جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 143
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق
نویسنده:
سمیه کامرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله چالش‌هایی که فیلسوف در فلسفه با آن روبه‌روست مسئله ارتباط نفس و بدن است. غموض مسئله در تجرد یکی و جسمانیت دیگری است که عقل را به میدان استدلال می‌طلبد. گواه بر این مطلب تلاش اعاظم فلاسفه از گذشته تا کنون است که هر یک به زعم و بضاعت خویشتن در پر کردن این خلأ گامی برداشته‌اند. برخی چون افلاطون، ثنویت محض را مطرح نموده و برخی چون ارسطو قول به وحدت این دو را تثبیت نموده است. و فلاسفه بعدی هم بر مذاق یکی از این دو مسلک طی طریق نموده‌اند.بنابراین از آنجا که تلاش اسلاف در شکل‌گیری آخرین نظریات منسجم و بی نقض و ابرام، قابل چشم‌پوشی نیست، در فصل اوّل این جستار، مسئله رابطه نفس و بدن را از منظر برخی فلاسفه نخستین چون افلاطون و ارسطو و برخی فلاسفه اسلامی چون فارابی و ابن سینا اختصاص دادیم، تا سیر تاریخی بحث تا حدی روشن گردد.شیخ اشراق مکتبی فلسفی که عمدتاً بر پایه شهودات وی است ارائه نمود که عمده‌ترین بخش آن را نظام نوری رقم می‌زند که از آن جهت که وی برای نفس هویت نوری قائل است، قاعدتاً مسئله رابطه نفس و بدن با نظام نوری وی گره می‌خورد که جهت دست‌یابی به نظر وی در این باب به حد لازم به مبانی‌ای چون هویت نور، تعریف نور، اقسام نور، ترسیم هستی براساس نور و جایگاه نفس به عنوان نور مدبر و جایگاه برازخ، پرداخته شده است. در هرم هستی شناسی سهروردی، نفس موجودی نورانی و بدن موجودی برزخ و غاسق و ظلمانی شناخته شده است که نظام فلسفی وی باید پاسخگوی این عدم مسانخت باشد. حکیم سهروردی برای حل نحوه ارتباط نفس نورانی با بدن ظلمانی قابل به وساطت امر سومی به نام روح بخاری می‌شود که همو بستر فیض رسانی از نور مدبر (نفس) به بدن ظلمانی است. وی با توجه به اینکه قائل به حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس نیست، رابطه این دو را براساس شوق و محبت و قهر و غلبه تفسیر می‌کند و البته این، تفسیر عمیقی از مسئله را به دست نمی‌دهد چون این الفاظ ترکیب انضمامی و ارتباط عرضی نفس و بدن را به ارمغان می‌آورد، چرا که در نفس‌شناسی وی، موجودیت و هویت نفس به نفس ناطقه است و بدن و قوا، فروع و اظلال نفس هستند، بنابراین بین نفس و بدن و قوا، دو گانگی مشهود است و بالتبع با وجود این دوگانگی، تفسیر و ترسیمی دقیق از ارتباط یک موجود مجرّد نورانی با موجود مادی ظلمانی ارائه نمی‌شود.ملاصدرا با توجه به مبانی و ابتکارات بدیعی که از خود به نمایش می‌گذارد به سهولت مرز میان موجود مادی و مجرد را بر می‌دارد و دوگانگی موجود در دستگاه فلسفی اشراقی را برای همیشه از سر راه فیلسوف هموار می‌سازد. چه اینکه ایشان با قول به حدوث جسمانی نفس و حرکت جوهری نفس و اشتداد وجود و تشکیک وجود که همگی از اختصاصات فلسفه وی است بر آن می‌شود که نفس موجودی است از عرش تا فرش، یک وجود واحد سیال و پویاست که در ذیل آن بدن و در صدر آن نفس ناطقه است که با حرکت جوهری در ذات خویش از نشئه مادیت محض با طی تبدّلات و تطورات به مرحله تجرد محض بار می‌یابد. و اساساً وحدت نفس با قوا و بدن را مطرح می‌نماید. و به خلاف ترکیب انضمامی و عرضی اشراقی، ترکیب اتحادی و تعلق ذاتی نفس به بدن و علاقه لزومی و نه اتفاقی را بیان می‌دارد.فصل پایانی هم تطبیق آراء این دو فیلسوف سترگ در مسئله رابطه نفس و بدن است و اینکه این دو حکیم چه نقاط افتراق و اشتراکی در این مسئله دارند و تأثیر مبانی هر یک در حل مسئله به چه میزان موفق بوده است. البته در عین اینکه سهروردی سعی وافری در حل این مسئله غامض نموده ولی به دلیل فقدان مبانی صدرایی نتوانست تبیین موفقی ارائه نماید تا اینکه صدرالمتألهین حرف نهایی را در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب برای خود رقم زد.
