جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 57
ابن‌ رشد و حقیقت مضاعف: گزارش و بررسی موضع سیگریوس برابانتی
نویسنده:
عاطفه دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‌رشد از فیلسوفان بزرگ مسلمان و تاثیرگذار محسوب می‌شود، شخصی که در تفسیر، درک و بیان متون دینی و فلسفی تبحر داشت. و در اغلب آثار به‌جای‌مانده از او، مسائل دینی و فلسفی نمایان است.اندیشه‌های فلسفی او چه در زمان خودش و چه پس از او همواره مورد توجه متفکرین مسلمان، یهودی و مسیحی بوده است، طوری که در قرون وسطی بعد از او در قرن سیزدهم گروهی با عنوان ابن-رشدیان لاتینی شکل گرفت که سیگریوس برابانتی و بوئنیوس داسیانی از افراد سرشناس این گروه محسوب می‌شدند. آن‌ها تفسیر ابن‌رشد از متون ارسطو را دقیق‌ترین تفسیر می‌دانستند. تفسیر ابن‌رشد از ارسطو در برخی موارد، متون دینی کلیسا را نقض می‌کرد و این مسئله زمینه‌ی طرح نظریه‌ای با عنوان «حقیقت مضاعف» را در قرون وسطی فراهم‌کرد.منظور کلیسا از حقیقت مضاعف باور به دو حقیقت، یکی حقیقت دینی و دیگری حقیقت فلسفی بود. کلیسا با متهم کردن ابن‌رشدیان به حقیت مضاعف، به خصوص سیگریوس برابانتی با عنوان رهبر این گروه، آموزه‌های ابن‌رشد و تعالیم ابن‌رشدیان را محکوم کرد.مسئله‌ی رابطه‌ی دین و فلسفه برای ابن‌رشد واقعا اهمیت داشت. او کتاب فصل المقال فی ما بین الحکمه و الشریعه من الاتصال را در این-باره نوشت، و در آن به اهمیت متون دینی و عقلانی بودن شریعت اذعان کرد، اما نه به جدایی این دو حوزه. ابن‌رشد به صراحت توافق بین دین و فلسفه را اعلان می‌کند و وجود برخی مسائل متعارض را حاکی از وسعت مخاطب دین از یک سو و محدود و خاص بودن اهل حکمت و فلسفه از سوی دیگر می‌داند. وی بر طبق آیات دینی به متفاوت بودن درک انسان‌ها اشاره می‌کند و راه حل مسائل مبهم را در تاویل شریعت قرار می‌دهد. ابن‌رشد در کتاب یاد شده به شرایط تاویل اشاره می‌کند و طبق گفته‌ی شریعت، تنها فیلسوف را متولی تاویل با رعایت شرایط آن می‌داند.در خصوص سیگریوس برابانتی، به نظر می‌آید که وی نیز قائل به حقیقت مضاعف نبوده‌است، بلکه شرایط حاکم او را مجبور به پذیرفتن برخی مسائل دینی می‌کرد که متعارض با عقل بودند. این به ظاهر پذیرفتن هر دو مسائله، متکلمین کلیسا را بر آن داشت تا وی را محکوم به پذیرفتن دو حقیقت کنند.حاصل سخن این است که نسبت دادن «حقیقت مضاعف» به ابن‌رشد در واقع مبنای تاریخی محکمی ندارد. واقعیت این است که ابن‌رشد حقیقت را یکی می‌دانست اما به مراتب در فهم انسان‌ها معتقد بود و فهم فیلسوف را بالاترین فهم در هر چیزی، و از‌جمله در امور دینی، می‌شمرد.
