جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 118
بررسی مولفه های دینی در شکل گیری الهیات فمنیستی مسیحی
نویسنده:
افسانه فهیمی، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سیر اندیشه بشر از قرن هجدهم به بعد مرحله تازه¬ای را آغاز کرد که در آن برعکس مراحل پیشین زنان نیز حضور یافتند . در چنین برهه زمانی بود که کوشش¬های زنان در جهت کسب برابری¬های اجتماعی به عنوان فمنیسم در میان کثرت جریانات نوظهور یافت. از این دوره به بعد زنان برخلاف اعصار پیش که تحرک¬هایی درجهت احیاء حقوق خود داشتند اما هیچ گاه انسجام یافته و مدیریت شده نبود, در یک نظام سیستماتیک به طرح آراء و مطالبه حقوق خود پرداختند. در قرن نوزدهم جریانات روشنفکری دینی این جسارت را به زنان نیز داد تا حقوق سرکوب شدشان در حوزه دین به ویژه مسیحیت را مطالبه کرده و گاه به نقد اصول زن‌ستیز مسیحیت و گاه خواستن مجال برای اصلاح برخی مبانی مسیحیت را داشته باشند. در چنین شرایطی است که الهیات جدید و تقریباً سیستماتیک به نام الهیات فمینیستی ظهور می¬کند. دیدگاه کتاب مقدس و کلیسا به زن همواره دو مولفه مهم در ظهور الهیات فمینیستی بوده¬اند؛ کتاب مقدس به عنوان یک اساس نامه و پشتوانه نظری و کلیسا در موضع یک ستاد اجرایی و در میانه گود وضعیت کنونی زنان در مسیحیت را رقم زده¬اند. البته گاه این دو همنوایی¬هایی با هم داشته¬اند. اما آنچه که مسلم است این است که گاه کلیسا با پنهان شدن پشت کتاب مقدس در تلاش برای بیان حرفهای خودش از زبان کتاب مقدس بوده که گاه شواهد مثالی برای دعاوی خود یافته و گاه برای تبیین اذهان مومنین مسیحی دست به حربه¬هایی زده است که نتیجه نهایی¬اش در تعارض با اصول کلی حاکم برکتاب مقدس است . البته علل گوناگونی در رسیدن کلیسا به چنین رویکردی وجود دارد که دو تا از مهم¬ترین آنها عبارتند از: عدم فهم مفهوم واقعی قرائت هرمنوتیکی کتاب مقدس و دیگر عدم وجود اتفاق نظر در تفسیر کتاب مقدس بوده است.
بررسی تطبیقی دنیا گرایی از دیدگاه قرآن و عهد عتیق
نویسنده:
منیره علی اصغری آلمالوداش، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده منظور از دنیا و حیات در این رساله، دنیای مادی و خاکی است. اصطلاح دنیا که تمام جهان خلقت را در برمی گیرد، اعم از حیات مادی است و مد نظر تحقیق حاضر نمی باشد. دنیا و متاع آن ذاتا زیباست اما از نظر ارزشی خنثی و بیرون از دایره ارزش گذاری می باشد. و زمانی مورد قضاوت قرار می گیرد که نسبت انسان و نگرش او به دنیای مادی و متاع آن مورد تحلیل واقع بشود. منشاء رویکرد انسان ها به این مساله منابع مختلفی از قبیل دین ، تفکرات فلسفی، تجربه دینی و غیره می باشد. در بررسی رویکرد دین به حیات مادی باید توجه داشت که دین برای حیات، دو بعد مادی و معنوی قائل شده است و بعد معنوی اعم از جهان ماوراء ماده و دنیای آخرت می باشد. درقران اعتقاد به تداوم داشتن زندگی در جهانی دیگر (آخرت) به عنوان یک اصل مهم و زیربنایی و نیز تعیین کننده نوع نگرش ها، ارزشها، و رفتارهای انسان در ارتباط با حیات مادی است. در راستای این اعتقاد، در قران، حیات مادی و خاکی مقدمه ای برای حیات اخروی و به منزله محل ابتلا و مقری گذرا برای نیل به سعادت واقعی و زندگی حقیقی در سرای آخرت به شمار می آید.