جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 64
The Universal Degrees (Marâtib), Manifestations (Mazâhir) and Divine Presences (Hadharât) of The Existence in Ibn Arabi’s School of Mysticism
نویسنده:
Abulfazel Kiashemshaki
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 39 تا 60
مفهوم قاعده در فلسفه علوم اجتماعی پیتر وینچ
نویسنده:
پدرام انوری، ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از ابتدای شکل‌گیری جامعه‌شناسی، اغلب تصور می‌شد چنانچه از روش علوم طبیعی در مطالعات اجتماعی استفاده شود، این حوزه نیز همچون علوم طبیعی پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای خواهد داشت؛ اما پیتر وینچ با نشان دادن تمایز علوم اجتماعی با علوم طبیعی، امکان علم اجتماعی را به چالش می‌کشد و از طرف دیگر با نشان دادن پیوندی که میان علوم اجتماعی و فلسفه وجود دارد، مطالعات اجتماعی را به عنوان مطالعاتی پیشنهاد می­کند که به دنبال تبیین پدیده‌های اجتماعی نیست؛ بلکه ماهیتی توصیفی دارد. وینچ به عنوان فیلسوفی که برای اولین بار ایده‌های ویتگنشتاین را در فلسفه علوم اجتماعی به کار می‌گیرد، معتقد است از طرفی تمامی رفتارهای معنادار آدمی، قاعده‌مند می‌باشند و از طرف دیگر فهم رفتارهای معنادار در گرو مهارت یافتن در پیروی از قاعده است که همه اینها تنها درون جامعه –با نهادهای تثبیت شده- رخ می‌دهد. در این مقاله سعی می­شود با روشن کردن مفهوم قاعده و پیروی از آن، جایگاه کلیدی و بنیادین آن در فلسفه وینچ نشان داده شود
صفحات :
از صفحه 33 تا 56
نسبت روشنگری نزد کانت و فوکو و پویایی فقه شیعه در دوران غیبت
نویسنده:
ابوالفضل کیاشمشکی ، سید علی هاشمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت به مسئله «روشنگری» توجه و آن را واکاوی می‌کند و در ضمن آن گونه‌ای «عقل ورزی» را مجاز می‌شمارد؛ به عبارتی جنبش روشنگری را ملائم و همنوا با نحوه‌ای از «عقل ورزی» قلمداد می‌نماید. سال‌ها بعد فوکو تفسیر خاصی از «روشنگری» نزد کانت ارائه می‌دهد و روشنگری را به مثابه استمرار یک «سنت انتقادی» و «هستی شناسی زمانِ حال» فراوری می‌نماید. از طرفی فقه شیعه به‌ویژه در دوران غیبت حائز دستگاه عقلانیت مختص به خود است که موجب پویایی این جریان فکری- دینی در مواجهه با «مسائل مستحدثه» و جدید گردیده است. در این مقاله برآنیم در ابتدا ویژگی‌های «عقل ورزی» در جنبش «روشنگری» نزد کانت و فوکو تبیین شود و پس از آن به مختصات فقه شیعه و نحوه «عقل ورزی» این جریان فکری- دینی در دوران غیبت خواهیم پرداخت و در ادامه «عقلانیت» موجود در سنّت «روشنگری» نزد کانت و فوکو با رویکرد عقل گرایانه‌ای که در سنّت فقه امامیّه موجود است، مقایسه می‌شود و نقاط اشتراک و افتراق این دو گونه عقل گرایی تبیین می‌گردد و در پایان به برخی وجوه برتری عقلانیت در دستگاه فکری- دینی فقه امامیه بر عقلانیتِ جنبش «روشنگری» نزد کانت و فوکو اشاره می‌شود.
صفحات :
از صفحه 29 تا 58
بررسی رابطه علم با کمال در انسان از نگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
محمد جواد پاشایی ، ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هرچند حکمای یونانی از نخستین اندیشمندانی­اند که موضوع کمال در انسان را با رویکردی فلسفی به گفتگو نشسته­اند، اما صدرالمتالهین در تحلیلی متفاوت و کم سابقه، پیوندی عمیق میان کمال انسانی و قوه عالمه او برقرار ساخته است؛ آن سان که با شکل گیری شناخت در انسان، کمال غایی او نیز تحقق می­یابد. در این پژوهش ابتدا با تقسیم کمال به اولی و ثانوی و تطبیق کمال انسانی بر کمال ثانوی او که عبارت از فعلیت یافتن اوصاف و عوارض مختص انسانی پس از تحقق ذاتش باشد، به تحلیل سرشت کمال پرداخته شده است. پرسش اصلی پژوهش آن است که چه رابطه ای میان کمال انسان و قوه عالمه او برقرار است؟ و فرضیه مقاله بر آن است که با تقسیم قوای انسان به عقل نظری و عملی و ایجاد اتحاد میان کمال انسان و مراتب عقل او به ویژه عقل نظری، رابطه عمیق کمال و علم در انسان فاش می گردد. روی آورد این پژوهش روی آوردی تحلیلی توصیفی است.
