جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 279
سقراط و دیوتیما: جنسیت، دین، و ماهیت الوهیت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Andrea Nye
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
مبانی آموزه تربیت سقراطی- افلاطونی در محاوره پروتاگوراس
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
واکاوی معنای تعلیم و تعالی آدمی در نظام فکری سقراط-افلاطون
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی مسئلة تعلیم‌وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست‌ها به‌معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک‌بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست‌ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت‌یافته و نیک‌بخت با یادگیری مهارت‌های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت‌ها در زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در برابر این شیوۀ تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی‌تواند منحصر در این نوعِ از آموزه‌ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک‌بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک‌بختی نداشته باشد هرگز نمی‌تواند جایگاه خواسته‌ها و امیال خود و مهارت‌هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک‌بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایدۀ خیر به‌عنوان منشأ و غایت نیک‌بختی و با طرح تمثیل غار نشان می‌دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می‌باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی‌کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت‌وگو با مردمان جامعة خویش می‌پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبة فهم متربی و تناقضات دانسته‌های وی را به او نشان می‌دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 52 تا 67
آموزش آگاهی اخلاقی: مطالعه رشد آگاهی اخلاقی در فرد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John MacDonald
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : رشد آگاهی اخلاقی در فرد توسط روانشناسان به اندازه کافی مورد مطالعه قرار نگرفته است. این سوال در واقع توجه بسیاری از نویسندگان را به خود جلب کرده است، اما برخورد با آن در کل رضایت بخش نبوده است. برای این چند دلیل وجود دارد. در مواردی نیز مسئله به صورت کم و بیش اتفاقی در ارتباط با بحث برخی نظریه ها یا نظریه های خاص مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال، مشکل بیش از حد جامع است که نمی‌توان به این روش به اندازه کافی درمان شد. در جایی که مستقیم‌تر مورد حمله قرار گرفته است، دو چیز از ارزش بحث کاسته است. یا نویسنده نتوانسته است گزارش ژنتیکی خود را با تحلیلی از آگاهی اخلاقی توسعه‌یافته پیش‌گفته کند، یا در جایی که چنین تحلیلی ارائه شده است، دیدگاه اتخاذ شده از آن آگاهی بسیار محدود بوده است تا بتوانیم مشکلات ژنتیکی را در کانون واقعی خود ببینیم. . در مورد اول، جایی که هیچ تحلیلی ارائه نشده است، نویسنده یا فرض می‌کند که آگاهی اخلاقی آنقدر آشناست که نیاز به تحلیل دقیق ندارد. یا این تحلیل را فیلسوفانی که اخلاق را ولایت ویژه خود قرار داده اند به اندازه کافی انجام داده است. تاریخ تئوری اخلاقی از سقراط به بعد، رد دائمی این مفهوم است که می‌توانیم با خیال راحت از تحلیل مورد بحث صرف نظر کنیم. برعکس، می توان گفت که بحثی از علاقه عمومی فلسفی وجود ندارد که تقاضای شدیدتری بر منابع روانشناس داشته باشد.
کتاب راهنمای فلسفه راتلج: درباره افلاطون و محاکمه سقراط [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Thomas C. Brickhouse, Nicholas D. Smith
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب راهنما سه گفت‌وگوی افلاطون را که به مرگ سقراط می‌پردازد، معرفی و بررسی می‌کند: اوثفریو، عذرخواهی و کریتون. این گفت و گوها به طور گسترده به عنوان نزدیک ترین شرح ایده های سقراط در نظر گرفته می شوند.