بررسی تطبیقی علم و دین از دیدگاه غزالی و ابن رشد
نویسنده:
صدیقه نصیری فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث مربوط به علم و دین از عمده ترین موضوعاتی هستند که امروزه مورد کنکاش و بررسی جدی محققان و اندیشمندان این حوزه قرار دارند. از جمله افرادی کهمباحث دینی و علمی آنها در این زمینه همواره مورد توجه قرار گرفته، دو شخصیت بزرگ تاریخ فلسفه اسلام یعنی غزالی و ابن رشد است. غزالی با توجه به سلوک فکری گوناگونی که داشته،به نوعی به تعارض میان علم و دین عقیده دارد و اقدام به تقسیم و رتبه بندی آنهامی کند.ابن رشد گاهأ در جهت اندیشه های غزالی پیش می رود و با او هم صدا می گردد و در پاره ای از مسائل به صورت جدی به رد و انکار اندیشه های غزالی در باب علم و دین می پردازد.غزالی با نگرش عرفانی و فلسفی خود تلاش می کند به نحویارتباطیبین علم و دین برقرار نماید و به همین جهت به استدلالهای شرعی و دینی می پردازد. ابن رشد نیز که طریق فلسفه محض را روش کار خود قرار می دهد با توسل به قرآن و شریعت دینی به گونه ای دیگر ارتباط علم و دین را مطرح می کند. هر چند هر دوی آنها بر این عقیده اند کهدین مجموع? معارف وحیانی است که مشتمل بر اعتقادات و احکام عملی بوده و برای هدایت انسانها و تکامل روحی آنان، از طرف خداوند بر انبیای پیشین و پیامبر اسلام نازل شده و در کتاب و سنت اظهار گردیده است.بطور کلی می توان گفت کهاین دو فیلسوف بزرگ همچون بسیاری از فلاسفه اسلامیبرای یافتن راهی برای تعالی بشر به دین متوسل شده اند؛ و تصدیق می کنند که کمال نفس در علم است و آشنایی با علومی که مربوط به صنع خداست باعث شناخت خداوند می شود.ما در این پایان نامه کوشیده ایم با استفاده از محوریت مباحث مطرح شده در باب علم ودین در اندیشه ابوحامدغزالی و نیز ابن رشد به تشریح و تبیین افکار و عقاید آنها پرداخته و با طرح این سوال که چه تشابهات و تفاوتهایی میان آراء فلسفی این دو فیلسوف بزرگ اسلام در این رابطه وجود دارد و اینکه این تشابهات و بویژه تفاوتها از کجا ناشی می شوند، به نتایج در خوری دست پیدا کنیم و توضیح دهیم که بیشترین شباهتها و اختلافات در سه محور نحوه اثبات وجود خدا، علم خدا و یکی یا عدم یکی بودن ذات و صفات خدا است
تأثیر ابن رشد بر فلاسفه قرون وسطی(قرن 13)
نویسنده:
دین آرا نادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره ی فلسفه ی قرون وسطی شاید از آن جهت که دورانی است که از آن به عصر تاریکی و رکود عقاید و افکار یاد می کنند چندان خوشایند نباشد؛ امّا با تأمل در آن می توان دوره هایی را مشاهده کرد که نه تنها تلاش های بسیاری در جهت مبارزه با وضعیت حاکم شده بلکه حتی در پیدایش روندی عقلانی و مدرن موثر بوده است. در این میان می توان از قرن 13 م نام برد که برخی آن را نقطه ی اوج قرون وسطی نامیده اند. شاید به جرأت بتوان گفت که در قرن 13، به ویژه از نیمه ی دوم آن افکار ابن رشد به عنوان فیلسوفی مسلمان بر افکار اندیشمندان حاکم بوده است؛ لذا در این رساله سعی شده تأثیر ابن رشد بر فلاسفه ی این قرن و پیشبرد و توسعه ی عقلانیت در آن مورد ملاحظه و بررسی قرار گیرد. بدین ترتیب که با بررسی تأثیر و نقش ابن رشد در مراکز علمی قرن13 و ترجمه ی آثار او و با تأمل و دقت در آثار و فلسفه ی دو تن از فلاسفه ی بنام این قرن _ توماس آکویناس و سیژر برابانت _ نشان داده شده که آراء ابن رشد با وجود مهجور ماندن در شرق عالم اسلام به جهت بهره مندی از عقلانیت و کارایی آن جهت پیشبرد سیر تفکر، توسط اندیشمندان غرب به ویژه این دو فیلسوف و پیروان لاتینی ابن رشد مورد استفاده و بهره ی فراوان واقع شده به ویژه این که در قرن 13 نفوذ آراء ابن رشد به گونه ای بوده است که نه تنها تک تک اندیشمندان و فلاسفه تحت نفوذ افکار او بوده اند؛ بلکه به جهت حاکمیت افکار و اندیشه های او بر مراکز علمیو بحث درباره ی مسائلی که از جانب او مطرح گشته بود فلاسفه ی آن زمان ناگزیر تحت تأثیر افکار و عقاید او بوده اند.
