جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 17672
نقش مؤلفه های کنش ارادی انسان در شکل گیری علوم انسانی
نویسنده:
سید تقی موسوی ، مهدی جلالوند
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
کنش ارادی انسان، موضوع محوری علوم انسانی است. شناخت فرآیند و ساختار این کنش و فهم نسبت آن با علوم انسانی، موجبات معرفت صحیح در علوم انسانی را فراهم می­نماید. پژوهش حاضر با دقت در ساختار کنش ارادی انسان و کاوش در نظریه­های ارائه شده در این زمینه، تلاش دارد تا به تبیین نسبت میان مؤلفه­های کنش ارادی انسان و علوم انسانی بپردازد. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی پی گرفته شده، نشان می­دهد، انسان نتایج کنش­های ارادی خود را به­صورت تجاربی خواهد داشت و با کثرت انباشت این تجارب و علوم، ضرورت انشعاب، انقسام و طبقه­بندی آنها نمایان می­شود. محتوای علوم انسانی، طیفی از علوم و تجارب حاصل از کنش­های ارادی انسان هستند که در قالب انشعابات و رشته­های علمی، طبقه­بندی شده­اند و تبیین ساختار و مؤلفه­های کنش ارادی انسان، در فهم دقیق علوم انسانی و نسبت علوم مختلف در این حوزه و میزان تناسب با نیازهای انسان، تأثیرگذار بوده و به تلاش­های علمی در این حوزه و توسعه دامنه علوم انسانی سرعت می­بخشد.
تبیین عمل یا کنش‌گری انسان در سنت فکر اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بازخوانی مؤلفه‌های عمل‌ساز (قدرت، اراده، علم و اختیار)
نویسنده:
احمد عابدی آرانی ، حمید احتشام کیا
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین عمل با توسل به عناصر شناختی و انگیزشیِ عامل مانند شناخت، میل، قصد و ... از مهم‌ترین مباحث مطرح در حوزه فلسفه عمل است. پرسش اصلی در این مقاله بررسی ویژگی‌هایی است که رفتار آدمی را به عمل تبدیل می‌کند. تعریف عمل و تعیین عناصر اساسی آن، به هم وابسته‌اند. این بدان معناست که مشخص‌کردن عناصر اساسی عمل، همان معیارهایی هستند که رفتاری را به عمل تبدیل می‌کنند. در سنت فکرِ غربی، باور، میل و اراده، عناصر تعیین‌کننده برای تبیین عمل محسوب شده‌اند و حال آنکه در سنت فکر اسلامی بیشتر بر مفهوم قدرت، اختیار و اراده تأکید شده است. تحلیل مفاهیم یادشده از منظر فیلسوفان و متکلمان اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی در دستور کار قرار گرفت و نتیجه آن ارجاع مؤلفه‌های یادشده به مؤلفه علم شد آن هم علم به معنای علم عملی. براساس تبیینی که علامه طباطبایی دراین‌باره ارائه داده است نه مفهوم قدرت و نه میل و نه اختیار و نه حتی اراده که این مفهوم علم عملی است که نقش اساسی در تبیین عمل و تمییز آن از رفتار را بر عهده دارد.
واکاوی معنای بازگشت در معاد بر اساس تفسیر انکشافی از حرکت جوهری نفس
نویسنده:
امیر راستین طرقی
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به کارگیری واژگانی همچون عود و رجوع در باب حیات اخروی انسان، حکایت از اساسی بودن مفهوم «بازگشت» در این انگاره قرآنی و اسلامی دارد. متکلمان و اندیشمندان مسلمان نیز با توجه به همین امر، مباحث آخرت‌شناسی را مباحث مربوط به معاد نامیده‌اند. مسأله مهمی که در اینجا رخ می‌نماید پرسش از چرایی و چگونگی این بازگشت است: نقطه نهایی سیر انسان با نقطه آغازین آن اگر عیناً یکی نیست، پس تعبیر بازگشت چه معنای خردپذیری می‌تواند داشته باشد؟ و اگر نهایت انسان با بدایت او عیناً یکی است و انسان بازگشته عیناً همان انسان ابتدایی است، پس غرض و فایده این جدا شدن از بدایت و اقدام به سیر وجودی چه می‌تواند باشد؟ پژوهش حاضر سعی دارد تا با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای نشان دهد که مفهوم بازگشت در سیر وجودی انسان می‌تواند بر اساس یکی از مبانی نفس‌شناسانه ملاصدرا یعنی نظریه انکشاف نفس محمل مناسبی یافته و تبیینی خردپذیر داشته باشد. بر اساس دیدگاه انکشاف نفس، تحولات جوهری و سیر وجودی نفس به معنای خروج از قوه به فعلیت و کسب کمالات بیگانه با نفس و اضافه شدن آنان از بیرون بر نفس نیست، بلکه نفس در اثر تحولات جوهری همان کمالات و فعلیتهای مکنون در خود را از باطن به ظهور و از اجمال به تفصیل می‌رساند. بر این اساس، نفس بازگشته از حیث اصل حقیقت وجودی، عین نفس ابتدایی است و از حیث اظهار و تفصیل کمالات وجودی‌اش، متفاوت با آن و هدف آفرینش نیز همین اظهار و تفصیل کمالات وجود انسان است. این خوانش صدرایی از معاد نسبت به دیدگاه‌های رقیب از جمله رویکرد معطوف به بدن و رویکرد عام وجودی تفسیر روشن‌تری از بازگشت و رابطه بدایت و نهایت به دست می‌دهد.
