جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 107
بررسی استدلال انباشتی ریچارد داوکینز با تکیه بر آرای کیث وارد
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، علیرضا فرخی بالاجاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گروهی از صاحب‌نظران علوم تجربی، از جمله ریچارد داوکینز معتقدند جهان مادی در روند شکل‌گیری طبیعت و پیدایش موجودات زنده، «خودتبیین­گر» است و انتخاب طبیعی که فرآیندی انباشتی است، به تنهایی می‌تواند شکل‌گیری این جهان را از ساخت ساده آغازین آن تا صورت پیچیده کنونی­ اش، تبیین کند و نیازی به فرض مبدئی هوشمند در فرآیند تکامل نیست. در مقابل، برخی فیلسوفان متألّه، از جمله کیث‌ وارد، معتقدند انتخاب انباشتی به عنوان فرآیندی کور و فاقد هدف، به تنهایی از ارائه تبیین دقیق و جامع از فرآیند تکامل و نتایج و مراحل حیاتی آن ناتوان بوده، بهترین تبیین تکامل، مسلم دانستن مبدئی هوشمند به عنوان طراح فرآیند تکامل است. این تحقیق می‌کوشد با عدم کفایت تبیینی انتخاب طبیعی صرف، در تبیین فرآیند تکامل، نشان دهد اولاً، نگرش ماتریالیستی داوکینز در استدلال فرآیند انباشتی بر مجموعه‌ای از خطاهای فلسفی مبتنی است؛ ثانیاً اگر تبیین دقیقی از نظریه انتخاب طبیعی انباشتی ارائه شود، این نظریه نه تنها نافی وجود خداوند نیست، بلکه به عکس، خود، دلیلی به سود خداباوری است.
حجیت معرفت شناختی تجربه دینی از دیدگاه ملاصدرا و ویلیام آلستون
نویسنده:
محمدمهدی ساداتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حو زه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده معرفت شناسی دو گونه است: عام و خاص. معرفت شناسی عام، نظریه پردازی دربارة معرفت را وجهة همت خود قرار داده است و اصل معرفت را می کاود. اگر معرفت شناسی، از معرفت در حوزه ای خاص سخن به میان آورد، معرفت شناسی خاص بوده که طبعا از نوع معرفت شناسی پسینی است. «معرفت شناسی تجربه دینی » از شاخه های معرفت شناسی خاص است. مهم ترین پرسشی که در ارتباط با ویژگی معرفت بخشی تجربه های دینی وجود دارد این است که آیا تجربه های دینی می توانند توجیه گر باورهای دینی باشد؟ به منظور پاسخ به این پرسش، در این رساله به بررسی آرای ویلیام آلستون و ملاصدرا می پردازیم. در این راستا، نخست مفاهیم بنیادین موجود در این پرسش، در دو فصل چیستی معرفت و چیستی تجربه دینی با تأکید بر آرای آلستون و ملاصدرا مورد تحلیل قرار می گیرند. سپس با به دست دادن مدل ادراکی آلستون و ملاصدرا، دلایل این دو اندیشمند در اثبات اعتبار معرفت شناختی تجربة دینی به منظور توجیه باورهای دینی مبتنی بر آنها بررسی می شوند. در پایان نیز نویسنده، با برشمردن وجوه تشابه و تفاوت آرای این دو اندیشمند در حیطه معرفت شناسی تجربه دینی و نقد آنها، دلایل آن دو را در حجیت معرفت شناختی تجربه دینی وافی به مقصود نمی داند.
