جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 52
مجمع البيان في تفسير القرآن - المجلد الاول (الفاتحة - البقرة)
نویسنده:
أمين الإسلام أبي علي الفضل بن الحسن الطبرسي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالعلوم للتحقیق والطباعة والنشر والتوزیع,
چکیده :
مجمعُ البیان فی تفسیر القُرآن ، از مهم‌ترین تفاسیر قرآن کریم نوشته فضل بن حسن طبرسی (متوفای ۵۴۸ ق) عالم دینی و مفسر شیعی. این تفسیر را دانشمندان شیعه و سنی ستوده و از آن به عنوان یکی از منابع قدیم تفسیری یاد کرده‌اند. مجمع البیان از گونه تفاسیر ادبی قرآن است و پژوهشگران، اهمیت این اثر را در جامعیت، اتقان و استحکام مطالب، ترتیب دقیق، تفسیر روشن و سودمند و انصاف در نقد و بررسی آرا دانسته‌اند. / این تفسیر شامل مباحثی چون: قرائت، اعراب، لغات، بیان مشکلات، ذکر موارد معانی و بیان، شأن نزول آیات، اخبار وارده در آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات است. از نکات قابل توجه مجمع البیان، مباحث مرتبط با تناسب آیات در این تفسیر است که در ذیل نظم، پیوند نامعلوم یا دیریاب آیات با یکدیگر را توضیح می‌دهد و از این جهت، می‌توان گفت طبرسی از نادر مفسران شیعی است که به علم مناسبات توجه کرده است. / این تفسیر بسیار متاثر از تبیان شیخ طوسی است، با این تفاوت که طبرسی با تقسیم‌بندی مباحث، زمینه استفاده بهتر و گزینش آسان‌تر استفاده‌کننده را فراهم ساخته است. کسانی که به هر قسمت از تفسیر، علاقمند باشند، می‌توانند به‌راحتی به همان قسمت از ادبیات، قرائت و تفسیر مراجعه کنند. مجمع البیان به بحث‌های موضوعی نمی‌پردازد و نظریات مفسران اهل سنت را نقل و با روش عالمانه نقد می‌کند. / مجمع البیان نمونه کامل تفسیر ادبی است. روش طبرسی در این اثر این است که ابتدا گروهی از آیات هر سوره را نقل می‌کند، سپس تحت چند سرعنوان از نظرگاه‌های علوم و معارف مختلف آن گروه آیات را بررسی و حلاجی می‌کند. ابتدا از نظر قرائت و اختلاف قرائات و قضاوت در بین قرائت‌های مختلف (تحت عنوان «حجة»)، سپس از نظر لغت و مشکلات لغوی، سپس از نظر اعراب، سپس از نظر اسباب النزول، سپس معنای مبسوط و منقّح آن گروه آیات را به دست می‌دهد و سرانجام تحت عنوان «نظم»، ربط سوره‌ها را به یکدیگر باز می‌نمایاند. / این شیوه و این سبک شیوا و فصل‌بندی شده، به مراجعه‌کننده امکان می‌دهد مشکل خود را که طبعاً در ذیل یکی از این ابواب و فصل‌های فرعی می‌گنجد به سرعت بازیابد و مانند سایر تفسیرها ناچار نباشد که گمشده خود را در لابه‌لای صفحات بسیاری جستجو کند. / تفسیر مجمع البیان یکی از مهم‌ترین و ارجمندترین تفاسیر جهان اسلام است که دانشمندان شیعه و سنی آن را مورد توجه قرار داده‌اند و از آن به عنوان یکی از منابع تفسیر یاد کرده‌اند و آن را از جمله تفاسیر قدیم دانسته‌اند که به نیکوترین صورت با الگویی مناسب و ضمن سرعنوانهای مکرر و ثابت تنظیم شده است. شیخ شلتوت مفتی اهل سنت در مقدمه‌ای که بر این تفسیر نگاشته است می‌نویسد: «مجمع البیان، در میان کتاب‌های تفسیری بی‌همتاست. این تفسیر با گستردگی، ژرفا و تنوع در مطالب و تقسیم، تبویب و ترتیب، دارای ویژگی و امتیازی است که در میان تفاسیر پیش از او بی‌نظیر و در میان آثار پس از آن کم نظیر است.» / اهمیت مجمع، به خاطر جامعیت، اتقان و استحکام مطالب و ترتیب دقیق و تفسیر روشن و سودمند و انصاف در نقد و بررسی آراء است. / مجمع البیان تاکنون چاپ‌های گوناگونی در مصر، بیروت و تهران داشته است که مجال اشاره به همه این چاپ‌ها نیست، اما یکی از چاپ‌های خوب، چاپی است که با تحقیق و پانوشت علامه ابوالحسن شعرانی در تهران چاپ شده و متضمن فوائد ادبی، تاریخی، تفسیری، کلامی و اعتقادی ارجمند و مفیدی است. همین چاپ مقدمه‌ای در شرح حال مؤلف و بحثی در تفسیر و طبقات دارد که قابل توجه است. / تهران، مکتبة العلمیة، چاپ ۱، ۱۳۳۸ ش، تصحیح و تعلیق ابوالحسن شعرانی، قطع رحلی./ قاهره، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، با مقدمه شیخ محمود شلتوت، ۱۲ جلد، قطع وزیری./ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ ق، قطع رحلی ۱۰ جزء در ۵ جلد./ این تفسیر در ۳۰ جلد توسط چند تن به فارسی ترجمه و در مؤسسه انتشارات فراهانی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ ش چاپ شده است و پس از آن نیز چاپ‌های منقح‌تر و جدیدتری منتشر شده است.
مختصر تفسير القمي
نویسنده:
أبوالحسن علي بن إبراهيم القمي؛ تلخیص: كمال الدين عبد الرحمن بن محمد بن إبراهيم ابن العتائقي الحلي؛ تحقیق: محمدجواد الحسینی الجلالی
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: دارالحدیث,
چکیده :
این کتاب تلخیص تفسیر علی ابن ابراهیم قمی است. ابن عتایقی گزیده‌ای از تفسیر قمی دارد که نسخه اصل آن در کتابخانه آیت‌الله مرعشی به شماره ۲۸۲ نگهداری می‌شود.
