جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
بررسی نظریه‌ی «معرفت ناگرایی سیاسی» از منظر فیلسوفان غربی و متفکران مسلمان
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فضای فلسفه‌ی سیاسی نظیر دیگر شاخه‌های حکمت عملی، مشتمل بر قضایای ارزشی و هنجاری است. تحلیل­ های شکاکانه نسبت به ماهیت قضایای هنجاری و ارزشی عدّه‌ای را به «معرفت‌ناگرایی» و رویکردی غیر شناخت‌گرایانه نسبت به حوزه‌ی فلسفه‌ی سیاسی کشانده است که بر اساس آن، گزاره‌های الزامی و ارزشی و اخلاقیِ مربوط به اندیشه‌ی سیاسی را از سنخ باور و تصدیق و معرفت ندانند. در مقاله‌ی حاضر، ضمن بررسی و نقد ادله‌ی مهم «معرفت‌ناگرایی سیاسی» به پی­آمدها و نتایج این معرفت‌ناگرایی در قلمرو فلسفه‌ی سیاسی اشاره شده است. همچنین مقاله کوشیده است در فضای تفکر سیاسی اسلامی نیز از احتمال گرایش به «معرفت‌ناگرایی» بر اساس تحلیل ادراکات اعتباری و عدم امکان اقامه‌ی استدلال در قضایای هنجاری و ارزشی بحث نماید. از نتایج این تحقیق، اثبات این نکته است که وجود عدم توافق در پاره‌ای از داوری‌ها و گزاره‌های حوزه‌ی سیاست، هرگز دلیلی بر «معرفت­ ناگرایی» نخواهد بود، همچنان که نشان خواهد داد که دست‌کم برخی از داوری‌های ارزشی ما راجع به موضوعات سیاسی به «معتبر» و «نامعتبر» و «درست» و «نادرست» تقسیم می‌شوند و بسیاری از گزاره‌های حوزه‌ی سیاست استدلال‌پذیر است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 48
قرائت های مختلف از دین
نویسنده:
احمد واعظى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
خدا در اندیشه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
صفیه رکوفیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در حالی که جامعه یونان باستان گریبان‌گیر عقایدی خرافی در باب حقیقت عالم و خدایان اسطوره‌ای و انسان‌وار بوده، از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و با ظهور اندیشمندانی که در ابتدا تلاششان تبیین امور و تغییرات عالم پیرامون بوده، دچار تحول تدریجی شد و سیر تفکر بشری به سوی رسیدن به یک اصل و منبع واحد برای هستی موجودات به پیش رفت، تا حدودی که نظرگاه بشر از امور مادی فراتر رفت و تحلیل‌ها از حقیقت از یک عنصر مادی و یا شبه آن به اموری ماورائی و ثابت در فلسفه افلاطون ارتقاء یافت.افلاطون با طرح نظریه مُثُل و قرار دادن مثال خیر در رأس همه امور مادی و مجرد و آوردن توصیفاتی متعالی برای آن شایسته‌ترین موجود برای خدا بودن را به تشبیه و توصیف در آثارش به خصوص به خصوص جمهور ترسیم نمود. اما نام خدا را مستقیم و بدون شائبه بر آن نگذاشت و هر چند جنبه‌ای از فعلی خدا در عالم را تحت عنوان دمیوژد در تیمائوس معرفی می‌نماید، اما با این حال تحت تاثیر افعال جامعه یا به اقتضای فهم خوانندگان آن روز آثارش باز هم از خدایان سخن رانده و چهره افلاطون الهی در نظر متألهان را تا حدودی خدشه‌دار نمود.اما ارسطو با فاصله گرفتن از تعابیر عرفانی و گاه شاعرانه به تبیین منطقی نظام عالم پرداخته و خدا را محرک نخستین و علت حرکت فلک اعظم دانسته و برای نخستین بار اصل و مبدأ فلسفی عالم را خدا معرفی کرد! اما چون دغدغه اصلی او الهیات نبود از پرداختن به چگونگی ذات و صفات و افعال او کوتاهی نمود و انتقادات بسیاری را متوجه خود نمود، از این جهت که خدا در آثار او عالم به اشیاء و خالق و یا مدبر و هادی معبود نمی‌باشد با خدای ادیان ابراهیمی متفاوت است. همان‌گونه که مثال خیر افلاطون نیز با وصف خالقیت و ربوبیت و معبودیت نیامده است، اما به هر حال واضح است که خدای فلسفه افلاطون و ارسطو با خدایان انسان‌وار اسطوره‌ها فاصله بسیار دارد و می‌توان تبیین‌هایی بسیار نزدیک به خدای فلسفه اسلامی را از عبارات آنان برداشت نمود.
