جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1358
«اسلامی سازی دانش» از دیدگاه عطاس و فاروقی (مطالعه تطبیقی)
نویسنده:
سعید زاهد، احمد کلاته ساداتی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: هدف تحقیق حاضر ارزیابی آراء دو تن از اندیشمندان جریان فکری «اسلامی سازی دانش» است. در نیمه دوم قرن بیستم، عطاس در مالزی و فاروقی در آمریکا، طرح کلی اسلامی سازی دانش را مطرح کردند. با وجود تمایز جدی میان آرای این دو، فصل مشترک اندیشه آنها این بود که دانش غرب به خصوص در حوزه علوم انسانی، باید اسلامی شود. بر این اساس، آنها به ارائه الگو هایی از اسلامی سازی این دانش سکولار پرداختند تا بتوانند چالشهای پیش روی تفکر در جهان اسلام را پاسخ دهند. در این مقاله، ابعاد فکری این دو اندیشمند، از چشم انداز هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی، ارزیابی شده است.روش: روش مطالعه، اسنادی است که با رجوع به آثار این دو اندیشمند، آرای آنها ارزیابی می گردد.یافته ها: اگر تولید علم و دانش را در مجموعه ای از سلسله مراتب معرفتی درنظر بگیریم، می توان گفت که فاروقی بیشتر بر ابعاد هستی شناسی و عطاس، بیشتر به ابعاد روش شناختی توجه داشته است. هر چند به لحاظ روش شناختی، فاروقی مراحل 12گانه ای را برای رسیدن به علم اسلامی معرفی کرده و عطاس بیشتر بر دانشگاه اسلامی تاکید می کند که در آن ادب، جای تربیت در دانشگاه را بگیرد؛ اما عدم شفافیت در سلسله مراتب معرفت و نیز ضعف روش شناختی دقیق، در آرای هر دو آشکار است. به عبارتی؛ مراحل 12 گانه فاروقی و دانشگاه اسلامی عطاس، فرایندی روش شناختی نیست که بتوان با آن علم اسلامی تولید کرد.نتیجه گیری: توجه به مبانی بنیادین هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی علم اسلامی و نیز سلسله مراتب معرفت، از مبانی اساسی جهت نیل به علم اسلامی است. توجه به این نیازهای اساسی در دیدگاه عطاس و فاروقی ابهام دارد و به درستی پرداخته نشده است؛ هر چند مبانی فکری آن ها کمکی جدی به شکل گیری گفتمان اسلامی سازی دانش در جهان اسلام کرده است.
میرزا مهدی الاصفهانی؛ رائد التفکیک فی المعرفة الدینیة
نویسنده:
جمعي از نويسندگان؛ مترجم: عباس جواد
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: مرکز الحضارة لتنمية الفکر الاسلامی,
چکیده :
کتاب «میرزا مهدی الاصفهانی؛ رائد التفکیک فی المعرفة الدینیة» را جمعی از نويسندگان گردآورده و عباس جواد ترجمه کرده است. محمدمهدی غروی اصفهانی (مشهور به میرزا مهدی اصفهانی) از فقهای معاصر شیعه بوده است. وی را مؤسس مکتب تفکیک یا مکتب معارف خراسان می‌ دانند. نام مکتب تفکیک و یا مکتب معارف خراسان بعدها توسط شاگردان او بر روش تدریسش تعلق گرفت. ایشان با این پیش فرض که فلسفه و عرفان با معارف اهل بیت تغایر دارند، تلاش در جداسازی علوم بشری (فلسفه و عرفان و تصوف) از معارف اهل بیت داشت.
انکار خدا در فلسفه غرب و پاسخ فلاسفه اسلامی بدانها
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
در فلسفه اسلامي همه قضاياي نظري بايد به قضاياي بديهي ختم شوند و بديهي ترين بديهيات اين قضيه است كه «دو نقيض نه با هم قابل اجتماعند و نه هر دو با هم قابل ارتفاع» اين قضيه زير بناي تمام قضاياي نظري در فلسفه اسلامي است. و با همين اساس وجود خداوند متعال بیشتر ...