خلود فی النار از منظر ملاصدرا
نویسنده:
اکرم انجم شعاع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان خلود در جهنم از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی سعی دارد ضمن روشن ساختن فلسفه‌ی عذاب و پاسخ به شبهات مطرح شده در این مورد به تبیین و تحلیل ادله موافقان و مخالفان خلود در عذاب بپردازد و نظریه‌ی ملاصدار را پیرامون خلود در جهنم را به عنوان موضوع اصلی مطرح و به تحلیل ادله‌ی عقلی و نقلی وی بپردازد و با توجه به تجدید نظر وی در قمستی از نظریه‌ی خود به بررسی آن پرداخته‌عدول وی از رأی و نظر خود در مورد برخی کفار را با ذکر دلیل مطرح نماید.با بررسی پیرامون عناوین مطرح شده به این نتایج رسیدیم که خلود در عذاب امری مبرهن و ثابت است و این امر تعارضی با رحمت و عدالت حق ندارد و موافقان خلود در جهنم برای اثبات نظریات خود از دلایل سه گانه؛ قرآن، سنت، و اجماع بهره گرفته‌اند و ادله مخالفان را بر پنج دسته قرار دادیم:1-خروج از جهنم و ورود به بهشت2- فنای جهنم و اهل آن3- اعطای قوه‌ی صبر4- عذاب ممتزج با نعمت5- تبدیل عذاب به عذبملاصدرا نیز که در جرگه‌ی مخالفان خلود در عذاب قرار دارد نظریه‌ی خود را تحت عنوان«خلود نوعی» مطرح کرده است و برای نظریه‌ی خود چهار دلیل فلسفه ا‌ی اقامه کرده است:1- دوام‌ناپذیری حرکت قَسری،2- تنافی خلود در عذاب با قضا و قدر و حکمت الهی،3- اعتیاد،4- حاکمیت و غلبه‌ی رحمت الهی بر تمام اعیان و اسماءضمناً ملاصدرا در نظریه‌ی تبدیل عذاب به عذب تجدید نظر نموده و خلود را در مورد کسانی که مبدأ عذاب در آنها جوهری نفس است جاودانه می‌داند.
رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
اسماعیل آوجی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه دین و اخلاق، یکی از مسایل مهم در حوزه های فلسفه دین و فلسفه اخلاق بوده که با رویکردهای گوناگون قابل مطالعه و تحقیق است.با توجه به مطالعات انجام گرفته دیدگاههای مطرح در این زمینه را می توان در سه چارچوب کلی بررسی کرد:1-تعارض و ناسازگاری2- تعامل و وابستگی3- عینیت و عدم امکان تفکیک. مرحوم علامه طباطبایی(ره) با اینکه بصورت مستقل به این موضوع نپرداخته و مساله را در چارچوب پرسشهای مورد بحث در حوزه های فلسفه دین و اخلاق مطرح نساخته است اما می توان با شناسایی مبانی اندیشه-بویژه دین شناسی- ایشان،‌ ریشه های پیوند این دو مقوله و ثمرات حاصل از این پیوند را بدست آورد.از نظر علامه، دین و اخلاق در آفرینش ویژه انسان ریشه داشته به موجب جریان عام هدایت الهی در نظام تکوین، بصورت باورهای مربوط به مبدا و معاد هستی، راه و روش زندگی و خوب و بد و بایدها و نبایدهای رفتار و اعمال انسانی در وجود وی نهاده شده است.اما بدلیل وجود قوا و غرایز متضاد در نهاد انسان و عوارض و موانع حاصل از زندگی در روی زمین و انس و الفت با جهان مادی، این باورها تنها زمانی به بر می نشینند که راه زندگی وی در پرتو«هدایت خاص» نظام آفرینش «نورانی» گشته بوسیله نزول وحی الهی و بدست بندگان برگزیده درگاه ربوبی «تطهیر» یافته باشد.این نورانیت و طهارت از رهگذر: 1- ایجاد جامعه صالح بوسیله شریعت الهی. 2- فعلیت و شکوفایی نیروی تعقل و خردورزی بوسیله تربیت و تعدیل قوای جسمانی و تعلیم حکمت. 3- و باز شدن راه ولایت و معنویت بوسیله تهذیب اخلاق و سیر و سلوک در طریقت قرآنی حاصل می شود.در همه این مراحل «دین الهی» و هماهنگ با «دین فطرت» و از رهگذر اجرای روش شریعت و برنامه تربیت الهی و نصب پرچمهای طریق طریق ولایت، راه انسان را به سوی کمال و سعادت هموار و زمینه معرفت به حق و حقیقت و تخلق به اخلاق الله را مهیا می سازد.
