جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 209
هرمنوتیک فلسفی گادامر و بازخوانی ابژکتیویته در اندیشه ماکس وبر
نویسنده:
پدیدآور: سید اسماعیل مسعودی ؛ استاد راهنما: سید سعید زاهد زاهدانی ؛ استاد مشاور: مجید موحد ؛ استاد مشاور: مهدی معین‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله‌ی «ابژکتیویته» مهمترین و پرچالش‌ترین مسئله‌ی روش‌شناختی علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی است. این چالش از بدو تاسیس جامعه‌شناسی کلاسیک در قرن نوزدهم تا حال حاضر ادامه دارد. در میان جامعه‌شناسان موسِّس، ماکس وبر، بیشتر و موثرتر از دیگران به این مسئله پرداخته و مقاله‌ی «ابژکتیویته» وی تقریباً چهار دهه در دانشگاه‌های اروپایی محور مباحث و مناظره‌های علمی بوده است. این مسئله و این دوره با عنوان «مجادله روش‌شناختی» شناخته می شود. مفهوم «ارزش» مهمترین مفهومی است که با مسئله ابژکتیویته گره خورده و ماکس وبر تلاش کرده با بهره گیری از اساتید فلسفه خود، از جمله هاینریش ریکرت - موسوم به جریان فلسفی نوکانتینیسم - به فلسفه استعلاییِ کانت بازگشت نماید تا جایگاه فلسفی و معرفت‌شناختی «ارزش» را در علم اجتماعی- فرهنگی تعیین نماید. او با ردِّ دوگانه «حکم ارزشی» و «آزادی ارزشی» وضعیت سومی یعنی «ربط ارزشی» را ترسیم کرد تا از «ابژکتیویته مطلق» که به زعم او امری ناممکن است رهایی یافته و «ابژکتیویته مشروط» را اساس «شناخت و فهم» قرار دهد. از همین رو، ابژکتیویته در واقع، مشروط به ربط ارزشی محقق است. اما این مشروط بودن یک امر روان شناختی نیست بلکه یک امر «استعلایی- منطقی» است؛ و «استعلایی» بودن آن به معنای «آپریوری یا پیشینی» بودن آن است. ارزش نسبت به شکل گیری هر ابژه فرهنگی و همچنین نسبت به فهم آن، پیشینی و ماتقدم است. اما ابژکتیویته مشروط، بر محور سوبژکتیویته محقق شکل می گیرد، و به تعبیر دقیق تر، ابژکتیویته و سوبژکتیویته دو روی یک سکه اند؛ از همین رو، مسیر وبر نهایتاً به دوآلیته سوژه-ابژه ختم می شود. جامعه شناسی معاصر تلاش های زیادی کرده تا از این دوآلیته عبور کند، هر چند دستاورهایی داشته اما بنیان فلسفی و وجودشناختی لازم را برای این منظور بکار نبرده است. یکی از مهمترین و نادرترین بنیان ها برای عبور از این دوآلیته، «هرمنوتیک فلسفی» هانس- گئورگ گادامر است. هرمنوتیک فلسفی با قرار دادن بنیان هستی و فهم، بطور همزمان، در «زبان» بر دوآلیته سوژه - ابژه فائق آمد. زبان از یک طرف امری ابژکتیو نیست و از طرف دیگر امری سوبژکتیو نیز نیست؛ بلکه امری «ناابژکتیو» است. هر نوع شناخت و فهمی اگر نخواهد بر مبنای دایره تنگ نظرورزی مفهوم‌بنیاد باشد می تواند خود را حیطه وسیع تر «زبان‌مندی» قرار دهد و از این طریق هم از دو گانه ابژکیتویته- سوبژکتیویته عبور کند و هم اشیاء را آنگونه هستند به ظهور و فهم درآورد و این امر را می توان در هرمنوتیک فلسفی به «زاخلیخکایت» (شیئیت) نسبت داد. زاخلیخکایت اساساً و بنیاناً و ذاتاً یک امر «زبانی» است. براین اساس، علم اجتماعی، می تواند خود بر بنیاد «زبان» قرار دهد و ایده‌آل خود را نه ابژکتیویته بلکه زاخلیخکایت قرار دهد. مشخصه های این ایده‌آل جدید نه روش‌شناختی بلکه انتولوژیک است اما می تواند راهبری و حرکت ما را در جریان تحقیق به عهده بگیرد؛ این مشخصه ها را در 9 محور و تحت عنوان «بینش هایِ نُه‌گانه علمِ اجتماعیِ هرمنوتیکی» تشریح کرده ایم. با التفات معرفتی به این ایده‌آل و این مشخصه ها، مسئله ای که اکنون علم جامعه شناسی هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی و ایران (البته به طور مضاعف) با آن رو به رو است؛ یعنی «بحران جامعه‌شناسی»؛ زمینه مناسبی برای مواجهه صحیح با این بحران فراهم می گردد. این تحقیق از سنخ «فلسفه علوم اجتماعی» بوده و با بهره‌گیری از روش‌شناسی «تفسیری» به انجام رسیده و نتایج فوق حاصل شده است.
