین تحصل است. ارواح در عالم آخرت به عینه، صورت هایی هستند قائم به ذات که حیاتشان، نفس ذات خودشان است و ملکات و صفات مستحکم شده در آنان، بدنهای ایشان است لذا بدن های اخروی و نفوس، حقیقتی واحدند. ابدان اخروی، اشباح ظلی و قوالب مثالی اند که به مجرد جهات فاعلی و حیثیات ایجابی از نفوس حاصل می شوند، آنها از لوازم نفوس اند و با نفوس معیت وجودی دارند. جامع تجرد و تجسم و دارای حیات بالذاتند. صور ادراکیند که وجودشان عین مدرکیت و محسوسیتشان است و با حواس ظاهری اخروی قابل حس اند. در تعداد، نامتناهی، دفعیه الحدوث و از آنِ یک نفس اند لذا نفس، ماده ی آنهاست. این دیدگاه ملاصدرا از ابدان اخروی، بر تحلیل او بر سائر امور عالم آخرت چون حشر و صراط و صحیفه ی اعمال و میزان و بهشت و دوزخ جسمانی و... تأثیر گذار است. از دیدگاه مجلسی باید به آن چه از مقدمات و اوصاف قیامت در آیات و روایات آمده، بدون تأویل اذعان نمود. ایشان با توجه به روایات، بیان می کند که روح پس از مفارقت از بدن به جسدی که در صورت شبیه به بدن دنیوی و در لطافت چون اجسام ملائکه و جن است، تعلق می گیرد و در هنگام سوال قبر بار دیگر به بدن اصلی باز می گردد و سوال و فشار قبر بر بدن اصلی وارد می آید که برای همه وجود ندارد. بعد از آن روح به جسد مثالی تعلق گرفته و به بهشت و دوزخ دنیا منتقل می شود و سایر امور برزخ بر روح خواهد بود. وجود اجساد مثالی قبل از موت نیز بعید نبوده لذا ارواح در حال خواب و احوالی شبیه آن، که تعلق روح به اجساد اصلی ضعیف است به اجساد مثالی تعلق می گیرند و با آنها در عوالم ملک و ملکوت سیر می کنند. تعلق ارواح قوی به اجساد مثالی کثیر و تصرفشان در حالت واحد در آنها نیز بعید نیست. در آخرت نیز خداوند اجزای بدنها را جمع نموده و بدنها عود می کنند و بار دیگر ارواح به آنها تعلق می گیرند. این دیدگاه مجلسی، در تفسیرش از حساب رسی و صحیفه ی اعمال و میزان و صراط و بهشت و دوزخ جسمانی و... نیز موثر است. حقیقت نفس در آثار فخر رازی یکسان بیان نشده و وی در این باره دچار تناقضاتی شده است. از آن جا که چیستی نفس، نقش به سزایی را در بحث حیات پس از مرگ ایفا می کند، دامنه ی این تناقضات به تحلیل او پیرامون بدن برزخی و اخروی نیز کشیده می شود، زیرا بنا بر رویکردی که به حقیقت نفس خواهد شد تغییرات قابل توجهی در نوع حیات پس از مرگ نیز ایجاد خواهد گشت. رازی گاه به جسمانیت و گاه به تجرد نفس قائل شده است. وی باتوجه به این که مرگ را قطع تصرف نفس در بدن می داند قائل به مردن بدن و ادامه ی حیات نفسانی می شود و حیات برزخی را به نفس نسبت می دهد. اما چون انکار معاد جسمانی را با اقرار به حق بودن قرآن کریم قابل جمع نمی داند لذا حشر اجساد را می پذیرد و علم و قدرت خداوند را دلیل بر جمع آوری اجزاء پراکنده شده می داند. رازی سایر وقایع نقلی از امور قیامت را فی نفسه ممکن دانسته و قدرت خداوند بر آنها و خبر صادق از آنها را دلیل وجودشان معرفی می کند و معرفت به آنها را از طریق آیات و روایاتِ درست، قابل حصول می شمارد. از آن چه بیان شد تفاوت دیدگاه سه شخصیت مذکور در موضوع مورد بحث به خوبی آشکار است. کلید واژه ها: بدن، عالم آخرت، عالم برزخ، ماده اولی، معاد جسمانی.