فلسفه دین: ارسطو و اسلاف او [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Emmanuel Kofi Ackah
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : الهیات ارسطو آنطور که در متافیزیک توضیح داده شده است، به طور بنیادی متمایز از پیشینیان او و دورتر از مذهب سنتی دیده می شود. سه ویژگی مفهومی ظاهراً خاص خدای ارسطو به این دیدگاه کمک می‌کنند: (1) اینکه خدا صرفاً یک علت نهایی است که همه چیزهای دیگر را به‌عنوان دوست‌داشتنی یا مطلوب حرکت می‌دهد. (2) اینکه خدا یک تفکر خوداندیش است. (iii) و اینکه خدا از نظر هستی شناختی از کیهان مرئی جدا است. از آنجایی که هیچ فیلسوف ماقبل ارسطویی (i)-(iii) را در استدلالی به وجود و ماهیت خدا اقامه نکرده است، این سؤال را برانگیخته است که چگونه الهیات ارسطو در برابر تفکر قبلی قرار دارد. در اینجا انگیزه اصلی این پایان نامه بوجود آمد. اما نمی‌توان امیدوار بود که بدون توضیح کامل مفاهیم پیشین خدا، سنتی یا فلسفی، به طور مناسب به این مسئله پرداخت. اتفاقاً جهت‌گیری سؤال ما را قادر می‌سازد تا از پاسخ سؤال قبلی مطلع شویم - آیا مفهوم «خدا» همانطور که در فلسفه‌های پیش از ارسطویی وجود دارد دینی و الهیاتی است؟ پاسخ به این پرسش مقدماتی، دیدگاه فرهنگی-تاریخی مرتبطی را برای ارزیابی مناسب رابطه خدای ارسطو با مفاهیم پیشین خدا فراهم می کند. این نیز نقطه‌ی برتری است که انگیزه‌ای جانبی برای این تز از آن برمی‌خیزد: ارزیابی توجیه یا غیر آن ارزش قرائت پیش‌سالاری‌ها به‌عنوان پیش‌آگهی‌های احتمالی علم مدرن که حداکثر علاقه‌ای حاشیه‌ای به دین و الهیات داشتند. تحقیقات مقدماتی ما (فصل 1) به یک نتیجه فرضی استدلال می‌کند، یعنی اینکه شرک یونان باستان حاوی یک مفهوم اساسی از خدا است: خدا اساساً یک قدرت علّی و/یا منشأ است که مجموعه‌ای از شرایط اساسی الوهیت را برآورده می‌کند. برتری، خودکفایی، آرمان یا کمال و جاودانگی. فرض بر این است که علیت الهی دلالت بر حیات دارد. اما این شرایط نیز در درجه اول دلالت بر تضاد با وابستگی، نقص و متناهی زندگی انسان دارد. به طور عمده، آنها همچنین دلالت بر این دارند که امر الهی یک واقعیت زنده است - اگرچه این واقعیت ممکن است شکل روانی یا جسمانی داشته باشد یا ممکن است یک وضعیت علّی تصور شود. و کارکرد علّی واقعیت الهی اساساً تبیینی است; این شامل مدلی از تبیین است که بر اساس آن جهان یا یکی از ویژگی‌های آن زمانی که منشأ یا علت الهی آن ردیابی یا مشخص می‌شود، به‌اندازه کافی توضیح داده می‌شود. بنابراین «خدا» واقعیتی است که لزوماً به عنوان چیزی است که در نهایت در گزارشی از جهان یا ویژگی آن پیش‌فرض می‌شود. این یافته فرضی در معرض تلاشی برای تأیید در تفاسیر فلسفه‌های پیش از ارسطویی است (پیش از سال‌ها - فصل 2؛ سقراط - فصل 3؛ افلاطون - فصل 4). تزهای پیشسوکرات ها به عنوان جابه جایی های منطقی-فلسفی کیهان شناسی های اساطیری سنتی ظاهر می شوند که در اصول اولیه متافیزیکی (که اغلب خدا نامیده می شود) که شرایط اساسی الوهیت را برآورده می کند به اوج می رسد. افلاطون را نیز می توان در این پرتو دید. بنابراین این فرضیه در سراسر این موارد تایید می شود
شک‌گرایی فلسفی و سنت آن در مقالات میشل دومونتن [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Manuel Bermúdez Vázquez