مناهج البيان في تفسير القرآن - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 141)
نویسنده:
محمد باقر الملكي الميانجي؛ تنظیم: محمد البیابانی الاسکوئی؛ اشراف: حسین درگاهی؛ تصحیح: عزیز آل طالب
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: موسسة النبأ الثقافیة,
چکیده :
مناهج البيان في تفسير القرآن، حاصل تدريس تفسیر مؤلف آن، مرحوم ملكى ميانجى است كه از اوان ورود به شهر مقدس قم، به سال 1378ق، آغاز گرديده است و نخستين جلد آن، تفسير سوره فاتحة الكتاب در سال 1413ق، به چاپ رسيده است. مجموع مجلدات آن، 6 مجلد و 6 جزء (دو جزء از آخر قرآن و چهار جزء از اول قرآن) است. مفسر محترم، در مقدمه جلد اول، پس از اشاره مختصر به روش تفسيرى خود، به مباحث علوم قرآن، فضيلت و شناخت قرآن و اهميت تفسير مى‌پردازد و نيز درباره حجيت ظواهر قرآن، تفسير قرآن به قرآن و تفسير قرآن به حديث، محكم و متشابه، تأويل و تفسير، تفسير به رأى، ناسخ و منسوخ، اعجاز و تحدى و حدوث قرآن سخن مى‌گويد و نكات ظريف و قابل توجهى در طرح مباحث و نقد ديدگاه‌هاى ديگران ارائه مى‌دهد. شيوه كلى مفسر، موجزگويى و در حد اشاره به مبانى تفسير و كلام و توضيح معانى و احيانا طرح و تحليل مباحث اعتقادى است. ترتيب مباحث در اين تفسير بدين شكل است كه در هر قسمت، مجموعه‌اى از آيات را مطرح مى‌كند و آن را از نظر بيان آيه و واژه‌شناسى، كلمه كلمه رسيدگى مى‌كند، سپس كلمات و جملات را توضيح مى‌دهد. در جايى كه حديثى رسيده باشد و به فهم كلام كمك كند يا در كليت بحث مفيد افتد، متعرض مى‌شود و از ديدگاه‌هاى مفسران شيعه و سنى، به‌ويژه شيخ طبرسى، شيخ الطائفه طوسى، جارالله زمخشرى، فخرالدين رازى استفاده مى‌كند. البته در بسيارى از موارد، اين نقل همراه با نقد و تحليل و مناقشه اقوال است. اين نقدها بيشتر نسبت به زمخشرى و فخر رازى است، گرچه كسانى مانند علامه طباطبايى و شيخ محمد عبده در تفسير المنار از اين نقدها بى‌نصيب نيستند و با تكيه كلام «و من العجيب»، آنان را مورد نقد قرار مى‌دهد. بدين سان از ويژگى‌هاى اين تفسير، همين قسمت از مباحث تفسير است كه به شكل گسترده و اجتهادگونه با نقادى و زير و رو كردن مطالب، به تحليل و بررسى آيات مى‌پردازد. به‌هرحال، طبق روال بسيارى از تفاسير كه مباحث، به ترتيب سوره و آيه به آيه شروع مى‌شود. اين تفسير نيز چنين است و در آغاز هر سوره، كلياتى از مطالب درباره سوره، مانند: مكى و مدنى بودن و ترتيب نزول را به نقل از مجمع البيان ارائه مى‌دهد، آنگاه به توضيح واژه و تبيين كلام و استشهاد روايت مى‌پردازد. مرحوم ملكى از منابع تفسيرى بسيارى استفاده مى‌كند. از مهم‌ترين منابع اين تفسير، مجمع البيان طبرسى، مفاتيح الغيب رازى، كشاف زمخشرى، تبيان شيخ طوسى و المنار رشيد رضا و الميزان علامه طباطبايى است. ضمنا يكى از تأليفات مفسر كتاب «بدايع الكلام» است كه به تفسير و تبيين آيات احكام - كتاب طهارت و قسمت‌هاى مهم صلات - مى‌پردازد و چنان‌كه از مقدمه اين اثر استفاده مى‌شود، حاصل بحث و تدريس مؤلف در جمع شاگردان خود در حوزه علميه بوده است و چون مباحث اين كتاب در بخش‌هاى زيادى با تفسير مشترك است، مى‌توان اين كتاب را مجموعه‌اى از اين تفسير به حساب آورد (چنان‌كه «توحيد الإمامية» ايشان نيز همين خصوصيت را دارد). به‌هرحال، در اين كتاب افزون بر مباحث تفسيرى و جمع ميان آيات و تطبيق و طرح مطلب فقهى و اصولى، به مباحث اعتقادى و معارف، همچون مباحث: امامت (ص80-123) شفاعت (ص199-204) و عصمت (ص125) مى‌پردازد و با همان مشرب مباحث را به‌طور استدلالى و تحليلى مورد توجه قرار مى‌دهد. از نكات قابل پيش‌بينى در اين كتاب، نقد آراى فلاسفه و طرح ديدگاه عرفا و نقد آنهاست. از نمونه بحث‌هاى مفسر در پژوهش‌هاى اصولى و ادبى، بحث طهارت اهل كتاب، حقيقت شرعيه و مفهوم «إنما المشركون نجس» (توبه، 28/9) است. طبق شواهد و ارجاع‌هاى تفسير، كتاب «بدايع الكلام» پيش از تفسير، نگارش يافته است. از نكات جالب توجه اينكه ايشان در تفسير قرآن، در جاى‌جاى اين كتاب از آيات ديگر، براى فهم و تفسير قرآن استفاده كرده و به موارد مختلف استشهاد كرده‌اند. مرحوم ملكى يكى از كسانى است كه به‌طور گسترده از روايات اهل‌بيت در تفسير و فهم معناى آيه و اشاره به مصاديق كلام استفاده مى‌كند و از جهتى مى‌توان احاطه مفسر به روايات اهل‌بيت و مراجعه به آن‌ها را از جنبه‌هاى مختلف، يكى از مشخصه‌هاى بارز اين تفسير دانست. از نكات قابل يادآورى، اهتمام مفسر به نشان دادن منابع روايى است و چون ايشان از منابع فراوانى در حديث و تاريخ و سيره استفاده مى‌كند، همواره مشخصات اين منابع را يادآور مى‌شود. از مهم‌ترين منابع روايى وى، كتب اربعه، تفسير البرهان، نور الثقلين، الدر المنثور، بحار الأنوار، سيره ابن هشام و مروج الذهب است. مرحوم ملكى يكى از كسانى است كه در آغاز تفسير، ضمن تأكيد بر اجتهادى بودن تفسير، به اهميت عقل در كار تفسير اشاره مى‌كند و در كتاب توحيد الإمامية، بحثى گسترده درباره عقل و حجيت آن در كتاب و سنت دارد و عقل را، به عقل اصطلاحى و عقل فطرى تقسيم مى‌كند و موارد تعارض ميان عقل و نقل را توضيح مى‌دهد. به‌هرحال تفسير مناهج پر است از استدلالات عقلى بر اثبات مطالب اعتقادى و اخلاقى و حتى فقهى. بى‌گمان كسى كه اجتهاد مى‌كند و به ظاهر