جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
جواد اکبری تختمشلو ، سید مهدی حسینی نسب
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
فلاسفۀ علم، اعم از رئالیست و آنتی‌رئالیست، از اوایل قرن بیستم، عمدتاً با انگیزۀ غلبه بر برخی مسائل در فرایند فهم علم (بالاخص برخی مسائل جدّی که از واقعیّاتی چون تغییر متوالی و عمیق نظریه‌های علمی ناشی می‌شدند)، گرایش ویژه‌ای به ‌مفهوم "ساختار" نشان داده‌اند. در این راستا، تاکنون انواع مختلف "ساختارگرایی" حول این باور شکل گرفته‌اند که علم صرفاً قادر است از ‌ساختار جهان (و نه از ابعاد هستی‌شناختی اشیاء آن) پرده‌ بر‌‌دارد. با این‌حال، همۀ ساختارگرایی‌ها با نقد بسیار مهمّ و جدّی به‌نام "نقد نیومن" مواجه شده‌اند که طبق آن اگر قرار باشد ساختار حداکثر چیزی باشد که ما از جهان می‌دانیم، در آن صورت کلِّ چیزی که عملاً از جهان خواهیم دانست جز کاردینالیتی، یعنی تعداد اشیاء مربوط، نخواهد بود. نظر ‌به جایگاه ویژۀ ساختارگرایی در فلسفۀ علم و همچنین عمق و جدّیت نقد نیومن، ما در این مقاله قصد داریم ضمن معرفی ساختارگراییِ علمیِ رئالیستی و نیز آنتی‌رئالیستی، پاسخ آنها به این نقد را مورد برّرسی ‌و ارزیابی قرار دهیم. نتایج این برّرسی حکایت از ناتوانی یا لااقل مسئله‌داری جدّی هر دوی این ساختارگرایی‌ها در تدارک پاسخی رضایت‌بخش به چالش نیومن دارد: ناتوانی و مسئله‌داری که عمدتاً ریشه در همان ماهیّت و مبانی ساختارگرایانۀ این مکاتب دارد.
نویسنده:
پریسا ساعتچی فرد ، کیوان الستی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
در همه‌ی ادوار تاریخ، انسان در تلاش برای «فهمیدن» بوده است. دانشمندان برای شناختِ جهانِ طبیعی به مشاهده ها و طبقه‌بندی ها‌، و نظریه پردازی ها متوسل می شوند. اما موضوع فهم اعمال دیگر انسان‎ ها، (کمی) متفاوت به نظر می رسد. حداقل در یک رویکرد برای دست‌یابی به این مهم، به دریافت قصد و نیتی که در پس اعمال انسان ها است نیاز داریم. از آنجا که قصد، ماهیتی روانشناختی دارد، همواره از سوی تجربه‌گرایان این نگرانی وجود دارد که ممکن است قابل ادراک توسط افرادِ سوم شخص نباشد. تا حدودی بسیاری از کنش های انسانی، قاب لادراک از منظر سوم شخص هستند و همین امر سبب می‌شود که موضوع بررسی های علمی (با روش های رایج علمی) باشند. با این‌حال مواردی وجود دارد که نشان می دهد، فهمِ فعالیت های انسان از زاویه‌ی سوم شخص دارای محدودیت هایی است. استفان گریم (Stephen Grimm)، نوعی از فهم را معرفی می کند و معتقد است، با دریافت اهداف خاص شخص فهم‌شونده به عنوان عملی خواستنی، به نوعی فهم عمیق تر دست خواهیم یافت. در این مقاله، تلاش شده است تا ابتدا با طرح و تفسیر دیدگاه استفان گریم، موضوع مورد بحث روشن شود و سپس با طرح مسئله و توضیح ابهامات ایده ی گریم، به عنوان یک صورت‌بندی جایگزین، نشان خواهیم داد که تصمیم عامل، برای فهمیدن یا نفهمیدن اعمال دیگران نقش مهمی ایفا می‌کند. همدلی به عنوانِ ظرفیتی روانشناختی، شناخته می‌شود که با شبیه سازی ساختار، میتوان به نحو دیگری آن را فهمید. بررسی و نگاه عمیق‌تر به این مسئله، به ما کمک خواهد کرد، که قضاوت بهتری از آن به عنوان روش یا ایده‌ای در علوم اجتماعی و انسانی داشته باشیم.