ارسطوگرایی ابن رشد و دفاع از مرزهای فلسفه
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
عقل و شناخت از نظر ابن رشد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
بقای فردی نفس از نگاه ابن رشد
نویسنده:
نادر شکراللهی، سکینه ابوعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم درباب معاد، مسئله بقای فردی است و ظواهر آموزه های ادیان الهی هم بر آن تأکید می کند؛ اما ابن رشدگرایان، انکار معاد فردی انسان را به ابن رشد، فیلسوف بزرگ اسلامی، نسبت داده اند. برخی از سخنان ابن رشد، این نسبت را تأیید می کند؛ زیرا وی نفس انسانی را مجرد می داند، به معاد جسمانی باور ندارد و کثرت عددی را منحصر در مادیات می داند. نتیجه این سه مقدمه آن است که پس از مرگِ تن، نفسِ مجرد انسانی نمی تواند متکثر باشد؛ پس باید به وحدت نفس انسانی بعد از مرگ قائل باشیم. ابن رشد از آن جهت که یک مسلمان است، باید به کثرت عددی نفوس انسان در معاد اعتقاد داشته باشد. برای نفی این نسبت به وی می توان راه حل هایی ارائه کرد؛ اول اینکه، آن قاعده را بر همان معنای ظاهری اش بپذیریم که کثرت عددی تنها در انواع مادی وجود دارد؛ ولی باز بپذیریم که او به کثرت عددی انسان در معاد ملتزم است؛ زیرا او به وجود نوعی بدن جسمانی نه عین جسم دنیوی پس از مرگ قائل است. دوم اینکه، برخی از سخنان ابن رشد حاکی از آن است که یا به این قاعده در همه جا ملتزم نیست یا مفهوم ماده را عام می گیرد و به مطلق قابلیت حمل می کند، نه ماده جسمانی؛ برای نمونه، وی کثرت عددی را در بین علل عالی، براساس شرافت رتبه می پذیرد.
ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن رشد
نویسنده:
محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدوین رساله "ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد" با انگیزه رفع بخشی از کاستی‌های موجود در تاریخ اندیشه‌ی حکمت عملی یکی از فیلسوفانمسلمان در مغرب اسلامی به نام ابن‌رشد اندلسیانجام گرفته است. ابن‌رشد یکی از برجسته‌ترین‌های فلاسفه‌ی غرب اسلامی است که آثار و اندیشه‌های او مورد توجه تمام فیلسوفان غربی قرار گرفته است. گستره معرفتی این اندیشمند مسلمان در فلسفه، مشتمل بر حکمت نظری و عملی است که اگرچه بخش عملی آن کم‌رنگ می‌نماید ولی در این رساله نشان داده خواهد شد که وی در حکمت عملی نیز تلاش فراوانی داشته و در این خصوص به تبیین فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تدبیر منزل می‌پردازد.مولفه‌هائی که سبب شدند تا ساختار رساله شکل بگیرد، دیدگاه‌های هنجاری، وجودشناختی و معرفت-شناختی ابن‌رشد به مسائل موجود در حکمت عملی بوده است. فائده‌ پژوهش حاضر در این است که به ما مقدار تأثیرپذیری ابن‌رشد از اندیشه‌های یونانی و محورهائی که از آنان فاصله گرفته است، نشان می‌دهد. همچنین با این بررسی‌ها مرز تعلقات ذهنی ابن‌رشد که انسانی فیلسوف، فقیه، طبیب، قاضی و ... بوده است، مشخص می-شود. و از همه مهم‌تر اینکه چگونه وی توانسته است، میان اخلاق، سیاست، فقه و شریعت، تلائم ایجاد کرده و چگونه آنها را به یکدیگر ارتباط می‌دهد؟برای رسیدن به دیدگاه‌های این فیلسوف مسلمان، با راهنمایی و مشاوره‌های سودمند اساتید، محتوای رساله را در قالب پنج فصل تنظیم کردم. فصل اول را به کلیات و مفاهیم، فصل دوم را به بررسی حکمت عملی، فصل سوم را به تبیین مباحث فرااخلاقی، فصل چهارم را به نظریه اخلاق هنجاری و فصل چهارم را به نظریه سیاسی ابن‌رشد اختصاص دادم. در فصل کلیات و مفاهیم، به مفهوم‌شناسی، اقسام و فروع حکمت عملی و در بخش پایانی این فصل به زندگی و آثار ابن‌رشد پرداختم. پس از بررسی مفهومی، بیان شد که حکمت، نظری یا عملی است و حکمت عملی در فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد. در بخش فروع به سه محور اصلی حکمت عملی که اخلاق، سیاست و تدبیر منزل باشد، پرداختم. در پایان فصل اول بخش‌هائی از زندگی و آثار ابن‌رشد معرفی گردید.در فصل دوم با بیان مقدمه‌ای کوتاه، به طور تفصیلی به بررسی حکمت عملی در دیدگاه ابن‌رشد پرداختم. نکات مهم این فصل، تبیین ملاک تقسیم حکمت به نظری و عملی، رابطه عقل و حکمت عملی و تفاوت‌های عقل عملی و نظری از دیدگاه ابن‌رشد بوده است. در بررسی‌های انجام شده این نکته مشخص گردید که هرچند ابن‌رشد، تصریح به واژه حکمت عملی نکرده است لکن مفاد و محتوای حکمت عملی در اندیشه‌های فلسفی او مطرح بوده است. در این خصوص به تصریحات وی در تقسیم عقل به نظری و عملی استناد شده است.در فصل سوم هم با مقدمه‌ای کوتاه، مباحث فرااخلاقی ابن‌رشد را در محورهای هستی‌شناسی اخلاقی، معرفت‌شناسی اخلاقی، انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی را مورد بررسی قرار دادم. در هستی‌شناسی اخلاقی، به دیدگاه و باور استدلالی وی به حسن و قبح ذاتی اشاره شد. در حوزه معرفت‌شناسی اخلاقی، پس از بررسی-های مفهومی، گزاره‌های اخلاقی، درک مسائل عملی دین و درک مسئله باید و هست از دیدگاه ابن‌رشد بررسی گردید. در ادامه فصل سوم به دیدگاه انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی پرداخته شد و بیان گردید که