الفاظ بسنده نمى‌كند و از چند و چون مطالب سؤال مى‌كند و كاوشى در مضمون و دلالت آيات دارد، در حقيقت كنكاشى عقلانى دارد و عقل خود را در مفهوم و پيام آيه به كار مى‌برد. مرحوم ملكى در تفسير، به لغت توجه بسيار گسترده دارد. در هر مورد، به‌ويژه در كلمات مشكل و غريب و بحث‌انگيز، استفاده از لغت و اقوال مفسران عصر پيامبر و تابعان، كار جدى اوست. ايشان در استناد به كلام لغويان، مانند ابن منظور در لسان العرب، ابن فارس در مقاييس اللغة، فيروزآبادى در قاموس المحيط، طريحى در مجمع البيان، راغب در مفردات يا كتاب‌هاى لغت معاصر، مانند: أقرب الموارد عنايت دارد و در مواردى به نظر مجمع البيان در بحث لغت‌شناسى‌ها، به‌ويژه گفتار تابعان در معناى واژه اهميت مى‌دهد؛ گرچه از نكات جالب اين بحث، استناد به معانى آيات ديگر و حتى روايات رسيده در تفسير است. البته گاه استفاده از روايت براى كاوش‌هاى واژگانى نيست و ارتباطى با تعيين مصداق و موارد معناى كلمه پيدا مى‌كند. مرحوم ملكى نسبت به تفسير آن دسته از آيات كه به علوم روز مربوط مى‌شود، بسيار مستنكف است و هر جا كه به آياتى اين چنين مى‌رسد، تنها با توجه به آيات مرتبط ديگر، تفسير مى‌كند و سعى دارد، از داخل شدن در بحث‌هاى علمى و فنى پرهيز كند و اگر در مواردى هم اشاره‌اى دارد، با توجه به گفته‌هاى مفسران پيشين است. مرحوم ملكى، از تربيت‌يافتگان مكتب تفكيك و از مخالفان روش تفسير فلسفى است. او با تفسير عقلانى، مخالفتى ندارد و همان‌طوركه در مقدمه تفسير اشاره مى‌كند يكى از منابع فهم قرآن را عقل مى‌داند؛ اما در جاى‌جاى تفسير به نقد فلاسفه و شيوه برداشت آنان در مسائل معروف و مورد اختلاف، ميان متكلمان و فلاسفه مى‌پردازد. از آنجا كه تفسير مناهج بسيار موجز است، طبعا بحث‌هاى مرتبط با تفسير در آن به شكل گذرا و در محدوده‌اى خاص مطرح شده است؛ لذا در زمينه علوم قرآن مباحثى را به‌طور فشرده و در سايه تفسير مطرح كرده است.
تفسير القمي - المجلد الاول
نویسنده:
أبي الحسن علي بن إبراهيم القمي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: موسسة الامام المهدی,
چکیده :
تفسير القمى، تفسيرى است روايى، به زبان عربى، نوشته على بن ابراهيم بن هاشم قمى، محدث و فقيه امامى. اين كتاب، در رجال نجاشى و فهرست طوسى، به على بن ابراهيم نسبت داده شده است و منقولاتى از آن، در كتب قدما ديده مى‌شود. كتاب، با ديدگاه حديثى نوشته شده، ازاين‌رو مؤلف، از ظاهر آيات، با استناد به روايات، به آسانى دست كشيده است. هم‌چنين كتاب، از تفاسير تأويلى شمرده شده و تأويل‌هاى دور از ذهن در آن بسيار است.
التفسير الكاشف - المجلد الاول (الحمد - البقرة)
نویسنده:
محمد جواد مغنية
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالانوار,
چکیده :
التفسیر الکاشف، تفسیر کامل قرآن به زبان عربی، اثر عالم شیعه محمد جواد مغنیه، در ۷ جلد. این تفسیر با رویکرد تربیتی و با گرایش تقریب‌گرایانه تألیف شده است. / انگیزه او از این تفسیر، برطرف کردن نیاز مسلمانان به فهم کتاب الهی برای هدایت و نجات از ضلالت و گمراهی بیان شده و شیوه تربیتی و ارشادی این تفسیر، ناشی از همین هدف است. وی هدف اصلی خود را از ارائه این تفسیر، پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و اقناع نسل جدید و جوان می‌داند. مقدمه این تفسیر، حاوی مطالبی درباره عظمت قرآن، توقعات و نیازهای عصر و نسل جدید است. / روش مفسر اینگونه است که در آغاز، واژه‌های مشکل را معنا می‌کند، سپس اِعراب و نکات ادبی را توضیح می‌دهد، آنگاه به آیه و معنا و پیام آن می‌پردازد. همچنین مفسر، اهتمام فراوان به کمک گرفتن ازآیات دیگر و تفسیر قرآن به قرآن و احادیث مورد اطمینان دارد. بحث‌های موضوعی (تاریخی، اعتقادی، اخلاقی) درباره آیه هم مطرح شده است. / شیخ مغنیه در تفسیر آیات قرآن تا اندازه بسیاری تحت تأثیر مسائل سیاسی و اجتماعی است و از دسیسه‌ها و جنایات دشمنان اسلام در تحریف قرآن و اسلام سخن می‌گوید. وی در تقریب و وحدت بین مذاهب اسلامی کوشیده و خطر تعصب مذهبی برای وحدت اسلامی را بیان می‌کند. / دیگر ویژگی‌های ساختاری و محتوایی تفسیر الکاشف: ساده‌نویسی و روان‌نگاری؛ حذف تفاسیر برگرفته از روایات جعلی؛ حذف تفاسیر غیرعلمی و مستند؛ حذف تفاسیر غیرمرتبط با موضوع و ناکارآمد؛ پرهیز از پُرگویی در مباحث تخصصی؛ معتبر بودن اسباب نزول یقین‌آور؛ قائل بودن به نزول تدریجی قرآن و باور نداشتن به نزول دفعی؛ بهره‌گیری از پرسش و پاسخ میان خود و مخاطبان؛ بیان قصص قرآنی؛ بررسی آیات الاحکام؛ / محمد جواد مغنیه به اقوال دیگر مفسران شیعه و سنی، تنها در صورتی اشاره کرده که نظر آنها را قبول داشته. گاهی اقوال آنان را در تایید قول خویش می‌آورد. برخی تفاسیر مورد استفاده وی عبارتند از مجمع البیان طبرسی، تفسیر فخر رازی، المنار، البحر المحیط، تفسیر طبری، آلاء الرحمن شیخ محمد جواد بلاغی، الدرّ المنثور سیوطی، روح البیان بروسوی، بیان السعاده، تفسیر مراغی، فی ظلال القرآن، و الکشاف. / این تفسیر نخستین بار در ۷ جلد در بیروت در انتشارات دارالعلم للملایین و در سال ۱۹۶۸م منتشر شد و پس از آن بارها تجدید چاپ گردید. نسخه مؤسسه دارالکتاب الاسلامی، در سال ۱۴۲۴ق مطابق با ۲۰۰۳م برای اولین بار در ایران، در تهران، در ۷ جلد به بازار عرضه شد.