بررسی تطبیقی دیدگاه های معرفت شناختی خواجه نصیرالدین طوسی و رنه دکارت درباب ادراک حسّی
نویسنده:
احمد اله یاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: دکارت و خواجه نصیر، جزء واقع گرایان غیر مستقیم به شمار می آیند یعنی معتقدند در مواجهه ی با عالم خارج صور ذهنی معلوم بی واسطه هستند و این صور ذهنی حاکی از عالم خارج و بازنما می باشند ولی این دو در نحوه ی بازنمایی صور ذهنی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. خواجه به تطابق ماهوی ذهن و عین معتقد است ولی نظریه ی معادل دکارت تقریبا شبح محاکی است یعنی وی معتقد است صور ذهنی تا حدودی از خارج حکایت می کنند. و اما نکته مهم دیگری که در این نوشتار بدان می پردازیم میزان پای بندی هر یک از این دو اندیشمند به نظریات تصریح شده در آثارشان است. با وجود این که خواجه به بازنمایی صور ذهنی معتقد است اما در برخی مواضع، نظیر بیان نحوه رویت رنگ، در مرز بازنمایی و عدم بازنمایی صور ذهنی قرار می گیرد. و همچنین باور ایشان به نظریه ی «تطابق ماهوی ذهن و عین» با نظرات دیگر ایشان در مورد نحوه علم به معقولات ثانیه منطقی و معرفت به واجب سازگار نیست. و اما دکارت نیز با وجود باور به بازنمایی صور ذهنی در تشریح فرآیند شکل گیری مفاهیم و ایده های ناظر به محسوسات، مدعای خویش را نقض می کند و فرآیند نابازنمایی را تشریح می کند که در آن فرآیند مفاهیم و ایده هایی ناظر به محسوسات شکل می گیرند. شکل گیری این گونه ایده ها در ذهن موجه به نظر نمی رسد بنابراین با استفاده از تلقی ایشان در مورد نحوه وقوع ابصار تلاش شده است فراز و نشیب ها ی دیدگاه ایشان بیان شده و بر ناموجه بودن آن تاکید شود. بنابراین در این نوشتار تلاش شده است، با تمرکز بر تلقی و دیدگاه هر یک از این اندیشمندان در مورد ادراک حسی، مساله ی نحوه بازنمایی صور ذهنی را بیان نموده و وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه این دو اندیشمند را بیان کنیم. و چون قسمت اعظم باورهای حسی ما از طریق قوه بینایی حاصل می شود. بنابراین چگونگی وقوع ابصار، برای بیان تلقی و دیدگاه خواجه نصیر و دکارت در مورد ادراک حسی می تواند رکن مهمی به شمار آید. علاوه بر این که دکارت خود تصریح می کند که نظریه ادراک حسی خود را در قالب تشریح عملکرد قوه بینایی بیان نموده است. در نتیجه ابتدا کیفیت وقوع ابصار را از نظر خواجه و دکارت بیان می کنیم و بعد بهره های معرفت شناختی هر یک از آن دو را، از نظریه ابصار بدست می آوریم
بررسی امکان جاودانگی فردی از منظر ویلیام جیمز با تکیه بر آرای یوجین فونتینل
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، ثریا کرمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
در این مقاله به بررسی دیدگاه یوجین فونتینل در زمینۀ جاودانگی فردی می پردازیم. او با استفاده از روش تجربی و پراگماتیستی ویلیام جیمز و پروردن نظریۀ میدانی او و ایده های روانشناسانه اش دربارۀ ""خود""، دیدگاه خاصی برای امکان وجود زندگی پس از مرگ ارائه کرده است. از نظر ایشان با استفاده از آرای جیمز، درون جهانی که پوینده و دارای رابطه محسوب می شود، می توان فناناپذیری را تصور کرد. اعتقاد به جاودانگی موضوعی جدا از زندگی ما در این جهان نیست، بلکه از زندگی این جهانی ما نیرو می گیرد. منظور فونتینل، ارائۀ نظریه ای معقول درباره جاودانگی فردی است که منطقاً ناسازگار نباشد. بنابراین نظریۀ فونتینل در زمینۀ جاودانگی از این جنبه اهمیت دارد که بدون داشتن دیدگاهی دوگانه انگارانه و بدون اینکه پای از دایره تجربه بیرون نهد، زندگی پس از مرگ را توجیه و به این ترتیب دیدگاه تجربه گرایان را در مخالفت با جاودانگی فردی متزلزل کرده است.