حرکت و تکامل نفس در حکمت صدرا و آیات و روایات
نویسنده:
ناصرالرضا ضیایی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا در حکمت متعالیه اهتمام ویژه ای به بحث نفس دارد. در این تحقیق،«حرکت و تکامل نفس» که از موضوعات مهم حکمت صدرایی به شمار می رود با آیات و روایات تطبیق داده شده است تا روشن شود آیا بین این دو تعارضی وجود دارد یا نه؟ برای این هدف ابتدا درفصل دوم مبانی نظری تحقیق مطرح شده و سپس در فصل سوم، حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا مورد بررسی قرار گرفته است در این فصل حرکت جوهری نفس به عنوان مبنای تکامل نفس انسانی ثابت می شود و درادامه حرکت تکاملی نفس و مراحلی که نفس در حرکت تکاملی طی می کند تبیین شده است.بعد ازبررسی حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا، این موضوع با آیات وروایات ائمه معصومین« علیهم صلوات الله اجمعین»در فصل چهارمتطبیق داده شده و موضوعاتی که در فصل سوم در حکمت صدرا مطرح شده بود،یک به یک در آیات و روایات نیز مورد بررسی قرار گرفته است.بعد از تطبیق حرکت و تکامل نفس در حکمت صدرا با آیات و روایات به این نتیجه می رسیم که موضوعاتی که درفصل سوم در حکمت صدرا مطرح شده و درفصل چهارم با آیات وروایات تطبیق داده شده نه تنها تعارضی ندارند بلکه بعضی از آیات قرآن و روایات،بربرخی ازآن موضوعات دلالت دارند.وموضوعاتی مانند حرکت جوهری، حرکت جوهری نفس،مراحل تکامل نفس، موضوعاتی هستند که آیات قرآن و روایات ائمه معصومین آنهاراتاییدمی کند.باتوجه به بررسی آیات وروایات در فصل چهارم در فصل پنجم به این نتیجه می رسیم حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا با آیات وروایات ائمه معصومین قابل انطباق است و این دو هیچ تعارضی با یکدیگر ندارند. و اگر هم تعارضی مشاهده شود بدوی بوده و مستقر نمی شود.
