جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 116
نقد تجربه گرایی هیوم از منظر پدیدار شناسی هوسرل
نویسنده:
عابدکانور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مولف در این رساله کوشیده نقد پدیدارشناختی هوسرل از تجربه گرایی هیوم را به طور مختصر مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی، سه هدف عمده مورد توجه بوده است که هر کدام ارتباطی درونی با یکدیگر دارند: در وهله اول مولف کوشیده روایتی نقادانه از فلسفه هیوم عرضه کند و امکانات پدیدارشناختی نهفته در آن را مورد توجه قرار دهد. در عین حال تلاش شده شباهت های نظام مند موجود میان فلسفه های هیوم و هوسرل تحلیل شوند و در همان حال نقطه تمایز آن ها (که همان نظریه انتزاع و تصورات کلی باشد) مورد تاکید قرار گیرد. در نهایت نیز قصد بر آن بوده که ایده پدیدارشناختی تکوینی هوسرل متاخر مورد توجه قرار گیرد و نشان داده شود که فهم درخور این پدیدارشناختی، در گرو آگاهی از نظریه های تجربه گرایانه هیوم بوده که توسط هوسرل اتخاذ شده ، گسترش یافته و در برخی موارد حتی کاملا متحول شده اند.
نقد هیوم بر عقل گرایی در اخلاق
نویسنده:
الهه حسینی پرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
هیوم با طرح علم طبیعت انسانی سعی می کند مبنای تازه ای برای علوم ایجاد کند. حضور این مبنای تازه بیش از همه در علم اخلاق وی چشمگیر است. وی مباحث اخلاق را با نقد مبانی عقلی در نظریه های اخلاقی آغاز می کند, به اعتقاد وی عقل نمی تواند مبنای اصول و قواعد اخلاقی باشد, چرا که عقل امری خنثی و بی اثر است, در حالی که اخلاق علمی عملی است که جنبه انگیزشی و فعال آفرین دارد. ادله انکار عقل که حجم اصلی رساله را به خود اختصاص داده در دو اثر عمده هیوم رساله در باره طبیعت انسانی و کتاب تحقیق در مبادی اخلاق مطرح شده است. درلایل رساله که در قالب چهار دلیل ارائه شده در پس اثبات نکارآمدی عقل و جایگزینی احساس است. از میان این دلایل, دلیل اول از اعتبار و اهمیت بیشتری برخوردار است. هیوم این دلیل را اینگونه تقریر می کند: " فلسفه عموما" به دو بخش نظری و عملی تقسیم می شود و از آنجا که اخلاق همیشه تحت عنوان دومی درک می شود, تاثیر آن بر فعل و انفعالات ما و فرا رفتنش از احکام سست و ملایم فاهمه مسلم است این مساله با تجارب عام اثبات می شود. تجربه ای که ما را از این مساله آگاه می سازد این است که انسانها اغلب تحت تاثیر تکالیفشان هستند, مثلا" به واسطه ی اعتقاد به بی عدالتی از برخی افعال منصرف می شوند و به واسطه ی اعتقاد به ظیفه به افعال دیگری سوق داده می شوند. بنابراین از آنجا که اخلاقیات بر فعل و انفعالات تاثیر می گذارد. در نتیجه اخلاقیات نمی تواند از عقل ناشی شود... مادامی که پذیرفتیم عقل هیچ تاثیر بر فعل و انفعالات ما ندارد بیهوده است ادعا کنیم که اخلاق با استنباط از عقل کشف می شود. یک اصل فعال هرگز نمی تواند بر یک اصل منفعل مبتنی باشد و اگر عقل به خودی خود منفعل است باید در همه ی اشکال و ظهوراتش منفعل باقی بماند." دیگر دلایل رساله همه به نوعی به این دلیل باز می گردند. ادعایی که در دلیل چهارم مطرح می شود یعنی مساله" اخذ باید از هست" فراتر از یک دلیل در رد تاثیر عقل, سرآغاز مباحث مختلفی در باب خاستگاه. و منشاء اخلاقیات است که تا عصر حاضر ادامه داشته است. نظریه ایجابی هیوم که در بخش سوم رساله آمده است نظریه حس اخلاقی است که بر مبنای آن منشاء تمایزات اخلاقی و اصول و مفاهیم آن امری درونی و مشترک میان همه انسانهاست. این امر مشترک که به نحوی جنبه پیشنی دارد, حس خوشایندی یا ناخوشایندی انسان را جهت داده و به سمت حکم اخلاقی که فقط از کلیت و ضرورت روانشناختی برخوردار است می کشاند. به این ترتیب هیوم اگر چه از ادعای نخستین خود مبنی بر ایجاد علمی یقینی همسنگ دیگر علوم عقب نشینی می کند اما در توجه به احساس به عنوان یکی از وجوه مهم حیات انسان, آغازگر حرکتی است که تا کنون ادامه داشته است.
