جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 143
رابطه باید و هست از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه اخلاق رابطه بین «باید و هست» است که دیدگاه های مختلفی در باب آن ارائه شده است. یکی از این دیدگاه ها، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی و شارح بزرگ آن شهید مطهری است که عبارت است از آنکه: باید و نبایدهای اخلاقی، جعل ها و اعتباراتی هستند که انسان بر اساس رابطه واقعی بین افعال اختیاری خود و نتایج مترتب بین آنها، تنظیم کرده است و «بایدها» مبتنی بر واقعیات هستند؛ هرچند از آن ها استنتاج نشده اند.
صفحات :
از صفحه 97 تا 106
رابطه لذت و سعادت از دیدگاه اپیکور، ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
ولی غیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، از اساسی‌ترین انگیزه‌های رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث‌ بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادت‌گرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعادت را نشناسد، راه تحصیل آن را نیابد. ارسطو سعادت را مفهومی می داند که شامل فضیلتهای مختلف عقلی واخلاقی است و نظریه «حدوسط» یا «اعتدال طلایی» را درتعریف فضیلت مطرح میسازد. اوبالاترین فضیلت را تفکرنظری درباب حقیقت معرفی میکند. ازنگاه ارسطو،لذت حالت خوش نفسانی است که در اثر دستیابی به مطلوب حاصل می گردد. خیر بودن، برترین خیر بودن ونیزبسندگی به خود، از ویژگیهای سعادت است. از نظر ارسطو سعادت، عین لذت نیست بلکه لذت، نتیجه حصول سعادت است. از دیدگاه اپیکور Epicuruse))، سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی ازلذت، «فقدان رنج» است، وراه وصول به سعادت را تعدیل امیال ودوری از لذتهای غیرضروری همچون تجمل پرستی و قدرت طلبی می دانست؛ زیرا از نگاه اپیکور این امیال و خواسته ها، بیشتر سرچشمه رنج اند تا منبع شادمانی. از نگاه ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است که البته همراه بهره مندی ازعمیقترین ، و پایدارترین لذات است. لذت از دیدگاه ملاصدرا، ادراکِ ملائم است. وی برخلاف اپیکور انسان را یک موجود تک ساحتی نمی بیند بلکه علاوه بر جسم برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است. راه رسیدن به سعادت نفس هم از نگاه وی در ایمان و بندگی است و جزئیات بندگی را باید از وحی آموخت. نتیجه حاصل از این پژوهش سه مطلب مهم است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان، دوم این که سعادت حقیقی بر محور قرب الهی دور می زند و سوم این که سعادت حقیقیهمراه است با نائل شدن به اوج لذت.
بررسی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم از دیدگاه جان لاک و نسبت آن با مبانی معرفت شناسی اسلامی از دیدگاه شهید مطهری
نویسنده:
عبدالبصیر نبی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی تطبیقی مبانی معرفت شناسی غرب و اسلامی از منظر جان لاک و استاد شهید مرتضی مطهری می‌پردازد، که هر یک از این دو فیلسوف در حوزه جغرافیایی و زمانی خویش، افرادی تأثیرگذار در حیطه فرهنگ و اندیشه محسوب شده، ومبانی فکری و سیاسی آنان نقشی تعیین کننده در پیشبرد اهداف جامعه آنان داشته است. نویسنده در قالب پنج فصل به دنبال پاسخ مناسبی برای این پرسش اساسی است که: چه نسبتی میان مبانی معرفت شناسی غربی جان لاک و مبانی معرفتی اسلام از دیدگاه شهید مطهری برقرار است؟ وی در یک یک فصل های پژوهش خود ضمن بیان مولفه‌های معرفت شناسی غرب و اسلام، به تشریح تفاوت‌ها و اشتراک های فکری جان لاک و شهید مطهری در این زمینه می‌پردازد. در فصل اول ابتدا به بیان مفاهیم کلیدی تحقیق، مانند لیبرالیسم، معرفت شناسی، پیشینه تاریخی لیبرالیسم، عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی لیبرالیسم، فرآیند تاریخی و گونه‌های لیبرالیسم و مبانی فکری آن همچون: اومانیسم، فرد گرایی، تجربه گرایی، نسبی گرایی اخلاقی، عقلانیت و آزادی پرداخته، سپس مفهوم معرفت شناسی، گونه‌های معرفت شناسی، پیشینه تاریخی آن، تطور مفهوم معرفت شناسی و مبانی آن، یعنی: حس و ادراک حسی، عقل، دل (الهام و اشراق) را شرح