از اینرو قران ضمن توصیف حیات مادی و مواهب آن از دلبستگی افراطی به مظاهر آن (دنیاگرائی) باز می دارد و همین طور کناره گیری و بریدن از دنیا (دنیاگریزی) در قران مطرود می باشد. از اینرو علاقه معتدلانه و تمتع مطلوب از دنیای مادی در عین توجه به ابزار بودن آن برای هدف برتر و حقیقی-آخرت-مد نظر قران می باشد.(رویکرد اعتدالی) در عهد عتیق بحث از جهان ماوراء ماده، بسیار کم رنگ بوده و در هاله ای از ابهام و قداست راز آلود قرار گرفته است و سخنی از اعتقاد به جهان آخرت وجود ندارد. در عهد عتیق خود دنیای مادی، هدف بوده و تسلط کامل انسان بر آن و بهره مندی تام و همه جانبه از آن سعادت واقعی انسان را رقم می زند. هر چند عهد عتیق علاقه افراطی و دلبستگی به حیات مادی را تبلیغ نمی کند ولی زمینه و بستر های گرایش به چنین رویکردی (دنیاگرایی) راسبب شده است. در این متن، از کناره گیری و ترک دنیا خبری نیست و نیز رعایت اعتدال صرفا مربوط به شئونات زندگی دنیوی انسان بوده و نیز وضع باید و نباید های اخلاقی از طرف شریعت صرفا جهت سر و سامان دادن به زندگی دنیایی و تامین حقوق شایسته انسان ها می باشد.
بررسی انسان شناسی آگوستین و پلاگیوس
نویسنده:
شیما شیبانی، قربان علمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شناخت انسان و توانایی های طبیعت او عاملی است که در چگونگی رابطه انسان با خدا و در سرتاسر زندگی دینی او امری مهم تلقی می شود.اندیشه مسیحی با این دیدگاه که انسان را موجودی شبیه به خداوند معرفی می کند،اصل وجود او را وابسته به خدا به تصویر می کشد.انسان با طبیعتی پاک و اراده و عقل سالم خلق شده است،اما این ویژگی ها بواسطه گناه ازلی تا اندازه ای دچار فساد و تباهی گردیده است . آگوستین نظرات پولس رسول در باب گناه ازلی و انتقال آن به فرزندان آدم را می پذیرد و بواسطه این اعتقاد توده انسان ها را گناه کار معرفی می کند.او گناه را ذاتی ماهیت بشر می داند و معتقد است این گناه نتایجی چون معیوب شدن طبیعت انسان،سستی اراده و تمایل آن به انجام امور شر،شهوت،جهل ومرگ را با خود به همراه دارد. آموزه هبوط بیانگر این نکته است که آفرینشی که اکنون وجود دارد، در مرحله‌ای پایین‌تر از آن است که خدا در نظر داشت. این نه یک جنبه انتخابی، بلکه جزئی جدایی‌ناپذیر در هستی انسان است. آگوستین اراده را از این جهت که هم مخلوق خداست و هم زندگی درستکارانه بر مبنای آن شکل می‌گیرد، خیر می‌شمارد اما معتقد است که اراده انسان در اثر گناه ازلی متمایل به شر گردیده است به نحوی که می‌داند عملی شر است اما مرتکب آن عمل می‌گردد. بنابراین به عقیده او انسان تمام شایستگی‌ها و اعمال نیک خود را از موهبت فیض دارداما فیض به همه انسان ها بخشیده نمی‌شود بلکه تنها به کسانی اعطا می‌شود که خدا آنان را انتخاب کرده است،از این رو تنها برگزیدگان نجات می یابند. پلاگیوس معتقد است انسان ذاتاً خوب و آزاد آفریده شده است و چنین نیست که طبیعتش را ضعفی اسرارآمیز مخدوش و ناتوان کرده باشد.