جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 159
ارتباط غیرمستقیم و تعهد غیرمشروط در کرکگارد
نویسنده:
شوروزی حسین, پورحسن قاسم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مساله ایمانی شدن یا چگونه ایمان آوردن، یکی از دغدغه های اصلی کرکگارد است، این که انسان از چه طریقی می تواند به ایمان اصیل معتبر برسد، آیا می توان از طریق شواهد و استدلال به خداوند باور پیدا کرد؟ یا این که تنها راه ارتباط برقرار کردن با خداوند و ایمانی شدن، ارتباط مستقیم است؟ این مسائل از مهم ترین مسائلی است که همواره ذهن کرکگارد را به خود مشغول می داشت. کرکگارد تنها راه ایمانی شدن را در ارتباط مستقیم و سرسپردگی به خداوند می داند. در این طرح تلاش شده است تا به بررسی و نقد دیدگاه کرکگارد در این زمینه پرداخته شود.
صفحات :
از صفحه 127 تا 144
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردان در مساله علم
نویسنده:
قاسم پورحسن درزی، مریم سلگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی علم را به حضور امری مجرد برای امری مجرد تعریف می کند، امر مجرد اول در علم حضوری همان وجود معلوم است و در علم حصولی صورت یا ماهیت معلوم است و امر مجرد دوم همان نفس عالم است. برای اثبات مجرد بودن دو امر مذکور ادله ای از طرف جناب علامه و دیگر فلاسفه معاصر اسلامی بیان شده است که به نظر می رسد اولین قدم در هستی شناسی علم بیان همین ادله تجرد نفس و صور ادراکی است. از دیگر اصولی که می تواند ما را در هستی شناسی علم یاری کند، عوالم وجود و انطباق آن ها بر هم، اتحاد علم و عالم و معلوم و بازگشت علم حصولی به حضوری است که در این نوشتار به تفصیل به آن ها خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 53 تا 83
مقايسه آراء فارابی و ابن سينا با ارسطو درباره جوهريت نفس بمنظور فهم نظر آنها در مورد تجرد و جاودانگی نفس
نویسنده:
قاسم پورحسن، حسين قلی زاده قپچاق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو نفس را بالضروره جوهر ميداند و جوهر اصليترين مفهوم هستي‌ شناسي در انديشه اوست. از اينرو شناخت آراء وي درباره جوهر، براي رسيدن به رأي او در مورد تجرد يا عدم تجرد نفس نقش مهمي دارد. ارسطو در سنت فلسفه اسلامي، بويژه حكمت مشاء، بسيار مورد توجه بوده و متفكران اسلامي بنحوي از انحا با نظريات وي نسبت مستقيم يا نزديك دارند. فارابي و ابن سينا معاني مختلف جوهر و كليت تقسيم آن به محسوس و نامحسوس كه از جانب ارسطو صورت گرفته را ميپذيرند اما اختلاف مبنايي آنها با ارسطو به نتايجي منجر شده كه در نوع خود قابل توجه و ارزشمند است. بررسي اين تفاوت، با رويكرد دريافت نظر قطعي آنها در مورد تجرد نفس و جاودانگي آن، هدف اصلي اين پژوهش است. بدين منظور، دو راه در پيش گرفته‌ايم؛ نخست به بررسي واژه يا واژه‌هايي پرداخته‌ايم كه ارسطو براي بيان معناي جوهر بكار گرفته است. راه دوم، رجوع به آثار مختلفي است كه ارسطو مفهوم جوهر را در آنها مورد بحث قرار داده است. سپس اين ديدگاهها با آراء فارابي و ابن سينا مقايسه شده‌اند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 88