مقایسه انتقادی دیدگاه‌های تربیتی جان دیوئی و امام فخر رازی
نویسنده:
خدیجه قنبرلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به مقایسه و بررسی اندیشه های تربیتی جان دیویی و فخررازی می پردازد و هم چنین انتقاد از اندیشه های تربیتی آنها به بررسی دیدگاههای فلسفی آنها پرداخته است. در فصل اول مقدمات و کلیات تحقیق آمده است، در فصل دوم پیشینه و ادبیات تحقیق و بیوگرافی دیویی و فخررازی و خلاصه ای از دیدگاههای فلسفی آنها آمده است. در فصل چهارم با توجه به سوالات تحقیق، محقق در رابطه با مواردی همچون دیدگاههای آنها نسبت به کودک، آموزش و پرورش، و اهداف آن، برنامه درسی، روشهای آموزش و... آمده است. در نهایت در فصل پنجم انتقادات وارده بر دیدگاههای تربیتی این دو مربی بزرگ آمده است. روش تحقیق، سندی تحلیلی و مقایسه ای استدلالی با بررسی کتابها، آثار و مقالات فخررازی و دیویی و اظهار نظر دانشمندان دیگر در مورد فلسفه تربیتی آنهاست. واژگان کلیدی این تحقیق تربیت، هوش، تجربه، شناخت، یادگیری فعال، حل مساله، رشد شناختی، رشد ، پراگماتیسم است.در اندیشه های تربیتی این دو همانندیهای بسیاری وجود دارد، که عبارتند از: کودک محوری بها دادن به فعالیت کودک، ارزش تربیتی بازی، نقش رغبت و آزادی در آموزش و پرورش، تربیت اخلاقی و اجتماعی، روشهای آموزشی و برنامه درسی.در مواردی هم افتراقاتی در اندیشه های تربیتی آنها دیده می شود، که عبارتند از: رشد و مراحل آن، اهداف و اصول آموزش و پرورش، برنامه درسی، تجربه و ویژگی های آن و هوش.طبق یافته های تحقیق، در بررسی اصول هر دو در تربیت عقلانی و تدریجی بودن تعلیم و تربیت و در بررسی روش های تعلیم و تربیت در تکریم کودک و روش های تفکر، نگرش انتقادی و حل مسأله توافق دارند. فلسفه تربیتی آنها در مورد اهداف تعلیم و تربیت، تربیت دینی، ارزش شناسی، و معرفت شناسی تفاوت با هم دارند.
بررسی مقایسه‌ای نتایج ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی
نویسنده:
قربان علمی، حامد نظر پور نجف آبادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی ‌مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی اسلام و مسیحیت، در این باره به تفصیل اظهار نظر کرده‌اند. پولس رسول در بحث از نتایج ایمان از نجات، عادل شمردگی، زندگی جدید، ایمنی از شرور و دشمنان، آرامش و دریافت وعده‌های خداوند سخن می‌گوید. فخر رازی نیز معتقد است ایمان عقاب کفر را از بین می‌برد. وی آمرزش گناهان، امنیت دنیا و آخرت، رزق کریم، بهشت و آسایش ابدی، عزت و محبت را از نتایج ایمان می‌داند. نظرات این دو متفکر درباره نتایج ایمان قابل مقایسه است؛ این مقاله، با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه‌ای به بررسی دیدگاه‌های آن دو در باب نتایج ایمان می‌پردازد. این بررسی نشان می‌دهد که هر دو نجات، آرامش، امنیت، آمرزش گناهان و زندگی جدید را از نتایج ایمان می‌دانند. البته تفاوت‌هایی در نظرات آن‌ها نیز وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 92
بررسی تطبیقی رابطه خدا و جهان از دیدگاه ملاصدرا و فخر رازی
نویسنده:
لیلا فاطمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسایل مهم فلسفی در تاریخ تفکر بشر که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته، مساله‌ی ارتباط خدا و جهان است. ملاصدرا شناخت عقلانی در مورد خدا را ممکن می‌داند و برای اثبات او، براهین متعددی اقامه می‌کند. او در این مساله (ارتباط خدا و جهان) از مفاهیمی چون: اصالت وجود، رابطه علت و معلول، توحید افعالی، حرکت جوهری و غیره استفاده می کند. پیش از ملاصدرا، مسلک اشعریون، که با غزالی رشد و تکامل یافته بود، با فخر رازی وارد دوران جدیدی شده بود. فخر رازی نیز به سبب علاقه‌اش به مکتب اشعری، خدا و رابطه‌اش با جهان را از آن منظر می‌دید. ما در این رساله‌ برآنیم تا با شناخت مبانی فلسفی تفکر ملاصدرا ، مفهوم خدا (الله) را در حکمت متعالیه و نیز رابطه‌ی میان خدا و جهان را بررسی کرده و با رویکردی تطبیقی، شباهت‌ها و تفاوت‌های دیدگاه‌های ملاصدرا در باب وجود حق و رابطه‌اش با جهان نزد فیلسوف اشعری مسلکی چون فخر رازی نشان دهیم.نتیجه اینکه اگر چه فخر رازی در مساله خدا و جهان خواسته که نظریه ای مطابق با اصل توحید الهی ارایه دهد لکن نظریه ملاصدرا بسیار سازگارتر با اصل توحید الهی و مبانی اسلامی است .واژگان کلیدی: علیت، قاعده الواحد، حدوت و قدم،، فیض، تجلی. آفرینش، خلقت.