تفسير كنز الدقائق وبحر الغرائب - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 57)
نویسنده:
محمد بن محمد رضا القمي المشهدي؛ تحقیق: حسین درگاهی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران - ایران: شمس الضحی,
چکیده :
این تفسیر محصول سال‌ها تلاش و مطالعه مرحوم میرزا محمد قمی در آثار قرآنی به جای مانده از گذشتگان و مجموعه‌ای از بهترین نظریات برگزیده و زیباترین آثار دانشمندان و مفسران قبل از وی است. علّامه مجلسی در تقریظ خود بر این تفسیر می‌نویسد: خداوند جزای خیر دهد به عالم شایسته، دانشمند کامل، پژوهشگر ژرف‌نگر، جانشین زبردست گذشتگان، شخصیتی که دقیق‌ترین معانی علمی را با فکر تیزبین خود به دست می‌آورد و گوهرهای حقیقت را با رای صائب خود استخراج می‌کند، عالم مطّلع، نیک اقبال و تربیت یافته مکتب اهل بیت، مولانا میرزا محمد مؤلف این تفسیر. ان شاءالله پیوسته تحت تاییدات پروردگار توانا موفق باشد. او این تفسیر را زیبا، متقن، با کمال دقت، پرفایده و بجا نوشته و آیات بیّنات قرآن را با روایات ائمه طاهرین (علیه‌السّلام) تفسیر نموده است. نکته‌های ناب معانی را از پوسته لفظ جدا نموده و سنت و کتاب را با هم تلفیق کرده است. او تمام تلاش خود را در تفسیر خویش به کار گرفته و آنچه از اخبار و احادیث لازم بوده استخراج نموده است. او همچنین معانی لطیف و رازهای ناگفته را به تفسیر خویش افزوده و تفسیر خود را پربار و پسندیده‌تر کرده است. خداوند او را از برکات ایمانش بهره‌مند گرداند و اهل ایمان را از تفسیر وی بهره‌ور سازد و به او بهترین جزای نیکوکاران را عطا فرماید و با ائمه طاهرین (صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین) محشور بگرداند. (روز عید غدیر مبارک ۱۱۰۲؛محمدباقر بن محمدتقی)/ آقا جمال خوانساری، زبده‌ترین استاد مجامع علمی شیعه در عصر صفوی و صاحب تالیفات گران‌سنگ علمی و تحقیقی، در مورد میرزا محمد قمی و تفسیر وی می‌نویسد: اما بعد، خداوند متعال با فضل کامل خویش به جناب مولا، دانشمند عارف، فاضل هوشیار، جامع فضایل اخلاقی، دانای به علوم و حکمت‌های بشری، عالم به اسرار وحیانی و معارف قرآنی... مولانا میرزا محمد - که خداوند در هر زمینه‌ای یاور او باشد - همچنان که خداوند به او توفیق تالیف چنین تفسیر ارزشمندی را عنایت کرده است. وی در تالیف و گردآوری تفسیر خویش از معتبرترین تفاسیر و مشهورترین کتاب‌های حدیث بهره برده است. این تفسیر همانند نامش گنجینه نکات دقیق و دریای گوهرهای نایاب و ارزشمند است. هر خواننده‌ای که با دید حقیقت بین به آن نظری بیفکند، با صدف‌های پر از مرواریدِ حقیقت مواجه خواهد شد. خداوند دانش پژوهان و مشتاقان معارف قرآنی را از ثمرات و معارف آن بهره‌مند گرداند. و این تفسیر گران‌سنگ را برای مؤلف فاضلش ذخیره آخرت قرار دهد. (جمال‌الدین محمد بن حسین الخوانساری محرم الحرام، سنه ۱۱۰۷)/ علامه شیخ آقابزرگ طهرانی، کتاب‌شناس مشهور اسلامی، در مورد تفسیر کنزالدقائق چنین می‌گوید: این تفسیر همچون تفسیر نورالثقلین در پرتو معارف اهل بیت (علیه‌السّلام) آیات قرآن را تفسیر کرده است؛ امّا از جهات متعددی بر نورالثَقلین برتری دارد؛ از جمله این که: ۱- اسناد روایات را بیان می‌کند؛ ۲- ارتباط آیات دیگر را با آیه مورد تفسیر روشن می‌نماید؛ ۳- نکات ادبی و اِعراب آیات مورد توجه قرار گرفته است؛ ۴- توضیح آیات را به طور مختصر و با شرح مزجی برآورده است و سپس به نقل روایات در مورد آن می‌پردازد؛ ۵- گاهی نکاتی را برخلاف نورالثقلین مطرح می‌نماید. / علاوه بر امتیازاتی که علامه تهرانی فرموده است، در این تفسیر مزایای دیگری نیز مشاهده می‌شود؛ مثلاً مباحث صرفی و نحوی، نقل و نقد اقوال دیگران، شناخت لغات، ارتباط الفاظ و آیات، توضیح الفاظ و مفرداتِ روایات و احادیث وارده در ذیل آیات، و بهره‌گیری از اشعار برترین شعرای عرب همچون نابغه و کمیت بن زید اسدی. مفسر قمّی در تفسیر خویش، احادیث قرآنی را از تفسیر فرات بن ابراهیم، تفسیر قمی، عیاشی و تبیان شیخ طوسی نقل می‌کند. در مباحث تفسیری از مجمع البیان، تفسیر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، تفسیر ابن مسعود و ابن عباس، کشّاف، برهان، بیضاوی، الدرالمنثور، علی بن ابراهیم و دیگران بهره می‌گیرد. میرزا محمد قمی در آغاز تفسیر خویش، هدف از تالیف این اثر ارزشمند را چنین بیان می‌کند: من در گذشته، تعلیقاتی بر تفسیر مشهور علّامه زمخشری نگاشته بودم و آن را با دقت و حوصله مطالعه و بررسی نمودم. سپس حواشی علّامه زبردست، شیخ بهاءالدین عاملی را مطالعه نموده و در مورد مطالب آن‌ اندیشیدم. آن‌گاه به نظرم آمد که تفسیری را که حاوی اسرار ناشناخته قرآن و دربردارنده نکات جدید و بکر در مورد تاویل آیات آن باشد، در پرتو احادیث و روایات و گفتارهای قرآنیِ ائمه اطهار (علیه‌السّلام) تالیف نمایم./ این تفسیر علاوه بر چاپ‌های قدیمی، که در ۴ مجلّد بزرگ بود، اخیراً در ۱۱ جلد به همّت نشر اسلامی و با