 فارابی و خوانشی فلسفی از الحروف
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تاکنون خوانشي فلسفي از کتاب الحروف صورت نگرفته است. برخلاف باور رايج، الحروف اثري صرفاً زبان‌شناسانه نيست بلکه حيثيت فلسفي آن از اهميت بنيادين برخوردار است. اين کتاب يکي از مهمترين آثار فلسفي فارابي محسوب ميشود. عمده تحقيقات صورت گرفته بر اين ديدگاه تأكيد دارند که الحروف تنها شرحي بر مابعدالطبيعه ارسطوست. همين امر سبب شده که ابتکارات و ابداعات فارابي در اين نوشته مورد غفلت قرار گيرد. الحروف تنها از حيث توجه به بنيانهاي زبان‌شناسي نيست که از اهميت برخوردار است بلکه برجسته بودن آن بسبب اهتمامهايي است که فارابي در نسبت زبان و فلسفه، پيوند شريعت و فلسفه، ربط وثيق زبان طبيعي و زبان فلسفي صورت ميدهد. الحروف سرشت نزاعهاي کلام و فلسفه و نحو و منطق که بمدت دويست سال در دنياي اسلام جريان داشت را عيان ميسازد. در اين نوشتار ميکوشيم تا دو مسئله بنيادين را بررسي و تحليل کرده و منظرها را مورد ارزيابي قرار دهيم: نخست جايگاه الحروف و اسباب نگارش آن را مورد توجه قرار داده و جايگاه فلسفي آن را تبيين خواهيم کرد. الحروف در وهله اول واکنشي به مخالفان فلسفه و جريان عقلي‌گرايانه در فهم شريعت است. فارابي با زبان‌شناسي آغاز کرده و در پرتو آن انديشه منطقي و معرفتي را تبيين نموده و سرانجام به انديشه هستي‌شناسي ميرسد. او در الحروف تأكيد دارد که عدم التفات به بنيانهاي زباني چه آسيبهايي ميتواند در مباحث معرفتي و هستي‌شناسي ببار آورد و پژوهشهاي زباني چگونه ميتواند شالوده‌هاي فلسفي را آشکار ساخته و عمق ببخشد. دوم ميکوشيم تا ضمن بررسي ساختار رساله، نظريه بنيادين فارابي يعني آموزه سازگاري را مورد توجه و تحليل قرار دهيم. با تحليل دو مکتب کوفه و بصره، مقدمات بحث را فراهم ساخته و سپس اصل نظريه سازگاري را مورد بازخواني قرار خواهيم داد. فارابي در الحروف در باب دوم در دو فصل از پيوند حکمت و شريعت (الصله بين الفلسفه و المله) نشان ميدهد که چاره‌يي جز دفاع از نظريه سازگاري نيست. دين غيرعقلاني، توهم است. فارابي بنيانهاي اساسي شريعت را بر عقل و برهان استوار ميسازد. نه ابوبشر و نه ابوسعيد اهميت ديدگاه جمع را درنيافته بودند. متي بن يونس تنها نماينده منطق و عقل نبود بلکه وي و همراهان و طرفدارانش، تنها بر عقل خودبنياد تکيه داشتند؛ ديدگاهي که فارابي نيز آن را نابسنده ميدانست. در مقابل، ابوسعيد نيز تنها نماينده نحو مکتب بغداد نبود بلکه او بهمراه تعداد زيادي که از رويکرد ديني صرف دفاع بعمل مي‌آوردند، مخالف نقش عقل در فهم و توجيه باورهاي ديني بودند. فارابي در الحروف ميکوشد با تحليل دو ديدگاه، نظريه سوم را طرح و تدوين نمايد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 28