صفحات :
از صفحه 423 تا 446
شهود عرفاني بين علم حصولي و علم حضوري از ديدگاه ابن‌عربي
نویسنده:
عثمان ويندي انجاي ، ابوالفضل كياشمشكي
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
هدف مقالة پيش‌رو اين است که رابطة شهود عرفاني و علم حضوري را با توجه به نصوص ابن‌عربي بررسي و نقد کند. ازاين‌رو، سؤال آن از اين ‌قرار است: آيا دليلي، به‌ويژه از ابن‌عربي، بر حضوري بودن شهود عرفاني در دست داريم؟ بديهي است که روش اين بحث بايد استقرايي، همراه با تحليل باشد تا همة نصوص مربوطه از لحاظ دلالت، تحليل و بررسي شود. ضرورت اين بحث، به سبب رابطة تنگاتنگ شهود و علم حضوري در ذهن بسياري از پژوهشگران، آشکار است. پيشنهاد مقاله، با توجه به ضعف شواهد ديگر، اين است که حضوري بودن شهود عرفاني را مي‌توان از لحاظ تأمل در معناي لغوي آن فهميد؛ وگرنه حصولي بودن آن، طبق نظر ابن‌عربي متعين مي‌شود؛ ولي نه هر علم حصولي؛ بلکه علم حصولي‌اي که از جنس علم حدسي است. تفسير شهود به علم حدسي، هم با مفهوم القا سازگار است و هم با ديدگاه عرفاي پيش از ابن‌عربي کاملاً هماهنگ است.
بررسی «اصل جهت کافی» در فلسفه لایبنیتس و مقایسه آن با «قاعده ضرورت سابق» در فلسفه اسلامی
نویسنده:
مهدی زارعی ، ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله در پی تبیین «اصل جهت کافی» در فلسفه لایب‌نیتس و مقایسه آن با «قاعده ضرورت سابق» در فلسفه اسلامی است. اصل «جهت کافی» یکی از آموزه‌های مهم در فلسفه لایب‌نیتس[1] است که به همراه اصل «تناقض»، اصول متافیزیک وی را تشکیل می‌دهند. عبارات لایب‌نیتس در این مورد ناهماهنگ می‌باشد و همین نکته باعث ظهور تفاسیر متفاوتی از دیدگاه او شده است. لایب‌نیتس از طرفی همه قضایای صادق را تحلیلی و در نتیجه، ضروری می‌داند و از طرف دیگر، با طرح مفاهیمی مثل ضرورت مشروط و ضرورت اخلاقی و همچنین تقسیم قضایای صادق به حقایق عقل و حقایق واقع، از موضع ضرورت‌گرایانه خویش عقب‌نشینی می‌کند. در فلسفه اسلامی نیز ما با قاعده‌ای به نام قاعده «ضرورت سابق» مواجه هستیم که قرابت زیادی با نظریه لایب‌نیتس در اصل جهت کافی دارد و خواهیم گفت که اصل جهت کافی لایب‌نیتس، اعم از قاعده ضرورت سابق است. هدف ما مطالعه تطبیقی بین فلسفه اسلامی و فلسفه جدید غرب می‌باشد. روش ما در این کار، روش کتابخانه‌ای و با استفاده از منابع چاپی و اینترنتی و نرم‌افزارهایی مثل «کتابخانه حکمت اسلامی» است
صفحات :
از صفحه 49 تا 72
تبیین حدوث و قدم عالم از دیدگاه متون دینی و مقایسه آن با دیدگاه علامه حلی، میرداماد و ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: سیدجواد احمدی ؛ استاد راهنما: ابوالفضل کیاشمشکی ؛ استاد مشاور: حمیدرضا رضانیا ؛ استاد مشاور: محمدحسن قدردان قراملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله حدوث و قدم عالم از زمان‌های دیرین افکار اندیشمندان را به خود جلب کرده است. در متون دینی نیز، عالم (همه مخلوقات) به صفت «حدوث» معرفی گردیده و «قِدَم» منحصراً برای حق‌تعالی اثبات شده است. دانشمندان در تفسیر آیات و روایات دالّ بر حدوث عالم، نظرهای متفاوتی ارائه نموده و از هماهنگی دیدگاه خود با متن دینی دفاع کرده‌اند. از دیدگاه‌های مهم در این زمینه، نظریّه کلامی علامه حلّی، دیدگاه