علم الهی و بررسی تطبیقی علم بلامعلوم با علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا
نویسنده:
نعیمه معین‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بارزترین صفت الهی، «علم» است. انسان از هر طریق پی به وجود خدا ببرد و از هر راه که با او آشنا شود، از او به عنوان حقیقتی یاد می‌کند که از همه چیز آگاه است؛ زیرا علم کمالی است که آدمی -گرچه به نحو محدود- در خود می یابد، ولی برایش ارزشی نا‌محدود قایل است. به همین دلیل یکی از موضوعات پر‌دامنه‌ای که در فلسفه‌و‌کلام اسلامی حائز اهمیت می باشد، بحث علم الهی، به‌خصوص علم قبل‌از‌ایجاد خداوند است. در‌تبیین این موضوع، چند مسئله نقش مهمی دارند، اول، جایگاه علم، در تقسیم بندی صفات است. در فلسفه‌ی اسلامی، صفات الهی به دو قسم، ثبوتی و سلبی تقسیم می شوند که علم، در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه قرار دارد. دوم، نسبت صفات با ذات، که اکثریت قائل به عینیت مصداقی صفات با یکدیگر و با ذات الهی در عین مغایرت مفهومی صفات هستند. سوم، اینکه فلاسفه بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفات انسانی و رفع نواقصشان، همان صفات را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهند. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. در مقابل آیات و روایات، صفتیت و موصوفیت را، از نشانه های مخلوقیت دانسته؛ و هر دو را مخلوق معرفی‌کرده‌اند. بر‌این-اساس، موصوف واقع شدن به معنای نیازمندی به خالق است. علاوه‌بر‌این، تبیین صفات، بر‌پایه‌ی اصل تباین است؛ پس، نه تنها شناخت ذات الهی، که شناخت حقیقت صفات الهی نیز غیر‌ممکن می باشد. ‌نظریه‌ی نهایی فلسفه‌ی اسلامی در علم‌الهی قبل‌از‌ایجاد، نظریه‌ی ملاصدرا می‌باشد. وی علم را در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه دانسته‌است و بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفت علم درانسان و رفع نواقصش، همان را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهد. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. این نظریه مشهور به«علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» می‌باشد که بر مبنای قواعد «اتحاد عاقل ومعقول» و «بسیط‌الحقیقه کل‌الاشیاء» تبیین می‌شود و اشکالات ذیل بر آن مترتب است:اضافی بودن علم، عدم تبیین علم خداوند به معدومات، ممتنعات و نحوه‌ی تعلق علم الهی بر جزئیات قبل از ایجاد تفصیلی اشیاء، قبول اتحاد عالم و معلوم در خداوند براساس علم حضوری، کل‌الأشیاء بودن حق‌تعالی و ذومراتب دانستن ذات‌الهی به دو مرتبه‌ی اجمال و تفصیل.در حالیکه، روایات در تبیین علم قبل‌از‌ایجاد، آن را «علم بلا‌معلوم» معرفی کرده اند. جهات رجحان این نظریه، در بیان قید «بلا‌معلوم» بوده که نافی اضافی بودن صفت علم است، و نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته است، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد.