هگل و تفکر تاریخی
نویسنده:
حمیدکوزری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
هدف اصلی این رساله بررسی فلسفه تاریخ هگل است. در فصل اول این رساله سعی شده، شرایط و بسترهای طرح تفکر تاریخی در زمانه قبل از هگل بررسی گردد. مسائلی مانند انقلاب فرانسه و آموزه های مسیحیت در اهمیت یافتن نگاه تاریخی نزد هگل جوان مهم بوده اند. کانت و هردر کسانی بودند که راه تاریخ اندیشی را برای هگل بازکرده اند. در فصل دوم به طور موضوعی به سه موضوع اصلی فلسفه تاریخ هگل پرداخته ام، یعنی رابطه فلسفه و تاریخ، رابطه انسان و تاریخ و هدف تاریخ. این سه موضوع تنه اصلی مقدمه کتاب فلسفه تاریخ هگل را تشکیل می دهند. فصل سوم مربوط به بررسی تاریخ عینی هگل است و اینکه چگونه هگل موضوعات تئوریک مطرح شده در فصل دو را روی حوادث واقعی تاریخ پیاده کرده است. او در پیش برد تاریخ آنرا به چهار جهان شرقی، یونانی، رومی و ژرمنی تقسیم کرده و ویژگیهای هر یک را متناسب با فلسفه تاریخ خود برشمرده است. در فصل چهار سعی کردیم که به بررسی و قضاوت درباره این فلسفه تاریخ بنشینیم و آنرا از سه دیدگاه بررسی کنیم. اول از نسبت خود ایرانی ما به این فلسفه تاریخ نگریسته ام و اینکه تکلیف ما به عنوان یک ایرانی با این فلسفه تاریخ چیست؟ سپس اهمیت هگل در پرورش فکر نو در عصر خود را با ارسطو مقایسه کرده ام و در نهایت او را فیلسوف تاریخ و مدرنیته شمرده ام.
مقایسه بین حرکت جوهری صدرالمتالهین با تحول خلاق هانری برکسون
نویسنده:
مهدی رئیسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این رساله سعی شده است تا آرا و اندیشه های دو فیلسوف بزرگ مرحوم صدرالمتالهین و هانری برگسون فیلسوف فرانسوی در یکی از محوری ترین اصول اندیشه های فلسفی یعنی حرکت و تحول در عالم ماده مقایسه شود. برای این مقصود ابتدا در بخش اول آرا و اندیشه های صدرالتالهین در باب حرکت جوهری و اثبات حرکت جوهری و دلایل آن و پاسخ به شبهات وارده بر آن به تفصیل آمده است. سپس در بخش دوم آرا و اندیشه های هانری برگسون در مورد تحول اخلاق و مباحث و مسائل مربوط به آن بخصوص دیرند و نفس شهود باطنی به تفصیل بحث شده است. آنگاه در بخش سوم نتیجه دو بخش قبل در یک مقایسه تطبیقی دقیق در اموری مثل حرکت، تحول، تکامل در جهان، زمان، وعقل بشری و کارآیی آن و نهایتا حرکت درونی موجودات آورده شده که در نهایت هماهنگی شگفت انگیزی در آرا و اندیشه های این دو فیلسوف مشاهده می شود./
معرفت پیشین با توجه به آرای فیلسوفان تحلیلی معاصر
نویسنده:
علی طاهری لاریجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): معرفت گزاره ای یا تجربی و پسین است و یا غیر تجربی و پیشین. تجربه ارتباط علّی صاحب معرفت گزاره ای با مصادیق موضوعِ گزاره است به نحوی که خود واقعیتِ محکی گزاره ، علّت به وجود آمدن باور می گردد. معرفت پیشین آن معرفتی است که توجیهش بی نیاز از تجربه باشد. اگر قضیه ای به نحو پیشین معلوم باشد, امکان معرفت پسین به همان قضیه وجود ندارد و بالعکس معرفت پیشین به قضیه پسین ممکن نیست. از آنجا که واقعیات عینی همه جزئی و متشخص اند, معرفت به هیچ گزاره ای با سور کلّی از راه تجربه توجیه نمی شود و کلی بودن یک گزاره نشانة پیشین بودن حدّ اقل بخشی از توجیه آن است. می توان وجود باورهای پیشین را از دو را ه نشان داد: نخست آنکه تجربه هیچگاه نمی تواند قضایای با سور کلّی را توجیه کند. از اینرو معرفت به گزاره هایی از این دست بی نیاز از وجود توجیه پیشین نیست. دوم آنکه اصل امتناع جمع نقیضین, نمی تواند از راه تجربه