حدوث دهری میرداماد و حدوث زمانی مورد نظر صدرالمتألّهین است. بررسی میزان هماهنگی دیدگاه‌های سه گانه با مفاد متن دینی، مستلزم تبیین اجمالی سه نظریّه مذکور و مقایسه آن با معنی مستفاد از آیات و روایات است. از این رو، با تحلیل و پژوهش پیرامون آیات و روایات ناظر به حدوث عالم، چنین استنتاج شد که «زمان» از جمله مخلوقات و متصف به حدوث است؛ پس دیدگاه حدوث زمانی از منظر متن دینی قابل پذیرش نیست. از سویی دیگر، نظریه قدمت غیری و حدوث ذاتی عالم نیز خلاف ظاهر متن دینی است؛ چه این که ظهور آیات و روایات بر تأخّر انفکاکی وجود عالم از وجود خالق است، به این معنی که هستی عالم مسبوق است به عدم مقابلی که بدون تقیّد به زمان با وجود عالم در تناقض می‌باشد و با آن قابل جمع نیست. به عبارت دیگر، وجود جمیع ماسوی‌الله دارای ابتداء و آغازی فرازمانی است و زمان (زمان حاصل از تغیر تدریجی وجود عالم طبیعت) توأم با آفرینش اولین موجود مادی از کتم عدم واقعی، آغاز گردید.با بررسی آثار و کتاب‌های علامه حلّی، میرداماد و صدرالمتألهین، معلوم شد که ایشان بر این نکته اتفاق نظر دارند که دیدگاه حدوث زمانی مبتلا به ضعف و اشکال است؛ چنان‌که دیدگاه حدوث ذاتی و مسبوقیت وجود ممکنات به عدم ذاتی را صرفاً یک تحلیل عقلی و مبیِّن اصل نیازمندی هر مخلوقی به خالق هستی‌بخش دانسته‌اند که حدوث مورد نظر متن دینی را تأمین نمی‌کند. بنابراین هر سه دانشمند مذکور، عقیده به قدمت غیری عالم را خلاف آموزه‌های دینی اعلام نموده‌اند. ایشان قائل به حدوث عالم به معنی مسبوقیت جمیع ماسوی‌الله به عدم مقابل می‌باشند. با این تفاوت که صدرالمتألهین، حدوث مستفاد از متن دینی را حدوث زمانی تشخیص داد و بر اساس نظریه حرکت جوهری و این‌که «زمان» بُعد و امتدادی از وجود تدریجی عالم طبیعت است، بیان نمود که آیات و روایات بر قدمت فیض الهی و حدوث زمانی مستفیض (آفرینش لحظه به لحظه و حدوث تدریجی عالم اجسام) دلالت دارد. اما علامه حلّی تأکید نمود آن سان‌ که تبیین قدمت خداوند نیازی به عنصر «زمان» ندارد، معنی و حقیقت حدوث عالم نیز بی‌نیاز از «زمان» می‌باشد و عالم به نحو ابداعی (بدون احتیاج به ماده پیشین و زمان سابق) با سابقه عدم محض غیرزمانی آفریده می‌شود و ازاین‌رو، هستی عالم ـ به لحاظ بدایت و آغاز ـ منتهی به عدم مقابل فرازمانی است.میرداماد نیز ضمن تأیید مسبوقیت وجود همه مخلوقات (مجرد و مادی) به عدم واقعی غیرمقید به زمان، آن عدم را عدم دهری (لاشییء مطلق) نام نهاد که با جعل وجود مخلوق توسط آفریدگار، به نحو کلی نقض و طرد می‌گردد. میرداماد معتقد است، عدم دهری با ویژگی صراحت و خلوص و پیراستگی از هرگونه امتداد حقیقی یا وهمی و متوهم، با هستی ممکنات در تقابل و تناقض است و موجب تأخر انفکاکی آنان از وجود خالق می‌باشد.به نظر می‌رسد سه دیدگاه مذکور (به‌طور کلی و با قطع نظر از میزان صحّت مبانی و ادله) در محور‌های ذیل با نتایج حاصل از بررسی آیات و روایات، هماهنگ‌اند: 1. نفی حدوث ذاتی؛ 2. نفی ازلیت غیری عالم؛ 3. مردود دانستن حدوث زمانی منسوب به متکلمان؛ 4. مسبوقیت وجود عالم به عدم مقابل؛ 5. تأخّر انفکاکی هستی مخلوقات از وجود خالق؛ 6. ابداعی بودن فاعلیت خداوند؛ 7. پیراستگی وجود پروردگار از زمان و یا هرگونه امتداد وهمی و متوهّم.