بررسی تطبیقی قاعده لطف از نظر برخی متکلمین و فلاسفه شیعه با تکیه بر کارکردهای آن
نویسنده:
لیلاسادات کلانتر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قاعده لطف یکی از مسائل مهم در کلام اسلامی به شمار می رود که متکلمان در طول تاریخ به بررسی آن پرداخته اند. گروهی از متکلمان از جمله اشاعره به مخالفت با این قاعده پرداخته اند و لطف را بر خداوند متعال واجب ندانسته اند. اما متکلمان امامیه و اغلب معتزله این قاعده را پذیرفته اند. این پایان‌نامه به بررسی تطبیقی دیدگاه‌های برخی از متکلمین متقدم و متاخر امامیه درباره‌ی قاعده‌ی لطف می‌پردازد. از متکلمین متقدم آراءِ سید مرتضی، شیخ طوسی و علامه حلی و از متکلمین متاخر آراءِ فاضل مقداد، فیاض لاهیجی و ملا مهدی نراقی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش بر اساس چهار محور انجام شده است: (1) تعریف لطف، (2) بیان دلایلِ قاعده‌ی لطف،(3) بیان شرایط و احکام آن و (4) بیانِ کارکردهای قاعده لطف. همه‌ی متکلمین مورد بحث کمابیش لطف را چنین تعریف‌کرده‌اند: هر فعلی ازجانب خداوند متعال که انسان را به طاعت نزدیک و از معصیت دور می نماید. اغلب متکلمین مورد بحث استدلاهای عقلی بر وجوب لطف اقامه کرده‌اند و برخی هم استدلال نقلی آورده‌اند. متقن‌ترین و معروف‌ترین دلیل عقلی بر وجوب لطف، اینست که حکمت الهی اقتضای وجوب لطف را می کند، چون خداوند متعال برای تکالیفی که بر عهده مکلفان گذاشته است، باید راه انجام طاعت را هموار نماید، و در غیر این صورت، نزد عقلا امری قبیح به شمار می آید و انجام امر قبیح بر خداوند متعال محال است.
تبیین آفرینش از منظر فلسفه و کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن بر اساس قرآن
نویسنده:
رضا کیلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر محور «تبیین آفرینش از منظر فلسفه و کلام اسلامی و بررسی تطبیقی آن با قرآن کریم» نگاشته شده است . مساله اصلی در این پژوهش آن است که آفرینش جهان را از منظر کلام اسلامی (نظریه خلق از عدم) و از منظر فلسفه اسلامی (نظریه فیض) تبیین نموده، ضمن تبیین دیدگاه قرآن در مساله آفرینش، در تحلیل نهایی به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه با قرآن کریم بپردازد. تأکیددر تبیین دیدگاه متکلمین بر خواجه طوسی و در تبیین دیدگاه فلاسفه بر صدرالمتالهین و درتبیین دیدگاه قرآنی، بر المیزان است. این پژوهش، از حیث روش، تلفیقی از دو روش تکوین تدریجی مفاهیم و نظریات و مطالعه نظام‌های فلسفی و کلامی است . متکلمان با لحاظ دو مبنای «اهتمام حداکثری در ایمان به آموزه‌های دینی» و «اصالت تغییر در جهان» ابتدا «حدوث زمانی عالم» و پس از آن، نیازمندی جهان به محدث و پدید آورنده را به اثبات رسانده‌اند. فلاسفه، با لحاظ قواعد عقلی و با توجه به اشکالات دیدگاه متکلمان، نظیر انقطاع فیض ربوبی و امثال آن، پیدایش جهان را بر اساس الگوی فیض و صدور و مبتنی بر قاعده الواحد توضیح داده‌اند.قرآن کریم واجد دو دسته آیات در زمینه آفرینش تدریجی و دفعیجهان است. آیات دال بر آفرینش تدریجی آسمان‌ها و زمین ، گویای آفرینش و ساماندهی تدریجی آنهاست و آیات دال بر آفرینش دفعی، گویای آفرینش دفعی هر «شیء» بدون مسبوقیت به زمان ، ماده و آلات و ابزار است.حاصل پژوهش آن است که از آیات کلام الله مجید ، چه آیاتی که دلالت بر آفرینش تدریجی آسمان ها وزمین دارد و چه آیاتی که به صورت مطلق، دلالت بر آفرینش ابداعی حق تعالی نسبت به موجودات دارد، نمی‌توان به صورت قطعی، هیچ یک از نظریات «خلق از عدم» و «فیض» را بر دیگری ترجیح داد، جز اینکه با ملاحظه قواعد عقلی و شواهد قرآنی و التزام به انسجام مجموعه آموزه‌های اعتقادی، می‌توان احتمال ترجیح نظریه فیض بر نظریه خلق از عدم را تقویت نموده، نسبت به عالم ماده و متعلقات آن ودر تقابل با نظریه متلکمان در حدوث زمانی عالم، با پذیرش حرکت در جوهر اشیاء، دیدگاه صدرالمتالهین را در حدوث زمانی، بردیدگاه متکلمان، ترجیح دهیم .