توجیه شود. زیرا هر قضیه تجربی خود به این اصل نیازمند است. از اینرو یا باید این اصل را کنار گذاشت و یا توجیه پیشینِ آن را پذیرفت. تمایز پیشین، پسین با تمایز تحلیلی، ترکیبی و تمایز ضروری، ممکن همواره عجین بوده است. تلقی های مختلفی از تحلیلیّت وجود دارد ولی بنا به معنای برگزیده قضایای ترکیبی پیشین وجود دارند. مراد از ضرورت قضیه صدق آن در همه عوالم ممکن است و مستلزم یقینی بودن آن نیست. گزاره های پیشین همه ضروری اند و هر چند گزاره های ضروری تجربی وجود دارند, اما برای ضرورتشان نیازمند توجیه پیشین اند. مثالهای نقض کریپکی چیزی بر خلاف این نظر را نمی توانند افاده کنند. منبع پیشینِ توجیه همانا تأمّل بر صفات است. اصل امتناع جمع نقیضین اصلی بدیهی است و تنها با تأمل بر صفات وجود و عدم می توان درستی این اصل را فهمید. رمز بداهت این اصل در یافت بی واسطه و مستقیم هستی و طردِ آن نسبت به عدم است. قضایای حساب هم به دلیل ماهیت اعداد به بداهت بر ما معلومند. توجیه پیشین هر چند خطاناپذیری غیرنظام مند ندارد, امّا از خطای نظام مند مصون است. همچنین خودِ توجیه پیشین در معرض ردّ تجربی نیست, هر چند کذب گزاره های پیشین ممکن است با تجربه معلوم شود.
حقیقت و معنا در فلسفه تحلیلی معاصر
نویسنده:
رضا بیک پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): عدم کارآیی رویکرد تجربی در تبیین مسائل فلسفی ، موجب شد رویکرد وجودشناختی نه فقط در بارة حقیقت و معنا بلکه در باب همة مسائل فلسفی ، نخست به یک رویکرد معرفت شناختی و در ادامه به یک رویکرد معناشناختی تحویل و تقلیل یابد و بحث در بارة وجود و احکام وجود به بحث در بارة زبان و رابطة زبان با جهان تغییر پیدا کند. هم از این رو در فلسفة تحلیلی به صراحت اعلام شد که به جای بحث در بارة واقعیت و مسائل مربوط به واقعیت از قبیل وجود ذهنی ، وحدت ، ضرورت و غیر آن باید در بارة زبان ، معنا و معناداری واژه ها و عبارت ها بحث کرد و با تعریف و تعیین دقیق مرزهای زبان و معنا ، حقیقت را از بند ذهن و ذهنیت آزاد ساخت. فی الواقع ظهور فلسفة تحلیلی ، ظهور فلسفه هایی است که می کوشند مسائل فلسفی یا وجودشناختی را با تکیة بر شاخه ای از فلسفة زبان توجیه و حل نمایند. فلسفة تحلیلی به دلیل تکیة بیش از حد بر رفتارگرایی و روان شناسی تجربی و به تأثر از تحصل گرایی ، فهمیدن را به عنوان یک فرایند ذهنی نفی کرد و فکر کردن را صرفا کار کردن با نمادها و الفاظ محسوب نمود. در این رساله روشن می شود که فلسفة تحلیلی: 1- می کوشد بر پایة چرخش زبانی و با تکیه بر آموزة ارتباط مستقیم زبان با جهان ، وجود ذهنی را نفی کند و با انتفای موضوع یعنی ذهن ، مباحث مربوط به ذهن را از اساس منتفی نماید و به کلی کنار بگذارد. 2- به دلیل ناتوانی در توجیه عینیت معرفت و واقع ، می کوشد با پوچ و بی فایده دانستن "واقع" ، در تبیین صدقِ اظهارات ، از دست "واقع" خلاص شود و صدق گفته ها را بر پایة اموری نظیر کاربرد یا معنای عبارت ها توجیه کند و به این ترتیب مشکل عینیت ذهن و واقع را حل نماید. غافل از آن که اولا: نه می توان ذهن و ذهنیات را کنار گذاشت و نه با کنار گذاشتن ذهن و توسل به مثلث انسان- زبان- جهان می توان معرفت به عالم را توجیه کرد. چه از یک سو لفظ بی معنا نشان گر هیچ چیز نیست و از سوی دیگر معنا ، چیزی نیست جز ادراک و آگاهی ما از جهان که لفظی برای آن وضع شده است. چون موضوع له مستقیم و بیواسطة الفاظ معانی یا صورت های ذهنی است نه جهان و اشیای خارجی. ثانیا: کنار گذاشتن واقع نه درست است و نه امکان پذیر. چون مرز بین علم و جهل ، عبارت معنادار و بی معنا و به طور کلی فلسفه و سفسطه چیزی جز قبول "واقع" نیست. زیرا علم ، عین کشف است و کشفِ بی مکشو