می‌دهد. نگارنده در فصل دوم ضمن واکاوی مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم کلاسیک، دیدگاه جان لاک، اسپینوزا، هابز، هیوم، دکارت، ولایبنیتس را درباره عقل گرایی و تجربه گرایی، که مبانی معرفت شناسی لیبرالیسم غرب را منعکس ساخته، و سایر مبانی آن، مانند اومانیسم، فرد گرایی، اصالت سود و نسبت گرایی اخلاقی را تبیین می‌نماید. در فصل سوم ضمن تحلیل اجمالی زندگانی و افکار جان لاک، مبانی معرفت شناسی وی را بررسیده و دیدگاه‌هایش در زمینه تصور، ادراک، افکار، ادراکات و تصورات فطری، اقسام تصورات، نسبت بین تصورات و کیفیات، مفاهیم کلی، گستره و قلمرو معرفت و رابطه میان مبانی معرفت شناسی و لیبرالیسم جان لاک را شرح می‌دهد. در فصل چهارم به مبانی معرفت شناسی اسلامی از منظرشهید مطهری پرداخته و اندیشه سیاسی و اجتماعی و مبانی معرفتی وی، مانند مراحل ادراک و مراتب و فرآیند آن، اقسام معرفت حصولی و حضوری، منشأ و منبع معرفت، انواع مفاهیم عقل و میزان اعتبار آن و ویژگی‌های معرفت عقلی و حسی و کارکردهای آن از دیدگاه ایشان بررسی گردیده است. فصل پنجم به مقایسه نظریات شهید مطهری و جان لاک در مبانی معرفت شناسی و نیز بیان تناقض های اندیشه معرفتی جان لاک اختصاص دارد.
امامت از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
عباس اختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهشی است پیرامون امامت از دیدگاه علامه طباطبایی در کتاب های مختلف ایشان خصوصاً تفسیر المیزان. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است. نویسنده ابتدا «امامت از دیدگاه علامه طباطبایی» را مورد بحث قرار داده و در پنج بخش به عناوینی همچون معنی و مفهوم امامت، خلافت، وصایت، حکومت و فرق امامت با نبوت پرداخته است. وی فصل دوم را به «ضرورت وجود امام» اختصاص داده و در فصل بعدی «صفات امام» را مورد مطالعه قرار داده که شامل مباحثی مانند علم امام، عدالت امام، عصمت امام و افضلیت امام است. در فصل پایانی نیز از «شئون امامت» سخن گفته و از ولایت تکوینی امام، مرجعیت دینی امام و رهبری سیاسی امام بحث شده است. از قول علامه نقل شده است: کسی که رهبری امتی را به امر خدا به عهده دارد، هم چنان که در مرحلة اعمال ظاهری رهبر و راهنما است، در مرحله حیات معنوی نیز راهنما است و علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری، نوعی هدایت و جذبه معنوی دارد که از سنخ عالم تجرد است و بوسیله این نورانیت باطن، ذاتش در قلوب شایسته مردم تصرف می نماید و آن ها را به کمال می رساند
ثابت و متغیر در دین " با تاکید بر دیدگاه امام خمینی (ره) و شهید مطهری "
نویسنده:
رضا خدابخش یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش، تبیین دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری درباب آموزه های ثابت و متغیر در دین است. در بخشی مفاهیم از جمله تعریف دین از دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری بیان گردیده‌است. در قسمت های اصلی آموزه‌ های ثابت و متغیر در سه محور: الف: در حوزه اعتقاداتب: در حوزه اخلاق ج: در حوزه احکامبررسی گردیده‌است. ما در طول تحقیق به پاسخ پرسشهای مطرح شده و از جمله سوال اصلی دست یافتیم که همانا آموزه های اعتقادی، اخلاق و احکام اولیه به صورت کلی از دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری ثابت هستند در همه شرایط یکسانند. احکام ثانویه ، برخی احکام حکومتی و بخشی از احکام فرعی اخلاقی همچون کذب که جان یک مومن بی گناه را نجات دهد متغیر می‌باشند. دلیل آن ثبات و این تغییر نیز این است که‌ احکام اسلام مبتنی بر مصالح و مقاسد است و نیازهای ثبات و متغیر بشر را در نظر دارد. سر احکام ثابت و متغیر نیز همین نیازهای ثابت و متغیر و مصالح و مقاسد مطلق و مقید است. همچنین فرضیه تحقیق را که در ابتدای پژوهش مطرح شده است، بخویی در طول تحقیق به اثبات رسیده است: از آنجا کهانسانها در جهت نیل به سعادت نهایی مورد نظر دین با نیازهای ثابت و متغیر روبرو هستند،‌برخی از آموزه های دینی ثابت و لایتغیر بوده و برخی دیگر متناسب با نیازهای مقطعی طرح شده و با تغییر آن نیازها، حکم دین نیز تغییر می یاید.