تفکر یونان و نخستین فیلسوفان مسلمان در بوته نقد
نویسنده:
علی فلاح رفیع
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
كلمه «نقد» در لغت، به معناى «بهترين را برگزيدن» يا «اصل را از غير اصل تمييز دادن» است؛ چنانچه در لسان العرب آمده است: «نقد: تمييزُ الدّراهمِ و اِخراجُ الزّيفِ منها»؛ نقد، نظر كردن در دراهم و برگزيدن سره از ناسره را گويند. بر همين اساس، در اصطلاح، نيز «نقد» به بررسى سخنان و انديشه ها و محك زدن آن ها اطلاق مى شود. بنابراين، آنچه در عرف به نقد و نقادى شهرت يافته مبنى بر لزوم همراه بودن نوعى تعييب و تضعيف با نقد، معناى اوليه نقد نيست، بلكه اين كلمه از ديرباز در فارسى و عربى، بر وجه مجاز در مورد شناخت محاسن و معايب كلام به كار مى رفته است؛ چنان كه امروزه در زبان اروپايى لفظى كه براى همين منظور به كار مى رود، در اصل، به معناى راى زدن و داورى كردن است: در زبان فرانسوى، لفظ Critique و همچنين در انگليسى، Critic و در آلمانى، Kritik همه از ريشه يونانى Krinein به معناى قضاوت و داورى گرفته شده است. بنابراين، بدون شك، اين كار مستلزم معرفت درست و دقيق است تا نقاد بتواند نيك و بد و سره و ناسره را از هم بازشناسد. سقراط پيش تر از همه صاحب نظران متوجه اين نكته مهم شده است. وى در ضمن دفاعيه خويش، آن جا كه براى تأييد قول خدايان در باب خردمندى خويش سخن مى راند، چنين مى گويد: «از آثار شاعران، آنچه را بيش تر از روى انديشه و رويه مى نمود برايشان خواندم و معناى آن سخنان را پرسيدم، ليكن شرم دارم واقع را بگويم. اما چه چاره است، مى گويم كه همه كسانى كه آن جا بودند بهتر از خود شاعران سخنان آنان را تفسير مى كردند و در آن سخنان تحقيق مى نمودند. به زودى دانستم كه مايه كلام شاعران دانش نيست، سخنانشان از شور و ذوق برمى آيد.» در این مقاله پیرامون این موضوعات بحث می شود: بايسته هاى منتقد؛ نقد فلسفى در جهان اسلام؛ نخستين رويارويى فرهنگى در اسلام؛ مترجمان اوليه در جهان اسلام؛ فلسفه اسلامی و... .
