جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2
فلسفة الحضارة
نویسنده:
آلبرت شوایتسر؛ مترجم: عبدالرحمن بدوی؛ ویراستار: زکی نجیب محمود
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
علل فروپاشی تمدن ها از دیدگاه امام علی(ع)
نویسنده:
سیده‌لیلا مددی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه بیش از پی ریزی تمدن ها ضروری است، پایداری و پیش گیری از فروپاشی آنهاست. دیناسلام با توجه به این واقعیت، از آغاز پیروانش را با عوامل نابودی تمدن های پیشین آشنا ساخته و در منابع مختلف اعم از قرآن، و احادیث و روایاتراهکارهایی را برای جلوگیری از سقوط تمدن ها ارائه داده است. در این نوشتار سعی شد که با بررسی نهج البلاغه به عنوان یکی از مهمترین منابع اسلامی-شیعی که عهده دار تحلیل های عقلانی - اجتماعی و از جمله توجه به آفات و آسیب های زندگی اجتماعی می باشد به علل اضمحلال و سقوط تمدنها و جوامع بپردازیم که در پاسخ به سوالاتی که پیرامون موضوع فوق مطرح شد به عواملی همانند ظلم و ستم حکام و از بین رفتن عدالت، عدم وحدت اجتماعی و همچنین عدم اجرای امربه معروف و نهی از منکر اشاره شد. که البته در کنار نهج البلاغه برای استناد بیشتربه آیات قرآن مجید نیز اشاره شده است.که می توان گفتآن چه که از نهج البلاغه و قرآن مجید برمى آید، این است که علاوه بر عوامل فوق الذکر، عامل اساسى آغاز و پایان منحنى تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است.که با اعمال خویشآن را رقم می زند.همانگونه که با نگاهی به تاریخ بشری به خوبی روشن می سازد که تمدن ها مانند انسان ها زاده می شوند به بالندگی و رشد می رسند و به عوامل و علل بیشتر درونی از هم می‌پاشند و می‌میرند.سقوط تمدن‌ها امری است که تاریخ از آن بسیار سخن گفته است و از آن به تمدن های فراموش شده یاد شده.اما کمتر منبعی همانند نهج البلاغه توانسته است عوامل انسانی و فرهنگی را در آن به مورد تبیین بگذارد.در طول این پایان نامه و در تبیین علل فروپاشی تمدن ها از دیدگاه امام علی (ع)بیشتر به سه عامل اشاره شد که عبارت بودند از: 1- تفرقه و اختلاف که در فصل سوم آن را مورد بررسی قرار دادیم.لذا یکی از عوامل سقوط جوامع تفرقه و اختلاف است. در این اختلاف و درگیری داخلی، عامل به تحلیل رفتن قدرت و اقتدار داخلی دانسته شده است. چون زمانی که وحدت اجتماعی وجود نداشته باشد جامعه از هم گسیخته شده و استحکام و انسجام ملیضعیف شده از بین میرود، تا جایی که خودی‌هایکدیگر را دشمن می‌پندارند و به جای توجه به دشمن، یکدیگر را نشانه و هدف می‌گیرند.و در صورت مواجه با دشمن کارایی خویش را دست داده و دشمن به راحتی میتواند به فتح آن جامعه موفق شود. لذا تمدنی که در آن وحدت اجتماعی وجود نداشته باشد، با دست خود زمینه‌ی نابودی خود را فراهم می‌کنند. بنابراین همکاری و همیارییک ملت و یک جامعه و یک «امت» موجب سربلندی و عامل قدرت و وحشت آن خواهد بود و در مقابل تفرقه و جدایییک جامعه سقوط آن را در پی خواهد داشت.حضرت علی (ع) در متوجه ساختن مردم به سرگذشت پیشینیان می فرماید: «پس بنگرید که آنان چگونه بودند به هنگامی که جمعیت‌ها متحد و اندیشه‌ها متفق و دلها متعدل و دستها با هم یار و شمشیرهایاری کننده یکدیگر و بینش‌ها نافذ و عمیق و تصمیم‌ها همه یک شده، آیادر سراسر زمین فرمانروا و او بر همه جهان حاکم نشدند؟ و همچنین به پایان کارشان بنگرید که میانشان جدایی افتاد و الفت‌ها به تشتت گرایید و به گروههای متعدد تقسیم شدند و دسته دسته با هم به ستیز برخاستند...»پس در نهج البلاغه و از حضرت امیر (ع): هنگامی که جمعیت‌ها با هم مجتمع می‌شوند و خواست‌ها و گرایش‌ها با هم ائتلاف می‌کنند جامعه به اوج حیات و سرسبزی می‌رسد و هنگامی که فرقه، فرقه می‌شوند تعدد کلمه و تعدد مقاصد و اهداف پدید می‌آید و جامعه کرامت‌‌اش را از دست می‌دهد و مرگ و سقوط آن سرانجام ظاهر می‌شود.بنابراین همبستگی اقوام، نژادها و ملیت های مختلف یک جامعه، بستر گسترش اخلاق اجتماعی است، ولی قبیله گرای و تشتت اجتماعی باعث پراکندگی و سرچشمه اختلافات بسیار است و باعث می شود که شهروندان به جای پیمودن راه های سعادت و کمال، به نزاع و کشمکش بپردازند.گزیده‌ای از کلام مولا علی (ع) در نهج البلاغه (خطبه 26) و پیش‌گیری از تفرقه در جامعه اسلامی «پس از وفات پیامبر (ص) و بی‌وفایییاران، به اطراف خود نگه کرده و یاوری جز اهل بیت خود ندیدم، پس به مرگ آنان رضایت ندادم چشم پرداز خار و خاشاک را فرو بستم، و با گلویی که استخوان شکسته در آن گیر کرده بود جام تلخ حوادث را نوشیدم و خشم خویش فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ‌تر از گیاه حنظال، شکیبایی نمود...»حضرت على(ع)در نهج البلاغه بزرگترین دستاورد نبوت خاتم انبیاء(ص) را ایجاد الفت و اتحاد در میان مردمى متفرق و پراکنده مى داند، مردمى که در اثر تعصبات بیجا به جان هم افتاده بودند و بر لب پرتگاه سقوط و اضمحلال بودند و نبى اکرم (ص) در اثر تعالیم حیات بخش اسلام، همگان را به خداى واحد متوجه ساخت و آنان را در جماعات و مجالس در یک صف قرار داد، امتیازات موهومى را از میان برداشت و سیاه و سفید، عرب و عجم، فقیر و غنى، صاحب دولت و رعیت، همه را فرزندان یک پدر و مادر معرفى کرد و فضیلت و امتیاز را تنها به تقوى و علم و مجاهدت دانست که در اثر کوشش و ریاضت بدست آید، نه مال و ثروت و نژاد و رنگ و نسب که در اثر اتفاق و شانس و تصادف پیدا مى شود. حضرت على(ع) به اصحابش گوشزد مى کند، تا قدر این نعمت بزرگ الهى را بدانند. و با تمسک به قرآن سنت رسول اکرم هرچه بیشتر به وحدت و یکدلی روی آورند که در غیر اینصورت در سراشیبی سقوط خاهند افتاد. بزرگترینعاملعزتوسرافرازىامتهاىپیشینرااتحادواتفاقآنانمىداندوبالاترینعاملشکستوذلتوسقوطایشانراتفرقهوجدایىواختلافمیانآنهامىشناسد. درخطبهىقاصعهکهخطبهىمشهورومفصلىاستبه تفصیل در این باره با اندرز دادن و توجه به سرگذشت فرزندان اسماعیل و بنی اسرائیل مردم را به اتحاد و جلوگیری از تفرقه فرا می خواند. 2- ظلم حکام: که در فصلچهارم به آن پرداختیم.لذا آنچه که به دست می آید این است که زمانی که عدالت از جامعه ای رخت بر می بندد، ظلم و ستم جای آن می نشیند. لذا این سخن حضرت علی(ع) بر همگان آشکار است که جوامع شاید با کفر ادامه یابند اما با ظلم هیچ چی جامعه و تمدنی نمی تواند دوام خویش را حفظ کند.حضرت علی(ع) همچنین عدل و جلوگیری از ظلم را برتر از جود و بخشش قرار می دهد: «العدل یضع الامورمواضعها، والجود یخرجها من جهتها و العدل سائس عام و الجود عارض خاص فالعدل اءشرففهما، و افضلهما» عدالت خودش کارها را در جایگاه خودش قرار می‌دهد و بخشش کارها را از مسیر و جهت خود خارج می‌کند؟ عدل، تدبیرگری عام و بخشش خاص است. به عبارت دیگر «عدل» برای همه، و «جود» برای مواردی خاص کاربرد دارد. بنابراین عدالت شریفتر و با فضیلت تر از بخشش است ظلم اگر به معنای کم کردن یا کاستن از حق هم باشد، همان است که بیرون از محدوده‌ی معین بکار رفته، چه نقصان و کاستن از حق باشد یا از مرز حق تجاوز کرده باشد. قرآن نیز ظالم را چنینتوصیه می‌کند «و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون» آنها که از حدود و قوانین خداوند متعال تعدییا تجاوز نمایند، ظالمند. عدل در امور اجتماعییعنی رعایت حقوق افراد و دادن حق به صاحب حق است و ظلم رعایت نکردن حقوق افراد می‌باشد. هیچ چیز چون ستمگری، نعمت خدا را دگرگون نمی‌کند و کیفر او نزدیک نمی‌سازد، که خداوند شنوای دعای ستمدیدگان است و در کمین ستمکاران.از نظر امام علی (ع) روابط ظالمانه در جامعه در حقیقت سبب ظهور زمینه‌های هلاک و نیستی آن است. زیرا که ظالم به تعبیر آن امام (الظلم بوار الرعیه) شالوده جامعه را سست می‌کند از نظر امام علی علیه السلام، عدالت اجتماعی عامل استواری و قوام افراد جامعه است. (العدل یصلح البریه) عدالت باعث صلاح مردم است. بنابراین ظلم و بی‌عدالتییکی از عوامل سقوط و انحطاط جوامع در نگاه امام علی علیه‌السلام مطرح شده است.3-امر به معروف و نهی از منکر که در فصل پنجم مورد بحث قرار گرفت. و مشاهده شد که این فرضیه الهی که در فروع دین قرار می گیرد از چه جایگاه اهمیتی برخوردار است.حضرت علی علی(ع) امر به معروف و نهی از منکر را «افضل اعمال لق»، «غایت دین»، «قوام شریعت»، «صفت خداوند» و «بالاتر از همه‌ی اعمال نیک و جهاد در راه خداوند» معرفی می‌نماید که همگی دلالت بر فضیلت این فرضیه دارد.امام علی(ع) می فرمایند: «تمام کارهای خیر و حتی جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف، مثل رطوبت دهان است در برابر آب دریا».چون این فریضه نه تنها آثار و برکات فردی بلکه آثار و برکات آن در سطح جامعه نیز از جایگاه و تاثیر شایانی برخوردار است.بگونه ای که حفظ حقیقت اسلام به اجرای آن در زندگی فردی و اجتماعی مومنان است و امر و نهی دینی، وسیله ای مقدس و موثر برای اجرای احکام دین به شمار می آید.حضرت علی(ع) با توصیه به اجرای امربه معروف ونهی از منکر به تبعات کلان سیاسی و اجتماعی ترک این وظیفه مهم می پردازند و جبران ناپذیری آن را گوشزد می نمایند. علاوه بر نظارت های رسمی که در حیطه نظام قضایی و سیاسی جا می گیرد و آن حضرت در دستوراتشان به والیان و نمایندگانشان به کرات مورد توجه و تاکید قرار می دهند بر نظارت اجتماعی عمومی و غیر دولتی نیز تاکید می کنند به طوری که آن را از عوامل رشد و تعالی و یا انحطاط و سقوط جامعه می دانند. نظارتی که از ناحیه عموم مردم مسلمان اعمال می شود در قالب « امر به معروف و نهی از منکر » مطرح می گردد. لذا اگر مردم نسبت به موقعیت اجتماعی خود و رفتار دیگران بی تفاوت بوده، احساس مسوولیت نداشته باشند، آنگاه که رفتارهای مزبور مسیر انحرافی بپیماید و هنجارشکنی و نقض قواعد اجتماعی رواج یابد، بر اثر فقدان واکنش های نظارتی مناسب عادی گردند و در نهایت، نقش ها و منزلت های اجتماعی دگرگون گردد و موقعیت های حساس به نااهلان سپرده شود، راه برای اصلاح مسدود خواهد شد و زمان برای ترسیم کاستی های جامعه از دست خواهد رفت. لذا، تلاش و تقاضای مردم بی اثر خواهد ماند.و در اینصورت است که جامعه در سراشیبی سقوط خواهد افتاد و راهی برای نجات آن وجود نخواهد داشت.
  • تعداد رکورد ها : 2