او به هیچ وجه معتقد به عمومیت گناه ازلی و نتایج آن برای تمام انسان ها نیست بلکه تنها آدم را مرتکب گناه ازلی می داند وگناه کاری انسان را بواسطه تقلید از گناه ازلی مطرح می کند.از این دیدگاه طبیعت انسان و اراده و عقل او نیک باقی می ماند وانسان بااین ابزارها باید تلاش خود را در جهت کسب فیض الهی به کار گیرد. انسان مسئول نجات خویش است و مفهوم برگزیدگی به هیچ عنوان در اندیشه او قابل قبول نیست. انسان عمل آغازین را برای نجات خود بر عهده دارد. واژگان کلیدی:انسان،انسان شناسی، گناه ازلی، طبیعت انسان،اراده،فیض،نجات
بررسی و مقایسه مفهوم ولایت در تصوف و تشیع
نویسنده:
نرگس فلاحی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
فاقد چکیده
انگاره زمان و تاریخ در مسیحیت با رویکرد اگوستین و در اسلام با رویکرد عبدالجواد فلاطوری
نویسنده:
هدیه دلگیرقره لو، ناصر گذشته، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ذهن بشر درگیر پرسش از زمان و تاریخ است. از خود می پرسد، زمان چیست؟ تاریخ چیست؟ ما چه کسی هستیم؟ چه رابطه ای با زمان و تاریخ داریم؟ در پژوهش پیش رو، برای پاسخ گویی به چنین پرسش هایی، به بررسی دو انگاره ی خطی و دوری از زمان و تاریخ در نزد مسیحیت و اسلام پرداخته ایم. برای توضیح انگاره ی خطی در مسیحیت، نزد قدیس آگوستین رفته ایم. در نگاه وی انسان موجودی تاریخی است که پاک آفریده شده است اما گناه بر او مستولی شده است و آن را به نسلهای بعدی انتقال داده است. در همین جا می توان مفهوم از دو مفهوم در- تاریخ و تاریخیت سخن به میان آورد. بعد از گناه، خدا برای نجات انسان وارد صحنه ی تاریخ می شود. خداوند از طریق رخدادهای تاریخی در-تاریخ حضور می یابد. از این رو مسیحیت با تأکید ویژه ای که بر اهمیت تاریخ، دارد، مفهومی یگانه از تاریخ را می سازد. در این انگاره توالی صور یعنی تقدم و تأخر میان رخدادها حاکم می شود و هر حادثه ی تاریخی ناب و تکرار ناپذیر می شود. در چنین رویکردی، نوع نگاه به انسان، متفاوت می شود. انسان موجودی ناشناخته است که باید خود را متحقق سازد. در همین جا تاریخیت جلوه گری می کند. چراکه همان طور که آگوستین می گوید انسان به واسطه ی حافظه با گذشته درگیر می شود و رویدادها را به یاد آورده و آنها را به کار می گیرد تا درک کند که گذشته متفاوت از حال است و از طریق انتظار به کمک گذشته، برای آینده طرح و برنامه می ریزد. در چنین نگاهی می توان مفهوم پیشرفت در معنای به پیش رونده؛ حرکت رو به جلو یا آینده را ملاحظه کرد. عبدالجواد فلاطوری به عنوان نماینده ی تفکر دوری و حلزونی در اسلام انتخاب شده است. در چنین نگاهی نظم همزمان صور جانشین توالی صور، می شوند. دیگر تقدم و تأخر نگاه خطی بر آنها حاکم نیست. به انسان نوع دیگری می نگرد. انسان موجودی از پیش شناخته شده است از این رو انسان از خود نمی پرسد که موقعیتش در کجای زمان و تاریخ است. مرزی میان دیروز، امروز و فردا نیست که زمینه را برای چنین پرسشی فراهم آورد. این یعنی شکست زمان و تاریخ. تاریخ دیگر معنا و اهمیت نگاه خطی را ندارد و در نتیجه مفهوم پیشرفت در مقایسه با انگاره ی خطی متفاوت می شود.