ابن‌رشد با توجه به مسئله نفس، برای انسان دو ساحت در نظر گرفت. نگارنده در ادامه با طرح مسئله اراده اخلاقی، آن را با شانس اخلاقی مقایسه نموده و به دیدگاه ابن‌رشد در خصوص اراده انسان و تأثیر امور بیرونی پرداخت. با پایان یافتن این بحث، فصل سوم به پایان رسید. در فصل چهارم، نظریه اخلاق هنجاری ابن‌رشد را متعرض شده و به سه مسئله مهم و تأثیرگذار در نظریه هنجاری ابن‌رشد مانند: سعادت، فضیلت و عدالت توجه کردم. در مسئله سعادت پس از معناشناسی، تبیین مشخصات صوری، مولفه‌ها، پیش‌فرض‌ها و انواع سعادت به تحقیق در اندیشه‌های ابن‌رشد در این موارد پرداختم. مسئله فضیلت و عدالت دو عنوان دیگری بودند که در این فصل از دیدگاه ابن‌رشد به آن پرداخته شد. فصل پنجم رساله که فصل پایانی رساله است، در باره نظریه سیاسی ابن‌رشد است. از مسائل مهمی که در این فصل مطرح گردید، بررسی منابع سیاست و جایگاه کتاب جمهوری افلاطون در نظریه‌های سیاسی ابن‌رشد است. نکته حائز اهمیت، وجود فلسفه سیاسی و علم سیاست در ابن‌رشد است که در این باره تحقیق صورت گرفت. در خصوص دیدگاه سیاسی ابن‌رشد می‌توان ادعا کرد که عمده اندیشه‌های ابن‌رشد در کتاب الضروری فی السیاسه در سه بخش ارائه گردید.پس از مرور کوتاهی که از مباحث رساله ارائه شد، نوبت به بیان این نکته می‌رسد که یکی از مولفه‌های اساسی رساله،ارزیابی انتقادی است. این مولفه هنگام تصویب موضوع رساله به درستی توسط اساتید در عنوان رساله گنجانیده شد. پس از آنکه نگارش موضوع آغاز شد، مطالب فراوانی حول محور حکمت عملی ابن‌رشد استقصاء و نوشته شد. بنابراین، با توجه به بالا بودن سطح کمی مطالب بر اساس سرفصل‌های مصوب، امکان ارزیابی همه‌جانبه از دیدگاه‌های ابن‌رشد در تمام بخش‌ها وجود نداشت. به همین جهت، در ارزیابی موارد تتبع شده از ابن‌رشد در این رساله صرفاً به برخی از محورهای لازم در پایان هر فصل و بخش پرداختم. این بیان به معنای فقدان رویکرد انتقادی رساله نیست بلکه در تمام موضوعات رساله از آنجائی که در مقایسه با سایر اندیشمندان مطرح در این حوزه‌ها می‌باشد، نگاه تطبیقی شکل می‌گیرد. شاید در ابتداء تتبع چنین حجمی در حکمت عملی از ابن‌رشد به ذهن خطور نمی‌کرد. بنابراین، با توجه به محدودیت نگارشی و نیز محدودیت زمانی که نگارنده داشته است، تمام تلاش خود را با کمک اساتید محترم مصروف داشته است تا با در نظر گرفتن سرفصلی با عنوان ارزیابی یا نتیجه‌گیری و نیز ارائه تطبیقات سایر اندیشمندان در درون متن رساله، جریان انتقادی رساله را فراهم آورد.نکته دیگری که ذکر آن را در ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد لازم می‌دانم، پرداخت بیشتر وی به مباحث نظری در کنار مباحث عملی است. شاید یکی از علل کم‌رنگ بودن مباحث عملی ابن‌رشد در میان اندیشمندان بعدی، همین کمتر پرداختن ابن‌رشد به مباحث عملی است. مضافاً از آنجائی که عمده منابع عملی وی به نوعی شرح و تفسیر بر اندیشه‌های دیگران است، منابع مکتوب ابن‌رشد در حوزه عملی از انسجام در بحث برخوردار نیست. به تعبیر دیگر، شاید بتوان ادعا کرد که نوع نگارش محتوای مطالب، به شکل تعلیمی تدوین نشده‌اند. و این امر سبب شده تا استقصاء تمام زوایای اندیشه‌های عملی ابن‌رشد با مشکل مواجه باشد. تنها راهی که در این رساله به خوبی، امکان تحقیق را بر اساس مبانی ابن‌رشد فراهم کرد، تأثرپذیری وی از دو گروه فیلسوفان است. لذا جنبه انتقادی رساله در ریشه‌ای‌ترین شکل خود، به تفاوت‌های موجود در نظریات اخلاقی و سیاسی فیلسوفان مسلمان باز می‌گردد. فیلسوفان مسلمان در این دسته از نظریات به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی تابع اندیشه‌های سقراطی افلاطونی و گروهی تابع اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونی هستند. ابن‌رشد یکی از نمایندگان گروه ارسطوئی نوافلاطونی است. وی تلخیصی از جمهوری افلاطون دارد که در آن با تلفیقی که از سیاست و اخلاق ارائه می‌کند، اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونیفارابی را نشان می‌دهد.