عوامل فهم متن از دیدگاه پل ریکور و محقق اصفهانی
نویسنده:
رضا حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
غایت از انجام این تحقیق در مرحلة اول، تبیین دیدگاه های هرمنوتیکی پل ریکور و دیدگاه های اصولی محقق اصفهانی در باب عوامل فهم متن و در مرحله نهایی، کشف نکات اشتراک و افتراق دیدگاه های آن دو با رویکردی تطبیق است. دو فصل اول این رساله به بررسی مستقل دیدگاه های ریکور و اصفهانی در باب عوامل فهم متن اختصاص یافته است و فصل پایانی نیز به سنجش وتطبیق دیدگاه های آنها می پردازد. البته بدیهی است که انجام پروژه های تطبیقی در حوزةهرمنوتیک و علم اصول از جمله مباحثی است که در مراحل ابتدایی قرار داشته و این رساله ازجمله نخستین گام ها در این عرصه محسوب شده و تاکنون تحقیقات معتنابهی در این باب به منظور تطبیق بین مباحث اصولی و دیدگاه های هرمنوتیکی صورت نگرفته است. از این رو این رساله در مقام مقایسة بین هرمنوتیک و علم اصول از منظر ریکور اصفهانی، ادعای انجام تطبیقی مستوفا بین این دو حوزه علمی را ندارد، اما مدعی آن است که در تبیین عوامل فهم متن از دیدگاه پیل ریکور و محقق اصفهانی و نیز پاسخ به این سؤال که آیا می توان بین یک دانشمند هرمنوتیست و یک عالم اصولی به مقایسه و در نهایت به تطبیق نشست و این که فهرست این موارد تطبیقی کدام است، گام های نخستین را پیموده است.
نسبی‌گرایی زبانی
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرن بیستم درآمیخته با پیدایش نگرش‌های گونه‌گون نسبی‌گرایانه در حوزه‌های مختلف است. مطالعات مردم‌شناسانه و زبان‌شناسانه پاره‌ای عالمان نظیر ساپیر و وُرف موجب شکل‌گیری نسبی‌گرایی زبانی گردید. بر اساس این نسبی‌گرایی، زبان نه تنها نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری تفکر و اندیشه و جهان­بینی ما دارد، بلکه اساساً زبان‌ها سنجش‌ناپذیر و غیر قابل ترجمه به یک‌دیگراند. در مقالۀ حاضر کوشش شده تا ضمن واکاوی نسبی‌گرایی و متغیرهای دخیل در آن روشن شود که اولاً، نسبی‌گرایی زبانی در چه سطح و عرصه‌ای ورود پیدا می‌کند و زبان چارچوب مرجع و عامل نسبیّت چه اموری می‌شود و ثانیاً، میزان قوت و اعتبار این نسبی‌گرایی تا چه حدّی است و آیا شواهد و ادله اقامه شده توان آن را دارند که نسبی‌گرایی زبانی را به کرسی قبول بنشاند. این نوشته ضمن تفکیک جبرگرایی زبانی از نسبی‌گرایی زبانی و نسبیّت زبان نشان می‌دهد که تز ضعیف جبرگرایی زبانی و اذعان به نقش اجمالی زبان در سهولت تفکر و اندیشه - و نه تعیین محدوده و هدایت و مهار تفکر - قابل پذیرش است.