سرچشمه و خاستگاه فلسفه اسلامی
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دوراني طولاني پرسش از ماهيت فلسفه اسلامي تبديل به مناقشه‌يي پراهميت گرديد. نوع مواجهه با اين پرسش ميتواند در رهيافت ما نسبت به فلسفه اسلامي تعيين‌کننده باشد. سه سنخ از ديدگاهها در اين باب شکل گرفته که هر کدام قابل تأمل و در عين حال بررسي انتقادي است: نخست، ديدگاهي است که بر يوناني بودن فلسفه اسلامي تأکيد ورزيده و آن را تداوم فلسفه‌يي تلقي ميکنند که سنت يوناني ناميده ميشود. اين گروه مدعيند تمامي جريانهاي فلسفي در تمام دوره‌ها متأثر يا منشعب از فلسفه يونان بوده و بايد در نظريه تداوم خطي مطالعه گردد. طبق اين رأي، فرض اينکه تفکر عقلي از ايران، هند يا چين و نيز بابل و بين‌النهرين يا مصر اخذ شده باشد، چندان اعتباري ندارد. ديدگاه دوم بر بي‌مصداق بودن فلسفه اسلامي پاي ميفشارند. اين عده معتقدند اساساً فلسفه‌هاي ديني بدون مصداق است. تلقي آنان اين است در صورتي که قائل به فلسفه اسلامي باشيم با معضلاتي همچون قداست، تناقض، تفسير متون و عدم رشد و بسط فلسفه روبرو خواهيم بود. ادعاي ايندسته اين است که اگر از اسلامي‌بودن فلسفه جانبداري کنيم، لازم مي‌آيد که فلسفه قداست پيدا کند و هر نقدي به آن بمثابه نقد دين خواهد بود؛ در حالي که اين ملازمه صحيح نيست. در مشکل تناقض ادعا ميشود که به هيچ روي نميتوان ميان ديدگاه قرآني و روايي و يوناني سازگاري ايجاد کرد. بنابرين تلقي سعادت يوناني با قرآني در مقابل يکديگرند. در گونه سوم، تأکيد ميشود كه فلسفه اسلامي بسط يافته فلسفه يونان است و چنانچه نتوانيم تفسير درستي از اين سنخ بدست دهيم، نميتوانيم تبيين صحيحي از ماهيت فلسفه اسلامي و تفاوت گوهري آن با يونان بدست دهيم. اينکه مسائل فلسفي در يونان به دويست مسئله محدود ميشد و در دوره اسلامي به هفتصد مسئله گسترش يافت بخودي خود نه بيان درستي از سرشت فلسفه اسلامي است و نه ميتواند اسلامي بودن اين نوع از فلسفه را توجيه کرده و بنحو مدلّل از آن دفاع نمايد. سخن اين است که آبشخور فلسفه اسلامي نه يونان، بلکه آيات قرآن و روايات مأثوره، ادعيه و متون ديني است. با نظريه بسط مسائل نميتوان از خاستگاه ديني فلسفه اسلامي سخن بميان آورد. تفاوت بنياديني وجود دارد ميان اين نظريه که ريشه فلسفه اسلامي را يونان تلقي کنيم و تلاش فيلسوفان مسلمان را محدود بر گسترش موضوعات يا تنوع بخشيدن براهين يا اصلاح و افزونه‌کردن آن بدانيم و اين نظريه که مسلمانان پيش از آشنايي با فلسفه يونان، تحت‌تأثير تعاليم ديني و آموزه‌هاي قرآني و سنت نبوي، به تفکر عقلي روي آورده و بتدريج از ساير ملل و نحل بهر‌مند گرديده‌اند که در اين ميان بهره‌گيريشان از ايران و هند و يونان بيش از سايرين بود. بنابرين، مدعاي ما اين است که درصدد اثبات خاستگاه اوليه قرآني و روايي فلسفه اسلامي هستيم.