نویسنده:
محمدرضا امیری طهرانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
با توجه به چالش‌هایی که فراروی علوم انسانی و اجتماعی در ایران، هم چون برچسب ناکارآمدی و نامتناسب بودن مطرح است، تحلیل و شناخت آن‌ها مستلزم مسئله شناسی این علوم است. خوشبختانه بررسی‌ها و پژوهش‌های متنوعی درباره عوامل و دلایل وضعیت کنونی علوم اجتماعی در دانشگاه‌ها و مسائل آموزش عالی در ایران انجام شده است. نظر به اهمیت چالش فراروی علوم اجتماعی این مقاله سعی دارد به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد معرفت شناختی، چارچوبی نظری برای چالش ناکارآمدی علوم اجتماعی در ایران ارائه کند. با بررسی عمده‌ترین چالش‌های این علوم از دیدگاه مردم، دانشگاهیان و مدیران و استخراج مضمون‌های اصلی، سه فرضیه به عنوان دلایل این چالش‌ها بررسی و تحلیل می‌شود. فرضیه نخست بر کاربست نادرست نظریه‌های و آموزه‌های علوم انسانی و اجتماعی از سوی نخبگان دلالت دارد. فرضیه دوم از انتخاب و اقتباس نامتناسب مکاتب علمی از جهان غرب حکایت می کند. و فرضیه سوم بر تفاوت اساسی متافیزیک و پیش‌فرض‌های علوم جدید -که خاستگاه آن تمدن غربی است- با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی تأکید دارد. این فرضیه‌ها تحلیلی معرفت شناختی برای چالش ناکارآمدی علوم اجتماعی در ایران فراهم می‌آورد.
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
به نظر می‌رسد در علم دکارتی که با شالوده‌ای عقلی و وجودی در پی تصرف و تسخیر عالم است مجالی برای فرضیه نباشد زیرا آن‌چه در پیشگاه عقل پدیدار می‌شود کاملا روشن است و جایی برای فرض باقی نمی‌گذارد. این از جهتی درست است و از جهتی نادرست؛ توضیح اینکه درخت دانش دکارتی سه بخش دارد: ریشه یعنی مابعدالطبیعه، تنه یعنی طبیعیات و سرشاخه‌ها شامل طب و مکانیک و اخلاق است، که در دو بخش نخست، جایی برای فرضیه نیست و تنها با عقل سروکار داریم. نقش اصلی فرضیه در فراهم‌کردن امکان باروری و میوه‌دهی درخت دانش در سرشاخه‌های سه‌گانه است. علم دکارتی در مقام تجربه که مقام به‌بارنشستن و میوه‌دادن است نیاز مبرمی به فرضیه دارد و در همین جاست که به گفتة دکارت «ما را مالک و ارباب طبیعت می‌کند». فرضیه در مقام حلقه‌ی اتصال میان تجربه و عقل، نقشی چنان بدیع دارد که علم دکارتی بی آن، از مرتبة عقل به مرتبة حس و خیال و تجربه نمی‌رسد و گذار از «فلسفه‌ی نظری» مدرسیان به «فلسفه‌ی عملی» مدنظر دکارت فراهم نمی‌آید.
نویسنده:
عماد طیبی ، علیرضا منصوری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
مسئله هستی‌شناسی مصنوعات تکنیکی این است که چه چیزی باعث می‌شود یک شیء به‌عنوان یک مصنوع تکنیکی لحاظ شود. از آنجا که مصنوع تکنیکی کارکردی را برای کاربران محقق می‌کند، اغلب نظریات با تحلیل مفهوم کارکرد به بررسی هستی مصنوعات پرداخته‌اند. دسته‌ای از نظریات با توجه به ساختار فیزیکی مصنوع و نقش علی که در ایفای کارکرد دارد، به تبیین هستی مصنوعات پرداخته‌اند، برخی دیگر بر مقاصد عامل‌ها در طراحی و کاربرد مصنوعات تأکید کرد‌ه‌اند و کارکرد را همان قصد عامل تلقی کرده‌اند. برخی نیز تطور یک مصنوع یعنی تاریخچه انتخاب و بازتولید یک مصنوع را در هستی آن مؤثر دانسته‌اند. با توجه به نواقص نظریه‌هایِ نقش علی، قصدی و تطوری، تلاش‌هایی برای ارایۀ نظریه‌های ترکیبی صورت گرفته است. ما در این مقاله ضمن مرور مهم‌ترین نظریات هستی‌شناسی مصنوعات تکنیکی، از رهگذر نقد و بررسی آن‌ها توضیح می‌دهیم که یک نظریه هستی‌شناختی مناسب برای مصنوعات باید به چه مسائلی پاسخ دهد.
