جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 21
گذری بر معرفت شناسی حکمت متعالیه
نویسنده:
حامد ناجی اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
معرفت‌شناسی یکی از بنیادی‌ترین مباحث فلسفه است که در قرن اخیر، تحول ژرفی یافته است. فلسفه‌ی اسلامی همانند تمام فلسفه‌های پیش از خود، بیش از آن‌که به ماهیت معرفت‌شناسی ادراک نظر داشته باشد، به بررسی‌ هستی‌شناسانه‌ی ادراک پرداخته است. صدر الدین محمد شیرازی، بنیان‌گذار حکمت متعالیه، اگرچه از این قاعده مستثنا نیست، ولی با توجه به مباحث ژرف‌ ادراک و انواع آن، مطالبی بنیادین در این موضوع عرضه کرده است. گفتار حاضر با عنایت به طرح بحث معرفت‌شناسی معاصر و چگونگی تطابق معلوم ذهنی و خارجی، سعی بر ارایه طرحی از معرفت‌شناسی حکمت متعالیه، با توجه به‌ تحقیقات ملاصدرا و شارحان متأخر وی دارد.
صفحات :
از صفحه 125 تا 136
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
قاسم کاکایی، حسن رهبر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آنها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
صفحات :
از صفحه 101 تا 121
مطهری و اخلاق باور
نویسنده:
مجید ملایوسفی، احمد اله یاری، مریم اسکندری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصطلاح «اخلاق باور» برای اولین بار در مقاله معروف کلیفورد، با همین عنوان، به سال 1876 به کار رفت. طبق بیان کلیفورد، که بعدها به قاعده یا اصل کلیفورد مشهور شد، «همیشه، همه جا، و برای هرکس خطاست که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود». از زمانی که کلیفورد این بحث را مطرح کرده است، تاکنون، مورد مناقشات فراوانی بوده است؛ مساله اصلی که در پس همه این مناقشات مطرح بوده است این است که آیا اصولا باورهای آدمی در اختیار انسان اند، تا مشمول ارزش گذاری های اخلاقی شوند، یا این که باید آن ها را، همچون بسیاری از حالات روانی، غیر ارادی و انفعالی و در نتیجه، معاف از ارزش گذاری های اخلاقی دانست. عده ای بر این باورند که باورهای ما غیر ارادی اند و در اختیار ما نیستند. درمقابل، عده دیگری به تاثیر اراده بر باور یا اراده گروی اعتقادی معتقدند. این نوع از اراده گروی، بسته به میزان تاثیر اراده بر باور، به دو قسم کلی قابل تقسیم است: اراده گروی مستقیم و اراده گروی غیر مستقیم. اراده گروی اعتقادی (هر دو نوع مستقیم و غیر مستقیم آن) از حیث دیگری، به اراده گروی توصیفی و اراده گروی هنجاری تقسیم می شود. در اراده گروی هنجاری سخن از نوعی وظیفه گرایی معرفتی در باب باورهاست که مستلزم اخلاق باور است. درواقع، زمانی می توان از اخلاق باور سخن گفت که به چیزی به نام وظیفه گرایی معرفتی قائل باشیم. مطهری تعقل و تفکر را افعالی نفسانی می داند که در دست اراده و انتخاب مستقیم انسان قرار دارند. از نظر وی، میان «عقیده» و «تفکر» تمایز وجود دارد. او عقیده مبتنی بر فرایند معقول و عقلانی را تفکر می نامد و آن را موجد معرفت می داند. توجه به فرایند شکل گیری معرفت از منظر مطهری به خوبی نشان می دهد که وی به مساله توجیه باورها و قائل شدن به نوعی وظیفه گرایی معرفتی توجه خاص داشته است. بر این اساس، مطهری توصیه هایی را در نحوه کسب معرفت بیان می دارد که می توان آن ها را ذیل اخلاق باور گنجاند. از جمله این توصیه ها می توان به این موارد اشاره کرد: تاثیرناپذیری از قضاوت دیگران، پیروی نکردن از اکثریت، پرهیز از خوش باوری، استماع قول مخالف، تفکیک باور از صاحب باور، و اجتناب از جمود و تعصب.