صفحات :
از صفحه 39 تا 64
تفسیرباطنی در متون دینی ناصرخسرو
نویسنده:
قاسم پورحسن، یزدان سهرابی فرد، اشرف نوروزیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سنت فکری – فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو و حتی پیشتر از آن ، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای آنان تحت تاثیر رویکردی دو قطبی ، گفتار را بر نوشتار ترجیح می داده است . در این نگره ، انتقال کامل معنا از طریق ، گفتار ، امکان پذیر می نمود ؛ حال آنکه نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد می شد . با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایران – اسلامی ، می توان مدعی شد ، که با چنین تجربه و تلقی مشابه ، در گفتمان دینی مواجه ایم ، چنان که به طور خاص ، ناصرخسرو این مهم را سامان بخشیده است . وی به دفاع از کلام محوری می پردازد و سرانجام به برتری گفتار بر نوشتار رای می دهد و دیگر سو ، با تفکیک میان تنزیل به عنوان ظاهر کتاب و شریعت و تاویل به مثابه باطن و روح آن ، حصول به نیت مؤلف، هدف غایی مؤوّل معرفی می نماید ، این مقاله طرح و شرح مبسوط این مدعّا خواهد بود
صفحات :
از صفحه 43 تا 52
تاثیر اندیشه های فلسفی سهروردی بر آراء سیاسی وی
نویسنده:
سیدهادی طباطبایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق کوشیده ایم تا ارتباطی که میان نظام فلسفی سهروردی و آراء و اندیشه های سیاسی او وجود دارد را تبیین کنیم .در ابتدای ورود به بحث از فلسفه سیاسی اسلام سخن گفته ایم و کوشیده ایم تا رویکردهای مختلف به این مفهوم را بیان داریم.شبهات و سئوالاتی را که در این زمینه مطرح شده بود و چالش فکری که در این بحث در گرفته بود را بازگو کردیم و رویکرد خود را نیز در قبال فلسفه سیاسی اسلام بیان داشتیم و بدین نکته اذعان کردیم که با پذیرش چنین نگرشی است که می توان پذیرفت ،فلسفه سیاسی اسلام امکان تحقق وقوعی و معرفتی دارد.در انتهای این فصل نیز بحث خود را معطوف به نگرش سهروردی کردیم و معنای فلسفه سیاسی اسلام در اندیشه او را نیز بیان کردیم.در فصل دوم از مبانی فلسفی سهروردی سخن گفته ایم و کوشیده ایم تا اندیشه های فلسفی او را در بیان نظام فلسفی اشراقی بیان کنیم.در این فصل کوشش ما بر آن بوده است تا از مبانی ای سخن بگوییم که در اندیشه سیاسی سهروردی تاثیر گذار بوده است و از طرح سایر انگاره های سهروردی خودداری کردیم.همچنین از طرح مباحث جزیی و ریز اندیشه های او امتناع کردیم و به طرح کلیات مباحث اندیشه او اکتفا کردیم.در پایان هر کدام از مباحث ،از ارتباط آن نگرش فلسفی با اندیشه های سیاسی سهروردی نیز سخن گفته ایم.فصل سوم این تحقیق را به اندیشه های سیاسی سهروردی اختصاص دادیم.در ابتدای این فصل کوشیدیم تا سئوالاتی که در باب اندیشه سیاسی سهروردی مطرح شده است را پاسخ گوییم.سپس با بیان اندیشه های سیاسی سه تن از فیلسوفان بزرگ اسلامی یعنی فارابی،ابن سینا و غزالی،کوشیدیم تا نسبت سهروردی را با این اندیشه ها نیز مشخص کنیم.سپس به طرح مباحث سهروردی در باب سیاست پرداختیم.فصل پایانی این تحقیق نیز به جمع بندی از مباحث مطروحه اختصاص یافت که در آن از تاثیری که اندیشه های سیاسی سهروردی از نظام فلسفی او پذیرفته است سخن گفتیم و اذعان داشتیم که سهروردی با بیان نگرشهای فلسفی خود است که موفق به ترسیم اندیشه ای سیاسی و تشکیل نظامی نورانی می شود.