عشق و عقل در عرفان از دیدگاه مولانا، سنائی و امام خمینی "ره"
نویسنده:
محمد عیسی مظفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر عرفا درک حقیقت عشق به یافتن و چشیدن است و با بیان و تعریف نمی توان حقیقت آن را قابل درک کرد. اما چیزی که به تبیین ماهیت عشق کمک می کند بیان اوصاف و آثار عشق است. لذا تحقیق حاضر از طریق بیان اوصاف و آثار عشق از زبان سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) به بررسی ماهیت عشق پرداخته است.عشق تنوعی به انواع معشوق دارد و در یک تقسیم بندی کلی به عشق حقیقی و مجازی تقسیم می شود. از دیدگاه عرفا عشق حقیقی منحصراً عشق به حق تعالی و صفات و افعال اوست، و هرچه خارج از این چارچوب است عشق حقیقی نیست و مجازاً به آن کلمه عشق اطلاق می شود.عرفا از جمله سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) در مورد عقل دو بیان کاملاً متفاوت دارند؛ در یک بیان عقل را با ارزش ترین وسیله برای انسان و زیر بنای عالم هستیمعرفی می کند، و در بیان دیگر به نکوهش آن پرداخته و آن را از درجه اعتبار ساقط می کند.این دو بیان متفاوت بیانگر آن است که عقل در عرفان کاربردها و انواع متفاوتی داشته و دارای مراتبی استکه برخی از انواع آن مذموم و بعضی از مراتب و انواع آن مورد ستایش است.در مورد رابطه عشق و عقل نیز دو بیان متفاوت وجود دارد که با تفکیک انواع و مراتب عقل این دوگانگی در بیان قابل حل است.در مجموع رابطه عشق و عقل در عرفان متضاد نیست، و در مراحل عالی عشق و عقل با هم اتحاد دارند.
کرسی های نقد و نظریه پردازی یقین ناتمام (مدل جدیدی از معرفت)
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
خلود نفس از دیدگاه فارابی و ابن سینا و مقایسه آن با مفاد آیات و روایات
نویسنده:
معصومه صفدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس با تعلق به بدن و به کارگیری آن خود را تا حدی به کمال می‌رساند، ولی آنچه مسلم است همراهی نفس با بدن مادی همیشگی نیست و ماده همیشه در تغییر و تبدیل و کون و فساد است و به همین جهت از نفس که مجرد است، جدا خواهد شد و نفس مسیر جدیدی را در پیش خواهد گرفت. لذا مرگ به معنای نابودی نیست بلکه قطع علاقه نفس از بدن است، و این نفس است که برای همیشه باقی خواهد ماند و جاودانه می‌شود. خلود نفس را می‌توان هم از جهت عقلی و فلسفی و هم از جهت نقلی و متون الهی مورد بررسی قرار داد. از جهت عقلی، فیلسوف بزرگی چون فارابی، برخلاف آیات و روایات،معتقد به خلود و جاودانگی برخی از نفوس انسانی است و نفوس برخی دیگر را، مانند حیوانات، راهی وادی عدم و نیستی می‌داند. اما شیخ الرئیس ابوعلی سینا مطابق آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) نفس همه انسان‌ها را خالد و جاودان می‌داند و برای ادعای خود دلایلی را مطرح می‌کند. جناب فارابی و ابن‌سینا هماهنگ با متون دینی، اهل بهشت را، جاودان در بهشت و سعادت می‌دانند و معتقدند برخی اهل جهنم از آن خارج می‌شوند و متکامل می‌گردند و برخی دیگر در آن خالد و معذب می‌مانند. واقعیتی که باید به آن توجه شود این است که حقیقت معاد و جاودانگی نفس را هیچ کس آن گونه که باید نمی‌تواند تبیین نماید، چرا که بحث از این مسائل از امور غیبی ماوراءالطبیعه و پیچیده است، و آنچه مهم است توجه به نتیجه و ثمر? اعتقاد به خلود نفس است و آن هم چیزی جز تغییر در اعمال و رفتارها و سوق دادن آن به سوی تقرب و نزدیکی به خداوند متعال نیست.