صفحات :
از صفحه 119 تا 140
نگاهی به معنای عینیت معرفتی از دیدگاه کانت
نویسنده:
زهرا پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از ویژگی های فلسفه کانت سنگینی و پیچیدگی فوق العاده آن است. این سنگینی و دیریابی، در متون شارحان کانت هم کم و بیش به چشم می خورد، به گونه ای که مراجعه به آثار شارحان نیز مشکل را برطرف نمی سازد. آن چه در این مقاله عرضه می شود، از یک سو، کوششی است برای تبیین مساله عینیت معرفتی از دیدگاه کانت، و از سوی دیگر، تلاشی است برای طرح روشن آن چه کانت در این خصوص در صدد بیان آن است. سعی نگارنده در این مقاله تبیین این نکته است که چگونه کانت با وجود محال دانستن معرفت به واقعیت فی نفسه می تواند از عینیت معرفتی سخن بگوید. البته لازم به ذکر است که پرداختن دقیق و کامل به بحث عینیت در نظام فلسفی کانت، از حوصله این مقاله خارج است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 48
تاثیر مبانی نفس شناختی ملاصدرا بر معرفت شناسی او
نویسنده:
ناصر مومنی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله، کوشش شده است تا نشان داده شود که نگاه ملاصدرا به نفس، نگرش وی به علم و ادراک را به گونه ای دیگر کرده و نتایج نوینی به بار آورده است. در این نوشتار، بیشتر نظریات خاص صدرا در رابطه با نفس شناسی و ارزیابی نگاه او به نفس و تأثیر این نگرش بر دیدگاه های این فیلسوف بزرگ در خصوص شناخت مورد نظر است. بنابراین کوشش شده است تا میزان تأثیرپذیری معرفت شناسی ملاصدر از مبانی نفس شناختی او تبیین و تحلیل شود. نتیجه بدیعی که از این پژوهش به دست می آید، روش شناسی معرفتی ملاصدرا است. دقت در این روش شناسی ما را به یک هندسه منسجم رهنمون می کند و ارتباط و پیوستگی دو حیطه نفس شناسی و معرفت شناسی را به خوبی نشان می دهد. هر چند تلقی صدرالمتالهین از معرفت، با نگرش فیلسوفان جدید کاملا متفاوت است، می توان با رویکرد امروزی نیز به آرای او نگاه کرد و با توجه به مبانی نفس شناختی و نظام معرفتی او، آن را مورد ارزیابی قرار داد. به همین دلیل، از این زاویه نیز به مسأله معرفت از نگاه ملاصدرا توجه شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 128
ضرورت وحدت نفس فاعل شناسا در فلسفه نقادی کانت
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تبیین و توجیه وحدت نفس یا قوه مدرکه‌ای که با وجود برخورداری از قوای گوناگون معرفتی و تکثّر فعالیت‌های شناختی، حیثیِّت یگانه خود را از دست نمی‌دهد، از زمره دغدغه‌های اصلی فیلسوفان معرفت‌‌پژوه بوده و هست. با وجود فاصله قابل توجه اصول و روش‌های متفکران قدیم و جدید در مباحث علم‌النفس، التزام به موضوع «وحدت نفس» در مقابل «کثرت» متعلّقات آن کمرنگ نشده است. در فلسفة نقادی کانت، گرچه باب شناخت از آگاهی نظری از ذات و چیستی «نفس» مسدود است، در این مقاله نشان داده شده که مؤسس فلسفة نقادی نمی‌توانسته از تمکین و اعتراف به این حیثیّت فاعل‌شناسا سرباز زند و خواسته یا ناخواسته در حوزة آگاهی‌های محدود و مقید به «پدیدارها»، ضرورت ویژگی وُحْدانی نفس ‌شناسنده را معترف شده است.
تبیین «معرفت تشکیکی» بر پایه‌ی وجود‌انگاری معرفت در حکمت متعالیه
نویسنده:
محمدحسین وفاییان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام هستی‌شناسی در حکمت متعالیه، بر پایه‌ی نظریه‌ی «اصالت وجود و تشکیک مراتب آن» استوار است. حقیقت معرفت در این نظام، از سنخ وجود بوده و ازاین‌رو، دارای احکام مشترکی با آن است. مسانخت وجود و معرفتْ امکان اثبات «معرفت تشکیک‌پذیر» را فراهم می‌آورد. مسأله‌ی پژوهش جاری توصیف تشکیک‌پذیری معرفت و در پیِ آن، بررسی امکان و مؤلفه‌های آن در حکمت متعالیه است. رهیافت حاصل، که با روی‌آورد تحلیلی- منطقیِ عبارات صدرالمتألهین به‌ دست آمده، اثبات معرفتی تشکیک‌پذیر(به‌سبب مسانخت وجود و معرفت) است که مراتب آن متناسب با مراتب وجودی مُدرِک و مُدرَک پدید می‌آید. از این‌رو، معرفت با تغییر مراتب وجودی آن دو، متصف به شدت و ضعف شده، در این میان، ابزار شناختِ مُدرِک نیز متناسب با مرتبه‌ی وجودی معرفت و نحوه‌ی حصول آن خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 129 تا 144
«کوگیتو»ی دکارت و جهات تاریخی آن در اندیشۀ آگوستین و «انسان معلق» ابن سینا
نویسنده:
سیمین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مقاله حاضر ابتدا به تبیین «کوگیتو» یا «میاندیشم» دکارت بعنوان آغازگر فلسفة عصر جدید در تاریخ غرب و اینکه چگونه از نظر او فکر و نفس، مقدم بر هر شیئی است، پرداخته میشود. او میخواهد با شک دستوری خود و سفر به درون، نشان دهد که قوای عقلی انسان قادر به گذر از جهان محسوس و تجربه و رسیدن به جهان حقایق است و بدینسان انسان قادر به شناخت نفس خویش نه بنحو استنتاجی بلکه بنحو شهودی است. در واقع با «میاندیشم» دکارت بر اصالت و نقش قوام بخشی اندیشة انسان برای کل عالم تأکید میشود؛ زیرا انسان مقام تازهیی در هستی مییابد. او خود را موجودی میشناسد که وجودش یقینیتر از همه چیز است. در حقیقت دکارت در تأملات خود ضرورت یک نقطة آغاز مبتنی بر اصالت فاعل شناخت را احساس میکند؛ بدین معنا که فلسفه میبایست از تأملات یک «من» خودآگاه آغاز شود.سپس بمنظور ریشهیابی تاریخی اندیشة دکارت به آگوستین پرداخته شده است، زیرا آگوستین ظاهراً نخستین کسی است که فکر انسان را دلیل بر وجود او میداند و از این لحاظ او را میتوان پیشرو دکارت دانست. در نهایت نیز بالاخره برهان «انسان معلق» ابن سینا و اینکه چگونه آدمی میتواند مجرد از هر چیزی باشد جز نفسش، مطرح میشود؛ اینکه آیا میتوان گفت که نسبت ابن سینا در فلسفه های عصر جدید بنحوی انعکاس یافته است؟ یعنی آیا در عصر جدید، تمثیل «انسان معلق» ابن سینا در «فکر میکنم، پس هستم» مورد استفاده نبوده است؟ در حقیقت میتوان «کوگیتو»ی دکارت را نوعی «انسان معلق» ابن سینا دانست که بنحو بیواسطه بخود شهود دارد. در «کوگیتو»ی دکارت گویی «انسان معلق» ابن سینا اتکای فکر و هستی خود را در همان نکتة تلاقی فکر و هستی مییابد، زیرا هستی از طریق فکر بنحو مستقیم و بیواسطه نسبت بخود حضور دارد و فکر با آگاهی از «خود» هستی پیدا میکند.
امکان معرفت عینی به عالم خارج در فلسفه ابن سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
مجتبی جلیلی مقدم، حسین معصوم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
مکتب‌های فلسفیِ مشاء و متعالیه، هر چند به طور مستقل و خاص به مباحث معرفت شناختی ـ آن‌گونه که در فلسفه غربی در دوره جدید مطرح شده ـ نپرداخته‌اند، هر کدام ضمنِ مباحث هستی‌شناسانه خود به آن نظر دارند و برای تبیین چگونگیِ حصول معرفت به عالم خارج می‌کوشند. نمایندگان بزرگ این دو مکتب بزرگ یعنی ابن‌سینا و صدرالمتألهین، به فراخور هستی‌شناسیِ خویش، دیدگاه‌های بدیعی در باب متعلَق شناخت، فاعل شناسا و نیز چیستیِ علم ارائه کرده‌اند. ابن‌سینا علم به عالم خارج را از سنخ انتزاع می‌داند و، بر این اساس، با قایل شدن به وجود کلی طبیعی در عالم خارج و نیز با اعتقاد به قوای بیرونی و درونی برای نفس آدمی، که در نهایت از عقل فعال مستفیض می‌شود، به تبیین درک عینی عالم خارج می‌پردازد. اما صدرالمتألهین با نگاه اصالت وجودی خویش راه دیگری برای این تبیین می‌پیماید. در این دیدگاه، آنچه عالم خارج را تشکیل داده امری غیرماهوی و از جنس وجود است و وجودِ کلی طبیعی را برنمی‌تابد؛ نفس نیز از جنس وجود می‌باشد و قوای آن مراتب و شئون آن هستند؛ علمِ به واقعیات خارجی نیز نه از جنس انتزاع بلکه وجودِ برترِ آنها در مراتب مختلف است. این وجود برتر راهگشای عینیت معرفت به عالم خارج در دیدگاه صدرایی است. در این نوشتار در پیِ‌ آنیم که چگونگیِ امکان کسب معرفت عینی به عالم خارج را در فلسفه ابن‌سینا و صدرالمتألهین تبیین کرده، پایه‌های تشکیل‌دهنده این عینیت را با یکدیگر مقایسه کنیم.
صفحات :
از صفحه 41 تا 64
عینیت ماهوی و واقع نمایی ادراکات در علم به عالم ماده در فلسفه ی صدرا
نویسنده:
محمد رضائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه ی صدرا ادراک آدمی سه مولفه ی اساسی دارد: فاعل شناسا (نفس)، صور علمی (معلوم بالذات) و متعلق معرفت (معلوم بالعرض). با وجود این، از آن جا که در نگرش صدرا تنها پل ارتباطی میان صور ذهنی و موجودات خارجی در جهت تامین خصوصیت واقع نمایی ادراکات، عینیت ماهوی است، این ادعا نه توسط دلایل وحدت ماهوی و نه به یاری خلاقیت نفس تامین نمی شود و با سوالات متعددی روبه رو است. صور مخلوق نفس (معلوم بالذات) در سایه ی خلاقیت نفس، معلوم حضوری آن هستند؛ اما چه ارتباطی با معلوم بالعرض دارند؟ هرچه که باشد، در سایه ی خلاقیت نفس، نمی توانیم ادعا کنیم که معلومات بالعرض عینیت ماهوی دارند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 102
  • تعداد رکورد ها : 21