صفحات :
از صفحه 2 تا 16
نظریه تفسیری نوپراگماتیسم
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشکده ادبیات و علوم انسانی,
چکیده :
تلقی سنتی و کلاسیک از فهم و تفسیر متن بر آن است که معنای متن مستقل از قرائت و مقدم بر تفسیر خوانندگان، موجود است و به قصد و نیت مؤلف وابسته است. نوپراگماتیسم یک مکتب فکری پست مدرن از زمره روی کردهای تفسیری و ذهنی گرا محسوب می شود که در تحلیل خود از فرایند قرائت « خواننده محور » متن، نقش محوری را به مفسر داده و سهم بسیار ناچیزی برای متن قائل است. مقاله حاضر ضمن تشریح مبانی نظری و فلسفی روی کرد نوپراگماتیسمی به تفسیر متن (که در آثار ریچارد رورتی و استانلی فیش متبلور است) و نقد و ارزیابی آن، وجوه ضعف و نارسایی آن را خاطرنشان می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 2
گزارش جلسه اول و دوم گفت و گوی سروش دباغ و احمد واعظی در درس گفتگوی «بازخوانی جریان روشنفکری دینی»
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی فارابی و فیض کاشانی با تأکید بر مبانی انسان‏شناختی
نویسنده:
اعظم وفایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر اندیشه‌ای بر اساس یکسری مبانی پایه‌گذاری شده است. اندیشه اخلاقی نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مهمترین این مبانی، مبانی انسان‌شناختی است زیرا موضوع اخلاق، انسان و افعال اختیاری اوست. بر این اساس، چگونگی تبیین حقیقت انسان، نفس و قوای آن و ارتباط هر یک از آن‌ها با فضایل و رذایل اخلاقی، نقش مهم و مؤثری در شکل‌گیری اندیشه اخلاقی دارد.فارابی و فیض از اندیشمندان اسلامی‌اند که از اندیشه اخلاقی برخوردارند شناخت مبانی انسان‌شناختی هر یک از آن‌ها در شناخت صحیح از اندیشه اخلاقی آنها، تأثیرگذار است.از دیدگاه فارابی، انسان موجودی مرکب از نفس و بدن است و از بین این دو، نفس حقیقت او را تشکیل می‌دهد. وی معتقد است در ابتدا نفس بالقوه، مجرد است اما با درک معقولات مجرد بالفعل شده و بر اساس آن به سعادت و شقاوت می‌رسد. وی معتقد است نفس با تطور می‌تواند راه کمال را طی کرده و به جایی برسد که بدون نیاز به جسم باقی بماند، از دیدگاه ایشان، اموری همچون معرفت، در این مسیر دخیل است، وی فضایل را مربوط به اعتدال و حد وسط در قوای ناطقه و نزوعیه نفس انسان می‌داند.فارابی مباحث خود را بر پایه منطق پایه‌گذاری کرده و برای عقل و استدلالات عقلی، جایگاه ویژه‌ای قائل است، بر این اساس اندیشه اخلاقی او رنگ و بوی عقلی و فلسفی دارد و جزء مکاتب اخلاقی عقلی و فلسفی است. این اندیشه تا حدود زیادی از انسجام درونی بین عناصر و مؤلفه‌هایش برخوردار بوده و هماهنگ با متون دینی است. هر چند موارد تناقض‌نما به چشم می‌آید که با قدری دقت و توجه، قابل تفسیر و حل است.فیض کاشانی نیز، بر این باور است که انسان دارای نفس و بدن است و اصالت را به نفس، می‌داند. وی، همچون فارابی نفس را مجرد و دارای تطور می‌داند که عواملی در چگونگی تطور نفس، دخیل است. از دیدگاه وی، فرشته و شیطان از عوامل مهم و تأثیرگذار در مسیر تطور انسان است. فیض، فضایل و رذایل را بر اساس قوای نفس، معرفی می‌کند. اندیشه اخلاقی فیض نیز از انسجام درونی و هماهنگی بیرونی با متون دینی برخوردار است البته فیض توجه ویژه‌ای به اخبار و روایات دارد و سعی می‌کند تا مطالب خود را مستند به متون دینی بخصوص روایات کند. و دیگر اینکه، مطالب اخلاقی فیض، تلفیقی است، در برخی موارد صبغة حقوقی و فقهی دارد و در برخی موارد دیگر رنگ و بوی عرفانی به خود می‌گیرد.در مقام تطبیق این دو اندیشه اخلاقی باید گفت چون مبانی اخلاقی هر دو اندیشمند در بیشتر موارد یکسان است به همین دلیل بین این دو اندیشه اخلاقی، تعارض جدی و اساسی وجود ندارد بلکه در بسیاری از مباحث اخلاقی با هم اشتراک دارند. تنها تفاوت اصلی هر دو، در شیوه ارائه اخلاقی است. فارابی با رنگ و بوی عقلی به اخلاق توجه کرده و مکتب اخلاقی عقلی و فلسفی ارائه کرده و اندیشه اخلاقی فیض نیز، اندیشه‌ای تلفیقی است.