هدایت و ضلالت از دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
نویسنده:
صدیقه عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ما دراین پژوهش به بررسی نظرات علامه و فخررازی در زمینه هدایت و ضلالت می‌پردازیم. و در ابتدا نظر فخررازی بحث لغوی نسبتا مفصلی در زمینه هدایت و ضلالت بیان می‌کند و سپس در زمینه فاعلیت هدایت به بحث می‌پردازد و بیان می‌کندکه فاعل و خالق هدایت و ضلالت خداست و انسان برای انجام افعال خود نیاز به داعی دارد که خالق داعی هم خداست و انسان خالق افعال خود نیست زیرا اولا علم به جزئیات افعال خود ندارد و ثانیا موجب انقلاب در حکم خدا می‌شود و ثالثا موجب تسلسل می‌شود و رابعا موجب ترجح بلا مرجح خواهد شد و همه اینها محال است و همچنین همه چیز تحت قضا و قدر الهی است و قائل به حتمیت قضای الهی است زیرا در غیر این صورت علم خدا جهل می‌شود و قدرت خدا به عجز تبدیل می‌شود و اینها از ساحت قدس الهی بدور است و همچنین غایت هدایت را رسیدن به توحید و نبوت و قرار گرفتن در مسیر اسلام می‌داند. در فصل سوم نظرات علامه در این زمینه را مطرح می‌کنیم، وی هدایت را به معنی نشان دادن راه و رساندن به مقصود مطرح می‌نماید و ضلالت را نقطه مقابل آن و به معنی بیراهه می‌داند و سپس انواع هدایت (تکوینی،تشریعی،فطری،اصیل و...)را مطرح می‌کند و همچنین هدایت را به عنوان یکی از مباحث الهیات به معنی الاخص، هم در بحث توحید صفاتی و هم در توحید افعالی به آن می‌پردازد و هدایت را از صفات فعل الهی می‌داند و در توحید افعالی بیان می‌کند، فاعل حقیقی هدایت خداست و هدایت قضای الهی است که البته با بیان این مسئله، اختیار از انسان نفی نمی‌شود، بلکه هدایت از جهت ارتباط با خدا، امری واجب و ضروری و حتمی است و از جهت ارتباط با انسان، امری ممکن است و با ثبات انسان بر فطرت اولیه، در مسیر هدایت قرار می‌گیرد و با خروج از مسیر فطرت اولیه، گمراه می‌شود. همچنین وی علت غایی هدایت را خداوند و رسیدن به توحید و علت صوری هدایت را نفس انسان بیان می‌کند و مبدا قابلی هدایت را قلب انسان می‌داند. سپس به بیان موانع هدایت و صفات مهتدین می‌پردازیم در فصل پایانی به وجوه اشتراک اختلاف علامه و فخر رازی می‌پردازیم. وجوه اشتراک آنها عبارت است از: تعریف روشن از هدایت و ضلالت و تفکیک میان ضلالت و غی وهدایت را فعل الهی و غایت هدایت را دین و توحید و فعل انسان را قضای الهی می‌دانند. وجوه اختلاف آنها عبارت است: علا مه ضلالت را امری عدمی و فخر وجودی می‌داند علامه هدایت را نور و فخر شرح صدر را نور می‌داند علامه خدا را فاعل حقیقی هدایت و فعل انسان را ارادی ولی فخر خدا را خالق هدایت و ضلالت و فعل انسان را جبری می‌داند.
بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی دربارة صفات خبری
نویسنده:
محمدباقر حجتی، حمیدرضا مناقبی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله مباحث کلامی در میان مفسّران، تفسیر آیاتی از قرآن کریم است که موهم صفات انسان گونه برای خداوند متعال است. مجسّمه، اشاعره، معتزله و امامیّه در این باب اختلاف نظر دارند و هر یک با استفاده از رویکرد کلامی خود، این آیات را تفسیر نموده اند. این مقاله پس از مروری کوتاه بر دیدگاه های کلامی مشهور، به تبیین نظر علاّمه طباطبائی، مفسّر بزرگ معاصر، امامیّه، در باب تنزیه خداوند از صفات انسان گونه می پرازد و آن را با دیدگاه فخر رازی، از مفسّران بزرگ اشاعره، مقایسه می نماید و نشان می دهد که چگونه هر یک دارا بودن صفات انسان گونه را منافی با تجرّد ذات خداوند متعال می دانند. با تبیین صفات خبری در آثار این دو مفسّر بزرگ، می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ یک از آنها نیست. علاّمه طباطبائی معتقد است با پیروی از اهل بیت(ع) و گرفتن اصل معنا، با حذف لوازم، باید معنای نهایی و جدّی کلام خداوند در آیات شاملِ صفات خبری را پس از در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی، به دست آورد، در صورتی که فخر رازی معتقد به تنزیه و تأویل است و در پاره ای موارد به تفویض گرایش پیدا کرده است.
رابطه عقل و دین از دیدگاه فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
فائزه علی‌اکبری شاندیز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش به بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه دو متکلم- فیلسوف مسلمان با گرایش‌های اشعری و امامی یعنی فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی پرداخته شده است. به منظور یافتن دیدگاه آنان در خصوص جایگاه عقل در اثبات و تبیین آموزه‌های دینی و راه حل‌های ارائه شده در موضوعات مورد تعارض عقل و وحی، آرای دو متفکر در موضوعات مختلف از جمله پنج مسأله مهم کلامی یعنی صفات و اسماء الهی، رؤیت خداوند، حدوث یا قدم جهان، علم خداوند به جزئیات و معاد جسمانی بررسی و مقایسه شده است. می‌توان نتیجه‌گیری کرد که خواجه نصیرالدین طوسی تمامی گزاره‌های دینی را عقل‌پذیر دانسته و به این ترتیب در گروه عقل‌گرایان حداکثری جای می‌گیرد، در حالی که فخر رازی اغلب گزاره‌های دینی را عقل‌پذیر و برخی را مانند مسأله رؤیت خداوند،عقل‌گریز می‌داند؛ بنابراین در زمرة عقل‌گرایان معتدل جای می‌گیرد. این دو متفکر مسلمان در جهت هم‌گرایی عقل و وحی و عقل‌پذیر نمودن باورهای دینی تلاش بسیار نموده‌اند، اما خواجه نصیر به دلیل شناخت بیشتر و صحیح‌تری که از فلسفه و نیز از دین اسلام در قالب مکتب تشیع داشته است، در این امر موفق‌تر بوده و با تلاش‌ها و ابداعات خود، مکتب کلام فلسفی را پایه‌گذاری کرده است.