بسط حکمت متعالیه در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر
نویسنده:
محمد پزشکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
محور فلسفه متعالیه مفهوم اساسیِ وجود است و همین امر باعث شده است که گزاره های مرکب که تنها از صفات و عوارض و اختصاصات موضوع گزارش می دهند و اصل هستیِ موضوع و عوارض آن را به عنوان پیش فرض می پذیرند، خارج از قلمرو فلسفه متعالیه قرار بگیرند؛ در حالی که گزاره های فلسفه سیاسی نوعاً از نوع گزاره های مرکبند.بنابر این، پرسشی اساسی برای هواداران حکمت متعالیه مطرح می شود که آیا قواعد وجودی فلسفه اسلامی در هر دو قلمرو فلسفه و فلسفه سیاسی جاری است یا اینکه فلسفه سیاسی راهی دیگر از فلسفه در رهیافت فلسفه اسلامی می پیماید؟ برای پاسخ به این پرسش، فیلسوفان مسلمان معاصر دو دیدگاه رقیب ارائه داده اند؛ مهدی حائری معتقد است که قواعد هستی شناسی فلسفه به رغم تفاوت فلسفه و فلسفه سیاسی، در هر دو قلمرو کاربرد دارند. اما سید محمدحسین طباطبائی معتقد است که قواعد هستی شناختی فلسفه را راهی در فلسفه سیاسی اسلامی نیست. مقاله حاضر بر آن است دو دیدگاه حاضر را مورد بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 92 تا 114
بررسی تطبیقی خاتمیت از دیدگاه روشنفکران دینی معاصر: اقبال لاهوری، شهید مطهری و دکتر سروش
نویسنده:
محبوبه سپهری نقندر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ضروریات دین اسلام، مساله خاتمیت است، که براساس نص قرآن و روایات متواتر وجود مبارک پیامبر (ص) پایان دهنده سلسله پیامبران است. چنان‌که قرآن در این مورد می فرماید: « ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(احزاب:40) « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.» ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با آخرین فرستاده الهی همراه بوده است. در میان روشنفکران معاصر، افرادی مانند اقبال لاهوری، استاد مطهری و دکتر سروش با رهیافت های متفاوت به خاتمیت نگریسته اند و تفسیرها و تبیین های مختلفی درباره فلسفه ختم نبوت بیان نموده اند. نگارنده در این پژوهش سعی کرده ضمن ارائه کلیات در زمینه خاتمیت و لوازم آن، به تبیین و تطبیق دیدگاه‌های این روشنفکران، در مورد؛ سرشت وحی، فلسفه و راز ختم نبوت، ختم نبوت یا ختم دیانت، جایگاه دین خاتم در دوران عقل و علم بشری و جاودانگی و جامعیت دین خاتم بپردازد. اقبال، دیدگاه تجربه دینی در باب وحی را پذیرفته و دو دوران برای بشر قائل است؛ دوران کودکی و دوران بزرگسالی. وحی را از سنخ غریزهدانسته و آن را متعلق به دوران کودکی بشر قلمدادمی‌کند. در دوره بزرگسالی با تولد عقل استقرایی، عرصه بر غریزه تنگ شده و خود به جای آن نشسته است. دو رویکرد در باب تبیین فلسفه اقبال وجود دارد: رویکرد اول؛ هم گفتار و هم اعتقاد وی این است که ختم نبوت منجر به ختم دیانت می‌شود. رویکرد دوم؛ این است که با ختم نبوت بشر به آمدن پیامبر جدید نیاز ندارد، ولی به دین نیازمند است. وی دین و عقل را متتم و مکمل یکدیگر می‌داند. و معتقد است که عقل حقیقت را به تدریج در می‌یابد ولی دین به یکباره. و دین خاتم را جاودانه می‌داند و آن را به وسیله اصل حرکت در اسلام تبیین می‌کند و دین را جامع می-داند. استاد مطهری دیدگاه گزاره‌ای را در باب سرشت وحی می‌پذیرد، وی فلسفه خاتمیت را تحریف و تبدیل‌هایی می‌داند که در تعالیم و کتب مقدس پیامبران رخ داده است ولی بشر عصر خاتمیت به بلوغ و رشد فکری رسیده و می‌تواند مواریث علمی خود رااز تحریف حفظ کند، نیز علم ودین را متمم و مکمل یکدیگر می‌داندو ختم نبوت رابه این معنی می‌داندکه نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده است ولی نیاز به دین وتعلیمات الهی برای همیشه باقی است. و می‌گوید: با پیشرفت علم و تمدن نیاز به دین رفع نمی‌شود. و معتقد است دین خاتم جاودانه است . علت آنهماهنگی با فطرت است و دین را جامع می‌داند و دیدگاه اعتدالی را می‌پذیرد. دکتر سروش دیدگاه تجربه دینی را در باب سرشت وحی می‌پذیرد. رهیافت‌های متعدد در باب فلسفه خاتمیت بیان می‌کند:الف- وحی هنوز برای مردم تر و تازه است و گویا بر مردم وحی می‌بارد.