تحقیقات آیةالله مجتبی عراقی منتشر شده است. همچنین وزارت ارشاد اسلامی نیز در اسفند ۱۳۶۶ آن را در ۱۴ جلد و با تحقیقات آقای حسین درگاهی منتشر و به جامعه قرآنی عرضه کرده است. ترجمه این تفسیر در زمان مفسّر انجام شده است و بخش‌هایی از آن در کتابخانه آیةالله مرعشی و قسمتی دیگر در کتابخانه آستان قدس موجود است./ در یک کلام می‌توان گفت، این تفسیر چکیده مهم‌ترین تفاسیر امامیه و عصاره‌ اندیشه‌های قرآنی تا عصر مفسّر قمی است. کنزالدقائق سرشار از عبارت‌های زیبای انوارالتنزیل بیضاوی، جمع‌بندی و نظم و ترتیب مجمع البیان طبرسی، نکات جذاب و دلنشین کشّاف زمخشری و حاشیه‌های شیخ بهایی و سایرین است که مؤلف، با تجزیه و تحلیل آن‌ها، بهترین نظرات را برگزیده و سپس‌ اندیشه‌های بدیع خویش را بر آن‌ها افزوده، در نتیجه تفسیری نفیس، جامع و جالب توجه پدید آورده است. به همین جهت در طول سه قرن گذشته تفسیر کنزالدقائق مورد توجه قرآن‌پژوهان بوده است. (گفتنی است که مفسر دیگری به نام محمد مؤمن مشهدی (۱۰۰۵ ۱۰۷۷) در اواخر قرن یازدهم و نزدیک به زمان صاحب کنزالدقائق، تفسیری تالیف نموده است که به تفسیر محمد مؤمن مشهدی معروف است و این دو مفسر تشابه اسمی دارند.)/ این مفسر گرانقدر، در موارد متعددی از تفسیر خویش به دفاع از مقام ولایت پرداخته و آیاتی را که در مورد علی (علیه‌السّلام) نازل شده، به نحو شایسته‌ای توضیح داده و شان نزول آن‌را مستدل و محکم و در پرتو روایات اهل بیت (علیه‌السّلام) مطرح نموده است. به عنوان نمونه او در ذیل آیه ۵۵ سوره مائده که به آیه «ولایت» معروف است، می‌نویسد: امام باقر (علیه‌السّلام) در مورد آیه اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الذّینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ رکعُونَ می‌فرماید: عده‌ای از یهودیان که در میان آنان چهره‌های شاخصی مانند عبدالله بن سلام، اسید بن ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا وجود داشتند و به تازگی مسلمان شده بودند، آن روز برای تقویت ایمان و پرسش سؤالاتی، به محضر پیامبر آمده بودند. آنان به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفتند: ‌ای پیامبر خدا! حضرت موسی برای خودش یوشع بن نون را وصی قرار داد، وصیّ شما کیست؟ ولیّ و سرپرست ما مسلمانان بعد از تو چه کسی خواهد بود؟ در این هنگام بود که آیه ولایت بر پیامبر نازل گردید. بعد از نزول وحی، رسول خدا به حاضرین فرمود: برخیزید! آنان بلند شدند و به همراه پیامبر به مسجد رفتند. همزمان با ورود پیامبر کرم، سائلی از مسجد خارج می‌شد. پیامبر به سائل فرمود: ‌ای سائل! آیا کسی به تو چیزی عطا کرد؟ گفت: بلی، این انگشتر را به من دادند. فرمود: آن را چه کسی به تو داد؟ او در حالی که به علی (علیه‌السّلام) که در حال نماز بود اشاره می‌کرد، گفت: آن مردی که در حال نماز است، این انگشتر را به من بخشیده است. پیامبر دوباره پرسید: او در چه حالی آن را به تو داد؟ سائل گفت: او در حال نماز و موقع رکوع، آن را به من عطا کرد. در این موقع صدای پیامبر به تکبیر بلند شد و جمعیت حاضر در مسجد با پیامبر همصدا شدند. بعد پیامبر به مردم فرمود: علی بن ابی‌طالب بعد از من، ولیّ و سرپرست شما است. آنان گفتند: ما راضی و خشنود هستیم که خداوند پروردگار ماست و اسلام دین ما و محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبر ما و علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) رهبر و امام ما است. در این هنگام آیه بعد نازل شد که: وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسوُلَهُ وَالَّذینَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛ [۲۸] و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند (پیروزند؛ زیرا) حزب خدا پیروز و برتر است.
دليل الميزان في تفسير القرآن للعلامة محمدحسین الطباطبائی
نویسنده:
إلياس كلانتري؛ ترجمه: عباس ترجمان
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم - ایران: دارالکتاب الاسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این کتاب ارزشمند موضوعات مهم مورد بحث در هر یک از مجلدات تفسیری و سوره‌های قرآن معرفی شده است. نگارنده (محقق) به ترتیب حروف الفبا و به صورت موضوعی موضوعات مهم مندرج در تفسیر المیزان را بیان کرده و آدرس شماره جلد و صفحه را نیز ذکر کرده است. موضوعاتی مانند آخرت، آدم، ابناء آدم، آزر، آیه، ابرار، ابراهیم، ابلیس، اتحاد، اجل، احبار، احتکار، احد، احقاف، اختلاف، اختیار، اخلاص، اخلاق و... به ترتیب حروف الفبا و ذکر آیات و سوره‌های مرتبط با این موضوعات از مباحث مهم مطرح شده در این مجلد است که با هدف تحقیق آسان برای قرآن‌پژوهان ارائه شده است.
تهذيب التفسير و تجريد التأويل المجلد 1
نویسنده:
عبدالقادر شيبة الحمد
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
سوریه/ دمشق: مؤسسة علوم القرآن,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
.