چیستی لذت از منظر ابن‌ سینا و فخر رازی
نویسنده:
نفیسه ترابی، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«لذت» از اساسی‌ترین انگیزه‌های رفتار آدمی است که مورد توجه ویژه فیلسوفان قرار گرفته است. ابن‌سینا پاسخ به پرسش «چیستی لذت» را از طریق شناخت نفس و قوای ادراکی آن میسر می‌داند. از نظر او، لذت عبارت از ادراکی حضوری است که از دستیابی مدرِک به آنچه در نظرش کمال و خیر به شمار می‌رود، حاصل می‌شود و به واسطۀ ادراک، کمال و خیر ذومراتب و تشکیکی است. فخر رازی نظریۀ متزلزلی دارد؛ گاهلذت را بی‌نیاز از تعریف می‌داند و گاه آن را به ادراک ملائم تعریف می‌کند. او مراتب چندگانه‌ای برای آن در نظر نمی‌گیرد و تنها معتقد به وجود لذت عقلی بوده، لذات حسی را رفع الم یا تغییر حالت می‌داند. در این مقاله به تحلیل و بررسی ماهیت لذت از دیدگاه این دو فیلسوف می‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 37 تا 61
اصل سنخیت از دیدگاه فخر رازی و خواجه طوسی
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی، فاطمه استثنایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
فخر رازی سنخيت ميان خدای متعال و مخلوقات را به دليل اشتراک ميان واجب الوجود و ممکن الوجود و محدود شدن قدرت الهی انکار می کند و آن را با مقام تنزيه خدای متعال در تعارض می داند، ولی خواجه طوسی در آثار فلسفی خود، به دفاع از قاعده «الواحد» بر مبنای اصل سنخيت پرداخته و اعتقاد به اصل سنخيت، به خوبی از عبارات وی برداشت می شود. اما او در نگاه عرفانی خود، به گونه ديگری درباره قاعده «الواحد» سخن می گويد و معتقد است تبيين کثرت های جهان و ارتباط آن ها با خدای متعال و پرسش از سنخيت ميان آن ها، فرع بر صدور حقيقی کثرت ها از خداوند است، و در اين باره، هر کسی از ظن خود آن می گويد که شايسته خود اوست، نه شايسته خدای متعال.
صفحات :
از صفحه 71 تا 94
مقایسه ی نظریه ی اخلاقی ابن مسکویه و فخر رازی
نویسنده:
احمد جودکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع پژوهش حاضر، مقایسه ی آراء اخلاقیابن مسکویه(421 ه.ق) و فخر رازی(606 ه.ق) است. ابن مسکویه یک فیلسوف عقل گرا و فخر رازی متکلم اشعری مسلک و مخالف سر سخت فلسفه ی یونان است. از چهار فصل پژوهش حاضر، فصل اول به کلیات و سه فصل پایانی به آراء این دو متفکر و مقایسه ی آنها اختصاص یافته، در فصل دوم، انسان شناسی و نفس شناسی مسکویه به عنوان مدخل علم اخلاق و به دنبال آن مباحثی چون سعادت و شقاوت، اصول تربیتی و... مورد بررسی قرار گرفته است. او که به تجرد نفس و جایگاه والای انسان در دنیا اشاره داردسعادتمندی انسان را در نظریه ی حد وسط می داند، هر چند به پیروی از شریعت نیز توصیه می کند. شقاوت انسان نیز به خاطر توجه به دنیا و امور غیر واقعی پدید می آید. با اینکه ابن مسکویه راه روشنی رابرای رسیدن به رستگاری بیان می کند ولی گاهی دچار تعارض میان آراء یونانی و شریعت نیز می شود. در ضمنروش تهذیبی که توصیه می کند، مخصوص فلاسفه می داند. مبانی تربیتی او نیز بسیار سخت گیرانه و دور از واقعیت به نظر می رسد، در واقع دیدگاه های افراط گونه ی خود را نسبت به دنیا و لذات آن در اصولی که به والدین توصیه می کند به خوبی نشان می دهد. لذا در نگاه او لذات دنیوی اموری غیر واقعی و لذات روحانی امور حقیقی به شمار میآیند. بر خلاف مسکویه، فخر رازی چندان توجهی به اخلاق نداشته است،لذا در فصل سوم به پیش فرضهای او در باب اخلاق توجه شده و از میان آراء کلامی او، برخی نظرات اخلاقی اش استخراج شده است. انسان شناسی و نفس شناسی او دچار تعارض است و نهایتاً فرشتگان را از انسان بالاتر می داند و نفس را مادی می پندارد.او به حسن و قبح شرعی اعتقاد دارد و در باب جبر و اختیار نیز بر سر دوراهی است. از پیش فرض های فخر نتیجه گرفته می شود که او سرنوشت انسان را به دست خدا می سپارد و سعادت یا شقاوت وی را امری از پیش تعیین شده قلمداد می کند.او سعی دارد بیشتر جانب علم، قدرت و اراده ی خداوند را بگیرد تا اراده و اختیار انسان را، لذا نمی توان او را در باب اخلاق و اصول تربیتی آن صاحب نظر دانست.فصل آخر به بیان مقایسه ی این دو اندیشمند اختصاص یافته است.واژگان کلیدی:ابن مسکویه، فخر رازی، اخلاق، سعادت و شقاوت
  • تعداد رکورد ها : 8992