حرکت در عرفان و نقش آن در ظهور تعینات نظام هستی
نویسنده:
سیداحمد حسینی ، ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
به نظر حکما «موجود مادی» و به عقیده عرفا «هر موجود صاحب حیات» در حرکت است. خالق هستی که حی حقیقی است، به حرکت حبی، ظهوری، جلائی و استجلائی تجلی می‌یابد. او به‌واسطه حرکت حبی، عالم را عینیت می‌بخشد تا کمال وجود را آشکار نماید. در حرکت جلائی و استجلائی نیز نمایان شدن ذات حق برای ذات و تعینات تصور می‌شود که کمال تام خود را در مقام علمی در حقیقت محمدیه و سپس در مقام عینی و خارجی شهود نماید تا زمینه فطرت تام انسانى و مظهر ذات حق را فراهم سازد. همچنین به‌واسطه حرکت ظهوری، ذات حق می‌طلبد خود را از هویت غیبی و کنز مخفی آشکار نماید تا در همه موجودات با تجلی خاصی ظهور پیدا ‌کند. او در صدد است هر روز با اعطای صورت‌های مختلف و جدید به مخلوقات، خودش را معرفی نماید که در همه‌جا و همه‌چیز جز تجلی او امکان تصور نداشته باشد و انسان حضور حق را در عالم هستی احساس کرده و به این باور برسد که علت بقای هستی تجلی اوست که هر روز به عالم غیبی و عینی حیات می‌بخشد
صفحات :
از صفحه 141 تا 162
وابستگی نظریه های چندجهانی به افق مفهومی نظریه پردازان
نویسنده:
نرگس فتحعلیان، ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه­های چندجهانی در فیزیک معاصر بحث‌برانگیز بوده­اند. براساس این نظریه­ها­ گروه بزرگی از جهان‌های دیگر وجود دارد که با آنها تماسی نداریم و هرگز نیز نخواهیم داشت. بحث تعدد جهان­ها که ماهیتی فلسفی دارد، تنها مختص فیزیک معاصر نبوده، بلکه ایده­ای تاریخی است. گفته می­شود، نظریه­ چندجهانی معاصر، علمی است و لذا با نظریه­های پیش از خود متفاوت است. ما با بررسی تاریخی این نظریه­ها نشان می­دهیم که در هر زمان عناصری پایه، منبعث از اصول فیزیکی پذیرفته­شده در آن افق تاریخی وجود داشته­اند که اندیشه­ تکثر جهان را شکل داده­اند؛ لذا نظریات چندجهانی معاصر و پیش از آن از این منظر به هم شباهت دارند و نوع تکثر جهان­ها در طول تاریخ به افق مفهومی نظریه­پردازان وابسته است. هدف از این بررسی آن است که به نظریه­ چندجهانی جدید در بستر تاریخی­اش بنگریم و وجوه معرفتی چندجهانی و بستگی نظریه­های آن، به افق مفهومی و منظرِ ناظر را نشان دهیم.
صفحات :
از صفحه 103 تا 155
شناخت حضوری در مادیات از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
محمد جواد پاشایی, ابوالفضل کیاشمشکی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله شناخت و به دنبال آن شناخت حضوری، از اهم مسائلی است که اساساً در دو حوزه هستی‎شناختی و معرفت‏ شناختی از آن سخن به میان رفته است. پیگیری شناخت حضوری در امور مادی به تبع آموزه ‏های دینی مرتبط با این موضوع، انگیزه حکمای اسلامی را در پرداخت به این مسئله افزون‎تر نموده است؛ چه اینکه شناخت حضوری به امور مادی علی‌رغم پراکندگی و غیبت اجزای آن، به دقت و اهمیت این مسئله افزوده است. تحلیل شناخت حضوری در مادیات در دو ساحت «شناخت حضوریِ مادیات» و «شناخت حضوری به مادیات» و به دنبال آن، حل تعارضِ جمع میان علم و ماده، با به‏ دست‏ دادن نسبی‏ بودن اوصاف تجرد و مادیت، دستاوردهایی است که نگارنده آنها را در این پژوهش از مرئای حکمت متعالیه به بررسی نشسته است. علامه طباطبایی با تأکید بر اصل این چاره‏ جویی، لکن با رهیافتی دیگر به حل این تعارض دامن زده است.
صفحات :
از صفحه 29 تا 54
  • تعداد رکورد ها : 64