نسبت معرفت و ایماناز دیدگاه عرفا و صوفیان از قرن سوم تا پایان قرن ششم
نویسنده:
علی حسین رنجبر، حسن ابراهیمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ایمان محور دین است و در فرهنگ اسلامی از اصول فضایل محسوب می شود. در اسلام بحثهایی که بر سر مفهوم ایمان بوجود آمد نقطه شروع تفکرات جدید ، بوجود آمدن اختلافات داخلی و فرقه های جدید و تاثیرات سیاسی و اجتماعی زیادی گردیده است و در آینده نیز مسلمانان و جامعه اسلامی از این تاثیرات بی نصیب نخواهند بود. معرفت نیز دارای اهمیت و ارزش خاصی است تا جایی که عرفا ، آنرا هدف خلقت ، مهمترین چیز ، ستون دین ، اولین فریضه و اولین احتیاج انسان می دانند. هدف از این تحقیق بررسی موضوع ایمان و معرفت و نسبت بین آنها از دیدگاه عرفا و صوفیان در بازه زمانی قرن سوم تا ششم (ه.ق) می باشد. در بررسی ایمان سه رویکرد فیلسوفانه ، عارفانه و رویکرد جامع وجود دارد در رویکرد عارفانه ، ایمان فراتر از عقل و معرفت است. برداشت عمومی این است که ایمان تصدیق به قلب ، اقرار به زبان و عمل به ارکان است. با توجه به اینکه گرایش صوفیان و عرفا گرایشی باطنی است. معنای ایمان در دیدگاه آنها به معنایی باطنی کشیده شده است تا جائی که کفر یعنی نقطه مقابل ایمان را به معنای دیدن خود یا دیدن کثرات می دانند. در فرقه های مختلف اهل تصوف و عرفان این اتفاق نظر وجود دارد که رسیدن به حقایق اشیاء تنها به وسیله کشف و شهود قلبی حاصل می شود. و مسیر رسیدن به این شناخت سیر و سلوک و ریاضت است ونه برهان و عقل و استدلال . محل کسب معرفت فقط عقل نیست بلکه محل اصلی کسب معرفت ، قلب است. کلید معرفت ، معرفت نفس است. در نسبت معرفت و ایمان سه نظر وجود دارد ، ایمان از جنس معرفت است ، معرفت زیر بنای ایمان است و یا ایمان مقدمه معرفت است. از منظر اکثر عرفا معرفت زیر بنای ایمان است ولی این معرفت از طرف خداوند داده می شود. ایمان ، فعل بنده ولی به هدایت حق است. معرفتی که مد نظر عرفاست با شهود به دست می آید ، کسی که به شهود رسیده است ، ایمانش ، ایمان به غیب نیست،ایمان به عیان است. نتیجه قطعی چنین معرفتی ، ایمان و یقین است. ایمان آوردن نیز در بوجود آمدن معرفت مؤثر است. خصوصاً زمانی که متعلق ایمان ، اموری باشد که بشر از طریق ابزارهایی حسی نتواند درباره آن شناختی حاصل کند. مسائلی هستند که به راحتی قابل درک نیستند و همچنین درک و معرفت آنها ، بخششی است ، باید ابتدا به آنها ایمان آورد تا اینکه خداوند وصول به آنها را روزی کند.
بررسی خوف و رجا در قرآن و عهد عتیق
نویسنده:
مجید نائمی، قربان علمی، مجتبی زروانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
خوف و رجاء از جمله مفاهیم مهم، کلیدی و تاثیرگذار در زندگی انسان است که در قرآن و عهد عتیق در آیات متعددی به آن پرداخته شده است. مسئله این تحقیق مقایسه خوف و رجا در قرآن و عهد عتیق و یافتن شباهت ها و تفاوت های آن می باشد. این تحقیق در سه بخش تنظیم شده و به بررسی معنا و مفهوم، متعلقات و کارکردها و آثار و نتایج خوف و رجا در قرآن و عهد عتیق می پردازد. خوف در قرآن به معنای حالت ترس و خضوع و کوچک شمردن خود در برابر عظمت خداوند است. در عهد عتیق نیز خوف همراه با احترام و بزرگداشت خداوند است. امید نیز انتظار خوش بینانه به ویژه درباره تحقق وعده های خداوند است. موضوع و متعلق خوف و رجا در قرآن و عهد عتیق خداوند است. و به معنای یکسانی از این مفاهیم در آنها می توان رسید. آثار و نتایج زیادی برای خوف و رجا در این منابع ذکر شده است که مهم ترین آنها روی آوردن بندگان به اطاعت خداوند و ایمان به او می باشد. ایمانی که در هر دو کتاب، رابطه تنگاتنگی با خوف و رجا دارد.