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مونتن به طور گسترده ای به عنوان یکی از مهم ترین شکاکان قرن شانزدهم در نظر گرفته شده است. با این حال، اگر مقالات او را به عنوان یک کل در نظر بگیریم، معلوم می شود که او بیشتر یک متفکر شکاک مانند سقراط یا آگوستین مقدس است تا پیرونیستی مانند سکستوس امپریکوس. او بیشتر به شکاکیت آکادمیک نزدیک است تا به شکاکیت مطلق پیرونیسم. این تز ادعا می کند که علیرغم اکثر تحقیقات مدرن، بزرگترین بدهی مونتن به منابع باستانی به سقراط، افلاطون، سیسرو، سنت پل، سنت آگوستین و پلوتارک است تا سکستوس امپیریکوس. من استدلال می کنم که مونتن با تمایز بین شکاکیت آکادمیک و پیرونی آشنا بود و جست و جوی او برای حقیقت به این معنا بود که او بیشتر با سقراط و سنت آگوستین میل داشت تا سکستوس امپریکوس یا پیرو. او قضاوت خود را بیشتر به تعلیق نینداخت: برعکس، او آن را در هر موقعیتی اعمال می کرد. سنت مسیحی نشانی مهم‌تر از آنچه در ابتدا در مقالات مونتن تصور می‌شد بر جای گذاشت. این بازنگری در شک مونتن منجر به ارزیابی مجدد جنبه‌های مختلف سنت شک‌گرایانه از دوران باستان می‌شود. در این پایان نامه من نشان می دهم که شک مونتن تا حدی با حضور شکاکیت در سنت یهودی-مسیحی، عهد عتیق و در سنت پل، لاکتانتیوس و آگوستین قدیس شکل گرفته است. جریان‌های قدرتمند شک‌گرایی در سنت‌های مختلف در قرون وسطی نفوذ کردند و اگرچه وجود آنها تأیید شده است، اما بدهی احتمالی آنها به دوران باستان یونانی-رومی و تأثیر آنها در بازیابی و انتقال شک‌گرایی در اوایل دوره مدرن هنوز نیاز به بررسی بیشتر دارد. من استدلال می کنم که در بحران شکاک اوایل دوره مدرن، نوشته های سکستوس ممکن است به این بحران دامن بزند، اما آنها آن را آغاز نکردند. من ادعا می کنم که احیای Sextus Empiricus بیشتر یک نتیجه بود تا یک علت بحران شک. با توجه به اینکه شک گرایی بخش اساسی از کل مقالات است، می توان گفت که مونتن بخش مهمی از بحران شک بود، اما شک او توسط سکستوس شکل نگرفت. من در این پایان نامه اصالت مونتن و پیچیدگی اندیشه او را ارائه می کنم، و اگرچه گاهی پیگیری آن دشوار است، دیدگاه او کاملا هماهنگ و منسجم است. مونتن ایده های بسیاری را که پیش از او رفته بودند، در نظر گرفت، گاهی آنها را دنبال می کرد، گاهی راه خودش را می گرفت. مونتنی به امکان دانش واقعی معتقد بود، حتی اگر به سنت سقراط و آگوستین، از دستیابی به آن در زندگی یک نفر ناامید بود. مونتن شکاکی بود که به وجود حقیقت اعتقاد داشت و آن حقیقت را از طریق مقاله جستجو می کرد.
سیاست و آموزش در فلسفه غرب باستان
نویسنده:
Umut Arat
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ریشه‌های پیوند نزدیک بین سیاست و آموزش، که توسط بسیاری از فیلسوفان مدرن و همچنین محققان معاصر به رسمیت شناخته شده است، را می‌توان در فلسفه غرب باستان یافت. این دوره از تاریخ بشر شاهد ظهور نهضت‌های فلسفی بود که اندیشه‌های سیاسی، تربیتی و متافیزیکی کم و بیش منسجمی داشتند که از آموزش به عنوان شکل اصلی فعالیت سیاسی خود استفاده می‌کردند و امیدوار بودند که نظام تعلیم و تربیت را شکل دهند. سیاست. بررسی و درک این رویکردهای مختلف باستانی برای درک پیوند بین سیاست و آموزش امروز حیاتی است. با این وجود، تحقیقات کمی در مورد بررسی این پیوند در ریشه های باستانی آن انجام شده است. این مطالعه بر جنبش های فیثاغورثی، سقراطی، افلاطونی، سینیکی و رواقی تمرکز دارد. سیاست این جنبش‌ها عمدتاً از طریق دیدگاه‌های آن‌ها درباره جنسیت، برده‌داری و نظام‌های اجتماعی-اقتصادی بررسی می‌شود و در طیفی از محافظه‌کاران از یک سو و رادیکال‌ها از سوی دیگر طبقه‌بندی می‌شوند. آموزش‌های این جنبش‌ها عمدتاً به‌عنوان معلم‌محور یا دانش‌آموز محور طبقه‌بندی می‌شوند و برنامه‌های درسی، نظریه‌های آموزشی، شیوه‌ها و پروفایل‌های دانشجوی ترجیحی آن‌ها بررسی می‌شود. هدف این مطالعه نشان دادن این است که رویکردهای سیاسی و آموزشی این جنبش‌ها با یکدیگر همسو بوده است، حتی اگر محافظه‌کار یا رادیکال بودن جنبشی مستقیماً تعلیم و تربیت آن‌ها را تعیین نکرده باشد، که بیشتر با کارکرد سیاسی آن بر اساس نیازها تعیین می‌شود. از جنبش، و اینکه آموزش برای ایجاد تغییرات اجتماعی و سیاسی لازم اما ناکافی است. این مطالعه با درس‌هایی به پایان می‌رسد که از تجربیات فلسفه باستان برای کسانی که می‌خواهند از طریق آموزش تغییر ایجاد کنند، به پایان می‌رسد.
