جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
عاشورا و رویکرد صیانت اسلام
نویسنده:
علی اصغر الهامی نیا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
از آغاز هبوط آدم به کره خاکى جدال میان حق و باطل درگرفت و طرفداران حق با جان و دل از آن دفاع کردند. دین خاتم نیز مورد آماج مشرکان و کافران قرار گرفت و در نیمه دوم قرن اول مى رفت که تا به نابودى کشیده شود. ولى فرزنددلاور على و فاطمه در برابر حزب کافر اموى قد علم کرد و ازکیان شریعت خاتم صیانت کرد. پس از رخداد حماسى سیدالشهدا(ع) در کربلا اسلام جانى تازه یافت وکربلا و عاشورا یک مکتب شد که همیشه از شریعت مقدس اسلام صیانت مى کند. آنچه پیش روى شماست دورنمایى ازآن واقعیت عظیم است.
مطهری و نظریه ی سازگاری اسلام و مدرنیته
نویسنده:
سید حسین همایون مصباح
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در چهار قرن اخیر شاهد تغییرات و دگرگونی‏های پرشتاب، اثر گذار و بنیادین در حوزه‏ی زیست انسانی بوده و هستیم. مدرنیته، که برآمده و برساخته‏ی تحولات نامبرده می‏باشد، تقریبا تمامی شؤون زندگی بشر را پوشش و تحت تأثیر قرار داده است، مدرنیته هویت سیال و مرکب داشته و به همین جهت تغییرها و تاویل‏های مختلف را برتابیده است. اما با وجود تنوع تصویری و تفسیری، آن را این گونه می‏توان معنا کرد: مدرنیته روش اندیشیدن و زیستن است که مؤلفه‏های اصلی آن را خردورزی، تغییر و پیشرفت می‏سازد. از مدرنیته، به معنای یاد شده، معمولاً دو قرائت ارائه شده است: 1 ) مدرنیته پروژه‏ای غربی است. 2 ) مدرنیته پدیده‏ای انسانی است که در غرب زایش و رویش داشته و از مختصات فکری و ساختاری نیز برخوردار می‏باشد. در این نوشتار که پیرامون سازگاری اسلام و مدرنیته در دیدگاه استاد مطهری نگاشته شده است، استاد با خوانش اول مخالفت می‏ورزد. اما خوانش دوم از مدرنیته در تفکرات استاد قابل بازیابی و بازخوانی می‏باشد. مدرنیته با تغییر می‏آغازد؛ اما تغییر سامان‏مند و مشخص در حوزه‏ی اندیشه، انگیزه، رفتار و ساختار. تغییر در اندیشه به خردورزی و خرد باوری بشری و در انگیزه به استیلای معرفتی و متقن و در رفتار به نهادمندی و مدیریت سازمانی نمود بیرون یافت. استاد مطهری منطق اسلام را در مورد تغییرات یاد شده یکسان نمی‏داند. تغییر رفتاری را مادامی که در خدمت انسان باشد از نظر اسلام ممدوح و مقبول می‏خواند. استاد مطهری برای خرد انسانی جایگاه رفیع ترسیم می‏کند و ریشه‏ی آن را به اسلام مستند می‏سازد و اندیشه‏ی خرد ورزانه را نتیجه بخش و کم ریسک می‏یابد، تا جایی که عقل را یکی از منابع و مبادی استنباط احکام دانسته و اجتهاد را موتور محرکه‏ی اسلام می‏خواند و با جریان‏های عقل ستیز در اسلام به شدت برخورد فکری می‏کند و به علم و تکنیک، که گونه‏هایی از خردورزی انتقادی (نه به معنای پوپری آن) است، روی می‏آورد. استاد تغییر در انگیزه‏ها را، که عمدتا با زبان مقاصد و اهداف بیان می‏شوند، از نظر اسلام می‏پذیرد، ولی همه‏ی آنها را اولاً مقاصد میانی می‏داند، نه نهایی و ثانیا با رویکرد انتقادی به مبادی و مبانی اندیشه، یعنی خرد ورزی که مادر پیشرفت می‏باشد، بر این باور است که ریشه‏ی توسعه‏ی بیرونی، توسعه‏ی درونی و انسانی است و دقیقا در همین جا نقش دین و ایمان در کنار عقلانیت بشری پررنگ شده و جهت پیشرفت و تغییرات را سالم می‏سازد. در نهایت ایشان میان اسلام و مدرنیته سازگاری می‏بیند، نه تعارض و تخاصم.