بررسی و نقد مبانی هرمنوتیک فلسفی با تاکید بر نظریه گادامر
نویسنده:
پدیدآور: علی رضا رضوی ؛ استاد راهنما: صفدر الهی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پایان نامه بنا دارد تا مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر را بررسی کرده و نقد نماید. با در نظر گرفتن تاثیر عمیق هایدگر بر تفکرات گادامر، به تبیین نظریه‌ی هستی شناسی فهم هایدگر توجه ویژه شده است. تصورات هایدگر در مورد فهم انسان، خصوصاً بحث فهم وجودی و فهم بعنوان نحوه ی وجود دازاین به تفصیل بررسی شده. همچنین نظریه‌ی هایدگر و گادامر در مورد عملی بودن فهم مطالعه شده است. در ادامه بحث دور هرمنوتیکی و نقش آن در فهم انسانی از نگاه هایدگر و گادامر و واقعه بودن فهم در دستگاه فکری گادامر بررسی شده است. نیز آرای گادامر در مورد بازی فهم، نقش پیش داوری‌ها در فرآیند فهم و نظریه‌ی امتزاج افق-ها بعنوان برخی از اصولهای اساسی فکر گادامر توضیح داده شده است. در بخش بعدی پایان نامه نقد این مبانی هرمنوتیک فلسفی از نگاه دانشمندان غربی - مثل بتی، هابرماس و هرش - وهمچنین بررسی‌های انتقادی انجام شده توسط دانشمندان مسلمان ارائه شده‌است. محور این نقدها عمدتا خود متناقض بودن اصول هرمنوتیک فلسفی و رویکرد نسبی گرایانه‌ی آن می باشد که باب شکاکیت را باز کرده و فهم و تفسیر را به کلی از هر نوع اعتبار ساقط می سازد. همینطور مخالفت هرمنوتیک فلسفی با اصالت قصد مؤلف و رویکرد جبر گرایانه‌ی آن به بحث پیش داوری‌ها مورد نقد قرار گرفته است. به همین ترتیب اعتبار، کلیت و جهان شمولی نظریه‌های پدیدار شناختانه‌ی هایدگر و گادامر نسبت به حقیقت وجود انسان و چیستی و ماهیت فهم مورد نقد قرار گرفته است. در نهایت، نتیجه گیری این پایان نامه آن است که تفکر هرمنوتیک فلسفی و نسبی گرایی نهفته در آن فاقد زیربنای استدلالی و برهانی می باشد و نمی توان آنرا بعنوان یک تفکر موجه و یک مکتب ارزشمند فلسفی قلمداد کرد.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک در هانس گئورگ گادامر و پل ریکور
نویسنده:
پدیدآور: عباس فدایی ؛ استاد راهنما: سیدمسعود سیف ؛ استاد مشاور: عبدالرزاق حسامی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
بحث خوانش، فهم و تفسیرِ صحیح آثار، از دیر باز دغدغه‌ی بشر اندیشمند بوده است. از این رو هرمنوتیک گرچه به گونه‌ی امروزین از قرن 17 و 18 به بعد، در تاریخ فلسفه پدیدار گشته است، و لیکن اندیشه‌های تأویلی، تاریخی به قدمتِ اندیشه‌ی بشر دارد؛ چرا که تلاش برای فهم هر پیام و نشانه‌ای می‌تواند تلاشی هرمنوتیکی قلمداد شود. اما اندیشه‌ی هرمنوتیکی معاصر به نحو چشم گیری، مدیون انقلاب فکری هایدگر و چرخش هرمنوتیکی او به سبب تغییر نگرش بنیادین در امر فهم و تفسیر و نیز، تربیت شاگردان و پیروان برجسته‌ای چون گادامر و ریکور است، که هر یک با مساعی خویش طرحی نو در آسمان اندیشه‌ی تأویلی معاصر در انداخته‌اند. در رساله‌ی حاضر، ضمن بررسی تحولات اندیشه‌های هرمنوتیکی، به بررسی تطبیقی آراء دو تن از نامداران هرمنوتیک پساهایدگری پرداخته و نشان داده‌ایم که این دو ضمن اشتراک و توافق در پاره‌ای از اصول هرمنوتیک فلسفی هایدگر، در برخی وجوه راه خویش را پیموده‌اند و سَبک خاص خود را دارند. گادامر با قدردانی و ستایش از هایدگر در بسط مبانی هرمنوتیک وی مصمم بوده و هرمنوتیک فلسفی را قوت بخشیده است. ریکور فیلسوفی است که به حق، آینه‌ی اندیشه‌های فلسفی قرن بیستم است. وی با شجاعت و نبوغی بی‌بدیل، آراء اصیل و نابی مطرح کرده، هرچند به نحوی متواضعانه در پی تأسیس مکتب تازه‌ای به نام خویش نبوده است. او با بذلِ توجه به اندیشه‌ی گادامر، در مقام رفع کاستی‌های هرمنوتیک وی برآمده است، و در مواردی با تألیف برخی از آراء او (گادامر) با نظریات رقیب، توفیقاتی حاصل نموده است.