نتایج فلسفی نظریه حرکت جوهریه "ملاصدرا"
نویسنده:
سبحان دانش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حرکت جوهری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مباحث فلسفه اسلامی، با نام صدرالمتألهین شیرازی گره خورده است. ملاصدرا با کشف این نظریه، تفسیر نوینی از حرکت ارایه کرد که نتایج مهمی را به ارمغان آورد. او ثابت کرد که وجودات مادی در اثر تحول درونی، هر لحظه هویت جدیدی یافته، و صورت قبلی دگرگون می‌شود. از نظر وی، ثبات و قرار در ذات موجودات مادی و اعراض آن‌ها راه ندارد، و همه عالم طبیعت یک هویت اتصالی و متصرم دارد. بنابر این، میان طبیعت و تجدد، دوگانگی وجود ندارد. جاعل به جعل بسیط، وجودی را جعل می‌کند که عین حرکت است؛ نه این که جعل جاعل به نحو مرکب باشد که یک وجود ثابت را خلق نموده و سپس حرکت را به او ملحق نماید. پس وجود طبیعت متحرک، عین همان وجود تدریجی، و بقایش عین حدوث آن می‌باشد. سنخیت میان علت و معلول، تبعیت حرکات عارضی از جوهر، انقلاب ماهیت عرض به جوهر، و تشخص شیء به وجود آن، دلایل و براهین ملاصدرا برای اثبات حرکت جوهری است. صدرالمتألهین با تفسیری که از حرکت جوهری ارایه کرد، نتایج مهمی از قبیل غایت‌مندی عالم طبیعت، معاد جسمانی، جسمانیت حدوث نفس و روحانیت بقای آن، ربط حادث به قدیم، ربط متغیر با ثابت، حدوث زمانی عالم، و اثبات بعد چهارم زمانی را برای ماده به‌دست آورد. این نتایج، برای انسان موحد افق‌های نوینی را می‌گشاید؛ زیرا درمی‌یابد که قافله موجودات همگی به‌سوی ملکوت و کمال مطلق رهسپار هستند، و هر یک، حامل امکان استعدادی است که هر لحظه در حال تحول است، و همه آن‌ها با وجود کثرتی که دارند نماینده یک حقیقت، و جلوه‌های یک وجود هستند. انسان نیز در این مجموعه، با حرکت جوهری می‌تواند به مرتبه عقل بالملکه، و سپس به مرتبه عقل بالفعل، و در نهایت به عقل مستفاد برسد، و بدین ترتیب به مقام خلیفه الهی نایل شود.
ارزش عقل و ادراکات آن از نظر ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هاجر پران‌سعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن عربی بر نقش دوگانه عقل که دارای دو حکم متفاوت است تأکید می‌ورزد. او معتقد است عقل از جنبه «فعل» متناهی و از جنبه «قبول» نامتناهی است. ابن عربی، میان عقل به عنوان ابزار شناخت و عقل به معنای منبع شناخت که وی آن را در معنای اخیر، «فکر» می‌نامد؛ تفاوت می‌نهد. به اعتقاد او، عقل در مقام فعل، از قلمرو محدود و معینی برخوردار است که درک بیش از آن برایش مقدور نیست و خود عقل مفکر به این عجز، اقرار دارد. عقل یا فکر، در این معنی در کنار حس و شهود و وحی یکی از منابع شناخت آدمی است اما عقل در مقام قبول، حد و مرزی ندارد و می‌تواند در پرتو قلب و وحی، منوّر گردد و حقایق را دریافت نماید. عقل در این وجه مقلد و تابع وحی و قلب است. او محصول نظر فکری را «علم العقل» و محصول چشیدن و ذوق حقایق را «علم الاحوال» می‌نامد و محصول دریافت موهبت‌های رحمانی از طریق روح القدس را که مختص نبی و ولی است «علم الاسرار».از دیدگاه علامه طباطبایی، عقل یکی از شریف‌ترین نیروهای انسان است که می‌تواند کلیات و حقایق را ادراک کند. اما ایشان عقل را به تنهایی قادر به تحصیل و درک همه حقایق نمی‌داند بلکه عقل را به عنوان ابزار معرفتی انسان، دارای قلمرو مشخص می‌داند. عقل انسان نیازمند وحی است تا به معارفی که خارج از دسترس اوست، راه یابد. عقل، نه آن مقدار ناتوان است که از فهم کتاب و سنت به نحو کلی عاجز باشد و نه آن مقدار توانمند است که بدون هیچ گونه محدودیتی بتواند به شناخت خداوند و حقایق، نایل گردد. از طرفی عقل دارای جایگاه والایی است. زیرا اعتبار و اصالت دین و معارف دینی بر پایه عقل استوار است. از نظر علامه، بین معارف وحیانی و ادراکات عقلی هماهنگی است و هیچ یک با دیگری در تضاد و تخالف نیست. به همین دلیل دین، هرگز به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی آن حکم صادر نمی‌کند. عقل و ادراکات آن ارزشمند است بدین معنا که می‌توان برای شناخت گزاره‌های وحیانی از آن بهره جست.