مبانی دین و توسعه در اندیشه ی شهید مطهری
نویسنده:
محمود اصغری
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
این مقاله در پی آن است تا به پاسخ‏گویی به سؤال «رابطه‏ی دین و توسعه» از منظر شهید مطهری بپردازد. آنچه مسلم است، در نگرش ایشان، هر نوع دینی با توسعه سازگاری ندارد؛ همچنان که هر معنی و مفهوم، و هر الگو و استراتژی از توسعه نیز با دین همگامی و همراهی نخواهد داشت. به اعتقاد وی، دینی که بین دنیا و عقبی تعارض می‏بیند، و یا علم و دین و وحی و عقل را منافی یکدیگر می‏پندارد؛ هرگز راهی به سوی توسعه، و گامی در جهت توسعه نمی‏تواند بردارد. کما این که توسعه‏ای که انسان را به دین گریزی و خدا فراموشی می‏خواند، و دستاورد آن به عقب راندن و کنار گذاشتن آموزه‏های الهی و وحیانی است، با هیچ دینی نمی‏تواند همراه گردد. اما اگر توسعه بستری برای رسیدن انسان به کمال انسانی‏اش باشد و کمال انسانی را، به تعبیر شهید مطهری، در تعادل و توازن انسان بدانیم، هدف و جهت توسعه باید عبارت از ارتقای مستمر یک جامعه یا نظام اجتماعی به سوی یک زندگی بهتر و انسانی‏تر باشد. بدین ترتیب جهت و هدف توسعه چیزی جز گسترش و تقویت گزینه‏های انسانی نیست، بر این مبنا چنین توسعه‏ای نه تنها سر ناسازگاری با دین نداشته، بلکه می‏توان چنین نتیجه گرفت که چنین توسعه‏ای زمینه برای دست‏یابی دین به اهدافش را فراهم می‏کند، زیرا چنین توسعه‏ای در تمامی ابعادش، اعم از سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، سبب بروز و ظهور استعدادهای نهفته در انسان گردیده و راه را برای تحقق استعدادها و قابلیت‏های او میسر می‏سازد. همان چیزی که، به تعبیر شهید مطهری، «قرآن تصریح می‏کند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و براساس استحقاق‏ها و قابلیت‏هاست»، تا بشر بتواند به شکوفایی استعدادهای نهفته در ذات و آفرینش خود بپردازد.
مردم سالاری دینی پاسخ بنیادین حکومت دینی
نویسنده:
سید حسین همایون مصباح
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
در باب حکومت دو مسأله، بسیار کلیدی به نظر می‏رسد: 1 ) چه کسی باید حکومت کند؟ 2 ) چگونه باید حکومت بشود؟ (یعنی روش حکومت کردن به چه شکل باشد.) پاسخ‏های مختلف و متنوعی به دو پرسش مذکور داده شده، به طوری که نوع پاسخ ارائه شده، ساختار قدرت و سیستم حکومتی متناسب به آن را فراهم می‏آورد. در اسلام نیز رویکردهای گوناگونی به این دو مسأله شده است، که هر کدام ساختار خاص از قدرت سیاسی را در طول تاریخ اسلام عرضه داشته است. اما در اسلام حقیقی، که در حکومت انبیا و جانشینان راستینشان نمود عینی پیدا کرده است، رویکرد پاسخ گویانه به هر پرسش پررنگ می‏باشد. به همین جهت سیستم و روش حکومتی که به تبع آن پاسخ‏ها، بیرون داده شده است، بیشتر متمرکز بر مسؤول سازی قدرت سیاسی در تمامی لایه‏هایش می‏باشد. بنابر این اسلام روش و شیوه‏ی حکومتی را بیرون می‏دهد، و از آن حمایت به عمل می‏آورد، که قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی را در تمامی سطوحش پاسخ گو و مسؤول بسازد. از این روی مردم سالاری دینی را به مثابه عمده‏ترین ساز و کار ممکن جهت تحقق این هدف برمی‏گزیند. منتهی مردم سالاری که پاسخ گویی حکومت و قدرت را تأمین می‏کند، از دیدگاه اسلام، سه عنصر پایه و کلیدی دارد که در فقدان یکی از آنها مردم سالاری دینی و به تبع آن توزیع قدرت و پاسخ گویی حکومت ناپیدا می‏گردد. آن سه عنصر عبارتند از: 1 ) توان مندی اجتماعی؛ 2 ) مسؤولیت پذیری؛ 3 ) نگرش حقوقی به قدرت. روشن است که توان مندی اجتماعی با تمامی ساز و کارهایی که آن را تولید می‏کند، و در این نوشتار مورد بررسی تفصیلی قرار گرفته است، به تنهایی پاسخ گو شدن حکومت را به وجود نمی‏آورد و همین طور مسؤولیت پذیری نه به تنهایی و نه در کنار توان مندی، چنین مهمی را عملی نمی‏سازد. از این روی وجود عامل و عنصر دیگری در کنار آن دو لازم و ضروری است و آن سلطه و نفوذ فراگیر نگرش حقوقی به قدرت می‏باشد. این نگرش زمینه‏ی اعمال مسؤولانه‏ی قدرت و توان مندی سیاسی و اجتماعی (توان مندی به معنایی که در این نوشتار آمده است) را فراهم می‏کند و پیوند ناگسستنی میان مردم سالاری دینی و پاسخ گویی حکومت را برقرار می‏سازد. بنابراین پاسخ گویی حکومت در گرو تحقق مردم سالاری دینی است و عملیاتی شدن این گونه مردم سالاری برآمده از تأثیر و تأثر مداوم توان مندی اجتماعی، مسؤولیت پذیری و نگرش حقوقی به قدرت می‏باشد که روح این نوشتار معطوف به چنین ساز و کاری می‏باشد.