بررسی نقش پیش‌فرض‌ها در فهم متن از دیدگاه "گادامر" و "آیت‌الله سبحانی"
نویسنده:
فاطمه همایون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ضرورت پیش‌فرض در فهم متن، امری غیر قابل انکار است. پیش‌فرض‌هایی که در فهم صحیح از نیت مؤلف یاری‌رسان بوده و معنایی غیر از مراد مؤلف را بر متن تحمیل نکند، مورد پذیرش و قابل بهره‌گیری است. برخی چون گادامر به‌دلیل واقعه‌انگاری فهم، نقش زیادی برای پیش‌فرض در فهم قائل هستند؛ تا آنجا که معنای نهایی برای متن را ممکن نمی‌داند. از نظر او حتی مؤلف، یک فهم‌کننده متن است و یکی از نتایج پذیرش این نظر، وجود نسبیت در فهم خواهد بود. اما آیت‌الله سبحانی با دسته‌بندی پیش‌فرض‌ها، فقط نقش پیش‌فرض‌های مشترک را در فهم پذیرفته است. به‌دلیل اثرات زیانبار هرمنوتیک گادامری بر فهم، به‌ویژه در فهم متون مقدس، این نظر، نقدهایی را به‌دنبال داشته است مانند: انتحار این نظر به دست خویش، ایجاد تسلسل در پذیرش بی‌حد و مرز نقش پیش‌فرض‌ها، عدم امکان ارزیابی فهم‌ها و تشخیص فهم سره از ناسره. با این‌حال، وجود فهم یکسان از متون در تمامی اعصار به‌ویژه فهم صحیح و مشترک بین مخاطبان از متون مقدس، نشانگر نقض این نظر است و به‌طور کلی هدف از تفسیر و فهم یک متن، رسیدن به نیت مؤلف است، نه آنچه در عصر و زمان مفسر از متن، قابل فهم است.
صفحات :
از صفحه 73 تا 89
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه‌ هایدگر و گادامر
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی‌شناسی بنیادین به تفکری اصیل‌تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می‌دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می‌تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی‌گردد. هایدگر می‌گوید ارایگنیس نیروی محرکه‌ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می‌کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می‌گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی‌خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می‌یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می‌دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به‌عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می‌دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 125
هایدگر و زبان متافیزیک
نویسنده:
هانس گئورگ گادامر، عبدالله امینی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا
نویسنده:
آرزو برومندی ، رضا فهیمی ، ملک محمد فرخزاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گئورگ گادامر، نظریۀ منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می‌شود. گادامر، نفسِ مسألۀ فهم را مورد موشکافی قرار داده‌؛ به بیان دیگر برای او هستی‌شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش‌تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم‌پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش‌داوری‌هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیدۀ فهم بحث می‌شود تا قواعد و روش‌های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می‌گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می‌داند و این درست یعنی همان اندیشه‌ای که گادامر مطرح می‌کند. در تبیین رابطۀ میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطۀ اندیشه و زبان، رابطۀ ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده‌های کتابخانه‌ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی‌شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه­ای که از این مقاله می­توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می­دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می­کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می­دهد.
صفحات :
از صفحه 226 تا 245
نشریه کتاب ماه فلسفه شماره ۴۰ (ویژه گادامر پژوهی)-دی ۸۹
نوع منبع :
مجموعه مقالات
منابع دیجیتالی :
هرمنوتیک مدرن (گزینه جستارها)
نویسنده:
نیچه، هیدگر، گادامر، بابک احمدی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
آغاز و انجام فلسفه
نویسنده:
هانس گئورگ گادامر؛ مترجم: محمدتقی داستانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 209