مبانی امامت از منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فاطمه علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم که به بررسی مبانی عقلی و نقلی امامت از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم. این مساله در نگاه تشیع و به ویژه علامه طباطبایی به عنوان یکی از بارزترین نمایندگان این مکتب, یکی از مسائل مهم اعتقادی است که همچون دیگر اعتقادات, بیشتر در حیطه علم کلام مورد کنکاش قرار می‌گیرد. امامت به تعبیری دنباله نبوت است اما تفاوت‌هایش با آن, مهر خاتمیت بر نبوت زده و حقیقتی به نام امامت را ایجادکرده است. هدایتگری امام در شرایطی صورت می‌گیرد که تلاش های قبلی نبی زمینه را برای آن مساعدتر نموده است؛ لذا در نحوه هدایت امام, ایصال به مطلوب جلوه پررنگ‌تری می‌یابد.دانستن ویژگی‌های امام از جمله علم, عصمت و انتصاب او از سوی خداوند و نیز شناخت مناصب او, هم چون ولایت تکوینی, تفسیر دین و حکومت امام موجب ایجاد شناخت عمیق‌تری نسبت به نقش امام و ضرورت وجود او می‌شود.بررسی برخی مبانی عقلی چون دقت در برخی اوصاف خداوند, ضرورت وجود امام از دیدگاه علامه را به خوبی تبیین می‌نماید: هدایت‌گری خداوند هدایت بندگان را توسط او ایجاب می‌کند؛ حکمت خداوندی مقتضی ایجاد زمینه مناسب و شکل دادن نظامی است که در پرتو آن بتوان به هدف غایی خلقت و تکامل مطلوب دست یافت و آن نظام احسن قطعاً خالی از وجود یک راهنما و هدایتگری به نحوه هدایتی که ذکر شد, نخواهد بود. از سوی دیگر لزوم تدبیر بندگان به بهترین صورت, مقتضی ربوبیت پروردگار است و رحمت الهی ایجاب می‌کند که نیاز مومنان را به رهبر و راهنما پاسخ دهد و این نقض را از آنان برطرف نماید هم چنین عدل الهی مستوجب آن است که افاضه لازم را به مستحق آن بنماید و از جمله کمال هدایت را که توسط امام صورت می‌گیرد و انسان را به غایتش می‌رساند, از او دریغ ننماید.مبانی نقلی نیز این امور عقلی را تایید کرده و بر آن تاکید می‌ورزد یا از جنیبه دیگری ضرورت وجود امام را تبیین می‌نماید. بررسی تفسیر شریف المیزان ما را در رسیدن به دیدگاه علامه درباره این مبانی یاری می‌دهد. از جمله آیه 124 سوره بقره که مبین هدایتگری خداوند است و ملازمه این صفت الهی با ضرورت امامت را بیان می‌کند. یا آیه ولایت که نشان می‌دهد برای اعمال ولایت تشریعی خداوند بر بندگان وجود امام ضروری است و آیه اکمال دین متضمن آن است که بدون وجود امامت, تمامیت دین به سرانجامنخواهد رسید. بدین ترتیب بررسی مبانی عقلی و نقلی ما را به اینجا می‌رساند که رسیدن انسان و مجموعه هستی به غایت مطلوب و سعادتمند شدن انسان, مرهون وجود امام است.
ذاتی و عرضی دین از نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدجواد هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث ازذاتی و عرضی دین،یکی از مباحث اصلی ومهم فلسفه دین و کلام جدید می باشد، این بحث به صورت منطقی پس از بیان ضرورت دین و اثبات آن مطرح می گردد. در این بحث وجود دین مفروض(اعم از اثبات یا فرض اثبات) گرفته شده آنگاه سوالاتی در آن خصوص مطرح می گردد. برخی از آن پرسشها عبارتند از:آیا دین اجزاء یا جزء ذاتی دارد؟ اگر پاسخ مثبت است اجزاء عرضی چطور؟ کدام اجزاء ذاتی و کدام عرضی اند؟ملاک تمیز اجزاء ذاتی از عرضی چیست؟پاسخ به این پرسشها اهمیت بسیار والایی دارد و عدم تمیز مقوله های ذاتی و عرضی دین؛دینداری حقیقی را به معرض نابودی می افکند .یک متاله و دیندار باید به اهمیت عناصر دینی پی برده و عناصراصلی را از عناصر فرعی باز شناسد. واگر در هستی شناسی خود، دین را به بخشهای ذاتی و عرضی تقسیم می نماید عناصر ذاتی را بااهتمام به عناصر عرضی مهمل نگذارد، چرا که در این حالت او به ذات وگوهر دین که هدف از ارسال دین و هدیت آن به بشریت رسیدن به آن گوهر می باشد، دست نیافته است و کسی هم که به گوهر دین دست نیابد حقیقتا دیندار نخواهد بود. در این رساله مساله را از دیدگاه علامه طباطبایی مورد بررسی قرار می دهیم.
  • تعداد رکورد ها : 101