نویسنده:
ابوالضفل اسدنیا ، فاطمه مکی زاده ، فضه ابراهیمی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
فلسفه هنر و علم تفکر و کسب بینش در مورد جهان و چیستی‌ها است. شناسایی زمینه‌های پژوهشی و محدوده موضوعات آن مهم به نظر می‌رسد، این پژوهش با هدف رسیدن به درک جامعی از روند و ساختار موضوعی مقالات حوزه فلسفه انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی با رویکرد علم‌سنجی که به تحلیل محتوای متون با استفاده از هم‌رخدادی واژگان و تحلیل شبکه‌های اجتماعی پرداخته است. جامعه پژوهش حاضر شامل مقالات حوزه فلسفه است که در پایگاه وب آو ساینس برای بازه 5 ساله 2017-2021 در نمایه استنادی هنر و علوم انسانی منتشر شده است، نهایتا 4829 مقاله به منظور ترسیم جامعی از ساختار فکری دانش در حوزه فلسفه انتخاب شد. برای تحلیل داده‌ها و ترسیم نقشه علمی از بستهR bibliometrix بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد بیشترین افزایش در مدارک منتشر شده در 3 سال گذشته رخ داده است، فیشر (Fischer) پرکارترین نویسنده در سال‌های اخیر بوده‌است. کشورهای آمریکا و انگلستان دو کشور برتر به لحاظ دریافت استنادهای حوزه علمی فلسفه هستند. برجسته ترین سازمانINST philosophy است. «کانت» و «فلسفه تجربی» بیشترین فراوانی را در بین سایر کلیدواژه‌ها داشتند. پژوهش‌های حوزه فلسفه به چهار خوشه تقسیم شده؛ خوشه‌های «مکاتب و نحله‌های فکری فلسفی» و «عمل‌گرایی» به عنوان خوشه با تراکم بالا و توسعه یافته شناخته شدند و خوشه‌های «فلسفه تجربی» و «فلسفه» خوشه‌های محوری اما توسعه نیافته بودند. با توجه به یافته‌ها و فراوانی بالای کلیدواژه کانت و روابط این کلیدواژه با دیگر کلیدواژه‌ها می‌توان به این نکته پی برد که آراء و نظریات کانت همچنان مورد توجه و وزنه سنگینی در مباحث فلسفی است. همچنین با توجه به خوشه‌های مستخرج، مشاهده شد که این پژوهش‌ها از تنوع بالایی برخوردار نیستند و مباحث مغفول مانده فلسفی بسیاری به نظر می‌رسد، هنوز وجود دارد. با تحلیل موضوعات مربوط به مدارک حوزه فلسفه، پیشرفت‌های علمی و روندهای همکاری علمی این حوزه برجسته می‌شود و این می‌تواند به سیاست گذاران و محققان کمک کند تا علاوه بر درک وضعیت فعلی تحقیقات فلسفی نسبت به پیش‌بینی و شناخت آینده نیز گام‌هایی بردارند.
نویسنده:
سید سعید میراحمدی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
نیوتن اثرات دینامیکی مشاهده شده برای اجسام شتاب‌دار (مانند فرورفتگی سطح آب در آزمایش سطل نیوتن و غیره) را ناشی از شتاب آن‌ها نسبت به فضای مطلق می‌دانست. اینشتین با دنبال کردن ایده‌های ماخ به خوبی می‌دانست که اگر بتواند بر اساس این فکر که «حرکت» امری کاملاً نسبی است، نشان دهد که اثرات لختی، در واقع، ناشی از شتاب جسم نسبت به ماده دوردست در عالم است، نه نسبت به فضای مطلق، آنگاه توانسته است مفاهیم مطلقِ نیوتنی را به کلی کنار بگذارد. اعتقاد رایجی وجود دارد مبنی بر این که نظریه نسبیت عام، دستگاه‌های مختصات ارجح (چارچوب‌های لخت) مربوط به فضا و زمان مطلق نیوتنی را کنار گذاشته است. در این نوشتار با بررسی سیر اندیشة اینشتین در تدوین نظریه نسبیت عام، صحت این ادعا تایید می‌شود که علی‌رغم تلاش اینشتین و برخلاف نام این نظریه، اصل ماخ به معنای «نسبی بودن حرکت» یا به این معنا: «منشأ اعمال نیروهای لختی، ماده موجود در عالم است، نه فضازمان مطلق»، نه در اصول‌موضوعه نظریه نسبیت عام گنجانده شده و نه از آن نتیجه می‌شود. بنابراین چنین می‌توان گفت که عناصر مطلق مانند «حرکت و سکونِ مطلق»، «شتاب مطلق»، «نیروی لختی مطلق» و «فضازمانِ مطلق» کماکان در نظریه نسبیت عام حضور دارد. با توجه به اهمیت معرفت‌شناختی اصل ماخ، تلاش برای ارائه یک نظریه فیزیکی کارآمد منطبق با این اصل همچنان ادامه دارد.