تفسير القرآن الكريم المجلد 4
نویسنده:
صدرالدين محمد بن ابراهيم شيرازي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسير القرآن الكريم، نام تفسيرى از ملاصدراى شيرازى (متوفاى 1050ق) است كه شامل مجموعه‌اى از تفاسير برخى سوره‌هاى قرآن كريم و به زبان عربى مى‌باشد. وى اين تفاسير را به‌صورت رساله‌هاى پراكنده و در مدتى كمتر از بيست سال نوشت. ملاصدرا رسايل تفسيرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاين‌رو، در شيوه كار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شيوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسير سوره بقره، به تبعيت از «مجمع البيان»، بخش ادبى را از بقيه مطالب، كه آنها را «معنى» ناميده، جدا كرده است. برخى ديگر از تفاسير او مفصّل و به شيوه تفاسير ذوقى عرفانى‌اند؛ به‌خصوص رساله‌هايى كه در اواخر عمرش نوشته است... ملاصدرا عالم را سه‌گونه (دنيا، آخرت و عالم الاهيت) مى‌دانسته و عقيده داشته است كه الفاظ قرآن نيز گاهى بر پديدارهاى آشكار و محسوس (دنيا)، گاهى بر سرّ (حقيقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن يا عالم الاهيت) دلالت دارند؛ به همين علت، او از كسانى كه تفسير قرآن را فقط محدود به بحث‌هاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روايت مى‌دانند، انتقاد كرده و آنان را «أهل القول و العبارة» يا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است... ملاصدرا در تفسير، ابتدا به سراغ تفاسير و عقايد پيروان هريك از فرقه‌ها، حتى آنهايى كه با مذاق او سازگار نبوده‌اند، رفته و به اين ترتيب، به شيوه اغلب مفسران به بحث‌هاى صرفى و نحوى و بلاغى و روايى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعين پرداخته و گاه آنها را نقد كرده است. وى در اين موارد، از تفاسير مشهور، مانند تفسير نيشابورى، بيضاوى، ثعالبى، على بن ابراهيم قمى و خصوصاً كشاف زمخشرى و مجمع البيان بهره گرفته است (تفسير القرآن الكريم، جاهاى متعدد). ملاصدرا در موارد بسيار، براى تفسير آيات، از ديگر آيات استفاده كرده؛ مثلاً، در تفسير سوره حمد كه مجموعاً هفت آيه دارد، بيش از صد بار به آيات ديگر استناد كرده است... در مرحله دوم تفسير قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود يا كسانى كه آنها را «أهل الكشف و الإشارة» يا «أهل اللّه» ناميده، آورده است. اين مطالب، مشتمل بر لطايف عرفانى و حكمى‌اند. در اين مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بايزيد بسطامى، جُنَيد بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از غزالى، ابن عربى و شارحان آثار ابن عربى، مانند صدرالدين قونوى و قيصرى، استفاده كرده و آراى آنان را با لحنى ستايش‌آميز نقل نموده... و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنايى، كه آنها را از حكيمان شمرده، نيز بهره گرفته است... ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نيز در ضمن تفاسيرش آورده است... او به آرا و آثار فيلسوفان اسلامى و پيش از اسلام نيز توجه كرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نيروزيه ابوعلى سينا، كه او را استاد فيلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسير حروف مقطعه نقل كرده... و از كتاب اثولوجيا، منسوب به ارسطو، مطالبى درباره نشئه‌هاى سه‌گانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبيق داده است... ملاصدرا ارسطو را نيز ستوده؛ چندان‌كه از پيامبر اكرم نقل كرده كه در حق او فرموده‌اند كه او پيامبرى از پيامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند... وى آيه 122 سوره انعام را با نظريه فُرفوريوس، كه او را پيشواى مشائيان و بزرگ‌ترين شاگرد ارسطو معرفى كرده، تطبيق داده است... به نظر ملاصدرا، حكيمان يونانىِ پيش از افلاطون مصداق آيه «... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ...»... بودند و با روان‌هاى پاك و دل‌هاى طاهر به معراج رفتند. او حكيمان را اهل بيت حكمت دانسته - همان‌گونه كه امامان، اهل بيت نبوت و ولايتند - و بر ايشان درود فرستاده است... ملاصدرا، در ضمن تفاسيرش، بسيارى از عقايد فلسفى و عرفانى خود را مطرح كرده و با استناد به آيات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است. ملاصدرا دلايل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را به‌تفصيل و به‌گونه‌اى تأييدكننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قيصرى بر فصوص، مطالب بسيارى آورده و حديثى از رسول اكرم و سخنى از ابن مسعود در تأييد آن ذكر كرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است... البته ملاصدرا در پاره‌اى از آثار خود عقيده‌اى برخلاف اين نظريه اظهار داشته است... ملاصدرا عظمت افراد را ملاك درستى آراى ايشان ندانسته و كسانى را كه به‌عنوان پيشوايان دين، معتقدات خود را بر پايه تقليد از ديگران نهاده‌اند و كسانى را كه عقايد دينى را با استناد به معجزه و سخنان ديگران ثابت مى‌كنند، نكوهش كرده است... به عقيده وى، كمال و عبوديت در آزادگى فكرى است... كتاب حاضر، شامل هفت جزء مى‌باشد. در جزء اول، در قسمت مقدمه، به معرفى مؤلف، حكمت، مباحث مهم در حكمت متعاليه، همچنين اساتيد، شاگردان، تأليفات و روش تفسيرى ملاصدرا و... پرداخته شده است. جلد اول كتاب، شامل تفسير سوره فاتحه و قسمتى از سوره بقره است. در جلد دوم، از آيه 17 تا آيه 33 و در جلد سوم، از آيه 34 تا آيه 65 سوره بقره، تفسير شده است. جلد چهارم، مشتمل بر تفسير آية الكرسى و آيه نور (آيه 35) از سوره نور است. در جلد پنجم، به تفسير سوره «يس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسير سوره سجده و حديد، در جلد هفتم، تفسير سوره‌هاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهيم كرد. روش مؤلف در تفسير چنين است كه مثل عامه مفسرين به مفردات آيات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذكر مى‌كند و به نقد آنها مى‌پردازد، سپس به تحقيقى كه از ايشان يا ديگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مى‌نمايد.
فرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة المجلد 11
نویسنده:
محمد صادقي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی,
چکیده :