تفسیر ابن‌رشد از جمهوری افلاطون بر اساس مبانی افلاطون نیست بلکه با توجه به آثار ارسطو است.نکته دیگری که در مباحث عملی ابن‌رشد قابل توجه است، پرداخت بیشتر وی به مباحث سیاسی نسبت به مباحث اخلاقی است. اساسی‌ترین بحث‌هائی که در حوزه حکمت عملی به آن توجه می‌شود، مباحث مربوط به اخلاق و سیاست است. بر همگان روشن است که اندیشمندان مسلمان کمتر به مباحث حکمت عملی ابن‌رشد در برابر حکمت نظری ایشان پرداخته‌اند. همچنین در حوزه حکمت عملی از بین مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست، بیشتر به فلسفه سیاسی ابن‌رشد توجه شده است و بر اساس عواملی، بررسی‌های اخلاقی نسبت به مطالعات سیاسی به صورتی کم‌رنگ در بین اندیشمندان ارائه شده است.در این خصوص، یکی از ویژگی‌های مثبت در بازیابی اندیشه‌های ابن‌رشد، علاوه بر توجه غربی‌ها، وجود منابع فراوان در میان عرب زبانان است. در این خصوص، ابن‌رشد شخصیتی است که روشنفکران عرب، الگوی زندگی دین‌داران را در دوره جدید از او طلب می‌کنند. و بعضی بر این باورند که بعضی از اندیشه‌های محوری امروز غرب از ابن‌رشد سرچشمه می‌گیرد. اما متأسفانه چنان که بایسته و شایسته است در کشور ما به این بخش از متفکران اسلامی پرداخته نشده است. او جزء معدود متفکران اسلامی است که هم در فقه هم در فلسفه صاحب‌نظر است و به همین دلیل می‌توان در کشف تعارضات بین عقل و دین در حوزه بایدها و نبایدها به الگوی فکری او توجه کرد.با توجه به نکاتی که بیان شد و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، می‌توان مدعی شد که این رساله، هرچند نتوانسته است گام به گام به تحلیل تمام مطالب ابن‌رشد بپردازد لکن واقعاً می‌توان اعتراف کرد که تحقیق انجام شده در رساله، موضوع نو و بدیعی را مورد بررسی قرار داده است. نوآوری این رساله علاوه بر ارائه تدوینی منسجم از آراء و اندیشه‌های اخلاقی ـ سیاسی ابن‌رشد که تاکنون صورت نگرفته بود، عبارت است از پیدا کردن رد پای اندیشه‌های اخلاقی و سیاسی فیلسوفانی مانند ارسطو و افلاطون و دیگران و کشف چگونگی جمع عقل و دین در حوزه باید و نبایدها. این موضوع مهم‌ترین نیاز کشورهای اسلامی در امور اخلاقی و سیاسی در دوره جدید است. بررسی اندیشه او می‌تواند ما را تا حدی به فهم دقیق‌تر این مسئله کمک کند.در پایان با توجه به فعالیتی که توسط نگارنده در حوزه عملی ابن‌رشد صورت گرفت و بر اساس مطالبی که در بخش ارزیابی تبیین گردید، چند پیشنهاد به نظر می‌رسد که مناسب است در اینجا بیان شود. اولاً از آنجائی که مسائل این حوزه بیش از حد انتظار بوده است، شاید حق نگاه انتقادی رساله را بخوبی برآورده نکرده است. لذا پیشنهاد می‌شود که هر یک از اجزاء رساله به صورت یک رساله مستقل در مقطع ارشد یا دکتری به دانشجویان پیشنهاد شود. دوم اینکه مناسب است اندیشه‌های ابن‌رشد به صورت تطبیقی با سایر اندیشمندان تأثیرگذار از حوزه سقراطی به بعد در غرب و اندیشمندان و فلاسفه اسلامی شاخص مورد بررسی قرار گیرد.