تمایز مسئله ذهن-بدن در فلسفه ذهن معاصر و علم‌النفس صدرایی
نویسنده:
رضا درگاهی فر
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
استدلال شده است بر اینکه مسئلۀ ذهن-بدن، مسئله‌ای مدرن است و در فلسفۀ یونان باستان و دوران میانه مطرح نبوده است. در این مقاله این استدلال‌ها بیان شده و بر پایۀ آنها نتیجه گرفته شده است که صورت‌بندی‌های متداول مسئلۀ ذهن-بدن باید بر دو قسم خاص و عام تقسیم شوند. برخی صورت‌بندی‌ها، شامل مسئلۀ نفس-بدن نیز می‌شوند. تفکیک مسئلۀ ذهن-بدن از دشوارۀ ذهن-بدن نیز به تعدد مسئله‌ها اشاره دارد. در گام بعدی، با شواهدی نشان داده‌ام که مسئلۀ محوری علم‌النفس صدرایی، مسئلۀ نفس-بدن است نه ذهن-بدن، بنابراین نمی‌توان راه‌حل‌ها و ایده‌های مربوط به مسئلۀ نخست را، راحل‌های کارآمد مسئلۀ دوم دانست. با این حال، می‌توان مسئلۀ ذهن-بدن را در برابر فلسفۀ صدرایی نهاد و از امکانات این فلسفه برای حل این مسئله مدد گرفت. این فعالیت تازه، مستلزم برخی بازنگری‌ها در مبانی یا نتایج علم‌النفس فلسفی صدرایی خواهد گردید. دستاورد این مقاله از سنخ درجۀ دوم (فرافلسفه) است و پیشنهادی محتوایی و روشی برای علم‌النفس صدرایی عرضه می‌کند.
برهان «انسان معلّق در فضا» در اَضحویّۀ ابن‌سینا: (تحلیل، مقایسه، نقد)
نویسنده:
حسینعلی شیدان شید ، علی شیروانی
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در رسالۀ اَضحویّۀ ابن‌سینا، استدلالی برای نشان دادنِ اینکه حقیقتِ آدمی چیست آمده که می­توان گفت: هستۀ اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا در آن وجود دارد. این مقاله به گزارشِ این استدلال، تحلیل و نقدِ آن، بررسیِ ربط­ونسبتِ این استدلال با برهان مشهورِ انسان معلّق در فضا، مقایسۀ استدلالِ یادشده با این برهان در کتاب­های دیگر او، و اشاره به سیرِ این برهان در همۀ آثار ابن‌سینا، و نیز نقدِ یکی از تحلیل­های ارائه شده در این باب اختصاص دارد. بدین­سان، روشن می­شود که استدلال یادشده مقدّمه­های اصلیِ برهان انسان معلّق در فضا را واجد است، امّا نیازمند تکمیل و اصلاح است. ازاین­رو، در آثارِ بعدی، عناصری بر آن افزوده و عناصری از آن کاسته شده و جایگاهی فراتر یافته است. سیرِ برهان انسان معلّق در آثارِ ابن‌سینا از اَضحویّه تا مباحثات تأییدکنندۀ این ادّعای اوست که تفاوتِ حالِ خود با دوران جوانیِ خویش را تنها در پختگیِ بیشترِ معلوماتِ دورۀ جوانی دانسته است.