نویسنده:
مهدی خلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله با اندیشیدن به شان معرفت‌شناختی ابزارهای علمی به مناقشه‌ی واقع‌گرایی علمی می‌پردازد. ادعای اصلی مقاله این است که یک دیدگاه منظرگرایانه و در عین حال واقع‌گرایانه قادر است نقش ابزارها در علم را توضیح دهد. در این راستا، منظرگرایی ابزاری تعریف، و از آن در برابرِ این سه نقد دفاع می‌شود: 1- منظرگرایی به نسبی‌گرایی می‌انجامد، 2- این دیدگاه منظرگرایانه که ابزارها بخشی از واقعیت را بازنمایی می‌کنند پیش‌پاافتاده است، 3- این ادعای منظرگرایانه که ابزارها شفاف نیستند یا پیش‌پاافتاده یا غیرقابلقبول است. در پاسخ، بر اساس مفهوم «قوّت» از نسخه‌ای واقع‌گرایانه از منظرگرایی دفاع می‌کنم، و چنین استدلال می‌کنم که منظرگرایی دلالت‌هایی جالب توجه برای تکثرِ بازنمایی‌های علمی و همچنین برای آموزش علم به عموم دارد. به علاوه، توضیح می‌دهم که دیدگاه (پسا)پدیدارشناختی درباره‌ی «میانجی» می‌تواند این ادعا را که ابزارها شفاف نیستند روشن کند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 57
نویسنده:
فرزانه عامری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هر علمی مبتنی بر پیش‌فرض‌های متافیزیکی و فلسفی است و پزشکی نیز از این امر مستثنی نیست. در پزشکی اخلاطی جالینوس فلسفه و منطق را جزو مقومات طب می‌داند و نظریه پزشکی خود را بر آن بنیان می‌نهد. از این‌رو جالینوس آناتومی و فیزیولوژی را نه تنها برای مطالعه اندام‌ها و فرآیندهای درون بدن، بلکه منبع مهمی برای پاسخ به سوالات فلسفی می‌دانست. از این‌رو مساله پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزه‌های فلسفی جالینوس بر دانش آناتومی و فیزیولوژی او است. بدین منظور مقاله از چهار بخش تشکیل شده است: دربخش نخست تاریخچه فیزیولوژی پیش از جالینوس بررسی شده است و بخش دوم به آموزه‌های فلسفی و مفاهیم مهم دانش فیزیولوژی و نگاه فلسفی جالینوس می‌پردازدو در بخش‌های بعدی تاثیر آموزه‌های فلسفی جالینوس بر شناخت فیزیولوژی مغز و اعصاب، قلب، تنفس، هضم، تولید‌مثل و جنین‌شناسی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به روش کتابخانه‌ای و با اتکا بر آثار منتسب به جالینوس انجام شده است. بررسی آثار مربوط به فیزیولوژی جالینوس نشان می‌دهد که او تحت‌تاثیر نظریه سنخیت سه‌گانه افلاطون معتقد بود که سه اندام اصلی بدن: مغز، قلب و کبد هستند، از این‌رو سیستم فیزیولوژی جالینوس شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌های متمرکز بر کبد، قلب/ریه‌ها و مغز است، فرآیندی که برای ادامه زندگی فرد باید دائماً تجدید شوند. همچنین هدف جالینوس از تشریح و شناخت آناتومی و فیزیولوژی بدن، پی بردن به ماهیت پنوما بود.
صفحات :
از صفحه 95 تا 128
نویسنده:
سید سعید میراحمدی ، سید امیر سخاوتیان ، مجید محسن‌زاده گنجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از آنجا که ارسطو امکان وجود فضایی مستقل از اجسام (فضای مطلق) را نفی کرده است، بنابراین روشن است که به عقیده وی، حرکت نسبت به فضای مطلق (حرکت مطلق) امری غیرممکن است. اما آیا ارسطو توانسته است بدون استفاده از مفاهیم فضا و حرکت مطلق، تبیینی سازگار از حرکت ارائه کند—آن چه که در نظریه نسبیت عام نیز محقق نشده است؟ آیا تبیین ارائه شده از سوی وی برای حرکت با اصل ماخ (نسبی بودن حرکت) سازگار است؟ جهت پاسخ به این پرسش‌ها ضرورت دارد تا نسبت نظریۀ ارسطو با اصل ماخ بررسی گردد. این نوشتار نشان می‌دهد که تبیین ارسطو از «حرکت»، اصل ماخ را ارضا نمی‌کند. به علاوه، روشن می‌شود که علی‌رغم تلاش ارسطو جهت حذف مفاهیم فضا و حرکت مطلق از فیزیک، نظریه ایشان به طور کامل عاری از این مفاهیم نیست. به عبارت دیگر، نشان داده می‌شود که نظریة ارسطو در تبیین حرکت وضعی (چرخشی)، دچار ناسازگاریِ درونی است. پژوهش حاضر، داده‌ها را به صورت کتابخانه‌ای جمع‌آوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی می‌نماید.
صفحات :
از صفحه 181 تا 203