عقل و دین در اندیشه سیاسی ابن رشد
نویسنده:
احمد بیکلری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از ورود فلسفه یونانی و شکل گیری فلسفه اسلامی، مسأله و دغدغه اصلی متفکران مسلمان نسبت سنجی بین یافته های عقل بشری و آموزه های وحیانی و دینی، و رفع برخی تعارض ها بین آنها بوده است.ازاین رو، اندیشمندان مسلمان در این زمینه دچار اختلاف نظر شده، و هر دسته و گروهی کوشید تا به نحوی این مسأله را حل کند. البته عده ای در درون تمدن اسلامی، از همان ابتدا، صورت مسأله را پاک نموده، و به بی نیازی عقل بشر به وحی و دین حکم دادند. محمد ابن زکریای رازی از این دسته است. گروهی دیگر، یافته های عقل بشری از جمله علوم یونانی را تقسیم بندی کرده، و تنها آنهایی را که به نظرشان با مبانی دینی در تضاد نبود پذیرفتند. ابوحامد غزالی از این گروه است.اما دسته دیگری کوشیدند تعارض های به وجود آمده بین برخی از آموزه های دینی و عقل بشری را رفع کنند. ابن رشد از این دسته است. او تلاش کرده تا در ادامه کارهای دیگر فلاسفه و متفکران مسلمان، مسأله را به صورت تفصیلی مطرح و راه حل نهایی را ارائه دهد. اگر یافته های عقل بشری را به دو حوزه نظری و عملی تقسیم نماییم، فلاسفه ومتکلمان، بیشتر در جهت رفع تعارض در حوزه نظری تلاش کرده اند. این در حالی است که فقها عهده دار امور عملی بوده اند. از همین جا اهمیت چهره ابن رشد که هم فیلسوفی برجسته، و هم فقیهی شاخص و صاحب نظر در فقه اهل سنت و نیز فقه مقارن (تطبیقی)، و علاوه بر اینها عهده دار منصب قضاوت بوده است، و با این تعارض ها هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی مواجه می شده، آشکار می گردد. از این رو، در این پژوهش تلاش شده، با سیری در اندیشه های این فیلسوف و فقیه بزرگ مسلمان، مسأله نسبت بین فلسفه و دین در حوزه عملی، و به ویژ سیاست بررسی گردد.اکثر پژوهشهایی که درباره ابن رشد صورت گرفته، اندیشه های او را در حوزه حکمت نظری دنبال کرده و کمتر به مباحث مربوط به حکمت عملی پرداخته اند. از آنجا که ابن رشد علاوه بر فیلسوف، فقیهی برجسته نیز بوده است، مطالعه اندیشه هایش در حوزه عملی به ویژه سیاست از اهمیت بسیاری برخوردار است. همچنین یکی از مفروضات اصلی این تحقیق آنست که مسأله اصلی برای ابن رشد برقراری هماهنگی و سازگاری بین حکمت و شریعت بوده است. بنابراین، بررسی رویکرد او برای ایجاد سازگاری بین فلسفه و دین (حکمت و شریعت) در حوزه عملی ارزشمند خواهد بود. ابوالولید، محمد بن احمد بن رشد اندلسی فیلسوف و فقیه بزرگ قرن ششم هجری در زمان و مکانی می زیست که حیرت و سرگردانی در کسب معرفت از مشخصه‏های آن بود. این مسأله باعث شده بود که فیلسوفان آن دیار، تعیین نسبت میان مردم و عقل و شرع را در دستور کار خود قرار دهند و جایگاه و وظیفه عامه مردم، فیلسوف، متکلم و فقیه را در نسبت با حقایق دینی تعیین کنند.طی دو قرن مبارزه میان فقها، متکلمان و فلاسفه، به علت نفوذ سیاسی فقها در دولت مرابطین و دولت موحدین، پیروزی ظاهری از آنِ فقها بود. فتاوای تکفیر آنها متوجه فلاسفه بود. با این وجود، در عهد موحدین، فلسفه بزرگ‏ترین دستاورد خود یعنی اثبات هماهنگی بین عقل و شرع را به دست آورد. این اندیشه در آثار ابن رشد به طور بسیار گسترده مطرح شد.