بررسی معقولیت باورهای دینی از دیدگاه ریچارد سویین برن
نویسنده:
زهرا ذوالفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات پرمناقشه در حیطه معرفت شناسی، عقلانیت باورها است که در فلسفه جایگاه ویژه ای دارد.‌ در پاسخ به این مناقشه رهیافت های گوناگوی اتخاذ شده است. دلیل‌گرایی رهیافت نافذ‌ دوران روشنگری در باب عقلانیت باورهاست که با ورود به حوزه دین، باورهای دینی را به چالش کشیده است. و در مقابل کسانی چون پلنتینگا و ولترستورف هم بودند که به جای روی آوردن به دیدگاه دلیل‌گرایان، اساسا نظر آنها را رد می‌کنند، و ایمان به خدا را با وجود غیر عقلانی بودن هم قابل پذیرش می‌دانند. ریچارد سویین برن از فیلسوفان ممتاز دین و از معرفت شناسان معاصر است؛ وی با تکمیل و تنقیح برخی از براهین سنتی اثبات وجود خداوند و نیز ارائه تقریرهای جدید از این براهین تلاش کرده است تا نشان دهد اعتقاد به خداوند و باورهای دینی امری است که از طریق عقل می‌توان بدان دست یافت. او معتقد است که در هر باور دینی، دلایلی عقلانی موجود است، زیرا برای یک مومن ضروری است که دینی را که انتخاب نموده صادق و حقیقی بداند. او در واقع فیلسوفی عقل‌گراست و از این روی با ایمان‌گرایی یعنی دیدگاهی که نظامهای اعتقاد دینی را موضوع ارزیابی عقلانی نمی داند، موافق نیست. و در عین حال، همچون کلیفورد، همیشه و همه جا و برای هرکس باور به چیزی بدون قرینه کافی را غلط می داند.سویین برن به طور کلی معتقد است که انسان در مورد باورهایش نمی تواند دست به انتخاب بزند چرا که باور چیزی است که برای انسان پدید می آید نه کاری که انسان آن را انجام می دهد. اگر باور تحت کنترل ما بود، آن وقت باورهای پایه و درجه اعتماد به باورها نیز تحت کنترل ما در می آمد وحتی استاندارد برهان استقرایی نیز به میل و اراده ما می شد. در عین حال که باور زاییده اراده ما نیست و به اراده ما هم زایل نمی شود، اما ما می توانیم با موجه ساختن خود با دلایل و شواهد دیگر زمینه از دست دادن باوری و جایگزین شدن باور دیگر را تدارک ببینیم. با این وجود اگر بدانیم میل ما به سوی نتیجه گیری خاصی است، نتیجه حاصل را نمی توانیم باور بنامیم.
تاثير آموزه هاي قرآني بر حكمت اشراقي سهروردي
نویسنده:
قاسم پورحسن درزي، سيد مصطفي بابايي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 39 تا 0
تحلیل رئالیسم معرفتی از دیدگاه لری لائودن آیا رئالیسم معرفتی تبیین صحیحی از پیشرفت علم ارائه می دهد؟
نویسنده:
زهره عبدخدایی، قاسم پورحسن درزی، علی اکبر احمدی افرمجانی، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دهة 1970 میلادی میان رئالیست ها و پسارئالیست ها مناقشه ای حول محور دو پرسش مطرح بود؛ هدف معرفتی علم چیست و چگونه می توان پیشرفت یا توفیق علم را به بهترین نحو تبیین کرد؟ یکی از مهم ترین رویکردها نگرش رئالیسم متکی به صدق نظریه ها بود؛ پاسخ رئالیست ها بر مبنای رویکرد مطابقت با واقع تبیین می شد و تاریخ پیشرفت علم را دلیل این امر می دانستند. در مقابل، برخی نظیر لائودن دو مفهوم توفیق در علم و صدق را از یک دیگر متمایز می کردند؛ لائودن با بهره گیری از تاریخ فلسفة علم رئالیسم معرفتی را از دو نقطه آماج حمله قرار داد؛ اولاً از نظر او مفهوم صدق تقریبی یک نظریه یا پیش روی به سمت صدق دارای تعریفی روشن از جانب رئالیست ها نبود، ثانیاً ارتباط میان صدق تقریبی نظریه و پیشرفت علم به صراحت تبیین نشده است. در این نوشتار دو نقد بنیادین لائودن بر رئالیسم معرفتی تبیین و بررسی خواهد شد.
  • تعداد رکورد ها : 159