رویت قلبی خداوند در قرآن و مبانی فلسفی آن
نویسنده:
سیده‌خدیجه سیدنور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجود انسان وجودی اعتباری و فرعی است که به اعتبار وجود اصیل و در سایه فیضان واجب تعالی موجود گشته است و می­تواند قوای ضعیف خویش را در سایه وجود شدید او به فعلیت برساند. در واقع انسان در مسیر تکامل و حرکت اشتدادی خود به مرتبه­ای می­رسد که می­تواند حضرت حق را با قلب خود مشاهده کند. رویت قلبی نوعی علم به خداوند و ارتباط با اوست. البته مراد از رویت، رویت حسی نیست که در مادیات صورت می‌گیرد، بلکه منظور رویت با چشم دل است. که مرتبه‌ای از علم حضوری است. علم حضوری قسمی از علم است که معلوم بدون واسطه در احاطه عالم است. قلبی بودن رویت مشعر به وجدانی و غیر مادی بودن این نوع از علم و ادراک است که بدون فکر و استدلال برای اولیاء الله که به مقام عبودیت رسیده‌اند، حاصل می‌شود. در واقع رویت و نظری که در برخی از آیات قرآن کریم درباره خداوند بیان شده است به این معناست که هر کس به اندازه سعه وجودی خود می‌تواند به مرتبه‌ای از این نوع علم و ادراک برسد. به این ترتیب که نفس انسان براساس حرکت جوهری که دارد باید مراحلی را طی کند و در این مسیر عقل نظری و عملی خود را به تکامل برساند تا در نهایت با کنار زدن حجابها به اندازه سعه‌ی وجودی و تجردی که پیدا کرده به شهود و رویت قلبی حق نائل شود.
مراتب هستی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌ی حاضر در پی بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در مورد مراتب هستی است. در این راستا پس از بیان کلیات رساله در فصل اوّل، نخست به دیدگاه شیخ الرئیس پرداخته می‌شود و بیان می‌شود که وی اساساً یک فیلسوف وجود است که با روش خاص فلسفی خود که مبتنی بر بحث و استدلال است دو اصل اساسی را نتیجه می‌گیرد؛ یکی تمایز میان وجود و ماهیت اشیاء و دیگری تمایز میان واجب و ممکن و بدین سان این اصول، زمینه‌ای می‌شوند تا با تکیه بر آنها جناب ابن سینا مراتب هستی را سامان دهد. مراتب هستی در دیدگاه او نظامی هرمی دارد که در رأس آن واجب الوجود بالذات قرار دارد که همۀ موجودات امکانی از او ناشی شده‌اند بنابراین سر سلسله هستی، صرفالوجودی است که دارای همۀ صفات کمالی و منزه از تمام نقایص امکانی است و در مرتبه بعد، موجودات امکانی قرار دارند که همگی زوج ترکیبی از وجود و ماهیت و در نتیجه معلول هستند. ممکنات خود به دو دسته جواهر و اعراض و جواهر نیز به عقل، نفس، جسم و ماده و صورت تقسیم می‌شوند که به ترتیب شرافت، عالم عقول طولیه، عالم نفوس (فلکیه و ارضیه) و عالم اجرام (فلکی و ارضی) را تشکیل می‌دهند. فصل سوّم رساله به دیدگاه شیخ اشراق می‌پردازد که در آن بیان می‌شود وی با ارائه مکتبی بدیع که بر سه عنصر یعنی روش اشراقی، علم النفس اشراقی ومتافیزیک نوری پایه‌گذاری شده تحولی عمیق را در حوزه فلسفی به وجود می‌آورد به طوریکه در آن علاوه بر پذیرش روش بحثی، شهود نیز به عنوان ابزاری مهّم در فهم حقایق پذیرفته می‌شود و از طرفی دیگر مبانی فلسفی مشاء که بر محور موجود پایه‌گذاری شده بود نیز تحول پیدا کرده و همۀ هستی بر محور نور تفسیر می‌شود. سهروردی با تقسیم عالم به نور و ظلمت معتقد می‌شود که منشأ هستی را نورالانوار تشکیل می‌دهد و همۀ انوار از او پدید آمده‌اند و ظلمت نیز زائیده از جهت فقر انوار است. نگاه سهروردی به مراتب هستی اگر چه همچون ابن سینا نگاهی هرمی است که در رأس آن نورالانواری قرا رگرفته که همۀ عالم اشعه ای از فیض او هستند امّا کامیابی او در اتخّاذ روش فلسفی بحثی و شهودی این قوت را به او داده است که در نظام عالم مراتبی (عالم مثل و عالم مثال) را مطرح کند که در فلسفه ابن‌سینا یا وجود نداشته و یا تفسیر ناصوابی ازآن شده است علاوه بر اینکه مراتب مورد توافق نیز در فلسفه نوری وی تفسیر و تحلیل‌های جدیدی پیدا می‌‌کنند. بنابراین نظام هستی به عالم نور و عالم ظلمت و عالم انوار قاهره نیز به عالم انوار طولیه و عرضیه، عالم انوار اسفهبدیه (فلکی و انسانی) و عالم مثال (در مورد نوریت عالم مثال تردیدی وجود دارد که در رساله به آن پرداخته شده است ) تقسیم می‌شود که همۀ آنها جلوه و اشعه‌ای از نور حضرت حق می‌باشند. فصل پایانی رساله نیز عهده دار بررسی مقایسه‌ای دیدگاه این دو فیلسوف گرانقدر است که در آن ضمن بررسی جامع دیدگاه آنها بیان می‌شود که در حوزه مباحث استدلالی و بحثی، ابن سینا و در حوزه شهودی، شیخ اشراق کامیاب‌تر می‌باشد.