صفحات :
از صفحه 61 تا 86
علیّت تحلیلی و کاربردهای آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
مصطفی موسوی اعظم، حسن ابراهیمی، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه پیام نور,
چکیده :
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانسته اند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی می داند و آگاهانه ملازمه ای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمی یابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعه معنای علیّت است و می باید تعریفی ارائه کرد که انطباق پذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان می شود که توأمان انطباق پذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطه توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطه توقّف میان دو مصداق. از آن جا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آن که کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. می توان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت
صفحات :
از صفحه 107 تا 121
بررسی دیدگاه ملاصدرا و جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن
نویسنده:
حسین محمدی، عبدالرسول کشفی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
ارتباط نفس و بدن از مباحث مهم فلسفه ذهن است. درباره این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد: یگانه‏انگاری و دوگانه‏انگاری؛ دوگانه‏انگاری دیدگاهی است که انسان را متشکل از دو جنبه بدن مادی و نفس مجرد می‎داند. یگانه‎انگاری که در تقابل با دوگانه‎انگاری است دو شاخه دارد: یگانه‎انگاری مادی‎گرایانه که حقیقت انسان را ماده محض تلقی می‏کند و یگانه‎انگاری ایدئالیستی که حقیقت انسان را نفس محض می‏داند. ملاصدرا و جان هیک، که متعلق به دو سنت معرفتی متفاوتند، هر دو معتقدند که انسان دارای نفس مجرد و بدن مادی است. مقاله نشان می‎دهد که دیدگاه ملاصدرا در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاهی یگانه‎انگارانه است، اما نه به معنای مصطلح آن، بلکه دیدگاهی بدیع و منحصر به فرد که مبتنی بر اصول فلسفی و نفس‏شناسی اوست. جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاه دوگانه‏انگاری جوهری را اتخاذ کرده است که با نفی نظریه‏های این‏همانی و پیامد ثانوی از دیدگاه خود دفاع می‏کند. در عین حال، صرف نظر از دیدگاه او در باب نفس و بدن، بسیاری از نظریات او شبیه یا نزدیک به دیدگاه‎های ملاصدرا است. باور به دوساحتی‎بودن انسان و وجود نفس، کیفیت پیدایش نفس، تجرد، جسمانیه‏الحدوث بودن، حرکت اشتدادی، ذومراتب‎بودن و تعامل نفس و بدن و تأثیر هر یک در دیگری از جمله آن‎هاست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 131
بررسی نسبت خداباوری و نظریه تکامل از دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و کیث وارد
نویسنده:
فائزه زارعیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهم‌ترین نمونه‌های تعارض علم و دین در قرن‌های اخیر، نظریه تکامل داروین است. عمده‌ترین چالش‌هایی که این نظریه برای عقاید دینی به وجود آورده است عبارتند از: 1- تعارض نظریه تکامل با برخی از آموزه‌های کتاب‌های مقدس 2- تعارض نظریه تکامل با پاره‌ای از اصول اخلاقی3- تعارض نظریه تکامل با هدفمندی جهان آفرینشنوشتار کنونی در صدد است تا این چالش‌ها را از دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و کیث وارد بررسی نماید و با تحلیل دیدگاه آن‌ها، رهیافتی جدید پیرامون حل تعارض نظریه تکامل و عقاید دینی به ویژه خدا‌باوری ارایه دهد.روش علامه طباطبایی پیرامون رفع تعارض نظریه تکامل با آیات قرآنی، انکار قاطع طرح تحولی انواع است. همچنین او ضمن رد ارتباط مضامین آیات قرآنی با انتخاب اصلح و تنازع بقا، وقوع این دو اصل را فقط در رابطه علت و معلولی می‌پذیرد.در خصوص ناسازگاری میان نظریه تکامل با آیات قرآنی، شهید مطهری با تاکید بر تفکیک زبان دینی و زبان علمی، بر این باور است که داستان قرآن در زمینه خلقت نخستین انسان، دارای مضامین نمادین است. در مورد رفع تعارض نظریه تکامل با برهان نظم، معتقد است که در صورت اثبات عدم کافیت اصول نظریه تکامل برای تبیین نظام خلقت، نه تنها نظریه تکامل با خداباوری در تعارض قرار نمی‌گیرد بلکه به عنوان یکی از برهان‌های خداشناسی خواهد شد.کیث وارد با تاویل آیات کتاب مقدس پیرامون نحوه خلقت، تعارض نظریه تکامل با کتاب مقدس را حل می‌نماید. او ناسازگاری نظریه تکامل و برهان نظم را در مساله "علت غایی" می‌داند و ضمن اثبات هدفمندی آفرینش از طریق برهان "خود‌آگاهی"، تعارض مفروض را بر طرف می‌کند.
