جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 109
بررسی تطبیقی مفهوم مکان نزد ارسطو، دکارت و هیدگر
نویسنده:
محمد جواد صافیان، ناصر مومنی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهومی که امروزه از مکان شیوع عام دارد بر اساس تلقی متعارف از وجود حاصل شده است. امروزه ما مکان را فضایی صرفا ریاضی و قابل اندازه گیری که حاوی اشیاء است می دانیم و این معنا را مسلم و بدیهی می انگاریم. در حالی که اگر نیک بنگریم چنین مفهومی از مکان، محصول تلقی دوره جدید از هستی است. از آنجا که در دوره جدید، وجود امر عینی (ابژکتیو) تلقی می گردد مکان چیزی جز فضای ممتد قابل اندازه گیری نیست که در تحلیل نهایی نیز از خود اشیاء مجزا و مستقل نخواهد بود. اما در تفکر سنتی پیش ازمدرن فی المثل در نظر ارسطو از آنجا که وجود به معنای فعلیت و کمال اول (یا جوهر) است مکان نیز متناسب با همین مفهوم، عبارت است از آخرین سطح حاوی ارسطو مکان را امری طبیعی می داند که حاوی اشیاء طبیعی است اما آن را امری صرفا کمی (همانند دکارت) به حساب نمی آورد. ارسطو برای هر شیئ به حسب طبیعت خاص آن به مکانی طبیعی قائل است. خاک و آب و هوا و آتش هر یک مکان خاص خویش را داراست، هیدگر که تفکر متافیزیکی قدیم و جدید را مبتنی بر غفلت از حقیقت وجود می داند، تلقی از مکان در این سنت را نیز نمی پذیرد و تلاش می کند درباره آن برحسب حقیقت وجود به مثابه نامستوری تامل نماید. به همین جهت مکان را بر حسب قرب و بعد آدمی به وجود و موجودات توضیح می دهد.
صفحات :
از صفحه 65 تا 76
هنر نزد ارسطو، کانت و هایدگر
نویسنده:
محمد جواد صافیان اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
تحلیـل و بررسـی انتقـادات پـوپر بـرآراء افلاطـون و ارسطو در باب دموکراسی
نویسنده:
علیرضا صدیقین
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
انسان در نظر ژان پل سارتر
نویسنده:
احمد تکین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی پدیدار شناختی-هرمنوتیک زمان
نویسنده:
محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یک از پرسش های اساسی پرسش از حقیقت زمان است.زمان مانند وجود،مفهومی آشناست،به نحوی که همه ما آن رامی شناسیم ولی کنه و حقیقت بسیار مبهم و مخفی است.به همین جهت است که در طول تاریخ اندیشه بشر،فیلسوفان و اندیشمندان هرکدام تعریفی از آن بدست داده اند که با سایر تعاریف متعارض یا متفاوت بوده است.مقاله حاضر به دیدگاهی کاملا متفاوت از زمان پرداخته است،دیدگاهی که می توان آن را دیدگاه پدیدار شناختی-هرمنوتیک نامید.در این دیدگاه،زمان نه مقدار حرکت دانسته می شود(ارسطو)و نه وعاء خارجی موجودات(اندیشه های پوزتیویستی)و نه کیفیتی نفسانی(برگسون)و نه شرط شهود حسی(کانت)و نه براساس آگاهی بی واسطه (هرسول)مورد توجه قرار می گیردبلکه زمان براساس درعالم بودن آدمی و آدمی به عنوان ناحیه ظهور موجودات مورد بررسی پدیدار شناسانه قرار می گیرد.دراین بررسی نشان داده می شود که زمان ارتباطی وثیق با ساحات هستی آدمی یعنی تفهم،حال و زبان دارد.هریک از ساحات سه گانه آدمی با ساحتی از سه ساحت زمان مرتبط است.تفهم به دلیل آنکه برامکان ها متکی است به آینده مرتبط است ،حال به جهت آنکه موقعیت آدمی با آن منکشف می شود با گذشته و زبان (روزمره)که نشانه ای از سقوط آدمی در اشیا است،با حال حاضر مرتبط است.بنابراین هستی آدمی زمانمند است و زمانمندی آن نیز به واسطه وقت داشتن آن ممکن گردیده است.تاریخ نیز حاصل وقت داشتن آدمی است.