ذهنیت انقلابی در اندیشه کارل مارکس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Paul Steven Elias
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه چندین پایان نامه را در رابطه با مؤلفه های کلیدی فلسفه مارکس نشان می دهد که تفاسیر متعارف یا نادرست بیان می کنند یا نادیده می گیرند. تز اصلی مربوط به ایده او از سوبژکتیویته انقلابی است که آشکارا ناسازگار و فاقد نظریه است. حوزه‌های اصلی کار مارکس که برای روشن کردن این ایده بررسی می‌شوند عبارتند از هستی‌شناسی و روش او، انسان‌شناسی فلسفی، ایده جامعه کمونیستی، و نظریه تاریخ. بینش نسبت به این جنبه‌ها و دیگر جنبه‌های کار او را می‌توان از طریق تحلیل یک سنت از فلسفه اجتماعی که منشأ آن در تفکر یونان باستان است، به دست آورد. قوی ترین الهام مارکس از این دوره از فلسفه ارسطو نشأت گرفت که کارش عمیقاً بر درک او از رشد انسانی و ایده او از فعالیت و روابط آزاد تأثیر گذاشت. یکی از اجزای اصلی این سنت، این ایده هستی شناختی است که عقل بر جهان حکومت می کند. مارکس شکلی را که در فلسفه هگل به خود گرفت، زیر و رو کرد. مارکس با الهام از ایده هگل مبنی بر اینکه عقل از طریق فرآیند بیگانگی در تاریخ بشر کار می کند، مدعی شد که شیوه تولید سرمایه داری در توسعه نیروهای مولده و توسعه یکپارچه طبقه کارگر انقلابی مؤثر است. به عقیده مارکس، ایجاد ذهنیت انقلابی از طریق بیگانگی و پراتیک انقلابی صورت می گیرد. از نظر او، چنین فعالیت زندگی خود-تحول شونده توسعه‌یافته برای توسعه ظرفیت‌های مورد نیاز برای سرنگونی انقلابی سرمایه‌داری و سازمان‌دهی مجدد زندگی اجتماعی ضروری است. و با این حال او همچنین ادعا کرد که فعالیت زندگی کارگران در جامعه سرمایه داری تمایل دارد که آنها را از نظر جسمی و روحی تخریب کند. بازنمایی دقیق این مشکل در قلب ایده مارکس از سوبژکتیویته انقلابی و بنابراین خود این ایده مستلزم تأکید بر حساسیت او به بعد ذهنی-ذهنی زندگی انسان (روانشناسی اولیه و نظریه ذهن او) و توسعه ظرفیت های اخلاقی فردی است. به خصوص. این پایان نامه با بیان مجدد عناصر تفکر مارکس در مورد بیگانگی و سوبژکتیویته انسانی با پدیدارشناسی هوسرلی و روانکاوی فرویدی (شامل برخی از تجدید نظرهای ملانی کلاین در آن) به پایان می رسد تا نقطه شروع پرباری برای تعالی فلسفه اجتماعی مارکس ایجاد شود.
"انگیزه افلاطونی" در فلسفه پاتوچکا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Petr Jíra
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف اصلی پایان نامه دکتری نشان دادن "انگیزه افلاطونی" است. در فلسفه پاتوچکا به عنوان جنبش فکری واحد، که از دهه سی تا شصت قرن بیستم در اندیشه پاتوچکا وجود دارد. انگیزه این هدف، پرسش کلی از رابطه بین تفکر مدرن و سنت فلسفی اروپایی است. این تز به دنبال نشان دادن این است که تفکر پاتوچکا امکان دیدن و غلبه بر بیگانگی انسان معاصر اروپایی از سنت فلسفی اروپایی را فراهم می کند. پایان نامه دکتری دارای پنج فصل می باشد. چهار فصل اول انگیزه های سقراطی و افلاطونی در فلسفه پاتوچکا را به ترتیب زمانی تفسیر می کند (فلسفه پاتوچکا در دهه سی؛ فلسفه ابدیت و تاریخیت؛ افلاطونی منفی؛ مراقبت از روح و اروپا). فصل پنجم شامل تفسیر سوال اصلی پایان نامه دکتری است، بحث وحدت "انگیزه افلاطونی" است. در فلسفه پاتوچکا این پرسش در سه مرحله تفسیری پیش می رود. در گام اول تفسیری، تمام انگیزه‌های سقراطی و افلاطونی پاتوچکا به سه تفکر پیشرو تقلیل می‌یابد که نمایانگر «انگیزه افلاطونی» است. به این ترتیب: افکار chōrismos، تعالی و مراقبت از روح. در گام دوم تفسیری، مخالفت "بخشندگی-آزادی» به عنوان هسته مشترک این سه فکر ایجاد می شود.
  • تعداد رکورد ها : 279