بررسی آرای جان فینبرگ و علامه طباطبایی در باب مسئلة شر
نویسنده:
عبدالرسول کشفی، زینب زرگوشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئلة شر از مهم ترین مسائل فلسفة دین است. بر مبنای این مسئله، وجود شرور با سه صفت الهی یعنی علم مطلق، قدرت مطلق، و خیر مطلق بودن در تعارض است. جان فینبرگ، فیلسوف دین معاصر، مسئلة شر را به دو مسئلة فلسفی ـ کلامی و دینی تقسیم می کند و مسئلة فلسفی ـ کلامی را نیز دارای دو صورت منطقی و قرینه ای می داند. او بر اساس مبانی خود دربارة اختیار و نظریات اخلاقی به شر اخلاقی پاسخ می گوید. فینبرگ بر اساس نظم طبیعی به شر طبیعی می پردازد. او به مسئلة قرینه ای با توجه به ماهیت استدلالات استقرایی و احتمالاتی و همچنین محدودیت های دانش بشر پاسخ می دهد. علامه طباطبایی در سایة نظام احسن به مسئلة شر پاسخ می دهد و شر را عدمی می داند. در این مقاله به وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه های این دو اندیشمند و ارزیابی آن ها می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 109 تا 129
نقد و بررسی ساخته‌ انگاری واقع با تکیه بر آرای پل بوقوسیان
نویسنده:
فاطمه سعیدی ، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تصویر کلاسیک از معرفت سه مقولة «واقع» و به‌تبع آن «صدق» و «توجیه» اموری مستقل از ذهن و ذهنیات فاعل شناسا محسوب می­شوند. اما نسبی­گرایان استقلال این امور را از ذهن و ذهنیات فاعل شناسا انکار می­کنند و بر این باورند که هر سه مقوله، یا دست‌کم برخی از آنها با توجه به نیازها، ارزش­ها و علائق اجتماعی شکل می­گیرند و به بیان‌دیگر «برساختة اجتماعی»‌اند، درنتیجه معرفت مقوله­ای نسبی است و از جامعه­ای به جامعه­ای و از جامعه­ای در یک زمان به همان جامعه در زمان دیگر متفاوت است. حاصل این نوع نگرش به معرفت، نظریه­ای است که امروزه با عنوان «نسیبی‌گرایی معرفت­شناختی» معروف است. "پل بوقوسیان"، فیلسوف معاصر از ناقدان برجستة نسبی­گرایی معرفت‌شناختی است. این مقاله با تکیه بر آرای پل‌بوقوسیان به بررسی و نقد نوعی از نسبی­گرایی معرفت شناختی می­پردازد که ناشی‌از «ساخته­انگاری واقع» است و ضمن نشان دادن مخدوش بودن این نظریه می­کوشد برخی آرای بوقوسیان در این زمینه را مورد بررسی و نقد قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 93 تا 112
بررسی نظریه این همانی ذهن و مغز
نویسنده:
عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
چکیده :
از منظر بسیاری از فیلسوفان دین و متکلمان مهمترین مبنای نظری باور به حیات بعد از مرگ، نظریه دوگانه-انگاری نفس و بدن است. امروزه فیزیکالیسم مهمترین چالش در برابر این نظریه است. فیزیکالیسم نظریه ای است که نفس و حالات نفسانی را یا غیر واقعی و توهّم محض میداند (فیزیکالیسم حذف گرا) و یا آنها را به امور صرفا مادی فرو میکاهد (فیزیکالیسم فروکاهش گرا). نظریه ""این همانی ذهن و مغز"" یکی از شاخه های فیزیکالیسم فروکاهش گرا است. بر مبنای این نظریه نفس و حالات نفسانی چیزی جز فرایندهای مغزی و عصب شناختی نیستند، و از این رو، مرگ جسم به معنای نابودی نفس و حالات نفسانی نیز هست. در این مقاله، ضمن معرفی نظریه این همانی ذهن و مغز و بیان مبانی آن (اصل بسته بودن و اصل امساک)، نشان داده ایم که اصل بسته بودن، اولا قابل اثبات نیست و ثانیا با فرض صحت، به تنهایی در اثبات این همانی ناتوان است و اصل امساک به جهت تعارض با اصل لایبنیتز قابل به کارگیری در مورد نزاع نیست.
صفحات :
از صفحه 19 تا 39
  • تعداد رکورد ها : 107