صفحات :
از صفحه 151 تا 181
جنبه های شناخت شناسانه و ایدئالیستی فلسفه شوپنهاور
نویسنده:
محمدجواد صافیان,عبدالله امینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«میزان مطا لبه اخلاق» یکی از مباحث جدیدی است که با وجود سابقه پیشین درفلسفه اخلاق، در دهه های آخر قرن بیستم به صورت مبحثی جدی و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد.این مفهوم، غالبا بر اساس سه مولفه شمول،اولویت و شدت سنجیده می شود و سه رویکرد کلی مطالب اساسی آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حد اکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. این مقاله ، علاوه بر تحلیل «میزان مطالبه اخلاق » بر اساس آن سه مولفه و تبیین مطالب اساسی این سه رویکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق رایج و متداول، سعی می کند با تبیین تحلیل و نقد دلایل اصلی این رویکرد اخلاقی نشان دهد که آنچه بشر امروز از آن با عنوان اخلاق یاد می کند، ممکن است بسیار آسان گیرانه تر از مطالبات واقعی اخلاق، در این روزگارباشد. اخلاق اعتدال گرای رایج با چالش های جدی ای مواجه است که در صورت عدم پاسخ گویی به آن ها داعیه معصومیت و اخلاق بودن بشر در دوره جدید فرو خواهد ریخت.
تاثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی بر دیدگاه‌های محمد مجتهد شبستری
نویسنده:
فرزانه بازیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این رساله بررسی تأثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی بر دیدگاه‌های محمد مجتهد شبستری است؛ هدف از بررسی چنین موضوعی مسائل جدیدی است که امروزه برای متکلمان پیش می‌آید و نیازمند پاسخ‌هایی جدید است. از یک سو دین که به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر و برای بهبود زندگی انسان‌ها آمده در عصر جدید نیازمند قرائتی جدید است و از دیگر سو هرمنوتیک به عنوان فن تفسیر متون تعاریف مختلفی داشته و کاربرد آن در تفسیر متون دینی جای بحث بسیار دارد. در این رساله به بررسی این پرسش‌ها پرداخته شده که آیا مجتهد شبستری در بیان دیدگاه های هرمنوتیکی خود برای تفسیر متون دینی اسلامی‌تحت تأثیر اندیشه‌های هرمنوتیکی غربی قرار داشته؟ و اگر چنین تأثیری مشاهدهمی‌گردد، وی تحت تأثیر کدام متکلمان قرار داشته و چگونه از دیدگاه‌های آنان بهره برده است. سوال دیگر این است که آیا وی خود نیز موارد تازه‌ای را به این دیدگاه‌ها افزوده است یا مقلد صرف دیدگاه‌های آنان بوده؟ و اینکه اصولاًً به کاربردن هرمنوتیک که ابتدا در مورد متون مقدس مسیحی و توسط متکلمان غربی و مسیحی به کار گرفته شده در تفسیر متون اسلامی‌جایز است یا خیر؟در بررسی سوالات مطرح شده در رساله از شیوه‌ی کتاب خانه‌ای استفاده شده است؛ و به نظر می‌رسد اینکه شبستری در بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی دین و تفاسیر مختلفی که از دین می‌تواند وجود داشته باشد کاملاً تحت تأثیر دیدگاه‌های متکلمان غربی مسیحی از جمله شلایرماخر، بولتمان و تیلیش قرار دارد. شبستری همچون شلایرماخر شیوه‌ی انسانی را برای تفسیر دین پذیرفته است؛ به این معتقد است که تفسیر دین باید تفسیر انسانی باشد. همچنین وی شیوه‌ی پدیدارشناسی را برای دین در نظر گرفته که مشابه روشی است که شلایرماخر در تجربه‌ی دینی دانستن متون دینی مسیحی به کار می‌برد. همچنین شباهت‌هایی بین دیدگاه‌های شبستری و دیدگاه بولتمان در مورد انسان وجود دارد که در نهایت سبب شده تا این دو تعریف انسان از دیدگاه هیدگر را بپذیرند که تعریفی اگزیستانسیالیستی از انسان است. در مورد شباهت دیدگاه‌های شبستری و تیلیش نیز می‌توان گفت دیدگاه هر دو درباره‌ی عقل یکسان است و عقل را عقل خود بنیادی می‌دانند که دیگر خدا برایش مسئله نیست. البته با همه‌ی شباهت‌هایی که دیدگاه شبستری با دیدگاه متکلمان غربی دارد، وی برای نشان دادن صحت دیدگاه‌هایش به جست وجو در تاریخ کلام اسلامی‌پرداخته؛ در مورد معنای ایمان، وحی و.... وی دیدگاه‌های گروه‌های مختلف کلامی‌را از مذاهب مختلف بررسی کرده است.درباره‌ی این مسئله نیز که آیا کاربرد هرمنوتیک در متون اسلامی‌کاری صحیح است یا خیر باید گفت با توجه به دیدگاه‌های متفاوت شبستری و کسانی که برخلاف دیدگاه وی معتقدند نباید شیوه‌های غربی و مسیحی را برای متون دینی اسلامی‌به کاربرد می‌توان گفت نوع نگاه این دو گروه با یکدیگر متفاوت بوده و شبستری نتیجه‌ی بسیار متفاوتی را از تفاوت‌های موجود در اسلام و مسیحیت گرفته است.