الفُرقان فی تَفْسیر القُرآن بالقُرآن و السُّنّة کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد صادقی تهرانی است. این تفسیر در ۳۰ مجلّد و به زبان عربی نوشته شده، که دوره کامل تفسیر قرآن کریم است. این کتاب با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن نگارش یافته است. تألیف تفسیر الفرقان طی ۱۴ سال، از سال ۱۳۵۳ش در بیروت شروع و در سال ۱۳۶۷ش در قم به پایان رسید. علامه طباطبایی با دیدن چند جلد این تفسیر، آن را موجب روشنی چشم و مایه افتخار دانسته است. نویسنده درمقدمه تفسیر تأکید می‌کند که بایسته‌ترین روش تفسیری، شیوه تفسیر قرآن با قرآن است. وی می‌نویسد: «همه شیوه‌های تفسیری نادرست است، جز شیوه تفسیر قرآن با قرآن واین همان شیوه تفسیر پیامبر(ص) و امامان(ع) است. بر مفسّران لازم است که این روش تفسیری را از معلمان معصوم فراگیرند و در تفسیر آیات به کار بندند.» در مجالی دیگر می‌نویسد: «روش‌های تفسیری، از دو حالت بیرون نیستند؛ یا تفسیر قرآن با قرآن هستند و یا تفسیر قرآن با رأی». وی براین باور است که برآیند تفسیر قرآن با قرآن، دستیابی به نخستین مفاهیم و معارف قرآنی است، مرتبه‌ای از معنا که در چارچوب دلالت مطابقی آیه قرار دارد. درحالی‌که روایات تفسیری بیشتر درصدد نشان دادن نمونه‌ها و معانی پنهان آیات است و چنانکه خود می‌گوید نگاه روایات تفسیری به معانی ژرف‌تر کلام وحی است، با این ویژگی که مفاهیم ژرف، ریشه در معانی و منطوق دارد و در پرتو آن شکل می‌گیرد به‌گونه‌ای که درستی و نادرستی آن‌ها در گرو برابری و نابرابری با منطوق آیات است. چه اینکه به مقتضای محوریت قرآن در ارزشیابی روایات و درستی و نادرستی آن‌ها، منطوق آیات، معیار سازگاری و ناسازگاری روایات با قرآن است. و درنتیجه تفسیر مأثور چیزی جدا از آیه نیست، بلکه برخی از مراتب معنایی آن است که در پرتو سطح ظاهر آیه با یاری جستن از آیات دیگر به دست آمده است. بنابراین تفسیر قرآن با سنّت گونه‌ای از تفسیر قرآن با قرآن است. نوشته علامه طباطبایی درباره تفسیر فرقان * شیوه نگارش نویسنده با بهره‌گیری از صناعت تضمین، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهای صناعی، شیوه‌ای را در پیش گرفته است که در تفاسیر موجود، مانند آن کمتر دیده می‌شود. این سبک نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسّر دچار مشکل می‌کند و به نظر می‌رسد نوعی تکلّف و تصنّع در تعبیر و بیان صورت گرفته است، ولی پس ازمدّتی که ذهن با سبک نوشتاری مؤلّف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هایی که مفسّر در انتخاب و به کارگیری واژه‌ها و تعبیرات مورد توجه قرار داده است، پدیدار می‌شود وخواننده را در فهم معانی ومقاصد یاری می‌دهند. * بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه‌ها نکته دیگری که در سبک مفسّر دیده می‌شود بهره‌گیری از ظرفیت مفهومی واژه هاست. نخستین چیزی که مفسّر در تفسیر یک آیه بدان توجه نشان می‌دهد حدود و گستردگی مفهومی کلمات است، سعی او برآن است که مفاهیم واژه‌ها را بدون هرگونه محدودیتی و با همان گستردگی طبیعی که در خود کلمه و با توجه به موقعیت کاربردی آن درآیه وجود دارد، به عنوان پایه و سرآغاز تفسیر قرار دهد، وتا اندازه‌ای که توانایی ذهنی وفکری مفسر اجازه می‌دهد به گستردن مفهوم آیه و شناخت مصداق‌ها وواقعیتهای قابل انطباق درآن بپردازد وهرگونه محدودسازی را تا آنجا که ازخود آیه در پرتو آیات تفسیری دیگر پدید نیامده باشد به کنار گذارد. ازهمین رو حجم مواردی که تفسیرهای روایی تحدیدگرا، دراین تفسیر حمل بر جری و تطبیق شده است، به مراتب بیشتر از دیگر تفاسیر است. * به کاربردن واژه‌های مشترک در چند معنا ویژگی دیگر این سبک، حمل واژه‌های مشترک بر چند معنا و اراده مفاهیم متقابل از یک واژه است، تفاسیر دیگر بیشتر در زمینه واژه‌های مشترک، یکی ازمعانی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده می‌گیرند، ولی سبک الفرقان جزاین است. هرجا کلمه‌ای از نظر لغوی چند معنای گونه گون و دگرگون داشته باشد و با دستورهای ادبی و جایگاه کاربردی آن درآیه سازگار باشد، الفرقان، آن واژه را برهمه آن معانی حمل می‌کند وهمه آن‌ها را جزء تفسیر آیه می‌داند ودر عرض هم می‌پذیرد. الفرقان درمعرفی این خصوصیت سبک تفسیری می‌نویسد: «اگر آیه‌ای معنی‌های چندی را برتابد که همه آن‌ها صحیح باشد و ناسازی بین آن‌ها نباشد، اشکال ندارد که همه آن‌ها مقصود باشد، چنانکه درشیوه ما دراین تفسیر دیده می‌شود.» * اعتماد برملاک‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آرای تفسیر مفسّران نکته دیگر در سبک نویسنده تکیه بر فهم و برداشت شخصی و بی‌اعتمادی به گفته‌ها و دیدگاههای دیگران است. مفسّر با دقّت و درنگ در مفردات و ترکیبات آیه به صورت مستقیم و با کمک از آیات یا روایات راهگشا به سراغ تفسیر می‌رود وازهرگونه درگیر شدن با گفته‌ها و نظریه‌ها خودداری می‌کند. البته این بدان معنی نیست که هیچ گونه نقل و نقدی نسبت به نظریات ندارد، بلکه مقصود آن است که: درفهم آیه و برداشت تفسیری ازآن، بر دیدگاههای دیگران تکیه ندارد و براین باور است که تفسیر قرآن براساس آرای مفسران، به هرشکل که باشد، گونهٔ از تفسیر به رأی است. * استفاده از روایات سبک تفسیر گرچه تفسیر قرآن با قرآن است و به همین لحاظ اگر از روایات استفاده نمی‌کرد، اما نویسنده از روایات نیز، به صورت گسترده بهره برده است به گونه‌ای که می‌توان گفت افزون بر تفسیر قرآن، یک دوره تفسیر روایی را نیز دربردارد و کمتر صفحه‌ای را می‌توان یافت که به گونه‌ای استشهاد به روایت و استناد به منبع روایی درآن دیده نشود. مهم‌ترین محورهایی که استفاده از روایات درآن صورت گرفته است، یکی تأیید تفسیر آیه ودیگر گسترش ابعاد آیه است، گرچه درمواردی دیگر، مانند شأن نزول یا مباحث علمی نیز به روایات استناد شده است. این روش همان گونه که پیش‌تر اشاره شد، منافاتی با سبک تفسیر قرآن با قرآن ندارد، زیرا درهرحال معیار تفسیر و فهم یک آیه خود قرآن است ونقش روایات درحقیقت، تأیید منطوق ومفهوم ظاهر آیه و یا گسترش دادن همان معناست، فرا‌تر ازآنچه تنها ازمنطوق آیه استفاده می‌شود. به این ترتیب جمع بین تفسیر قرآن با قرآن و بهره گیری گسترده از روایات به گونه‌ای که در غیر تفسیر روایی مانند آن