جایگاه عقل در معرفت دینی از دیدگاه فیض کاشانی
نویسنده:
احدالله قلی‌زاده برندق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جایگاه عقل در فهم معرفت دینی، یکی از مهم‌ترین مسائلی است که افکار دانشوران را در طول تاریخ به خود مشغول کرده و صاحب نظران را در دو سوی تفکر نص‌گرایی و عقل‌گرایی قرار داده است. در این میان، دیدگاه فیض کاشانی اندیشمند شیعی قرن یازدهم درباره مسئله فوق، هنوز در بوته ای از ابهام است. برخی او را نص‌گرا معرفی کرده و برخی اورا در زمره عقل‌گرایان قرار می‌دهند. این دو دیدگاه متضاد از آن جا ناشی می‌شود که اولا همه آثار او مورد مطالعه قرار نگرفته و تنها با استناد به برخی از آثار او اظهار نظر می‌شود؛ ثانیا خود فیض در برخی موارد اظهار نظر صریحی ندارد؛ ثالثا در مواردی هم که اظهار نظر نموده است، موضع گیری‌هایی اتخاذ کرده است که به لحاظ وجود فراز و نشیب های متعدد در سیره علمی او، گاهی می توان او را موافق با نص‌گرایی و گاهی نیز می توان او را عقل-گرا یافت. تحقیق حاضر با عنایت به همه آثار فیض، دیدگاه او را در سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق به صورت جداگانه بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که فیض در حوزه عقاید که به حکمت نظری ارتباط دارد، عقل‌گرا بوده و از عقل مستقل، جهت اثبات گزاره های اعتقادیاستفاده کرده است؛ اما در حوزه های احکام و اخلاق که به حکمت عملی مرتبط است، رویکرد نص گرایی را برگزیده و برای احکام استقلالی عقل، اعتباری قائل نمی شود
مبانی امامت از منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فاطمه علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم که به بررسی مبانی عقلی و نقلی امامت از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم. این مساله در نگاه تشیع و به ویژه علامه طباطبایی به عنوان یکی از بارزترین نمایندگان این مکتب, یکی از مسائل مهم اعتقادی است که همچون دیگر اعتقادات, بیشتر در حیطه علم کلام مورد کنکاش قرار می‌گیرد. امامت به تعبیری دنباله نبوت است اما تفاوت‌هایش با آن, مهر خاتمیت بر نبوت زده و حقیقتی به نام امامت را ایجادکرده است. هدایتگری امام در شرایطی صورت می‌گیرد که تلاش های قبلی نبی زمینه را برای آن مساعدتر نموده است؛ لذا در نحوه هدایت امام, ایصال به مطلوب جلوه پررنگ‌تری می‌یابد.دانستن ویژگی‌های امام از جمله علم, عصمت و انتصاب او از سوی خداوند و نیز شناخت مناصب او, هم چون ولایت تکوینی, تفسیر دین و حکومت امام موجب ایجاد شناخت عمیق‌تری نسبت به نقش امام و ضرورت وجود او می‌شود.بررسی برخی مبانی عقلی چون دقت در برخی اوصاف خداوند, ضرورت وجود امام از دیدگاه علامه را به خوبی تبیین می‌نماید: هدایت‌گری خداوند هدایت بندگان را توسط او ایجاب می‌کند؛ حکمت خداوندی مقتضی ایجاد زمینه مناسب و شکل دادن نظامی است که در پرتو آن بتوان به هدف غایی خلقت و تکامل مطلوب دست یافت و آن نظام احسن قطعاً خالی از وجود یک راهنما و هدایتگری به نحوه هدایتی که ذکر شد, نخواهد بود. از سوی دیگر لزوم تدبیر بندگان به بهترین صورت, مقتضی ربوبیت پروردگار است و رحمت الهی ایجاب می‌کند که نیاز مومنان را به رهبر و راهنما پاسخ دهد و این نقض را از آنان برطرف نماید هم چنین عدل الهی مستوجب آن است که افاضه لازم را به مستحق آن بنماید و از جمله کمال هدایت را که توسط امام صورت می‌گیرد و انسان را به غایتش می‌رساند, از او دریغ ننماید.مبانی نقلی نیز این امور عقلی را تایید کرده و بر آن تاکید می‌ورزد یا از جنیبه دیگری ضرورت وجود امام را تبیین می‌نماید. بررسی تفسیر شریف المیزان ما را در رسیدن به دیدگاه علامه درباره این مبانی یاری می‌دهد. از جمله آیه 124 سوره بقره که مبین هدایتگری خداوند است و ملازمه این صفت الهی با ضرورت امامت را بیان می‌کند. یا آیه ولایت که نشان می‌دهد برای اعمال ولایت تشریعی خداوند بر بندگان وجود امام ضروری است و آیه اکمال دین متضمن آن است که بدون وجود امامت, تمامیت دین به سرانجامنخواهد رسید. بدین ترتیب بررسی مبانی عقلی و نقلی ما را به اینجا می‌رساند که رسیدن انسان و مجموعه هستی به غایت مطلوب و سعادتمند شدن انسان, مرهون وجود امام است.
  • تعداد رکورد ها : 143