نقش ارزش اخلاقی در تحول وجودی انسان از منظر آیت‌الله جوادی آملی
نویسنده:
محمدجواد فلاح ، روح الله شهریاری
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و از طریق رجوع به اندیشه‌ آیت‌­الله جوادی آملی با هدف بررسی نقش ارزش­‌های اخلاقی در تحول وجودی انسان انجام شده است. بررسی نشان می­‌دهد آیت­‌الله جوادی آملی یگانه انگاری حیات نفس آدمی را نمی‌­پذیرند و سخن از تحول جودی آن در پرتو ارزش­‌های اخلاقی به میان می­‌آورند و معتقدند فضیلت و رذیلت اخلاقی در متن ذات انسان وارد می­‌شود و نه صرفا عارض بر ذات. از همین روی آنچه به حیات خَلقی خاص انسان فعلیت می­‌دهد و نیز حیات خُلودی انسان را که ممکن است مطابق و یا مخالف با حیات خَلقی انسان باشد، شکل می­‌دهد، ارزش­های اخلاقی مثبت و منفی است. انسان بدان جهت که در قلمرو طبیعت است پذیراى تغییر است؛ تغییری که منحصر در ساحت طبیعی انسان نیست بلکه بعد فطری وجود انسان را نیز شامل می­‌شود. افعال و اعمال شایسته و ناشایست بر متن دو ساحت مذکور وارد شده و در صورت فراهم شدن برخی شرایط دیگر از جمله اختیار به مثابه جزء اخیر علت تامه، حیات ابدی و نهایی انسان را رقم می­‌زنند.
لوازم انسان‌شناختی نظریۀ اعتباریات علامۀ طباطبایی با نظر به انسان‌شناسی فلسفی جدید
نویسنده:
حسین هوشنگی
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریۀ ادراکات اعتباری علامۀ طباطبایی فی‌نفسه در حوزۀ حکمت عملی جای می‌گیرد، اما این نظریه لوازم انسان‌شناختی جدی و مهمی دارد؛ جدی‌ست، زیرا این لوازم کاربردی و پردامنه هستند؛ مهم است، زیرا در مقایسه با انسان‌شناسی کلاسیک سنت فلسفۀ اسلامی ، افق های جدیدی را در حوزه انسان شناسی عملی گشوده است. ماحصل انسان‌شناختی نظریۀ اعتباریات را می‌توان در این قالب صورت‌بندی کرد که انسان موجودی است اعتبارساز. اعتبار علاوه بر این‌که خود از سنخ فعالیت ذهنی است، اساساً در حیطۀ فعالیت و عمل انسانی قرار می‌گیرد و از نوع ادراکات عملی است. لذا انسان در پس و پشت این نظریه، از حیث فعالیت و عمل مد نظر است. این انسان‌شناسی عملی برآمده از نظریۀ اعتباریات، به جهات گوناگون، امروزین و قابل‌مقایسه با نظریات جدید است. از مهم‌ترین وجوه فارق این نوع انسان‌شناسی جدید با انسان‌شناسی کلاسیک می‌توان این موارد را برشمرد: پسین، تجربی و عملی بودن. مؤلفه‌های اصلی عملی بودن عبارتند از: تقدم طبیعت بر بعد نفسانی در انسان و استخدام‌گر بودن انسان. همچنین در پرتو اعتباریات، اجتماعی بودن، فرهنگی بودن و سوژه بودن انسان هم در تعریف انسان راه می‌یابند و این همه در انسان شناسی فلسفی جدید هم مدنظر بوده است.
واکاوی مبانی نظری و فلسفی نظریه های توسعه منابع انسانی و مقایسه تطبیقی آن با آموزه های دین مبین اسلام
نویسنده:
حسن کاویانی ، مهدی محمدرضایی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
امروزه توسعه منابع انسانی محور پیشرفت و توسعه جوامع و سازمان ها می باشد. از این رو در طول اعصار مختلف مفاهیم و رویکردهای متنوعی در حول نظریه های یادگیری به منظور تحقق و نهادینه سازی توسعه کارکنان معرفی شده اند. رویکردهایی که ابعاد گوناگونی چون خرد مایه‌های نظری و فلسفی و نیزسازوکارهای اجرایی با یکدیگر متفاوت می‌باشند. این نظریات غالبا منطبق با شرایط و زیست بوم کشورهای مبداء می باشند از این رو اجرای آنها در کشورهای دیگر غالبا نتایج متفاوتی را در پی داشته است. چالشی که مصادیق آن در نظام توسعه و آموزش دستگاه های اجرایی و بخش خصوصی کشور فراوان می باشد. در چنین شرایطی شناخت و آگاهی از وجوه افتراق و اشتراک نظریه های این حوزه و انطباق آن با ارزش ها و شرایط حاکم بر جامعه شرط لازم جهت بومی سازی و بکارگیری این گونه نظریه ها در سازمان ها می باشد. از این رو در این پژوهش واکاوی مبانی نظری و فلسفی نظریه های توسعه منابع انسانی و تطبیق آن با آموزه های دین مبین اسلام هدف اصلی پژوهش می باشد. در این مقاله پس از واکاوی مفاهیم و نظریه های حوزه توسعه منابع انسانی با یهره گیری از آیات و روایات و متون دینی در شش عامل اصلی نگاه به انسان، سرشت انسان، تمرکز بر زمان، جبر و اختیار، عینی گرایی/ نسبی گرایی و کل نگری/ جزء نگری نظریات مذکور با آموزه های دین مبین اسلام مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد الگوی اسلامی به توسعه منابع انسانی به عنوان یک راهنمای واقع بینانه و ارزشمند پیش روی مدیران کشور، می تواند به آن ها در مسیر غلبه بر چالش های پیش رو در توسعه منابع انسانی کمک کند.