حقیقت دوگانه و نظریه عقل هیولانی ابن‌رشد
نویسنده:
علی قربانی سینی، فتحعلی اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
ابن‌رشد و ابن‌رشدیان متهم به «حقیقت دوگانه» شده‌اند؛ یعنی معتقدند که یک مسئله می‌‌‌تواند در دین حقیقت باشد در حالی که نقیض آن در فلسفه صادق است. در بخش اول مقاله تاریخ و معنای این نظریه از دیدگاه کلیسا بررسی شده، در بخش دوم به رأی ابن‌رشد در باب چگونگی بقای نفس در دو دسته از آثار فلسفی و کلامی ­اش پرداخته‌ایم، و در بخش سوم با ارزیابی نظر ابن‌رشد در این دو دسته آثارش این نتیجه به دست آمده که رأی ابن‌رشد در باب عقل هیولانی و بقای مشترک و کلی آن پس از مرگ (وحدت عقل) با رأی او در باب بقای نفوس فردی در آثار کلامی متناقض نیست، زیرا وی در مورد نفس قائل به اشتراک لفظی است. لذا نمی­ توان او را معتقد به حقیقت دوگانه دانست بلکه او به وحدت حقیقت باور دارد. بنابراین ابن‌رشد را دوحقیقتی خواندن نشان از عدم درک آرای وی دارد.
صفحات :
از صفحه 309 تا 323
شریعت در فلسفۀ سیاسی ابن‌ رشد
نویسنده:
فرهاد زیویار، ابراهیم مجیدی، امیر اعتمادی بزرگ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مدینۀ فارابی بر انطباق فلسفه و دین استوار است و بخش عملی دین همان است که کلیاتش در فلسفۀ عملی بیان شده است. مدینۀ ابن ‌سینا نیز مدینه‌ای است واقعی که به شریعت پیامبر (ص) تکیه دارد. حال مدینۀ ابن‌ رشد چه ویژگی‌ای دارد؟ بر چه استوار است و در آن شرع چه جای‌گاهی دارد؟ در واقع، اگر اساس مدینۀ فارابی بر تقارن است و اساس مدینۀ ابن‌ سینا بر شریعت، مدینۀ ابن‌ رشد بر چه اساس و بنیادی شکل گرفته است؟ در این مقاله با توجه به نظام فلسفی ابن‌ رشد سعی شده است تا به جای‌گاه شریعت در فلسفۀ سیاسی او پرداخته شود. این اندیشمند، با توجه به افق فکری خود یعنی تمدن اسلامی، در شرح جمهوری مدینۀ فاضلة افلاطون را در افق تمدن اسلامی مورد خوانش قرار می‌دهد و پیامبر (ص) را بنیان‌گذار آن معرفی می‌کند. او بین شریعت و قانون انسانی تضادی نمی‌بیند و ضمن این‌که شریعت را در تحقق فلسفه مؤثر می‌پندارد، فلسفه را نیز در چنین جامعه‌ای از فهم شرعی برخوردار می‌داند.
صفحات :
از صفحه 61 تا 78
  • تعداد رکورد ها : 57