بررسی علیت در فلـسفه هیـوم و ملاصـدرا
نویسنده:
زهرا صفدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ترجمه چهار مقاله در زمینه مبناگرایی (ویلیـام آلستون_ رودریک چی شـلم)
نویسنده:
علی طاهری خرم آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
خواستِ قدرت همچون دانش و همچون متافیزیک (تقریر ایده خواست قدرت بر اساس تفسیر هایدگر از کتاب خواست قدرت نیچه)
نویسنده:
مصطفی سیرم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): این رساله شامل تقریر و گزارشی است از تفسیر مارتین هایدگر از موضوع اراده(خواست) قدرت همچون دانش و همچون متافیزیک. این موضوع عنوان یکی از بخشهای مجلد سوم کتاب هایدگر با نام نیچه است. هایدگر در آن مجلد به تبیین و بررسی نقد نیچه در خصوص دو مفهوم اساسی متافیزیک یعنی حقیقت و دانش(معرفت) می پردازد. نیچه حقیقت و دانش را به عنوان مبنای ارزشگذاری در تفکر متافیزیکی نقد کرده و باور به حقیقت را به عنوان آن چیزی که در فرایند کسب دانش و معرفت به دست می آید نوعی توهم یا خطا می شمارد. منطق و صدق نیز به عنوان روش و مناط حجیت بخشیدن به دانش و حقیقت نقد می شوند تا بنیان و اساس معرفت کهن فلسفی و متافیزیک یکجا فرو ریزد. هایدگر با ریشه یابی و فهم پدیدارشناسانه مفاهیم و تعاریف و نقد نیچه از نظرگاه موجود نسبت به جهان ،نسبت به موجودات و نسبت به زندگی و ارزشهای برآمده از زندگی سعی میکند شرحی عمیق از نقد نیچه ارائه کند .این تبیین در راستای اندیشه خواست قدرت و نیز اندیشه بازگشت جاودانه صورت می گیرد که به نظر هایدگر یک مسیر تفکر و اندیشگی است که علیرغم میل و تلاش صاحبش نتوانسته از سیطره تفکر متافیزیکی خارج شود و همچنان در درون متافیزیک سیر می کند ، یعنی پرسش از چیستی و ماهیت موجودات و هستندگان .به نظر هایدگر پرسش بنیادین باید از وجود و خود هستی باشد و نه از هستندگان. بنابر این معیار، هایدگر نقد نیچه از دانش و حقیقت به معنای متافیزیکی- آن را صرفا تا حدودی می پذیرداما ان را ناکافی می داند لذا معرفت به معنای مورد نظر خودش که به معنای حضور و بازنمود است را طرح می کند تا براین اساس به مفهوم حقیقت به معنای الثیا یعنی آشکارگی وجود یا ناپوشیدگی و نامستوری نزدیک شود.
رابطه زمان و آگاهی در فلسفه هوسرل
نویسنده:
زهرادنیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): مسأله زمان یکی از مسائل مهم و اساسی در تاریخ اندیشه بشر است. مفهوم زمان ،مفهومی آشناست به نحوی که همه ی ما آن را می شناسیم ولی کنه و حقیقت آن در غایت خفا و ابهام است.به همین دلیل ،در طول تاریخ فلسفه فیلسوفان به شیوه متفاوتی به این مسأله پرداخته اند.رساله ی حاضر به بررسی دیدگاه هوسرل درباره زمان اختصاص یافته است. هوسرل به عنوان یک پدیدارشناس زمان را در ارتباط با آگاهی مورد مطالعه قرار می دهد. تبیین هوسرل از زمان – آگاهی را می توان تلاشی برای پاسخ به این پرسش که اینکه چگونه در جریان آگاهی ما از اعیان گسترده در زمان آگاهیم تلقی کرد. بنا بر تحلیل هوسرل ساختار سه وجهی ادراک شرط آگاهی ما از سه زمان گذشته، حال و آینده است. مابه واسطه ی یک فعل ممتد ادراک که از سه جزء یادآوری ، انطباع و پیشبینی تشکیل یافته است، قادر به ادراک زمان گشته ایم .علاوه بر این هوسرل به تحلیل جریان مطلق آگاهی که مقوم زمان است نیز می پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 116