نقد و بررسی دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی درباره ی حقیقت انسان
نویسنده:
مهدی زارعی کچوسنگی ، علی اله بداشتی ، رضا برنجکار
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یکی از پرسش های دیرین ذهن بشر و زیربنای علوم انسانی، چیستی حقیقت و ماهیت انسان است؛ در سنت کلامی اسلام نیز، موضوع انسان شناسی از دیرباز در کانون توجه بوده و نقطه مرکزی این کانون، بررسی یگانه یا دوگانه انگاری و مجرد یا مادی بودن حقیقت انسان است؛ در این میان قاضی عبدالجبار به عنوان نماینده جریان معتزلی با رویکردی مبتنی بر عقل حس گرا به طور مبسوط نظریه"هیکل محسوس" را طرح و دنبال میکند؛ در این نظرگاه، انسان، حقیقتی ورای همین بدن محسوس ندارد؛ مهمترین دلیلی که قاضی عبدالجبار بر ادعای خویش اقامه میکند از این قرار است که وقوع فعل ابتدایی از اندام های بدن، نشانه آن است که فاعل، همین اندام است که در محل وجود قدرت خویش، فعلی را انجام می دهد؛ طبیعی است که انکار حیات برزخی یکی از مهمترین پیآمدهای پذیرش این دیدگاه است چرا که در برزخ، هیکل محسوس نابود شده است و در این دیدگاه حقیقتی ورای این هیکل محسوس به رسمیت شناخته نشده است؛ همچنین مسائلی چون معاد جسمانی، مسخ، رویای صادقه و تجربه های نزدیک به مرگ در تقابل جدی با این نظریه هستند؛ آنچه تحقیق حاضر را از سایر تحقیقات مشابه ممتاز میسازد تمرکز بر بررسی دیدگاه شخصیتی است که علی رغم نفوذ تاثیر اندیشه او بر متکلمان امامی هم عصر خود، به طور مستقل مورد داوری قرار نگرفته است.
بررسی و نقد کمال انسان از منظر انسان‌شناسی پویشی، با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی
نویسنده:
مهدی دانایی فرد ، حسین حجت‌خواه
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چیستی «کمال انسان» به عنوان یکی از مباحث مهم انسان­شناسی، همواره مورد کنکاش اندیشمندان بوده است. در این میان، الهی‌دانان پویشی برمبنای دیدگاه خداباورانه­ خاص خویش، برآنند که کمال انسان با خداگونه شدن وی محقق می­شود. این دیدگاه، هرچند با نظر علامه طباطبایی و آیت­الله مصباح یزدی همخوان است، لیکن در نحوه کمال انسان ‌-که ارتباط وثیقی با چگونگی توصیف خداوند دارد- اختلاف دارد. پیروان الهیات پویشی، خداوند را در حال تکامل و تغییر و تبدل می­دانند و بر همین‌ اساس، کمال انسان را در تکاملی می­دانند که در اثر وابستگی متقابل با سایرین پدیدار می­شود و بدین ترتیب، تشبه به خدا و خداگونه شدن انسان را علاوه بر کم­رنگ شدن، در هاله‌ای از ابهام فرومی‌برند. این پژوهش، با روش توصیفی‌-‌تحلیلی و انتقادی، درصدد است تا نشان دهد که مبانی چنین دیدگاهی علاوه بر این‌که در برخی موارد فاقد دلیل است، با قواعد عقلی همچون استحاله تسلسل نیز در تناقض است. اشکال دیگری که بر این دیدگاه وارد است، عبارت است از معلق نمودن کمال انسان به شرایط محیطی و برابر دانستن آن با تکامل دائمی، بدون این‌که هیچ هدف ثابتی از غایت این کمال­طلبی برای انسان مشخص باشد.
  • تعداد رکورد ها : 17672