عصمت امام از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
طیبه مولایی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوعی که در این تحقیق بررسی شده است عصمت امام از دیدگاه فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی(ره) است. شرایط لازم جهت امامت علم، افضلیت و عصمت است. علوم امام از منابع گوناگونی سرچشمه می‌گیرد که عبارت‌اند از: قرآن، وراثت پیامبر، ارتباط با فرشتگان الهی و روح القدس. علامه طباطبایی مرتبه‌ی عصمتی را که برای انبیاء مطرح کرده‌اند، همان را برای ائمه ثابت می‌دانند. عصمت امام باعث سلب اختیار نمی‌گردد وگر نه معصومین باید هیچ فضیلتی بر دیگران نداشته باشند، بلکه با داشتن عصمت باز اختیار ائمه به جای خود باقی است، رابطه‌ی عصمت با علم امام اینگونه است این علم در ائمه که اثرش همان بازداری انسان از کار زشت و واداری به کار نیک است دائمی و قطعی است و هرگز از آن تخلف ندارد، ادله‌ای که بر اثبات عصمت امام دلالت می‌کند به دو صورت می‌باشد ادله‌ی نقلی و ادله‌ی عقلی، ادله‌ی نقلی (آیات) شامل آیه‌ی ابتلاء (امامت)، آیاتی که کلمه‌ی امام را همراه با وصف هدایت به کار برده، آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی اولوالامر می‌باشد. ادله‌ی نقلی (روایات) شامل حدیث ثقلین، حدیث سفینه‌ی نوح و احادیث دیگر می‌باشد، ادله‌ی عقلی شامل نقض غرض الهی، ائمه حافظ شرع، لزوم امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. واژگان مهم و کلیدی: علم، امام، عصمت، اختیار، تنزیه، توفیق، صدق، امانت، تبلیغ
نقش اجتهاد در تدوین علوم انسانی اسلامی
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به قلمرو وسیع دین مبین اسلام و شمول آن نسبت به مسایل فردی، اجتماعی، روحی، جسمی، مادی، معنوی و همه ابعاد و شئون انسانی و ارتباط تنگاتنگ علوم انسانی همچون روان‌شناسی، جامعه شناسی، حقوق، سیاست، تعلیم و تربیت با جنبه‌های معنوی و روحی و فردی و اجتماعی انسان، پیوند عمیق اسلام و علوم انسانی روشن می‌گردد. هم چنین نحوه دست یابی به معارف قرآن و سنت و عقل بدیهی و قریب به بدیهی نیز جز با تلاش علمی و با مهارت در متون و منابع دینی از طریق آشنایی عمیق با لغت، ادبیات، فصاحت و بلاغت، رجال، قواعد تفسیر و حدیث، قواعد اصول، مباحث عقلی و ملازمات عقلی و امثال آن نیست؛ این امور نیز همان اجتهاد مصطلح است؛ پس تنها راه دست یابی به علوم انسانی اسلامی، بهره گیری از اجتهاد است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 126
  • تعداد رکورد ها : 143