واکاوی جایگاه زبان در افق هستی‎شناسی تودستی هایدگر
نویسنده:
جمال سامع ؛ محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زبان در زمرۀ بحث­برانگیزترین موضوعات فلسفی سدّۀ بیستم است. مارتین هایدگر یکی از فیلسوفان این سدّه است که به زبان و توانش آن اهمیّت ویژه‌ای داده است. مقالۀ حاضر سعی می‏کند تا جایگاه زبان در فلسفۀ هایدگر را در ارتباط با هستی‏شناسی تودستی وی بررسی کند. استدلال می‎شود که این هستی‎شناسی تأثیر قاطعی بر تلقی هایدگر از زبان داشته است. منظور از هستی‌‌شناسی تودستی نحوه‏ای از مواجهۀ عملی با اشیاء درون جهانی است که میان فاعل شناسا و متعلق آن فاصله ایجاد نمی‏کند. در این مقاله زبان به عنوان یکی از مهمترین اشیای درون جهانی در افق این هستی‏شناسی مورد بررسی قرار می‏گیرد. رابطۀ میان هستی‏شناسی تودستی و زبان رادر دو دورۀ تفکّر هایدگر پی می‏گیریم. در دورۀ اوّل تمرکز بر روی بخش‏هایی از وجود و زمان است و در دورۀ دوّم دیگر آثار هایدگر بررسی می‏شود. پرسش پژوهش این است که هستی‏شناسی تودستی چه امکانات جدیدی را در بررسی جایگاه زبان به روی ما می‏گشاید؟ و اساساً چه رابطه‎ای میان نحوۀ تلقی ما از شیء و رویکرد ما به زبان وجود دارد؟ در این مقاله سعی می‏کنیم در حدّ توان به این پرسش‏ها پاسخ دهیم.
صفحات :
از صفحه 173 تا 205
اخلاق و هنر در تفکر نیچه
نویسنده:
میثم یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درآمد نسبت بین اخلاق و هنر از آغاز اندیشه فلسفی موردنظر فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. گاه این دو با هم پیوند خورده و ممزوج می شدند (دوره باستان و مسیحی )، گاه هنر و زیبایی واسطه بین اخلاق و معرفت بوده (کانت) ، گاه هنر برتر از اخلاق و گاه اخلاق مهم تر از هنر شده است . در برخی دوره ها نیز هر کدام از این مفاهیم خود محور می شدند تا جایی که در دوره ای هنر برای هنر شعار اندیشه های زیبایی محور گشت. نیچه به عنوان فیلسوف ناقد فرهنگ ، مدرنیته و اندیشه های باستانی در حوزه های اخلاق و هنر، فردی کلیدی برای درک جریان های هنری و زیبایی شناسی پس از خود می باشد. لذا بررسی اندیشه های او در نسبت بین اخلاق و هنر می تواند راهگشای درک جریان های هنری و زیبایی مدرن باشد. هدف اصلی این تحقیق در واقع درک نسبت بین اخلاق و هنر در اندیشه نیچه می باشد . فرضیه این پژوهش مبتنی بر گزاره ذیل است:نیچه در فلسفه خود هنر را جایگزین اخلاق می کند.سوالات کلیدی این تحقیق عبارتند از: (1) نقد نیچه بر اخلاق افلاطونی، مسیحیو مدرن چه نسبتی با دیدگاه اودر مورد هنر دارد؟ (2) رابطه بین نیست انگاری، هنر و اخلاق در اندیشه نیچه چیست؟(3) چه نسبتی بین هنر ، اخلاق و حقیقت در نظر نیچه برقرار است؟ پاسخ این سوالات در فصل سوم به تفصیل بررسی خواهد شد و سپس در فصل جمع بندی با عنایت به مسائل، مفاهیم، رویکردها و مکاتب مطرح شدهنتیجه پژوهش و نسبت بین اخلاق و هنر در اندیشه نیچه ارائه خواهد شد. روش تحقیق روش تحقیق این پایان نامه به صورت مطالعه منابع کتابخانه ای و تحلیلی بوده است. با فیش برداری از منابع مطالعاتی ، داده های اولیه تحقیق بدست آمد. با توجه به موضوع، فیش ها دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت. ابتدا کلیات و مبانی تحقیق که همانا مبانی ارزش شناسی است تحلیل شد، سپس مبانی اندیشه ای پیش از نیچه که وی منتقد آنها بوده و همچنین اندیشه هایی که او از آنها متاثر گشته مورد معرفی و بررسی قرار گرفت. قسمت اعظم تحقیقات و مطالعات به خود آثار نیچه می پردازد و سعی بر آن شد تا از خلال مطالب پراکنده نیچه در ارتباط با موضوع تحقیق سیری منطقی و چیدمانی قابل استدلال صورت پذیرد. در بخش بعدی تحقیق به بررسی چند مورد بارز از تاثیر نیچه بر اندیشه زیبایی شناسی و همچنین مکاتب هنری پس از وی پرداخته شد و در نهایت با ارزیابی، تحلیل و تطبیق و نقد مبانی، رویکردهای پیشین و خود نیچه نتیجه گیری ها صورت پذیرفت. جهت درک بهتر و تفسیر فلسفی از نیچه و رویکردهایش سعی بر آن شد که از مهمترین و مستدل ترین منابع تفسیر و توضیح اندیشه های نیچه بهره گرفته شود. آثار فیلسوفان مطرحی همچون هایدگر، یاسپرس و کاپلستون اصلی ترین منابع تفسیری و تحلیلی رویکردهای فلسفی، زیبایی شناختی و اخلاقی نیچه در این پژوهش بوده اند. البته از منابع دیگری چون کتاب های پژوهشگرانی همچون استرن، شولته، هیل، شلکنز، رایدلی، کمال و دکتر صانعی نیز در این تحقیق استفاده شده است. جهت بهره گیری از واژگان معیار فلسفی در ترجمه هایی که از منابع انگلیسی صورت گرفته، از فرهنگ واژگان فلسفه و علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهره گیری شده است. درنهایت باید گفت که شیوه تحقیق و ارائه این پایان نامه به نوعی، تحلیلی و استدلالی بوده است و سعی بر آن شده تا از مقدمات و مفروضات بنیادینی که بدان ها در فصول نخستین پرداخته شده به طور مطلوب در فصولی که به تحلیل و نتیجه گیری رویکرد نیچه به هنر، اخلاق و زیبایی پرداخته می شود استفاده شود. طرح کلی در بخش نخست از پایان نامه تبیین مبانی و تعاریفو همچنین چگونگی رابطه بین هنر و اخلاق مطرح شده است. سپس از منظر ارزش شناسی (Axiology) مدخلی به بحث باز کرده و با بررسی ارزش شناسی اخلاقی که خود شامل ماهیت داوری اخلاقی و سپس مکاتب اخلاقی است وارد ارزش شناسی هنری شده و رویکردهای متعدد ارزشی به هنر را مورد سنجش قرار می دهیم. همچنین مبانی ارزش و و زیبایی شناسی در این بخش مورد مطالعه قرار گرفته است. در بخش دوم به بررسی نسبت بین اخلاق وهنر در تفکر پیش از نیچه ازدوران باستان(افلاطون و ارسطو) تا دوران ایده آلیسم پیش از نیچه؛ یعنی کانتهگل و شوپنهاور می پردازیم. در این فصل رویکرد تاریخی و تحلیلی را پیش خواهیم گرفت و سیر تحول و تطور رویکردهای اخلاقی به هنر و رویکردهای جدید تر پیش از نیچه را بررسی خواهیم کرد.