ب- دوران وحی سپری شده و مردم بی نیاز از آن هستند و باید به عقل جمعی رجوع کرد. ج- با بسط تجربه نبوی دیگر نیازی به تجدید نبوت نیست. بنا بر نظر وی، چراغ وحی خاموش شده و این عقل است که جای وحی را پر کرده است و منجر به ختم دیانت است نه ختم نبوتو می‌گوید؛در دوره خاتمیت برای بهبود دنیا باید انسانها به عقل جمعی رجوع کنند. وی معتقد است که بخشی از آیات متناسب با عصر رسالت و نیازهای مردم آن روز است لازمه این نگرش انکار جاودانگی دین خاتم است. وی جامعیت دین را به معنی حداقلی قبول دارد.پس از بررسی رهیافتهای این روشنفکران، اثبات شده است که بشر در تمام دوران به دین نیاز دارد. و این گونه نیست که دینمخصوص دوران غریزه باشد. و همچنین اثبات گردیده است که دین پیامبر خاتم جهانی،جامع و جاودانه است و بعد از پیامبر اسلام پیامبری نخواهد آمد.کلید واژه ها: اسلام،روشنفکر دینی،تجربه دینی، وحی، خاتمیت،
بررسی تطبیقی حرکت در فلسفه ملاصدرا با فیزیک جدید
نویسنده:
جعفر احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقوله «حرکت» مورد توجه فلاسفه بزرگی مانندارسطو، ابن سینا و ملاصدرا قرار گرفته و در این عرصه تعاریف و نظریات فراوانی از این فیلسوفان بیان شده است. در این میان، برخی از آراء فلاسفه مسلمان قابلیت انطباق با برخی قوانین فیزیکِ نیوتنی دارند . قانون اول نیوتن در حرکت با نظریه «دفعِ» ارسطو سازگار نیست ولی هیچ کدام از نظریات سه گانه «دفع» ،«میل»و«تولد» در حرکت قسری که از جانب فلاسفه اسلامی و متکلمین مطرح گردیدهرا رد نمی کند. مضامینی قریب به قانون دوم نیوتن توسط برخی از فیلسوفان مسلمان مانند ابن ملکاو فخررازیمطرح شده است، وبرخلاف اصل موضوعه قانون دوم نیوتن که در آن نیرو های خارجی موجب حرکت می شوند در حرکت جوهری صدرا، نیرو و متحرک هردو یک چیزند. صدرالمتالهین در نظام فلسفی خود ، که بر بنیاد «وجود» استوار شده است، نظریه ای را درحرکت قسری ارائه می دهد که با «وجود» ارتباط دارد و جز از طریق آن قابل فهم نیست. یکی از مهمترین و روشنگرترین تصریحات صدرالمتالهین درباره مقوله زمان است، اینکه زمان بعد چهارم ماده است و جز این وجودی در خارج ندارد . ملاصدرا برخلاف نیوتن برای زمان وجود خارجی مستقلی قائل نیست، و آن رامقدار حرکت جوهر عالم می داند لیکن هردو معتقد به وجود «فضای مطلق» می باشند. روش ریاضی نیوتن همانند استدلال ملاصدرا مبنی بر پیوستگی حرکت در عالم خارج،انقسامِ بالقوه حرکت به اجزایبی نهایت است . حرکت مستدیر مطابق قوانین فیزیکی در زمره حرکات قسری به حساب می آید حال آنکه در فلسفه اسلامی جزوحرکات طبیعی فرض می شود و اعتقاد حکماء مشاءبه اینکهفلک الاافلاک راموجد زمان مطلق می دانند ، در هیچ کدام از دیدگاه های نیوتنی و صدرایی قابل توجیه نیست. بر خلاف دید گاه فلسفی که برخورد دو شئ را دفعی فرض می کند در دیدگاه فیزیکی برای برخورد یک قطعه زمانی ولو بسیار کوتاه در نظر گرفته شده است و نهایتاً اینکه نیوتن مدافع نظریه ذره ای بودن نور است لیکن نظر ملاصدرا بر خلاف عقیده نیوتن با نظریه موجی بودن نور مطابقت بیشتری دارد.
  • تعداد رکورد ها : 1358