بررسی آراء آبراهام مزلو در باره دین
نویسنده:
راضیه سلیم زاده، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آبراهام مزلو پدر روان شناسی انسانگرا و روان شناسی فراشخصی ، چهره ای برجسته در روانشناسی محسوب می شود. آرای او در باب انسان شناسی و بطور اخص در مورد سرشت انسان و نیازهای سرشتی بشر تأثیر بسیاری بر نظریات مختلف در علوم مرتبط با انسان داشته است. مزلو معتقد است انسان علاوه بر نیازها (به تعبیر خود مزلو نیازهای کمبود)- نیازهای جسمانی ، نیازهای امنیتی، نیاز تعلق داشتن و محبت ، نیاز احترام و عزت نفس، خودشکوفایی- دارای فرانیازها(یا نیازهای بودن) نیز هست. برای حفظ بقا و نیز رشد ارگانیزم لازم است نیازها ارضا شوند. محرومیت و ناکامی از نیازها موجب آسیب می شود. هنگامی که نیازها تا حدودی برطرف می شوند ، فرانیازها ظاهر می شوند. فرانیازها در واقع نیازهای معنوی انسان یا همان ارزش ها هستند. ارزش ها نیازهای سرشتی انسان هستند و مانند دیگر نیازها اگر ارضا نشوند آسیببه بار می آورند. آسیب ارزشی را فراآسیب می نامد. افرادی که مشغول ارضای نیازهای کمبود هستند در واقع در قلمرو کمبود(D) زندگی می کنند اما کسانی که فرانیازها در آن ها ظهور کرده است وارد قلمرو بودن(B) شده اند. زندگی در قلمرو بودن در واقع زندگی ارزشی و زندگی معنوی است و این زندگی در واقع حیات آرمانی یک انسان است. انسان آرمانی مزلو انسانی است که نیازهای کمبود او تا حدودی ارضا شده است و به مرحله ی خودشکوفایی رسیده است ودر این مسیر پیش می رود و فرانیازها در او بروز کرده است. این فرد خودشکوفا ارزش هایش ، ارزش هایی درونی اند. یعنی این ارزش ها از درون او ، از تجربه های معنوی(به تعبیر عام تر تجربه های اوج) او نشأت گرفته اند و ناشی از تقلید و تعبد نیستند. مزلو معتقد است دو نوع دین بیشتر وجود ندارد. دین اوج گراها و دین اوج گریزها. اوج گرا کسی است که دینش از درونش جوشیده است. دینداری او با جدیت ، عمیق و باطنی است. در حالیکه اوج گریز شخصی است که دینش ظاهرگرایانه و حاصل تقلید و تعبد است. مزلو معتقد است ادیان یکی از عاملان فراآسیب هستند. اول بخاطر تصور بدبینانه ای که از سرشت انسان دارند و ازین رو با ارضای نیازها مخالفت می ورزند.(مزلو در مورد اخلاق نیز چنین نظری دارد. او معتقد است میزان خوب و بد بودن باید بر اساس نیازهای سرشتی باشد.) دوم بخاطر سازمانی کردن تجربه های اوج نبی توسط اوج گریزها و ممانعت از تجربه های اوج شخصی و در نتیجهشخصی بودن دین و باطنی بودن دین که منجر به ظهور تعبد و تقلید و ظاهر گرایی می شود. سوم بخاطر غیرعقلانی بودن باورها و فرامین شان. مزلو معتقد است دینداری حقیقی آنست که فرد به شخصی تجربه های اوج عمیق تر و شدیدتر داشته باشد و بر اثر این تجارب ارزش هایی مثل راستی ، دانایی ، زیبایی ، عدالت و ... برای او درونی شده باشند و مسیر زندگی اش در جهت تحقق این ارزش ها باشد.