در فصل سوم وارد اندیشه نیچه می شویم. ابتدا اهمیت نیچه و اینکه چرا وی به عنوان مبنای ارزیابی نسبت بین هنر و اخلاق قرار گرفته به بحث گذاشته خواهد شد. سپس به واسطه درهم تنیده بودن اندیشه نیچه با تجربه زیستی اش در خلال چند صفحه مهمترین اتفاقات زندگی وی را که نظریات اخلاقی و زیبایی شناختی اش را می سازند معرفی می شوند. سپس بخش مبانی اخلاقی نیچه و مبانی زیبایی شناسی او مطرح می شود که از متون خود او استخراج شده اند و یا از تفسیرهای هایدگر، یاسپرس و یا کاپلستون بهره برداری شده است. منابعی چون تبار شناسی اخلاق، فراسوی نیک و بد، غروب بتها، اراده قدرت و دجال در حوزه اخلاق و نیز زایش تراژدی ، دانش شادو شامگاهبتان و اراده قدرت در حوزه زیبایی شناسی نیچه منابعی هستند که رویکردهای ارزش شناختی نیچه از آنها استخراج شده اند . در فصل چهارم تبعات و تأثیرات اندیشه و نقدهای نیچه بر هنر و زیبایی شناسی را در دو بخش بررسی خواهیم کرد: نخست چند سبک و مکتب هنری متاثر از نیچه همچون اکسپرسیونیسم انتزاعی، و کوبیسم مطرح و بررسی شده و سپس زیبایی شناسی و ارزش شناسی پس از وی معرفی مختصر و گزیده ای خواهد شد. به تاثیراتی که هایدگر، فوکو، دریدا، و دلوز از نیچه در این حوزه ها گرفته اند مختصراً اشاره خواهد شد. در واقع هدف ثانویه ای که این فصل در پی آن بوده است، طرح موضوع است؛ طرح حوزه هایی که امکان عمیق مطالعه جهت درک تاثیر نیچه در دوران مدرنیسم،معاصر و پست مدرن را دارند.در انتها با بهره گیری از آنچه در فصل اول که مبانی ارزش شناسی بود سعی بر آن شده تا نشان دهیم نیچه چه مبانی ای را رد می کند، چه مبانی ای را پایه گذاری کرده و چه مدلی برای مواجهه با هنر در نسبت با زندگی و نه صرفاً اخلاق ارائه کرده است.منابع مورد استفاده این پژوهش نیز در بخش منابع و مآخذ (کتاب شناسی) در سه بخش منابع فارسی، انگلیسی و وب سایتها ارائه شده است. سعی نگارنده بر آن بوده است تا با تفکیک منابع بر اساس موضوعات مطرح شده در این پایان نامه به نحوی کتاب شناسی مختصری را نیز برای علاقمندان به مطالعه در حوزه های مورد بحث ارائه دهد.
امکان فلسفه تطبیقی بر اساس رویداد از آنِ خود کننده
نویسنده:
مهدی ناظمی قره باغ,محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امکان و نحوه فلسفه تطبیقی یکی از سؤالات مهم زمانه کنونی است. از جمله رهیافت هایی که در این حوزه تلاش داشته اند، رهیافت پدیدارشناسی است. هانری کربن از مهمترین بینانگذاران فلسفه تطبیقی و نزدیک به پدیدارشناسی است، اما علی رغم نکات مثبت متعدد، از جمله تلاش برای نقد تاریخ انگاری، اشکالاتی نیز بر رهیافت او وارد است. در نوشتار حاضر، تلاش بر این است تا با تمرکز بر اثر مهم هیدگر، افادات به فلسفه، راه غنی تری برای امکان فلسفه تطبیقی گشوده شود. این راه مبتنی است بر کشف پرسش راهنمای هر فلسفه بر مبنای پرسش بنیادین فلسفه، آنگاه مقایسه و تطبیق پرسش های راهنما با روش غیر سیستمیِ پدیدارشناسی- هرمنوتیک. این تلقی از فلسفه تطبیقی می تواند خود مبین وضع کنونی فلسفه و کیفیت تطبیق های درست در تاریخ فلسفه باشد.
  • تعداد رکورد ها : 109