دیده نمی‌شود، یکی از برجستگیهای تفسیرالفرقان به شمار می‌آید. * استفاده از عهدین با زبان عبری ییکی از ویژگیهای تفسیر الفرقان، که چه بسا در هیچ تفسیر دیگری همانند نداشته باشد، استفاده از متون عبری عهدین یعنی تورات و انجیل است. البته نقل ترجمه فرازهای آن در تفاسیر دیگر مانند المنار نیز دیده می‌شود، امّا استفاده از زبان اصلی عبری گویا ویژه این تفسیر است. نقل متون عهدین در راستای دو هدف کلی صورت گرفته است، یکی تأیید مفاهیم وگزارشهای قرآنی مانند بشارتهای پیامبر و داستانهای بنی اسرائیل ودیگر نقل ناهمگونی‌ها و تحریف‌های موجود در عهدین. منابع مورد استفاده * منابع روایی: حدود ۸۰ مأخذ روایی مورد استفاده قرار گرفته است که درمیان آن از صحاح و مسانید اهل سنت گرفته تا ادعیه ائمه(ع) دیده می‌شود. ازآنجا که مفسّر درگزینش روایات، براساس صحت متن حدیث وسازگاری آن با محتوای آیات عمل کرده است ونه صحّت سند آن‌ها، از استناد به مراجع گوناگون و‌گاه سست و بدون سند، خودداری نکرده است. * منابع تفسیری: بیش از ۲۵ تفسیر مورد مراجعه الفرقان بوده است که بیشتر آن‌ها برای نقل روایت و برخی دیگر برای نقل ویا نقد نظریه مفسّر مورد استناد قرار گرفته است. تفسیر نور الثقلین، درالمنثور، قمی و البرهان بیشترین تکیه‌گاه مفسر در نقل روایت است. و تفسیر فخررازی، المنار، صدرالمتألهین، المیزان و طنطاوی از تفاسیری است که مفسّر به نقل ویا نقد نظریات آن‌ها پرداخته است. * منابع لغوی: کتابهای لغوی استفاده شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهایه ابن اثیر. این منابع همان گونه که دیده می‌شود متعدد است، امّا از آنجا که مفسّر به بحث لغت بیشتر به صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوی می‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌های اهل لغت، کمتر به چشم می‌خورد. * منابع پراکنده: بالغ بر ۶۰ کتاب ومقاله در زمینه‌های مختلف مورد مراجعه بوده است، که درمیان آن‌ها کتاب‌های علمی، اجتماعی، تاریخی، دائرة المعارف‌ها و‌گاه مجلاّت و روزنامه دیده می‌شوند، بیشتر آن‌ها برای نقل نظریه و در تأیید یک مطلب تفسیری استفاده شده است، ولی برخی در جهت نقد نظریه نویسنده در پرتو آیات ومفاهیم قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته است. برخی ویژگی‌های محتوایی * سیاق و تناسب مفسّر نسبت به سیاق آیات توجه چندانی ندارد، در هر آیه یا مجموعه ازآیاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد، از سیاق قبل و بعد آن به عنوان یک قرینه یا عنصر دخیل در فهم آیه استفاده نمی‌شود و کمتر مواردی را می‌توان یافت که به لحاظ پیوستگی شدید آیه به زمینه‌های پیش از آن و پس از آن، ازارتباط موجود یا وحدت فضای حاکم برآیات در جهت تفسیر آن بهره برده باشد. ازاین جهت تفسیر (الفرقان) کاملاً در برابر (المیزان) قرار دارد که به صورت گسترده از سیاق، برای تفسیر و فهم آیات استفاده کرده است. * قرائت ازآنجا که مفسّر قرائت مرسوم را قرائت متوا‌تر و معتبر می‌داند و سایر قرائت‌ها را نادرست می‌شمارد، از پرداختن به مباحث قرائت خودداری می‌کند و با نقد کوتاه و گذرا نسبت به مواردی که دیگران اختلاف قراءت را مطرح کرده‌اند، ازآن می‌گذرد. * لغت مفسّر، در تعریف واژه‌ها و تبیین مفاهیم لغوی آن‌ها جز در مواردی که مورد اختلاف و گفت‌و‌گو بوده است، به منابع لغوی استناد نکرده است، بلکه به صورت آزاد و بدون بازگرداندن به منبع مشخصی، به تعریف می‌پردازد، سعی مفسر برآن است که به مفاهیم اولیه و زمان نزول آیات دست یابد و ازاین روی‌ گاه از خود قرآن برای فهم معنای یک واژه یاری می‌جوید. از لحاظ نظری و تئوریک نیز خود بر این نکته تصریح دارد که تفسیر قرآن باید براساس مفاهیم زمان نزول باشد و نه مفاهیمی که در بستر زمان برای لغات پدید آمده است. * مباحث اجتماعی تفسیر الفرقان نسبت به طرح مباحث اجتماعی و واقعیت‌های موجود و مورد ابتلای جامعه اهتمام دارد و در جای جای تفسیر به مناسبت،‌ گاه به صورت فصلی مستقل و گاه در ضمن تفسیر یک آیه به صورت مبسوط، متعرّض مسایلی همچون نظام حکومت، اقتصاد، حقوق و جایگاه زن، شورا، وحدت مسلمانان، طبقه‌های اجتماعی، چند همسری، تاریخ سه‌گانه‌پرستی و… شده است و با استفاده از آیات به اظهار نظر ویا نقد و ردّ دیدگاه‌ها پرداخته است. * گرایش علمی گرایش علمی به معنی اصل قرار دادن فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی و تفسیر آیات براساس آن‌ها، چیزی است که در تفسیر مورد اجتناب بوده و به روشنی در مقدمه الفرقان تفسیر به رأی شمرده شده که باید، ازآن اجتناب کرد. در چند مورد از دستاوردهای علم، برای تأیید محتوای یک آیه یا تفسیری که ارائه کرده است، بهره جسته است، چنانکه در مورد امکان معجزه ویا ضرورت خواب برای موجودات زنده، ذیل آیه: (وجعل النوم سباتاً)، گرفتگی خورشید در سوره تکویر، چگونگی پیدایش جنین، انفصال زمین ازخورشید، حرکت زمین، کروی بودن زمین و… از مباحث علوم تجربی تأیید جسته است، در عین آنکه محوریت قرآن را همیشه مدّنظر داشته و نظریات علمی را بر آن تحمیل نکرده است. مفسّر بر این باور است که قرآن برخلاف نظام طبیعت سخن نمی‌گوید، امّا بیانات قرآن در چنین زمینه‌هایی به صورت اشاره است و نه تصریح؛ زیرا شرایط زمان نزول، اجازه نمی‌داده است که به واقعیت‌های علمی تصریح شود. * گرایش شیعی تفسیرالفرقان، تفسیری شیعی است و گرایش شیعی مفسّر در جای جای تفسیر آشکار است. امّا بدان معنی نیست که تفسیر بر مبنای تعصّب مذهبی بنیان یافته باشد. مفسّر در مقدمه تفسیر خود بر این اصل تأکید دارد که تفسیر قرآن براساس رأی شخصی یا مذهبی یا تقلید از دیگران، تفسیر قرآن نیست، بلکه تفسیر رأی شخص است که به آتش دوزخ منتهی می‌شود (کان مصیره الی النّار) و (فلیتبوّء مقعده من النّار) ازاین رو معیار اصلی در فهم آیات را، خود آیات و روایات موافق با آن قرار داده و در گزینش روایات و یا نقد نظریات، هیچ‌گونه تفاوتی بین شیعه و سنی نگذاشته است و به همان میزان از منابع اهل سنّت استفاده کرده که از منابع شیعه و همان اندازه به نقد آرای عالمان و فقیهان شیعه پرداخته که به دیدگاه‌های اهل سنّت پرداخته است. جلد یازدهم مشتمل بر تفسیر ابتدا تا آیه 170 سوره اعراف می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 52