رابطه مسیحیان و مسلمانان در گرجستان
نویسنده:
محمدطاها محبعلی، مجتبی زروانی، قربان علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گرجستان یکی از کشورهای اروپای شرقی است و در منطقه «اوراسیـا» واقع شده است، به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی، این کشور همواره شاهد تلاقی قدرت¬های بزرگ منطقه مانند ایران و روم ، فرهنگ مزدیسنی و هلنیستی ، شاهان صفوی و عثمانی و همچنین پادشاهی ایران و روس بوده است. کشور گرجستان، که در منطقه قفقاز جنوبی قرار دارد، در برگیرنده مجموعه چشمگیری از اقوام و ادیان گوناگون است. یهودیت بیش از 2500 سال در این کشور سابقه دارد. گرجستان، بعد از ارمنستان، دومین کشوری است که دین مسیحیت را به عنوان دین رسمی و پادشاهی برگزید. همچنین اسلام در زمان خلفای راشیدین و کمی بعد از وفات پیامبر (ص) در گرجستان عرضه شد. در جامعه گرجستان ادیان به دو گروه «سنتی» و «غیر سنتی» تقسیم می شوند. ادیان سنتی آن گروهی هستند که از سابقه حضور تاریخی در گرجستان برخوردارند و پیوند¬های فرهنگی و تاریخی با این کشور دارند. این گروه علاوه بر مسیحیت شامل آئین یهود و اسلام و یزیدی نیز می¬شود. اما گروه دوم یا «ادیان غیر سنتی» یا « فرقه¬ها»، نه تنها پیوند تاریخی با گرجستان ندارند بلکه به عنوان خطر برای امنیت ملی این کشور تلقی می-شوند. شاهدان یهوه و پروتستان¬ها از این گروه هستند. در این تحقیق علاوه بر ارائه مباحث تاریخی و جغرافیایی درباره¬ی گرجستان (که دانستن آنها برای فهم تحولات ادیان اجتناب ناپذیر است)، پراکندگی جغرافیایی ادیان و تنوع دینی قومیت¬ها مورد بحث قرار گرفته است. همچنین وضعیت قانونی مسیحیت و اسلام و رابطه دین و دولت، در گرجستان بررسی شده است. سپس رابطه مسیحیان و مسلمانان از منظر قانونی (نظری) و از منظر عرف اجتماعی (عملی) مورد بررسی قرار گرفته است.
کارل بارت و مسئلۀ نجات امت‌های غیرمسیحی
نویسنده:
مجتبی زروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کارل بارت متأله نوارتدوکسی مسیحی، یکی از تأثیرگذارترین الهی‌دانان مسیحی سدۀ بیستم میلادی است. رهیافت الهیاتی بارت یکی از سه سنت حوزۀ الهیات جدید مسیحی و معیاری برای آن به‌شمار می‌آید. وی را در مسیحیت انحصارگرا دانسته‌اند و الهیات او را میانۀ سنت پلورالیستی جان هیک و شمول‌گرایی کارل رانر قرار داده‌اند. از مباحث الهیات مسیحی، در بحث نجات‌شناسی بر انحصارگرایی بارت تأکید شده است. مقالۀ حاضر با روش تحلیل محتوا به بررسی دیدگاه بارت در باب نجات‌شناسی پرداخته و نشان داده است که وی گرچه به دلیل تأکید بر مسیح به مثابه راه نجات و تأکید آشکار به نجات باورمندان مسیحی انحصارگرا شمرده شده است، اما او در بخش‌هایی از آثارش به طور قاطع نجات را از آن تمامی نوع بشر دانسته و در نجات‌شناسی دیدگاهی شمول‌گرا را به نمایش می‌گذارد. او معتقد است که تمامی انسان‌ها بنا بر امکان وجودی‌شان و بر مبنای وجود عیسی‌مسیح مشمول رحمت و نجات الهی‌اند.
صفحات :
از صفحه 45 تا 64
  • تعداد رکورد ها : 118